در ادامه ی بحث مسیر خوش اخلاقی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – یک مورد تکبر و غرور ،تحقیر کردن دیگران است، مثل تحقیر مخلوقات الهی یا تحقیر افرادی که فقیری هستند یا مشکلات روحی و جسمی دارند. این تحقیر در روایات مذمت شده است . انسان نباید به خلقت ایراد بگیرد زیرا خلقت دست خداست نه دست خلق و این کار ایراد به خالق است و گناه بزرگی است. همه کاره خداست. حافظ می گوید: جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ،هر چیزی به جای خویش نیکوست.
در اصول کافی داریم :اگر مردم بدانند که کیفیت خلقت آفرینش بر نظم استوار است ،هیچ کس کسی را ملامت نمی کند.(مردم مثل معادن هستند زیرا استعداد، درک و فهم آنها متفاوت است.البته حساب و کتاب های آنها هم متفاوت است) ما باید بدانیم که خدا متنوع خلق کرده است و خالق خداست. مهم این است که خالق مخلوقش را رها نمی کند ،صانع مصنوعش را رها نمی کند. همه ی مخلوقات عزیز کرده ی خدا هستند و رحمت و مهربانی خدا بر همه ی عالم گسترده شده است. اگر ما کسی را ملامت کنیم در واقع به علم خدا دست اندازی کرده ایم. که چرا یکی قد کوتاه است یا چرا قد بلند است .پس ما نباید از مخلوقات ایراد بگیریم. خدا عاشق مخلوقش است و آنرا پرورش می دهد. پس ما نباید به اصل خلقت ایراد بگیریم .در روایت داریم: اگر مردم بدانند که کیفیت خلقت آفرینش بر نظم استوار است دو نفر با هم اختلاف نمی کنند. اختلافات و قهرها بخاطر این است که علم ما کم است و نسبت به اصل خلقت جاهل هستیم. باید بدانیم که از طرف خدا هر چیزی در جای خودش است.
نباید به اعمال و رفتارهایی افراد دارند، ایراد گرفت. گاهی یک دل شکستن و زخم زبان بقدری طرف را منقلب می کند و دلش را آتش می زند که سال ها این را فراموش نمی کند. زخم های بدن التیام پیدا می کند ولی زخم زبان خیلی سنگین است .مثلا فردی فقیر است و با فقر دست و پنجه نرم می کند و از طرفی به او می گویند که تو عُرضه نداری و ... تحمل این زخم زبان ها از تحمل فقر سخت تر است. افرادی هستند که داغ دیده اند یا معلول هستند ولی این به آن معنا نیست که خدا آنها را فراموش کرده است. ما حق قضاوت نداریم.
روایت داریم: فردی نزد پیامبر آمد که به او پلنگ می گفتند زیرا صورتش خال خالی بود و خیلی زشت بود . او به پیامبر گفت که خدا چه چیزهایی را واجب کرده است ؟پیامبر فرمود نماز، روزه، حج و... بعد مستحبات . او گفت که من بر واجباتم چیزی اضافه نمی کنم زیرا خدا مرا زشت خلق کرده است و من فقط واجبات را انجام می دهم. جبرئیل نازل شد و گفت که خدا به این مرد سلام می رساند.( جبرئیل بخاطر زشت ها هم نازل می شود. روایت داریم که اگر ضعفا نبودند خدا بلا نازل می کرد. خدا پیش دل شکسته هاست. وقتی پیامبر وارد مدینه شدند همه می گفتند که به منزل ما بیا ولی پیامبر گفت که هر جا شتر من بنشیند من همانجا می روم. شتر در خانه ی مرد فقیری زانو زد. او سالها فقر را تحمل کرد تا اینکه پیامبر میهمان او شد. خدا کار او را جبران کرد. این برای ما آرزو است که بزرگی به ما سلام برساند. تمام آرزوی من این است که یکی از ائمه گوشه ی چشمی به ما برساند.)به او بگو که آیا راضی نیستی که روز قیامت آنقدر زیبا باشی که در قیامت به شکل جبرئیل محشور بشوی ؟ او خوشحال شد و گفت: ای پیامبر، آنقدر کارهای مستحبی انجام می دهم که خداوند از من راضی باشد. تمام کسانی که قیافه ی خوبی ندارند یا معلولیتی دارند بدانند که خداوند جبران می کند.
در بحارالانوار داریم که حضرت عیسی به فردی رسید که کور و بیمار بود و بیماری جزام و برص داشت . حضرت عیسی دیدند که او دارد خدا را شکر می کند و می گوید :خدایا شکر می کنم که به من عافیتی دادی که خیلی از مردم آنرا ندارند. حضرت عیسی سوال کردند که خدا چه چیزی به تو داده است که اینقدر خدا را شکر می کنی؟ مرد گفت: خدا معرفتش را به من داده است و دلم پیش خداست. روح من با خداست و من با خدا همنشین هستم و من به ظاهرم کاری ندارم. حضرت عیسی دست او را گرفت و بلند کرد و بیماری و کوری او بر طرف شد و فرد سالمی شد و جزو حواریون حضرت عیسی شد.
روایت داریم که افراد بیماری و ناسالمی که شکرگزاری انجام می دهند خداوند ثواب اعمال وعبادت افراد سالم را به آنها می دهد. و افرادی که سالم هستند اگر زیاد شکر کنند، خداوند ثواب اعمال افراد ابتلاء را به آنها می دهد. افرادی که فقیر هستند و نمی توانند انفاق کنند اگر شکرگزار باشند ثواب انفاق افراد دیگر را به آنها می دهند.
پس هیچ وقت زخم زبان به کسی نزنیم زیرا گناه بزرگی است، شکستن دل پدر و مادر ،سرکوفت زدن به بچه ها ، ملامت کردن گناهکاران عرش خدا را به لرزه در می آورد. اگر فردی که گرفتار است ما دست او را بگیریم، دلسوزی و امر به معروف و نهی منکر بکنیم خوب است ولی اگر بخواهیم به او سرکوفت بزنیم و به زخمش نمک بپاشیم، این کار خدا پسندانه ای نیست. ما باید خیرخواهی و دلسوزی کنیم ولی کسی را ملامت نکنیم. ما نباید دیگران را پست و خودمان را بالا ببینیم. این نشانه ی غرور است . در برخورد با گناهکار دلسوزی و امر به معروف و نهی از منکر صحیح خوب است ولی سرزنش و سرکوفت درست نیست. بعضی کلمات انسان را خوار می کند که استفاده از آن ممنوع است. در کتاب من لایحضرالفقیه داریم :فردی اهل زنا بود و از کارش پشیمان شد و به حضرت عیسی گفت که مرا حد بزن و پاک کن.( البته اگر انسان گناهش را با خدا بگوید و توبه کند بهتر است و انسان نباید گناهش را به کسی بگوید ولی آنها این کار را می کردند. وقتی فرد نزد حضرت علی(ع) اعتراف به گناه کرد تا حد بخورد حضرت قسم خوردند که اگر او بین خود و خدا توبه کند، بهتر از این است که من او را حد بزنم. ما نباید گناه شخصی را افشا کنیم مگر حقوق مردم باشد) او زنای محصنه انجام داده بود و حدش سنگسار بود. چاله ای می کَنَند و گناهکار را در حفره می گذارند و مردم به او سنگ می زنند تا بمیرد و اگر توانست فرار کند. حضرت یحیی با حضرت عیسی و مردم می خواستند که او را سنگسار کنند. او گفت که هر کس که حد بر گردنش است مرا سنگ نزند. همه ی مردم رفتند و فقط دو پیامبر ماندند. حضرت یحیی به گناهکار گفت که می شود مرا موعظه کنی؟ او گفت: هیچ وقت عنان نفس خودت را رها نکن، هیچ وقت گناهکاری را ملامت نکن و هیچ وقت عصبانی نشو.
70 درصد زندانی ها بخاطر عصبانیت به زندان افتاده اند یعنی فرد عصبانی شده است و به دیگری را زده است یا فحاشی کرده است یا ... گاهی یک بوق زدن بیجا باعث می شود که دعواهای زیادی ایجاد بشود و به زندان کشیده بشود. حضرت رضا(ع) می فرماید: گناهان صغیره، راه را برای گناهان کبیره باز می کند. کسی که از گناهان کوچک پرهیز نکند از گناهان بزرگ هم پرهیز نمی کند.
افراد معلولی بوده اند که به مقامات بالا رسیده اند. دو نفر نابینا با هم ازدواج کرده بودند و هر دو دکترای معارف قرآنی داشتند و استاد دانشگاه بودند. خانمی می گفتند که من معلول هستم و شوهرم نابینا است ولی خدا خیلی به ما لطف کرده است. بدانید که خدا کمبودها را در دنیا و آخرت جبران می کند. البته زمان دنیا کوتاه است و اصل آخرت است. اگر ما بدانیم که خدا جبران می کند هیچ وقت خودمان را تحقیر و سرزنش نمی کنیم. هر کس که در این دنیا بلای بیشتر ببیند، در درگاه خدا مقرب تر می شود مثل انبیاء و ائمه ، امام حسین(ع) در معرض ابتلای زیادی بود. روایت داریم که خدا اولیاء خودش را با اشقیاء امتحان می کند. البته ما باید عافیت طلب باشیم ولی اگر گرفتاری پیش آمد باید آنرا تحمل کنیم.
ما باید نسبت به دیگران تواضع و ادب داشته باشیم .امام حسن عسگری(ع) می فرماید: اگر کسی به برادران دینی اش تواضع کند ،هم جزو صدیقین( صدیقین صفت انبیاء و امامان است)است وهم جزو شیعیان حقیقی ابیطالب. دو تا مومن(پدر و پسر) به دیدن امیرالمومنین آمدند و حضرت آن دو میهمان را به داخل آوردند و بالای مجلس نشاندند و مودب نشستند بعد غذا به آنها دادند و بعد خود حضرت دست آنها را شستند . این میهمان از خجالت روی زمین رفت و روی زمین می غلطید و شرمنده شد. حضرت فرمود : خدا دوست دارد که من خودم را بر تو برتر و ممتاز نبینم .قبول کن که من دست شما را بشویم. خدا بخاطر تواضعی که من به شما می کنم ده برابر مخلوقات دنیا پاداش می دهد، مرا از این خیر محروم نکن. حضرت دست پدر را شست و گفت که بخاطر برتری پدر به پسر من دست پسر را نمی شویم و حضرت به محمد حنفیه فرمودند که تو دست پسر را بشوی .
روایت داریم که حضرت عیسی به حواریون فرمودند: من حاجتی دارم، آیا شما آنرا برآورده می کنید؟ آنها گفتند: بله .حضرت عیسی فرمود که اجازه بدهید من پاهای شما را بشویم. حضرت پاهای آنها را شستند و فرمودند: همان طور که در سنگ گیاه رویش ندارد و آبی در آن وجود ندارد. انسان متکبر دلش مثل سنگ است و حقیقت و ایمان در آنها رشد نمی کند و رویش معنوی ندارند. خدا حکمت را در دل های نرم می گذارد.
سوال – صفحه 249 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – اگر صلوات با اخلاص فرستاده شود نجات دهنده است. پیامبر می فرمود: اگر کسی یک بار صلوات بفرستد، خدا بالای سر، پایین سر، طرف راست، طرف چپ،عقب و جلوی او را نورانی می کند، خدا به همه ی اعضای وجودش نور می دهد و هر کس هم که نور داشته باشد در آخرت نورانی خواهد بود.
در این صفحه داریم :خدا زمین را گستراند و در این زمین کوه های بلندی قرار داد که در آن ذخیره هایی وجود دارد و زمین را حفظ می کند و نهرهایی در زمین جاری است و از همه ی میوه ها زوج خلق کرده است.و شب و روز را قرار داد، این نشانه هایی است برای کسانی که تفکر دارند تا خدا را بشناسند.
پس به خلقت خدا ایراد نگیریم و از نعمت هایی که خدا به ما داده است راضی باشیم . مثلا خودمان را مذمت نکنیم که چرا پسر یا دختر نداریم . خلقت دست خداست . نازایی مرد و زن دست آنها نیست . خدا به همه لطف و نظر دارد. خدا ما را از همه بیشتر دوست دارد و هیچ وقت بنده اش را رها نمی کند. هیچ وقت صانع مصنوعش را رها نمی کند. ما هستیم که از خدا دور می شویم. حافظ می گوید :خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم، کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت. خدا جبار است و کمبودها را جبران می کند.
سوال – چرا در بعضی مواقع ما در گرفتاری ها کم می آوریم و احساس می کنیم که خدا ما را رها کرده است ؟
پاسخ - خدا ما را با دو محور آزمایش می کند: یکی محور داده ها و نعمت هاست که ببیند ما چقدر شکرگزار هستیم. ما باید نعمت ها را به یکدیگر تذکر بدهیم و به یاد همدیگر بیاوریم. یکی محور فقر و نداده ها که خدا می خواهد با امتحان ،ظرفیت ما را بالا ببرد. خیلی از افراد در آسایش طغیان و گناه می کنند. بعضی از بزرگان می گفتند که در نداری انسان تضرع می کند و امکان خطر گناه کمتر است.
در راحتی و خوشی باید شکر خدا را بکنیم و آنرا یاد آوری کنیم و و در سختی ها باید تضرع و التماس به خدا کنیم و صبر کنیم .گاهی خدا می خواهد فردی زود رشد کند بنابراین او را بیشتر در سختی ها قرار می دهد . ما باید از خدا بخواهیم که مشکلات را بردارد . هر سرپایینی سر بالایی هم دارد.
خدایا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان(عج) را از ما راضی و فرجش را نزدیک بفرما ، گرفتاری همه را رفع بفرما.