راه های مبارزه با کبر و غرور چیست؟
پاسخ – یکی از راه های مبارزه با کبر و غرور ذکر خدا ،رفتن و استغاثه کردن به در خانه ی خداست. در قرآن داریم :ای پیامبر صبر کن ، صبرت تو هم از جانب خداست. ما می توانیم این آیه را در همه ی امور توسعه بدهیم مثل عبادت کن و عبادت تو از جانب خداست. ازدواج، کار، معنویت و رزق را هم خدا باید جور کند.
راه کار دیگر این است که همیشه خوبی ها را به خدا نسبت بدهیم و بدی ها را به خودمان نسبت بدهیم. این ادب ورزی انسان، را از غرور و کبر دور می کند. غرور توفیقات انسان را سلب می کند. خیلی از افراد بخاطر غرور از کارهای خیر باز می مانند. راه کار دیگر عملی مبارزه با تکبر و غرور این است که انسان در مقام عمل خودیت هایش را بشکند.
در خطبه ی قاسعه 192 ، وقتی حضرت در مورد غرور شیطان و باطل شدن شش هزار سال عبادت شیطان صحبت می کند می فرماید: تواضع و فروتنی را روی سرخودتان قرار بدهید یعنی رفتار عملی شما فروتنی باشد. همیشه تواضع روی سر شما باشد و تکبر را زیر پای تان خُرد کنید. گردن بند غرور که به خودمان آویزان کرده ایم مثلا دکتر یا مهندس هستیم را پاره کنیم.
سلاحی که می تواند بین ما و شیطان قرار بگیرد تا شیطان را از ما دور کند، تواضع و افتادگی در مقابل خدا و حق است.حاج آقا دولابی می فرمود: ما نباید وابسته به چیزی باشیم که نتوانیم از آن دل بکنیم. دندان طمع را باید کند. دوست داشتن اشکالی ندارد ولی وابستگی بد است.
افرادی که غرور دارند باید با کارهای به ظاهر پست خودشان را بشکنند. پیامبر و همه امامان کار می کردند و بیل می زدند. محمدبن مسلم یکی از یاران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که روای بزرگی است و بزرگ قبیله هم بوده است. روزی ایشان نزد امام صادق(ع آمد. حضرت فرمود: تواضع کن. وقتی او به کوفه برگشت یک مغازه ی خرما فروشی اجاره کرد و در آنجا خرما فروشی را شروع کرد. او فوری خودش را شکست. بعضی کارها پیش خدا شریف است ولی عنوانی ندارد. بعضی شخصیت ها بزرگ بعنوان کفش دار یا جاروکش امام رضا(ع) خدمت می کنند. این کارها مبارزه با مَنیت هاست.
اقوام محمد بن مسلم او را وادار کردند که آسیابی بخرد و در آنجا کارهای آسیابانی انجام می داد. کارهای چوپانی یا کشاورزی از شغل انبیاست ولی عده ای به این کارها می خندند. ممکن است که کاری خوب باشد ولی عنوان اجتماعی ندارد و ما می توانیم آنرا انجام بدهیم تا غرور مان از بین برود.
راه کار دیگر از بین بردن غرور ،مجالست با افراد فقیر است. منظور ما از فقرا افراد متکدی نیست ،منظور افرادی مستضعفی است که در فامیل و محل هستند و شغل های پایین دارند ولی افراد شریفی هستند. امام حسن(ع) از جایی رد می شدند و دیدند که عده ای از فقرا نشسته اند و نان خالی می خوردند. آنها به امام تعارف کردند و امام با آنها نان خوردند و فرمودند که خدا انسان های مستکبر را دوست ندارد. اگر افراد فقیر فامیل شما را دعوت می کنند حتما به میهمانی آنها بروید. کمک کردن به افراد فقیر و سرزدن به افراد بیمار غرور انسان را می شکند.
گاهی انسان باید خودش را به تکلف بیندازد و وادار به تواضع یا بردباری کند. جوانی برای بزرگی چای آورد .این بزرگ چای را رد کرد و گفت که میل ندارم. این جوان ناراحت شد و آیت الله انصاری همدانی فرمود: این چای را به خودت بِمیلان. یعنی رد کردن این چای خوب نیست. مثلا فردی با شوق و ذوق کاری برای شما می کند و شما آنرا رد می کنید. قبول کردن این کار غرور شما را می شکند. پس در بعضی مواقع انسان می تواند خودش را وادار به کاری بکند و خودش را بشکند.
در پشت خانه ی حضرت زهراو مسجد مدینه ، عده ای زندگی می کردند .آنها افراد فقیری بودند و پیامبر خیلی به آنها می رسید. آنها فقط به مسجد می آمدند و در نماز شرکت می کردند. عده ای از ثروتمندان نزد پیامبر آمدند و گفتند که ما نزد شما می آییم و به شما کمک می کنیم بشرط اینکه از این افراد فقیر را از خودت دوری کنی .آیه نازل شد: ای پیامبر، مبادا افراد فقیر را ترک کنی که اهل عبادت هستند. پیامبر با فقرا و بندگان روی زمین می نشست و با آنها غذا می خورد. بعضی مواقع امام هشتم با افراد خانواده و حتی با کسانی که اسب ها را تیمار می کردند، در سر سفره می نشستند و با هم انس می گرفتند.
روایت داریم که امام صادق(ع) خیلی به یاد سلمان می افتاد. از حضرت سوال کردند :چرا شما این قدر به یاد سلمان می افتید؟ امام فرمود: بخاطر سه خصلتی که سلمان داشت و این بود که با علما زیاد نشست و برخاست داشت، با فقرا مجالست داشت و پایش را جا پای حضرت امیرالمومنین می گذاشت. امام می فرمود: نگویید سلمان فارسی بگویید: سلمان محمدی.
عده ای خدمت امام صادق بودند و گفتند که سلمان فارسی زرتشتی بوده و بعد مسلمان شده است. امام صادق(ع) خیلی ناراحت شدند و فرمودند: خداوند او را علوی و قریشی قرار داده ، صلوات خدا بر سلمان باد.
راه کاره دیگر شکستن غرور، صله ی رحم با افرادی است که به ما بدی کرده اند و ما از آنها دلگیر هستیم. در اینجا ما می توانیم غرورمان را بشکنیم. فردی نزد پیامبر آمد و گفت: من فامیلی دارم که به آنها احسان می کنم ولی آنها به من بدی می کنند، به آنها محبت می کنم ولی آنها به من کینه ورزی می کنند، من چکار کنم؟ حضرت فرمود شما به این آیه عمل کن که خداوند فرمود: در مقابل بدی احسان کنید.
آیه دیگر می فرماید: کسی که با شما قطع رحم کرده، با او صله رحم کنید. آیه دیگر می فرماید: هر کس به شما ظلم کرد او را عفو کن. آیه دیگر می فرماید: کسانی که به شما بدی کرده اند ،در حق آنها احسان و خوبی کن.
بدی را بدی سهل باشد جزا .اگر ما بدی را با بدی جواب بدهیم کار آسانی است ولی اگر کسی که به ما بدی کرده به خوبی جواب بدهیم، این هنر است.
خداوند عفو را دوست دارد .نا تا جایی که می توانیم گذشت کنیم. عفو و بخشش صفت بزرگی است. سوال می کنند که ای پیامبر ما چه چیزی انفاق کنیم؟ پیامبر فرمود :گذشت. گذشت بالاترین انفاق هاست.
کسانی که اهل کینه هستند آرامش ندارند ولی کسانی که اهل بخشش هستند دارای آرامش هستند. محبت کردن به بدها غرور ما را می شکند و تواضع را در ما ایجاد می کند.
سوال – صفحه 410 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – روایت داریم :مداومت و زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد، امور ما را کفایت می کند. بعضی از افراد خدمت پیامبر می آمدند و می گفتند که ما بجای خواستن حوائج شخصی به شما صلوات می فرستیم. حضرت فرمود : خدا هم امر شما را کفایت می کند.
در آخر این صفحه داریم که علاج تهدیدهای دشمن صبر است. صبر روزی انسان را به پیروزی می رساند حتی اگر طول بکشد. خداوند می فرماید: صبر کن، همانا وعده ی خدا حق است. افرادی که خداوند را قبول ندارند و به قیامت یقین ندارند، تو را به انجام کارهای پست وادار نکنند.
یاد خدا ،توجه به خدا ،نسبت دادن خوبی ها به خداوند و نشستن با مستضعفین کبر و غرور را از بین می برد. البته مجالست با فقرا باید با کرامت و آبرومند باشد. اگر می خواهیم به فقرا خدمتی بکنیم بهترین راه را انتخاب بکنیم که باعث خفت و آبروریزی آنها نشود. ما باید راه مودبانه و محترمانه را انتخاب کنیم. حفظ کردن عزت نفس افراد خیلی مهم است. حتی شما می توانید به حساب افراد فقیر آبرومند پول واریز کنید که کسی متوجه کمک شما نشود .
را ه کارهای دیگر از بین بردن غرور سلام کردن به دیگران است. روایت داریم: کسی که ابتدای به سلام می کند از خطر کبر جدا می شود. این فرد از همه به خدا و پیامبر نزدیکتر است. راه کار دیگر این است که انسان در پایین مجالس بنشیند. افراد بزرگی که می خواهند فقط در بالای مجلس بنشینند، دارای غرور و تکبر هستند.
آیت الله بهاءالدینی و آیت بهجت در پایین مجالس می نشستند. روزی با آیت الله بهاءالدینی به خدمت آیت الله امجد رفتیم. ایشان در منزل نبود. ما در بیرون خانه ایشان روی زمین نشستیم و منتظر آمدن ایشان شدیم. این از تواضع ایشان بود.
اگر ما توهمات و خیالات را از خودمان دور کنیم راحت می شویم. راه کار دیگر دوری از تکبر، انتقاد پذیری است. ما باید از دیگران مشورت بخواهیم و انتقاد پذیر هم باشیم. بعضی افراد زیر بار انتقاد نمی روند. راه کار دیگر دوری از غرور ،زیاد سجده کردن است. راه کار دیگر این است که(امام هشتم فرمود:)هر چه برای خودت می خواهی برای دیگران هم بخواهی. راه کار دیگر ترک غرور ،ترک جدال و مراء است حتی اگر حق با شما باشد. ما نباید حرف مان را به زور به دیگران بگوییم.
را ه کار دیگر این است که در مقابل افرادی که از ما تعریف می کنند بایستیم. روایت داریم :خاک بریزید بر صورت کسی که از شما تعریف می کند. زیرا آنها مواد غرور را به شما تلقین می کنند. راه کار دیگر کار کردن در منزل است. اگر افرادی درخانه ظرف می شویند یا سفره می اندازند، این نشانه ی تواضع آنهاست. روایت داریم که در خانه کار نمی کند مگر کسی که صدیق یا پیامبر باشد. بازی کردن با بچه ها و همنشینی غرور انسان را می شکند. پیامبر با بچه ها بازی می کردند. اعمال و حج و عمره هم باعث شکستن غرور می شود.
مرد آن را دان که خود را بشکند مرد آن نَبوَد که صف ها بشکند
خوب است که شما یک دور ختم قرآن را در ماه رمضان تمام کنید.
خدایا به حق محمد و آل محمد همه ی ما را از برکات ماه رمضان بهره مند بفرما، هر خیری که به چهارده معصوم عنایت کرده ای به ما عنایت کن و هر شری که از آنها دور کردی از ما هم دور کن ،رفع گرفتاری از همه ی گرفتاران عالم بفرما .