شكر نعمتهاي الهي، ذيل آيه آخر سوره مباركه تكاثر
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 22/02/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان. پيشپيش ايام ميلاد با سعادت مولي الموحدين، اميرالمؤمنين علي(ع) را به همه شما تبريك و شادباش ميگويم، مخصوصاً به همه پدران خوب سرزمينمان، انشاءالله هركجا هستند، سلامت و تندرست باشند. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم خيلي خوش آمديد.
حاج آقای فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهي بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام داريم. ايام ولادت سر تا سر نور مولود كعبه مولا اميرالمؤمنين علي(ع) كه دلهاي ما به محبت او منور است، تبريك و تهنيت عرض ميكنيم. سنت بسيار پسنديدهاي است كه اين ايام روز پدر نامگذاري شده است. انشاءالله هم فرزندان به پدرهايشان بسيار اظهار لطف و محبت و تشكر و سپاسگزاري داشته باشند، ولو با هديه، پيام، تشكر لفظي و زباني، بوسيدن دست پدر، حلاليت طلبيدن باشد. همچنين پدرها را هم سفارش ميكنيم كه انشاءالله محبت خودشان به فرزندانشان را بيشتر كنند كه فرزندان گلايهاي از پدرانشان نداشته باشند. انشاءالله اين عيد براي همه مبارك و ميمون و خجسته باشد.
آقای شریعتی: در ذيل بحث خير و بركت در زندگي كه مباحث خوبي را شنيديم، به بحث شكر رسيديم. در جلسهي گذشته حاج آقا به آيهي پاياني سورهي تكاثر اشاره داشتند. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» (تكاثر/8) گفتيم اين نعيم نعمت سلامت است و هفته گذشته به نعمت توحيد اشاره كرديد. ما خدمت شما هستيم و بحث امروز را ميشنويم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بحث شكرگزاري بود از آيهي قرآن و روايات استفاده ميشود، از بعضي نعمتها سؤال ويژه ميشود. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم» (تكاثر/8) يعني حتماً و البته روز قيامت از نعيم سؤال ميشود. گفتيم يكي امنيت است، يكي عافيت است، نعمت توحيد كه بزرگترين نعمت در عالم هست، كه ما خدا را قبول كرديم، توفيق پيدا كرديم، اقرار به وحدانيت خداي متعال پيدا كرديم، اين حديث زيبايي كه گاهي خوانديم، امامهاي ما كه اينقدر مهربان به دوستان و شيعيان و به بندگان خدا مهربان هستند، ولي امام صادق(ع) فرمود: حتماً خداي متعال از ما به شما هم مهربانتر است. نبايد شكرگزار و قدردان اين خدا بود. نعمت ديگري كه در روايات ما خيلي اشاره شده است، «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» حتماً از نعيم سؤال ميشود. روايات فراواني داريم كه اين نعمت، نعمت ولايت اميرالمؤمنين(ع) و يازده امام بعد از او است. آنجا جايگاهي است كه همه را روز قيامت «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (صافات/24) اگر جواز ولايت و محبت مولا علي(ع) و فرزندانش داشتند، رد ميشوند. و الا امكان رد شدن ندارد. «لِكُلِّ شَيْءٍ جَوَازٌ وَ جَوَازُ الصِّرَاطِ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» (بحارالانوار/ج39/ص202) اين محبت و ولايت كليد راهگشا است. اگر اين باشد از بقيه گردنهها ميتوان عبور كرد. ولي شاه كليد عبور همين ولايت و محبت مولا علي(ع) است.
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/11) به نعمت پروردگارت به ديگران خبر بده. باز در ذيل اين آيه روايت داريم، امام فرمود كه خدا به پيغمبر امر فرموده: «فحدث بفضايل علي بن ابي طالب(ع)». در جاي جاي قرآن مراجعه كردم، بسيار كلمه نعمت و نعيم آمده است. امامان ما فرمودند منظور اين است كه ولايت اميرالمؤمنين، ولايت ما اهل بيت(عليهمالسلام) است.
در يك روايت زيبايي ديدم يك موقع امام هشتم(ع) اين آيه مباركه كه ميگويد: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» اين چه نعمتي است كه خدا سؤال ميكند. گفتند: نعمت آب، خوراك، غذا، نان، حضرت مستقيم و به حالت جدي و ناراحتي نشستند، فرمودند: خدا عجل و اكرم است از اينكه رزقي به بندهاش بده، بعد بيايد بپرسد: چند ليتر آب مصرف كردي؟ يك مهمان كريم و بزرگوار آيا از مهمانها در حلال حساب ميكشند؟ در حرام ممكن است، تعدي به مال ديگران است. ولي در حلال پرس و جو نميكنند. اين در شأن يك ميزبان عادي نيست چه برسد به خداي بزرگ! فرمودند: منظور از نعيم آب و غذا نيست. منظور ولايت ما اهلبيت(عليهمالسلام) است. اگر كسي حق آن نعمت را درست ادا كرد، بقيه نعمتها را هم خدا قبول ميكند. «الشُّكْرُ الْوَلَايَة» (بحارالانوار/ج24/ص60) يعني نعمت شكرگزاري اين است كه ما ولايت اهلبيت(عليهمالسلام) را قبول كنيم.
آقاي شريعتي: يعني اگر متنعم نعمت ولايت باشيم، شكرگزار هستيم.
حاج آقای فرحزاد: يعني حق نعمت اصلي ادا شده است. يا فرمود: «فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّه» (اعراف/69) آلاء خداي متعال را ياد بياوريد. در اينجا هم باز روايت داريم، حضرت فرمود: آلاء خدا را يادآوري كنيد و متذكر شويد، فرمود: نعمت ولايت، بزرگترين نعمت است. اين را يادآوري كنيد. «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» (مائده/3) امروز من دين را بر شما كامل كردم، و نعمت را بر شما تمام كردم. كه منظور از نعمت نصب اميرالمؤمنين(ع) است. ما هم در روز عيد غدير يا ايام ديگر ميگوييم: «الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين(ع)» خداي متعال را به اين نعمت شكر ميكنيم.
در آيهي ديگر ميگويد: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ» (نحل/83) نعمت خدا را شناختند، بعد انكار كردند. امام صادق(ع) فرمود: نعمت خدا روز غدير به مردم ابلاغ شد، نعمت ولايت مولا علي(ع) بود. ولي بعد از پيغمبر خدا متأسفانه عدهاي منكر شدند. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً» (ابراهيم/28) خيلي آيات و روايات زياد است. اي پيغمبر نميداني بعضيها نعمت خدا را تبديل به كفر كردند. «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» ولايت را كنار زدند، اهلبيت را كنار زدند، ديگران را آوردند. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً» نعمت خدا را تبديل به كفر كردند. يعني نعمت به نعمت ولايت تعبير شده است. باز در روايت داريم كه جناب جابر كه از كبار اصحاب پيغمبر و اهلبيت بوده، هفت معصوم را درك كرده، ايشان در حالاتش نوشتند، در كوچههاي مدينه قدم ميزد و اين را هميشه بيان ميفرمود: «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ رَضِيَ فَقَدْ شَكَرَ» (بحارالانوار/ج38/ص7) در بعضي روايات اين روايات از خود پيغمبر هم نقل شده است. جابر مكرر در كوچههاي كوفه با ندا ميخواند: اميرالمؤمنين بعد از پيغمبر بهترين بشرها است! هركس امتناع كند و نپذيرد، اين كفران نعمت كرده است. «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ رَضِيَ فَقَدْ شَكَرَ» هركس ولايت مولا علي(ع) را با دل و جان و عملش پذيرفت، شكر خداي متعال را به جاي آورده است. شاكر واقعي كسي است كه نعمت ولايت مولا اميرالمؤمنين(ع) را قبول كند. اينها اولياي نعمت هستند. خواهيم گفت: چرا نعمت ولايت بالاترين نعمتها است. «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ» (بحارالانوار/ج65/ص329) امام باقر(ع) فرمود: روز قيامت از هيچ چيز سؤال نميشود، همينطور كه از ولايت سؤال ميشود. روي هيچ موضوعي چون ولايت مانور داده نميشود.
چون اين ايام، ايام ولادت با سعادت مولي الموحدين، اميرالمؤمنين(ع) است، بنده دوست دارم ذكر فضايل اميرالمؤمنين را بگويم. گناهان را پاك ميكند، فضا را نوراني ميكند. گناهان تمام شنوندهها و بينندهها پاك ميشود. پيغمبر خدا فرمودند: خدا براي برادرم علي بن ابي طالب(ع) فضايلي قرار داده كه اگر كسي اين فضايل را بگويد يا بشنود يا بنويسد، خدا گناهان او را پاك ميكند و ميآمرزد. چند چييز در روايات پاك كننده گناهان است مثل صلوات و بعضي از نمازها، يكي هم ذكر فضايل مولا اميرالمؤمنين علي(ع) است.
امامان ما يا پيغمبر عظيم الشأن(ص)، ويژگيهايي دارند كه ما به عنوان خصيصه بيان ميكنيم كه مخصوص خودشان است. مولي اميرالمؤمنين(ع) ويژگي خاص خود را دارند كه يكي از آنها اين است. تنها شخصيتي كه در عالم مولود كعبه بوده و در خانه كعبه متولد شده است، مولي اميرالمؤمنين بوده است. هيچ پيغمبر و امام و معصومي اين شرافت را نداشته كه در خانه كعبه متولد شود. اين مخصوص حضرت امير(ع) است.
پيغمبرعظيمالشأن(ص) وقتي متولد شدند، برادر و خواهري نداشتند و تك فرزند بودند. عموها، فاميلها، بني هاشم از آمدن پيغمبر خيلي خوشحال شدند. قنداقهي پيغمبر دست به دست ميگشت، مادر اميرالمؤمنين، حضرت فاطمه بنت اسد(س) قنداقهي پيغمبر را به دست گرفتند. چشمشان به جمال اين نوزاد افتاد، جان و روح پيغمبر اينقدر جذاب بوده گفت:
در دل هر امتي كز حق مزست *** روي و آواز پيامبر معجزه است
خيليها با ديدن پيامبر زير و رو ميشدند. يعني جذبه و نيرو خيلي فوقالعاده بود. حضرت فاطمه(س) از خود بيخود شدند. عرض كردند: اي خدا، كاش اين بچه براي من بود. كاش من چنين بچهاي داشتم. خيليها در خانه نشستند، ميگويند: كاش امروز آش ميخورديم. زنگ خانه را ميزنند و آش ميآورند. ميگويد: كاش يك چيز حسابي ميخواستم. مثل مادر اميرالمؤمنين(ع) آرزو كرد كاش اين فرزند براي من بود. حالا عظمت مقام پدر اميرالمؤمنين (ع)، ابوطالب را ببينيد كه 26 ماه رجب هم وفات اين بزرگوار است. حضرت ابوطالب از اوصياي حضرت عيسي و انبياي سابق بوده است كه دست به دست وراثت را تحويل پيغمبر داده است. حضرت ابوطالب(ع) به همسرشان فرمودند: «اصْبِرِي سَبْتاً أُبَشِّرْكِ بِمِثْلِه» (كافي/ج1/ص452) نگران نباش! سي سال ديگر خدا مثل همين نوزاد را به تو مرحمت خواهد كرد. ميدانيد فاصله سني بين پيغمبر خدا و مولا علي(ع) سي سال است. يعني علي (ع) زماني كه پيغمبر به پيامبري مبعوث شدند، ده سال بودند. اول كسي هم بودند كه ايمان آوردند. «سبت» به معني شنبه هم هست. ولي يك معني هم سي سالي است كه معني شده است. گفت: سي سال ديگر صبر كن مثل همين خدا به تو مرحمت خواهد كرد. چه خداي خوبي داريم كه قدرش را نميدانيم. اولاً خدا همين نوزاد را در خانهي زنمو برگرداند. پدر و مادر از دنيا رفته بودند. در خانهي عبدالمطلب جدشان بودند. بعد خانهي عمويشان نزد حضرت فاطمه بنت اسد آمدند. فاطمه بنت اسد به همين هم رسيد. يعني پيغمبر ما در سن جواني و نوجواني در خانه همين زنمو بزرگ شد. وقتي از دنيا رفتند حضرت علي خيلي گريه كردند. پيغمبر هم گريه كردند و فرمودند: مادر من هم بود و در حق من هم مادري كرده بود. قبل از بچههايش به من ميرسيد. بعد از سي سال هم كه جان و روح پيغمبر، برادر پيغمبر، همانند پيغمبر خدا به اين خانم مرحمت كرد. داستان ولادت هم بسيار فوق العاده است. خوشبختانه بسياري از منابع اهل سنت هم اين را نقل كردند. يعني عزيزان بيننده فكر نكنند ولادت حضرت فقط ادعاي روايات ما و شيعه است. اينكه حضرت مولود كعبه است، بسياري از روايات اهل سنت را آنها هم نقل كردند. محل شكاف خانه كعبه را كه هنوز هم هست، هرچه هم ميپوشانند، باز يك شكافي ايجاد ميشود.
حضرت فاطمه بنت اسد وقتي كه حامله بودند، طواف خانه كعبه آمدند. درد زايمان ايشان را گرفت. موحد به دين حضرت ابراهيم خليل و حضرت عيسي بودند. به خدا استغاثه كردند كه خدايا! مرا كمك كن. زايمان براي مادران بسيار سنگين است. كسي كه فرزندي را به دنيا ميآورد، گناهان او پاك ميشود. وقتي اين دعا كرد و استغاثه كرد، طبق روايات و تاريخ پشت كعبه بود. همانجا به قدرت الهي ديوار كعبه شكاف برداشت. چون آدم هركجا وارد ميشود بايد از در وارد شود. به اين اندازه هم به اين مادر زحمت ندادند كه از در كعبه وارد شود. ديوار كعبه شكاف برداشت، و همه ديدند. حضرت وارد شدند و ديوار بسته شد. خدا فرشتههايي را فرستاد كه در خانه كعبه از او پذيرايي كنند. سه روز در خانه كعبه بودند. هرچه سعي كردند با كليد در كعبه را باز كنند، باز نشد. فهميدند اين امر الهي است. در هر صورت بعد از سه روز باز در باز نشد. ديوار شكافته شد. ديدند فاطمه بنت اسد(س) از ديوار كعبه بيرون آمدند، قنداقهي نور مولا علي(ع) در دامن ايشان است. از طرف خداوند متعال ندا آمد نام او را علي بگذار، من علي اعلا هستم. علي كسي است كه بلند است. علي اعلايي كه قابل قياس نيست. يك ذره از محبت علي(ع) در دل كسي باشد، رستگار ميشود.
چرا اميرالمؤمنين(ع) در خانه كعبه متولد شده است؟ اين يك پيام بزرگي است. تنها شخصيتي است كه خدا اين امتياز را به او داده است. حضرت زهرا(س) فرمود: خدا با عمل حرف ميزند. بزرگان ما اينجا برداشتهايي كردند كه چرا مولا علي(ع) مولود كعبه است. يك برداشت اين است كه اميرالمؤمنين مظهر تام اسماء و صفات خداي متعال است. تجلي خداي متعال به معني كامل است. آينه تمام نماي خداي متعال است. يكوقت يك آينه بخشي و گوشهاي را نشان ميدهد. ولي يك مخلوق خدا هم هست كه همه صفات خدا در او تجلي كرده است.
در پس پرده هرچه بود آمد
به پرده بود، جمال جميل عز و جل
به خويش خواست كند جلوه به صبح ازل
چو خواست آنكه جمال جميل بنمايد
علي شد آينه خير الكلام ما قل و دل
من از مفصل اين نكته مجملي گفتم
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
حضرت علي(ع) آينه تجلي و اسماء خداوند متعال است. يعني آنهايي كه خانه كعبه ميآيند و ميخواهند خدا را ملاقات كنند و با روح و قلب و جانشان خدا را ببينند، خدا ميگويد: اگر ميخواهيد مرا پيدا كنيد، تجلي من در وجود اميرالمؤمنين علي(ع) است. شهريار هم شعر زيبايي دارد و ميگويد:
دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين *** به علي شناختم من به خدا قسم، خدا را
ما كوه و دريا را نگاه ميكنيم، ميگوييم: الله اكبر! افراد فهيم و با معرفت مولا علي و صفات و اخلاقش را ميبينند. با دوستش چه ميكند. با دشمنش چه ميكند. رفتار و كردارش تجلي اسماء و صفات خداي متعال است. شاعر ديگري ميگويد:
حجاج به بيت خالق لم يزلي، خواندند خداي خويش به آواز جلي
آنقدر در خانهي حق كوبيدند، تا آنكه سر از خانه برون كرد علي
يعني شما كه ميخواهيد نمونهاي از صاحبخانه را ببينيد، ايشان مظهر اسماء و صفات خداي متعال است. اين يك پيام است. پيام ديگر اين است كه بزرگان ما فرمودند: چرا حضرت علي(ع) مولود كعبه است؟ خدا ميخواهد بفرمايد: آن كسي كه حافظ كعبه است، آن كسي كه كعبه را از بتها و بت پرستها پاك ميكند، اين آقا است. اين كسي كه روي بام كعبه ميرود و اذان ميگويد، چه كسي كعبه را پاك كرد؟ قدرت و بازوي اميرالمؤمنين علي(ع) بود. تنها كسي كه اجازه پيدا كرد، پايش را روي شانه پيغمبر بگذارد، حتي در ورايت داريم پيغمبر فرمودند: وقتي به علي گفتم روي شانه من برو، حيا كرد. علي(ع) عرض كرد: آقا شما روي شانه من بيا. حضرت فرمودند: من ميتوانم تو را بلند كنم، تو نميتواني مرا بلند كني. حضرت امير فرمودند: من وقتي روي شانه پيامبر رفتم، به همه عوالم اشراف پيدا كردم. آن كسي كه مباشرتاً خانه كعبه را پاك ميكند و حفظ ميكند، مولا علي(ع) است. يك پيام ديگر اين است، از حضرت زهرا(ع) سؤال كردند: چرا بعد از پيغمبر حضرت علي قيام نكردند؟ جوابهايي دارد، يكي اينكه ياور نداشتند. حضرت زهرا(س) فرمودند: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَة إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي» (بحارالانوار/ج26/ص353) فرمودند: شأن امام اين نيست كه سراغ مردم بيايد. آيا كعبه خانهي مردم ميآيد؟ كعبه محترم است ما بايد دور آن بگرديم. مثل امام، مثل كعبه است. مردم بايد بيعت كنند. مردم بايد دور اميرالمؤمنين بيايند. يك پيام ديگر اين است كه كعبه قبله بدن ما است، بدن ما بايد دور كعبه بچرخد. مولا علي(ع) قبله جان ما است. يعني جان ما بايد دور مولا علي(ع) بچرخد. مولود كعبه قبله جانهاي ماست.
آقاي شريعتي: مرحوم شهيد آويني ميگويند: علي مولود كعبه است، يعني باطن قبله را در امام جستجو كن.
حاج آقاي فرحزاد: جورج جرداق مسيحي كه اول انقلاب به قم آمد، پنج جلد كتاب «صدت العدالته الانسانيه» دربارهي مولا علي(ع) را نوشته است. به مولا علي(ع) خيلي ارادت دارد و واقعاً قلم خيلي توانمندي دارد. از علماي قم پرسيد: چرا اين بزرگوار در كعبه متولد شده است؟ هركدام چيزي گفتند. گفت: آن چيزي كه در دل من است، نگفتيد. من يك پيام ديگر را فهميدم. گفت: كعبه قبله شماست. محل طواف شماست. آيا كعبه ميتواند براي ما الگو باشد و درس زندگي بدهد؟ راه و روش به ما بياموزد؟ اخلاق و صفات زندگي را به ما بياموزد؟ كعبه نميتواند حرف بزند؟ گفت:
كعبه يك سنگ و نشاني است كه ره گم نشود *** حاجي احرام دگر بند و ببين يار كجاست
كعبه نميتواند درس زندگي بدهد. مسألهاي داريم به ما جواب بدهد. قضاوت و مشكلي داريم، كعبه گويايي اين چنين ندارد. خدا ميخواهد بگويد: اي اهل عالم كه به اين سمت و سو نماز ميخوانيد. آن كسي كه اسوه و الگو و معلم شماست، «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/7) از اهل سنت اينقدر روايت داريم كه پيغمبر خدا ميفرمايد: تو منذر هستي، هادي و معلم اين امت مولا علي(ع) است. خدا ميخواهد بگويد: اي اهل عالم آن معلمي كه درس زندگي و بندگي و همه روشها را براي شما پياده ميكند، وجود نازنين اين آقا است. اميدواريم كه به بركت مولود اين ايام، خدا ما را از بركات اين ماه بهرهمند كند و ما را جزء شيعيان خالص مولا علي(ع) قرار بدهد.
آقاي شريعتي: چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند اميرالمؤمنين(ع) هديه كنيم. قرار روزانهي امروز ما قرائت آيات 60 تا 65 سورهي مباركهي نساء است كه در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. برميگرديم همراه شما خواهيم بود، به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
«أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلىَ الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا(60) وَ إِذَا قِيلَ لهَُمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا(61) فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يحَْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَنًا وَ تَوْفِيقًا(62) أُوْلَئكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فىِ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنهُْمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُل لَّهُمْ فىِ أَنفُسِهِمْ قَوْلَا بَلِيغًا(63) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا(64) فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يجَِدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا(65)»
ترجمه آيات:
«آيا آنان را نمىبينى كه مىپندارند كه به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان آوردهاند، ولى مىخواهند كه بت را حَكَم قرار دهند، در حالى كه به آنان گفتهاند كه بت را انكار كنند. شيطان مىخواهد گمراهشان سازد و از حق دور گرداند. (60) و چون ايشان را گويند كه به آنچه خدا نازل كرده و به پيامبرش روى آريد، منافقان را مىبينى كه سخت از تو رويگردان مىشوند. (61) پس چگونه است كه چون به پاداش كارهايى كه مرتكب شدهاند مصيبتى به آنها رسد، نزد تو مىآيند و به خدا سوگند مىخورند كه ما جز احسان و موافقت قصد ديگرى نداشتهايم؟ (62) خداوند از دلهايشان آگاه است. از آنان اعراض كن و اندرزشان بده به چنان سخنى كه در وجودشان كارگر افتد. (63) هيچ پيامبرى را نفرستاديم جز آنكه ديگران به امر خدا بايد مطيع فرمان او شوند. و اگر به هنگامى كه مرتكب گناهى شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر برايشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند. (64) نه، سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند، مگر آنكه در نزاعى كه ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حكمى كه تو مىدهى هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند. (65)»
آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور ولايت و معطر به عطر صلوات باشد. نكته صلوات و اشارهي قراني امروز را بفرمايند.
حاج آقاي فرحزاد: روايت زيادي داريم كه كسي به امام صادق(ع) عرض كرد، من وارد خانه كعبه شدم. آداب و اعمال داخل كعبه را نميدانستم. نشستم به جاي همه اعمال مستحبي، صلوات بر محمد و آل محمد فرستادم. اين جمله خيلي عجيب است، حضرت فرمودند: يعني شما از خانه كعبه بيرون آمديد، در حالي كه ثواب شما از همه آنها بيشتر است. در ميان مستحبات افضل اعمال است.
اين آيه 65 سوره نساء كه شأن نزول هم دارد. دو نفر محل كشاورزي داشتند. سر آبياري بين آنها نزاع افتاد. يكي زبير پسر عمه پيغمبر بود. خدمت پيغمبر آمدند كه حكم و قانون خدا چيست؟ پيغمبر خدا فرمودند: آن زمين بالادستي بايد اول آب بدهد و بعد زمين پايين دستي. يعني حكم خدا زميني است كه جلوتر است. حق اين است. شخص دوم با اينكه خودش به حكميت پيغمبر راضي شده بود، زيرش زد و گفت: نه، اين پسر عمه تو بوده است، چرا طرف فاميل را گرفتي؟ كسي را كه ما به پيغمبري قبولش كرديم، براي يك حكم قبول نكنيم خيلي درآور است. اين آيه تكان دهنده است و خيلي پيام دارد. خدا قسم ميخورد: «فَلَا وَ رَبِّكَ» به پروردگار كعبه اي پيغمبر، «لَا يُؤْمِنُونَ» كسي مؤمن نيست مگر اينكه حق حاكميت در اختلافات را به تو بدهد. بعد هم وقتي شما حكم كردي، در درونش «لَا يجَِدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ» قبول كند و بعد هم تسليم حق شود. مفسرين فرمودند: اين آيه سه پيام مهم دارد. يكي اينكه اولاً در حاكميت به اهل مراجعه كنيم. آنهايي كه خبره كار هستند، دوم اينكه حكمي كه طرف كرد در درونمان هم قبول كنيم. چون و چرا نكنيم. و سوم اينكه تسليم شويم و در عمل هم تسليم شويم. اميدواريم كه همه بينندههاي عزيز مصداق اين آيه شوند و تسليم حق شوند.
آقاي شريعتي: شما از نعمت ولايت گفتيد، قطعاً اين نعمت ولايت يك وظيفهاي را بر دوش ما ميگذارد، وظيفهي ما در برابر اين نعمت كه ما الحمدلله خدا را به واسطهي اين نعمت ولايتي كه در وجود ما هست، شكر ميكنيم، چيست؟
حاج آقاي فرحزاد: دو محور خيلي در موضوع ولايت مهم است. يكي مهرورزي و اقرار و اعتراف به مقامات اهلبيت و انتقال دادن اين مودت و مهرباني ولايت اهلبيت به ديگران است. يكي هم پشت سر اهلبيت تسليم باشيم. تسليم ولايت بودن خيلي مهم است. اينكه هرچه ولي و بزرگتر ما گفت، گوش بدهيم. مشكل مملكت ما اين است كه از اولياي واقعي حرف نميپذيريم. اگر حرف گوش بدهيم، هيچ مشكلي براي هيچ كس به وجود نميآيد.
خدا را به حق مولا علي بن ابي طالب قسم ميدهيم فرج امام زمان را نزديك بفرما. همه ما را از شيعيان خالص حضرت قرار بده. لحظه و آني ما را به خودمان واگذار نكن. بهترينها را بر قلب و زبان همه جاري بفرما.