بعضی ها می گویند که ما بطور ناخودآگاه عصبانی می شویم ،راه کار چیست؟
پاسخ – وقتی شیر را روی حرارت می گذارند جوش می آید و سرریز می شود. به چند علت شیر سرریز می شود: گاهی شعله زیاد است، پس باید شعله را کم کرد تا از سرریز جلوگیری شود. علت دیگر این است که مواد داخل ظرف زیاد است .اگر این مواد کمتر باشد شیر سرریز نمی شود. علت دیگر این است که ظرف کوچک است یعنی اگر ظرف را بزرگتر کنیم شیر سرریز نمی شود.
راه حل اصلی کم کردن شعله است ولی راه حل های دیگرهم خوب است. گاهی خستگی و کار زیاد باعث بداخلاقی می شود. روایت داریم که ساعاتی را برای کار، ساعتی را برای تفریح و ساعاتی را برای عبادت بگذارید. در روایات برای ساعت تفریح و استراحت سفارش ویژه شده است. روایت داریم که ساعاتی که شما استراحت و تفریح می کنید به کار وعبادت شما کمک می کند.
کار دنیا تمام شدنی نیست ،ما باید به اندازه ی ظرفیت مان کار کنیم .چرا باید زیاد کار کنیم، خسته بشویم و این باعث عصبانیت و بداخلاقی ما بشود؟ وقتی میهمان به خانه ی ما می آید نباید خودمان را به تکلف بیندازیم و می توان آنرا ساده برگزار کنیم. یکی از راه های به آرامش رسیدن انسان این است که انسان محتوای کار خودش را کمتر بکند. یعنی بیشتر از توان از خودمان کار نکشیم مخصوصا خانم ها زیرا کار خانه مثل نظافت، بچه داری و میهمانی تمام شدنی نیست. اگر زیاد کار کنیم به خودمان فشار می آوریم و بعد بداخلاق می شویم. البته در خانه نباید کارهای اساسی را فراموش کرد ولی باید کارهای زیادی را کمتر کرد. پس ما باید فعالیت مان را معتدل بکنیم.
راه حل دیگر این است که ظرف وجودی مان را بزرگ کنیم. بعضی ها دل شان به اندازه ی یک حوض است و با یک تلنگر سرریز می کند. بعضی دل شان به اندازه ی دریا و بعضی دل شان به اندازه ی اقیانوس است. انس با خدا ،اهل بیت و نشستن با بزرگان و خوبان انسان را از تنگ نظری بیرون می آورد و انسان وسعت دید پیدا می کند.
وقتی حضرت موسی مامور شد که به طرف فرعون برود از خدا خواست که به او شرح صدر بدهد و دلش را وسیع کند. اگر روح و جان ما وسیع بشود ،تحمل ما بالا می رود. اتصال به خدا ،قرآن و اولیاء باعث می شود که دریا دل بشویم. وقتی شرح صدر زیاد بشود انسان دیر عصبانی می شود. پس راه اصلی کم کردن یا خاموش کردن شعله است.
انسانی که عصبانی می شود ولی خودش را کنترل می کند به خودش فشار می آورد ولی گناه نمی کند و حق الناس گردنش نمی افتد ولی اگر سرریز کند به حقوق دیگران تعدی می کند مثلا فحش می دهد. عصبانی شدن برای اعصاب و بدن ما ضرر دارد. کاظمین الغیظ یعنی خشم فروبردن و خاموش کردن آن.
روح ما قبل از بدن ما خلق شده است. بزرگترین اشتباه انسان ها این است که فکر می کنند خودشان همان جسم شان است ولی در حقیقت اصل ،روح وجان انسان است. این دو از هم جداست. بدن ما مَرکب روح ماست و اشتباه ما این است که همه سرمایه گذاری ها را روی جسم مان کرده ایم. مثلا ماشین مرکب انسان است ولی انسان نباید تمام حواسش را به ماشین بدهد و خودش که راننده است را فراموش کند. ما فراتر از این بدن هستیم، حقیقت ما جان ماست . جسم جنین بعد از چهارماه ،در شکم مادر کامل می شود ولی بعد از آن روح به بدنش دمیده می شود . اگر کسی جنین را قبل از چهارماه سقط کند باید یک دهم دیه بپردازد ولی بعد از چهارماه،باید دیه کامل بپردازد.
پس حقیقت ما روح و جان ماست. در مثنوی دارد که فردی فکر می کرد که زمینی مال خودش است و خیلی برای آن سرمایه گذاری کرد ولی بعد صاحب زمین آمد و آنرا گرفت. این بدنی که همه ی سرمایه را برای آن می گذاری، همه ی تو نیست ،تو فقط این بدن نیستی ،تو روح هم داری. مرحوم دولابی می فرمود :ما در قالب دنیا درآمده ایم. بدنمان از خاک خلق شده است و به خاک می رود ولی روح ما خیلی بزرگ است زیرا روح الهی در ما دمیده شده است.ما یک شناسنامه برای بدن داریم که مثلا در فلان روز می میریم و دفن می شویم و از بین می رویم ولی شناسنامه ی روح ما هیچ وقت بسته نمی شود و روح ما از قبل بوده است. روح ما پیش خدا بوده است و بعد به عالم دنیا آمده ایم و باز به سمت خدا برمی گردد. ما ازعالم بالا به زندان دنیا آمده ایم و بعد ما را در قفس تن قرار داده اند. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک، چند روزی قفسی ساخته اند اندر بدنم، من ملک بودم و فردوس برین جایم بود .رجوع به خدا یعنی اینکه ما پیش خدا بودیم و باز به سمت خدا برمی گردیم .ما سالها مقیم درِ یار و اندر حریم محرم یار بوده ایم و ...
روایت داریم : اتصال روح مومن به روح خدا از اتصال شعاع شمس به خورشید بیشتر است.
سوال – بعضی می گویند: روح ما بزرگ است. شاید بخاطرهمین است که اگر کسی به ما چیزی بگوید ناراحت می شویم، آیا این جمله درست است ؟
پاسخ - روح خیلی بزرگ است و تلنگر به آن اثر نمی کند. این تلنگرها به نفس و عنوان های ما اثر می کند. روح ما شکست پذیر نیست زیرا در آن قدرت خدایی است و شکست ناپذیر است .
بچه ای که بدنیا آمده است روح لطیفی دارد و اگر همه به او بد بگویند در او اثری ندارد زیرا هنوز عنوان دنیایی پیدا نکرده است که به او برخورد. روح ما خیلی لطیف است و هیچ حرفی به آن اثر نمی کند. اگر کسی از قید و بند آزاد بشود از جهنم آزاد شده است . در کتاب عل الشرایع حدیثی از امام صادق(ع) داریم که از امام پرسیدند :روحی که با خدا بوده است چرا خدا آنرا از عالم بالا به این دنیای مادی فرستاد؟ امام می فرماید: چون روح خیلی شرافت دارد و علو است ،اگر خدا آنرا رها می کرد، ادعای خدایی می کردند. نظر خدا به خلق بیشتر از خود آنهاست و خدا به همه نظر لطف و رحمت دارد. با این کار، خدا جلوی علویت روح را گرفت. فکر نکنید که نظرهای دیگر، بهتر است، این بهترین کار خدا بود.
روایت داریم که وقتی خدا روح را خلق کرد،خدا پرسید: من چه کسی هستم و روح در مقابل خدا ایستاد و گفت که تو چه کسی هستی؟ خدا فرمود که تو را به جایی می فرستم که هم خودت و هم من را بشناسی، بعد خدا پرسید که من چه کسی هستم و روح گفت که تو خدای قهار و واحد هستی و من هیچی ندارم. خدا می خواست که روح در این سختی ها ساخته بشود.
حالت علو و برتری در وجود انسان گذاشته شده است. امام فرمود که خیلی از روح ها ادعای ربوبیت و پیامبری به ناحق کردند. بخاطرهمین خداوند آنها را به دنیا فرستاد تا در سختی باشند. خدا می خواهد منیت های انسان از بین برود. پس حکمت اینکه خدا ما را به زمین فرستاد این است که دست از خدایی برداریم . امام در ادامه می فرماید: هزاران طرح و گزینه وجود دارد ، خدا بهترین را انجام می دهد. و خدا هیچ وقت به کسی ظلم نمی کند. پس اگر کسی در این دنیا دچار فقر یا ظلم می شود بخاطر این است که باید مورد امتحان قرار گیرد. پیامبران در حد اعلای ابتلاء بودند تا روح شان برتری جویی نکند.
بزرگان می فرمودند که ما مواظب هستیم که درمقابل خدا برای خودمان عنوان درست نکنیم.
گرفتم آنرا که مرا بگیری به هیچ گناهی همین گناه مرا بس که باوجودتوهستم اولیاء اولیاءی خدا مواظب بودند که در مقابل خدا مَن مَن نکنند. تواضع و ادب علامه طباطبایی زبانزد شاگردانش بود و در خیلی موارد، وقتی از ایشان سوال می کردند می گفت که نمی دانم. ایشان خودیت را از بین برده بودند و هیچ وقت عصبانی نمی شدند.
یکی از شاگردان ایشان تعریف می کرد که همراه ایشان به منزل شان رفتیم و وقتی در زدیم، خدمتکارشان نیامد و ما چندین بار در زدیم و خدمتکار از پشت درد دشنام داد که چرا این قدر در می زنید؟ وقتی او در را باز کرد، آقا چیزی به او نگفت و حتی نگاه تند هم به او نکرد. کسی نمی توانست ایشان راعصبانی کند. ایشان با مخالفین خودشان با تأمل رفتار می کردند. امام صادق(ع) می فرماید:به خدا مومن ،مومن واقعی نمی شود مگر اینکه برادر مومنش را مثل خودش بداند. و مثل یک جسد واحد با برادرش بشود . ما باید به فکر سود و ضرر دیگران هم باشیم. کسی که فقط به فکر خودش است مومن واقعی نیست. ما باید برادر مومن خودمان را هم بالا ببریم .
یکی از عرفا بنام مجذوب علی شاه می نویسد:
یک شب آتشی در نیستانی فتاد سوخت عشقی که برجانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد هر نی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت :کاین آشوب چیست مر تورا زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفرختند دعوی بی معنی ات را سوختند
زانکه می گفتی نی ام با صد نُمود همچنان در بند خود بودی که بود
مرد را اگر دردی باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
چون روزی فردی نیستان را آتش زد و همه ی نی ها سوختند. نی به آتش گفت که چرا همه را به آتش کشیدی ؟ آتش گفت که من دارم ادعای تو را می سوزانم زیرا تو ادعا می کردی که نی هستی ولی در بند خودت بودی .( بعضی نی را نیستی معنا کرده اند که این فرد هیچی نیست و هنوز در اول راه است )ملا عبدالله می گوید: کسانی که به ما تلنگر می زنند به روح و جان و ما برنمی خورد ولی به نفس ما برمی خورد که این خوب است .انبیاء از همه بیشتر دشمن داشتند. نی بند دارد . بند نی باید باز بشود تا صدا از آن رد بشود.
بیشتر اشعار مثنوی با نی شروع می شود:
بشنو از نی چون شکایت می کند و زجدایی ها شکایت می کند
تا مرا از نیستان ببریده اند از نفرینم مرد و زن نالیده اند
ما باید بندهای خودمان را از بین ببریم و ابتلائات این بندها را از بین می برد. در طب قدیم و جدید می گویند که چیزی که درد را از بین می برد سوزاندن یا لیزر است. یعنی اگر دردی با دارو خوب نشد آنرا می سوزانند. بزرگی می فرمود که نفسانیات ما یا باید با آتش محبت خدا یا با آتش جهنم شکسته شود.
عشق ویران شدن وخانه برانداختن است میل خوبان نکند خانه برانداز نی
انشاءالله ما با آتش محبت خدا ساخته بشویم. اگر ما بسوزیم دیگر خوف و ناراحتی اثری ندارد.
سوال – در مورد صفحه اول سوره ی مریم توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – روایت داریم که ذکر صلوات بر محمد و آل محمد، میزان حسنات را سنگین می کند. پیامبر فرمود: من کنار میزان می ایستم و اگر فردی از امت من گناهش سنگین باشد ، ثواب صلوات ها را به حسناتش می افزایم تا نجات پیدا کند. خوب است که در کنار گناهان، ذکر صلوات را زیاد بگوییم البته حق الناس را باید ادا کرد. پس با صلوات بر محمد و آل محمد میزان حسنات را سنگین کنیم.
سوره مریم با داستان حضرت زکریا شروع می شود. خداوند حضرت زکریا را که در سن پیری بود بشارت داد که فرزندی به او عطا می کند که نامش را یحیی بگذارد. زکریا پنهانی پیش خدا فریاد زد و در هنگام ناامیدی، خدا به او فرزندی داد. خداوند قدرت دارد. پس نباید هیچ وقت ناامید شد.
انشاء الله خدا به همه ی ما ایمان کامل عنایت بفرماید و ما را از شیعیان راستین اهل بیت قرار بدهد.