كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/04/23
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
رمضان كشتي نوح است، نمانيد شما *** ترسم آن است خود را نرسانيد شما
بادبانهاي شب قدر چنين ميگويند *** اين زمان جانب خورشيد برانيد شما
همه رفتند، همه جانب خورشيد شدند *** هان بياييد اگر سوخته جانيد شما
سوي آن گنبد و گلدستهي سبز ازلي *** چون كبوتر همگي دل بپرانيد شما
دل من مرده، الا زنده دلان شب قدر *** بر دلم فاتحهاي تازه بخوانيد شما
درد ما دلشدگان را بسراييد به شعر *** داد ما سوختگان را بستانيد شما
گاه افطار و سحر، سفره نوريد و دعا *** چون سحرگاه رسد، بانگ اذانيد شما
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان. ايام ميلاد با سعادت امام حسن مجتبي بر شما مبارك باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم. طاعات قبول باشد.
حاج آقای فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت شما و همهي بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام داريم. ايام ولادت با سعادت كريم اهلبيت، امام حسن مجتبي را تبريك عرض ميكنم. اميدواريم اين ايام براي همه مبارك باشد و به بركت امام حسن مجتبي آمادگي براي شبهاي قدر پيدا كنيم. همينجا ميخواهم عرض ادب كوتاهي به آقا داشته باشم، يك حديث پيغمبر عظيم الشأن(ص) دارند كه ميفرمايند: خدايا من حسنم را دوست دارم و دوست دارم هركس را كه حسنم را دوست بدارد. امام جسن مجتبي(ع) فرمودند: برترين خوبيها، اخلاق پسنديده است. در خوبيها، خوش اخلاقي برترين خوبيهاست. بعد فرمود: زندگي عيشي لذيذتر از خوش اخلاقي نيست.
در خطبه شعبانيه پيامبر اكرم(ص) وعده فرمودند: اگر كسي با اطرافيان خوش اخلاق باشد، جواز عبور از پل صراط و رفتن به بهشت براي او صادر ميشود. انشاءالله اخلاق ما در اين ماه پسنديده باشد.
آقای شریعتی: بحث ما خير و بركت در زندگي بود، به مسأله تقوا رسيديم. خدمت شما هستيم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
قبل از اينكه بحث تقوا را شروع كنم، بسياري از عزيزان سالهاي قبل روزهدار بودند، اما الآن به خاطر بيماري يا كهولت سن نميتوانند روزه بگيرند. بچه شير ميدهند يا باردار هستند. همينجا ميگويم: به خودتان سخت نگيريد. روايت داريم كه خدا دوست دارد همينطور كه فرمان او در انجام واجبات عمل شود، به رخصتهاي او هم عمل شود. بعضي افرادي را ديدم كه با وجود بيماري باز هم روزه ميگيرند. يعني واقعاً اگر ضرر داشته باشد، و تشخيص خود شخص بر او ثابت شود، يقين و اطمينان پيدا كند، اينجا روزه گرفتن حرمت دارد. همان خدايي كه فرموده: روزه واجب است، اينجا ميگويد: روزه نگير! براي متدينين و اهل تقوا روزهخواري خيلي سخت است. سختتر از روزه گرفتن است، ميگويد: دلم نميآيد روزه بخورم. خدا نياز به روزه ما ندارد. حرف خدا را رد نكنند. چون نگرانيشان اين است كه از بركات روزه محروم شوند.تمام ثوابها و پاداشهايي كه براي روزهدارها هست، همه آنها براي آنهايي كه عذر دارند هم هست.
بسياري از عزيزان گفتند: ما عذر شرعي داريم، ميتوانيم قرآن بخوانيم؟ بايد با چادر و مقنعه و لباس قرآن بخوانيم؟ تلاوت قرآن در هر حالي خوب است، ذكر خدا و ياد خدا در هر حالي خوب است.
لنگ و لوك و خفته شكل و بيادب سوي او ميري و او را ميطلب
دوست دارد يار اين آشفتگي، كوشش بيهوده به از خفتگي
آنهايي كه عذر دارند، صلوات بفرستند، ذكر بگويند. دعا بخوانند و تلاوت قرآن كنند. اگر بي وضو هستند، دستشان به قرآن نخورد. بسياري از مراجع گفتند: بهتر اين است كه رو به قبله قرآن را بخوانند و آداب را رعايت كنند. و الا اگر در رختخواب هم قرآن را بخوانند اشكالي ندارد. قصد بيادبي نيست. يكوقت بيادبي است، آن اشكال دارد. الآن قرآن را در موبايلها همراه هست، و دست بي وضو هم باشد مشكل ايجاد نميكند. به ما گفتند: موقع خواب قرآن بخوانيد. قل هو الله و آيت الكرسي ميخوانيم. اين بي احترامي نيست.
حضرت موسي(ع) به خدا گفت: من گاهي حمام و دستشويي ميروم، برهنه هستم، تو را ياد نميكنم. اتفاقاً چقدر دعا و ذكر براي حمام و دستشويي داريم. خداي متعال به موسي فرمود: ياد من در همه حال باشد. مرحوم شيخ رجبعلي خياط كه كتاب «كيمياي محبت» را كه آيت الله محمدي ري شهري نوشتند. رجبعلي خياط جمله زيبايي داشتند. فرمودند: بعضي مواقع آدم نميتواند از رختخواب بلند شود. در همان رختخواب با زبان مادري با خدا صحبت كند. خدايا مرا ببخش، مرا پاك كن... با خدا درد دل كند. نگو حال نماز شب و وضو مستحبي ندارم، پس با خدا هم صحبت نكنم. در همان رختخواب با خدا صحبت كند. نماز شب سه ركعتي بخوانند. سه ركعت آخر را بخوانند. اگر نميتوانند يك ركعت آخر را بخوانند. وقتي اين نماز را خواندي لذت نجوا در دلت زنده ميشود. يازده ركعت نماز شب شايد براي بعضي ترسناك باشد. بعضي پدر و مادرها فشار ميآورند، بايد يك جزء قرآن را بخوانند. نه خواندن يك صفحه هم ثواب دارد و خوب است. لازم نيست در نماز شب چهل مؤمن را دعا كنند. «ربنا آتنا» كافي است. روايت داريم پيغمبر خدا فرمود: نافله صبح مثل نماز صبح قبل از نماز صبح است. بهتر است از دنيا و ما فيها. حضرت امام(ره) در تحريرالوسيله ميفرمايد: دو ركعت نافله صبح ثوابش از نماز شب هم بالاتر است. در دعاي ابوحمزه، امام سجاد ميفرمايد: خدايا به ذكر و ياد تو دل من زنده ميشود. چه كنيم سردي خوف را از خودمان دور كنيم؟ چون خوف آدم را از همه چيز دور ميكند. سردي انسان را منجمد ميكند. خدايا با تو كه نجوا ميكنم و خوبيهاي تو را ميبينم، سردي خوف از من برطرف ميشود. رنجش خوف را من خنك ميكنم. انشاءالله خداي متعال دست ما را بگيرد و قدم به قدم ما را جلو ببرد كه شيفته و عاشق او شويم.
يكي از چيزهايي كه بركات بسيار فوقالعاده معنوي و مادي براي انسان ميآورد و در بركات را بر روي ما باز ميكند، تقوا و پرهيز از گناه است. ملكه تقوا يعني اينكه انسان مواظب باشد خواست خدا را بر خواست خودش مقدم بدارد. جاهايي كه چراغ قرمز خدا روشن است، نهي است اطاعت كنيم. در واقع امر و نهي خدا را بر همه چيز مقدم بدانيم. اگر كسي تقوا داشته باشد، اولاً در بركات آسمان و زمين را باز ميكنيم. روزه از يك نظر از نماز مهمتر است. نماز كفاره شصت روز را ندارد. روزه را براي چه واجب كرده است؟ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183) يعني اين كلاس روزهداري براي اين است كه ما را به مقصد تقوا برساند و جزء متقين شويم. جزء كساني شويم كه خدا با متقين است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ» (بقره/194) يعني آنهايي كه با تقوا هستند، هميشه خدا با آنها است. اگر كساني ميخواهند معيت با خدا را درك كنند، تقوا داشته باشند.
يكي از بركات بسيار مهم تقوا آيهي دوم و سوم سوره مباركه طلاق است. «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/2 و 3) روايت عجيبي داريم كه اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: اگر شرق و غرب عالم به اين آيه چنگ زنند، مشكلات همه برطرف ميشود و كار همه درست ميشود. «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» خدا وعدههاي خيلي مهمي براي اهل تقوا در اين آيه داده است. خدا وعده داده اگر كسي در زندگياش بگويد: خدايا من فرمان تو را بر همه چيز مقدم ميدارم. ميخواهم به حرف تو گوش بدهم. خداي مهربان با او چند كار ميكند. از خدا بترسد و امر و نهي خدا را پياده كند. مقداري كه در توان دارد. اولاً «يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا» راه برون رفت، از تمام بن بستها خدا بر او هموار ميكند. تمام ناهمواريها، هموار ميشود. تمام ناهنجاريها، هنجار ميشود. تمام مشكلات حل ميشود.
مرحوم آيت الله بهاءالديني مكرر اين آيه را ميخواندند و ميفرمودند: همانطور كه وعدههاي ديگران را قبول ميكنيم، كمي هم وعدههاي خدا را قبول كنيم. نقل ميكنند بنده خدايي شنيد هركس با تقوا باشد، دنبال علم و تحصيل براي خدا برود، خدا او را كفايت ميكند، رزقش را ميدهد و همه كارهايش را اصلاح ميكند. اتفاقاً باور كرد و دنبال تحصيل علم رفت و هم مشكلاتش حل شد و هم رزقش فراوان شد. فاميلي داشت بسيار فضول بود. گفت: شما از وقتي مشغول تحصيل شدي و دنبال تقوا رفتي، وضع ماليات خوب شده است؟ گفت: خدا وعده داده كسي واقعاً با خدا كنار بيايد و انجام وظيفه كند، خدا رزقش را ميرساند. مدتي گذشت و باز اين سؤال را پرسيد. گفت: خدا ميدهد! خدا رزاق است. خدا وعده داده است. ديد او را رها نميكند. آخر به ذهنش رسيد يك حرفي بزند اين را آزاد كنند. بعد از شش ماه گفت: نگفتي رزقت را چه كسي ميدهد؟ گفت: من وقتي خواستم دنبال علم و دانش بروم، يك يهودي ثروتمندي كنار خانه ما بود گفت: تو برو درس بخوان و با خدا باش، من ماهي يك ميليون به تو ميدهم. گفت: احسنت! از روز اول ميگفتي. گفت: تو چقدر نادان و بيمعرفت هستي! شش ماه هست كه ميگويم: خدا رزاق است، باور نكردي، گفتم: يهودي ثروتمند است باور كردي؟ واقعاً اينطور است. ما اگر بگوييم: خدا ميدهد و از غيب ميرسد، باور نميكنند. اين خيلي بد است. يعني اعتقاد و باور ما خيلي ضعيف است.
آيت الله بهاءالديني ميفرمودند: اين آيه يك حقيقت است. بلافاصله خدا ميدهد. اگر كسي واقعاً از صميم دل خودش را مرتب و تميز كند و حقوق ديگران را ادا كند، توبه واقعي كند و بگويد: خدايا از اين به بعد ميخواهم در كار تو باشم. خدا هم ميگويد: من هم در كار تو هستم، بلا شك!
با وجود خدا و داشتن تقوا، رسيدن به بن بست محال است. ناهمواريها را هموار ميكند. كار دوم «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ» رزق و روزياش را از راه هايي كه گمان ندارد براي او ميرساند. گاهي ممكن است كه آدم نقشه كشيده باشد، ولي از راههايي كه فكرش را هم نميكرد، خدا برايش ميرساند. حديث داريم خدا بنا دارد رزق مؤمن و متقي را از راهي كه باور ندارد، برساند. رزق هم، فقط پول نيست. رزق اعم از پول است. آرامش است، خوشي و سلامتي است، چه بسا افرادي پول دارند، دائم در فشار و بحران هستند. خدا تشريفات و تجملات را تضمين نكرده است، عروسي ميخواهد بگيرد، اصل ضروريات زندگي را خدا مي رساند، اما تشريفات و تجملات و خريد آنچناني را خدا تضمين نكرده است. گاهي توقعات ما بيش از اندازه نيازمان است. روزي و نيازهاي مادي و معنوي را خدا بلا شك ميرساند.
ممكن است بعضي بگويند: آقا ما افرادي را داريم كه خيلي مؤمن و با تقوا هستند. خود اهلبيت ما مگر مشكل نداشتند. گاهي گرسنگي و تشنگي بوده است. مگر اينها با تقوا نبودند؟ پس شما چه ميگوييد؟ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ» بايد بگوييم كه خداي مهربان ميفرمايد: اگر شما با تقوا بوديد من بر شما آسان ميكنم. يعني اولياي خدا كه با تقوا و ايمان هستند، بلاها ما را از پا درنميآورد. اميرالمؤمنين(ع) وقتي كنار بستر حضرت زهرا بودند، ديدند حضرت زهرا در شرف شهادت هستند. شروع به گريه كردند. حضرت امير(ع) عرض كردند: در راه خدا اين مسائل خيلي كوچك است.
حضرت زينب (ع) در اوج گرفتاري گله و شكايت نكرد. بزرگي ميگفت: ما درون اهلبيت و اولياء را نشكافتيم ببينيم چقدر خوشي و مصيبت داشتند. «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس/62) اگر شما ولي خدا شدي، خوف و حزنت ميپرد. ولي آرامش دارند. خدا بلا را برنميدارد، بلا بر آنها هموار ميشود. حضرت زينب ميگويد: من جز زيبايي چيزي نميبينم. ما از رضاي حق گله نداريم.
در روايت داريم كسي خدمت امام هادي آمد، متوكل امام هادي را در محل فقرا و مساكين قرار داد. براي اينكه اهانت كند. يك نفر آمد گريه كرد. آقا شما را اينجا گذاشتند، اهانت كردند! حضرت فرمود: فكر كردي من اينجا هستم؟ ما هركجا كه هستيم، آنجا نيستيم. ما در باغ و بستان هستيم. در خطبه قاصعه نهجالبلاغه كه مهمترين خطبه است. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: من جزء گروهي هستم كه دلشان در بهشت است و بدنشان در دنيا كار ميكند. يعني درون ما را حل ميكنند. هركس تقوا پيشه كند، «يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا» راه برون رفت و خرج برايش قرار ميدهيم، و رزق و روزياش را هم ميدهيم.
آقاي شريعتي: قرار روزانهي امروز ما صفحه 142 قرآن كريم خواهد بود. آيات 111 تا 118 سوره مباركه انعام در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. باز ميگرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيهِْمُ الْمَلَئكَةَ وَ كلََّمَهُمُ المَْوْتىَ وَ حَشرَْنَا عَلَيهِْمْ كلَُّ شىَْءٍ قُبُلًا مَّا كاَنُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ يجَْهَلُونَ(111) وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَا لِكلُِّ نَبىٍِّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْانسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلىَ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْترَُونَ(112) وَ لِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفِْدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ وَ لِيرَْضَوْهُ وَ لِيَقْترَِفُواْ مَا هُم مُّقْترَِفُونَ(113) أَ فَغَيرَْ اللَّهِ أَبْتَغِى حَكَمًا وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنزََّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالحَْقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْترَِينَ(114) وَ تَمَّتْ كلَِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكلَِمَاتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(115) وَ إِن تُطِعْ أَكْثرََ مَن فىِ الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يخَْرُصُونَ(116) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ(117) فَكلُُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بَِايَاتِهِ مُؤْمِنِينَ(118)»
ترجمه آيات:
«و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل كرده بوديم و مردگان با ايشان سخن مىگفتند و هر چيزى را دستهدسته نزد آنان گرد مىآورديم، باز هم ايمان نمىآوردند، مگر اينكه خدا بخواهد. و ليك بيشترشان جاهلند. (111) و همچنين براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم. براى فريب يكديگر، سخنان آراسته القا مىكنند. اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند. پس با افترايى كه مىزنند رهايشان ساز (112) تا آنان كه به قيامت ايمان ندارند گوش دل را بدان سپارند و پسندشان افتد و هر چه در خورشان هست انجام دهند. (113) آيا داور ديگرى جز خدا طلب كنم و حال آنكه اوست كه اين كتاب روشن را بر شما نازل كرده است؟ و اهل كتاب مىدانند كه به حق از جانب پروردگارت نازل شده است. پس، از شكآورندگان مباش. (114) و كلام پروردگار تو در راستى و عدالت به حد كمال است. هيچ كس نيست كه ياراى دگرگونكردن سخن او را داشته باشد و اوست شنوا و دانا. (115) اگر از اكثريتى كه در اين سرزمينند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه سازند. زيرا جز از پى گمان نمىروند و جز به دروغ سخن نمىگويند. (116) پروردگار تو به كسانى كه از راه وى دور مىگردند آگاهتر است و هدايت يافتگان را بهتر مىشناسد. (117) اگر به آيات خدا ايمان داريد از ذبحى كه نام خدا بر آن ياد شده است بخوريد. (118)»
آقاي شريعتي: خدايا دلهاي سنگ آسا را بشكن، تا مگر در اين شكستگيها نشاني از تو بياورند. حاج آقاي فرحزاد نكته صلوات و اشاره قرآني امروز را بفرمايند.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم پيامبر(ص) فرمودند: آنهايي كه دوست دارند، روز قيامت سرافراز و خوشحال و راضي و با سربلندي از قبر بلند شوند، زياد صلوات بر محمد و آل محمد بگويند. از اعمال مهم اين ماه هم زياد گفتن اين ذكر است.
آيه 116 سوره مباركه انعام خداي مهربان ميفرمايد: «وَ إِن تُطِعْ أَكْثرََ مَن فىِ الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يخَْرُصُونَ» خداي مهربان نهي كرده كه ما دنبال اكثريت برويم. اكثريت معيار حق و باطل نيست. اكثر روي زمين فاسق شدند، ملحد شدند، كافر شدند، خيلي جاها خدا اكثر را مذمت كرده است. اگر اكثر افراد دنبال خلاف رفتند و ربا گرفتند، اين دليل بر حقانيت نيست. ما بايد ببينيم خدا و قرآن چه ميگويد. انبيا و اولياء چه ميگويند؟ لذا خداي مهربان به پيغمبر نهي ميفرمايد كه معيار حق و باطل را اكثريت قرار مده. حضرت امير(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايد: وحشت نكنيد در راه حق، به خاطر قلت اهلش. هميشه اهل حق كم هستند. حالا در زمان ظهور امام زمان ممكن است اين حق با اكثريت تطبيق كند. «وَ إِن تُطِعْ أَكْثرََ مَن فىِ الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ» اگر معيار تو اكثر افراد روي زمين باشند، تو را از راه خدا منحرف ميكنند. چون اكثريت با تخمين و حدس و گمان راه ميروند، و دنبال گمان هستند. «إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يخَْرُصُونَ»، سخرصون يعني حدس ميزنند، تخمين ميزنند، روي وجدان و درك و باور و يقين حركت نميكنند. اميدواريم ما جزء متابعين حق باشيم.
آقاي شريعتي: شبهاي بسيار عزيزي را پيش رو داريم. خيليها متوسل به اين فرصت هستند كه بهترين استفاده را بكنند و بهانهاي براي آشتي دوباره باشد. حاج آقاي فرحزاد براي ما از آمادگي شبهاي قدر ميگويند.
آقاي فرحزاد: چون در آستانه شب قدر هستيم، كمي راجع به شبهاي قدر ميگوييم. شب قدر شب خيلي مهمي است. ما يك سوره قرآن در مورد يك شب داريم. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) خداي بزرگ به پيغمبري كه عزيز او است، ميگويد: اي پيغمبر نميداني شب قدر چه بي است؟ «وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) بعد يك چشمهاش را بيان كرده كه «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» (قدر/3) اين چند ساعتي كه روز و شب قدر خيلي مهم است، ميفرمايد: برتر و بالاتر از هزار ماه است. هزار ماه، هشتاد سال است. يك سال پروندهي ما در شب قدر تصويب ميشود. اينكه زنده باشيم، مرده باشيم، حج برويم... براي همين ميطلبد كه ما از دو سه روز قبل از شبهاي قدر خودمان را براي پذيرش الطاف بيكران الهي آماده كنيم. يكي از چيزهاي مهمي كه ما را آماده ميكند، توبه و استغفار كامل است. از اعمال ماه رجب و شعبان هم توبه و استغفار است.
ما دو نوع گنهكار داريم. يك گنهكار داريم كه معاند است. لجباز است. گنهكاري كه مُصِر است. گناه ميكند و روي آن پافشاري ميكند و گناه را توجيه ميكند. مثل شيطان كه خدا به او گفت: چرا سجده نكردي؟ گفت: من بهتر هستم. آدم بايد به من سجده كند. بعضيها در اين آيهاي كه خدا فرموده: من جهنم را پر ميكنم، خيلي هول برشان داشته است. اما خدا به دنبالش ميگويد كه در دعاي كميل هم داريم: خدايا تو قسم خوردي از كافرها و معاندين جهنم را پر كني. خدا ميگويد: من جن و انس را در جهنم پر مي كنم اما از كافرين! معاند چه كساني هستند؟ زماني پيغمبر و حضرت علي در جهنم ميآيند كه دست بعضي را بگيرند و نجات بدهند. نمونهاش را در خصال شيخ صدوق خوانديم. اينها ميبينند كه در جهنم نسيمي ميوزد و خنك شده است. ميپرسند: چه خبر است؟ ميگويند: پيغمبر يا مولا علي(ع) آمدهاند. رويش را برميگرداند و ميگويد: من حاضر هستم در آتش بسوزم و روي پيغمبر را نبينم. اين معاند است. انسانهاي لجبازي كه ميگويند: دو بعلاوه دو چهار نميشود! خورشيد آسمان را منكر ميشوند. «وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (حجرات/7) آيه قرآن ميگويد: «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ» آنهايي كه دوست اهلبيت و اميرالمؤمنين هستند، به بركت آن معلم از گناه دوري ميكنند. قبل از گناه و بعد از گناه و موقع گناه ناراحت هستند. اينها قطعاً بدانند كه خدا اينها را نوازش ميكند و گناهكاران لجباز را ميبرند و گوشمالي ميدهند.
دسته دوم منفعل هستند. شرمنده و ناراحت هستند. بزرگي مثالي زده كه اگر يك چيز قيمتي در خانه باشد، كه پدر و مادر روي اين ظرف خيلي حساس هستند. حالا بچه ميآيد، اين ظرف را ميشكند. اين كار خلاف را كرد. پدر ميآيد و به بچهاش ميگويد: چرا قوري را شكستي؟ ميگويد: شكستم كه شكستم! مگر چه شده؟! به شما چه ربطي دارد؟! حتماً اين بچه بايد تأديب شود. پدر هم به نحوي اين بچه را گوشمالي ميدهد. اما اگر پدر و مادر نگاه ميكنند، اين بچه كه اين ظرف را شكست. خود بچه هم همراه ظرف شكست. عرق به پيشاني بچه نشست. اينجا پدر و مادر او را بغل ميكنند، ميگويند: فداي سرت! اشكالي ندارد! آدمهايي هستند كه گناه در آنها اينقدر شكستگي ايجاد ميكند كه از خودشان بيزار هستند. خلافي در جواني كرده، چهل سال است او را رها نميكند. صد در صد خدا اينطور آدمها را ميبخشد. آدمهايي كه منفعل و نادم و شرمنده هستند، خدا ميبخشد. ملا عبدالله ميگويد: زياد محروميت ديدن، محروميت ميآورد. كسي زياد خودش را به فقر بزند، فقير ميشود. اينكه ما بيچاره و درمانده هستيم، حق است. ولي اينكه بگوييم: خدا ما را نيامرزيده است، اين درست نيست. همين حالت ناراحتي و گريه كه داري شك نكن كه آمرزيده ميشوي.
خدا مرحوم دولابي را رحمت كند. مي فرمودند: شخصي با زن و بچهاش بد اخلاقي كرده بود. بعد جلسه آمد و خوب شد. بعد از جلسه به من گفت: حاج آقا نامردتر از من پيدا نميشود. من بچههايم را آزار دادم. نامرد هستم، پست هستم. ميگفت: من هم مي گفتم: تو مرد هستي! تو خوب هستي! من برعكس ميگفتم. چون الآن كه منفعل و شرمنده شده است، «فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70) خدا سيئات را به حسنات تبديل ميكند. بلكه خدا او را نوازش كند. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/222) آنهايي كه دوست دارند پاك شوند و توبه واقعي ميكنند، خدا اينقدر به آنها نوازش مي كند و محبت ميكند. حديث داريم خداي مهربان مي فرمايد: من ناله گنهكار را از تسبيح تسبيح كنندگان بيشتر دوست دارم. كساني را كه به خاطر عبادتهايشان دچار غرور ميشوند، خدا اهميت نميدهد. ولي آنهايي كه منفعل و شرمنده هستند، خدا ناله آنها را بيشتر دوست دارد. روايت دارم كه حضرت موسي به خدا گفت: «يا اله العالمين»د اي خداي علما و دانشمندان، جواب آمد: لبيك! عرض كرد اي خداي عبادت كنندگان! جواب آمد: لبيك! گفت: اي خداي گناهكاران، چند بار جواب آمد: لبيك لبيك! عرض كرد: خدايا، براي خدا علما و عبادت كنندگان يكبار لبيك گفتي، اما براي خداي گناهكاران چند بار گفتي؟ فرمود: اي موسي عالم به علمش و عابد به عبادتش دلخوش است. اما بنده گناهكار جز من كسي را ندارد. او را بايد بيشتر نوازش كرد.
يكي از چيزهايي كه باعث ميشود ما شبهاي قدر خيلي بهره بگيريم، گذشتن از همديگر است. ميگويد: دلهايمان را با كسي كه قهر هستيم جلا بدهيم. ميخواهيم راه شما باز شود. ما از امام رضا(ع) حديث داريم كه خدا در ماه رجب و شعبان و رمضان چقدر افراد را ميبخشد، تا شب قدر، شب قدر عفو عمومي ميشود. الا دو مؤمني كه با هم قهر هستند و كدورت دارند. دلهايشان با هم چركين است. خدا اينها را ميگويد: نگهدار. تا آشتي نكنند پرونده به جريان نميافتد. گذشت كنيم، اگر نتوانستيم به خدا واگذار كنيم.