در مورد مسیر خوش اخلاقی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – شب ولادت امام حسن عسگری(ع) را تبریک عرض می کنیم. ریشه ی اصلی بداخلاقی ها منیَت هاست. یک بُعد منیَت این است که انسان خودش را بالاتر می داند و دیگران را تحقیر می کند. این تحقیر مورد ابتلای افراد زیادی است. یکی از انبیاء داشت از جایی رد می شد و سوسگی را دید و به خدا گفت که چرا این سوسگ را خلق کرده ای؟ خداوند فرمود که این حیوان هم می پرسد که چرا این انسان را خلق کرده ای؟ همه ی کارهای خدا حساب شده است .ما نباید هیچ گاه موجودی را تحقیر کنیم یا به آن بی ادبی کنیم و آنرا کوچک بشماریم.
یکی از انبیاء، سگ بسیار زشت رویی را دید و گفت که چقدر صورت تو زشت است. خداوند این حیوان را به حرف در آورد و حیوان گفت: اگر تو از خلقت خدا ناراضی هستی، مراعوض کن . از دید خدایی همه چیز زیباست و در جای خودش است. فردی از حضرت موسی پرسید که آیا اعلم تر از تو هم وجود دارد ؟ موسی نگفت که خدا از من اعلم تر است و خدا او را توبیخ کرد. و داستان حضرت خضر و موسی پیش آمد .از آن زمان به بعد موسی حواسش جمع شد.
روزی خدا به حضرت موسی فرمود که فردا که به کوه تور می آیی یک موجود پست تر از خودت را هم بیاور. خدا می خواست او را امتحان کند. حضرت موسی فکر کرد که چه کسی را ببرد؟ ما ظاهر همه را می بینیم و از باطن آنها خبر نداریم. بالاخره موسی به نتیجه ای نرسید. حضرت موسی به سگی رسید که بیمار و خیلی زشت بود. در ضمن سگ نجس هم هست. حضرت موسی گفت که این سگ را با خودم می برم. ولی به خودش نهیب زد و گفت که این هم خلقت خداست و تو از باطن آن چیزی نمی دانی. حضرت امیرالمومنین می فرماید که خداوند در سگ ده صفت خوب قرار داده است. هیچ خلقتی بی حکمت و بی زیبایی نیست . حضرت موسی قلاده ی سگ را رها کرد و توبه کرد. وقتی حضرت موسی به کوه تور رسید، به موسی خطاب شد که چرا کسی را با خودت نیاوردی؟ موسی گفت که من کسی را پیدا نکردم. خطاب شد که چرا آن حیوان را با خودت نیاوردی؟ خطاب شد: ای موسی، اگر آن حیوان را با خودت می آوری تو را از انبیاء حذف می کردم.
بزرگی می فرمود: یک مَن در عالم وجود دارد و آن هم خداست. فقط خداست که حق مَن گفتن را دارد. خدا هیچ وقت دست از خدایی اش برنمی دارد و ما باید بنده ی خدا بشویم. اِعمال قدرت و امر و نهی مخصوص خداست .اگر کسی در مقابل خدا بایستد زود می شکند حتی اگر پیامبر خدا باشد. کسانی که ادعای علم یا عبادت(مثل شیطان) کردند، شکست خوردند. هر کس که بخواهد وارد منیَت بشود خدا او را خُرد می کند. پس ما باید تسلیم خدا بشویم.
تحقیر دیگران گناه بزرگی است. ما نباید به هیچ کدام از خلقت الهی به چشم حقارت بنگریم چه برسد به انسان. یکی از همسران پیامبر قد کوتاهی داشت. یکی از همسران دیگر پیامبر، به او اشاره کرد که چقدر قدش کوتاه است. پیامبر به او فرمود :به گناهی مبتلا شده ای که با آب دریا هم پاک نمی شود. زیرا تو به خلقت الهی اهانت کرده ای. این ایراد به خداست. اگر ما به خط یا نقاشی کسی ایراد می گیریم ،در واقع به خطاط یا نقاش ایراد می گیریم.
مرحوم دولابی می فرمودند که به خلقت و اشخاص توهین نکنید. اگر بچه ی شما نقاشی بکشد و شما بگویید که چقدر زشت است، این بچه خیلی ناراحت می شود. شما باید با مهربانی بگویید که اگر این طور بکشید بهتر است. ولی نباید بچه را تحقیر کنید.
اهانت هم گناه حق الناسی است و هم گناه حق اللهی .پس اهانت گناه بزرگی است و فقط با توبه و معذرت خواهی پاک می شود.
لقمان یک بَرده بود که بر اثر تقوا حکیم شد و زیبایی ظاهری هم نداشت .فردی به حضرت لقمان گفت که چقدر زشت هستی ؟حضرت لقمان گفت که من خودم را درست نکرده ام، آیا تو به خدا ایراد می گیری؟ ایراد به خدا گناه بزرگی است زیرا خداوند حکیم است و همه چیز را زیبا خلق می کند. حافظ می گوید: مَنم که شُهره شهرم به عشق ورزیدن منم دیده نیالودم به بد بودن. تمام خلقت خداوند، استفاده ای دارد. مار سم دارد ولی سم آن هم موارد استفاده ای دارد.
بزرگی به خداوند گفت که چرا این سوسگ ها را خلق کردی؟ بعد بیماری سختی گرفت و به کشوری دیگری رفت و حکیمی او را معالجه کرد و بعد متوجه شد که با همان سم سوسگ ها معالجه شده است. خدا به او فهماند که به هیچ خلقتی نباید ایراد گرفت.
اگر ما حکمت خلقت را قبول داشته باشیم از هیچ کس ایراد نمی گیریم. اگر کسی کار منکر می کند می توان به او انتقاد درست کرد. ما باید از عمل ظالم تبری بجوییم و ظالمینی که درمقابل خدا می ایستند را لعن می کنیم. اما به مواردی که خلقت خداست نباید انتقاد کنیم. مثلا بعضی ها بچه دار نمی شوند. آنها از بچه دار شدن ناراحت نمی شوند بلکه از طعنه و تحقیر دیگران ناراحت می شوند. اگر کسی وضع مالی خوبی ندارد نباید به او توهین کرد. ممکن است که کسی دست بهر کاری می زند آن کار درست نمی شود و فقیر می ماند. ما نمی توانیم بگوییم که پس تو انسان بدی هستی زیرا خیلی از انبیاء و مومنین فقیر بودند.
کسانی هستند که تلاش می کنند ولی خداوند در رزق را به روی آنها بسته است. این از حکمت خداوند است .ممکن است که خداوند در قیامت به آنها رزق زیادی بدهد. افرادی که معلول هستند و نقص عضو دارند، نباید مورد مسخره قرار بگیرند .البته ما باید در پنهان از خدا تشکر کنیم که نقص عضو نداریم ولی نباید تفاخر کنیم. اگر شب نبود ما روز را نمی فهمیدیم، اگر بیماری نبود ما سلامتی را درک نمی کردیم، اگر فرد کور نبود دیگران بینایی را درک نمی کردند. آیت الله شبیری زنجانی در کتابی دارد که خدایا من تو را به عدد کورهای عالم شُکر می کنم که به من چشم دادی و به عدد کرهای عالم تو را شکر می کنم که به من گوش دادی و به عدد لال های عالم تو را شکر می کنم که به من زبان دادی. ما حق تحقیر و توهین به افراد را نداریم. مثلا اگر کسی زیبا نیست نباید بگوییم که چقدر زشت هستی زیرا این هم توهین به خدا می شود و هم توهین به فرد.
حافظ در غزلیات برتر است و در پند و موعظه سعدی معروف است. یکی از غزلیات سعدی این است که به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. می گویند که لیلی زیبا نبوده است ولی مجنون عاشق او شده است. خداوند به کسانی هم که زیبا نیستند خیلی لطف کرده است. گاهی خانواده ای است که پنج فرزند سالم و یک فرزند معلول دارد ولی همه ی حواس شان پیش این فرزند معلول است و این صفات خداست که در پدر و مادر تجلی کرده است. خدا در آخرت جبران می کند.
فردی صورتش شبیه پلنگ بود یعنی لک و پیس داشت و به این نام معروف شده بود. این فرد نزد پیامبر آمد و گفت که من دیگر نماز نمی خوانم ،چرا خداوند مرا این شکلی خلق کرده است. پیامبر فرمود که خدا جبران می کند و پیامبر از نویدهای آخرتی برای او صحبت کرد و او گفت که از این به بعد کارهای مستحبی را هم انجام می دهم. ما باید باور کنیم که خداوند گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
پدر و مادری بودند که دختر عقب مانده ای داشتند و خیلی به او رسیدگی می کردند و وقتی این دختر فوت کرد، مدتی بعد آنها هم فوت کردند. یعنی می خواستند پیش فرزندشان بروند با اینکه فرزندان سالم دیگری هم داشتند. پس رسیدگی بیش از حد پدر و مادر تجلی صفت خداوند است که در پدر و مادر بروز کرده است. پس خداوند در فکر دستگیری عقب مانده ها هم هست و جبران می کند.
ما نباید به خلقت شمر ایراد بگیریم ولی نباید بدی های او را قبول کنیم و باید بدی های او را مورد لعن قرار بدهیم. مثلا نباید بگوییم که چرا قیاقه ی شمر این طوری بوده است؟ از بُعد خدایی، ما باید به همه احترام بگذاریم. مثلا قرآن مورد احترام است ولی در همین قرآن فرعون و ابولهب آمده است. شما بدون وضو نمی توانید به ابولهبی که در قرآن آمده است دست بزنید. اگر دید ما این طور باشد، هیچ وقت به دیگران توهین نمی کنیم و دیگران را ملامت نمی کنیم. به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است، به ارادت ببرم درد که درمان از اوست .اصحاب امام حسین(ع) از نیزه و شمشیر استقبال کردند زیرا اینها بخاطر خدا بود.
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد، ساقیا باده بده شادی آن کین غم از اوست. انسان فقیر باید دنبال روزی برود ولی اگر وضع مالی اش خوب نشد خودش را آزار ندهد و دیگران هم او را آزار ندهند. گاهی دختری سنش بالا می رود و ازدواج نمی کند. بیشتر مشکل آنها بخاطر زخم زبان و متلک های مردم است تا ازدواج نکردن. این کار دور از انسانیت است . گاهی پدر و مادر به دختر طعنه می زند یا برعکس. تمام اینها ملامت است و اشتباه است. ما نباید هیچ کسی را دست کم بگیریم و او را کوچک بشماریم.
امام رضا(ع) می فرماید: پدرم گاهی با برده ای مشورت می کرد.( عقل امام با عقول رجال برابری نمی کند و بالاتر است.) از امام سوال شد که شما چطور با یک برده مشورت می کنید؟ امام فرمود: شاید خدا خیر مرا در زبان او جاری کند. این تواضع و ادب را می رساند. امامان از همه ی منیَت ها خالی هستند .بزرگی با بچه ها مشورت می کرد و می گفت که شاید خدا حرفی را به دل بچه ای بینداز که به نفع ما باشد.
فردی مسافرت رفته و ماشینش پنجر شده بود. هنگام تعویض چرخ ،پیچ و مهره های در گِل فرو می رود و گم می شود و آنها بدون مهره مانده بودند. دیوانه ای روی درخت نشسته بود و به آنها گفت که مهره های ماشین چهار تا است شما می توانید یکی از آنها را بازکنید زیرا ماشین با سه مهره هم راه می رود. خدا این دیوانه را بالای درخت گذاشته بود که آنها را نجات بدهد. از دیوانه ای پرسیدند که اسم اعظم خدا چیست ؟ او گفت :همین که من خدا را دوست دارم این اسم اعظم است. ممکن است که حتی یک عارف هم به این مطلب برسد .پس ما نباید دیوانه را تحقیر کنیم. تمام فعل های خدا محمود است.
سوال – صفحه 242 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – مرحوم فشارکی در عنوان الکلام آورده است: شخصی از پیامبر سوال کرد که آیا در قیامت کسانی هستند که جمال شما را زیارت نکنند؟ پیامبر فرمود که سه دسته هستند که در قیامت جمال مرا نمی بینند: شراب خوارهایی که توبه نمی کنند، افرادی که عاق والدین هستند و کسانی که نام مرا بشنوند و صلوات نفرستند.
در این صفحه داریم که یوسف می گوید: خدا مرا از گناه نجات داده است ،من خودم را تبرئه نمی کنم. نفس انسان طغیانگر و هلاک کننده است.مگر اینکه خدا بروز بکند و جلوی ما را بگیرد. پس ما نباید خدا را فراموش کنیم و خودمان را همه کاره بدانیم. ما نباید خودمان را در امان بدانیم و همه ی خوبی ها را از خدا بدانیم.
ما باید دل امام زمان(ع) را خوشحال بکنیم. امشب ،شب تولد امام حسن عسگری(ع) است. در تولدها باید جشن گرفت و شیرینی داد. محبت آنها می تواند مَن ما را کنترل کند.
یکی از خلفای بنی عباس اسب چموشی داشت و نمی گذاشت کسی سوار آن بشود. بعضی از مشاوران معاند به این خلیفه گفتند که این اسب را به امام ببخش. یا امام او را رام می کند یا اسب امام را به زمین می زند و می کشد. این خلیفه اسب را به امام داد. امام فهمید که این اسب چموش است .حضرت دستی روی گردن و پشت اسب کشید. اسب عرق کرد و رام شد. حضرت زین روی آن انداختند و سوار آن شدند.
ما باید اهل تواضع باشیم و دیگران را تحقیرنکنیم. اگر ما دیگران را پست ببینیم باعث می شود که آنها را تحقیر کنیم. امام عسگری(ع) می فرماید: هیچ بلا و گرفتاری نیست که پشت آن خیری نباشد. این خیر بر بلا غالب است.
خدایا به حق امام حسن عسگری(ع) به همه ی ما ایمان و معرفت عطا بفرما و مشکلات همه ی گرفتاران را حل بفرما.