در مورد راه کارهای خوش اخلاقی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – خیلی از بزرگان اخلاق و عرفان راه کمالات انسان را خودشناسی می دانند. داریم :شناخت خود بالاترین معرفت هاست. اگر کسی خودش را بشناسد قطعا خدا را شناخته است. حضرت علی (ع) می فرماید :هر کس که خودش را نشناسد همه ی اطرافش را هم نشناخته است. اگر ما خودمان را که ازهمه به خودمان نزدیکتر هستیم نشناسیم چطور می توانیم عالم ،خالق، امام و دیگران را بشناسیم؟ بحث خودشناسی بحث مهمی است.
بزرگترین گم شده ی ما، خود ما هستیم زیرا ما خودمان را نشناختیم و از خدا غافل شدیم. حضرت علی(ع) می فرماید: رحمت خدا بر کسی که می داند از کجا آمده است، الان کجاست و به کجا می رود. یعنی انسانی که خودش ،مسیر گذشته و آینده اش را پیدا کند به همه ی خیرات دست پیدا کرده است. اگر انسان خود واقعی اش را پیدا کند و با آن خلوت کند، جلوه ی صفات الهی را پیدا کرده است. زیرا انسان خلیفه ی خداست و صفات خداوند در انسان تجلی پیدا کرده است. به تعبیر حافظ : آنچه از تو گم شده ست چون از سلیمان گم شدی ،بر سلیمان هم پری هم اهرمن بگریستی .در جای دیگر می گوید: تو را در کنگره ی عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگاه چون افتادی. حقیقت وجودی ما به خدا متصل است. لایه های مختلفی در وجود ماست. یک لایه جنبه ی ملکوتی و الهی دارد که همین لباس تن است. گاهی تصویر ما در آینه دیده می شود، آیا این تصویر خودماست؟ این تصویر ماست ولی می توان گفت که عکس ما بیرون از آینه است.
پس ما دو تا من داریم :یکی مَن پنداری و خیالی که همان عکس ما در آینه است و جسم ماست .بعضی ها از عکس کسی تعریف می کنند. فردی از حاج آقا دولابی عکس گرفته بود و از آن تعریف می کرد،مرحوم دولابی فرمودند که من خودم در اینجا نشسته ام و شما با عکس من عشق می کنید؟ عالم همه تجلی خداست ولی ما نباید از جلوه ی واقعی که خداست غافل بشویم. گاهی اوقات خود فرد نیست ولی با یاد و عکس او عشق بازی می کنیم که این اشتباه است. ما در این دنیا حقیقت خودمان را گم کرده ایم و به اسم و رسم خودمان بسنده و دل خوش کرده ایم. همه ی اینها با یک نفس از بین می رود. باید مواظب باشیم که من های غیر واقعی ما را از من واقعی دور نکند. من حقیقی برای خداست و از بین نمی رود. حتی ما روح را به من نسبت می دهیم و می گوییم: روح من یا دنیای من .
در مناجات مریدین امام سجاد (ع)، امام می فرماید :ای دنیا و ای آخرت من ،بهشت من تو هستی . اگر ما من خدایی را پیدا بکنیم ،به آن عشق بورزیم و من های دنیایی را فدای من خدایی بکنیم ، زنده ی ابدی می شویم. داریم که بنده ی من، اگر اطاعت مرا بکنی تو را مثل خودم قرارمی دهم ،همان طور که من می گویم :کن فیکون تو هم می گویی: کن فیکون . روایت داریم که در بهشت از طرف خدا نامه می آید که از طرف خدایی که حی لایموت است به بنده ای که حی لایموت است. یعنی اگر ما جنبه های خدایی مان را پرورش بدهیم، مثل خدا می شویم. امام های ما صفات وجه الله ،عین الله، ثارالله و ... دارند زیرا ذوب در خدا شده اند. زیرا من ظاهری را فراموش کرده اند و همه ی وجودشان خدا شده است .
حضرت امیر می فرماید: مرده ما نمرده است،کشته ی ما کشته نشده ،غایب ما غایب نشده است. روایت داریم که علما زنده هستند. زیرا یاد و حقیقت آنها در دلهاست. در هنگام اذن دخول به زیارات می گوییم که تو صدای مرا می شنوی و جواب سلام مرا می دهی پس یعنی حاضر هستی.
گاهی اوقات من های واقعی ما، زیر گرد و غبار غفلت روزانه گم می شود. حافظ می گوید : جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد یعنی ما در مَنیت ها گیر کرده ایم، گرد وغبار و حجاب ها باعث می شود که خورشید را نبینیم. این گرد و غبارها را باید با تواضع ،ادب و فروتنی از بین برد. حُربن ریاحی حجاب جهل و مقام، جلوی او را گرفته بود بخاطر همین جلوی امام حسین(ع) ایستاد ولی لحظه ی آخر غرورش را شکست و با امام حسین(ع) همراه شد، خداگونه شد و به بهشت رفت.
اگر انسان در نیمه شب با خودش خلوت بکند ،بر سرسجاده بنشیند و فکر و خیال را از خودش درو کند خود واقعی اش را پیدا می کند. بحث خودشناسی شیرین ترین بحث هاست. در قرآن داریم: چون خدا را فراموش کردند خدا هم کاری کرد که خود حقیقی آنها فراموش بشود.
آقا شیخ عباس قمی از علمای زنده است. ایشان در همه ی دعاها و زیارتنامه ها و مناسبت ها حاضر است، پس ایشان حیات دارد. درعلمای شیعه کسی مثل آقا شیخ عباس قمی نیست که این قدر ذکرش در محافل باشد و این قدر کتاب هایش چاپ شده باشد. بعد از قرآن بیشترین کتابی که چاپ شده است مفاتیح است. ایشان یک انسان بوده است ولی خدا را شناخته و مَن خودش را کنار گذاشته است ،کسی که با خدا پیوند بخورد صورت الهی اش می ماند. هر نفسی که خرج خدا می شود می ماند. آیت الله صدر در مورد ایشان فرمود: داریم که آخر چیزی که از دل صدیقین بیرون می رود حب ریاست است یعنی این حب در عمق انسان است و درهمه وجود دارد. آنقدر خدا به آقا شیخ عباس قمی نظر کرده است که اولین چیزی که از دلش بیرون رفته حب ریاست بوده است زیرا ایشان خیلی افتاده و متواضع بودند.
روزی به آقا شیخ عباس قمی می گویند که در مشهد در مسجد گوهرشاد نماز جماعت بخواند. ایشان چند روز نماز جماعت را خواندند ولی یک روز گفتند که نماز عصر را نمی خوانم و علت را این طور بیان کردند: دیدم که صف نمازم خیلی شلوغ است و گفتم که نکند من کسی شده ام . یعنی همینکه بوی عنوان و مقام به مشام ایشان خورد، احساس کرد و دیگر نمازعصر را نخواند. روزی آقا شیخ عباس قمی سخنرانی می کردند و در وسط سخنرانی ،آقا عباس تربتی را دید و گفت که ای مردم ایشان از من بهتر سخنرانی می کند و از منبر پایین آمد. کتاب های فضیلت های فراموش شده در مورد آقا عباس تربتی است. اگر همه این طور عمل کنند دیگر کسی سر ریاست دعوا نمی کند ولی ما می خواهیم خودمان را مطرح کنیم.
عطار می گوید : پرده ی پندار می باید درید، توبه تزویر می باید شکست. یعنی وقت آن است که من به میدان بیایم وهر چه دارم ببازم که این اول خوشی من است .
آقا شیخ عباس قمی کتابی بنام منازل الآخرة نوشتند که در مورد سفرآخرت است. این کتاب چاپ می شد و همه علما از آن استفاده می کردند. پدر آقا شیخ عباس می بیند که در صحن قم عده ای جمع شده اند و آقا عبدالرزاق قمی به منبر رفته است و از این کتاب تعریف می کند. پدر آقا شیخ عباس خیلی از این کتاب خوشش آمد و وقتی به خانه رفت به پسرش گفت که ای عباس، کاش توهم یک کتاب مثل منازل الآخره می نوشتی .ایشان هیچی نگفتند و تا آخر عمر هم به روی پدرشان نیاورند. اخلاص و تواضع ایشان در این حد بود. بخاطر این است که آقا شیخ عباس ماندگار شده است. یکی از راه های رسیدن به مقصد این است که از خدا بخواهیم مَن های خیالی ما از بین برود. نردبان این جهان ما و منی است عاقبت این نردبان افتادنی است ،لاجرم آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست.
سوال – صفحه 312 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – بعضی ذکرها ثواب زیادی دارد .روایت داریم: بر میزان حسنات چیزی اضافه نمی شود که سنگین تر از تسبیحات اربعه باشد سبحان الله والحمدالله ولااله الاالله والله اکبر ،زیرا چهار ذکر مهم در آن است .امام صادق(ع)می فرماید:با یک صلوات خدا ثواب چهار ذکر را می دهد .
پیامبر به حضرت علی(ع) می فرمود :دعا کن که خدا محبت تو را بر دل مومنین قرار بدهد، حضرت امیر دعا کردند و این آیه نازل شد : آنهایی که عمل صالح داشته باشند( منظورعلی است ) خدا مودت و رحمتی در دل مومنین از او قرار می دهد. البته هر مومن واقعی که ایمان و عمل صالح داشته باشد در دل مومنین جای خواهد گرفت.
سوال – هر سال که روز مادر می شود همه خوشحال می شوند ولی در این ایام غم همه ی عالم به سراغ من می آید. من مادری بداخلاق و عیب جویی دارم که مدام طعنه می زند و حسرت یک لبخند را بر دل بچه هاش گذاشته است . دوست داشتم که فرصتی برای بوسیدن دست مادری مهربان داشتم اما مطمئن هستم که حسرت این کار بر دل من باقی خواهد ماند، راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – ولادت حضرت زهرا(ع) را تبریک عرض می کنیم. روز ولادت این بانو روز تکریم مادران و همسران است. شاید عده ای باشند که با مادر یا همسر یا فرزند ناسازگار روبرو باشند. مادر و پدر هر چقدر هم که بد باشند چون خلقت ما از وجود آنهاست باید به آنها احسان کنیم. افرادی که با همسر، پدرو مادر یا بچه ی ناسازگار می سازند ،درجه و مراتب بالاتری دارند. مادری که سراسر مهر است اگر پاسخ محبتش داده بشود هنری مهمی نیست ولی اگر از مادر نامهربانی دیدیم، باید خلاف نفس مان عمل کنیم و غرورمان را بشکنیم و با مهربانی با او برخورد کنیم. بداخلاقی ها مثل مار می ماند که زیرآن گنج است اگر بتوانیم این مار را رام کنیم به گنج می رسیم. بعضی از انبیاء همسران نامهربان داشتند ولی با آنها مدارا می کردند. پیامبر سرپرستی کودک یتیم بداخلاقی را بعهده گرفته بود. این کودک مُرد و پیامبر گریه می کرد زیرا می فرمود که شاید دیگر کودک بداخلاق بدست من نیفتد.
بهشت زیر پای مادران است. اگر شما به مادرنامهربان محبت کنید رشد خواهید کرد و بهره کافی خواهید بود. حالا ممکن است که این محبت در مادر هم اثر کند که خیلی خوب است.
ما در مقابل خداوند گناه و معصیت زیادی می کنیم ولی خدا آنها را می پوشاند و خوبی ها را ظاهر می کند. حضرت علی (ع) می فرماید که اگر پرده از روی کارهای شما کنار برود حتی کسی حاضر نیست دیگری را دفن کند. پس ما هم مثل خدا عیب های دیگران را بپوشانیم. اگر انسان برای دیگران خیر بخواهد، خدا هم به او خیر می دهد. میدان مسابقه اینجاست که هم به خوب ها و هم به بدها محبت کنیم. هر کس که می خواهد در دنیا رشد کند باید به پدر و مادر، همسر و اولاد محبت کند. پدر ومادر بهشت و جهنم ما هستند. مهم است که همسر شما از ته دل به شما دعا کند. همسر است که آرامش و دلخوشی می دهد. پیامبر فرمود :من از دنیای شما سه چیز انتخاب کرده ام نماز، عطرو بوی خوش و همسر. زیر این سه آرامش بخش است. خدا جزای رسالت پیامبران را مودت قرار داده و پیامبر اسلام را رحمت للعالمین قرار داده است . در مورد همسر، خدا فرموده است که بین زن و شوهر مودت و دوستی قرار داده است .
پیامبر فرمود: خانم ها در نزد پروردگار شفیعی بالاتر از این ندارند که همسران شان از آنها راضی باشند. موذن آقای بهاءالدین هنگام دفن همسرش گفت که خدایا من از ته دل همسرم راضی هستم. این بالاترین زاد و توشه برای این خانم بود. خوش به حال آقایی که خانمش از او راضی باشد و برای او دعا کند. پیامبر فرمود: وای به حال زنی که شوهر از او ناراضی باشد و خوش به حال خانمی که همسرش از او راضی باشد. خوب است که ما خوبی های همدیگر را ببینیم. زن و شوهرهایی که با هم اختلاف دارند اگر به خوبی های همدیگر نگاه کنند، اختلافات را فراموش خواهند کرد. حضرت علی(ع) می فرماید :در هر حالی با همسران تان مدارا کنید.
افرادی که نامادری دارند و در حق آنها مادری کرده اند، از آنها تکریم کنند. برای مادرانی که در قید حیات نیستند صدقه بدهند. پیامبر فرمود : انسان با کرامت به همسرش احترام می گذارد. پیامبر در روزهای آخر عمرشان وصیت کردند که به افراد زیر دست محبت کنید. یکی از بزرگان زنی داشت که خیلی او را اذیت می کرد و حتی خودکشی کرد و می خواست گردن شوهرش بگذارد. ولی شوهر او را نجات داد و بعدا برای او دعا می کرد که در آن دنیا گرفتار نباشد.
خدایا به حق حضرت فاطمه(س) به همه ی ما ایمان، معرفت و اخلاق حسنه عنایت بفرما، ما را شکرگراز قرار بده و انشاءالله بتوانیم حق پدرو مادر و همسر را به نحو احسن ادا کنیم.