چهارشنبه 14 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

 تاريخ پخش: 93/04/30

بسم الله الرحمن الرحیم 

و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

اي نخستين بدر، هر شب ديدنت را دوست دارم *** آسمان در آسمان تابيدنت را دوست دارم

اي خداي خاك وقتي ابرها را مي تكاني *** از درخت مرده خرما چيدنت را دوست دارم

دستهايت را همان اندازه كه شمشير مي‌زد *** وصله وقتي مي‌زند پيراهنت را دوست دارم

درد اگر بر شانه‌هايت بود، مرهم مي‌نهادم *** آه از آن درد دگر ناليدنت را دوست دارم

دست‌هاي تو كليد رازهاي سر به مهر است *** كمتر از آنم ولي فهميدنت را دوست دارم

تو همان ماه دليل آفتاب آخريني *** گفتم اي بدر نخستين ديدنت را دوست دارم

 


آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقايان. عزاداري‌هايتان قبول باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم.

حاج آقای فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت‌ شما و همه‌ي‌ بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام  داريم. ايام شهادت جانگداز موليي الموحدين اميرالمؤمنين را تسليت مي‌گوييم كه جان پيغمبر است. كه پيغمبر فرمود: يا علي هركس تو را بكشد، مرا كشته است. تو را دوست بدارد، مرا دوست دارد. جان و روح پيغمبر است. اميدواريم كه بهترين بركات شب‌هاي قدر نصيب ما شده باشد. در روايت داريم روز قدر هم فضيلت شب قدر را دارد. انشاءالله اين ساعت‌ها را قدر بدانيم كه آنهايي كه از غافله عقب ماندند، بهترين بركات نصيبشان شود.

آقای شریعتی: بحث ما خير و بركت در زندگي بود، به يك عامل بركت ساز در زندگي رسيديم. به مسأله تقوا رسيديم.

حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

يك عامل مهم براي بركات معنوي و مادي تقوا است. اينكه آدم واقعاً حلال و حرام را رعايت كند و به يك معنا تقوا به معني ترمز است. ترمز در وسايل نقليه چه حالتي دارد. كنترل مي‌كند. اگر ترمز را بردارند، تصادف اتفاق مي افتد. حالت بازدارندگي و خويشتن‌داري در ما باشد كه وقتي خدا گفت: نرو و نكن، ما ترمز كنيم. جايي كه فرموده برو، اطاعت كنيم. يكي از بركات مهم تقوا اين است كه اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: شرق و غرب عالم به اين آيه چنگ بزنند، كفايت مي‌كند. «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِبُ  وَ مَن يَتَوَكلَ‏ْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏» (طلاق/2 و3) خدا وعده‌ي بي چون و چرا داده كه هركس با خدا و تقوا باشد، خدا او را از بن‌بست‌ها نجات مي‌دهد و رزق و روزي او را از راه‌هايي كه گمان ندارد براي او مي‌رساند. وقتي آدم به تقوا رسيد، مي‌فهمد خدا همه كاره است. كسي كه به خدا توكل كند، خدا او را كفايت مي‌كند.

روايت زيبايي در نهج‌البلاغه است كه اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً» (شرح نهج‌البلاغه/ج8/ص252)

يكي از چيزهايي كه ما مراجعه داريم، اين است كه مي‌گويند: حاج آقا ما به خنسي خورديم. در هر اموري دست به هر چيزي مي‌زنيم خاك مي‌شود. قرض‌هايمان ادا نمي‌شود. مشكلات مادي‌مان برطرف نمي‌شود. هم در زمين و اقتصاد بر ما بسته است. هم در آسمان بسته است. حال دعا نداريم، خدا جواب ما را نمي دهد. روح و جسممان مريض است. پاسخ اين سؤال را حضرت امير فرمودند كه: يا اباذر! اگر تمام درهاي آسمان و زمين به روي كسي بسته باشد. نه بالا راه دارد برود و ناله بزند، نه پايين برود كه رزق و روزي‌اش برسد. اين بنده با خدا معامله كند. بگويد: خدايا مي‌خواهم حرف تو را گوش كنم. بگو چه كنم! تسليم شود. چه تسليم در امور تقديرات، چه تسليم در امور امر و نهي خدا. دواي سوز، ساز است. سوزش با سازش از بين مي‌رود. يعني وقتي شما ساختي و تسليم خدا شدي، خدا مي‌گويد: من در آسمان و زمين را به رويت باز مي‌كنم. تقوا پيشه كنيم و حرف خدا را گوش كنيم. اشخاصي با پدر و مادر و فاميل قهر هستند. اين قطع رحم رزق و روزي را مي‌بندد. مي‌گويد: من عارم مي‌شود بروم آشتي كنم. اينجا بايد خودت را بشكني. اگر مي‌خواهيد درهاي آسمان و زمين به روي شما باز شود، راهش تقوا است.

شب‌هاي قدر يك شست‌وشوي عمومي براي همه است. حالا كه اين درهاي عنايت باز شده اينها را قدر بدانيم. در اين چند روز باقيمانده از اين سفره حداكثر استفاده را ببريم. بندگي و تقوا را تمرين كنيم. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ» (بقره/194) خدا با اهل تقوا است. روايت زيبايي است كه از پيغمبر خدا(ص) است كه فرمود: يك خصلتي هست كه اگر كسي اين خصلت را در خود ايجاد كند، دنيا و آخرت در اختيار اوست. در آخر هم رستگاري و سعادتمندي و فوز در بهشت نصيب او مي‌شود و آن تقوا است. اينكه به گناه رسيديم خود را نبازيم. به پول حرام رسيديم خودمان را نبازيم. سفارش همه انبياء و اوليا روي تقوا بوده است. حضرت فرمودند: اگر كسي مي‌خواهد، عزيزترين انسان‌هاي عالم باشد، تقوا پيشه كند. من ضمانت مي‌كنم دنيا و آخرت در اختيار اوست و در دلها جا باز مي‌كند.

داستان حضرت يوسف(ع) يك نمونه قرآني است. برادرهاي حضرت يوسف حسادت كردند و قطع رحم كردند و بي‌تقوايي كردند. به قحطي خوردند و گرفتار شدند. به گدايي افتادند و در خانه يوسف آمدند. «يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاة» (يوسف/88) همينطور كه تقوا عزت مي‌آورد، گناه و معصيت هم ذلت مي‌آورد. خدايا به طاعت و بندگي مرا احيا كن و مرا به معصيت و گناه خوار نكن. كساني كه نمي‌توانند زيبايي كسي را ببيند، جايگاه كسي را ببينند زمين مي‌خورند. برادرهاي يوسف زمين خوردند و نزد يوسف رفتند و گفتند: ما بيچاره هستيم. به ما صدقه بده. «إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ» (يوسف/88) حضرت يوسف تقوا پيشه كرد. خدا او را عزيز مصر كرد. حتي عزتش به جايي رسيد كه سال اول مردم هرچه سرمايه داشتند دادند از حضرت يوسف گندم خريدند. سال دوم خدايشان را هم فروختند، برده حضرت يوسف شدند. كسي كه خود غلام و برده بود، تقوا پيشه كرد و عزيز مصر شد.

آنهايي كه به خاطر بلا و فقر و نداري، نماز و روزه و عبادت را كنار مي‌‌گذارد، خدا بلاهاي حضرت ايوب را نشان او مي‌دهد. مي‌گويد: تو بلا داشتي يا حضرت ايوب؟ او هم انسان بود. زليخا قصد گناه كرد، ولي طرفش پاك بود و فرار كرد. بعد پير شد و زمين‌گير شد و بيچاره شد. بعد از اينكه توبه كرد و پشيمان شد، جوان شد و همسر يوسف پيامبر شد.

روايت داريم امام سجاد(ع) مي فرمايد: در زمان گذشته يك نفر آدم خيلي بي‌باكي در گناه كردن بود. به حدي كه هر كجا دستش مي‌رسد از فحشا و منكر انجام مي‌داد. يك قافله‌اي مسافرت رفتند، در مسيري كه با كشتي مي‌رفتند، دريا طوفاني شد و كشتي اينها قطع شد. خانمي در اين كشتي سوار بود، به تخته پاره‌اي چسبيد و از غرق شدن نجات پيدا كرد. اين باد او را به جزيره‌اي بود. چند روزي را در جزيره ماند، كسي كه از شهر و آبادي دور افتاد و در آن جزيره زندگي مي‌كند، قيافه‌ي خيلي بدي پيدا كرده بود. آن آدم معصيت كار به اين خانم رسيد. گفت: جني يا انس؟ گفت: انس هستم. گفت: چرا اين ظاهر را داري؟ داستانش را تعريف كرد. خواست به اين شخص دست درازي كند. اگر يك نفر محكم بايستد، طرف مقابلش هم خوب مي‌شود.

زماني دختر خانمي خدمت آقاي دولابي آمد و گفت: جواني عاشق من شده است، مي‌گويد: تو خيلي زيبا هستي. ايشان فرمودند: به او بگو از من زيباتر خيلي هست. پيام هايي بده كه او را از سر خودت باز كني و هم او را نشانش بدهي. كه يوسف هم همين كار را كرد.

مرحوم شيخ رجبعلي خياط يك شب در زمستان از منزل بيرون آمد، مسجد برود. كنار پيچ كوچه يك نفر در برف‌ها ايستاده و روي شانه‌اش هم برف نشسته بود. نزديك آمد ديد يك جواني است. گفت: اينجا چه مي‌كني؟ با چشم و صورتش به خانه‌اي اشاره كرد. گفت: معشوق من در اين خانه است. از فراق او طاقت ندارم. مي‌گويند: شيخ رجبعلي منقلب شد، تا چند وقت ناله مي كرد. كه اين عاشق يك دختري شده، سرما و سختي را متوجه نمي‌شود. گفت: عشق مجازي اينقدر استقامت مي‌آورد، عشق حقيقي چه خواهد كرد!!!

خانمي كه در جزيره گير كرده بود، به اين مرد لا ابالي گفت: اين كار را نكن، من آلوده نشدم. وقتي آماده گناه شد، ديد بدن اين خانم مي‌لرزد. گفت: چرا مي‌لرزي؟ اينجا كسي نيست. گفت: خداي من اينجاست. آن كسي كه من و تو را خلق كرده است، ناظر است. اين حرف آنچنان بر او اثر كرد و او را از اين رو به آن رو كرد. خانم را رها كرد و توبه كرد و به سمت آبادي‌اش برگشت. در مسير برگشت به يك عابدي رسيدند. هوا خيلي گرم بود. عابد به اين جوان گفت: گرما اذيت مي‌كند، اي كاش دعا كنيم ابري بيايد و از اين تابش خورشيد راحت شويم. عابد دست به دعا برداشت و اين هم آمين گفت. دعا مستجاب شد و ابري آمد. به نزديك آبادي رسيدند، عابد مي‌خواست به يك سمت آبادي برود، شخص نادم و پشيمان هم به سوي ديگر برود. با هم وداع كردند. يكوقت عابد ديد كه ابر روي سر اين جوان در حركت است. عابد فكر كرد دعاي خودش مستجاب شده است. فوري برگشت گفت: شما چه كردي كه يك عمر عبادت كردم، اما تو از عابدها جلو زده‌اي؟ گفت: من يك عمر گناه و معصيت كردم. اما گناه آخر مرا منقلب كرده است. داستان را تعريف كرد و گفت: اين منقلب شدن من، مرا مستجاب الدعوة كرده است. اگر كسي واقعاً توبه كند، دنيا و آخرت در اختيار اوست.

يكي از دوستان ما سر قبر حمال رفته بود. گفت: چنان احساس آرامشي به ما دست داد كه الآن هم كه بعد از مدت‌ها ياد مي كنم، هنوز احساس آرامش مي‌كنم. در تبريز يك نفر كارگر ساده بوده كه حمّالي مي‌كرده است. بار مي‌برده است. ولي آدم صاف و پاكي بوده است. امام صادق فرمود: ترك يك لقمه حرام در نزد من بالاتر از دو هزار ركعت نماز مستحبي است. حمال كسي بود كه مال حرام نمي‌خورد، دروغ نمي‌گفت، دزدي و خيانت نمي‌كرد، واقعاً پاك بوده و پاك زندگي كرده است. نقل كردند كه اين حمال يك روز همانطور كه مي‌رفته، يك بچه خردسالي ديده كه نزديك پنجره است و يكباره به سمت پايين پرت مي‌شود. خيلي وحشت مي‌كند. دست به دعا برمي‌دارد مي‌گويد: اي خدا اين بچه را حفظ كن. بچه در هوا معلق مي‌ماند. بچه را بغل مي‌‌كند و روي زمين مي‌گذارد. اطرافيان مي‌گويد: آقا كرامت كردي! معجزه كردي! گفت: نه من كرامت و معجره نكردم. گفتند: تو گفتي: خدايا اين بچه را نگهدار، دعايت مستجاب شد. گفت: اين هنر نيست. من چهل سال، هفتاد سال حرف خدا را گوش دادم. اينكه يكبار خدا حرف بنده را گوش بدهد، تعجب دارد؟! خداوند متعال فرموده: من مطيع كسي هستم كه حرف مرا گوش بدهد. پيغمبر خدا فرمود: اگر در وجود كسي ملكه تقوا ايجاد شود، دنيا و آخرت در اختيار اوست. اميدواريم به بركت ماه رمضان، در كلاس درس خدا قبول شويم و نمره خوب بگيريم و جزء متقين واقعي شويم.

آقاي شريعتي: قرار روزانه‌ي امروز ما صفحه 149 قرآن كريم خواهد بود. آيات 152 تا 157 سوره مباركه انعام در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را به روح اميرالمؤمنين هديه كنيم. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.

«وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ حَتىَ‏ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ  وَ أَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ  لَا نُكلَِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا  وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ كَانَ ذَا قُرْبىَ‏  وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُواْ  ذَالِكُمْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكمُ‏ْ تَذَكَّرُونَ(152) وَ أَنَّ هَاذَا صرَِاطِى مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ  وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ  ذَالِكُمْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(153) ثُمَّ ءَاتَيْنَا مُوسىَ الْكِتَابَ تَمَامًا عَلىَ الَّذِى أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلًا لِّكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ(154) وَ هَاذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(155) أَن تَقُولُواْ إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلىَ‏ طَائفَتَينْ‏ِ مِن قَبْلِنَا وَ إِن كُنَّا عَن دِرَاسَتهِِمْ لَغَافِلِينَ(156) أَوْ تَقُولُواْ لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى‏ مِنهُْمْ  فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ  فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بَِايَاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنهَْا  سَنَجْزِى الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ ءَايَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كاَنُواْ يَصْدِفُونَ(157)»

ترجمه آيات:

«به مال يتيم نزديك مشويد مگر به نيكوترين وجهى كه به صلاح او باشد تا به سن بلوغ رسد. و پيمانه و وزن را از روى عدل تمام كنيد. ما به كسى جز به اندازه توانش تكليف نمى‏كنيم. و هر گاه سخن گوييد عادلانه گوييد هر چند به زيان خويشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا كنيد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‏كند، باشد كه پند گيريد. (152) و اين است راه راست من. از آن پيروى كنيد و به راه‏هاى گوناگون مرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مى‏سازد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‏كند، شايد پرهيزگار شويد. (153) سپس به موسى كتاب داديم تا بر كسى كه نيكوكار بوده است نعمت را تمام كنيم و براى بيان هر چيزى و نيز براى راهنمايى و رحمت. باشد كه به ديدار پروردگارشان ايمان بياورند. (154) اين كتابى است مبارك. آن را نازل كرده‏ايم. پس، از آن پيروى كنيد و پرهيزگار باشيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد. (155) تا نگوييد كه تنها بر دو طايفه‏اى كه پيش از ما بودند كتاب نازل شده و ما از آموختن آنها غافل بوده‏ايم. (156) يا نگوييد كه اگر بر ما نيز كتاب نازل مى‏شد بهتر از آنان به راه هدايت مى‏رفتيم. بر شما نيز از جانب پروردگارتان دليل روشن و هدايت و رحمت فرا رسيد. پس چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه آيات خدا را دروغ پنداشت و از آنها رويگردان شد؟ به زودى كسانى را كه از آيات ما رويگردان شده‏اند به سبب اين اعراضشان به عذابى بد كيفر خواهيم داد. (157)»

آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور صلوات باشد، معطر به عطر آيات قرآن كريم. حاج آقاي فرحزاد نكته صلوات و اشاره قرآني امروز را بفرمايند.

حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم كه پيامبر عظيم الشأن فرمودند: ديدم مردي از امت من مي‌خواهد از پل صراط عبور كند، ولي آلوده است. گاهي به زانو مي‌افتد و گاهي آويزان مي‌شود. ولي صلوات‌هايي كه در دنيا براي من فرستاده است، آن صلوات‌ها به داد او رسيد و او را نجات داد.

در آيه 153 سوره انعام خداوند مي‌فرمايد: «       وَ أَنَّ هَاذَا صرَِاطِى مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ» در روايت داريم كه پيغمبر(ص) يك موقع با انگشت مباركشان روي زمين خطي كشيدند، بعد هم خط‌هاي متفرق و انحرافي از كنار اين خط اصلي كشيدند  فرمودند: اين خط مستقيم صراط مستقيم است. صراط مستقيم يك حقيقت است. حق يك چيز است. ولي اين صراط‌هاي انحرافي، صراط‌هاي باطل است. صراط مستقيم صراط خداست و صراط قرآن است. تجسم آن در وجود نازنين علي (ع) است كه در روايت داريم «اهدنا الصراط المستقيم» كه در سوره حمد دائم تكرار مي‌كنيم، پيغمبر خدا  فرمود: منظور از صراط مستقيم، صراط علي بن ابي طالب(ع) است.

همانطور كه گفتيم سرچشمه همه بركات و خوبي‌ها و فوز دنيا و آخرت تقوا است، يكي از راه‌هايي كه ما را به تقوا مي‌رساند، اتصال به امام المتقين است. حضرت امير(ع) اين آيه را زياد مي‌خواندند: «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً» (فرقان/74) حضرت مي‌فرمايند: فرزندان و همسران ما را روشني چشم ما قرار بده و ما را براي متقين امام قرار بده.

يكي از راه‌هاي رسيدن به تقوا الگو قرار دادن مولا علي(ع) است. هم در مقام عمل و رفتار و هم در توسل و دعاها، هرچقدر بتوانيم محبت اميرالمؤمنين را شعله‌ور تر كنيم، و دنبال روي از حضرت بيشتر داشته باشيم، ما را به اين مقصد رهنمون مي‌كند. ريشه تقوا در اهل‌بيت و اميرالمؤمنين و پيغمبر خداست. اتصال به اينها اين تقوا را در ما ايجاد و قوت مي‌بخشد.

محدث قمي نقل كردند كه ابن عباس مي‌‌گويد: من سلمان فارسي را خواب ديدم. ديدم در يك قصر و كاخ بسيار با شكوهي هست. به سلمان گفتم: چگونه به اين مقام رسيدي؟ سلمان فرمود: چيزي كه مرا به اين جايگاه رساند محبت مولا اميرالمؤمنين و پيروي اميرالمؤمنين بود. ما هم بايد دوست داشته باشيم، هم پيروي كنيم.

يكي از چيزهايي كه حضرت امير در زندگي‌شان خيلي مواظبت داشتند، اين بود كه آزار و اذيت به كسي نرسانند. حضرت امير مظهر عدل بودند. حاضر نبودند به كمتر كسي اجحاف شود.

در زمان حكومت ايشان لشگر معاويه حمله كردند، يك زينت از پاي يك زن يهودي كه در ضمه مسلمان‌ها بود، غارت كردند. وقتي به حضرت خبر دادند، آنقدر ناراحت شدند كه فرمود: اگر مسلماني به خاطر اين موضوع جان بدهد، جا دارد. يعني نبايد راضي به ظلم و خيانت باشيم. اين ظلم‌هايي كه در كشورهاي فلسطين و بحرين و... مي‌شود، ما نبايد راضي به ظلم باشيم. خودمان هم مواظب باشيم به اطرافيان ظلم نكنيم.

حضرت امير(ع) در خطبه 224 نهج‌البلاغه تعبير عجيبي دارند نسبت به اينكه آدم ظلم نكند و ظالم نباشد. مي‌فرمايد: «وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْحُطَامِ» خيلي تعبير عجيبي است. مولا اميرالمؤمنين قسم مي‌خورد. با اينكه قسم كراهت دارد جز در موارد مجبوري، مي‌فرمايد: به خدا قسم اگر من علي را برهنه كنند و روي خار مغيلان بتابانند، يا در غل و زنجير كنند و روي زمين بكشند ولي در مقابل اين بگويند: كسي را آزار بده و ظلم و خيانت كن، مال كسي را چپاول كن، بيت المال را حلال و حرام كن، شكنجه شدن در دنيا براي من بهتر از اين است كه در روز قيامت خدا را ملاقات كنم در حالي كه به بعضي از بنده‌ها ظلم كرده باشم يا حق كسي را پايمال كرده باشم. حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى‏» (نهج‌البلاغه/ص346) به خدا قسم اگر هفت طبقه از آسمان و زمين را به من علي بدهند، ريزترين ظلم‌ها را بكنم، يك پوست جويي را از دهان مورچه‌اي را به ناحق بيرون بكشم، والله اين كار را نمي‌كنم. ما در اين حد نمي‌توانيم باشيم ولي ظلم‌ها سنگين به فاميل و بستگان و ديگران نكنيم.

بزرگي به من فرمودند: فلاني دغدغه من اين است كه هيچوقت آه مظلومي پشت من نباشد. در چنين صورت رستگار هستيم. اميدواريم به بركت اميرالمؤمنين(ع) كه مظهر عدالت و احسان و راستي بودند، ما هم جزء باتقواها و اهل عدالت و احسان باشيم، از ظلم بيرون بياييم و در مسير بندگي خدا قرار بگيريم.

خدا را قسم مي‌دهيم كه از بهترين بركات اين ماه همه ما را بهره‌مند كند، ما را جزء روزه‌داران واقعي قرار دهد. «السلام عليك يا ابا محمد يا حسن بن علي و السلام عليك يا ابا عبدالله»

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group