موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه، شرح دعای سیزدهم (طلب حاجت از پروردگار)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 12- 09- 97
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» دعای سیزدهم دربارهی طلب حاجت از خدای متعال است و رمزهایی که باعث اجابت دعاها و حاجتها میشود و شاید رمزهایی که مانع اجابت دعاست و راه طلب حاجت از خدای متعال را تقریباً در این دعا به ما نشان میدهند که در این دعا از خدا چطور بخواهیم و با چه حالتی بخواهیم؟
«اللَّهُمَّ يَا مُنْتَهَى مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ» انتهای تمام حاجتهای ما به خدا برمیگردد، یعنی باید از غیر خدا نا امید شویم و زمام امر دست اوست. یا اینکه نه آن حاجتهایی که میخواهیم در واقع عزت و غنا و سرافرازی میخواهیم، مخفی سری ما خدا را میخواهد ولی فکر میکنیم با پول و پست و مقام و عزت، نه آن خواسته اصلی خود خداست. لذا انتهای طلب همه حاجات خدای متعال است. «وَ يَا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ» ای خدایی که تمام حاجتها و خواستهها در نزد اوست یعنی او میتواند گره از همه کارها باز کند و حاجت همه را روا کند، «وَ يَا مَنْ لَا يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ» ای خدایی که نعمتهایت را با خرید و فروش و بها نمیفروشی. یعنی عنایات و الطاف خدای متعال بدون خرید و فروش است. نعمت وجود به ما مرحمت کرده است و در مقابل چیزی از ما نمیگیرد که به ما بدهد. بدون اینکه ما چیزی بدهیم به ما مرحمت میکند. اکسیژنی که همه استفاده میکنند، آب و فضایی که همه استفاده میکنند. نعمتهای فراوان که همه بدون اینکه ما استحقاق داشته باشیم یا طلبی داشته باشیم بدون خرید و فروش به ما مرحمت میکند. نعم او به تمام موجودات عالم سرازیر است بدون اینکه چیزی از آنها بخواهد.
«وَ يَا مَنْ لَا يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالِامْتِنَانِ» ای خدایی که دادههای خودت را کَدر و نازیبا نمیکنی با منت نهادن. هم خدا در مقابل نعمتها چیزی از ما نمیگیرد و هم اینکه منت نمیگذارد. بعضی هستند یک خدمتی میکنند هی به انسان بازگو میکنند. ما چنین کردیم، ما چنان کردیم. این خوب نیست، پدر و مادر، برادر و خواهر، رفیق و دوست، فامیل یک خدمتی به انسان کرده است، اینقدر به رخ انسان میکشد شیرینی آن از بین میرود. لذا حضرت میفرماید: ای خدایی که لطف و احسانی که به ما کردی با منت گذاری کدر و آلوده نمیکنی و از بین نمیبری. در قرآن داریم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) صدقات یا احسان خودتان را با منت و اذیت باطل نکنید. به طرف خدمت میکنی و بعد آبرویش را میبری. من بزرگت کردم، من چنین کردم، من برایت این کار را کردم! روایت جالبی است از آقا امیرالمؤمنین که فرمودند: «یا اهل المعروف و الاحسان لا تمنُ باحسانکم» ای کسانی که اهل کارهای خیر هستید، بعضی هستند خیریه دارند و به مردم خدمت میکنند، یا مسئولیتی دارند و خدمتگزار بودند. بعد میآیند همه اینها را با منت گذاشتن و کارهایی که باعث شکنجه و آزار میشود محو میکنند. حضرت فرمودند: ای اهل کارهای خوب و احسان، با احسانتان منت نگذارید «فان الاحسان و المعروف یبطله قبح الامتنان» زشتی منت گذاشتن، احسان و معروف را باطل میکند.
معمولاً باید به حساب خدا کارهای خیر کنیم و بدون چشم داشت باشد. اگر ما خوبیهایی که به دیگران میکنیم را فراموش کنیم و به حساب خدا واریز کنیم، نه طلبکار میشویم و نه دائم دنبال این هستیم به ما احترام بگذارند و چنین و چنان کنند. باز حضرت علی(ع) میفرمایند: «جمال الاحسان ترک الامتنان» یعنی زیبایی یک کار خیر و احسان این است که منت نگذاریم. جمله دوم این دعا که حضرت میفرماید: «وَ يَا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِبَاتِ» چه کار کنیم دعاهای ما مستجاب شود؟ راههایی که میتواند ما را به خواسته و حاجتهایمان برساند و شاید یک مانع بزرگی که مانع هست از اینکه دعاهای ما مستجاب شود و در روایات اشاره شده همین است. این باور و ایمان و اعتقاد باید در ما باشد، ما خدا را درست باور نکردیم و نشناختیم. «ان الله علی کل شیء قدیر» خدا بر هر چیزی قدرت دارد و علم و حکمت خدا فراگیر است و به همه راز و رمزها، پشت پردهها و اسرارها، حاجت ما بشود یا نشود، کدام اصلح و بهتر است، ما از زاویه محدود میبینیم و علم ما محدود است. ولی خدا همه زوایا را در نظر میگیرد. اگر معرفت ما، فهم و ایمان ما و درک ما بالا برود، اولاً همه کاره خداست و به همه چیز احاطه دارد، آنچه اصلح است و خیر است، ما اگر هزار گزینه برای یک انتخاب داریم قطعاً خدا بهترینش را برای ما انتخاب میکند. اگر انتخاب ما انجام نشد، این علامت این نیست که اجابت نکرده است. اجابت کرده و شاید هزار برابر بهتر را انتخاب کرده است ولی چون خبر نداریم جاهل هستیم، فکر میکنیم دعای ما مستجاب نشده است.
یک کلام قشنگی دارد، یکی از رمزهای اجابت دعا این است که در روایات داریم افرادی که دعا میکنند باید شش دانگ خدا را خوشبین باشند. خدا قادر است و مهربان است و بهترینها را انتخاب میکند و واقعاً در نگاهشان و دلشان جز خدا کسی تکیهگاه نباشد. خیلیها پرسیدند: چرا دعا مستجاب نمیشود؟ میگویید: شما دعا میکنی ولی دلت صد جا هست. خدایا خانه مرا جور کن! ولی میگویی: بانک مسکن اینقدر میدهد، پدرم اینقدر میدهد، برادرم اینقدر میدهد. به اینها بیش از خدا تکیه داریم. یعنی اینها را خیلی سفت گرفتیم و میگوییم: خدا هم شاید دستی در کار ما بگذارد. به غیر خدا قطعاً کمتر تکیه داریم و این دعا مستجاب نمیشود. امام حسن مجتبی یک جمله زیبایی دارد و میفرماید: من ضمانت میکنم به کسی که در دل او جز رضایت خدا چیز دیگری نباشد، یعنی دنبال رضایتمندی خداست. اگر کسی اینطور دعا کند که خدایا من این خواستهها را دارم ولی رضای تو بر من مقدم است، اصل کار من این است که تو راضی باشی، آن برای من مهم است. فرمود: من ضمانت میکنم خدا خواست و دعای او را مستجاب کند.
باز روایت زیبایی از امام سجاد(ع) هست که در کافی شریف است. «من لم یرج الناس فی شیء و رد امره الی الله عز و جل فی جمیع اموره» کسی که در برنامهریزیهایش به افراد تکیه نکند، بقیه را کنار خدا نگذاریم، این آقا ممکن است یک لحظه دیگر بمیرد، چرا من به او تکیه کنم؟ امام سجاد(ع) دارد: «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ» (صحیفه سجادیه/ص134) این سفاهت است، کور عصاکش کوری دیگر شود. محتاج، گدا در خانه یک گدا برود و بگوید: کمک من کن. طلب آدم محتاج از آدمی که غرق نیاز و احتیاج است، این سفاهت و نادانی است، چرا به غیر خدا تکیه میکنی؟ حضرت میفرماید: «من لم یرج الناس فی شیء» کسی که در تمام امور به مردم تکیه کند، اگر گفتند: برو از کسی قرض کن، ایرادی ندارد ولی تکیهگاه خدا باشد. اگر خدا به دل او بیاندازد، اگر خدا به او توفیق بدهد، میتواند به شما کمک کند. دکتر واسطه شفای مریضهاست ولی اگر خدا بخواهد، تکیه خدا باشد. حضرت میفرماید: امیدت به خدا باشد و در هیچ اموری تکیهگاه مردم نباشند. «و رد امره الی الله عز و جل فی جمیع اموره» کارش را بینی و بین الله به خدا واگذار کند، یعنی تکیهگاهش خدا باشد.
حضرت میفرماید: «استجاب الله عز و جل له فی کل شیء» یعنی دو امام ضمانت کامل دادند. حضرت میفرماید: خدای متعال وقتی ببیند این بنده تکیهگاهش خداست و از او میخواهد و از جای دیگر قطع امید کرده است، در تمام امور خدا دعایش را مستجاب خواهد کرد. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ» یجیبُ قبل از مضطر است.یعنی کسی که برید به خدا وصل شده است. به خدا وصل شده دیگر چه میخواهی؟ خودش میگوید: من همراهت هستم و اگر او خواستهات نشود آرامش و راحتی به تو میدهد. تسلیم میدهد. یک بزرگی کلامی زیبا دارد، میفرماید: ما انواع و اقسام ظلمها را برای مردم شرح میدهیم، الآن این ایام رد مظالم را فراموش نکنیم. بعضی مواقع ما ظلم را این میدانیم که مال کسی، آبروی کسی، تهمت به کسی، غیبت به کسی، کسی را بزنیم، حق کسی را بخوریم، اینها ظلم است ولی بزرگترین ظلمها که همه از آن غافل هستیم و خدا در قرآن میفرماید، این است که ما به غیر خدا تکیه کنیم و از غیر خدا بخواهیم. این شرک است و شرک ظلم بزرگ است. «إِنَ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/13) حضرت لقمان(س) به فرزندش فرمود: برای خدا شریک قائل نشو! اینکه کسی بگوید: خدای دیگری هست. این گناه نابخشودنی است.
آیات آخر سوره مبارکه یونس(ع)، خداوند میفرماید: «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» (یونس/106) غیر خدا را صدا نزن، یعنی هی در خانه افراد نرو و از آنها نخواه! غیر خدا را دعوت نکن که اینها نفع و ضرری به اذن خدا نمیتوانند برایت داشته باشند. اگر در خانه غیر خدا رفتی و به او التماس کردی، تو هم جزء ظالمین هستی. ظلم فقط گرفتن مال کسی و بردن آبروی کسی نیست. بزرگترین ظلم این است که از خدا روی گردان شدیم. بزرگترین ظلم این است که خدا خیر الرازقین است و ما در خانه گدا، گدایی میکنیم!
خدای مهربان میفرماید: « وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (یونس/107) خیلی آیات زیباست. اگر خدا بخواهد تو را زمین بزند، ضرری متوجه تو شود، مریضی بدهد، مرگ بدهد، بیماری بدهد، همه عالم جمع شوند، غیر از خدا میتواند آن را بردارد؟ نمیتواند. این واقعیت است و فقط باید باور کنیم. تمام پزشکها جمع شوند ولی خدا اراده کرده این مریض باشد و مریض بمیرد، نمیتوانند کاری کنند. غیر از خدا کسی نمیتواند ضُر را بردارد. خدا میخواهد کسی را عزیز کند و بالا ببرد، همه جمع شوند او را زمین بزنند، آنهای زمین میخورند و او بالا میآید. «فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» کسی جلوی فضل و خیر خدا را نمیتواند بگیرد. رحمت او به هرکس اراده کند میرسد. از خدا کمک بخواهیم. وقتی تکیهگاه آدم چند نفر هستند، برایش کاری بکنند و نکنند، هزارها پراکندگی آدم دارد. مرحوم دولابی میفرمودند: آدم که عصبانی میشود میگوید: کاش سر و کارم با یک نفر بیشتر نبود. آقا سر و کار ما با یک نفر بیشتر نیست، آن یکی را باید پیدا کنیم. او همه کاره است. اگر او را ببینی و با او یکی شوی تمام مشکلات حل است، ولی اگر با او یکی نشوید، مشکل روی مشکل، هیچوقت حل نمیشود. مشکل ما این است که تکیهگاه ما خدا نیست و غیر خداست.
پیامبر(ص) بیان زیبایی دارند، ما همه دوست داریم نیرومندترین، پر انرژیترین انسانهای عالم باشیم. نیرو و قوت ما از همه بیشتر باشد. حضرت فرمود: «من أراد ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله» خدا بر هر چیزی قدرت دارد. خدا میفرماید: غیر خدا را بخوانی ظالم هستی. این شرک و گناه بزرگی است. در قرآن داریم «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ» (انعام/82) آنهایی که به خدا ایمان میآورند، ایمانشان را با ظلم قاطی نکنند. ظلم یعنی غیر خدا را قاطی نکنند. یا حدیث داریم کنار پیغمبر، پیغمبر دیگر درست نکنند، کنار امام واقعی امام بدل درست نکنند. اگر کنار خدا بدل نداشتی، کنار پیغمبر بدل نداشتی، تو رستگار هستی. «أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» اینها واقعاً هدایت شده کامل هستند. الآن یکی از گمشدههای بشر آرامش است. آرامش این است که زیر پرچم خدا بیایی و بدل برای اینها درست نکنی. این داستان را مرحوم بهاء الدینی خیلی زیاد تکرار میکردند. ایشان خیلی اهل توکل بودند. همه وجودش توجه به خدا و توکل به خدا بود. میفرمودند: وقتی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری در اراک بودند، بزرگان قم آمدند به ایشان اصرار کردند و ایشان را به قم آوردند که حوزه را تأسیس کنند. ایشان استخاره کردند و خوب آمد و قبول کردند. قبل از اینکه ایشان بیایند سه عالم برجسته در قم بودند. مرحوم آیت الله صدر، سید صدر الدین صدر، مرحوم آیت الله حجت، مرحوم آیت الله خوانساری، ایشان پانزده سال مرجعیت مطلق را به دست گرفتند و شخص فوق العادهای بودند. حضرت امام در چهل حدیث تعریفهای عجیبی از شیخ عبدالکریم دارد که ایشان بعضی شبها بدون عمامه و عبا، با قبا میرفت به فقرا میرسید. خیلی آدم افتاده و متواضعی بود. مرحوم بهاءالدینی گفت: شیخ فوق العاده بود. تنها درسی که قبل از درس روضه امام حسین و توسل خوانده میشد، درس حاج شیخ عبدالکریم بود. هر روز یک نفر یک روضهای میخواند و به امام حسین سلام میداد و فضا نورانی میشد، درس را شروع میکردند. ایشان وقتی آمدند و حوزه مرتب شد، ماهانه شهریه برای طلبهها میگذارند، امتحان و رتبه میدهند ولی مثل آیت الله حجت، آیت الله خوانساری، آیت الله صدر در این حد نبودند. آنها خودشان در حد مرجعیت بودند. اینها خصوصی افرادی را میفرستادند که ما شش دانگ در خدمت شما هستیم و کاری باشد در خدمت شما هستیم. ایشان یک نفر را خلوت میبیند و به ایشان میگوید: شما از طرف من نزد آیت الله حجت میروی، واقعاً ایشان هم فوق العاده بودند. وقتی در اتاق کسی نیست و خلوت است، میگویی: من از طرف شیخ عبدالکریم آمدم. در خدمت شما هستیم، حالا که مرجعیت به دوش ما افتاده من شش دانگ در خدمت شما هستم. امری، اشارهای، پولی، هرچه بود به من بگویید. نماینده ایشان میآید و در خلوت خدمت آیت الله حجت زانو میزند و میگوید: من از طرف آقای حجت آمدم و ایشان امر کردند خدمت شما عرض کنم عبدالکریم با همه وجود سر تا پا در خدمت شماست. ایشان تأملی میکنند و میفرماید: از طرف من سلام برسان و به آقا بگو: ما به کریم خیلی احتیاج داریم ولی به عبدالکریم الحمدلله هیچ احتیاجی نداریم! این جمله با هزار من طلا نوشته شود هم کم است. راه رسیدن به همه خواستهها فقط و فقط خداست! یکی از ذکرهایی که آیت الله بهاءالدینی زیاد میگفتند: یا کریم بود. به کریم نیاز داریم ولی به عبدالکریم نیازی نداریم. من به عبدالکریم تکیه کنم و یک ساعت دیگر به رحمت خدا برود چه خاکی بر سر کنم؟
ما افراد عادی داشتیم که به این مقام توکل رسیدند. بزرگانی که عالم نبودند ولی ایمان و باورها و تکیهگاهشان خدا بوده است. آقای حجت خیلی فوق العاده بودند. ارواح انبیاء در زمانی که ایشان فوت کرد به استقبال روح ایشان آمدند. سید محمد تقی خوانساری که معروف است نماز باران خواندند و باران آمد. این کرامت به نام ایشان ثبت شده است. ولی یک نکته که کمتر گفته شده، مرحوم خوانساری با بعضی از علماء مشورت کرده بودند که آیا من بروم نماز باران بخوانم یا نه، ممکن است باران نیاید و آبروی حوزه برود. اکثراً گفتند: بخوانید انشاءالله میآید. از جمله آقای حجت گفتند: حتماً بروید بخوانید. وقتی ایشان خواستند نماز باران بخوانند، مرحوم آقای حجت در زیرزمین خانهشان میروند و روی زمین مینشیند و اینقدر «أمن یجیب» میخواند و به خدا التماس میکند که خدایا آبروی این سید را نبر! خدایا تا باران نفرستی من از این زیرزمین بیرون نمیآیم. اگر ما چنین باشیم چه خواهد شد. اینقدر خیرخواه و دلسوز هم باشیم. یک چنین اخلاص و بزرگواری داشتند. صدای باران را که میشنود بالا میآید.
بزرگواری کلام زیبایی داشت، میفرمودند: من قبح اینکه به دیگری رو زدن چقدر زشت است را درک نمیکردم. موقعی بچه کوچک در خانه داشتیم، دیدم این بچه وضع مالیاش خیلی خوب شده است. پفک و بستنی و شکلات میخورد، یک کمی نظارت کردیم و فهمیدیم که این بچه یک موقع مهمان عزیزی به منزل ما آمده است، وقتی از منزل میرفته یک پولی به این بچه داده است. این بچه بد هوا شده است. فکر کرده هر مهمانی میآید اگر پول نداد، جلوی در میآمد و میگفت: من بچه فلانی هستم و بد هوا شده بود. خیلی به من سنگین آمد که بچهی من بیاید جیب این مهمانها را تیغ بزند و بگیرد! فهمیدم اینکه خدا میگوید: من هر گناهی را میبخشم ولی اینکه جلوی غیر خدا بروی نمیبخشم! خدا غیور است و همه کاره ماست و نا امید میکند. اینقدر از آن طرف به تو صدمه میرسد که دلت از او کنده شود.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم. انشاالله زندگی ما سراسر توکل باشد. سراسر معرفت و ایمان نسبت به خدای متعال باشد که آرامش برای همیشه مهمان قلب و زندگی ما خواهد شد. امروز صفحه 522 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه ذاریات را تلاوت خواهیم کرد.
«قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «31» قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «32» لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ «33» مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ «34» فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «35» فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ «36» وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ «37» وَ فِي مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38» فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ «39» فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ «40» وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ «41» ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ «42» وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ «43» فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ «44» فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ «45» وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «46» وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ «47» وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ «48» وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «49» فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ «50» وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ «51»
ترجمه: (ابراهيم) گفت: پس اى فرستادگان، كارى كه به دنبال آن آمدهايد چيست؟ گفتند: ما به سوى قومى ستمپيشه فرستاده شدهايم. تا (براى هلاكتشان) سنگهايى از گل بر آنان فرو ريزيم. (سنگهايى كه) نزد پروردگارت براى (نابودى) مسرفان، نشاندار شدهاند. پس هر كس از مؤمنان كه در آنجا بود بيرون كرديم و از مسلمانان به جز يك خانه در آنجا نيافتيم. و در آن (ديار چيزى باقى نگذاشتيم و تنها) براى كسانى كه از عذاب دردناك مىترسند، نشانهاى (براى عبرت) قرار داديم. و در (سرگذشت) موسى (نيز نشانه و عبرتى است)، آنگاه كه او را همراه با حجّتى روشن و آشكار به سوى فرعون فرستاديم. پس فرعون با تكيه بر قدرت و سپاهى كه داشت، روى برگرداند و گفت: او يا جادوگر است يا جنزده. پس ما او و سپاهيانش را (به قهر) گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم، در حالى كه او سزاوار سرزنش بود. و در (سرگذشت) قوم عاد نيز آنگاه كه بر آنان باد نازا (ويرانگر) فرستاديم (عبرت و نشانههايى است). (اين باد) هيچ چيزى را كه بر آن مىوزيد باقى نمىگذاشت مگر آنكه آن را خرد و تباه مىكرد. و در (سرگذشت) قوم ثمود (نيز نشانههاى عبرتى است)، آنگاه كه به آنان گفته شد تا زمانى (كوتاه، از زندگى) بهره ببريد. آنان از فرمان پروردگارشان سر باز زدند، پس در حالى كه مىنگريستند، صاعقه آنان را فراگرفت. پس، نه توان برخاستن داشتند و نه توانستند از كسى يارى طلبند. و پيش از آنان قوم نوح (را هلاك كرديم، زيرا) مردمانى فاسق بودند. و آسمان را با قدرتى وصفناپذير بنا كرديم، و ما گسترش دهندهايم. و زمين را گسترانيديم، پس چه نيكو گسترش دهندهايم.و از هر چيز دو زوج آفريديم، باشد كه ياد كنيد و پند گيريد. پس به سوى خدا بگريزيد، كه همانا من از سوى او براى شما هشداردهندهاى آشكار هستم. و با خداوند، معبود ديگرى قرار ندهيد كه من از سوى او براى شما هشداردهندهاى آشكارم.
شریعتی: انشاءالله زیارت مدینه منوره و زیارت کربلای معلی نصیب همه شما شود. از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم و بعد اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: بهترین مدرک برای صلوات آیه صلوات است، مخصوصاً ماه ربیع هم هست، خدا و ملائکه چه کار میکنند؟ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» (احزاب/56) یک حدیث جالبی دیدم، یک یهودی به حضرت علی(ع) گفت: شما میگویید پیغمبر شما خیلی فضیلت دارد در حالی که خدا به ملائکه امر کرده به حضرت آدم سجده کنند. امیرالمؤمنین فرمودند: خدا در همه عمر حضرت آدم یکبار وقتی روح در او دمید، خدا به ملائکه امر کرد یکبار سجده کنند. تازه باز هم در روایت داریم بخاطر نوری بود که از پیغمبر و اهلبیت در صُلب حضرت آدم(ع) بود. ولی خدا دربارهی پیغمبر ما برای ابدیت و همیشه میگوید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ» آنجا فقط ملائکه یکبار سجده کردند، اینجا دائم هم خدا و هم ملائکه صلوات میفرستند. بعد هم میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»
در این صفحه که تلاوت شد، آیه 50 خدای مهربان میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» نمیگوید: به طرف خدا معمولی بروید، یعنی به سوی خدا فرار کنید. آدمی که فرار میکند سعی میکند هرچه میتواند با سرعتو شتاب برود. چون غیر خدا آدم را زمینگیر و بیچاره میکنند. نمیتوانند نیازهای ما را برطرف کنند. لذا آن کسی که میتواند مشکلات را حل و خواستهها را برطرف کند، خدای متعال است. لذا خدا میگوید: به سوی خدا فرار کنید. با شتاب به سمت خدا بروید. خدای متعال هشدار دهنده و بیم دهنده آشکار است. اگر آنهایی که میخواهند به نور برسند، به آرامش و خوشی برسند، راهش ارتباط مستقیم با خدای متعال است.
شریعتی: دوستانی که دنبال مطالعه هستند و دنبال حکایتهای ناب و نورانی میگردند میتوانند مجموعهای از این حکایتها و روایتها را در کشکول حاج آقای فرحزاد مطالعه کنند. حکایتهایی که میتواند در زندگی ما راهگشا باشد و با تنوع بسیار بالا در گزینش مطالب میتوانید رسم و راه زندگی را یاد بگیرید. به 20000303 پیامک بدهید، دوستان من شما را راهنمایی خواهند کرد.
حاج آقای فرحزاد: چون این کتاب ممکن است جلدهای متعدد داشته باشد، خیلیها حال کتابخوانی ندارند. حضرت علی میفرماید: روح و قلب انسان ملول میشود، لذا چیزهای متنوع، کشکول همینطور که از اسمش پیداست، یعنی موضوع خاصی نیست. بنده سعی داشتم در طول زندگی، روایت ناب، حکایت ناب، حتی این کتاب لطایف، طنز، شعرهای ناب، ما به افرادی دادیم که اصلاً اهل کتابخوانی نبودند، گفتند: ما اصلاً نتوانستیم این کتاب را کنار بگذاریم. آنهایی که اهل مطالعه هستند سعی کنند برای رفع خستگیشان کتابهای کشکول را مطالعه کنند.
شریعتی: دوستانی که نامشان مزین به نام حضرت خدیجه، ام المؤمنین است، چهارده نفر را به قید قرعه انتخاب کردیم و اسامی آنها را در سایت قرار خواهیم داد. یک جمعبندی از فرمایشات شما را بشنویم و بعد هم دعا بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: این هفته چون به نام شهید مدرس نامگذاری شده است. یکی از ویژگیهای شهید مدرس همین بحثی بود که داشتیم. ایشان به هیچکس تکیه نمیکرد. امام(ره) یک امت پشت سرش بودند. زمان شهید مدرس اینطور نبود. رضاخان با تبلیغات سوء جمعیت را جمع کرد و به مجلس آمدند و پشت مجلس میگفتند: مرگ بر مدرس، ایشان میگفت: درود بر خودم! یعنی یک تنه در مقابل رضاخان که قلدر بود، ایستاد. توکل و زهد و بی طمع بودن و آزاد منشی ایشان فوقالعاده بود. ایشان پنج دوره نماینده مجلس بود. مدتی نایب رئیس مجلس بود ولی سوء استفاده از این مقامش نکرد و مرحوم بهاءالدینی به ایشان خیلی ارادت داشت و عشق میورزید. با این سن بالا ایشان به مشهد مشرف که شدند فرمودند: مرا به کاشمر به زیارت ایشان ببرید. ایشان به رضاخان اعلام کردند که روزی مزار من زیارتگاه خواهد شد. یکبار ایشان را ترور کردند ولی ناموفق بود. مدتها حبس و زندانی بود. وقتی آدم با خدا باشد همیشه آرامش دارد.
هرکجا تو با منی من خوش دلم *** گرچه باشد قعر چاهی منزلم
ایشان را با حالت مشکوکی که چیزی به گردنش انداختند، به شهادت رساندند. سرافرازانه زندگی کرد و عزتمندانه در راه خدا به شهادت رسید. خدایا تو را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد به ما ایمان، معرفت و توکل کامل عنایت بفرما. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. خدایا به حق محمد و آل محمد همه ما را جز بهترین یاران اهلبیت قرار بده. همه مریضها عافیت کامل مرحمت بفرما. آنهایی که همسر ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، اولاد ندارند به آنها مرحمت بفرما. باران رحمتت را بیش از این با عافیت نازل بفرما. انشاءالله همه عزیزان با یگانگی به خدای متعال مستجاب الدعوه شوند و حاجاتشان برآورده شود.