كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/10/08.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران و بینندگان عزیز عرض سلام داریم ایام حلول ماه پیامبر عظیم الشان ماه رحمت و مهربانی را تبریک عرض میکنیم امیدواریم که دو ماهی که عزاداری کردند زیارت رفتند مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشد و جا دارد همین جا تشکر بکنیم بسیار پیامهای بشارت دهندهای بود که بسیاری از بینندهها به نیت سمت خداییها صد قدم بیشتر کمتر فراوان یعنی اگر خیلیها نتوانستند بروند خیلی از اینهایی که رفتند به نیابت از همهی بینندگانی که نتوانستند رفتند این شرکت بین المللی خوب است همه در کارها مستحبات همه را شریک میکنیم که اگر کم آوردیم دوستان به داد برسند ثوابش هم مضاعف است ما تشکر میکنیم از همهی عزیزان و عزیزانی که خیلی دلخوش کننده بود این پیامها که هفتهی قبل راجع به گذشت و عفو مطرح کرده بودیم که سیرهی پیغمبر عفو و گذشت فراوان بوده بسیاری از عزیزان پیام داده اند که به خاطر این بحثها از بستگان و فامیل و آشناها گذشتیم از پدر مادر گذشتیم پدر مادرها از اولاد گذشتند یک عروس خانمی نوشته بود چهارده سال مادرشوهرم من را خیلی اذیت کرده بود من ده سالش را گذشتم آن چهار سال را هم بگذرد کینهها را از دل ما دور کنیم خدای متعال رحمتش را سر راه ما سرازیر خواهد کرد.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یکی از چیزهایی که واقعا خیر و برکت و فیض و رحمت الهی را بر هر انسانی یا جامعهای باز میکند ادب و حیا است که هر کس واقعا به این صفت برجسته آراسته شود درهای رحمت لطف و عنایت به او سرازیر میشود و برعکس چیزی که مانع خیر و برکت و فیض الهی میشود بی ادبی است و بی حیایی است امیرالمومنین سلام الله علیه بیان نورانی دارند که کمال یک انسان ادب است یعنی اگر به یک کسی میخواهیم نمره بدهیم با ادبش یعنی چقدر ادب دارد در محضر خدا در محضر بندگان خدا نمرهای که به انسانها داده میشود با ادبی است که دارند ادب میشود معیار. یعنی رتبههای بهشت و کمال با ادب تعیین میشود و برعکس درکات جهنم هم با بی ادبی است هر کس بی ادبی اش بیشتر است در درکات جهنم بیشتر فرو میرود ادب منشأ همهی خوبی هاست در روایات ما بسیار زیاد راجع به ادب و حیا سفارش شده و عالم که مشکلات پیدا کرده بر اثر یک عدهای بی حیا و بی ادب بوده آتش افروزیها ظلمها ستمها بی برکتیها ناراحتیها کدورتهایی که در جامعه اتفاق افتاده مال یک عدهای بی ادب بوده از صدر خلقت تا کنون و بعد هم همین طور مگر افرادی که مودب شده اند و جلوی بلاها و فسادها و ظلمها را گرفته اند در اول خلقت اول کسی که بی ادبی کرد ابلیس بود خدای متعال با این همه لطف و عنایاتی که به ابلیس کرد خطاب به او فرمود به بزرگ تر و بهتر از خودت سجده کن و شیطان بی ادبی کرد سجده نکرد یعنی یک بی ادبی شیطان و تکبر و غرور شیطان باعث شد که شش هزار سال عبادتش از بین برود و مورد لعن و طرد قرار بگیرد و توبه هم نکرد و اظهار ندامت هم نکرد بلکه بی ادبی اش را ادامه داد با خدا چک چک کرد که من بهترم به خدا گفت تو اشتباه میکنی من از آتشم او از خاک است او باید به من سجده بکند یا احترام بگذارد این بی ادبی است هر چه ما صدمه در عالم خوردیم بر اثر بی ادبی بی ادبها بوده.
شریعتی: بی ادبی یعنی رعایت نکردن آداب؟
حاج آقا فرحزاد: بله به یک معنا دین ما مکتب انبیا همه اش آداب و ادب است. ادب را مفصل تر توضیح میدهیم که تمام دین در یک کلمه ادب است ادب با خدا ادب با بندگان خدا با اولیا خدا ادب نسبت به حیوانات آدم مودب باشد ظلم نکند شکنجه نکند به کل خلقت به گیاه به منابع طبیعی انسان حرمت قائل شود اینها مخلوقات خدا هستند عالم محضر خداست و همهی موجودات آیات و نشانههای خدایی هستند به کوچک ترین آیهی خدا بی ادبی کردن جسارت به صاحب آیه است در یک جمله و کلام همهی دین ما ادب و آداب است کمترین عرض ادب و احترام سلام کردن است یعنی خود سلام یک ادبی است که من احترام میگیرم به طرف مقابل سلام میگویم دعا میکنم سلام نام خداست میگویم خدا با شما باشد خدا همراه شما باشد یا سلامتی و توفیق برای طرف مقابل میخواهم از یک تبسم و بشاشیت که نشان میدهم ادب است با یک ارباب رجوع مودبانه برخورد بکنم اگر نمیتوانم کارش را راه بیندازم مودبانه ردش بکنم نه این که توبیخ بکنم یا سرزنشش بکنم که این مشکل شماست مشکل ما و مشکل شما ندارد مشکل ما یکی است سر سفره مینشینیم مودب باشیم. مودب باشیم نسبت به پدر مادر و استاد هم سایه و هم کار تمام اینها خلاصه میشود در ادب. از ابتدا که کوچکترین احترام یک موجودی را گرفتن و به انسان و نزدیکان و پدر مادر و انبیا و اولیا تا خدای متعال. بزرگی کلام قشنگی داشت میفرمود اینهایی که زیارت اربعین رفتند یا زیارت مشهد رفتند یا در یک جلسهی روضه هزاران نفر شرکت میکنند کدام شان به آن امام نزدیک تر است هر کس که با ادب تر است هر کس که با حیا تر است آن در دل و جان آن امام یا پیغمبر جا دارد. یا کسی که آداب زیارت را درست به جا میآورد. بعضیها فشارهایی که به دیگران میآورند یا سد معبر میکنند یا تنه میزنند مزاحم میشوند یا داد و بیداد فراوان کنار ضریح امام رضا علیه السلام داد میزند فریاد میزند مثل این که خدا نمیشنود پیغمبر نمیشنود ما آیاتی داریم در محضر پیغمبر یا امام نباید انسان بلند داد بزند فریاد بزند باید مودب باشد حتی اعلام میکنیم دعایی صلواتی نباید داد میزنیم در کنار ضریح مطهر داد میزند صلوات این ادب نیست ما در محضر امام هستیم در محضر امام باید انسان زبانش حرکتش رفتارش خیلی مهم است اگر میخواهیم در دل پیغمبر و امام جا باز کنیم راهش ادب تواضع کوچکی کردن و حیا و مودب بودن است چه ادبهای باطنی و قلبی که فکر و نیتهای بد به ذهن مان نیاید چه ادبهای ظاهری که انسان با طهارت برود آرام قدم بردارد تنه به کسی نزند مودب وارد و خارج شود حرکت دیگران را نگاه دارد اگر میخواهیم در پیش خدا قرب پیدا کنیم و فیض و برکت الهی بر ما ببارد یا پیش پیغمبر و امام قرب پیدا کنیم راهش ادب کردن و تواضع کردن است.
شریعتی: خیلی مقولهی وسیعی هم است در لحظه لحظه مان باید مودب باشیم.
حاج آقا فرحزاد: بله این که ادب محضر خدا را درک کنیم خود بند خدا بودن و بندگی خدا را کردن بالاترین ادب هاست. یک بزرگی تعبیر قشنگی دارد ادب ممکن است از یک کرنش کوچک بدنی تواضع و سلام شروع شود تا بالاترین مرحلهی ادب که بالاترین مرحلهی ادب برای روح و جان ما رضا و تسلیم است یعنی در مقابل خدا تسلیم محض شود «راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» کلامی که امام حسین در گودی قتل گاه تمام هستی اش را برای خدا ادب کرد تقدیم کرد گفت تَسلِیمًا لأمْرِکَ راضی ام به رضای تو جز تو پناه گاه و غیاثی نیست این ادب کامل است این است که انسان راضی و تسلیم باشد از خدا گلایه نداشته باشد حد اعلای ادب است به یک معنا موت اختیاری یعنی روح و جان ما در اختیار خدا باشد ملک را به صاحب ملک واگذار کنیم روح ما جان ما جسم ما مال خداست پیش هست او بباید نیست شد یا به قول حافظ این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزی رخش ببینم و تقدیم وی کنم. این ادب کامل که کاملترین مال اولیا است روح و جانشان را تسلیم خدای متعال میکنند و ادب تن شان این است که بدنشان را تسلیم میکنند و میمیرند مرده چقدر مودب است؟ هیچ حرکتی در برابر خدا ندارد قلب پا دست همه را تسلیم خدا میکند این ادب کامل بدن ماست که تسلیم میشود ادب جان ما هم این است که تسلیم شویم موت اختیاری مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا به یک معنا سیر ما از ریز تا درشت همه اش ادب است به قول بزرگی اگر انسان بداند که در این ادب و تسلیم شدن و مردن و جان فدا کردن در راه خدا چقدر زندگی و حیات و زنده شدن و قرب است همه اش میآید در کلاس ادب و در کلاس این که مودب تر شود خودش را جمع و جور بکند همان جملهای که شما همیشه تکرار میکند شکستن آن من است که تمام بحثهای ما به همان برمیگردد ادب یعنی این که من را در مقابل خدا حق و بزرگترها و بهترها بشکنیم.
شریعتی: آن قدر مقولهی مهمی است که أَدَّبَنِي رَبِّي حضرت پیامبر فرمودند خداوند ایشان را ادب کرده.
حاج آقا فرحزاد: اول مودب ادب کننده خود خدای متعال است و برترین شاگردی که تربیت کرده پیغمبر عظیم الشان است که فرمود اَنَا اَديبُ اللّه یعنی من تربیت شدهی خدای متعال است هفتهی آینده چون نزدیک به تولد حضرت است مفصل میگوییم که خدا پیغمبر خودش را با محبت و عشق خودش تأدیب کرد این خیلی مهم است خدا اول ادب کننده است و پیغمبر اول شاگرد تربیت شدهی خداست حضرت با افتخار هم میگویند. این جملهای که منابع اهل سنت هم نقل کرده اند آن ادب کامل که محو و نیستی است در راه خدای متعال پیغمبر ما آن قدر در مقابل خدا میخواست احساس وجودی نشان دهد که این تعبیر نقل شده یا لَیْتَ رَبّ مُحَمدٍ لَمْ یَخْلُقْ مُحَمَّداً کاش محمد خلق نمیشد یعنی میخواهد بگوید در مقابل هست او من نیستم هیچ نیستم هر چه هستم اوست لذا چون در مقابل خدا نیست محض شده خدا نام او را کنار نام خودش گذشته او را همه کارهی خلقت قرار داده امین کسی است که هر چه دارد تحویل صاحب خانه بدهد چون همه چیز را تحویل داده نیست محض داده لذا خدا همه چیز را به او مرحمت کرده یک جملهای از یکی از بزرگان است میفرمودند در زمان پیغمبر و امامان همه نوع اطرافیان دور پیغمبر و امامان بوده اند مثل سلمانها مقدادها چطور شد نزدیک شدند منا اهل البیت شدند هر کدام از اینها که مودب تر بودند حرف بی جا نمیزدند حرکت بی جا نمیکردند سوال بیش از اندازه نمیکردند ما از سلمان حدیث خیلی کم داریم بزرگی فرمود سلمان محو پیغمبر و امیرالمومنین میشد محو حضرت زهرا میشد. حضرت زهرا بارها اجازه میداد سلمان بیاید از محضر بی بی استفاده بکند ما کم داریم این طوری راه داشته باشد به اهل بیت. منا اهل البیت خیلی کلام بلندی است یعنی من خودش را نابود کرد در مقابل اینها نیست شد منّا وقتی میشود که او خودش برود کنار من کی ام لیلی لیلی کیست من هر دو یک روحیم اندر دو بدن. منا کسی میشود که من اش برود کنار و جزء آنها میشود. وقتی خودت رفتی کنار هستی وجودت را تسلیم محض کردی بر اثر تسلیم و رضا بودن پایش را میگذاشت روی جای پای امیرالمومنین. یک جایی رفته بودند دیدند یک جای پا بیشتر نیست سلمان گفت من پایم را گذاشتم جای پای امیر. این اشاره است یعنی.
هر راهی که ایشان برود هر امری که ایشان صادر بکند اینهایی که به قول بزرگی فرمودند اگر گفتند سلمان منا اهل البیت البته برای ده پانزده تا از اصحاب امامان هم پیدا کرده ایم که درباره شان آمده دربارهی ابوذر هم داریم اینها مستورههایی بوده که رو کرده اند که میشود راه پیدا کرد و الا فراوان داشته اند که رو هم نمیکردند یعنی عدهای بودند که واقعا تسلیم بودند اویس قرنیها دور بودند بعضیها را افشا کرده اند بعضیها را نه. چه باعث شد به اندرونی راه پیدا کند و محرم شود این ادب و تسلیم و این که در دل طرف جا باز کند وجودش را وقف طرف کند اینها بر اثر ادب نزدیک شدند هر چه بلا و مصیبت دیدیم افرادی که دور شدند مثل ابلیس بی ادبی بود که کردند چون همه دیدند به پیغمبر و اهل بیت احتیاج دارند آمدند دندان پیغمبر را شکستند تهمت زدند اینها بی ادبی بود منتها پیغمبر دعا میکردند بلا بر آنها نازل نشود جلوی بلاها را میگرفتند یا افرادی که بعد از پیغمبر آمدند در خانه را آتش زدند حضرت محسن را شهید کردند این بی ادبیها بود که آتش بر همهی عالم زد الآن مدیریت عالم به دست یک عده افراد بی کفایت افتاده به خاطر این است که یک عدهای بی ادب آمدند جای اولیای خدا را گرفتند و این سر سلسله ادامه پیدا کرده همه احتیاج به پیغمبر و اهل بیت دارند منتها بعضیها با ادب وارد خانه شدند بعضیها جسارت کردند ریسمان به امام ببندیم امام را ببریم به مسجد با شمشیر بگوییم با من بیعت کن این بی ادبیها بود که این همه فجایعی که اتفاق افتاده مال بی ادبی هاست لذا این فرمایش حضرت زهرا که فرمود اگر ناخدای امت در جای خودش قرار میگرفت و امام به حق در جایگاه خودش قرار میگرفت گناه و معصیت نمیشد ظلم نمیشد فساد نمیشد خون ناحق ریخته نمیشد زنا و فحشا اتفاق نمیشد مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ دو نفر با هم دعوایشان نمیشد اختلاف پیدا نمیکردند این که یک عدهای بی ادب آمدند این همه به هم ریختند زمام کار را از دست صاحب اصلی گرفتند امام را خانه نشین کردند هر چه در عالم صدمه خوردیم بی ادبی بی ادب هاست یعنی حق را از حق دار بگیریم این بی ادبی است تعدی به حقوق دیگران پیغمبر است امام است پدر خاله برادر همسایه الآن پروندههایی که در دادگاه تشکیل میشود مال بی ادبی است که ادب رعایت نمیشود به حقوق دیگران تعدی میشود این همه طلاق ها. خانم حقوق شوهر را مراعات نمیکند شوهر حقوق خانم را مراعات نمیکند جنگ و دعوا و تفرقه و اختلاف و دادگاه و دادگاه کشی. سر نخ تمام فسادها و ظلمها و کوچک و بزرگ بی ادبی است اگر کسی حریم خودش را حفظ کند به حریم دیگری تعدی نکند این ادب است وقتی ما از حریم مان پا را بالاتر میگذاریم این کلامی که مثنوی میگوید از خدا خواهیم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از فیض رب. بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد. یک ابلیس آمده دنیا را آتش زده یک قابیل آمده بی ادبی کرده حسادت کرده برادرش را کشته این همه بدعت آدم کشی بدعت برادر کشی بدعت ظلم و فساد روی زمین راه افتاده تمام بدعت گزارها سهیم اند در خونهایی که ریخته میشود در جنایاتی که میشود چون بی ادبی کردند یک نفر که چاقو میکشد کار خلاف میکند یا معتاد میشود یا دیگران را به اعتیاد دعوت میکند این بدعت را میگذارد سنت غلطی را پایه ریزی میکند و در تمام این گناهان شریک است برعکس اش کسی که ادب میکند سنت خوبی را احیا میکند کار خوبی را رواج میدهد تا روز قیامت برای او ثواب مینویسند هر چه خیر و برکت است مال افراد با ادب است که از حریم خودشان تجاوز نمیکنند و هر چه ما فساد داریم مال بی ادبی است ما چوب بی ادبها را میخوریم این حدیث را خوانده ام سلیمان پیغمبر بارندگی نشد خواستند بروند بیابان نماز باران بخوانند وقتی که رفتند نماز بخوانند دیدند یک مورچهای سرش را بالا کرده با خدا دارد نجوا میکند در کلمهی سلم سلیمان محدث قمی در سفینه البحار آورده به خدای متعال عرض کرد ما را به گناه بنی آدم مواخذه نکن بنی آدم تمرد میکنند ظلم میکنند گناه و معصیت میکنند آن وقت خشک سالی میشود ما هم دانه میخواهیم آب میخواهیم بنی آدم گناه کرده اند معلوم میشود گناه ما حتی یک مورچه را هم در گوشهی بیابان زحمت میاندازد و تاثیر دارد با خدا نجوا کرد و التماس که ما را به گناه بنی آدم مواخذه نکن به ما مورچهها رحم بکن باران رحمتت را نازل کن خدای متعال به حضرت سلیمان علیه السلام وحی کرد لازم نیست نماز باران بخوانی ما دعای این مورچه را مستجاب کردیم خود خدا هم به این مورچه یاد میدهد این است که انسانهای با ادب حتی یک موجود با ادب ممکن است عالم را دگرگون بکند باران رحمت بفرست غلامی که امام سجاد داشتند رفت دعا کرد باران رحمت آمد یک بی ادب میتواند آتش افروزی در دنیا بکند یک بی ادب روز عاشورا میآید منافق است در حرم امام هشتم بمب منفجر میکند اوج بی ادبی است میلیونها زائر دیگر باید بازرسی شوند تا قیامت فکر میکنم طول بکشد بازرسی بشوند کیف و کفشها را بگذارند هزارها نفر شیفت شبانه گذاشته شوند قبلا که این طوری نبوده قم این طوری نیست میخواهم بگویم یک بی ادب میتواند چقدر آدمها را در زحمت بیندازد و یک با ادب میتواند دنیا را دگرگون بکند و درس ادب بیاموزد.
شریعتی: حاج آقای فرحزاد یکی از کتاب هایشان را به مناسبت ماه ربیع آورده اند ان شاء الله دوستان همراه ما باشند بعد از تلاوت قرآن کتاب را معرفی خواهیم کرد. ادب تلاوت قرآن را هم رعایت بکنیم صفحهی 310 قرار امروز دوستان ما در سمت خداست آیات 65 تا 76 سورهی مبارکهی مریم ان شاء الله تمام لحظات زندگی تان به برکت این ایام منور به نور صلوات باشد و مزین به زینت قرآن کریم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿٦٥﴾ وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ﴿٦٦﴾ أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿٦٧﴾ فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ﴿٦٨﴾ ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿٦٩﴾ ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿٧٠﴾ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا ﴿٧١﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿٧٢﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا ﴿٧٣﴾ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا ﴿٧٤﴾ قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا ﴿٧٥﴾ وَيَزِيدُ اللَّـهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا ﴿٧٦﴾
ترجمه:
[اوست] پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو قرار دارد؛ پس او را بِپرَست و بر پرستیدنش شکیبا باش. آیا برای او همنامی می دانی [که او هم پروردگار آسمان ها و زمین باشد؟!] (۶۵) و انسان می گوید: آیا زمانی که بمیرم به راستی زنده [از خاک] بیرونم می آورند؟ (۶۶) آیا انسان به یاد نمی آورد [و توجه ندارد] که ما او را پیش از این در حالی که چیزی نبود، آفریدیم. (۶۷) پس به پروردگارت سوگند، آنان را [که بدون دلیل و از روی جهل و نادانی منکر زنده شدن مردگانند] با شیاطین محشور می کنیم، سپس آنان را در حالی که به زانو درآمده اند، گرداگرد دوزخ حاضر خواهیم کرد. (۶۸) آن گاه از هر گروهی، آنان که بر خدای رحمان عاصی و سرکش تر بوده اند، بیرون می کشیم. (۶۹) سپس ما به کسانی که برای سوختن در دوزخ سزاوارترند، داناتریم. (۷۰) و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ می شود، [ورود همگان به دوزخ] بر پروردگارت مسلّم و حتمی است. (۷۱) سپس آنان را که [از کفر، شرک، فساد و گناه] پرهیز کردند، نجات می دهیم، و ستمکاران را که به زانو درافتاده اند، در دوزخ رها می کنیم. (۷۲) و هنگامی که آیات روشن ما را بر آنان می خوانند، کافران به آنان که ایمان آورده اند، می گویند: کدام یک از ما دو گروه، جایگاهش [از جهت مادی] بهتر و مجلس اُنسش [از لحاظ اجتماعی و سیاسی] نیکوتر است؟ (۷۳) و چه بسیار اقوامی را پیش از آنان هلاک کردیم که لوازم زندگی بهتر [و منظر] و ظاهری [خوش نماتر و] نیکوتر داشتند. (۷۴) بگو: آنان که در گمراهی قرار دارند، باید [خدای] رحمان [بر پایه سنت جاری خود] به آنان مهلتی معین دهد، تا زمانی که آنچه را به آنان وعده داده اند ببینند، یا عقوبت و شکنجه [در دنیا] را یا عذاب قیامت را؛ پس به زودی خواهند دانست چه کسی جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوان تر است؟! (۷۵) و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهی نیکوتر است. (۷۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی خوشحال هستیم با سمت خدا ماه ربیع بهار صلوات است از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آ محمد بشنویم
حاج آقا فرحزاد: در روایت داریم یکی از چیزهایی که تلخی جان کندن و مرگ را آسان میکند صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و هول دنیا و آخرت را سبک میکند و آسان میکند آنهایی که میخواهند راحت از این دنیا بروند بی هول و هراس و در برزخ و قیامت هم سهل الوصول باشد رفتن به بهشت این ذکر را مداومت بکنند که پیغمبر عظیم الشان صاحب صلوات دست آنها را ان شاء الله خواهد گرفت و ما یاد کسی هستیم برایش یک عمر دعا میکنیم شک نکنید آن بزرگوار پاسخ یک سلام واجب است صلوات بالاتر از سلام است قطعا پاسخ خواهند داد.
شریعتی: ان شاء الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اشارهی قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقا فرحزاد: در این سوره آیهی 71 و 72 خدای مهربان میفرماید بعد از این که روز قیامت را خدای متعال شرح میدهند در صحرای محشر همه را میآورند «وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا» (مریم/71) یعنی همهی شما باید از جهنم عبور بکنید این واردها بعضیها فکر میکنند به معنی این که باید داخل جهنم هم بروند در حالی که در عربی ورود به معنی داخل شدن فقط نیست هم به معنی داخل شدن است هم مثل این که میگوییم فلانی بر فلان چاه وارد شد یعنی کنار چاه هم قرار بگیرد میگویند ورود یا کنار خانه قرار بگیرد میگویند ورود به خانه کرده ورود به معنی دخول نیست یعنی از روی جهنم عبور میکنند چون بهشت ورای جهنم است همهی انسانها باید از جهنم عبور بکنند از پل صراط عبور بکنند تا برسند به بهشت «وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا» یعنی حکم حتمی خداست که همه از جهنم عبور بکنند حتی مومن و انبیا و اولیا خدا در روایات داریم مومن و اولیا که عبور میکنند آتش جهنم خاموش میشود یک روایت زیبا دیدم مومن آتش خاموش کن است وقتی از پل صراط عبور میکند آتش خاموش میشود خطاب به مومن میکند جُزْ یَا مُوْمِنُ فَإِنَّ نُورَكَ قَدْ أَطْفَأَ لَهَبِی یعنی نور تو آتش من را خاموش میکند در دنیا علامت این است که مومن شخصیت وارستهای جایی وارد میشود اختلاف و تفرقه و آتشها میخوابد وجودش این برکت را دارد که آتش را خاموش بکند در قیامت هم همین است هر جا مومن قدم بگذارد آتشها خاموش میشود بعد میفرماید همه از جهنم عبور میکنند ولی چه کسانی نجات پیدا میکنند «ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا» تمام آنهایی که اهل تقوا و ادب هستند تقوا به یک معنا ادب است یعنی حریم خدا حریم بندگان خدا را نگه میدارند آنهایی که با تقوا هستند با ادب هستند از پل صراط راحت عبور میکنند از آتش جهنم رد میشوند آنهایی که آتش افروزی میکنند با مال با زبان با بدن جهنم آنها را میگیرد امیدواریم اگر کسی آلوده به گناه و تعدی است جبران بکند و توبه بکند تا خدا ببخشد.
شریعتی: یادتان است که حاج آقای فرحزاد از خوشبینی به خدای متعال گفتند و در مورد فال خوش زدن مباحث سری جدیدی که در خدمت ایشان بودیم در مورد دعا و اجابت بود مباحث ایشان در این مورد تبدیل به کتاب شده به اسم دعا و اسرار اجابت بسیار کتاب خوبی است بخشهای بسیار متنوعی است دوستان ما استفاده بکنند از آیات و روایاتی که در کتاب بهره بردند مثل همیشه شیوا و روان است. خدمت شما هستیم قرار بود نمونهای از افراد با ادب را بگویید.
حاج آقا فرحزاد: من راجع به این کتاب عرض کنم خیلی چه پیام چه حضورا به ما گفتند با خواندن این کتابها تاثیر فوق العادهای در افراد بوده خیلیها خوش بینی شان به خدا زیاد شده آرامش میدهد انرژی مثبت میدهد و بحثها بحثهایی است که تاثیر گذار است امیدواریم به سایت مراجعه بکنند فایل صوتی کتبی یا کتابش را تهیه بکنند سنت خیلی خوبی است پیش از برنامه با شما همین بحث بود که ما متاسفانه همه اش عادت کردیم مهمانی میرویم یک جعبه شیرینی یا دسته گل ببریم البته خوب است سر جایش ولی اینها لحظهای است ماندگار نیست تمام میشود ولی بیاییم این فرهنگ را بینندههای عزیز ترویج بکنند دید و بازدیدهایی که میرویم کتاب ببریم سی دی خوب ببریم فیلم خوب ببریم.
شریعتی: من خودم خیلی مقیدم عیادت بیماران نوعا کنار آنها دسته گل آب میوه میبریم که مرسوم است کتاب هم ببرم مخصوصا آن جا خیلی احتیاج به مطالعه دارند و فرصت مطالعه هم است.
حاج آقا فرحزاد: خیلی خوب است حتی گاهی شده کتاب دست به دست گشته یا سی دی را در ماشین گذاشته میگوید ما از این جا تا مشهد پای منبر شما بودیم حتما یک آیه و حدیث تاثیر بگذارد کافی است و میگذارد هم پس این سنت باب شود نه کتاب بنده هر کتاب قشنگی هر سی دی قشنگی باب شود یا مستقلا ببریم یا کنار جعبه شیرینی و دسته گل احیا شود. یکی از شخصیتهایی که واقعا در ادب خیلی فوق العاده بوده مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه بوده که نوعا این ادب به شاگردان و نزدیکان هم همه سرایت کرده نوعا آنهایی که با ایشان نشست و برخاست داشتند تاثیر ادب در آنها بوده. مرحوم علامه طباطبائی این قدر با ادب بودند که اگر کسی ده ساعت در کنار ایشان قرار میگرفت سوال پیچ بکند یا تند صحبت بکند که ایشان را عصبانی بکند آرامش خودشان را حفظ میکردند پایشان را از ادب فراتر نمیگذاشتند با لبخند با تبسم بودند حتی یکی از شاگردان ایشان میفرماید با این که ایشان از نظر علم و سواد جزء بهترین اساتید قم بودند فراوان میشد از ایشان سوال میکردیم ایشان میفرمودند من بلد نیستم من خودم بارها شده از من سوال کردند عارم میشود بگویم نمیدانم سعی میکنم از آن در بروم که من با این دم و دستگاه و عبا و عمامه بگویم نمیدانم ولی ایشان خیلی راحت میفرمودند یادم نیست آدم جاهل به عارش نشود که چیزی یاد نگیرد آدمی هم چیزی بلد نیست عارش نشود بگوید نمیدانم ایشان مکرر میفرمایند شاگردانش که ما سوال میکردیم با این که علامه بود خیلی سوادش بالا بود ولی میگفت نمیدانم بلد نیستم این قدر این شخصیت با ادب بودند یک موقعی در پیاده رو میرفتند بروند درس یا برگردند یک دوچرخهای بچهای بوده در پیاده رو نباید بیاید در پیاده رو میافتد به آقا و آقا میافتد زمین و زخمی میشود آقا حواسش به بدن شان که زخمی شده نبوده بچه را بلند میکند خودت طوری نشدی؟ ما گاهی شده بسیاری از این کارهای جنایی یا پروندههایی که در دادگاه است مال یک تصادف جزئی است یک بوق بی جا زده اند یک تصادف سرعت سبقت بی جا کار خلاف طرف کرده فحش و فحش کاری و چاقو کشی و فحاشی اینها خیلی بی ادبی است در خارج واقعا این طور نیست خیلی مواقع ماشینها به هم میخورند پلیس میآید بیمه میآید حق و حقوق هم را میگیرند این که دو آهن پاره به هم خوردند بخواهیم همدیگر را از بین ببریم این خیلی غوغا میکند بی ادبیها در این زمینه به ما بر میخورد من ما خیلی گنده است عدم رعایت حق تقدم. بله یک کسی اشتباهی سبقت بی جایی گرفت حق ما را پایمال گرفت مواظب باشیم بد تر از او ده تا بی ادبی نکنیم. مرحوم علامه به فکر خودش نبوده نگران بچه بود او را نوازش میکند به او میرسد و به راهش ادامه میدهد یکی از شاگردانش میگوید ما یک موقعی همراه ایشان از درس برمیگشتیم رسیدند منزل دست کردند در جیب شان کلید بردارند دیدند که کلید یادشان رفته در زدند که خانواده اش یا خدمتگزاری که بود بیاید در را باز کند کسی نیامد دوباره در زدند ایشان عجول نبودند خود در زدن زنگ زدن پیام دادن اینها شخصیت افراد شناخته میشود بعضیها میخواهند پاشنهی در را از جا بکنند زنگ پشت زنگ ول هم نمیکنند یا کسی کار دارد تلفن میزد یک بار زدی ده بار بیست بار زنگ میزند در یک دقیقه شاید طرف حمامی جایی است نمیتواند جواب بدهد خیلی حالت عجول و بی ادبی دارند. آقا با فاصله دو سه بار در زدند خادم آقا آمد در حیاط بیاید داد زد چه خبر است؟ چرا مهلت نمیدهی با این که آقا با مهلت در میزدند در را باز کرد دید آقاست آقا یک کلمه تند شوند داد بزنند بگویند چرا دیر آمدی اصلا میگفت ما از حلم ایشان عرق شرم بر ما مینشست این قدر این شخصیت با ادب بودند به قدری مرحوم علامه نسبت به همسر و فرزندان. دختر ایشان میگوید من ازدواج کرده بودم مستقل بودم گاهی میآمدم به دیدن پدر و مادرم پدر من در سن بالا گاهی دستشان میلرزید میرفتند سماور روشن میکردند چایی میآوردند با این که من دختر خانه هستم جزء خانه هستم جزء اهل بیت هستم با این پیر مردی اش چایی برای من میآورد گفتم من مهمان غریبه نیستم میفرمودند نه من وظیفه دارم از شما پذیرایی کنم این قدر نسبت به همسرشان مودب بودند یک موقعی مرحوم آقای دولابی میفرمودند من رفتم دیدن آسید محمد حسین تهرانی رحمة الله علیه ایامی بود که همسر علامه فوت کرده بود فرمودند من نامه نوشتم تسلیت گفتم به مرحوم علامه ایشان در جواب تسلیت همسرشان نوشتند این خانم به قدری به من مهربان بود در فقر در مشکلات در قربت در سختیها پا به پای من میآمد از من گلایه و شکایت نمیکرد ما خیلی خانوادهها داریم خانم سر چیز جزئی از آقا گلایه میکند یا آقا از خانم. ایشان گلایه نمیکرد همراه من میآمد اگر من میخواستم مطالعه بکنم کاری انجام بدهم هوای من را داشت که فضای خانه را آرام نگه دارد هر نیم ساعت چایی بیاورد آب میوه بیاورد پذیرایی بکند اگر حس میکرد من درسی دارم مهمانی و کارش را به خاطر من تعطیل میکرد البته من هم متقابلا سعی داشتم اگر او کاری دارد من کارم را تعطیل کنم.
شریعتی: خود این قدر شناسی خودش بزرگ ترین ادب است.
حاج آقا فرحزاد: بله این که همسر ما این طور فداکاری میکند یا آقا این قدر دارد فداکاری میکند اگر ما توجه کنیم به زحماتی که مادرها میکشند پدرها استاد و معلم و مربی میکشد خود این همهی ادبها را به ما میآموزد ایشان به قدری قدر شناس بود ایامی که همسرشان سخت مریض شده بودند درس خودشان کتابت خودشان تفسیر خودشان را تعطیل کرده بودند هر چه میگفتند شما جزء اساتید هستید ممکن است شاگردان بروند فرمودند الآن این برای من واجب است این که یک خانمی که یک عمر به من خدمت کرده کنار بسترش بنشینم خدمت کنم علامه با آن همه عظمت بعد از فوتش هم این قدر برای ایشان کارهای خیر میکردند حتی نائب میگرفتند بروند زیارت به نیابت همسرشان زیارت بکنند این قدر مودب بوده میگویند مرحوم شهید مطهری نقل کرده به شهید مطهری گفته بودند شما استاد خیلی داشتید استادهای مهمی داشتید حاج میرزا علی آقا مرحوم محقق حضرت امام ولی نسبت به علامه ایشان از خود بی خود میشده مینوشته روحی له الفدا خیلی عاشق این استاد بوده ایشان فرمودند ادبی که من در ایشان دیدم نسبت به اهل بیت در کمتر کسی دیدم نسبت به اهل بیت خیلی مودب بود میآمد حرم حضرت معصومه از طاقچهی حرم گرد و غبارها را میگرفت به خودش میمالید با این همه مقامی که داشت شانه و لباسش را به حرم میکشید که تبرک شود در ماه رمضان ایشان بعد از نماز مغرب و عشا خانه اش نزدیک حرم بوده افطار نمیکردند میرفتند حرم بعد میآوردند حرم میگفتند دهان روزه همه تشنه گرسنه اند این موقع وقت حرم نیست میفرمودند من به شکرانه این که مهمان خدا شدیم در ماه رمضان میخواهم اول به بهترین چیز معنوی اول افطار کنم بعد آب و غذا و بهترین چیز حرم حضرت معصومه علیها سلام است میرفتند لب هایشان را میزدند به ضریح حضرت معصومه یک افطار معنوی میکردند یک معنویتی کسب میکردند بعد میآمدند اینها واقعا فوق العاده بوده به قدری ایشان ادب داشته که شاگردانشان میفرمودند یک بار نشد ایشان امام جماعت شود این قدر احساس کوچکی در خودشان میکردند مکرر به شاگردان شان به دیگران اقتدا میکردند.
شریعتی: دو روز پیش، بعد از برنامه با حاج آقای میرباقری صحبت میکردیم صحبت از تفسیر المیزان شد ایشان میگفت علامه خیلی کف نفس کردند و خیلی خودداری کردند وگرنه المیزان را میتوانستند خیلی عمیق تر بنویسند خودش واقعا تواضع ایشان بوده.
حاج آقا فرحزاد: بله این طور نبود اظهار علم بکنند خیلی مواقع در محضر دیگران سوال میپرسیدند ایشان جواب نمیدادند میفرمودند دیگری پاسخ بدهد ادب و تواضعی که آدم خودش را نمیبیند باعث میشود خدا لطف و عنایت بکند برادر ایشان میگوید کسی بود که با ارواح ارتباط داشت یک موقعی با پدر مرحوم علامه ارتباط برقرار میکند پدر علامه میگوید من از محمد حسین گلایه دارم که چرا در ثواب المیزان من را شریک نکرده مرحوم آقای الهی برادر علامه این پیغام را به علامه میدهد علامه میفرماید که من فکر نمیکردم این تفسیر من پیش خدا ثوابی داشته باشد من خودم که هستم به قول ما مورچه خودش چه است که کله پاچه اش چه باشد من نه برای خودم نه برای تفسیرم قائلم. تفسیر به این عظمتی که بهترین منبع تفسیری زمان ماست میگویند اگر ثوابی داشته باشد من بخشی اش را هدیه میکنم به پدرم یعنی این قدر خود را ندیدن ادب فوق العادهی ایشان بوده خدا ایشان را رحمت کند ان شاء الله الگو باشد احترام به فرزند به داماد و عروس آدابی است که در اسلام سفارش شده.
شریعتی: با این نکاتی که شما گفتید دایرهی ادب خیلی وسیع است.
حاج آقا فرحزاد: خیلی تمام 24 ساعت زندگی ما را میگیرد ادب خوابیدن ادب خوردن ادب راه رفتن ادب معاشرت دین ما همه اش ادب است.
شریعتی: ما برای این که با ادب شویم راه بسیار طول و درازی است فکر میکنم نیازمند این هستیم که با آداب آشنا شویم.
حاج آقا فرحزاد: هم آشنا شویم هم راههای این که این آداب را چطور در زندگی پیاده بکنیم در روایات اشاره شده است عرض میکنیم خدمت عزیزان. راجع به علامه که عرض میکردم یکی از چیزهایی که در حالات یکی از بزرگان نوشته اند مرحوم آقای احمدی میانجی رحمة الله علیه ایشان هم شخصیت بسیار با ادبی بودند در حالات ایشان نوشته اند که از طرف بعثه از ایشان دعوت کردند برای حج واجب. حج واجب را که رفته بودند به عنوان این که بروند پاسخ سوالات را بدهند کارهای بعثه را انجام بدهند آرزوی همه است حج تمتع شرکت بکنند ایشان عذرخواهی کردند به ایشان گفتند همه سر دست میشکنند برای حج تمتع شما چطور قبول نکردید فرمودند چون همسر من مریض است در بستر افتاده و من بالاترین عبادت و بندگی را این میدانم که در این ایام به همسرم برسم گفتند دختران شما عروسها بستگان هستند آنها میتوانند این کار را انجام بدهند فرمودند آن محرمیتی که من دارم دیگران ندارند ممکن است خانم من خجالت بکشد که دیگران مراقبت کنند اینها خیلی مهم است دربارهی پیغمبر ما داریم یتیمهایی در مدینه بودند کسی نبود سرپرستی بکند چون برای سرپرستی یتیم خیلی در روایات ثواب و درجه بیان کرده اند پیغمبر ما انگشتان مبارک را کنار هم چسباندند فرمودند در قیامت من و کسی که سرپرستی یتیم را میپذیرد کنار هم با هم محشور میشویم این قدر ثواب دارد یتیمها را تقسیم کردند یک یتیمی به پیغمبر ما رسید که بد اخلاق بود بهانه گیر بود گریه میکرد اذیت میکرد ولی پیغمبر ما مدارا میکردند تحمل میکردند بعد از مدتی این یتیم از دنیا رفت پیغمبر خدا خیلی گریه میکردند مثل پدر مهربانی که بچهی خودش را از دست بدهد به پیغمبر خدا فرمودند چرا این قدر گریه میکنید فرمودند این یتیم بد اخلاق بود تند بود بی ادب بود بهانه گیری میکرد و این باعث میشد که برای من خیلی کمال باشد این که آدم گرفتار یک بی ادب باشد ما از بی ادبها فرار میکنیم ولی پیغمبر خدا میگوید این امتحان من بود حلم من عنایت خدا را بر سر من فراوان میکرد میترسم یتیمی مثل او گیر من نیاید خیلی عجیب است عکس راهی که دیگران میروند پیغمبر آن قدر حلم و صبر و وقارشان زیاد بود که گریه میکردند چرا یک چنین یتیم بداخلاقی از دست من رفته که من بیشتر حلم بورزم.