وسواس چیست و راه های درمان آن را بفرمایید.
پاسخ – وسواس یک بیماری است و یک ناراحتی روحی و روانی است. یک فرد وسواسی ممکن است که مبتلا به چندین گناه بشود: بدعت ،اسراف و ... بعضی ها فکر می کنند که وسواس مخصوص افراد مذهبی و متدین است. وسواس فکری و عملی در همه ی انسان ها وجود دارد. در بعضی از کشورهای کمونیسم هم وسواس فکری و هم وسواس عملی وجود دارد . پس وسواس منحصر به وضو، غسل و ... نیست. این بیماری به روان انسان ربط دارد و باید بعنوان یک بیماری روحی به آن نگاه کرد.
بعضی ها گفته اند که فکرهای ناهنجار در مورد خدا و اهل بیت به سراغ ما می آید و از این فکرها ناراحت هستیم. آنها بدانند که برای این فکرها هیچ گناهی برای آنها ثبت نمی شود. زشت ترین فکرها که آنها را ناراحت می کند گناه محسوب نمی شود. باید بی خیال بشوند تا این فکرهای ناخواسته برود. برای فکرهای ناخواسته گناه نوشته نمی شود.
بعضی ها به امامان می گفتند که ما فکرهای شیطانی به سراغ مان می آید و ایمان خود را از دست داده ایم. امام می فرمود: اینها نشان دهنده ی ایمان شماست زیرا شما با این فکرها درگیر هستید و به آنها راضی نیستید .پس شما نگران این فکرها نباشید. این فکرها می آید و می رود و نباید به آنها توجه کرد.
شخصی نزد حضرت پیامبر آمد و گفت که من منافق شدم. پیامبر فرمود که اگر منافق می شدی نزد من نمی آمدی. حضرت فرمود: شیطان نزد تو آمده است و گفته که چه کسی شما را خلق کرده است و چه کسی خدا را خلق کرده است. چون شما جوابی نداشته ای فکر می کنی ایمان خودت را ازدست داده ای. هر وقت این فکرها به شما هجوم آورد به خدا پناه ببرید، برای شما گناهی نوشته نمی شود.
به حضرت گفتند که وقتی ما نزد شما می آییم حالت خوبی داریم ولی وقتی از شما دورهستیم به دنبال گناه می رویم ،آیا ما منافق شده ایم؟ حضرت فرمود: خیر شما منافق نشده اید. پس بدترین فکرها برای شما گناهی ندارد و نباید به آن توجه کنید.
در وسواس عملی افرادی هستند که دچار بحران عملی هستند. یعنی مدام در کارهای عادی که انجام می دهد شک می کنند. بخشی از آنها هم مربوط به اعمال مذهبی مثل نماز و وضو است. این حملات شیطان و امتحان الهی است. کسانی که بیماری وسواس شدید دارند باید آنرا معالجه کنند. کسانی که مسائل شرعی را می دانند و روی آن پافشاری می کنند، بیماری شان حاد است. اگر این افراد بیماری شان را درمان نکنند، بیماری شان سرایت می کند. افرادی بوده اند که حمام شان تا ده ساعت هم طول می کشیده است. وسواس باعث اضطراب ، بی خوابی شدید و در بعضی مواقع فرد را به حد جنون و طلاق هم می رساند. این افراد آرامش خودشان را از دست می دهند.
در ضمن یک پدر و مادر وسواسی این بیماری را به فرزندان شان هم منتقل می کنند. پدر و مادر ناخودآگاه الگوی فرزندان شان هستند.و گاهی بخاطر وسواس زیاد فرزندان را از اصل کار می اندازند. مثلا در کار نماز یا وضوی فرزندان شان،آنقدر ایراد گرفته اند که آنها نماز را کنار گذاشته اند. این کار برای کسانی که وسواس عملی را ادامه می دهند خطرناک و مسری است.
خدا ما را برای بندگی خلق کرده است و ما می خواهیم از بندگی خودمان لذت ببریم .کسانی که دچار وسواس عملی هستند خوشی، آزادی ،اختیار و آرامش از آنها گرفته می شود . بخشی از این بیماری اختیاری است و بخشی از آن مورثی یا بخاطر تربیت نادرست است. ورود به باتلاق بدست ماست ولی کم کم در آن فرو می رویم بقدری که امکان بیرون آمدن از آن غیرممکن می شود. گاهی فرورفتن در وسواس عملی انسان را به سمت خودکشی و ناهنجاری ها می برد.
کسانی که وسواس عملی دارند شیطان طمع می کند که اعتقادات آنها را هم از بین ببرد. یعنی طرف می گوید :دینی که باعث می شود من در نجس و پاکی شک بکنم به درد من نمی خورد. ممکن است که دیگران هم به این نتیجه برسند که اگر کارهای مسلمانی باعث وسواس می شود ، دین اسلام را نمی خواهند. پس رفتارهای ناهنجار ما نباید باعث بشود که هم خودمان و هم دیگران از دین زده بشویم. آرامش از انسان وسواسی گرفته می شود و افرادی که آرامش از آنها گرفته می شود دچار وسواس می شوند. این یک رابطه ی دو طرفه است.
ما دنبال آرامش و لذت هستیم. کسی که اعمال را تکرار می کند خوشی و آرامش را از دست می دهد ،دائم در عذاب است و با خودش و دیگران درگیر است. در واقع این فرد از اصل کار باز می ماند و به مقصد نمی رسد. خسارت فرد وسواسی این است که عمر، دین جان و سرمایه ی اصلی خودش را از دست می دهد. خسارتی بالاتر از این وجود ندارد.
انسان های وسواسی نباید ناامید باشند. شیطان می خواهند به این افراد مسلط بشود بنابراین به آنها می گوید که شما بعد از چهل سال درست نمی شوید. وسواس یک بیماری است مثل بداخلاقی و دروغگویی .
پس افراد وسواسی روح ناامید را از خودشان دور کنند. ناامیدی از اینکه نتوانیم وسواسی بودن را ترک کنیم، از خود وسواسی بودن بدتر است. افراد ناامید وسواسی نسبت به خدا بدبین هستند و می گویند که خدا نمی تواند من را درست کند. در اسلام بن بست وجود ندارد. خدا برهر چیزی قادر است.
بخشی از درمان وسواس، دعا درمانی است. ذکر صلوات و بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوة الابالله العلی العظیم مفید است. روایت داریم که وقتی شیطان با غصه و ناراحتی به شما حمله می کند ذکر لاحول ولا قوة الابالله العلی العظیم را بگویید. پس یکی از راه هایی که وسوسه های شیطانی را از انسان های وسواسی دور می کند ذکر است.
نگاه اطرافیان افراد وسواسی باید مشفقانه و دوستانه به یک فرد گرفتار باشد. ما نباید توی سر فرد وسواسی بزنیم. بچه ای پایش را در گودال قیر گذاشت. پدر می خواست او را نجات بدهد ولی خودش هم گرفتار شد و همه می ترسیدند که آنها را نجات بدهند. یک فرد عاقل گفت که اگر ما بخواهیم آنها را نجات بدهیم یا خودمان آسیب می بینیم یا آنها دچار آسیب می شوند. بهتر است که یک گودال در کنار این گودال قیر بِکنیم و قیرها را به آن گودال هدایت کنیم تا آنها آزاد بشوند. افراد وسواسی مثل این است که در گودال قیر گرفتار شده اند.
ما نباید آنها را سرزنش و تحقیر کنیم. روایت داریم :اگر کسی دیگری را بخاطر گناهی ملامت کند نمی میرد مگر اینکه خودش گرفتار همان گناه بشود. افرادی بوده اند که به وسواسی ها اهانت کرده اند ولی بعد خودشان دچار وسواس شده اند و با دعا و ذکر نجات پیدا کرده اند.
پس درمقابل وسواسی ها نباشیم بلکه در کنارشان باشیم. از فکرمان استفاده کنیم تا آنها را نجات بدهیم. ما نباید آنها را توبیخ بیجا بکنیم که باعث لجبازی آنها بشود. البته نباید دلسوزی بیجا هم برای آنها بکنیم. ما باید به آنها کمک کنیم تا کم کم خوب بشوند.
بیکاری یکی از خطرناک ترین چیزهای برای فرد وسواسی است. فردی که از صبح تا شب کار می کند وقت ندارد که به وسوسه های شیطان گوش بدهد مثلا چند ساعت در حمام بماند. ولی افرادی که بیکار هستند ، دچار فکر و خیال می شوند. هر کاری که باعث بهم زدن آرامش آنها می شود بیماری شان را تشدید می کند. ما باید به آنها امید و آرامش بدهیم تا آنها بتوانند نجات پیدا کنند.
وسواس درجات زیادی دارد. و درمان های آنها هم متفاوت است. این بیماری نیاز به روانپزشک و دارو دارد. بعضی از افراد وسواسی دوست ندارند که به روانپزشک مراجعه کنند زیرا می ترسند که نسبت روانی به آنها بدهند. وقتی فردی بچه دار نمی شود ما به او ذکر می دهیم ولی باید دنبال درمان و دارو هم برود.
وسواسی های حاد باید نزد روانپزشک متدین و متخصص بروند .روانپزشک هایی که متعهد نیستند ممکن است که راه های غیر اسلامی هم به بیماران پیشنهاد بکنند که اینها درست نیست. مثلا به طرف بگویند که اگر شما حجاب تان را بردارید وسواس تان خوب می شود. بعضی مواقع خوردن دارو باعث آرامش فکری وسواسی ها می شود .
افرادی هستند که وسواسی نیستند بلکه احکام را نمی دانند مثلا فکر می کنند که باید فلان کار را پنج بار انجام داد تا جسم پاک بشود درحالیکه آن کار با یک بار هم پاک می شود. پس ما باید مسائل وضو و ... را یاد بگیریم تا خیال مان راحت بشود. گاهی ما می توانیم با سه مشت آب وضو بگیریم. اگر ما مسائل احکام را بخوبی تفهیم کنیم بیشتر مشکلات حل خواهد شد. این کار باید قدم به قدم و با حوصله انجام بشود.
سوال – صفحه424 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.
پاسخ – پیامبر فرمود :جفاکارترین مردم کسانی هستند که وقتی نام مرا می شوند برمن صلوات نفرستند.
افرادی هم که وسواسی نیستند می توانند به بحث های ما گوش بدهند زیرا ممکن است که با این افراد در ارتباط باشند یا خودشان در آینده با این بیماری درگیر بشوند .این بحث به درد تمام بیماران روحی می خورد.
دانستن صحیح مسائل باعث آرامش می شود. اگر ما مسائل را بخوبی برای مردم بازگو کنیم آنها راحت می شوند. اصل طهارت می گوید که همه چیز پاک است ولی دوازده چیز نجس است که در این دوازده مورد هم اختلاف وجود دارد. در نجاست ما باید به یقین صد درصد برسیم. مرحوم آیت الله گلپایگانی هنگام باران در گل و لای در خیابان راه می رفتند و گاهی اینها به لباس شان می پاشید و با همان لباس به کلاس درس می رفتند. ایشان می فرمودند که اینها پاک است. شاگردان شان می گفتند که احتمال نجاست وجود دارد .ایشان می فرمود: آنها احتمال است ما باید به یقین برسیم .در امور دیگر اطمینان کافی است ولی در مسائل نجاست ما باید به یقین صد درصد برسیم .
خدایا قلب امام زمان(عج) را از ما راضی و فرجش را نزدیک بفرما، همه ی ما را از بهترین یاران آن حضرت قرار بده و رفع گرفتاری از همه ی گرفتاران بفرما.