پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

در مورد مضرات کبر و غرور توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – خدایا اگر در این ماه شعبان آمرزیده نشده ایم دربقیه ی ماه شعبان ما را بیامرز تا پاکیزه وارد ماه رمضان بشویم. در باقی مانده ی ماه شعبان یک خانه تکانی در دل مان انجام بدهیم .شایسته است که انسان پاکیزه و مرتب به میهمانی برود.

ریشه ی تمام رذایل تکبر و غرور است. اولین معصیتی که انجام گرفته است بخاطر تکبر ابلیس بوده است که به حضرت آدم سجده نکرد. ریشه ی خود کامگی ها، خودمحوری ها و جنگ ها تکبر و غرور است که باعث می شود مملکت ها از هم پاشیده شود. ظالم می گوید که من  از همه برتر هستم و تمام کره ی زمین باید در اختیار من باشند. بنابراین قتل ها و جنگ های زیادی به راه می اندازد.

یک لحظه تکبر، شش هزاز سال عبادت ابلیس را از بین برد. حضرت امیر می فرماید: حکم خدا بر اهل آسمان و زمین و همه ی زمان ها واحد است. خداوند همه ی متکبرین را عقوبت می کند. در قرآن داریم: جهنم جایگاه متکبران است. پس داشتن کمی تکبر هم خطرناک است و باعث می شود که انسان به بهشت نرود. تواضغ و فروتنی کیمیای عجیبی است که باعث می شود که خدا گناهان ما را ببخشد ،اعمال مان را قبول کند و صلح و آشتی بین ما و خدا ایجاد شود . پس تواضع و ادب ریشه ی تمام خوبی هاست. بندگی در شکستگی و افتادگی است.

امام صادق(ع) می فرماید: کسی که به خودش ببالد ومغرور بشود هلاک می شود و کسی که به رأی خودش تکیه بکند هم هلاک می شود.( یعنی حرف ،حرف خودش است و فکر می کند که از همه ی دیگران بیشتر می فهمد)

حضرت عیسی می فرماید: من هر نوع بیماران را به اذن خدا شفا دادم حتی کور مادرزاد، برص ،پیسی و مرده را. ولی من از درمان انسان احمق عاجز هستم .

یک وقت انسان می فهمد و درست عمل می کند، یک وقت انسان نمی فهمد ولی متوجه اشتباهش می شود و به دنبال علاج آن می رود ولی یک وقت کسی نمی داند و نمی داند که نمی داند. حتی حضرت عیسی هم نمی تواند این فرد را درمان کند.

یکی از ملاهای مکتب خانه زبانش می گرفت و الف را اَنف تلفظ می کرد و وقتی بچه ها می گفتند انف، ملا ناراحت می شد و باز می گفت: وقتی من می گویم انف، شما نگویید انف، بگویید، انف.( که منظورش همان الف بود)این معلم احمق بود. و متوجه اشتباهش نمی شد. کار طاغوت ها هم مثل این معلم احمق است که خودشان اشتباه می کنند ولی متوجه اشتباهشان نمی شوند. بدترین دردها جهل مرکب است یعنی فرد خودش را دانا می داند و دیگران را قبول ندارد.

از حضرت عیسی پرسیدند :آدم احمق کیست؟ حضرت عیسی فرمود: آدم احمق غیرقابل علاج کسی است که همیشه حق را به طرف خودش می برد، اشتباه خودش را قبول ندارد  و راه نفوذ  را بسته است.

سعدی می گوید: بزرگان نکردند در خود نگاه     خدابینی از خویشتن بین مخواه

انسان های متکبر فقط خودشان را می بینند و خدا را نمی بینند، باید خود را کنار گذاشت تا خدا را دید. اشتباه ما این است که به خودمان نگاه می کنیم.

حافظ می گوید:

فکرخود و رأی خود در عالم رندی نیست      کفراست دراین مذهب خودبینی وخودرأیی

پس تکبر انسان را به کفر می کشاند. حدیث داریم عالم ترین انسانها کسی است که علم دیگران را در کنار علم خودش بگذارد و تواضع داشته باشد. امام صادق(ع) می فرماید: خداوند صد جفت عقل خلق کرده است و نود و نه تای آنرا به پیامبر داده است یعنی ظرفیت وجودی پیامبر خیلی وسیع است. جان و روح پیامبر اندازه ی عالم است که خداوند او را رحمت للعالمین قرار داده است. با این حال پیامبر با اصحاب مشورت می کرد.

در جنگ خندق سلمان پیشنهاد داد که خندق بِکنند. در جنگ احد، پیامبر با جوانان مشورت کردند که در مدینه بجنگند یا در بیرون از مدینه بجنگند و جوانان گفتند که در بیرون از مدینه بجنگیم و پیامبر حرف آنها را قبول کرد.

بیشتر ضربه های سیاسی که ما می خوریم بخاطر یکه تازی ماست. در روایتی امام هشتم می فرماید: عقل پدرم از همه بالاتر بود ولی گاهی با برده ها مشورت می کردند. این اوج تواضع است. گاهی ما با پدرو مادر یا بزرگتر مشورت نمی کنیم و آنها را قبول نداریم ولی امام با برده مشورت می کرد و خودشان را پایین می  آوردند.

از امام سوال می کردند که شما چرا با این برده مشورت می کنید. امام فرمود: شاید خداوند به زبان این برده چیزی که به خیر و صلاح من است جاری کند. سلیمان پیامبر از هدهد پرسید که چرا مدتی نیستی .هدهد گفت :من چیزی می دانم که تو نمی دانی. پیامبر ناراحت شد. سلیمان با چنین حشمت نظرها بود با مورش .هدهد گفت که من ملک بالقیس را پیدا کرده ام که آنها خورشید پرست هستند و بعد بلقیس همسر سلیمان شد. یعنی هدهد خبری برای سلیمان آورد که او از آن اطلاع نداشت.

انسانهای بزرگ خودشان را پایین می آورند. راه دور کردن غرور و تکبرها همین است. روایتی از امام حسن مجتبی (ع) داریم :کسی که کمی از عظمت خدا را درک کند، هیچ وقت احساس بزرگی نمی کند و احساس بندگی می کند. در روستایی، کدخدایی برای خودش حکمرانی می کرد ولی وقتی سلطان را دید خودش را پنهان کرد ،ترسید و فرار کرد. در ماه رمضان باید سرهای خودمان را از خودپرستی بالا بیاوریم و خدا را ببینیم.

امام سجاد(ع) می فرماید :اگر من گرفتاری و کار نداشتم تمام شب به آسمان ها نگاه می کردم. عظمت خلق خدا خیلی بالاست. خدا انسان را از یک نطفه خلق کرده است. اگر ما عظمت خدا را درک کنیم خودمان را پایین می آوریم. اگر کسی خودش را در برابر خدا فراموش کرد همه ی وجودش می شود اطاعت خدا.

سعدی می گوید :

یکی قطره باران ز ابری چکید              خجل شد چو پهنای دریا بدید

جایی که دریاست من کیستم                 گر او هست حقا که من نیستم

چوخود را به چشم حقارت بدید            صدف درکنارش بجان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار                    که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد                 درنیستی کوفت تا هست شد

منشأ خودمحوری ها این است که انسان خودش را می بیند یعنی قطره فکر می کرد که خودش همه چیز است. زیرا فقط خودش را می دید ولی وقتی دریا و اقیانوس را دید خجالت کشید. زیرا دریا هزاران قطره است. چو قطره خودش را کوچک دید، به امر الهی خدا آنرا در صدف پرورش داد و یک گوهر قیمتی شد .راه رسیدن به خدا نیست شدن و فنا است. انسان باید برای دیگران هم ارزش قائل شود.

امام رضا(ع) به حمام رفتند. فردی امام را نشناخت و به امام گفت که مرا کیسه بکش .امام هم این کار را کردند و چیزی نگفتند. بعد این آقا دید که مردم به او احترام می گذارند. و فهمید که او امام هشتم است. او از امام معذرت خواهی کرد. ولی امام گفت که اشکالی ندارد تو برادر دینی من هستی ،از من تقاضایی کردی و من آن کار را کردم.

آیت الله مرعشی نجفی سحرها به حمام حرم می آمدند. عده ای زوار در حمام ایشان را دیدند و فکر کردند که ایشان دلاک است و از ایشان خواستند که برایشان کیسه بکشد. ایشان هم این کار را کردند و دنبال نمازشب وعبادت شان نرفتند. بعد که ایشان بیرون آمدند آنها فهمیدند که ایشان مرجع تقلید است ،آنها معذرت خواهی کردند و ایشان گفتند که اشکالی ندارد.

یکی از بزرگان می فرمود :مهمترین چیزی که دغدغه ی ائمه بود این است که ما بت نشویم زیرا بزرگترین بت ها خود ما و نفس ماست. امام خمینی هیچ وقت از دیگران در جلوی جمع انتقاد نمی کردند ولی یک روز آیت الله مشکینی از امام تعریف کردند و امام فرمودند که من از آیت الله مشکینی گِله دارم ،می ترسم که این تعریف های شما را باور کنم. یک روز هم مرحوم فخرالدین حجازی از امام تعریف کردند و امام ناراحت شد. امام مواظب بود که یک وقت خودش را بالا و برتر نبیند.

یک روز آیت الله بروجردی وارد منزل شدند و عده ای در آنجا گفتند که برای سلامتی امام زمان(عج) و آیت الله بروجردی صلوات بفرستید، ایشان ناراحت شدند و گفتند: چرا اسم من را در کنار امام زمان(عج) گذاشتید؟ من من نوکر امام زمان(عج) هستم و او ارباب است .بزرگان روی این مسئله خیلی حساسیت نشان می دادند.

در شب قدر ، فردی شعری در مورد آیت الله بروجردی سروده بود و آنرا خواند، آقا وقتی به منبر رفتند گریه کردند و گفتند که شب قدر را خراب کردید زیرا در شب قدر ،نباید از من تعریف می کردید، بلکه باید از خدا و پیامبر می گفتید. از حضرت امیر روایت داریم که خاک بپاشید به صورت کسی که در جلوی شما، از شما  تعریف می کند. گاهی اگر از ما تعریف نکنند ،ناراحت می شویم درحالیکه این کار به ضرر ماست. هر چقدر ما خدا را ببینیم ،خدا وجود ما را به یک گوهر ارزشمند تبدیل می کند.

سوال- صفحه 375 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – یکی از اعمال ماه شعبان زیاد فرستادن صلوات برمحمد و آل محمد است .امام صادق(ع) می فرماید :اگر کسی با نیت و به امر خدا و پیامبر بر پیامبر صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت از حوائج او را برآورده خواهد کرد.

در این صفحه داریم :قرآن بافته های پیامبر نیست و از خداست که بر قلب پیامبر فرود آمده است. خدا بخاطر تربیت انسان ها قرآن را فرو فرستاده است. واسطه ی آن هم روح الامین است که آنرا کم و زیاد نمی کند. محل فرود آمدن حقیقت قرآن، جان و قلب پیامبر است. خدا این قرآن را آفرید تا پیامبر انذار دهنده باشد.

امام علی(ع) می فرماید :اگر دوست تو کافر هم شد، با او قطع ارتباط نکن. چاره اندیشی بکن و او را برگرداند.

اگر قهر موقت، باعث نجات طرف شد این کار خوب است ولی اگر قهر کردن اثر نداشته باشد و باعث بدتر شدن دوست ما بشود نباید با او قطع ارتباط کنیم. ما باید درغم و شادی با دوست مان باشیم. ما باید با دوست مان همراهی کنیم تا او را از گناه بیرون بیاوریم. البته ما نباید در گناه با او شریک بشویم. پیامبر دوستی داشتند که در زمان جاهلیت با او دوست بودند و فرمودند که در قیامت او را شفاعت می کنم. پس ما باید حق رفاقت را بجا بیاوریم و دست دوست مان را بگیریم.

در روایت داریم که حق مومن بر مومن این است که در ظالم بودن و مظلوم بودن او را همراهی کند.

خدایا به برکت پیامبر و ائمه ایمان، اخلاق و تواضع به ما عنایت بفرما و ما را از بدی ها دور بفرما.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group