حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
91/7/10
نماز صبح سبکباری به شکر اَشهد اَن روی نماز مغرب مشتاقی به شوق حی علی مویت ،به شرب خمر گرفتار شراب چشم خمارت را اسیر جذب محرابم به طاق هستی ابرویت ،شکوه موسم حج را باش طواف حاجی دستانم به گرد کعبه ی گیسویت ،چه شام ها که نخوابیده اند که به دست من نخوابیده ام .
سوال – تعریف امام صادق(ع) از اخلاق چیست ؟
پاسخ – امام صادق (ع) سه محوراساسی برای خوش اخلاقی بیان فرموده اند: رفتار نرم و ملایم، نرمی در گفتار و گفتار لطیف و چهره ی خوش رو .
تا انسان نفس خودش را نشکند به لطافت نمی رسد. به فرموده ی آقای دولابی مهمترین جمله ای که پیامبر برای ما آورده :کلمه ی طیب لا اله الا الله است. تا انسان خودش را نفی نکند محال است که به لا اله الاالله برسد . پیامبر ما فاصله ی بین عبد و الله را با این جمله برداشته است .عبادت برای این است که نفس ما شکسته بشود و لا اله الاالله بالا برود .پس هر وقت انسان خودش را در مقابل خدا و پدر و مادر و ... بشکند به کمالات و خدا می رسد. اگر انسان خودش را نفی کند آنگاه خدا می آید. معراج انسان همین لا اله الا الله است. بعضی ها هستند که هفتاد سال عبادت و تلاش می کنند ولی جلو نمی روند مثل شیطان که شش هزار سال عبادت کرد ولی به عقب رفت زیرا او دور خودش می گشت و خودخواه و خود محور بود .شیطان حتی در امتحان هم خود محوری خودش را نشکست . شیطان گفت که من بهتر هستم. میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست، تو خود حجاب خودی حافظ از میان بردارد. وقتی انسان می خواهد از دنیا برود چون حجاب از بین می رود انسان همه چیز را می بیند. بدون کمک خدا و اولیاء خدا، ما نمی توانیم نفس مان را مهار کنیم .خودشکنی کار سختی است .شیطان می خواست به جبران اینکه به آدم سجده نکرده است هزاران سال خدا را عبادت کند ولی خدا این عبادت را قبول نکرد. خدا فرمود که تو باید خودت را بِکشنی . ریشه ی تمام رذایل ،خودخواهی و کبر است. فردی سوار مرکب بود که به رودخانه رسید ، دید که اسب ایستاده است .هر کاری کرد نتوانست اسب را وادار کند که حرکت کند. فردی به او گفت که اگر آب را گِل آلود کنی اسب رد می شود زیرا اسب در آب صاف خودش را می بیند و از خودش رد نمی شود.
روایت داریم که اگر به کسی احترامی می گذارید که از آن احترام ناراحت می شود باید آنرا ترک کنید. خودشکنی محور اساسی است .مرحوم مجلسی در بحار نقل کرده است که پیامبر معاذ را به یمن فرستاد تا مردم را مسلمان کند . پیامبر به اومی فرمودند که سخت نگیر و آسان بگیرید ، بشارت بده و کسی را ناامید نکن. پیامبر به معاذ فرمود: کسانی که در یمن هستند اهل کتاب هستند و آنها از شما سوال می کنند که راه کلید بهشت چیست ،به آنها بگو که کلید در بهشت کلمه ی لااله الاالله است. اگر کسی این کلمه را با اخلاص بگوید اهل بهشت خواهد بود. این کلمه همه ی حجاب ها را می شکافد. اگر انسان به خدا بگوید که من می خواهم تو را بپرستم نه خودم را ، اهل بهشت می شود. انسان باید در مقابل حق خودش را بشکند. پس برای رفتن به بهشت باید به لااله الاالله عمل کرد. روایت داریم: کسی که با اخلاص لااله الا الله بگوید به بهشت می رود. اخلاص این است که ما را از گناه نگه دارد .امام خمینی فرمودند :ما مامور به وظیفه هستیم نه مامور به نتیجه .یعنی اگر ما فرمان خدا را عمل بکنیم باید راضی باشیم .در خطبه ی قاسعه ،حضرت امیر می فرماید :من جزو گروهی هستم که روح شان دربهشت است ولی بدنشان در دنیا مشغول کار است.
ما در طول زمان ها قهرمان و پهلوان های زیادی داشته ایم ولی عده ی کمی از آنها یادشان ماندگار شده است .یکی از پهلوانان پوریای ولی است. پوریای ولی کشتی گیر قوی بوده است و تنها حریف او کشتی گیر شاه بود. قرار شد که این دو با هم کشتی بگیرند. شب قبل از کشتی ، پوریا پیرزنی را می بیند که به درگاه خدا ناله می کند و به مردم می گوید که من حاجت مهمی دارم ،پسر من پهلوان شاه است و قرار است که با فرد قوی کشتی بگیرد، اگر پسر من در این بازی ببازد حقوق ما قطع می شود، دعا کنید که پسر من برنده بشود. پوریای ولی بخاطر خدا خودش را به زمین زد یعنی از آبروی خودش گذشت. وقتی پهلوان شاه، او را بلند کرد، پرده ها کنار رفت و پوریاعالم بالا را دید .او اهل لا اله الا الله و ولی خدا شد و نامش ماندگار شد .بالاترین مردم کسی است که خودش را بشکند. در دعای ماه رمضان داریم :خدایا با ایمان و باور مرا بشکن قبل از اینکه مرا به آتش جهنم بشکنی .اگر انسان خودش را نشکند او را خواهند شکست.
سوال – صفحه 102 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – روایت از پیامبر داریم: کسی که لا اله الا الله بگوید و نفسش بند بیاید، اهل بهشت است. در روایت دیگری از پیامبر داریم :کسانی که زیاد ذکر صلوات را می گویند، اگر نفس شان با این ذکر بند بیاید، اهل بهشت خواهند شد .
در اولین آیه این صفحه داریم :خدا دوست ندارد که ما گناهان دیگران را افشا کنیم مگر جایی که حق انسان پایمال شده است .
افرادی که از دیگران چیزهای پنهانی می دانند و آنرا می گویند، این غیبت است. بعضی مواقع گفتن گناه از اصل گناه بدتر است زیرا حرمت شکنی می شود. افشاکردن گناه در هنگامی که حقی ضایع می شود جایز است ولی واجب نیست . اگر انسان از حقش بگذرد بهتر است .یکی از دوستان آیت الله بهاءالدینی می گفتند که روزی با همسرم جر و بحث کردم و دعوا بالا گرفت . من از شدت ناراحتی از منزل خارج شدم. من خدمت آیت الله بهاءالدینی آمدم، ایشان مرا نگاه کردند و (بدون این که من حرفی بزنم) گفتند که با داد و دعوا کار درست نمی شود. این کاراشتباه است . شما بعد از نماز ،هدیه ای برای همسرت بخر و با او آشتی کن. اگر یک طرف نرم باشد، این نرم بودن در طرف مقابل هم اثر می کند. ما باید نفس مان را در راه حق به زمین بزنیم .