كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
هم چون نسیم صبح و سحرگاه میرود * * * هر کس میان صحن حرم راه میرود
از هر چه غصه دارد و غم میشود رها * * * هر سائلی به خدمت ایشان میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند * * * از سینههای شعله زده آه میرود
این جا بهشت روی زمین فرشته هاست * * * از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم وه چه دیدنی است * * * هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
باب الجواد راه ورودی به قلب توست * * * حاجت رواست هر که از این راه میرود
شریعتی: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی سلام میگویم به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ایام را تسلیت میگویم آرزو میکنم در هر کجا هستید از برکات این شبها بهره مند شوید و حضرات معصومین عنایتی بکنند زیارت مدینه منوره و قبرستان بقیع و زیارت مشهد مقدس نصیب تان شود سلام حاج آقای فرحزاد خیلی خوش آمدید ایام را تسلیت عرض میکنم.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام خدمت شما و همهی بینندگان عزادار عرض ادب و سلام دارم و آرزوی قبولی طاعات و عرض ادبهایی که در طول این دو ماه عزیزان داشتند و ان اشاء الله زیارات و عرض ادبها و عزاداریها مورد پذیرش قرار بگیرد و این دستاوردها را حفظ کنیم و ذخیرهی قبر و قیامت باشد بلا شک بنده اعتقاد دارم در خانهی اهل بیت هر قدمی که برداشته شود بی پاسخ نخواهند گذاشت ولو کمترین خدمت و محبت عرض ادب باشد امیدواریم پاسخ بدهند و از ما شفاعت و دستگیری کنند و اینها وسیلهی نجات ما در روز قیامت شود.
شریعتی: ان شاء الله خیلی خوشحالیم در این ایام خدمت شما هستیم بعد از 28 صفر و در شب شهادت امام رضا علیه السلام قطعا برنامهی ما رنگ و بوی امام رضا علیه السلام و حضرت پیامبر و امام حسن مجتبی سلام الله علیهم خواهد داشت حاج آقای فرحزاد از سیرهی پیامبر در عفو و گذشت خواهند گفت.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چون این ایام متعلق بوده به پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم و فرزندشان امام مجتبی و هم چنین در ایام شهادت امام رضا علیه السلام قرار گرفتیم و بحث هفتهی قبل ما هم به این جا منجر شد که یکی از بالاترین صدقهها گذشت و عفو است «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ» (بقره/219) سوال میکنند ما چه در راه خدا انفاق کنیم خدای مهربان میفرماید عفو گذشت پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم که برترین و بالاترین الگوها برای همهی عالم اند سید بشر سرور عالم فخر عالم سید انبیا سیدالاولین و الاخرین در زیارت امام هشتم تعبیر شده به سیدالاولین و آخرین سرور آقای اولین و آخرین هستند الگویی بالاتر از این نداریم یادم است یک بزرگواری میفرمودند که در نجف اشرف مراجع و علمای برجسته جمع شده بودند ایام ماه صفر بوده یا هفده ربیع بوده که تناسبی با پیغمبر خدا داشته یک کسی سوال میکرد از جمع که کارهای پیغمبر خدا فوق العاده بوده حرکاتی که پیغمبر خدا انجام داده در زمان جاهلیتی که دخترها را زنده به گور میکردند کار عادی شان بوده و وحشت عجیبی از ظلم و فساد جزیره العرب را گرفته بود پیغمبر در آن محیط توانستند بهترین انسانها سلمانها ابوذرها را پرورش دهند اعجاز فوق العادهای بود یک کسی مطرح کرد که مهم ترین کار پیغمبر در طول زندگی شان چه بوده البته همهی کارها مهم بوده ممکن است به دید افراد یک کار مهم تر جلوه کند هر کدام برداشت هایشان را ارائه دادند نوبت یکی از بزرگان رسید ایشان فرمودند همهی کارهای پیغمبر مهم بوده ولی به نظر من یکی از کارهای پیغمبر که خیلی فوق العاده بوده و توانسته دنیا را متحول بکند گذشت و عفو و خلق کریم پیغمبر خدا بود که «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/159) ای پیغمبر رحمتی از خدا در دلت قرار گرفته نرم شدی ملایم شدی با محبت شدی اگر تو خشن و تند و غلیظ بودی همه از دورت پراکنده میشدند این که دورت جمع شدند به خاطر محبت و رحمت و خلق پسندیده و جذابیتی که پیامبر نشان دادند ما در روایت داریم مرحوم محدث قمی در کلمه خلق سفینه این روایت زیبا را آوردند که آن زمان فرهنگ جاهلیت حاکم بود خیلی خشن بودند خیلی بی رحمی و قساوت قلب همه را گرفته بود یک اعرابی که هیچ فرهنگی نداشت اعرابی یعنی بادیه و بیابان نشین آمد دو شتر آورده بود با تندی و خشونت نام پیامبر را صدا زد یا مُحمد! اِحْمِلْ لِی عَلَی بَعِیری هَذَیْنِ مِنْ مَالِ اللهِ گفت یا محمد لقب پیغمبر را هم نداد این دو شتری که آوردم بار بکن انفاق بکن از مالی که خدا به تو داده چیزی که دادی مال پدرت نیست مال خداست از مالی که خدا داده این دو شترهایم را بار کن و بعد هم حضرت عبای زبری به دوش مبارک شان بود زبر بود این عبا را آن چنان کشید از دوش پیغمبر که گردن مبارک پیغمبر هم مجروح شد بعد هم گفت از مالی که خدا به تو داده و مال خودت نیست هم با لفظ خشن هم با عمل خیلی خشن که این شترها را بار کن که به من کمک کنی با این ادبیات هر کس باشد ممکن است یک عکس العمل تندی نشان بدهد تعبیرش این بود مال خودت نیست مال پدرت نیست مال خداست حضرت یک نگاهی خیلی با محبت کردند و فرمودند بله مال نیست مال خداست من هم بندهی خدا هستم ولی به تعبیر ما این روشت و این برخوردت برخورد خوبی بوده؟ این راهش نیست آیا درست است که من هم برخوردی که تو کردی با تو بکنم یعنی خشونتی که کردی، یعنی من هم قصاص بکنم؟ بدن من را مجروح کردی و آسیب رساندی و تند هم با من حرف زدی او گفت این کار را نکن من اشتباه کردم حضرت تبسم کردند خندیدند و گذشت کردند یک شتر را خرما بار کردند یک شتر را جو بار کردند که برود به کار برسد خلق و خوی پیغمبر خیلی جذابیت داشته افرادی بودند پشت دیوار میایستادند چند آیه وحی نازل میشد که پیغمبر را داد نزنید با اسم صدا نزنید مودبانه صدا بزنید پیغمبر که مثل بقیهی افراد نیست ولی پیغمبر تحمل میکردند گاهی میآمدند خسته میشد پیاده آمده بود سرش را میگذاشت در دامن پیغمبر زانوی پیغمبر دراز میکشید و میگفت یا محمد برای من قصه بگو که ما با نزدیک ترین فرد مان نمیتوانیم این طور رفتار کنیم ولی این قدر پیغمبر ما اگر میخواستند هیبت و جلبه شان را ظاهر بکنند چون هیبت هم داشته همهی حقایق و آیات خدا در پیغمبر تجلی کرده بزرگ ترین آیهی خدا پیغمبر خدا بوده تجلی اسم اعظم خداست پیغمبر ما احمد ار بگشاید آن پرد جلیل تا ابد مدهوش ماند جبرئیل اگر پیغمبر هیبت و عظمتش را ظاهر کند جبرئیلها انبیا و اولیا خدا به زانو در میآیند و قیامت هم تجلی نور پیغمبر خداست تجلی انسان کامل است ولی پیغمبر خدا خودشان را میآوردند تنزیل میکردند مثل قرآنی که تنزیل شده از بالا یک اعرابی بیابانی و بی فرهنگ اعرابی که میگوییم یعنی بادیه نشین به نژاد عرب بی ادبی نباشد یعنی افرادی که ادبیات تمدن شهری را مراعات ارتباطات را نداشتند بیاید سرش را روی زانوی پیغمبر بگذارد دراز بکشد بخوابد بگوید برای من غصه بگو سرم گرم شود پیغمبر هم با کمال ادب و مهربانی و محبت و صبوری برایش قصه میگفتند و او خسته بود خوابش میبرد او را باد میزدند که عرق نکند خسته نشود تا از خواب بیدار نشود این خلق و خو جذب کرد متحول کرد عالم را چه دل وسیعی میخواهد حلم فوق العادهای بود جان همهی عالم به قربان پیغمبر و آن بزرگ فرمودند یکی از بزرگ ترین کاری که پیغمبر کرد عفو و گذشتی بود که افرادی که به آنها بدی رساندند پیغمبر خدا گذشت کرد در فتح مکه مردم مکه در اذیت و آزار رساندن به پیغمبر کم نگذاشتند از زمانی که پیغمبر قیام کردند و بعثت شان را ظاهر کردند هر نوع خشونتی که توانستند انجام دادند هر کاری که از دست شان برمیآمد از اتهام زدن مجنون ساحر کذاب بدترین تهمتها را به کسی که عقل کل است به کسی که بالاترین پاکیها را دارد عصمت کامل را دارد تهمت زدند شکمبهی گوسفند شتر را سر پیغمبر خالی میکردند با سنگ و کلوخ بارها به حضرت حمله کردند صف میبستند از دو طرف پیغمبر را سنگ باران میکردند ولی پیغمبر دعایشان میکردند بعد هم که تصمیم گرفتند پیغمبر را شبانه بکشند اتفاقا اول ربیع هم لیله المبیت است یعنی شب اول ربیع الاول شب لیله المبیتی است که بنا بود پیغمبر را به شهادت برسانند و پیغمبر حضرت علی را جای خودشان خواباندند و فرار کردند و رفتند طرف غار ثور و بعد به سمت مدینه 13 سال مردم مکه حد اعلی آزار و اذیت را به پیغمبر رساندند چند سال هم که آمدند مدینه باز حملهها شروع شد لشکر کشی کردند جنگهای متعدد جنگ بدر جنگ احد جنگ احزاب سنگ تمام گذاشتند پیغمبر خدا بعد از این همه تحمل سختیها و ناملایمات حالا آمده اند با ده هزار نیرو مکه را فتح کردند مثل ابوسفیانها و امثال آنها که پیغمبر را حدود بیست سال شکنجه و آزار دادند این خیلی حرف است که ما گاهی با فامیل دوست آشنا سر یک بگو مگو سر یک انتقاد و مسائل جزئی یا دعوت نکردن یا خداحافظی نکردن یا مالی آبرویی را مراعات نکردن سالیان سال با هم قهریم از دل مان نمیرود به رخ طرف میکشیم پیغمبر ما بیست سال مردم مکه بالاترین شکنجه آزارها را دادند حالا پیغمبر با همهی امکانات آمدند مکه را فتح کردند جالب است پرچم دست سعد بن اباده بود اول وقتی که با نیروها وارد مکه شدند شعارشان این بود أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَةِ لالْمَرْحَمَةِ یعنی امروز روز انتقام است روزی است که از کشتهها پشته بسازیم منتظر بودند انتقام بگیرند مردم مکه خیلی ترسیدند به پیغمبر خدا خبر دادند شما میخواهی انتقام بگیری و همه را ریشه کن کنی از بین ببری حضرت ناراحت شدند فرمودند نه پرچم را بدهید دست مولی امیرالمومنین که امیرالمومنین پرچم را به دست گرفتند و شعار را 180 درجه عوض کردند أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَرْحَمَةِ لَا الْمَلْحَمَةِ یعنی امروز روز رحم است روز مهربانی است روز گذشت است ما خیلی روایات داریم که اگر کسی بر رقیبش یا دشمن اش غالب شد آن توفیقی که خدا نصیبش کرده غالبش کرده شکر آن غلبه و فتح را گذشت قرار بدهد شکرانهی پیروزی عفو باشد شما میتوانید هر کاری بکنید انتقام بگیری قصاص بکنی آبروی طرف را بریزی ولی حالا که خدا غلبه داد گذشت کن این عفو شکرگذاری آن غلبه و فتح و پیروزی است فرمودند نه امروز روز رحم و مهربانی است روز انتقام نیست وقتی که مردم مکه جمع شدند پیغمبر خدا سوال کردند که نظر شما دربارهی من چیست یک فرمایشی حضرت امیر سلام الله علیه دارند در نهج البلاغه مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ یعنی اگر کسی گمان نیکویی به شما دارد حسن ظن دارد حسن ظن اش را تصدیق بکن یعنی همان طور عمل کن دربارهی خدا همین طور داریم بحث حسن ظن را مفصل بحث کردیم خدا میفرماید من در نزد گمان بنده ام هستم اگر بگوید خدای خوبی است من را میآمرزد میبخشد انتقام نمیگیرد لطف میکند ندیده میگیرد خدا میگوید من حتما همان طور عمل میکنم و آن کسی هم که با بدبینی با خدا رفتار میکند میگوید خدا من را میزند زمین جهنم میبرد صد در صد مطمئن باشد من کارد و قیچی را به دست خودت میدهم به اولیا خدا بدبین نباشند مردم مکه با این که بیست سال با پیغمبر جنگیدند ولی خوشبینی ارائه دادند به پیغمبر و پیغمبر هم صفات الله است همان طور عمل کرده فرمودند نظر شما چیست گفتند نظر ما این است که شما صاحب کرامت و بزرگواری و آقایی هستی و فرزند کریم هستی آبا و اجداد تو کریم بودند تو هم کریمی و کریمانه با ما رفتار میکنی حضرت فرمودند من همان حرفی که حضرت یوسف علیه السلام به برادرانش فرمود همان را به شما میگویم «لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (یوسف/92) این که حضرت میگوید شما برادر من هستید خیلی عجیب است بیست سال آزار و شکنجه دادند آدم به رخ شان نکشد یادآوری نکند ملامت نکند سرزنش نکند لا تصویب علیکم معنایش این است که من شما را توبیخ سرزنش ملامت نمیکنم انگار نه انگار این خیلی است در دعای ابوحمزه که ما یک سالی توفیق داشتیم در ماه رمضان مقداری اش را معنا کردیم این تعبیر خیلی تعبیر لطیفی است این قدر این جمله زیباست الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنِّی حَتَّی کَأَنِّی لا ذَنْبَ لِی چه خدای دوست داشتنی است چه پیغمبر محبوب و دوست داشتنی است یعنی همان صفات را به عزیز خودش مرحمت کرده امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه میفرماید زیباست الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنِّی حَتَّی کَأَنِّی لا ذَنْبَ لِی شکر میکنم خدایی که این قدر به من حلم میورزد و آبروداری و گذشت میکند مثل این که من اصلا گناه نکردم انگار نه انگار که از من گناهی صادر کرده در صورتی که همهی وجودم گناه است خدایی که این قدر مهربان است که انگار نه انگار پیغمبرش هم همین طور است خطای بیست سال همه را خط کشیده فرمود همان طور که حضرت یوسف به برادرهایش این جمله را فرمود برادرها وقتی شرمنده شدند آمدند خدمت حضرت یوسف عرض کردند «تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ» (یوسف/91) یعنی خدا تو را بر ما مقدم قرار داد و بالاتر قرار داد ما اشتباه کردیم عذر خواستند حضرت یوسف هیچ به رخ شان نیاورد حتی میگویند محضر پدرش حضرت یعقوب شرفیاب شد حضرت به او فرمودند فرزندم با تو چه کردند عرض کرد نگو برادران بگو خدا با من چه کرده من را از چاه از زندان درآورد آقای مصر کرد مثبتها را نگاه کن این خیلی مهم است آدم دید خدایی پیدا کند حضرت یوسف در جواب «لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (یوسف/92) من شما را سرزنش نمیکنم خدا شما را میآمرزد و خدا ارحم الراحمین است با این که گناهشان خیلی سنگین است عاق والدین بود پدرشان را ناراحت کردند قطع رحم بود برادرشان را چهل سال از زندگی دور کردند خیلی گناه بزرگی بود ولی حضرت یوسف بخشید پیغمبر ما کل اهل مکه را بخشیدند این خیلی مهم است چیزی مثل عفو مثل گذشت آدم را به خدا نزدیک نمیکند اگر آنهایی که میخواهند امتحان کنند که مورد آمرزش خدا قرار گرفتند یا نگرفتند صفت گذشت و عفو ببینند در وجودشان است یا نیست وقتی شما میگذری شک نکن خدا قطعا میگذرد وقتی شما حاضر نیستی یک چیز جزئی از همسرت از قوم و خویش و فامیلت از زیر مجموعه ات بگذری کی توقع داری که خدایی که هزار هزار میلیون میلیون گناه کردی از تو بگذری
شریعتی: بارها و بارها دوستان پرسیدند که ما از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده ببینیم ما اهل گذشت هستیم یا نه؟
حاج آقا فرحزاد: بله علامت خیلی خوبی است یا پیغمبر عظیم الشان در جنگ احد که واقعا سخت ترین جنگها بر پیغمبر بوده خود پیغمبر خدا فرمودند مَا وَقَفتُ مَوقِفاً اَشّدُّ عَلی مِن هَذَا المَوقَف عمویشان حضرت حمزه را به شهادت رساندن بدنشان را مثله کردند جگر حضرت حمزه را درآوردند این داعشیها که امروز هستند از همانها هستند یعنی این شجرهی ملعونهی بنی امیه ابوسفیانها هند جگرخوارها آن موقع بودند الآن هم پیروانشان هستند که الآن بعضیها تکه تکه میکنند افرادی را که میتوانند دسترسی پیدا کنند حتی زنها و بچهها را. برای پیغمبری که آه یک بچه را طاقت نداشتند حالا ببینند بدن عمویشان را مثله کرده اند آن قدر پیغمبر گریه کرد منقلب شد که آیه نازل شد صبر بکن تحمل بکن گذشت بکن حضرت فرمودند من گذشت کردم در جنگ احد وقتی که کار خیلی شدید شد سنگ زدند پیشانی حضرت را شکافتند خون جاری شد سنگ زدند دندان پیغمبر را شکستند دهان حضرت پر خون شد در روایت داریم وقتی که خیلی حاد شد کار بعضی از اصحاب آمدند به پیغمبر گفتند مگر انبیا سابق نفرین نمیکردند یک نفرین بکنید پیغمبر هم مستجاب الدعوه هستند خداوند آنها را ریشه کن بکند کار یک سره میشود یک بلایی بیاید انبیا سابق این کار را میکردند وقتی این پیشنهاد را به پیغمبر خدا دادند پیغمبر خدا فرمودند که اِنّی لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ لکِنّی بُعِثْتُ دَاعِیا وَ رَحْمةً ، اَللهُمَّ اهدِ قَومِی اِنَّهُم لَا یَعلَمُونَ یا اَللهُمَّ اِغفِر قَومِی خیلی عجیب است ما حاضر نیستیم گاهی چرا این قدر بین خانوادهها اختلاف است چون گذشت نیست چرا بین شریکها افراد جامعهی ما اختلاف است چون گذشت نیست یا ما گذشت نمیکنیم حق طرف را بدهیم یا طرفی که حق ما را خورده گذشت نمیکنیم بگذریم قائله ختم شود پیغمبر چقدر با لاترین اذیتها را گذشت کرده اند این آدم را به خدا نزدیک میکند البته خدا هم جبران میکند این طور نیست من گذشت کردم از دستم بره خدا دنیا و آخرت و برکت میدهد خدا جبران میکند و بحث خیلی مهمی هم است. خدا در برابر این گذشتها چه کرده با پیغمبر و چه مقام و عظمتی به پیغمبر داده. وقتی درخواست نفرین از طرف اصحاب مطرح شد فرمودند خدا من را نفرستاده لعن و نفرین کنم نفرین کردن هنری نیست اِنّی لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ لکِنّی بُعِثْتُ دَاعِیا وَ رَحْمةً خدا من را فرستاده که دعا بکنم خدا من را فرستاده که رحمه باشم نه بلا و عذاب و نقمت بعد هم دست به دعا اَللهُمَّ اهدِ قَومِی اِنَّهُم لَا یَعلَمُونَ خدایا قوم من همین بدها که اینها قوم من هستند فامیلهای من هستند تعبیرهای زیبایی در قرآن دارد نسبت به انبیا مثلا میگوید حضرت صالح « إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ » (اعراف/85) یعنی برادر شماست یعنی این پیغمبر برادر شماست فامیل شماست این نسبتی را میخواهد ایجاد بکند که او برادر شماست جز فامیل شماست پیغمبر میفرماید اینها قوم من هستند حالا پیغمبری که این قدر مهربان است خدا چقدر مهربان تر است تجلی رحمت خدا در پیغمبر در متجلی است که این قدر مهربان است حاضر نیست افرادی که سنگ زدند عمویش را به شهادت رساندند باز میگوید خدایا قوم من را هدایت کن عذرشان را هم میآورد که روی جهالت و نادانی است من عذرخواه اینها هستم خود حضرت توجیه میکنند روایت داریم آن کسی خدا را از همه بیشتر شناخته اعرف الناس از حدیثهای کلیدی و کاربردی است چه کسی خدا را از همه بیشتر شناخته و به درون راه پیدا کرده اَعرَفَ النَّاسَ بِاللّهِ اَعذَرَهُم لِلنّاسِ وَ اِن لَم يَجِد لَهُم عُذرًا اِذَا جَنَيتَ فَاعتَذَرَهُ این حدیث نشان میدهد که پیغمبر ما از همه بیشتر خدا را شناخته اند این حدیث از حضرت امیر است از احادیث کلیدی و کاربردی است میفرماید آن کسی از همه بیشتر خدا را شناخته که بیاید عذرخواهی برای خلق درست بکند ولو این که اینها عذر موجه نداشته باشند با این که صد در صد حق با خداست آن کسی که کفر میورزد نفاق میورزد گناه میکند معصیت میکند کارهای خلاف میکند با خدا مقابله میکند آدم بدی است ما باید طرف خدا را بگیریم ولی خدا دوست دارد که طرف خلق را بگیری عذر موجه یا عذر غیر موجه برایشان بیاوری ریش گرو بگذاری بگویی خدایا ببخش گذشت کن همان کاری که پیغمبر میکرد او بیشتر از همه شناخته که خدایا آنها نمیفهمند با این که عذرش غیر موجه است انه لم یکن حضرت امیر سلام الله علیه میفرماید اَعرَفَ النَّاسَ بِاللّهِ اَعذَرَهُم لِلنّاسِ وَ اِن لَم يَجِد لَهُم عُذرًا اِذَا جَنَيتَ فَاعتَذَرَهُ در غرر الحکم است یعنی عارف ترین داناترین فرد به شناخت خدا آن کسی است که بیشتر از همه عذر برای خلق درست بکند یعنی راه ارتباط بین اینها با خدا درست بکند ریش گرو بگذارد واسطه شود بگوید قوم من هستند نمیفهمند جاهل هستند من تحمل میکنم شما ندیده بگیر خدا خیلی دوست دارد لذا پیغمبر خدا جملهی دیگری دارند إِنَّ اللَّهَ - عَزَّ وَ جَلَّ - لَمْ یَبْعَثْنِی مُعَنِّفاً، وَ لَکِنْ بَعَثَنِی مُعَلِّماً مُیَسِّراً خدا من را نفرستاده که سخت بگیرم من پیغمبر سخت گیری نیستم یعنی پیغمبری که به رنج و زحمت بیندازم دیگران را سخت گیر نیستم معنف یعنی این که آدم بهانه جویی درست بکند یک ملعمی سخت میگیرد یک معلمی است بالاتر از سخت عذر و بهانه درست میکند الکی که طرف را ردش بکند اذیت بکند نه من سخت گیر هستم نه بهانه جو هستم بلکه معلم آسان گیری هستم به کمترین چیز میخواهم نجات بدهم چیزی را بهانه بیاورم برای نجات خلق امیدواریم که گذشت پیغمبر و عذرخواهی که پیغمبر داشتند این روحیه در امت هم تجلی پیدا کند و نزدیک شویم. به برکت این ایام که ایام شهادت این بزرگواران است یک شعاع پرتویی از نور پیغمبر امام مجتبی امام رضا به ما بخورد ما در مسیر آنها حرکت بکنیم.
شریعتی: خیلی ممنون صلوات و درود خدا بر حضرت محمد مصطفی و خاندان پاکش. صفحهی 303 آیات 84 ام تا 97 ام سورهی مبارکهی کهف در سمت خدای امروز تلاوت میشود ثواب تلاوت این آیات را هدیه میکنیم به روح بلند حضرت محمد مصطفی امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام و از ثواب و برکاتش بهره مند شویم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿٨٤﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٨٥﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿٨٦﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿٨٧﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿٨٨﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٨٩﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿٩٠﴾ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿٩١﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٩٢﴾ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿٩٣﴾ قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿٩٤﴾ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿٩٥﴾ آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿٩٦﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿٩٧﴾
ترجمه:
ما به او در زمین، قدرت و تمکّن دادیم و از هر چیزی [که برای رسیدن به هدف هایش نیازمند به آن بود] وسیله ای به او عطا کردیم. (۸۴) پس [با توسل به وسیله،] راهی را [برای سفر به غرب] دنبال کرد. (۸۵) تا زمانی که به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب] خورشید را چنین یافت که در چشمه ای گرم و لجن آلود غروب می کند، و نزد آن قومی را یافت [که فساد و ستم می کردند]. گفتیم: ای ذوالقرنین! یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان] عذاب می کنی و یا در میانشان شیوه ای نیک در پیش می گیری. (۸۶) ذوالقرنین گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه] ستم کرده، عذابش می کنیم، آن گاه به سوی پروردگارش بازگردانده می شود، پس او را عذابی سخت خواهد کرد. (۸۷) و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد. (۸۸) پس [باز هم با توسل به وسیله] راهی را [برای سفر به شرق] دنبال کرد. (۸۹) تا زمانی که به محل طلوع خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع می کند که در برابر آن پوششی [از مسکن و لباس] برای آنان قرار نداده ایم. (۹۰) [سرگذشت ذوالقرنین و ملت ها] این گونه [بود]، و یقیناً ما به آنچه [از وسایل و امکانات مادی و معنوی] نزد او بود، احاطه [علمی] داشتیم. (۹۱) سپس [با توسل به وسیله،] راهی را [برای سفر دیگر] دنبال کرد. (۹۲) تا زمانی که میان دو کوه رسید، نزد آن دو کوه، قومی را یافت که هیچ سخنی را به آسانی نمی فهمیدند. (۹۳) [آنان با رمز، اشاره و با هر وسیله ای که ممکن بود] گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخریب] در این سرزمین فساد می کنند؛ آیا می پذیری که ما مزدی برایت قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ (۹۴) گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است؛ پس شما مرا با نیرویی یاری دهید [تا] میان شما و آنان سدّی سخت و استوار قرار دهم. (۹۵) برای من قطعه های [بزرگ] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانی که میان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره ها] بدمید تا وقتی که آن [قطعه های آهن] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روی آن بریزم. (۹۶) [هنگامی که سد ساخته شد] یأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنه ای وارد کنند. (۹۷)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: در روزهایی که مزین به نام حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شنیدن از فضیلت صلوات بر محمد و مصطفی و خاندان پاکش شنیدنی تر خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمودند إذا ذُکِرَ النَّبیُّ صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَآلِهِ فَأکْثِرُوا الصَّلاۀَ علیهِ هر وقت ذکر پیغمبر نام و یاد پیغمبر شد زیاد صلوات بر پیغمبر و آل بفرستید و بعد فرمودند فَإنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلی النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَآلِهِ صَلاۀً واحِدَۀً صَلَّی اللهُ عَلیهِ ألفَ صَلاۀٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِن المَلائِکَۀِ فرمودند اگر کسی یک بار درود و صلوات بر پیامبر عظیم الشان بفرستد خدای متعال هزار صلوات رحمت نازل میکند با هزار صف از ملائکه به کسانی که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در آیهی 87 و 88 این صفحه خدای متعال از قول ذوالقرنین که مرد صالحی بوده البته اختلاف است که ذوالقرنین چه شخصیتی بوده آیا پیغمبر بوده یا نبوده در هر صورت حاکمی بوده عادل بوده و مرد صالحی بوده از قول ایشان خدای متعال نقل میفرماید که برای افرادی که تحت فرمان او بودند گفت «قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا» (کهف/87) یعنی مواظب باشید در دستگاه تان ظلم نکنید که اگر کسی ظلم بکند هم در دنیا گرفتار میشود من عقوبت میکند و فکر نکند با عقوبت دنیا کارش تمام میشود بلکه بعد هم روز قیامت به پروردگار مراجعه میکند خدا او را عذاب سخت خواهد کرد اما افرادی که ایمان میآورند عمل صالحی انجام میدهند هم پاداش خوب هم جزای بهتر در دنیا نصیب شان میشود و هم کارهایشان روان میشود یعنی غیر از این که کارهای خوب و ایمان و عمل صالح انجام میدهیم خدا مزد و ثواب میدهد باعث میشود یسر و آسانی و روان شدن در زندگی و کارهای دنیا و آخرت مان پیش بیاید یعنی هم پاداش میدهند هم کارهایمان را رو به راه میکنند که در مسیر به راحتی به مقصد برسیم.
شریعتی: خیلی ممنون در بخش اول از سیرهی پیامبر در عفو و گذشت شنیدیم در این بخش هم ادامهی فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: همان طوری که عرض کردیم گذشت و عفو و حلم و بردباری سجیهی همهی انبیا و امامان و اولیا خدای متعال بوده امام مجتبی علیه السلام که مظهر حلم و بردباری بودند مرد شامی آمد فحش و ناسزا به خود حضرت گفت و به مولی امیرالمونین علی علیه السلام چقدر امام مجتبی با گذشت برخورد کردند به حدی که آن شخص گریه افتاد همانی که داشت فحاشی میکرد گفت خدا میداند که رسالت را اولش سخت است ولی انسان یک کمی تحمل بکند و یک کمی آن غیض و خشم اش را فرو ببرد احساس یک آرامش و خوشی و راحتی به آن دست میدهد که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست کم کم آن سعهی صدر میآید اولش سخت است و بعد به قدری احساس آرامش پیدا میکند یک مثال خیلی ساده بزنیم شما در کوچه خیابان بدهند هزار مورچه به تو فحش بدهند چه اهمیتی برایت دارد؟ وقتی آدم بزرگ شد نو رس شد دیگر تعریف و تمجید برای آدم اثر نمیگذارد و اگر بتواند ضعیفها را نجات بدهد خیلی زیبا و عالی است چون این ایام متعلق است به امام هشتم از همهی عزیزانی که در جوار ملکوتی امام رضا علیه السلام هستند که برای همه دعا بکنند برای بازماندهها افرادی که جا مانده اند نتوانسته اند بروند افرادی که از راه دور آرزو دارند برای همهی عزیزان دعا بکنند ما در تاریخ یک تکهی عجیبی از آقایی و بزرگواری امام هشتم داریم که نقل شده یک سرهنگی بوده به نام جلودی آدم خشن و بی رحمی بوده در زمان هارون الرشید او را مامور به یک سپاهی که بروند مدینه را محاصره بکنند و بنی هاشم را خلع سلاح بکنند کرد زمانی بود که امام هشتم در مدینه بودند در بیست سال زمان امامت حضرت رضا 17 سال در مدینه بودند و 3 سال آخر در خراسان. در زمان امام هشتم بود این جلودی خشن و بی رحم آمد بنی هاشم را شروع کرد غارت کردن پول طلا نقدینگی را جمع میکردند و اگر سلاحی داشتند میگرفت تا نتوانند سر بلند کنند همان طور که اهل مدینه را غارت میکرد رسید به خانهی امام هشتم علیه السلام در خانه را زدند آقا آمدند دم در گفتند مامور هستم وارد خانه شوم نقدینگی طلا و جواهر را جمع کنم برای آقا خیلی سخت بود وارد خانه شود دست به نامحرم ممکن است دراز بکند فرمودند آن چه میخواهی میآورم ولی وارد خانه نشو قبول نکرد خیلی حضرت اصرار کردند قبول نکرد گفت من باید با ماموران بیایم در خانه برای حضرت خیلی ناگوار بود کار به این جا که رسید حضرت او را قسم دادند فرمودند تو را به خدا قسم میدهم که وارد خانه نشو من قول میدهم هر چه هست بیاورم تحویل دهم این جا رحمش طلوع کرد گفت حالا که قسم دادی قبول کرد حضرت رفتند هر چه قول داده بودند آوردند تحویل دادند خانههای دیگر هم رفتند خاطرهی خیلی تلخی از این آدم بی رحمی در مدینه در دلها و ذهنها نشست گذشت دوران و هارون از دنیا رفت و حکومت به مامون رسید و مامون هم به خاطر نیتهایی که داشت که نیتهای شومی بوده امام هشتم را بالاجبار آورد در خراسان به عنوان ولی عهدی از عهد و پیمان گرفت چند نفر مخالفت کردند از سران یکی جلودی بود و چند نفر از بزرگان بنی عباس گفتند این کار را نکن پدران تو این همه زحمت کشیدند حکومت را به دست خودت میخواهی به بنی هاشم بدهی نمیدانستند چه نقشهای دارد جلودی و دو نفر دیگر را زندان کرد به خاطر حفظ ظاهر چند روزی گذشت ولی عهدی امام هشتم را محکم کرد یک روز در مسندش نشست گفت تکلیف من با این سه نفر باید معلوم شود نفر اول را آوردند تا وارد شد گفت مامون من خیر خواه تو هستم واگذار نکن به بنی هاشم گفت قبول کن و الا میکشم اولی را کشتند دومی را هم آوردند مخالفت کرد اعدام کردند سومی را که آوردند همین جلودی بوده با این خاطرات تلخی که در ذهن افراد و بنی هاشم بوده امام هشتم در موضع قدرت هستند کنار مامون به عنوان ولی عهد میتوانند اعمال نفوذ و قدرت بکنند چشمش افتاد به این جلودی ما بودیم چه کار میکردیم؟ امان از حلم صبر بردباری صبر گذشت که یک سر سوزن من این یکی دو هفته جملهای داشتم تکرار کردم که در راه اهل بیت کسی ذرهای قدم بردارد ولو ذرهای باشد ولو این که جلوی ظلم و ستمش را بگیرد آنها باز پاسخ میدهند تا امام هشتم چشم شان افتاد به جلودی نفرمودند او 999 بدی داشته گفتند من قسم داشتم در خانه نیاید نیامد من این جا باید شفاعت کنم یادشان بود فوری آمدند دهان مبارک را آوردند کنار گوش مامون گفتند این جلودی را به من ببخش با این همه ستمها و ظلمها چون من قسم اش دادم در خانه نیاید نیامد آن جلودی نگون بخت وقتی این صحبتی را شنید فکر کرد امام هشتم دارند میگویند ریشهی این را در بیار زود تر بکش بدبین بود که آدم باید خوش بین باشد نبود گفت مامون حرف امام هشتم را دربارهی من قبول نکن نگون بخت شقی و بد عاقبت مامون هم گفت آقا میخواست شفاعتت کند بدبخت من هم حرف او را قبول نمیکنم جلاد او را ببر اعدام کن امام هشتم امام رئوف است امام مهربان است دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری عجیب است امامهایی که با دشمن این قدر مدارا میکردند این قدر تحمل میکردند یک سر سوزن اگر عقب نشینی داشتند میخواستند دستگیری از آنها بکنند آیا دوستانی که خیلی عزیزان پیاده رفتند مشهد در سرما گرما خیلیها از اینها پذیرایی کردند قطعا بدانید روایاتی که دربارهی زیارت امام هشتم است خیلی فوق العاده است بعد از زیارت امام حسین بالاترین زیارتها زیارت امام رضا علیه السلام است دو روایت داریم از امام جواد علیه السلام فرمود زیارت فرزندم بالاتر از زیارت کربلا است که علما در آن متحریند که این روایات چه میخواهد بگوید در روایت داریم روز قیامت که خواهد شد پیغمبر ما و امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین و چهار نفر از انبیا پیشین حضرت ابراهیم حضرت موسی حضرت عیسی و حضرت نوح میآیند در صحرای محشر و کل زوار قبول مشاهده مشرفه پشت سر این بزرگواران جمع میشوند آنهایی که مدینه نجف کاظمین سامرا مشهد زیارت معصومین رفتند زیارت از امام هفتم علیه السلام فرمود زوار قبور اهل بیت که جمع میشوند أَلَا إِنَّ أَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلِيٍّ زائران امام هشتم علی بن موسی الرضا هم درجه شان از همهی زوار بالاتر است و هم مزد و عطا و ثواب شان از همه بیشتر است چون امام حسین علیه السلام را چهار امامیها هفت امامیها زیدیها همهی گروهها زیارت میکنند ولی امام هشتم را افرادی معتقدند که دوازده امام را قبول کرده باشند لذا در بعضی روایات دارد من دست زائرم را میگیرم وارد بهشت میکنم به دعبل حضرت فرمودند که مَن زَارَنِی فِی غُربَتِی کَان مَعِی فِی دَرَجاتِی فِی الجَنَّةِ مَغفُورًا لَهُ اگر کسی به زیارت من در غربت بیاید در کنار من درجهی من با آمرزش گناهان در بهشت در کنار خودم او را جای خواهم داد.