زندگي پر بركت
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 08/02/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
شبي تب داشتم، رفتي و قرص ماه آوردي *** برايم شيشهاي از عطر بسم الله آوردي
من از صد بار اسماعيل و هاجر تشنهتر بودم *** تويي زمزمترين راه، از كدامين راه آوردي
من از بيقبلگانم، كافري از من نميپرسد *** مسلمان كافرا كي رو بدين درگاه آوردي
عزيز مصر بود اين دل كه بخشيدم به تو روزي *** امان از گرگ يوسف خوردهاي كز چاه آوردي
دوباره شنبه هم تعطيل شد، يكشنبه هم تعطيل *** دوباره يادم از آن جمعهي ناگاه آوردي
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان. خیلی خوش آمديد به سمت خداي امروز ما. آرزو ميكنم در هر كجا كه هستيد، دلتان شاد باشد و لبتان خندان. خوشحاليم كه در اين لحظات و دقايق با سمت خدا همراه شما هستيم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم خيلي خوش آمديد.
حاج آقای فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهي بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام داريم. ديروز هم روز شهادت فرزند بلا فصل امام صادق(ع)، جناب علي بن محمد، سلطانعلي كه در مشهد اردهال مدفون هستند، مراسم خيلي خوبي اهالي كاشان گرفته بودند، قدرداني ميكنيم. اين ايام مناسبت خوبي با امام باقر(ع) دارد. پنجشنبه هم اول ماه رجب و شب ليلة الراغائب است و روز ولادت با سعادت محمد باقر(ع) است. چون به قول ديگر ولادت حضرت سوم ماه صفر است، كه ايام عزا است، علما و مراجع گفتند: زيبندهي جشن و شادي نيست. ولي اول رجب كه قول ديگر است را بايد تقويت كرد كه ايام شادي هم ميتواند باشد، و آماده شويم براي سه ماه روحاني و معنوي كه پيش رو داريم.
آقای شریعتی: خيليها خودشان را آماده ميكنند كه جزء رجبيون باشند. انشاءالله همه ما در اين زمره قرار بگيريم. بحث ما با حاج آقاي فرحزاد در ذيل بحث خير و بركت در زندگي كه خيليها دنبال اين هستند كه زندگيشان پر خير و بركت باشد، به بحث شكر رسيديم، مباحث خيلي خوبي را در جلسات گذشته شنيديم. انشاءالله امروز هم ادامهي همين بحث را خواهيم شنيد.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
چون عرض كردم اين ايام متعلق به امام باقر(ع) است، عرضم را با يك بيان نوراني در رابطه با شكر از امام باقر(ع) شروع ميكنم. امام باقر(ع) فرمودند: «لَا يَنْقَطِعُ الْمَزِيدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى يَنْقَطِعَ الشُّكْرُ مِنَ الْعِبَادِ» (بحارالانوار/ج68/ص51) خداي مهربان، بركت و خير و زيادي نعمت را قطع نميكند، مگر وقتي بندهها شكرگزاري را قطع كنند. يعني تا وقتي خمد خدا، شكر خدا، ستايش خدا را دارند، خدا هم ميگويد: «لَأَزيدَنَّكُم» (ابراهيم/7) هرچقدر قدرداني نعمت، شكرگزاري نعمت، زياد باشد خير و بركت و زيادي نعمت از طرف خدا قطع نميشود. پس اگر قطع شد بايد در خودمان بررسي كنيم كه ما كجا مشكل پيدا كرديم. يك مورد كفران نعمت است، انشاءالله كه هميشه شاكر نعمتهاي خداي متعال باشيم.
هفته گذشته نكتهاي را عرض كرديم، باز هم اشاره ميكنيم كه يكي از راههاي شكرگزاري از نعمتهاي خداي متعال، شكرگزاري از واسطههاي نعمت است. چه واسطههاي معنوي، چه واسطههاي مادي، چه فرشتهها، چه انبياء، چه امامان، پدر، مادر، همسر، افرادي كه واقعاً يك عمر بر ما خدمت كردهاند. گفتيم: جواب يك سلام واجب است. كسي كه مثل مادر، همسر، هفتاد سال به ما خدمت كرده است، آيا ميتوانيم بيتفاوت باشيم. روايتهاي تندي را عرض كرديم كه اگر كسي شكر واسطههاي نعمت را به جا نياورد، خدا ميفرمايد: «يوجب الدخول النار» (بحارالانوار/ج34/ص158) ولو شكر مرا به جاي آورده باشند. چون شكر بندگان من، از شكرگزاري من جدا نيست. «أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ» (كافي/ج2/ص99) هركس از مردم بيشتر شكرگزاري ميكند، از خدا هم بيشتر شكرگزاري كرده است. كسي كه شكر بندگان خدا را برجاي آورد، شكر خدا را هم بر جاي نياورده است و قبول نميشود.
در همين رابطه بكي از آياتي كه روي آن خيلي پافشاري و تأكيد شده كه خداي متعال از آن نعمتها زياد سؤال ميكند، يعني آن نعمت را به رخ ما كشيده، در جاي جاي قرآن زياد روي آن مانور داده كه من حتماً از اين ميپرسم. يك آيهاي داريم كه «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (صافات/24) روز قيامت خداي مهربان ميفرمايد: همه اينها را نگه داريد، من حتماً از اينها سؤال ميكنم. «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» بايد جواب بدهيد. سؤال كردند: اينكه همهي اهل قيامت را در يك جايي نگه ميدارند و حتماً بايد از اين سؤال بكنند، چيست؟ فرمود: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» (تكاثر/8) با اين تأكيدهايي كه در اين آيه آمده است. يعني حتماً از نعيم سؤال ميشود. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» روايت فراوان هم در ذيل اين آيهي مباركه داريم. در بعضي از آيات هست كه يكي از نعمتهايي كه خدا خيلي زياد و حتماً سؤال ميكند، نعمت صحت است. يعني خود سلامتي و صحت و عافيت واقعاً نعمت بزرگي است كه ما از آن غافل هستيم.
بياني را چندين بار از ملا عبدالله عرض كرديم كه خدا كند وجود نعمت و وجود شي، پوشندهي آن شي نشود. يعني اين اكسيژني كه ما در هواي سالم تنفس ميكنيم، قدر نميدانيم. وقتي بحران پيش ميآيد، ميگوييم: اكسيژن و هواي سالم چه نعمت بزرگي است! به بحران بيآبي ميرسيم، بعد ميگوييم: نعمت آب چه نعمت بزرگي است. خوب وقتي هست قدر بدانيم و شكرگزار باشيم. تذكر نعمتها و يادآوري آنها ايجاد شكر ميكند و هم اينكه خدا هم فرموده: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/11) من يك زماني در جلسات گذشته اشاره كردم كه حدود 15 عضو از اعضاي بدن ما هست كه ديه كامل دارد. يعني اگر انسان يك كسي را خداي نكرده عمداً يا اتفاقي بكشد، بايد ديه بدهد يا قصاص شود. ديه هم الآن غير از ماههاي حرام 150 ميليون تومان است. در ماههاي حرام حدود 195 ميليون ميشود. عجيب است كه بعضي از اعضاي بدن انسان حكم كل بدن ما را دارد. يعني مثل اينكه يك انسان را كشتهايم. مثلاً نعمت مو، اگر كسي يك نفر را آتش بزند، مرتكب عملي شود كه موهاي طرف از بين برود. اين ديهي كامل دارد. اين نعمت مو و زييبايي كه خداي متعال به ما مرحمت كرده، نعمت خيلي بزرگي است. اگر موي سر و ابرو نبود، چه ميشد؟ عزيزاني كه شيميايي ميشوند، موهاي ابرو و مژه و سر ميريزد، چقدر زشت ميشوند. اگر خداوند متعال به خانمها اين گيسوان و موها را نداده بود، مردها بايد سر به بيابان ميگذاشتند. خوب هيچوقت ما بخاطر اين نعمت مو از خدا تشكر كرديم كه خدايا ممنون كه به ما موهاي سالم و گيسوان سالم دادي. خدايي كه اين نعمت را به من دادي، من اين مو را در معرض نامحرم قرار نميدهم. آسيب به خودم و ديگران نميزنم و مردم را به فتنه نمياندازم. بعضي از افراد ميروند كاشت مو انجام ميدهند. باز هم مثل طبيعي نميشود.اگر كسي در حادثهاي موهاي كسي را از بين ببرد، بايد ديه كامل بدهد.
يكي از نعمتهايي كه ما به آن توجه نداشتيم. نعمت مژه و پلك چشم است. خود مژه و خود پلك چشم ديه كامل دارد. يك بزرگواري به من زنگ زد و خيلي هم اصرار داشت كه اين را پيگيري كن و داستان مفصلي گفت. ايشان از علماي قم بود. ميفرمودند: يكي از آشناهايشان عصب پلك چشماش قطع شد، مشكل پيدا كرده بود، دكترهاي متخصص در داخل و خارج از كشور رفته بود. ميليون يا ميلياردها خرج كرد، كه يك مقداري اين را برگرداند كه عصب در اختيارش باشدو از پلك چشمش استفاده كند. ما هيچوقت نگفتيم خدايا ممنون تو هستم، اين پلك سالم، مژه سالم داريم. چشم هم از اعضايي است كه ديهي كامل دارد. يعني اگر كسي در حادثهاي چشم طرف را نابينا كند، ديه كامل دارد. اگر 24 ساعت، يا يك هفته خداي نكرده ما چشممان را ببنديم، چه نعمت بزرگي است. ما واقعاً غرق نعمت هستيم، توجه نداريم.
من يك زماني با يكي از اين عزيزاني كه نابينا هست در يك سفر تبليغي همسفر شدم. واقعاً آنجا يك ذره به نعمت بزرگ چشم پي بردم. گاهي من در كارهاي اين بنده خدا كمكش مي كردم، او را جلوي دستشويي ميگذاشتم. اما ديگر در دستشويي اين بنده خدا چه ميكرد، من بيخبر بودم. سر سفره غذا با هم مينشستيم، او نميديد آب كدام است، پلو كدام است. دستش را به كدام طرف دراز كند. واقعاً ما قدردان نعمتها نيستيم. اين چشم چه زيبايي به انسان ميدهد. اگر اين چشم نباشد، چقدر انسان زشت ميشود. دو شبكه در ميان ميلياردها انسان مثل هم نيست. الآن در خارج يكي انگشتنگاري ميكند، يكي چشم نگاري ميكند. چون شبكه دو چشم مثل هم نيست. آب چشمي كه شور است و خدا براي محفوظ ماندن پي چشم قرار داده است. واقعاً ما چقدر بايد سجده كنيم و بگوييم: خدايا ممنون تو هستيم كه چشم سالم دادي.
باز يكي از نعمتهاي ديگر كه ديه كامل دارد، اين است كه كسي مغز و اعصاب كسي را از بين ببرد. يعني ناراحتي اعصاب ايجاد كند. طرف رواني شود و جنون پيدا كند، اين ديهاش كامل است. تا كسي گرفتار نشود، نميفهمد. الآن ميگوييم: دندان درد يك درد خيلي سختي است. بعضي از پزشكان ميگويند: بيماراني هستند كه درد كليه دارند و از شدت درد به خودشان ميپيچند. تا كسي گرفتار نشده، نميداند چقدر دردسر سختي است. اين انواع و اقسام دردهايي كه خدا به ما نداده است. ما چقدر بايد خدا را شكر كنيم. شكر كنيم كه درد سر نداريم. درد دندان نداريم، درد كليه نداريم.
مرحوم آيت الله بهاءالديني را خدا رحمت كند. فرمودند: من شايد حدود بيست، سي سال درد سر داشتم. مكه مشرف شدم و خدا لطف كرد اين درد سر را از ما برداشت. درد و مريضي دليل بر بدي طرف نيست. يعني ممكن است امتحان باشد. كفاره گناهان باشد. خير و بركت باشد. ايشان ميفرمودند: من ميترسيدم كه نفسم ياغيگري كند، خدا با اين فشارهايي كه به من ميآورد، مرا حفظ ميكرد، مرا كنترل ميكرد.
خيلي از معلولها و مريضها به ما پيام دادند، و در پيامكهايشان اين نكته زيبا بود كه من هرچند معلول و مريض هستم و زمين خورده خدا هستم ولي بسيار، بسيار خدا را شكر ميكنم كه از ديدن من هزارها هزار نفر خدا را شكر ميكنند. وضعيت ما را كه ميبينند، خدا را شكر ميكنند. حديث داريم كه وقتي گرفتاري را ديديد، خودتان بگوييد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي مِمَّا ابْتَلَاك» (كافي/ج2/ص97) خداي من تو را شكر ميكنم، به گونهاي نباشد كه طرف بگويد: توهين و تحقير كردند. بگويد: خدايا تو را شكر ميكنم كه به من عافيت دادي و مثل او گرفتار نيستم. البته او هم بايد خدا را شكر كند، نعمتهاي ديگر به او داده است. او هم بداند كه خدا قطعاً جبران ميكند.
مرحوم آيت الله بهاءالديني(ره) ميفرمودند: يك موقع حضرت امام به من رسيدند، گفتند: من هرچه يادم ميآيد، شما مريض بودي. فرمودند: اين مريضيها براي من چقدر مفيد بوده و اگر يك جايي عيب داشته، هزارها هزار جاي ديگر سالم بوده است. خدا را شكر كنيم و قدردان باشيم.
نعمت مغز و اعصاب و اينكه اعصاب ما واقعاً آرامش داشته باشد. آنهايي كه دچار افسردگي روحي هستند. پژمرده هستند، حرف نميزنند، نميتوانند ارتباط برقرار كنند، چقدر سختي ميكشند. انشاءالله خدا به حق امام باقر(ع) همه مريضهاي روحي و جسمي را شفا بدهد. ما با اين حرفها ميخواهيم يكي يكي اينها را يادآوري و شكر كنيم.
يكي از نعمتهاي بزرگي كه ديه كامل دارد، نعمت شنوايي است. يعني كسي آسيب برساند، بايد 150 ميليون ديه بدهد. حالا چه قسمت بيروني گوش را از بين ببرد، يا اينكه شنوايي را آسيب برساند. اين نعمت شنوايي كه آدم صداهاي زييا را ميشنود، صداي مردم را بشنود، خلي نعمت بزرگي است. آدمهاي كر و لال خيلي پژمرده هستند. مگر اينكه خدا يك در ديگري را روي آنها باز كرده است. پيامكهاي زيادي آمده كه كر و لالهاي بسياري خواستهاند كه براي ما برنامه سمت خدا را معني كنيد. كسي با اشاره براي ما بيان كند. ما خدا را به خاطر چنين نعمتي شكر كرديم.
نعمت بيني، زيبايي كه بيني ما در صورت ما دارد. اگر اين بيني فرو رفتگي داشت، به طرف بالا بود، يا آسيبي ميديد، يا بيش از اندازه بزرگ بود، چه ميشد؟ خيليها به خاطر زيبايي عمل ميكنند. البته كار پسنديدهاي نيست، هرطور خدا درست كرده است، زيباست. اين تنفسي كه ما از طريق بيني ميكنيم. اگر كسي بيني طرف يا وسيلهي بويايي طرف را از بين ببرد، ديه كامل دارد. بوهاي خوبي كه ما استشمام ميكنيم، اين نعمت بزرگي است.
يكي ديگر از نعمت هايي كه ما از آن غافل ميشويم، نعمت لب است. لبي كه خداوند جلوي دندانهاي ما گذاشته است. مي بنديم و باز ميكنيم. يك زماني كتاب آيت الله دستغيب را ميخواندم. ايشان فرمودند: يك خانمي را براي معالجه دكتر آورده بودند، خميازه كشيده بود، در حالت خميازه سكته كرده بود. همينطور دهانش باز مانده بود. يعني يك قيافهي ناهنجاري پيدا كرده بود كه هركس ميديد، وحشت ميكرد. اين نعمتي كه ما لب داريم، دهان ما در وقتش باز و بسته ميشود، تكلم ما از دهان است. اين نعمت لب يك نعمتي است كه ما هيچوقت توجه نكرديم و شكرش را به جاي نياورديم. ولي آن كسي كه به او آسيب ميرسد، بعد ميفهمد چه نعمت بزرگي است. نعمت دندان، ديهاش كامل است. تمام دندانسازهاي عالم جمع شوند، باز بايد همين دندانهايي را كه خدا درست كرده است، از روي آن الگو برداري كنند. باز هم مثل دندان طبيعي نميشود. يعني دنداني كه خدا در وجود ما كاشته و رويانده است، هر كدام يك شكل و كارآيي خاصي دارد. واقعاً ما براي اين نعمت چقدر بايد شكر كنيم.
نعمت زبان هم ديه كامل دارد. اين زبان چقدر كارهاي متنوع و مختلفي دارد. يكي براي صحبت كردن است. يكي گرداندن غذا و لقمهها و بلعيدن است. ما فاميلي داشتيم كه چند سال مشكل بلعيدن داشت. بايد مايعات ميخورد. نميتوانست غذا را ببلعد. آرزو داشت اي كاش من ميتوانستم غذا را ببلعم. نعمت بلعيدن و زبان چه نعمت بزرگي است. ما هيچوقت شكر نكرديم و قدر دان نبوديم كه زبان را در مسير درست و صحيح به كار ببريم. چطور خدا به مغز فرمان ميدهد و زبان ما حركت ميكند. آب دهان، بزاق دهان چشمهاي است كه چندين سال خداوند اين را كنترل ميكند و همينطور به اندازه ميجوشد و آبش تمام نميشود.
يك بزرگواري ميفرمود: در حرم علي بن موسي الرضا(ع) ديديم يك آقاي 50 ساله به زيارت آمده، پستانك بزرگي در دهانش هست و ميمكد. اين آدم بزرگي است، چرا پستانك ميمكد؟! نماز و دعا ميخواند، دوباره اين را ميمكيد. اخر يك نفر از او پرسيد: آقا شما مشكلي داريد؟ چرا در اين سن و سال پستانك ميخوريد؟ گفت: من بزاق دهانم كم است. ده درصد عصب زبانم مشكل پيدا كرده، آب دهان توليد نميشود. دهانم خشك ميشود. كشورهاي خارجي رفتم، پزشكهاي مختلف مراجعه كردم، درست نشده است. يك پزشكي گفته اين پستانك را چند دقيقه يكبار بايد بمكيد، كه آن ده درصد كمبود را جبران كند. ما هيچوقت خدا را شكر كرديم كه اين چشمه مدام در دهان ما ميجوشد. اين چه نعمت بزرگي است. چرا ما اينقدر ناشكري ميكنيم؟ تك تك اينها به اندازهي يك انسان كامل ارزشمند است.
يكي ديگر از نعمتها كه ديهي كامل دارد، دستهاي ما است. اين دستهايي كه توانايي ما با دستان ما است. يك روز، دو روز دست كسي آسيب ببيند، بعد ميفهمد عجب نعمتي است. حتماً خداي نكرده بايد آسيب ببيند خدا را شكر كنيم؟ الآن كه داريم نبايد بگوييم: خدايا شكر!
روايت زيبايي است كه امام صادق(ع) بعد از اينكه نعمتها را شرح دادند، فرمودند: «فِي كُلِّ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِكَ شُكْرٌ لَازِمٌ لَكَ بَلْ أَلْف» (بحارالانوار/ج68/ص52) فرمودند: در هر نفسي كه ميكشي، شكر گزاري بر تو واجب است. بلكه هار بار شكر گزاري كني. واقعاً با نكاتي كه گفتيد و با اين ملاحظات، ما همه غرق نعمت هستيم. اگر كسي اينور شد، چقدر خداوند به او لطف و عنايت ميكند. خدا به او خوشي و راحتي ميدهد. بهشت دنيا و آخرتش را تأمين ميكند. يعني اگر كسي واقعاً در اين وادي بيايد و قشنگ درك كند، خدا به او ميگويد: تو بنده شكور من هستي. قدردان من هستي. من همينطور بر سر تو ميريزم. بلاها را هم دفع ميكند و تبديل به زيبايي ميكند.
نعمت انگشتها كه جدا از دست است. اگر كسي انگشتان كسي را قطع كند، ديه كامل دارد. اين انگشتها اگر در دست نباشد، انسان نميتواند كار كند. يعني مهمترين عضو دست همين انگشتها است كه قابل انعطاف است. هر انگشتي براي خودش كارآيي دارد. اين خطوطي كه روي انگشتها است، ميلياردها انسان كه در طول تاريخ آمدند، هيچكدام اثر انگشت مشابه ندارند. يعني در اين دو سانت سر انگشت، خدا نقش آفريني كرده است، كه بسيار عجيب است. حافظ در شعري ميگويد:
خيز تا بر كلك آن نقاش، جان افشان كنيم *** كين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
واقعاً به اين نقاشي كه نقش آفريني كرده است، كدام نقاش ميتواند در مساحت يك سانتي متري، ميليارد، ميليارد، به عدد كل انسانها از بدو خلقت نقش آفريني كند و خطوط مختلف بگذارد. من امروز در كتابي خواندم كه يكي از دانشمندان آلماني كه خيلي تخصص بالايي داشته است، بر اثر رسيدن به يك آيهي قرآن مسلمان شده است. در مطالعاتش به آيهاي برخورد كرده است كه در سورهي مباركهي قيامت است. «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ، بَلىَ قَادِرِينَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ» (قيامت/3 و 4) يعني انسان فكر ميكند ما نميتوانيم استخوانهايش را جمع كنيم و دوباره در قيامت زندهاش كنيم؟ ما كه اول او را درست كرديم، دوباره نميتوانيم درست كنيم؟ بلكه ما روز قيامت او را برميگردانيم، «نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ» يعني سر انگشتانش را هم درست ميكنيم. يعني نقش و نگاري كه بوده را برميگردانيم. لذا الآن كه از افراد براي شناسايي انگشتنگاري ميكنند، دو تا سر انگشت مثل هم نيست. دو تا صورت مثل هم نيست. اين خيلي عجيب است. دو صدا مثل هم نيست. الآن كسي از آمريكا و اروپا و كشورهاي دور زنگ ميزند. ما او را با صدا ميشناسيم. چون تصويرش را نداريم.
در يك راهپيمايي، صدها هزار نفر شعار ميدهند. هيچ كدام از صداها شبيه هم نيست. اين چه نعمت بزرگي است. ما اصلاً به ذهنمان هم خطور نكرده است. صداي خانمها لطافت دارد. صداي آقايان يك مقدار كلفتتر است. لذا فرمودند: با نامحرم طوري صحبت نكنند كه آنها را جذب كنند و دلهايشان را بربايند. اين صداي خوب براي ديگران وسيله فتنه نشود.
نعمت ديگر داشتن پا است. اگر كسي به پاي كسي آسيب بزند ديه كامل دارد. آنهايي كه مرض قند ميگيرند و پايشان را قطع ميكنند، ميگويند: اي خدا! چه نعمت بزرگي است. يعني آدمي كه مرض لاعلاج گرفته، ميخواهند يك عضوي را عمل كنند يا بردارند. حاضر است همه ماديات را فدا كند ولي آن نعمت به او برگردد. ولي خدا به ما بدون اينكه هزينه كنيم اين نعمت بزرگ را مرحمت كرده است.
آقايي به من ميگفت: حاج آقا من مشكلي در دهان و حلقم و مسير بلعيدن و شرب دارم. آّب سرد نميتوانم بخورم. اينقدر آرزو دارم يك آب خنك بخورم. اگر آب خنك بخورم، مشكل پيدا ميكنم و تا چند وقت گرفتار هستم. چندين سال است كه آرزوي خوردن يك ليوان آب سرد بر دل من مانده است. ما هيچوقت اين نعمت خدا را شكر كرديم كه ميتوانيم آب گرم و سرد بخوريم.
ما افراد مختلفي را داريم كه نميتوانند انواع غذاها را بخورند و محروم هستند. يك بزرگواري نقل ميكرد. يك آقايي مهمانش شد. هرچه به او ميوه تعارف كرديم، نخورد. گفت: من چندين سال است نميتوانم ميوه بخورم. گفت: ما فكر كرديم دروغ ميگويد. با اصرار اهل مجلس به زور يك سيب به او داديم. گفت: شب تا صبح دل درد كرد و همينطور قدم ميزد. اينكه ما راحت غذا ميخوريم. هر نوع ميوهاي ميخوريم. ميتوانيم هضم كنيم و بدن ما دفع كند، مجاري ادرار ما سالم است. اينها واقعاً نعمتهاي بزرگي است. آنهايي كه پاي گيرندهها هستند و به چنين دردهايي گرفتار هستند، خوب متوجه ميشوند.
يك نفر گريه ميكرد. گفتند: چرا گريه ميكني؟ گفت: من نميتوانم دستشويي بروم. يا مجاري ادرارشان بسته است. حبس بول دارند.
يك آشنايي داريم كه پزشك بود، ميگفت: من مدتي بيمارستان بودم. گفتم: براي چه؟ گفت: يكي از موهاي پشت كمر من به طرف داخل رشد ميكرده است. به طرفر عصب نخاع رفته بود و ميگفت: به قدري در فشار و زحمت بودم، مدتي در بيمارستان بستري بودم كه ريشهي اين مو را دربياورند و من سالم شوم. اينكه خداوند هر چيزي را راحت در سر جاي خودش رشد ميدهد و ميروياند، نعمت بزرگي است و ما بايد قدردان خدا باشيم. «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» حتماً از اين نعمت سؤال ميشود. فرمود: يكي صحت است، يكي امنيت است، يكي نعمت توحيد و نبوت و ولايت است.
آقاي شريعتي: خيلي نكات خوبي را شنيديم. واقعاً اين نكاتي كه حاج آقاي فرحزاد گفتند، به تعبير مرحوم حاج آقاي دولابي، جلسات شكر داشته باشيم و براي هم نعمتها را بگوييم. واقعاً قدردان باشيم. «شكر نعمت، نعمتت افزون كند».
حاج آقای فرحزاد: اگر توجه به اين نعمتها باشد، ديگر به خاطر يك ذره ضعف دلار و مشكلات اقتصادي اينقدر ناله و فرياد نميكنيم. هزارها برابر آن خدا به ما سرمايه داده است.
آقاي شريعتي: انشاءالله خداوند به همه مريضها عافيت و سلامت عنايت بكند. الحمدلله حاج آقاي فرحزاد به بركت نام حضرت فاطمه زهرا(س) و افتتاح كتابخانه مجازي ما، استقبال خيلي خوبي از كتابهاي كتابخانه مجازي ما شد و دوستان زيادي مراجعه كردند كه بيش از ده هزار بار كتابها دانلود شده و از اين بابت خدا را شكر ميكنيم. حاج آقاي فرحزاد هم زحمت كشيدند و كتاب «زيبايي اخلاق» خودشات را به كتابخانه مجازي ما اهداء كردند. قرار روزانهي امروز ما قرائت صفحهي 74 مصحف شريف، آيات 181 تا 186 سورهي مباركهي آل عمران است كه در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. باز مي گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
«لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نحَْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ وَ قَتْلَهُمُ الْأَنبِيَاءَ بِغَيرِْ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ(181) ذَالِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ(182) الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلىِ بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(183) فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ جَاءُو بِالْبَيِّنَاتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتَابِ الْمُنِيرِ(184) كلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ المَْوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَعُ الْغُرُورِ(185) * لَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشرَْكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَالِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(186)»
ترجمه آيات:
«هر آينه خدا شنيد سخن آن كسان را كه مىگفتند: خدا بينواست و ما توانگريم. گفتارشان را و نيز اينكه پيامبران را به ناحق مىكشتند، خواهيم نوشت، و گوييم: بچشيد عذاب آتش سوزان را. (181) اين پاداش اعمالى است كه پيشاپيش به جاى آوردهايد و گر نه خداوند به بندگانش ستم روا نمىدارد. (182) كسانى گفتند: ما را با خدا عهدى است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم، مگر براى ما قربانيى بياورد كه آتش آن را بخورد. بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزهها و آنچه اكنون مىخواهيد آمدهاند، اگر راست مىگوييد، چرا آنها را كشتيد؟ (183) اگر تو را تكذيب كردند، پيامبرانى هم كه پيش از تو با معجزهها و نوشتهها و كتاب روشنگر آمده بودند تكذيب شدهاند. (184) همه كس مرگ را مىچشد، و به تحقيق در روز قيامت مزد اعمال شما را به كمال خواهند داد. و هر كس را از آتش دور سازند و به بهشت درآورند به پيروزى رسيده است. و اين زندگى دنيا جز متاعى فريبنده نيست. (185) شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد. و از زبان اهل كتاب و مشركان آزار فراوان خواهيد شنيد. اگر شكيبايى كنيد و پرهيزگار باشيد نشان قدرت اراده شماست. (186)»
آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور صلوات و نور قرآن كريم باشد. نكته صلوات و اشارهي قراني امروز را بفرمايند.
حاج آقاي فرحزاد: ذكر صلوات هم خودش يك شكري از پيغمبر و اهلبيت پيغمبر(ع) است. كفران نعمت است كه كسي موقع ذكر پيغمبر صلوات را نگويد. لذا در روايتي پيغمبر خدا فرمودند: «مَنْ ذَكَرَنِي فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَقَدْ شَقِي» (بحارالانوار/ج91/ص63) اگر كسي مرا ياد كند يا اسم من برده شود، بر محمد و آل محمد صلوات نفرستد، اين شقاوتمند و شقي است. در بعضي روايات داريم كه به آتش جهنم وارد ميشود. انشاءالله كه ذكر صلوات هم يكي از موارد شكرگزاري هم از خدا و هم از پيغمبر و هم آل پيغمبر است. (اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
يكي از آياتي كه در اين سورهي مباركه است و چهار نكته مهم را خداي متعال بيان فرموده است، «كلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ المَْوْتِ» هر انساني و هر نفسي، يك روزي مرگ را خواهد چشيد. خود موت هم يك امر حياتي است. اينكه آدم ميچشد، معلوم ميشود كه موت يك واقعيتي است كه ما طعم اين را ميچشيم. نيستي نيست و جابجا شدن است. روح ما زنده است ولي بدن ما روزي از بين خواهد رفت. «كلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ المَْوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ» بعد از مردن به ما آن اجر و پاداشها را در روز قيامت مرحمت خواهد كرد. خداي متعال حد اعلاي پاداش را خواهد داد. بعد ميفرمايد: «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» اگر كسي بتواند خودش را از آتش رها كند، آتش به معني اختلاف، ظلم و فساد، مال حرام و غيبت است. كسي كه بتواند در اين دنيا از حرام و آتش افروزيهاي دنيا فاصله بگيرد و جدا شود، اين رستگار شده است. اهل بهشت است و داخل بهشت خواهد شد. كسي كه از آتش فاصله بگيرد، «وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» رستگار است.
نكته چهارم اين است كه خداي متعال ميفرمايد: «وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَعُ الْغُرُور» زندگي دنيا زندگي گول زني هست. يعني موقت و گذرا است. گول اين زندگي را نخوريد. دائميت و ابديت براي آخرت است. يعني بدانيم اينجا رهگذري است كه ميرويم. صد سال ديگر هيچ كدام از ما نيستيم. يك عالم ديگري است كه آنجا انشاءالله در جوار اهلبيت جمع شويم.
يك پيامك خوبي هفتههاي گذشته فرستاده بودند كه من يادم رفت عرض كنم. خانمي متخصص سونوگرافي نوشته بود كه من هر روز تعدادي مريض را سونوگرافي ميكنم. بعضي از خانمهاي باردار كه براي سونوگرافي ميآيند، فرزندانشان معلوليت جسمي دارند. اكثر خانمهاي باردار به محض اينكه سونوگرافي ميشوند، ميپرسند: دختر است يا پسر؟ هيچكدام نميپرسند: سالم است يا نه؟ خدا را شكر كه بچه من سالم است. يعني ما توجه به نعمت نداريم. به اين نكته توجه داريم كه دختر است يا پسر است؟ هردو لطف خداست. دختر رحمت است، پسر نعمت است. در روايت داريم دختر بالاتر است. ايشان گفته بود: از 50 مريضي كه در روز مراجعه ميكنند، 2 نفر شكر خدا را ميكنند. چرا 48 درصد بايد حواسشان جاي ديگري باشد؟
روايت داريم وقتي به امام سجاد(ع) ميگفتند: خدا به ايشان فرزندي مرحمت كرده است، نميپرسيدند: دختر است يا پسر؟ ميفرمودند: سالم است؟ بعد خدا را شكر ميكردند. اين شكرگزاري خيلي مهم است.
يكي از نعمتهايي كه ما از آن غافل هستيم، نعمت اشتها است. يك روايت زيبايي ديدم كه شخصي ميگويد: من مهمان امام صادق(ع) شدم، مكرر ديدم كه حضرت لقمهاي كه ميل ميفرمايند، ميگويند: «الحمدلله الذي اشتهي» خدا را شكر ميكنم كه به من اشتها داده است. بعضي از افرادي كه اشتها ندادند، به زور سوپ و غذا را ميخورند. باز هم ميخواهند اين را بالا بياورند. اين نعمتي كه ما اشتهاي به غذا داريم. يك بزرگواري ميفرمودند: من مبتلا به بي اشتهايي هستم، شايد بيست سال است كه دوا ميخورم. نان و غذا و كباب و برنج اصلاً در دهان من مزه ندارد. ما هيچوقت به اين نعمت توجه نداريم. نعمت سير شدن چه نعمت مهمي است. اينكه پس ميزنيم و سير ميشويم. و الا اگر ميل گرسنگي در ما تمام نشود، چقدر دچار مشكل روحي و رواني ميشويم.
ما افراد بسياري داريم كه مشت، مشت قرص ميخورند. در طول روز بيست عدد قرص ميخورند. انواع و اقسام آمپولها را ميزنند. داروهايي كه هزينه سنگين دارد. آمپولهاي ميليوني ميزنند. مي روند التماس ميكنند، تا دارو بگيرند. ما افرادي را داريم كه خانهشان براي هزينه دارو فروختند. خدايا شكرت كه سالم هستيم. گاهي خوب است كه آدم به بيمارستانها و بهزيستيها برود و معلولان و مريضها را ببيند. خدا را شاكر باشيم به خاطر همهي نعمتهايي كه به ما عطا كرده است.
يكي از اتفاقات خوبي كه من در سايتها و اخبارها ديدم، روح بخشش و عفو گذشت است. ما فراوان داشتيم و اين نشانهي بروز صفتات الله در بعضي افراد است. بسياري از افراد بودند كه تا پاي اعدام رفتند، ولي اولياي مقتول به خاطر خدا و انسانيت و مسائل روحي و معنوي وديني رضايت دادند. اين واقعاً جاي ستايش دارد. ما دو قشر داريم، افرادي هستند كه پشيمان و منفعل هستند. ميگويند: اشتباه كرديم، غلط كرديم. اراذل و اوباش نبوده است. مشكل اقتصادي داشته، معتاد بوده، اينها واقعاً جاي بخشش دارد. البته طوري باشد كه ديگر دست به اين كارها نزند. اين بخشندگي براي آنهايي كه ميبخشند، واقعاً شيرين است. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه» (شوري/40) روز قيامت ندا ميدهند كه كجا هستند آنهايي كه بر خدا حق دارند. بعضيها فكر ميكنند، انبياء و شهدا هستند. ندا ميرسد: نه! آنهايي كه اهل بخشندگي و گذشت هستند. اما كسي كه شمشير را از رو بسته است و اوباش است، نبايد عفو كرد. كسي هم عفو كند، حكومت حقد عفو ندارد. از قصاص نجات پيدا كرده اما بايد از دادستان عمومي امنيت را تأمين كند. گذشت كار بسيار لذت بخشي است و انشاءالله خدا اجر و پاداش فراوان بدهد به كساني كه گذشت ميكنند و ميگويند: انشاءالله اهل شوند كه دست به كار خلاف نزنند.
آيهاي كه اول صحبتم عرض كردم. «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» حتماً از نعمت سؤال ميشود. فرمود: يكي صحت است. يكي امنيت است. اينكه ما واقعاً در امنيت هستيم. اگر كسي ميخواهد ناامني را ببيند، كشور سوريه را در نظر بگيرد. افغانستان را در نظر بگيرد. كسي ميگفت: اگر به غسالخانه بغداد برويد، هر روز شهيد و كشته ميآورند. بيمارستانها مملوء از مجروح هستند. اين نعمت امنيت نعمت بزرگي است. خدا را بسيار شكر كنيم. خداوند اين نعمت امنيت را از ما نگيرد. بعد از صحت و امنيت فرمود: سه نعمت است كه بسيار مهم است. نعمت توحيد، نبوت و ولايت اهلبيت(ع) است.
نعمت توحيد كه پيغمبر ما، ما را موحد كرده است. مردم ايران سابق آتش پرست بودند. مردم حجاز بت پرست بودند. همين الآن در كشورهاي مختلف بودايي و گاو پرست هستند، آتش پرست هستند. انواع و اقسام بتهايي كه در دنيا پرستش ميشود. چقدر ما بايد خدا را از بتپرستي شكر كنيم. پيغمبر عظيمالشأن ما را رهانيد و نجات داد. خدايي كه خالق همه است را ميپرستيم. اين نعمت توحيد بسيار نعمت بزرگي است كه ما از آن غافل هستيم. «لا اله الا الله» ميگوييم. روايتي كه فرمود: كلمه «لا اله الا الله» قلعهي محكم من است. هركس در قلعهي توحيد «لا اله الا الله» بيايد، حتماً از عذاب خدا در امان خواهد بود. اين نعمت توحيدف نعمت بزرگي است كه به بركت پيغمبر به ما رسيده است.
روايتي را ديدم كه ذيل اين آيه مباركه بود، «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» (ضحي/5) حضرت موقع احتضار نگران بودند. جبرئيل آمد عرض كرد: درهاي آسمان باز شده است. بهشت آذين بندي شده است. آمادهي اين است كه جناب عزرائيل روح بلند شما را قبض روح كند. آمادگي داريد؟ جبرئيل اينها مرا خوشحال نميكند. براي گنهكاران امت من چه پيامي داري؟ عرض كرد كه خدا اين آيه را به من عرض كرده كه بشارت به شما بدهم. «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» اي پيغمبر اينقدر به تو ميبخشم، كه راضي شوي. آن روايت زيبايي كه ديدم اين بود، كه امام صادق(ع) فرمودند: «لا يرضي رسول الله يبقي في النار موحدا» هركس كه در دايره توحيد آمده است، پيغمبر راضي نميشود كه او در آتش جهنم بسوزد. البته به شرطي كه پيغمبر و اهلبيت را هم قبول كند. ما روايت داريم هركس در قلعهيي «لا اله الا الله» بيايد، نجات پيدا ميكند، ولي فرمود: «لا اله الا الله» سلب ميشود، مگر اينكه قائل به اهل بيت باشد. اگر اهلبيت را قبول نكرد، لا اله الا الله هم از او گرفته ميشود.