درخصوص نماز و زیبایی های آن توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ- جان، روح و مغز نماز، عشق به آن است. اگر عشق در وجود ما ایجاد شود خواه ناخواه به طرف ذکر و یاد خدا کشیده می شویم. باید جاذبه ها و زیبایی های نماز بیشتر مطرح شود تا عشق به نماز در افراد ایجاد شود. هر انسانی به دنبال یک هدفی است و تلاش می کند که به آن برسد. ما به دنبال آرامش و خوشی بوده و دوست داریم به آرزوها و خواسته های دنیایی و آخرتی خود برسیم. خدای متعال حلاّل همه ی مشکلات است. تنها او است که همه ی گره ها را باز می کند. اگر همه ی انبیاء و اولیاء جمع شوند بدون خواست خداوند هیچ کاری را نمی توانند انجام دهند. آنها تنها واسطه هستند. اگر ما بتوانیم پل ارتباطی قلبی و معنوی را با خدا برقرار کنیم همه ی مشکلات ما حل می شود. مضمون برخی از خطبه های نهج البلاغه دعا است. اما دعاهای آن مانند مفاتیح یاصحیفه ی سجادیه طولانی نیست. در خطبه ی 218 نهج البلاغه دعای زیبایی از امیرالمومنین است که می فرماید: خدایا تو از همه ی انیس ها(برای همه ی انسان ها)، انس بیشتری داری. یعنی انیسی که آرامش مطلق به انسان می دهد و تمام مشکلات را حل می کند خداست. آنکه می تواند تمام امور ظاهری و باطنی و اضطراب های ما از بین ببرد تو هستی که از همه حاضر تری برای کسانی که به تو توکل می کنند. تو بر سِرّ ما آگاهی و ظاهر و باطن ما دست تو است. خدایا تو از اسرار درونی انسان ها خبر داری. اگر غربت اولیای تو را بگیرد، ذکر و یاد تو به آنها آرامش می دهد. اگر باران بلا و ابتلا بر آنها ببارد، پناه به خدا می برند. در واقع خداوند این بلاها را آورده و بدون اذن خدا هیچ ابتلایی پیش نمی آید. خدا می خواهد راه ها را ببندد تا ما مستقیم به سوی او برویم. پناه می برم به خدا چون یقین دارم که همه ی کارها دست او است. مشیت خدا بوده که گرفتاری ها پیش بیاید. البته اعمال ما هم در آن دخالت دارد. تمام دستورهایی که صادر می شود بدون اذن خدا نیست. چون همه ی آنها از سوی خدا است، برای نجات نیز باید به او پناه ببریم. از خدا بخواهیم که به ما کمک کند. هیچ کسی مانند امام حسین(ع) بلا و مصیبت ندیده است. ما در زیارت عاشورا می گوییم: بر اهل آسمان و زمین این مصیبت ها سنگینی می کند. امام حسین (ع) به خدا پناهنده می شود و شب عاشورا را مهلت می گیرد. و می فرماید: خدا می داند که من نماز و دعا، استغفار و تلاوت قرآن را زیاد دوست دارم. با وجود تمام بلایایی که برای امام حسین (ع) پیش آمده باز هم در ظهر عاشورا به در خانه ی خدایی می آید که همه ی ابتلائات را برای او قرار داده است. ایشان نماز جماعت برگزار کرده و ارتباط خود را با خدا برقرار می کند . به همین خاطر آرامشی که امام حسین (ع) و اصحاب ایشان داشتند در لشکر مقابل دیده نمی شد. به قول ابی شبیب شاکری افراد کلاه و زره خود را بیرون می آوردند تا نیزه و شمشیر به پوست بدن آنها بخورد. وقتی ارتباط مستقیم با خدا برقرار شود بلاها باطل شده و فرد به آرامش می رسد. به قول سعدی:
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است به ارادت ببرم که درمان هم ازاوست
غم و شادی بر عاشق چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کین غم ازاوست
حلاّل همه ی مشکلات خداوند است یا او مشکلات را برطرف می کند و یا ما با آن کنار می آییم و از این طریق آرامش می گیریم. این نگاه وقتی حاصل می شود که ما ارتباط خود را با خدا حفظ کنیم. محبت و یاد خدا بلاها را باطل کرده و آرامش برای انسان به ارمغان می آورد. اگر ما در پناهگاه خدا قرار بگیریم آرامش پیدا می کنیم و بلاها باعث اضطراب و ناراحتی ما نمی شود. حافظ می گوید:
ما که دادیم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
سرارادت و آستان حضرت دوست که هرچه برسرما می رود اراده ی اوست
نیم ملول که کارم نکو نشد بد شد شود شود نشود، گو مشو چه خواهد شد
اگر ما دل و دیده را به اذن خدا بدهیم و بدانیم که تحت حمایت او هستیم ناراحتی ها از بین می رود. آرامش اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا مربوط به برکات نماز و پناهنده شدن به خدای متعال است. خواندن سوره ی مومنون برای حفظ ایمان در آخر الزمان بسیار سفارش شده است. شروع سوره ی مومنون با این جملات است: مومنون رستگار شدند. مومنینی که نماز را با عشق و خشوع می خوانند. بسیاری از افراد دل پرست هستند. اگر در یک محیطی قرار بگیرند که همه بی نماز هستند، خجالت می کشند نماز بخوانند. خاشع یعنی کسی که منِ خود را کنار گذاشته و به طرف محبوب رفته است. هرچقدر دانایی شما بالا رود عمل بهتر می شود. هرچقدرهم عمل کنید علم شما بالا می رود. شکستن من محبت را زیاد می کند و هرچقدر محبت بیشتر شود من زیادتر شکسته می شود. نماز خوان واقعی کسی است که من خود را بشکند. شکستن من بلاها را باطل کرده و اضطراب ها را از بین می برد. خاشع کسی است که عاشق نماز است و خود را می شکند. خضوع و خشوع شکستن باطن و ظاهر است. درخصوص خضوع و خشوع گفته اند که اگر به تنهایی استفاده شوند به معنای شکستگی و ذلت است. اما اگر با هم استفاده شوند، خشوع مربوط به قلب و خضوع مربوط به اعضاء و جوارح است. البته اگر قلب خاشع شود، بدن نیز خاضع خواهد شد. اگر قلب و نفس مومن در مقابل خدا شکسته باشد ظاهر او نیز شکسته خواهد شد. قرآن می فرماید: وای به حال کسانی که در نماز سهل انگاری می کنند. البته همین افراد نیز بهتراز کسانی هستند که اصلاً نماز نمی خوانند و یا منکر نماز هستند. بخش مجزایی در قرآن و روایات در خصوص کسانی است که تارک الصلوة هستند. این افراد پل ارتباطی خود را با خدا قطع کرده اند. خدا در قرآن می فرماید: سوال می کنند چرا در آتش گرفتار شدیم می گویند که جزو نماز گزاران نبودید. استمرار در نماز به انسان آرامش و روشنایی می بخشد. در این حال فرد خوشحال می شود که حق خدا را ادا کرده است. خداوند لطف و عنایت خاصی به افرادی می کند که سجده ی شکر بجا می آورند و یا سجده ی خود را طولانی می کنند. کسی که به حالت خشوع و از خود گذشتگی نماز بخواند قطعاً رستگار خواهد شد. قد افلح مومنون الذینهم فی صلاتهم خاشعون. ما باید تمرین کنیم و من خود را بشکنیم. این شکستن انسان را به خدا نزدیک می کند. یکی از مشخصات نمازگزاران خاشع این است که از لغو پرهیز می کنند. یعنی این افراد به دنبال کارهای غیر ضروری نمی روند. بسیاری از اوقات ما وقت خود را تلف می کنیم و به دنبال حرف ها وکارهایی می رویم که نه برای خودمان و نه برای دیگران کارآیی ندارد. لغو هر نوع عمل و گفتاری است که برای دنیا و آخرت ما کارآیی نداشته و ما را از یاد خدا غافل می کند. اگر ما جلوی کارهای بیهوده ی خود را بگیریم به ما کمک می کند که در نماز خضوع و خشوع بیشتری بکار ببریم. خدا می گوید که ما باید از لغو پرهیز کنیم تا تمرکز، حضور قلب و خضوع و خشوع بیشتری داشته باشیم. مسجد گوهرشاد در کنار حرم حضرت امام رضا(ع) در شهر مشهد قرار دارد. این مسجد از آثار باستانی بوده و بسیار نورانی و باشکوهی است. خانم گوهرشاد همسر شاهرخ میرزا و عروس تیمور شاه بوده است. ایشان فردی بسیار مومن، باتقوا، اهل عبادت و با سخاوت بوده. ایشان کنیزی داشته بنام خانم پریزاد که او نیز بسیار باسخاوت بوده است. این خانم از پول خود یک مدرسه ی کوچکی بنام پریزاد در رواق حرم ساخته است. خانم گوهرشاد آنقدر مقید به عدالت و تقوی بوده که وقتی مسجد را می ساختند شخصاً به کارگران سرکشی می کرده است. در آن زمان با استفاده از چهارپا مصالح را حمل می کردند. ایشان دستور داده بود که در راه ها علف و یونجه بگذارند تا آن حیوانات بخورند و خسته نشوند. اگر درک و فهم کسی بالا باشد به همه ی زوایای زندگی توجه می کند. خانم گوهرشاد بسیار زیبا بوده و جاذبه های معنوی و روحی زیادی هم داشته است. یک روز جوانی که در مسجد کار می کرده شیفته ی این خانم می شود. البته خانم گوهرشاد عروس شاه بودند. آرام آرام عشق این جوان به حدی می رسد که بیمار شده ودر خانه بستری می شود. فردی به یک طریقی به خانم گوهرشاد پیغام می دهد که جوانی با این خصوصیات شیفته ی شما شده و عشق او به حدی است که نزدیک است او را از پای در آورد. خانم گوهرشاد آن جوان را می خواهد و از او دلجویی می کند. سپس به او می گوید که من حرفی ندارم می توانم از شوهر خود جدا شده و با شما زندگی کنم اما یک شرط دارد. شرط این است که شما باید چهل روز در جلوی محراب این مسجدی که ما در کنار حرم امام رضا(ع) بنا کرده ایم نماز بخوانید. اگر این کار را بکنید من هم از شوهر خود جدا می شوم. آن جوان به عشق خانم گوهرشاد شروع به خواندن نماز می کند. چند روزی که به پایان قرار مانده بوده خانم گوهرشاد پیغام می دهد که من آمادگی دارم شرط را انجام دهم. اما آن جوان در جواب می گوید که من دیگر با شما کاری ندارم. خانم گوهرشاد علت را می پرسد. او می گوید: لذتی از نماز در کام من نشسته که با هیچ گوهرشادی عوض نمی کنم. گفت: هردو عالم یک فروغ روی اوست، گفتمت پیدا و پنهان نیز هم. نماز ما را به زیبایی های مطلق می رساند. اگر تمام دنیا در مقابل ما قرار بگیرند و ما را تأدیب یا تشویق کنند در ما اثری نخواهد داشت. نماز پل ارتباطی ما با سرچشمه ی تمام زیبایی ها است.
سوال- درخصوص صفحه ی 536 قرآن کریم توضیح بفرمایید.
پاسخ – عافیت نعمت بسیار بزرگی است. سفارش شده که در دعاهای خود درخواست عافیت کنیم. پیامبر فرمود: هرکسی یک بار برمن صلوات بفرستد خدا دری از عافیت را به روی او باز می کند. سوره های واقعه، الرحمن و یاسین از سوره های مهم قرآن هستند و تلاوت آنها بسیار سفارش شده است. خداوند می فرماید: بدن همه ی انسان ها از یک آب درست می شود. آیا شما این آب را ایجاد می کنید یا ما آن را درست می کنیم؟ آن خدایی که انسان را از یک آب منی درست می کند، خالق است و می تواند دوباره شما را زنده کند. یعنی می تواند شما را از دنیا ببرد و خاک کند و دوباره در قیامت با یک انشای جدید احیاء کند.
در تقویم ها فردا هم ولادت امام هفتم (ع) و هم شهادت امام حسن مجتبی(ع) عنوان شده است. در مورد ولادت پیامبر که مهمترین شخصیت عالم است نیز بین علما اختلاف نظر وجود دارد. مرحوم کلینی ولادت پیامبر را روز دوازدهم ربیع الاول می داند. بنابراین اینکه در مورد شهادت ها و تولد ها اختلاف نظر وجود داشته باشد یک امر طبیعی است. روایت معتبر داریم که ولادت امام هفتم (ع) در اواخر ذیحجه است. البته به یک قول نیز تولد ایشان هفتم صفر است. اینکه ما از ایشان تکریم کنیم اشکالی ندارد. اما طبق نظر فقها و مراجع چون ما در ماه صفر قرار داریم و این ماه زمان حزن و اندوه اهل بیت و اسارت آنها است، زیبنده ی جشن وشادی نیست. بنابراین از افرادی که مسئولیت کارهای فرهنگی و تبلیغی دارند درخواست می کنیم که با استفاده از نظر مراجع این تقویم ها را اصلاح کنند. یعنی ولادت امام را به قول صحیح آن که اواخر ذیحجه است انتقال دهند. در این ماه صفر نمی توان حق تولد امام هفتم را به خوبی ادا کرد. شهادت امام حسن مجتبی (ع) در بیست و هشت صفر است. البته یک نظر هم وجود دارد که می گویند شهادت ایشان فردا است. در دوازده منبع از کتاب های معتبر ما، شهادت امام حسن مجتبی در هفت صفر است. طبق تحقیق مراجع و بزرگان قول معتبر تر مربوط به هفتم ماه صفر است. از حدود هفتاد سال قبل، مرحوم حاج شیخ کریم حائری موسس حوزه علمیه ی قم رسماً اعلام کردند که شهادت امام حسن(ع) در روز هفتم صفر است. الان هم در روز هفتم صفر قم تعطیل رسمی است. در منازل مراجع برای ایشان مجلس گرفته می شود. در کشورهای دیگر نیز این روز جا افتاده است. در عراق، کویت و عربستان نیز روز هفتم صفر را روز شهادت برگزار می کنند. با توجه به اینکه وفات پیامبر نیز در روز بیست و هشت صفر است، شهادت امام حسن(ع) تحت الشعاع ایشان قرار می گیرد. چه خوب است که دهه ی اول ماه صفر به نام امام حسن(ع) ثبت شود. شاید مظلومیت امام حسن (ع) در میان پنج تن بی نظیر باشد. همه ی عالم برای شهادت امام حسین (ع) اشک می ریزند اما امام حسین (ع) برای غربت برادر خود گریه می کردند. روزی فردی نزد امام حسین(ع) آمد و خواست درخصوص امام حسن(ع) چیزی به ایشان بگوید. امام حسین (ع) فرمود: مراقب باش ایشان امام من است. هیچگاه امام حسین(ع) در مقابل ایشان قدم برنداشت، خطبه نخواند و صحبت نکرد. امام حسن(ع) ده سال پیشوای امام حسین(ع) بودند. امام حسین(ع) فرمودند: واخی خیرٌ منی. برادرمن بهتر از من است. مظلومیت امام حسین(ع)، حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین تا حدی برای همگان مشخص است. امیرالمومنین اولین مظلوم عالم هستند اما همسری مانند حضرت فاطمه (س) داشتند. اما امام حسن(ع) چقدر مظلوم هستند که با قاتل خود زیر یک سقف زندگی کردند. این مسئله را به هیچکس نگفتند. یعنی قاتل خود را حتی به برادر خود هم معرفی نکردند. امام حسین(ع) یاران بسیار باوفایی داشتند و درشب عاشورا فرمودند: من اصحاب و یارانی بهتراز شما سراغ ندارم. ولی یاران امام حسن(ع) سجاده را اززیر پای ایشان کشیدند و قصد داشتند ایشان را به شهادت برسانند. آنها به معاویه نامه نوشتند و گفتند که هروقت بگویید ما امام حسن(ع) را دست بسته تحویل شما می دهیم. حضرت مجبور شدند صلح کنند. صلح امام حسن(ع) اگر بالاتر از قیام امام حسین (ع) نباشد کمتر از آن نیست. پیامبر فرمود: کسی که برای امام حسن (ع) اشک بریزد کور وارد صحرای محشر نمی شود. کسی که دل او برای امام حسن (ع) غمگین شود روز قیامت شاد و مسرور خواهد بود. کسی که به زیارت قبر او برود پاهایش بر روی پل صراط نمی لرزد و به راحتی عبور کرده و به بهشت می رود. خوب است که مراسم شهادت امام حسن(ع) را در روز هفتم صفر برگزار کرده و دل حضرت زهرا(س) و اهل بیت را شاد کنیم.