كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شادی برای تو غم عالم برای من * * * از ماههای سال محرم برای من
آوای آسمانی داوود مال تو * * * خاموشی مقدس مریم برای من
از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست * * * این بود ارث حضرت آدم برای من
بی مهری است رسم محبت برای تو * * * تنهایی است مونس و هم دم برای من
یوسف که نیستم ولی آن بندهام * * * که هیچ نگذاشته است صاحب من کم برای من
بگذار عمر در گذر عشق طی شود * * * حتی اگر نشد که تو یک دم برای من
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان دوستان عزیز و ارجمند خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز در هر کجا که هستید باغ ایمانتان آباد باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران و همهی بینندگان. ان شاء الله که همیشه سوار کشتی نجات امام حسین علیه السلام باشیم و تا سرمنزل مقصود از این کشتی پیاده نشویم این ایام در مجالس اهل بیت بیشتر شرکت بکنیم که مارک امام حسینی بودنمان تکمیل شود.
شریعتی: ان شاء الله. بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی به بحث احسان و انفاق رسید نکات خیلی خوبی شنیدیم سوالات زیادی به دست ما رسیده بحثی که هفتهی گذشته شما داشتید در خصوص این که درخواست نکنیم که این درخواست عزت ما را زیر سوال خواهد برد ادامهی این بحث را وعده کردیم این هفته دوستان خواهند شنید.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک یکی از چیزهایی که خیر و برکت را در زندگی زیاد میکند احسان و انفاق و صدقه است روایت داریم در زمان یکی از انبیا سابق خدا به او وحی کرد فلان مومن را خدا میخواهد امتحان بکند چون هم ما با فقر امتحان میشویم هم با غنا همه اش امتحان است خدای متعال وحی فرمود به او بگو نصف عمرت را غنی خواهی بود نصف عمرت را فقیر اما انتخاب این که اول کدام باشی با خودت است از هشتاد سال چهل سال اول و چهل سال دوم را خودت باید انتخاب کنی او آمد با همسرش مشورت کرد بعضی خانمها البته مشاوره هایشان خوب است و به جا است خانمش گفت نصف اول را ثروت و غنا انتخاب بکن تا ببینیم بعدش چه میشود خدا کریم است گفت به پیغمبر به خدا بگو نصف اول غنی است در این نصف دست به هر چه میزد چند برابر میشد یک روایت جالبی هم داریم که چرا شما از انفاق میترسید اگر خدا در روزی را به شما باز کرده با انفاق کردن کم نمیشود اگر هم در فقر را باز کرده با ندادن فقر از بین نمیرود پس باز هم بده بخواهی نگاه داری فقرت از بین نمیرود بده بلکه از فقر از بین برود با ندادن ممکن است از بین برود اما با ندادن از بین نمیرود. همسرش گفت حالا که در رزق به رویت باز شده انفاق بکن هر چه میداد چند برابر میآمد تا این که چهل سال تمام شد آمده شدند دوران فقر را بگذرانند یک روز دو روز چند روز خبری نشد آمد پیش پیغمبر گفت وعدهای که داده چه شد از خدا سوال کرد فرمود چون در نیمهی اول انفاق کردند خوب امتحان پس دادند قابلیت این را دارند که زندگی شان مرفه باشد و انفاق بکنند این یک واقعیتی است که با احسان و انفاق درهای برکت باز میشود. خواهم رسید به جاهایی که چطور احسان و انفاق بکنیم عرض کردیم تا جایی که توان دارد ضروری نیست کارد به استخوان رسیده اگر رو بزند طوری نیست بهتر است که رو نزند روایت بسیار زیبایی در اصول کافی در معتبرترین کتابهای ما آمده یک شخصی در مدینه مشکل اقتصادی پیدا کرد خانمش اصرار زیاد کرد که برو از پیغمبر خدا تقاضای مادی بکن کمک بخواه به این قصد حرکت کرد آمد پیغمبر نشسته بودند جمعی هم در اطراف پیغمبر نشسته بودند تا خواست اظهار نیازمندی خودش را ارائه بدهد پیغمبر خدا قبل از این که او شروع کند این جمله را فرمودند هر کس رو بزند از ما سوال کند ما کمک میکنیم اما اگر بی نیازی نشان بدهد حتی پیش ما هم رو نزند آبرویش را نریزد پیش پیغمبر اول شخصیت برای مسائل مادی این بهتر است البته این هم نکته را بد نیست عرض کنیم رو زدن در زمان حاضر بودن و زنده بودن امام انسان دست نیاز دراز بکند فرق میکند که توسل بکند در توسل کرامت انسان محفوظ است انسان برای دنیا و آخرت هر چه متوسل شویم بهتر است ولی این که در جمع و در ظاهر البته هر چه مسائل مادی را به خودشان واگذاریم و نخواهیم در روایت داریم قشنگ تر است روایت زیبایی از امام سجاد علیه السلام است میفرماید من عارم میشود که از خدا دنیا بخواهم این محفوظ است که ما همه چیز را از خدا بخواهیم اما امام میخواهد بگوید وقتی شما صد را خواستی خود خدا را خواستی آخرت را غنای کامل را خواستی در آن همه چیز است همتمان را ببریم بالاتر این قدر باید بلند باشد که امام سجاد میفرماید ننگ است که از خدا من فقط نان و آب و دنیا بخواهم چه برسد که از خلق و مخلوق چیزی بخواهم این شخص دید مرجع ضمیر به او برمیگردد او میخواست نیاز ابراز بکند پیغمبر خدا فرمودند من سئلنا اعطینا و من استغنا اغناه الله اگر کسی از ما درخواست بکند میدهیم اما اگر در خواست نکند خدا او را بی نیاز میکند جملهای که هفتهی قبل گفتیم اگر به واسطه هر چه میتوانی رو نزنی این کار را نکن. منت نمیگذاشتند حضرات معصومین اذیت نمیکردند در عین حال میگوید باز درخواست نکردن مسائل مادی قشنگ تر است. بنده خدا برگشت منزل خانم گفت چه کار کردی گفت من تا رفتم خواستم اظهار نیاز کنم خود پیغمبر پیش دستی کردند این طور فرمودند یک کمی صبر کردند دیدند خبری نشد خانم گفت شاید به کس دیگری گفته پیغمبر از این جملهها میگوید شما اظهار نیاز کند فردای آن روز یا چند روز دیگر رفت پیغمبر در جمع تا خواست اظهار بکند پیغمبر خدا همان جمله را تکرار کردند معلوم است که برای او میگویند مسائل مادی و دنیایی را هر چه از ما نخواهید بهتر است ولی اگر از خدا بخواهید خدا بی نیازتان میکند استغنا نشان بدهید گفت به من میگوید باز رفت منزل گفتگو کرد با منزل همسرش او را وادار کرد البته ما پیامک داریم که گره باز نمیشود چه کار کنیم؟ بروید در خانهی خدا این قدر بزنید تا باز شود و در خانهی خلق خدا تا مجبور نشدید به اندازهی ضروریات هر چه میتوانید نمیگوییم حرام است ولی هر چه قدر رو بزنید عزتتان را کم کردید پایان حدیث هم قشنگ است بار سوم که آمد باز پیغمبر فرمودند همان جمله را کسی رو نزند بهتر است اظهار بکنی میدهم ولی تا آخر پیش پیغمبر و اصحاب شرمندهای حداقل پیش پیغمبر خجالت زدهای گفت یعنی اگر شده آسمان زمین را به هم بدوزند من روی پای خودم میایستم فردا رفت از کسی امانت تیشهای گرفت رفت بیابان برای خار جمع کردن رفت مقداری هیزم جمع کرد آورد فروخت یک درهم سود کرد این یک درهم را نان غذایی تهیه کرد رفت عزتمندانه خورد و فردا رفت باز همان کار را تکرار کرد کم کم برای خودش تیشه خرید وسایل کار خرید البته قرض آبرومندانه اشکالی ندارد خود امامان قرض میکردند قرض را تا جایی که آدم نیاز ندارند و برای غیر ضروریات نکند بهتر است کم کم وسایل هیزم طناب و وسیله خرید مستقل شد خودش میرفت کار میکرد و کم کم کارش به جایی رسید خودش مرکب و شتر تهیه کرد کارگر تهیه کرد غلام خرید غلامها کار میکردند خودش نظارت میکرد و کارفرما شده بود آمد خدمت پیغمبر تشکر بکند که من چقدر خوب شد رو نزدم روی پای خودم ایستادم اگر آدم ابتکاری دارد میتواند کاری بکند خودش بکند حتی اگر به پدر مادرش رو نزند به همسرش رو نزند البته همسرها پدرشوهرها همسر شوهر و پدر وظیفه دارد خرجی بدهد وظیفه دارند کمک بکنند ولی اگر کمک نکردند ما هم عیب ندارد به آنها بگوییم ولی اگر نگوییم قشنگ تر است وقتی آمد خدمت پیغمبر خدا تشکر بکند تا نشست محضر حضرت پیغمبر همان جمله را تکرار کردند یعنی اگر کسی سوال بکند ما میدادیم ولی دیدی استغنا چقدر قشنگ است الان روی پای خودت ایستادی مستقل هستی شرافتت هم از بین نرفته این را اگر کسی حفظ بکند وعدهی خدا است خدا میرساند خدایی که میگوید این کار را بکن میخواهد عزت ما محفوظ باشد. خاطرهها بیشتر از روایت گاهی در ذهنها میماند مرحوم آیت الله بهاء الدینی این خاطره را تکرارا بیان میکردند و لذت میبردند تاکید داشتند این روحیه خیلی خوب است وقتی شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزهی علمیهی قم شدند از اراک ایشان را با اصرار آوردند و به عنوان مرجع عام و مرجع مطلق 15 سال زعامت شیعه به دوش ایشان بود در زمانی که ایشان آمدند قم بعضی از علما و مراجعی بودند که در حد مرجع بودند مثل آیت الله حجت، آیت الله صدر ولی به احترام ایشان رفتند کنار تا ایشان بزرگ شیعه باشد برای طلبهها معمولا شهریه ماهانه میدهند به خاطر این که بتوانند تحصیل بکنند ولی بزرگان و شخصیتها را که نمیشود شهریه و حقوق بدهی اینها را باید یک جوری محترمانه مراجعات آنها نشود حاج شیخ عبدالکریم متوجه این مسئله بودند یک نمایندهی خصوصی خلوت میفرستند منزل آیت الله حجت که برو در خلوت محضر ایشان برس نگو آیت الله عظمی و اینها بگو عبدالکریم سلام رسانده اگر فرمایشی کاری پیشنهادی مشکلی پولی حوالهای هر چه از تو به یک اشاره از من به سر دویدن آن که سراغ مرجع نفرستاده خود مرجع آمده گفته کاری داری در خدمت هستم این قشنگ تر است ایشان از طرف حاج شیخ عبدالکریم محترمانه و در خلوت وقت میگیرد خدمت آیت الله حجت که شخصیت بزرگواری بوده میگوید من از طرف آقای حائری آمدم متن فرمایش ایشان این است که عبدالکریم خدمت شما سلام رسانده و گفته با همهی امکانات و چیزهایی که در اختیار من است در اختیار شما هستم هر چیزی امر بفرمایید پولی حوالهای امکاناتی در اختیار شما هستم ایشان یک تاملی کردند همهی داستان این جایش مهم است فرمودند سلام من را به ایشان برسانید بگویید ما به کریم خیلی احتیاج داریم یعنی همهی ذرات وجود ما میگوید یا کریم یا رب ولی به عبدالکریم الحمدلله هیچ احتیاجی نداریم این قدر عزت نفس نائب امام زمان است مرجع کل است بگوید من با همه ی امکاناتم در اختیارت هستم این آقا چه استغنایی نشان بدهد میگوید ما به کریم خیلی احتیاج داریم ولی به عبدالکریم که اسم ایشان هم بود نیازی نداریم من به عبدالکریم تکیه کردیم از این ماه بگویم ده میلیون به من بفرست عبدالکریم یک روز از دنیا رفت من چه خاکی به سر بکنم چرا به غیر خدا تکیه بکنم به خدا تکیه بکنم به خدایی که عبدالکریمها را اشباع میکند.
شریعتی: درجه و کلاس شان با ما متفاوت است یک وقتی واقعا دچار مشکلاتی هستیم کسی به ما مراجعه میکند ما هم درخواست نمیکنیم و مشکلاتی که در مورد سوال کردن برای ما پیش نمیآید یک کسی به ما مراجعه میکند میخواهد به ما کمک بکند این جا هم نپذیریم؟
حاج آقا فرحزاد: برای شخص خودمان اگر باشد و احتیاج مبرم داشته باشیم قبول کردنش عیب ندارد
شریعتی: مثلا در مضیقه و تنگنا هستیم خودمان بچه هایمان گرفتارند زندگی نمیچرخد یک کسی به ما مراجعه کرده گفته میخواهم به شما کمک کنم نپذیریم؟
حاج آقا فرحزاد: عیب ندارد پذیرفتن گناه نیست، ولی اگر میبینید که اعتمادتان از خدا سلب میشود یا طرف میبینید فردا منت بگذارد کمک هایش تحقیری باشد اگر واقعا نه هیچ تحقیری نیست مثل هدیه است هدیه را آدم اگر نپذیرد خیلی هم بد است ولی این که بگوییم مثلا من از این به بعد خرجی ات را میدهم تحت تکلف من باشی، این که آدم سلب اعتماد از خدا باشد و به آن تکیه بکنی و تو میتوانی کاری بکنی برای خودت و نمیکنی خودت میتوانی بارت را به مقصد برسانی حالا من بیایم در پناه کس دیگری قرار بگیرم همهی این شرایط را باید در نظر گرفت و الا هدیه دادن خوب است مخصوصا اگر برای دیگران باشد واجب است آدم قبول کند یک کسی میگوید من در اختیار شما میگذارم به فقرا کمک کن منت هم نمیگذارد حلال هم است شاید شبهه وجوب باشد آدم بپذیرد ولی برای شخص خودمان جاهایی که هیچ ذلت نیست شما هم درخواست کردی و شان شما مراعات میشود و کاری از دستت برنمیآید و اعتماد و توکلت به هم نمیخورد و اگر فردا قطع کرد مشکلی برای تو پیش نمیآید اشکالی ندارد قبول کردنش ولی این کرامت بزرگی را میطلبد مثل حضرت ابراهیم علیه السلام گفتیم جبرئیل و میکائیل و فرشتهها آمدند گفت من به شما احتیاج ندارم این دیگر توحید کامل است آدم هر چه بتواند پله پله بتواند بالاتر این بهتر است لذا خدا آتش را برد و سلام کرد برای آن کسی که به خدا تکیه میکند اصلا یک جوری میرسد «مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ» (طلاق/3) خدا میگوید من تو را کفایت میکنم باز یک جملهی قشنگی را آیت الله بهاء الدینی از صحیفه سجادیه میخواندند حضرت میفرمایند آدم محتاج برود در خانهی محتاج به محتاج تکیه بکند از محتاج چیزی بخواهد این سفاهت است او خودش گدا است من بروم از گدا چیز بخواهم؟ میروم از خدایی که غنی مطلق است «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ» (فاطر/15) شما فقر دارید ولی به سوی خدا خدا میتواند بدون واسطه نیازهای ما را برطرف بکند پس این مرحله این شد که تا میتوانیم درخواست نکنیم دو روایت زیبایی دیدم حضرت ابراهیم چرا خلیل خدا شد چرا دوست خدا شد؟ یکی این که زیاد صلوات میفرستاد یا توحیدش کامل بود یک روایت این را فرموده که حضرت ابراهیم را خدا خلیل انتخاب کرد دو ویژگی فوق العاده حضرت ابراهیم داشت شد دوست خدا از هیچ کسی درخواست نمیکرد دوم این که کسی را هم رد نمیکرد سائلی در ماندهای میآمد رد نمیکرد تعبیر زیبایی دارند امام باقر علیه السلام میفرمایند اگر کسی بداند که در سوال کردن چه بوی ذلتی است یک نکبتی است یک شکستگی است نفس انسان عزت انسان شکسته میشود هیچ وقت تا بتواند سوال نمیکند تا جایی که میشود درخواست نمیکند اگر آدمی که اعطا میکند بداند که در رد کردن سائل چه مفسدهای است تا میتواند کسی را رد نمیکند وظیفهها مشخص شد ما وظیفه داریم از کسی چیزی نخواهیم تا میشود از آن طرف هم متقابلا گفتند اگر کسی آمد درخواست کرد حتما تا میشود رد نکنید این را در چهار قسمت عرض میکنیم که افرادی که درخواست کنندهها چه کسانی هستند یا نیاز دارند یا ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم یا درخواست زبانی لسانی از ما میکنند. یک: افرادی که نیازمند هستند آبرومند هستند و ما وظیفه شرعی داریم کمک آنها بکنیم یعنی اگر درخواست هم نکنند افرادی که تحت تکفل و واجب النفقهی ما هستند همسر اولاد پدر مادر و فامیلی که بی صاحب اند برادر خواهرهایی که پدر مادرشان از دنیا رفته اند این طور افراد را ما وظیفه داریم بدون این که از ما درخواست بکنند این نکتهی مهمی است نگذاریم پدر مادر الآن سن بالا بازنشسته شده اند نیاز به دکتر و دارو دارند به اولاد رو بزنند ما شرعا جایز نیست این کار را بکنیم ما نگذاریم به آن جا برسد پدر مادر میخواهد برای بچه هایش جهاز تهیه بکند نمیتواند این فرزند وضع اش خوب است باید کمک بکند درست است یا ما بسیار پیام داریم که خانمها یا بچهها میگویند ما واجب النفقهی پدرمان یا همسرمان هستیم نیازهای ضروری است طلا میخواهیم لباس میخواهیم نه تشریفات نه تجمل نه اضافه در حد معمول نباید بگذاریم آنها رو بزنند التماس بکنند گریه و اشکمان در میآید که خرج تحصیلمان را میخواهد بدهد یا لباس میخواهد بخرد یا مسافرت برویم یک وقت برج است غیر ضروری است نیاز نیست اضافه است اینها را نمیگوییم اینها جدا است وقتی نیاز دارند واجب النفقه ما هستند و ما هم داریم یک وقت نداریم به طرف میگوییم ملاحظه بکن راضی باش قانع باش درخواست نکن یک روایت زیبایی داریم چند روز حضرت علی مسافرت رفتند وقتی برگشتند دیدند حضرت زهرا مقداری رنگ شان زرد شده بدنشان ضعیف شده سوال کردند چرا رنگ ات ضعیف شده حضرت فرمودند یک مقدار آذوقه کم بوده به جسمم نرسیدم یعنی غذای مکفی نبوده حضرت فرمودند چرا به من نگفتی عرض کرد انی استحیی ان اکلفک ما لا تقدر علیک من حیا کردم که درخواست بکنم شما در توانتان نباشد تهیه بکنید اذیت شوید به زحمت بیفتید من خواهش دارم از خانوادهها اولاد است همسر است یک وقت واقعا شوهرتان کارگر است کارمند است درآمدش کم است واقعا آن چه که در میآورد خرج میکند فشار نیاورید ولی آن همسر و پدری که وضع اش خوب است نگذاریم بچهها دست دراز بکنند یک بزرگی که من خیلی دوستش داشتم فوق کرد میگفت من تا به حال نگذاشتم بچهی من یک بار به من بگوید پول دانشگاهم را بده پول تو جیبی به من بده پول مسافرت به من بده قبل از این که بدهد من رفتم در جیبش گذاشتم که شرافت و عزت این جوان حفظ شود و حتی من این پیشنهاد را زیاد میدادم آقای دولابی این پیشنهاد را زیاد میدادند میفرمودند اگر همسرانتان و بچه هایتان امین هستند پولی که دارید در صندوقی بگذارید هر کس هر چقدر نیاز دارد بردارد من خودم در خانه با خانواده و بچهها همین طور هستیم وقتی میدانم بیش از نیاز برنمیدارند و احتیاج هم دارند میگویم این حساب در اختیار شما هر چقدر نیاز دارید بردار این هم امین بار میآورد هم آبرومند و عزیز بار میآورد ما اجازه ندهیم همسر ما بچهی ما برادر خواهر ما آنهایی که بستگان ما هستند خدا روز قیامت سوال میکند من امکاناتی که دارم خرج آنها کردی یا نه در روایت داریم که تو وکیل خدا هستی که هزینهی آنها را تامین بکنی. پس مرحلهی اول بستگان آشنایانی که ما وظیفه داریم.
شریعتی: در پیامها بارها و بارها دیدیم که گلایه میکنند همسرانمان دارند و به دیگران کمک میکنند و ما محتاج خرید مثلا یک جفت جوراب هستیم این را مکررا عرض کردم این دیگر وا مصیبتا است.
حاج آقا فرحزاد: بله اینها پیش خدا مسئول هستند و حدیث داریم کمکهایی که دیگران پیش خدا میکنند قبول نمیشود اول باید نزدیکان را اشباع بکنید و بعد دیگران وگرنه آن انفاقها قبول نیست این روایت را خواندیم کسی داشت انفاق کرد بچه هایش چیزی نداشتند پیامبر گفت اگر به من گفتید نمیگذاشتم در قبرستان مسلمانها دفن کنند یعنی او کانه مسلمان نیست مواظب باشیم همیشه دورها را نگاه نکنیم نزدیکان را نگاه کنیم و بعد به دیگران. و اما دستهی دوم افرادی که تحت تکفل ما نیستند فقرا در همسایهها و بستگان دور تر ما در دوستان ما در مومنین مومنان افراد نیازمند هستند میدانیم نیاز دارند آبرومند هستند این گروه را هم سعی کنیم قبل از این که اظهار بکنند این خیلی قشنگ تر است خیلی شیرین تر است عزت آنها هم حفظ شود من در اصول کافی روایت خیلی زیبایی دیدم که امام صادق علیه السلام این کار را میکردند میفرمودند من رصد میکنم در فامیلها این خیلی خوب است جمع خانوادگی جلسات خانوادگی هفتگی ماهانه جمع میشوند افراد خیر و منفق رصد بکنند این آقا قرض میخواهد در تحصیل دانشجو مانده جهاز میخواهد امام صادق علیه السلام میفرماید من دوست دارم که خدا من را به این حال ببیند که من گردن خودم را ذلیل کردم برای خدمت کردن به رحم و بستگانم دوست دارم خدا این را ببیند من خودم را آوردم پایین مبادرت میکنم به فامیل و بستگانم قبل از این که بی نیاز شوند من به آنها کمک کنم این که طرف بگوید ما کمک داریم ثواب دارد شکی نیست اما ثواب بدون گفتن بدون این که آبرویش را بریزد بدون این که درخواست بکند این انفاقها به قول آقای دولابی مثل این است که دستت در دست امام زمان رسیده صدقههای این طوری که بدون هیچ درخواستی خودت میروی آبرومندانه به حسابت میریزی یا با واسطه اصلا نفهمد که تو دادی مثل این است که در دست امام حسین و دست خدا گذاشتی روایتی داریم هر عملی را خدا میفرماید من به وسیله ملائکه با واسطه قبول میکنم به جز صدقه من با دست خودم خدا میگوید میگیرم لذا امام سجاد وقتی که صدقه به دست محتاج واقعی میدادند دست مبارک شان را میبوسیدند میفرمودند در دست خدا واقع شده رصد کنیم فامیلهای آبرومندان همسایهها و دوستان غیر از نزدیکان خودمان قبل از این که درخواست بکنند مبادرت بکنیم این بهترین مورد کمک است.
شریعتی: دو قسم را بعد از قرآن دوستان ما را همراهی بکنند صفحهی 268 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آیات هفتم تا 14 سوره مبارکه نحل.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿٧﴾ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٨﴾ وَعَلَى اللَّـهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٩﴾ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ ﴿١٠﴾ يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿١١﴾ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿١٢﴾ وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿١٣﴾ وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿١٤﴾
ترجمه:
و بارهای سنگین شما را تا شهری که جز با دشواری و مشقت به آن نمی رسید، حمل می کنند؛ یقیناً پروردگارتان رؤوف و بسیار مهربان است. (۷) و اسب ها و استرها و الاغ ها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و [برای شما] تجمل و زینت باشد، و چیزهایی [در آینده جز این وسایل نقلیه حیوانی] به وجود می آورد که شما نمی دانید. (۸) و قرار دادن راه راست [برای هدایت بندگان به سوی سعادت ابدی] فقط برعهده خداست، و برخی از این راه ها کج و منحرف است [که حرکت در آن شما را از سعادت ابدی محروم می کند]، و اگر خدا می خواست همه شما را [به طور اجبار] به راه راست هدایت می کرد. (۹) اوست که از آسمان، آبی برای شما نازل کرد که بخشی از آن نوشیدنی است و از بخشی از آن درخت و گیاه می روید که [دام هایتان] را در آن می چرانید. (۱۰) برای شما به وسیله آن آب، زراعت و زیتون و خرما و انگور و از همه محصولات می رویاند؛ یقیناً در این [واقعیات شگفت انگیز طبیعی] نشانه ای است [بر توحید، و ربوبیّت وقدرت خدا] برای گروهی که می اندیشند. (۱۱) و شب و روز و خورشید و ماه را نیز رام و مسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شده اند؛ قطعاً در این [حقایق] نشانه هایی است [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای گروهی که تعقّل می کنند. (۱۲) و نیز آنچه را که در زمین به رنگ های گوناگون برای شما آفرید [رام و مسخّرتان ساخت]؛ مسلماً در این [امور] نشانه ای است [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای گروهی که متذکّر می شوند. (۱۳) و اوست که دریا را رام و مسخّر کرد تا از آن گوشت تازه بخورید، و زینتی را که می پوشید از آن بیرون آورید و در آن کشتی ها را می بینی که آب را می شکافند [تا شما را برای حمل کالا، تجارت و داد و ستد جابجا کنند] و برای اینکه از فضل واحسان خدا طلب کنید و [در نهایت] به سپاس گزاری خدا برخیزید. (۱۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: نکتهی صلوات بر محمد و آل محمد و اشارهی قرآنی را حاج آقای فرحزاد بفرمایند.
حاج آقا فرحزاد: در روایت داریم یکی از چیزهایی که سختی و تلخی جان کندن را از بین میبرد مداومت بر صلوات است که خود این که آدم راحت و آسان جان دهند با گرفتاری و مشکلات مهمی که دارند برای خودشان و دیگران بعضیها چند سال در کما هستند چند بار عمل میکنند این که آدم راحت از دنیا رود این آسان مردن هم در روایت ما سفارش شده سکرات سختی را نداشته باشند مداومت بر صلوات در روایت داریم باعث میشود انسان به راحتی از دنیا برود و سختی جان کندن را خدای متعال از او میگیرد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در آیهی 14 ام سورهی مبارکهی نحل خدای مهربان نعمتهایی را که شرح میدهد از جمله میفرماید «وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا» یکی از نعمتهای خدا دریاها و اقیانوسها است که نعمت بزرگی است اولا گوشت تازه و بدون ضرر این همه ماهیهایی که در دریا خدا حلال برای ما خلق کرده گوشت تازه دارد این تغذیه سالمی است میگوید این را قدردان باشید «وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا» زیور زینت صدفهای زیبایی که خدا ذخیره کرده برای زینت شما «وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ» یکی از چیزهای دیگری که خدا نعمت قرار داده وسیلهی حمل و نقلی که به وسیله کشتیها در دریا چه زمان سابق چه خصوصا الآن بیشتر آذوقهها وسایل و حتی انرژی به وسیله کشتیها راحت ترین سبک ترین و ارزان ترین راهها است که نعمت بزرگی است برای چه اینها را قرار دادم؟ برای این که از فضل خدا استفاده بکنید و شکر گذار باشید « وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ»
.شریعتی: خیلی فرصت نداریم تا پایان دو دستهی اول را اشاره کردید دستهی اول پدر و مادر و همسر و فرزندان نگذاریم آنها به زبان بیاورند درخواست شان را، آنهایی که واجب النفقه هستند و دستهی دوم اطرافیان و نزدیکانی که مستحق اند و قبل از این که بروز بدهند نیازشان را ما کمک بکنیم و اما دستهی سوم و چهارم.
حاج آقا فرحزاد: دستهی بعدی دستهای هستند که میآیند اظهار نیاز میکنند و میدانیم صادق و راستگو هستند در فامیل دوست آشنا هم محلی هم شهری هم وطن میآید یا با پیامک یا تلفن یا حضوری درخواست میکند و ما هم تحقیق کرده یا به صدق و پاکی و راست گویی او ایمان داریم میدانیم واقعا نیاز دارد راست هم است این جا هرچند او درخواست کرده ما مرحلهی قبلی گفتیم نباید بگذاریم به این جا برسد حالا رسیده ما خبردار نبودیم نمیدانستیم این جا هم روایت میفرمایند در حد اعلی توان باید کمک بکنیم یک جملهی خیلی زیبایی در نهج البلاغه است که اگر ما به این دید نگاه بکنیم کلمات قصار 296 نهج البلاغه است آقا امیرالمومنین سلام الله علیه میفرماید إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ مسکین یعنی کسی که گرفتار است مشکل دارد راست هم میگوید این فرستادهی خدا است نه این که پیغمبر است خدا او را فرستاده است خدا سر راهت قرار داده یک مومن آبرومند کارد به استخوان رسیده این قدر شب نشسته گفته بگم نگم این کارو بکنم نامه بنویسم تلفن بزنم هزار جور با خودش کلنجار رفته حالا آمده پیش تویی که یا خودت امکانات داری یا آبرو داری خلاصه فکر میکند شما میتوانید کارش را راه بیندازید خیلی عجیب است امیرالمومنین میفرماید کسی که آمده رو زده نمایندهی خدا است رسول خدا است کسی که او را رها بکند منع بکند رد بکند خدا را رد کرده کسی که به او عطا کند به خدا عطا کرده همین حدیث کافی است که ما جدی بگیریم موردش کسانی است که راست میگوید نیاز دارد آبرومند است میگوید تا میتوانی ردش نکن آیهی قرآن میفرماید «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (ضحی/10) رد نکن نهیب نزن در دعای ابوحمزه میخوانیم خدایا تو به ما امر کردی ما سائلی را از در خانهمان نا امید برنگردانیم رد نکنیم و در روایتی دیدم امام چهارم علیه السلام موقع افطار که میشد سعی میکردند غذایی که برای افطار آماده کردند بهترین غذا را تهیه بکنند بدهند به فقرا یا اطرافیان یا کسانی که روزه گرفته اند نیازمند هستند بعد میفرمودند حضرت یعقوب یک جهت گرفتاری اش این بود که یک فقیر روزه داری دردمندی آمد و اینها توجه نکردند که به او افطار بدهند بیرون بود درخواست کرد پیغام را به حضرت یعقوب نرساندند خلاصه کوتاهی شد در اطعام مومن گرسنهی فقیر یک جهت ابتلائاتش این بود لذا امامهای ما و اولیاء خدا سیره شان این بوده افراد نیازمندی که آبرومند هستند میدانیم هم راست میگویند این جا یا خودمان اگر میتوانیم کمک کنیم اگر نمیتوانیم از دیگران کمک بخواهیم حتی اگر خودمان را به زحمت اندازیم تکلف در اسلام نهی شده یعنی آدم خودش را به زحمت بیندازد میتوانم ده کیلو بار بلند کنم دوازده کیلو بلند کنم میتوانم به کسی رو بیندازم تا کار کسی را راه بیندازد واجب نیست ولی خدا خیلی دوست دارد از اعتبارمان از آبرویمان استفاده کنیم حتی اگر ضروری بود واجب میشود مثلا اگر جان کسی در خطر است یا کسی مستاصل است واجب میشود که من وساطت بکنم روایت عجیبی دیدم که پیغمبر یا امام گاهی خودشان را به زحمت میانداختند لقمهی دهانشان را به این افراد میدادند در سورهی هل اتی همین طور است. کسی آمد خدمت امام هادی علیه السلام عرض کرد من بدهکارم و درگیرم چه کار بکنم حضرت فرمودند من ندارم دستم خالی است نمیتوانم کمک کنم گفت من واقعا گرفتارم یک راه حلی نشان دهید امام هادی علیه السلام فرمودند من یک نوشتهای به شما میدهم که فلان مبلغ به شما وعده میکنم روز پنج شنبه ده هزار درهم به شما باید بدهم به عنوان این که من وعده دادم به شما تضمینی وعدهای خودم را بدهکار میگیرم که به شما کمک بکنم شما روز پنج شنبه که میآیید یک روزی را وعده کردند میدانستند دوستان حضرت میآیند آن روز یا عمال و کارگزاران خلیفه میآیند دیدار حضرت شما آن روز این سند و نامه را بیاور از من تقاضا بکن اگر من گفتم ندارم بگو این سند شما وعده دادی باید بدهی این شخص گفت نه آقا من به این راضی نیستم شما خودت را مدیون من بکنید آبروی شما در خطر بیفتد فرمودند من خودم میگویم این کار را بکن میخواهم کار شما راه بیفتد حضرت نامه کردند که من به این آقا وعده کردم فلان مقدار بدهم مثل چک امروز فلان روز رسید این شخص آمد در جمعی که حضرت حضور داشتند تقاضا را ارائه کردند این هم سند فرمودند من ندارم مهلت بده افرادی که آن جا بودند خیلی ناراحت شدند از جمله ماموران خلیفه زمان بودند حالا متوکل بود یا معتصم رفتند به خلیفه گفتند کار خیلی بیخ پیدا کرده امام شخصیتی است محترم است و کسی آمده از ایشان تقاضا کرده ایشان نتوانسته بدهد این جنبهی سیاسی هم داشته باشد بداند خلفا که ایشان سرمایه جمع نکرده و سلاح جمع نکرده البته اصل حدیث راه افتادن کار آن طرف بود رفتند خبر دادند او هم بلافاصله حواله داد مبلغ حسابی بیاورند به امام هادی بدهند که به فقرا کمک بکند ما از این نمونهها داشتیم که حتی گاهی ضروریات زندگی را میفروختند یا گروه میگذاشتند که کار سائلی که گرفتار است را باز کنند. قسم چهارم و پنجم افرادی که مشکوک هستند یا افرادی که میدانیم دورغ میگویند متکی حرفهای است واقعا دروغ است اینها را هم یک چیزی اجمالا برای این که رد نکنیم بهتر است بدهیم ولی این که با اینها چطور برخورد داشته باشیم هفتهی آینده در خدمت شما خواهیم بود خیلی بحث خوبی بود.