چهارشنبه 14 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

93/12/11-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - (حیا و ادب)


موضوع برنامه: حیا و ادب


كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد


تاريخ پخش: 93/12/11

 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بفرمایید فروردین شود اسفند‌های ما * * * نه بر لب بلکه در دل گل کند لبخند‌های ما

بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد * * * همان یعنی نه مانند من و مانند‌های ما

بفرمایید تا این بی چرا تر کار عالم عشق * * * رها باشد از این چون و چرا و چند‌های ما

سر مویی اگر با عاشقان داری سر یاری * * * بیافشان زلف و مشکن حلقه‌ی پیوند‌های ما

به بالایت قسم سرو و صنوبر با تو می‌بالند * * * بیا تا راست باشد عاقبت سوگند‌های ما

نمی دانم کجایی یا که‌ای آن قدر می‌دانم * * * که می‌آیی که بگشایی گره از بند‌های ما

شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی شما هم وطنان خوب خانم‌ها و آقایان آرزو می‌کنم تن تان سالم باشد و قلب تان سلیم. خیلی خوشحالیم در این لحظات همراه شما هستیم از الطاف بی کران شما که از طریق پیامک و ایمیل می‌رسد سپاسگزارم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی هم کاران و بینندگان خوب و عزیز و مهربان عرض سلام داریم و آرزوی موفقیت برای همه‌ی سروران ان شاء الله که قدردان باران و برف رحمت باشیم و بیش از پیش همیشه باران لطف الهی معنوی و مادی بر سر همه‌ی ما ببارد و رفع گرفتاری از همه‌ی گرفتارها خصوصا مریض‌هایی که سفارش کرده اند خدا شفای روحی و جسمی به همه‌ی مریض‌ها مرحمت بفرماید ما را هم دعا بکنند در دعا و زیارت‌ها و توسل‌ها همه را شریک خواهیم کرد.

شریعتی: خوشحالیم در خدمت شما هستیم. در ذیل بحث حیا و ادب که با حاج آقای فرحزاد در هفته‌های قبل داشتیم ببینیم امروز حاج آقای فرحزاد برای ما چه به ارمغان آورده اند.

حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هفته‌ی گذشته اگر بینندگان عزیز نظر شریفشان باشد درباره‌ی پوشاندن عیب که اَظهَرَ الجَمِیلَ وَ سَتَرَ القَبیحَ ستاریت را خدای متعال خیلی دوست دارد عرض کردیم تمام عقوبت‌ها و چوب‌ها و کتک‌ها مال افشا و اظهار گناه است البته گناهانی که شخصی است آبرویی و ناموسی است و کسی که مملکت را می‌چاپد و جنایات عظیم را انجام می‌دهد باید اقرار کند و حقوق مردم را بدهد بحث‌هایی که معمولا به آبروی افراد مسائل ناموسی روابط و گناهان پنهانی مربوط است خدا دوست ندارد افشا شود حضرت امیر تعبیری عجیب دارند می‌فرمایند ‌لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم‌ اگر پرده از کارها برود کنار ممکن است کسی کسی را دفن نکند ما زیر چتر ستاریت خدا و پوشاندن خدا زندگی می‌کنیم خدا ستاریت را خیلی دوست دارد چه عیب خودمان و عیب دیگران گناه خودمان و گناه دیگران باشد. بلکه اگر بتوانیم پنهانی توبه بکنیم و برای جاهایی که وظیفه نداریم گفتن گناه را برای طرف هم طلب مغفرت و آمرزش بکنیم اگر مالی است غیر مستقیم به حسابش برزیم آبروی خودمان را نبریم ادای حق به دیگران واجب است در حق الناس ولی این که بتوانم آبروی خودم را ببرم لزومی ندارد این که بتوانم غیر مستقیم حقوق طرف را ادا بکنم و آبروی من هم ریخته نشود باز باید این کار را بکنم پوشاندن عیب خودش یک مرحله‌ی مهمی است که روایات و آیات فراوانی داشت که خواندیم این هفته یک پله جلوتر عزیزان همراهی کنند اصلا عیب دیدن چیز خوبی نیست بلکه بیاییم زیبایی‌ها را ببینیم آن ماده‌ای که دنبال تجسس عیب می‌رود و عیب‌ها را بزرگ می‌کند و افشا می‌کند این چیز خوبی نیست اصلا نبینیم زیبایی‌ها را ببینیم اَظهَرَ الجَمِیلَ وَ سَتَرَ القَبیحَ کاری که خدا می‌کند خدا عیب‌ها را می‌پوشاند و زیبایی‌ها را بزرگ می‌کند به زیبایی‌ها جلوه بدهیم از خودمان از دیگران که نور بر ظلمت غلبه بکند چون خود عیب دیدن و این که ما دست روی عیوب دیگران بگذاریم این چیز پسندیده‌ای نیست اصلا خود دیدن عیب چیز خوبی نیست حالا آیات و روایتش را عرض می‌کنم

شریعتی: منظورتان فقط تجسس که نیست؟ همین عیوب و زیبایی‌های ظاهری؟

حاج آقا فرحزاد: هم ظاهری هم باطنی دنبالش نرویم. این که ما تجسس بکنیم از کسی عیب در بیاوریم یا نگه داریم یا افشا بکنیم خود جستجوی عیب خوب نیست خودمان عیبمان را در بیاوریم پاک کنیم تمیز کنیم عیب ندارد طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ اَلنَّاسِ (نهج البلاغه، خطبه 176) حضرت امیر فرمود خوشا به حال کسی که این قدر مشغول خانه تکانی خودش و پاک کردن عیوب خودش شود که وقت نکند به عیوب دیگران نگاه بکند مشغول شستشوی خودمان باشیم عیب دیگران را تجسس کردن در آوردن بزرگ جلوه دادن چیز خوبی نیست یک غزل خیلی زیبایی دارد حافظ رحمة الله علیه که خیلی هایش برگرفته از آیات و روایات است با قرآن و ورد دعا و سحر حافظ به این جا رسیده اهل علم و معنا و عرفان بوده هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم. حافظ می‌فرماید

منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن * * * منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

یعنی افرادی که بد می‌بینند عیب‌ها را می‌بینند نقایص و کم بود‌ها را می‌بینند چشم شان دلشان معیوب است من کسی هستم که حسن می‌بینم خود زیبا نگری جلوه‌های زیبا قشنگی‌ها را آدم ببیند این بحث زیبایی است و خیلی به انسان آرامش می‌دهد خوش بین بودن خوبی‌ها را دیدن خوبی‌ها را بزرگ جلوه دادن روح در خوبی‌ها و نور و جمال غلطیدن زندگی کردن خیلی به انسان حالت آرامش می‌دهد و شکر گزاری انسان را زیاد می‌کند

منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن * * * منم که دیده نیالوده­ام به بد دیدن

چشمم را معیوب و خراب نمی‌کنم همیشه زشتی‌ها و پلیدی‌ها و عیب‌ها را ببینم بعد می‌فرماید

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری است رنجیدن

یعنی ما وفا می‌کنیم ملامت را هم تحمل می‌کنیم این است که ما همیشه از دیگران رنجش پیدا کنیم آدم‌های کوچک تنگ نظر دلشان تنگ است همیشه به کوچکترین چیزی از طرف ناراحت می‌شود و در دلش نگه می‌دارد زود رنج است این رنجیدن چیز خوبی نیست به من ما برمی‌خورد چطور برای دیگران اتفاق می‌افتد ناراحت نمی‌شویم به ما اتفاق می‌افتد به سبیل ما به بینی ما به تعین ما خیلی از کوره در می‌رویم این من خیلی بزرگ شده این خطرناک است لذا رنجش پیدا کردن معمولا مال منیت‌ها و تعین‌ها و انانیت‌های ما است این زحمت دارد رویش کار کنیم بی خیال شویم رفع می‌شود حضرت امیر سلام الله علیه می‌فرماید مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ (نهج البلاغه، حکمت 213) خیلی جاها غفلت چیز خوبی است یک بزرگی کلام قشنگی داشت می‌فرمودند جهنم هم یک نعمتی است خدا خلق کرده خیلی‌ها را پاک می‌کند و تادیب می‌کند جهل هم یک سایه‌ای از علم و نور در آن افتاده و الا خدا خلق نمی‌کرد خدا شر محض خلق نمی‌کند غفلت و جهل یک جاهایی خیلی خوب است

شریعتی: غفلت یعنی خود را به ندیدن زدن

حاج آقا فرحزاد: بله خود را فراموش کردن و خدا و مردم و خدمت به دیگران کردن و خود محور نبودن. یکی از جاهایی که جهل خیلی خوب است کسی داغ جوان دیده این اگر فراموش نکند زندگی اش نابود می‌شود این که مصیبت را فراموش بکنم مصائب اهل بیت شعائر دین است استثنا است و الا اگر مادری داغ جوان دیده عزیزی داغ همسر و پدر و مادر دیده حدیث داریم بعد از سه روز یادآوری نکنید بعضی‌ها داغ جوان را تازه می‌کنند دیگر نمی‌تواند زندگی بکنید پس فراموشی یا جهل این که ما مصائب را فراموش بکنیم این خودش به ما آرامش می‌دهد عیوب دیگران بدی که دیگران در حق ما کردند هر چه بتوانیم فراموش بکنیم حالا این مادر شوهر چهل سال قبل یک حرفی زده خواهر برادر بی اعتنایی کرده فراموش کنیم فراموشی و جهل بعضی جاها خیلی خوب است امیرالمومنین می‌فرمایند از بهترین اعمال یک انسان با شخصیت و با کرامت این است که می‌داند و باید فراموش کند دیلیت بکند پاک کند انگار نه انگار که اتفاقی افتاده امیرالمومنین می‌فرماید

وَلَقَد أمُرُّ علَى اللَّئيمِ يَسُبُّني * * * فَمَضَيتُ ثُمَّةَ قُلتُ لا يَعنينى

می‌فرماید من در کوچه عبور می‌کردم به یک آدم پست نادان جاهل برخورد کردم شروع کرد به من سب کردن و فحش دادن دقیقا هم به من می‌گفت ولی من گفتم بی خیال انگار به من نمی‌گوید گفتم ان شاء الله که با من نیست. این است که ما بدی‌ها را بزرگ جلوه نکنیم نگاه نداریم رنجش به خودمان راه ندهیم این‌ها را پاک و محو کنیم فراموش بکنیم لذا می‌فرماید

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم * * * که در طریقت ما کافری است رنجیدن

این کفر و منیت و خودخواهی است چطور دیگران را اذیت می‌دهند ما نمی‌رنجیم ولی به او به شما می‌گویند دعوا شروع می‌شود

شریعتی: گفته اند که مرنج و مرنجان دو نکته‌ی اساسی سعادت مندی انسان است

حاج آقا فرحزاد: بله هم رنجش دیگران را فراهم نکنیم و از این سخت تر و کلاس بالاتر این است که خودمان هم نرنجیم یک روایت زیبایی از امام هفتم علیه السلام است که فرمود هم جواری و خوب هم زیستی با اطرافیان و همسایگان یک مرحله این است که آزار ما به آن‌ها نرسد از این بالاتر این که آزار آن‌ها را تحمل کنیم سر هر چیزی دعوا و جنگ و نزاع راه نیندازیم یا زن و بچه همسر فامیل اولاد دوست طبیعی است پیش می‌آید می‌فرماید

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات * * * بخواست جام مِی ‌و گفت عیب پوشیدن

این راز نجات همه‌ی انسان‌ها رازداری عیب پوشی ندیدن عیب این راه نجات است یا رازداری راز خانواده‌ها راز افراد را فراموش کنیم به کسی نگوییم

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه * * * کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

همیشه در همه‌ی کارها حرکتی می‌کنیم ولی جذبه و کشش و برکت از طرف محبوب باید باشد ما حرکت کوچکی می‌کنیم او است که بار را باید به مقصد برساند و ما را کمک بکند اول وسط و آخر کار کشش و لطف و جذبه‌ی الهی است.

گر می‌برندت واصلی گر می‌روی بی حاصلی

این جمله خیلی مهم است بخش مهمش این است که خدا ما را بکشاند ببرد ما هم خودمان را در معرض قرار بدهیم. این که عرض کردیم انسان زیبا نگر باشد قشنگی‌ها را ببیند ما روایت داریم که شیعَتُنا کَالنَّحل ‌شیعیان ما مثل زنبور عسل هستند در یک روایت نورانی پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند مَثَل المؤمن مَثَلُ النَحْلَةِ: إن أكَلَتْ أكَلَتْ طيباً، وإن وَضَعَتْ وَضَعَتْ طيباً وإن وَقَعَت على عودٍ لم تَكْسره (کنزالعمال، ح 735) فرمودند شیعیان ما مثلش مثل زنبور عسل است مثل پشه و مگس نیست همه‌ی بدن انسان سالم است می‌آید روی آن جا که زخم و خون است می‌نشیند روی آلودگی‌ها در باغ این همه گل و بستان و شکوفه و این‌ها است مگس و پشه می‌روند روی زباله‌ها و کثافات و آلودگی‌ها می‌نشینند عذر می‌خواهم از بینندگان عزیز بعضی‌ها واقعا مثل پشه و مگس هستند این خانم یا آقا یا فرزند هزار خوبی دارد صد خوبی دارد چرا خوبی هایش را نمی‌بینیم چرا مثبت نگر نیستیم ما اگر می‌رویم خواستگاری این دختر خانم یا آقا پسر ده بیست خوبی دارد دماغش یک کم بزرگ است چشم و ابرویش یک کم غیر عادی است زوم می‌کنیم روی این یک عیب خیلی نگرش بدی است منشأ دعواها نزاع‌ها و جدایی‌ها و اختلاف‌ها زوم کردن روی عیب‌ها و نقص‌ها و کمبود‌ها است حتی ما با خدا که دعوایمان می‌شود همین است قسمت پر لیوان را نمی‌بینیم قسمت خالی را می‌بینیم این همه خدا به ما نعمت داده صد‌ها مریضی را از ما دور کرده دو مریضی داریم نود و هشت تا نداریم نمی‌گوییم نود و هشت تا الحمدلله الهی شکر تازه همان دو تا هم در آن خیر و برکت است خدا عطایش عطا است منع اش هم عطا است.

شریعتی: یک وقت‌هایی این دو تا خیلی مشهود نباشد ظاهر نباشد ذره بین می‌گیریم هم در وجود خودمان هم زندگی دیگران دنبال عیب می‌گردیم.

حاج آقا فرحزاد: بله این که واقعا زشت است انسان همیشه عیب دیگران را بخواهد ذره بین بگذارد عیب‌ها را تجسس بکند بزرگ کند این زندگی نمی‌شود با هر کس بخواهید عیب هایش را بزرگ کنی من قول می‌دهم چند روز دیگر دعوایتان می‌شود ولی اگر خوبی هایش را ببینید این فرزند ما چه خوبی‌هایی را دارد بزرگی فرمود اگر کسی در این وادی بیفتد خدایی که بی عیب و نقص است از خدا هم عیب در می‌آورد چهارده معصومی که معصوم کامل هستند از آن‌ها هم عیب در می‌آورد می‌گوید فلان جا دعا کردم دعایم مستجاب نشد خودخواه است یعنی می‌تراشد درست می‌کند ولی اگر انسان زیبا نگر بود فرمود مثل مومن مثل زنبور عسل است حضرت می‌فرماید زنبور عسل سه کار مهم انجام می‌دهد یکی این که همیشه روی گل و گیاه و شکوفه و زیبایی‌ها می‌نشیند حتی آن‌هایی که کندو دارند می‌دانند زنبورها دژبان دارند زنبورهایی که می‌آیند دم در کندو می‌ایستند اگر کسی بوی تعفن دارد همان جا تهدید می‌کنند نصفش می‌کنند از بین می‌برند ردش می‌کنند نمی‌گذارند فضای کندو را آلوده بکند زنبور عسل زیبا نگر است روی گل و گیاه و شکوفه می‌نشیند وارداتی که وارد می‌کند چیزهای خوب و زیبا و معطر است خاصیت دوم که تشبیه شده مومن به زنبور عسل این است که صادراتی هم که از او است عسل مصفا است یک سوره در قرآن به نام زنبور عسل داریم خدای بزرگ می‌فرماید «فیهِ شِفاءُ للِناس» (نحل/69) در عسل خدا شفا قرار داده ما شاید غذایی نداشته باشیم که صد سال هم بماند فاسد نشود از بین نرود ویتامینش از بین نرود هر ماده‌ای خاصیت خودش را از دست می‌دهد ولی خدا به یک حشره چه قدرتی داده هزار‌ها میلیون‌ها می‌روند که یک کاسه عسل تهیه بکنند صد‌ها هزار‌ها باید بروند هر دفعه یک ذره چیزی که خارج می‌شود عسل است ماده درمانی است بسیاری از اطبای قدیم با همین عسل خیلی‌ها را مداوا می‌کردند و هم ماده غذایی است پس مومن زیبا نگر است چیزی هم از او خارج می‌شود تمیز و پاکیزه است إِنَّا وَ شِيعَتَنَا خُلِقْنَا مِنَ الْحَلَاوَةِ (كافي ، ج 7 ، ص 321) ما و شیعیان مان هم حلاوت و شیرینی را دوست داریم، مومن شیرین است شیرینی را دوست دارد یعنی خودش شیرین است فعل و کار و صفاتش شیرین است نگاه و برخوردش شیرین است علامت دوستان شیعیان همین است تشبیه به زنبور عسل شدند هم شیرین است هم غذاییت دارد هم درمان دردهاست خاصیت سوم زنبور عسل این است که در نشست و برخاست و ورود و خروجش با لطافت می‌نشیند روی یک شاخه‌ی گل که می‌نشیند بلند می‌شود خرابش نمی‌کند با ملایمت می‌نشیند با ملایمت بلند می‌شود ما هم با کسی مراوده می‌کنیم معاشرت می‌کنیم با نرمی برویم با نرمی بیرون بیاییم با محبت و روی خوش با زبان خوب این که ما زیبا نگر باشیم لیلی می‌گویند خیلی زیبا نبوده صورتش چروک داشته نسبت به خیلی از خانم‌ها زیبایی فوق العاده‌ای نداشته ولی مجنون شیفته‌ای شده بود که زیبایی هایش را می‌دید دائم به او می‌گفتند چشمش این طور است ابرویش این طور است اما مجنون می‌گفت

اگر بر دیده‌ی مجنون نشینی * * * به غیر از خوبی لیلی نبینی

گفت بیا از چشم من نگاه کن هنر این نیست که ما خارها را ببینیم هنر این نیست که همیشه دست روی خار بگذاریم خارها را تعریف بکنیم هنر این است که زیبایی‌ها را ببینیم گل را ببینیم هنر این است که از خارها گل بسازیم یعنی در همان زشتی‌ها هم یک حسن در بیاوریم یک زیبایی در بیاوریم.

شریعتی: البته این بستگی به نوع نگاه ما دارد و این که چقدر روی خودمان کار کردیم خیلی باید بزرگ شویم به این نوع نگاه برسیم.

حاج آقا فرحزاد: این دید خدایی است حدیث داریم بندگان خوب من به دید من به مردم به خلقت من نگاه می‌کنند اگر به دید خدایی نگاه کنیم انس معرفت و فهم و درک ما بیشتر شود. زیبا نگاه کنیم همه‌ی عالم زیبا می‌شود و هم انسان‌ها زیبا می‌شوند زشت ترین افراد را هم خدا در آن‌ها یک زیبایی و قشنگی‌هایی قرار داده من از داستان قرآن کمک می‌گیرم حضرت یوسف علیه السلام خیلی‌ها فکر می‌کنند فقط جمال ظاهری اش مهم و زیبا بوده در حالی که ده‌ها برابر صفات او اخلاق او روح او معنویت او جاذبه‌های زیبایی که در درونش بوده آن خیلی مهم بوده که جلوه‌ی ظاهری اش را هم زیبا کرده زیبایی‌های درون او بود که حضرت یوسف را یوسف کرد حضرت یوسف علیه السلام دقیقا مصادیقی که عرض کردیم گل می‌دیده زیبایی می‌دیده جمال می‌دیده مظهر اظهر الجمیل و ستر القبیح بوده زشتی‌ها را می‌پوشانده زیبایی‌ها را می‌دیده برادر‌ها چه کردند با حضرت یوسف علیه السلام؟ او را بردند کتک زدند به عنوان این که تفریح می‌بریم بعد هم او را در چاه انداختند به قصد مردن بعد هم به بردگی چشاندند حدود چهل سال باعث شدند بین او و پدر و خانواده اش فاصله بیفتد این خیلی است و بعد هم آن جریان زلیخا پیش آمد بدون هیچ گناهی هیچ خلافی نداشت او را هجده سال زندان کردند آن داستان مفصل را دارد ما اشاره کردیم.

شریعتی: ما اگر بودیم می‌گفتیم شانس بیاورند از زندان در نیایم.

حاج آقا فرحزاد: بله بزرگواری می‌گفت دو سال است با کسی قهر هستم به خاطر این که وقتی وارد مجلس شدم بزرگ نشده به شما گفته بودند شما حدس نمی‌زنی که بلند نشده شاید متوجه نشده گفته چرا ممکن است متوجه نشده باشد عذر هم ممکن است داشته باشد ولی من دو سال است قهرم چقدر آدم لعیم و پست و خودخواه و خودمحور باشد که دو سال با یک مومن ما حق نداریم یک لحظه هم با یک مومن قهر بکنیم نماز و عبادت ما قبول نمی‌شود برای چیز خیال و بی خودی. از داستان حضرت یوسف عبرت بگیریم حضرت یوسف هجده سال گوشه‌ی زندان خیلی سخت است خدا ان شاء الله همه‌ی زندانی‌های بی گناه را آزاد بکند آن‌ها هم گرفتار هستند موفق به توبه هستند حق شان ادا شود آن‌هایی هم که می‌توانند حق جزئی است بگذرند و نزدیک سال نو است زندانی‌ها را آزاد بکنند از حق خودشان جاهایی که می‌شود بگذرند طرف مسر در بدی نیست بار اولش است یا افرادی که می‌توانند دیون زندانیان را بدهند. می‌گویند حضرت یوسف نوشت مثل این که زنده‌ای را در قبر بگذارند الآن بگویند یک سال از این استدیو بیرون نروید مثل این است که ما از ناراحتی دغ بکنیم همه‌ی امکانات را هم به ما بدهند سخت است دلگیر است برای خانواده هم آسیب دارد حضرت یوسف هجده سال گوشه‌ی زندان است آمد بیرون برادر‌ها بعد از این که ایشان حاکم شد عزیز مصر شد به قحطی و مشکلات افتادند آمدند آذوقه از حضرت یوسف می‌گرفتند بعد کم کم حضرت یوسف بنیامین را نزدیک خودش نگه داشت و نقشه‌ای که کشید بعد سر فرصت خودش را معرفی کرد که من یوسف هستم آن‌ها هم جا خوردند و خیلی تعجب کردند به حضرت یوسف گفتند ما از شرم و خجالت داریم از بین می‌رویم ما این همه به شما بدی کردیم شما این قدر کریمانه برخورد می‌کنید برادر‌هایی که حسود بودند نسبت دزدی زندان چاه شکنجه صد‌ها هزارها بدی گفت نه شما به من منت دارید از بدترین کارها و بدترین برادر‌ها یک زیبایی در می‌آورد گفت شما به من منت دارید منت گذاشتید شما حق به گردن من دارید واقعا چه پیغمبری بوده چه عزیزانی خدا تربیت کرده چه انسان کریم و بزرگواری بود 99 اشکال و بدی در کار برادر‌ها بود ولی یک حسنی که شما آبروی من را خریدید قبل از این که شما بیایید مصر و من آشنا شوم و معرفی شوم رو شود نصب و حسب ما مردم به شکل بدی به من نگاه می‌کردند می‌گفتند این معلوم نیست پدر مادرش کجاست این بته کجا سبز شده من افتخار می‌کنم شما برادر من هستید شما برادر یعقوب هستید من فرزند یعقوب هستم نصب ما به حضرت ابراهیم پیغمبر می‌رسد شما به من منت دارید نه تنها بدی هایشان را ندید خوبی هایشان را دید و این‌ها را تشکر کرد گفت شما منت بر من گذاشتید اگر ما واقعا این طور رفتار کنیم عالم چطور می‌شود؟ جهان چقدر زیبا می‌شود یا جناب زلیخا واقعا در حق حضرت یوسف جفا کرد دعوت به گناه برد او را در خلوت آلوده بکند خودش هم شوهر داشت و بعد تهمت ناروا و بعد هم هجده سال زندانی باعثش همین خانم شد حضرت یوسف علیه السلام حالا که به قدرت و عزت رسیده نمی‌تواند بدی‌های زلیخا را نگاه بکند؟ این خانم الآن هم کور شده زمین گیر شده هزار و یک عیب هم دارد ولی حسن اش را دید دید هنوز یوسف را دوست دارد استقامت دارد دو حسن داشت می‌گویند یک کسی آمد خدمت یکی از اولیاء خدا گفت آدمی که کافر و قتاله چه حسنی در او هست؟ فرمودند الآن دو حسن در او هست هر کس او را بکشد می‌رود بهشت او هم یک آدم عوضی است که کسی را بکشد او می‌رود بهشت یعنی قاتل و مقتول شرور پست بد می‌روند بهشت بتوانیم ما این دید را داشته باشیم سه دید داریم یک دید این که همه چیز را خار ببینیم با خدا قهر باشیم با مردم قهر باشیم بعضی‌ها مثل پشه و مگس همیشه خار می‌بینند این دید متوسط است نسبتا خوب است نه خیلی خوب هم خار‌ها را ببینیم گل‌ها را ببینیم سبک سنگین بکنیم بگوییم این قدر مثبت دارد این قدر منفی دارد ولی دید قشنگ و بالا که دید خدا و پیغمبر و انبیا است و برای ما آرامش می‌آورد و رشد می‌آورد این است که خوبی‌ها را ببینیم از خار‌ها گل بسازیم این روایت هم خیلی روایت جالبی است در روایت داریم حضرت عیسی علیه السلام داشتند عبور می‌کردند با اصحاب و حواریون رسیدند به یک لاشه‌ی حیوان. حالا الاغی بود سگی بود مرده بود متعفن شده بود کرم به بدنش افتاده بود بوی بد می‌داد نگاه کردنش خیلی مشمئز کننده بود به آدم شوک وارد می‌کرد همه بینی شان را گرفتند اخم کردند عبوس و درهم چقدر زشت است چقدر بوی بد می‌دهد چقدر کرم دارد همه حالت ازنجار و تنفر داشتند حضرت عیسی علیه السلام فرمودند ‌ما اَبیَضَ اَصنان‌ چقدر دندان‌های سفید خوبی دارد این خیلی قشنگ است ما اگر همسرمان را به این دید نگاه بکنیم اگر ده بدی دارد خوبی هایش را نگاه کنیم بچه مان را همین طور دوستمان را همین طور رفقایمان را همین طور

شریعتی: چه آرامشی القا می‌کنیم و به خودمان می‌رسد

حاج آقا فرحزاد: بله روایت داریم حضرت یوسف علیه السلام وقتی بعد از آن جریانات به پدرش رسید حضرت یعقوب فرمودند پسرم بگو ببینم برادرانت با تو چه کردند جریان را تعریف کن حضرت یوسف عرض کرد نگو برادرها با من چه کرد بگو خدا با من چه کار کرد. اواخر سوره‌ی حضرت یوسف یک آیه‌ای است که خیلی به دل من چسبیده بعد از این که جریان حضرت یوسف را خدا می‌فرماید خوبی‌ها را می‌گوید بدی‌ها را فراموش کنیم خرابی‌هایی که زلیخا انجام داد مردم مصر زندانم کردند «قَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْأَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ» (یوسف/100) حضرت یوسف گفت خدا به من خیلی خوبی کرده من را از زندان در آورده عزیز مصرم کرده آقا و بزرگم کرده «وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ» شما را هم از بیابان و قحطی آورده به من رسانده این چقدر نعمت خداست این جمله برای من خیلی مهم است «مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي» این همه محبت و لطف را خدا در حق من کرده بعد از این که شیطان بین من و برادرها کدورت و دشمنی ایجاد کرده نسبت بدی‌ها را به شیطان می‌دهد خیلی جالب است یعنی این‌ها در وجود و ذات برادر‌های من بدی نبوده شیطان آمده انگولک کرده نسبت بدی را به شیطان می‌دهد این صریح قرآن است نمی‌گوید برادر‌ها «إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء» خدای من خیلی کارهایش ظریف و لطیف است کارهای خدا همه اش لطیف و زیباست اگر ما به چشم خدایی و لطافت الهی نگاه کنیم همه اش قشنگ و زیباست «إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» خدای مهربان هم علیم است هم حکیم. ان شاء الله به دید خدایی نگاه بکنیم به عالم به خلقت به مردم زیبا نگر باشیم.

شریعتی: ان شاء الله خیلی نکات خوبی را شنیدیم اگر این نکات حاکم شود در روابط ما آرامشی به سراغ ما خواهد آمد که حد و وصف ندارد گفت تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشا کنان بستانیم تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیم چند قدم و چند پله آن طرف تر را ببینیم آن اتفاقات خوب خواهد افتاد. مشرف می‌شویم به محضر قرآن کریم بعد برمی‌گردیم صفحه‌ی 373 قرار امروز اهالی خوب سمت خداست آیات 137 تا 159 سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا لحظه لحظه‌ی زندگی تان منور به نور قرآن و نبی اکرم و اهل بیت بزرگوارشان باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣٧﴾ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿١٣٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٣٩﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿١٤٠﴾ كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٤١﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٤٢﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿١٤٣﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٤٤﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٤٥﴾ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿١٤٦﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿١٤٧﴾ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿١٤٨﴾ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿١٤٩﴾ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٥٠﴾ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿١٥١﴾ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿١٥٢﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿١٥٣﴾ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٥٤﴾ قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿١٥٥﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥٦﴾ فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿١٥٧﴾ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٥٨﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿١٥٩﴾

ترجمه:

این [پند و اندرزها و تقسیم امور به حلال و حرام] جز شیوه پیشینیان [که اهل واپس گرایی و خرافات بودند] نیست، (۱۳۷) و ما گرفتار عذابی [که تو ما را از آن بیم می دهی] نخواهیم شد. (۱۳۸) پس او را تکذیب کردند، و در نتیجه هلاکشان کردیم. بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و [قوم هود] بیشترشان مؤمن نبودند، (۱۳۹) و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. (۱۴۰) قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند، (۱۴۱) هنگامی که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا [از سرانجام شرک و طغیان که خشم و عذاب خداست] نمی پرهیزید؟ (۱۴۲) بی تردید من برای شما فرستاده ای امینم، (۱۴۳) بنابراین از خدا پروا کنید و از من فرمان ببرید، (۱۴۴) و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است، (۱۴۵) آیا شما را در آنچه در این دنیا [از نعمت و رفاه هست] ایمن و آسوده [از تغییر و زوال] رهایتان خواهند کرد؟! (۱۴۶) در بوستان ها و چشمه سارها، (۱۴۷) و کشتزارها و درختان خرمایی که شکوفه هایشان انبوه و باطراوت و لطیف است؟ (۱۴۸) و ماهرانه و هنرمندانه از کوه ها خانه هایی می تراشید؟ [به امید آنکه از هر آسیبی حتی مرگ در امان بمانید!!] (۱۴۹) بنابراین از خدا پروا کنید و مرا فرمان ببرید، (۱۵۰) و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنید، (۱۵۱) همانان که در زمین فساد می کنند و به اصلاح گری نمی پردازند. (۱۵۲) گفتند: جز این نیست که تو از جادوشدگانی، (۱۵۳) تو جز بشری مانند ما نیستی، اگر راست می گویی معجزه ای بیاور. (۱۵۴) گفت: این ماده شتری است [که به اذن خدا به عنوان معجزه من از دل کوه بیرون آمد] سهمی از آب [این چشمه] برای او، و سهم روز معینی برای شماست، (۱۵۵) آسیبی به او نرسانید که عذاب روزی بزرگ شما را فرا می گیرد. (۱۵۶) پس ناقه را پی کردند و [از کار خود] پشیمان شدند، (۱۵۷) در نتیجه عذاب آنان را فرا گرفت. بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد و [قوم صالح] بیشترشان مؤمن نبودند، (۱۵۸) و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهرباناست. (۱۵۹)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: ان شاء الله به برکت این آیات نورانی و به برکت این ذکر شریف صلوات بر محمد و آل محمد هر چه خوبی است نصیب تان شود. نکته‌ی صلوات و اشاره‌ی قرآنی را حاج آقا فرحزاد بفرمایند

حاج آقا فرحزاد: یکی از نعمت‌های بزرگ نعمت عافیت است دین مان بدنمان ظاهر باطن مان دنیا آخرتمان در عافیت و سلامتی کامل باشد آفت به آن نخورد مشکلی پیدا نشود نعمت عافیت هم آن قدر نعمت بزرگی است که در روایت داریم از پیغمبر خدا علیه و آله السلام کسی سوال کرد شما شب قدر را درک بکنید از خدا چه می‌خواهید فرمود عافیت می‌خواهم نعمت خیلی بزرگی است اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ در دعا هم خیلی این نعمت از خدا خواسته شده عافیت دین و دنیا و بدن و جسم و روح و آخرت و ظاهر و باطن دعای جامعی است یکی از چیزهایی که در روایات ما است عافیت را زیاد می‌کند صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیغمبر عظیم الشان فرمودند «مَنْ صَلَّى‏ عَلَىَّ مَرَّةً فَتَحَ اللّهُ عَلَيْهِ باباً مِنَ الْعافِيَةِ» ( بحارالانوار، ج 91، ص 63) یعنی هر یک صلوات یک در عافیت به روی ما باز می‌شود در یک گرفتاری بسته می‌شود آن‌هایی که دوست دارند ان شاء الله همیشه در عافیت کامل به سر ببرند همیشه دل و جانشان را نورانی بکنند با صلوات بر محمد و آل محمد.

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

حاج آقا فرحزاد: آیه‌ی 141 سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا خداوند متعال می‌فرماید « كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ» معمولا اقوام عمدتا با انبیا مقابله می‌کردند تکذیب می‌کردند. قوم ثمود هم پیامبران مرسل خودشان را تکذیب کردند خدای مهربان می‌فرماید برادر این قوم یعنی همین قومی که تکذیب می‌کنند قوم ثمود نسبت برادری به پیغمبر با آن‌ها می‌دهد این خیلی زیباست در بسیاری از آیات پیغمبر‌ها را خدا می‌خواهد با قومی که معاند بودند اذیت می‌کردند تکذیب می‌کردند ولی تعبیر قرآن این است که برادر شما است این‌ها را متوجه این نسبت می‌کند این خیرخواه شما است خیلی با او غریبگی نکنید آن وقت حضرت صالح می‌فرمود آیا تقوا پیشه نمی‌کنید تقوا و اطاعت و بندگی شما را نجات می‌دهد «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» من رسول درست کاری هستم خلاف نمی‌کنم یکی از ویژگی‌های انبیا این بوده هیچ وقت خیانت دروغ خلاف در وجودشان نبوده سابقه‌ی بدی نداشتند و این امانت داری آدم‌ها را آرام می‌کرده تا حرف این‌ها را گوش بدهند «فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ» دو بار در این دو سه آیه تقوا سفارش شده خلاصه و چکیده‌ی کلام انبیا تقوا و اطاعت خداست «وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ» نکته‌ی دیگر این که ما بی مزد و منت کار می‌کنیم هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهیم اجر و مزد ما پیش پروردگار عالمین است امیدواریم حرف انبیا و اولیا خدا را گوش بدهیم دعوت به خدا و بندگی خدا می‌کنند هیچ اجر و مزدی هم نمی‌خواهند.

شریعتی: اگر نکته‌ی پایانی دارید خواهیم شنید.

حاج آقا فرحزاد: چون فرصت نیست بحث جدیدی را می‌خواستم کامل بکنم فرصت نیست هفته‌ی آینده عزیزان گوش بدهند دنبال این بحثی که عرض کردیم زیبا نگری و جلوه‌های مثبت را دیدن درباره‌ی خدای متعال هم است یعنی ما داده‌های خدا الطاف خدا در روایتی از امام حسن عسکری داریم که ما مِنْ بَلِيَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فيها نِعْمَةٌ تُحيطُ بِه (تحف ‌العقول‌، ص‌520) خدا داده هایش را هم داده منعش هم داده است يا مَن عَطاؤهُ عَطا وَ مَنعُهُ عَطا داده هایش داده است آن جایی که نمی‌دهد یا کم داده آن هم عطا و لطف است ما نمی‌بینیم و دنبالش نیستیم لذا امام سجاد علیه السلام می‌فرماید خدایا شکر من را به نداده‌ها بیشتر قرار بده تا به داده‌ها چون خدا حکیم است لطیف است آن جایی هم که چیزی نمی‌دهد بیشتر می‌خواهد لطف بکند یعنی در جهنم را می‌بندد در بدی‌ها را می‌بندد ما فکر می‌کنیم حاجت ما برآورده نشده لذا امام عسکری علیه اسلام می‌فرماید هیچ بلایی نیست الا این که نعمتی و لطفی آن را احاطه کرده ظاهرش تلخ است الآن کسی را عمل جراحی می‌کنند غده‌ای برمی‌دارند درد دارد هول دارد زحمت دارد فشار و استرس دارد ولی یک غده‌ی سرطانی از وجودش در می‌آید یک چیزی که او را از بین می‌برد در می‌آید پس در همین هم لطف خوابیده اگر خدا یک روزی ما را جراحی می‌کند یک بلایی پیش آمدی می‌آید از آن شیرینی در بیاوریم قشنگی در بیاوریم عافیت را ببینیم در آن عافیت و نعمت خوابیده یک تعبیر زیبایی در دعا‌ها آمده یا اللّهُ المَحمُودُ في كُلِّ فِعالِهِ ای خدایی که در همه‌ی کارها تو محمودی در همه‌ی کارهایت ستایش شده‌ای گفت هیچ عنان کار نه در دست مصلحت بین است عنان به دست قضا ده که مصلحت این است هر چیزی که ‌ما فَعَلَ اللهُ بِالعِبادِ اِلاّ اَصلَحَ لَهُم‌ یعنی خدای مهربان با افراد کاری را انجام نمی‌دهد مگر آن چیزی که اصلح است و بهتر است و برتر است. چون بحث ما درباره‌ی بچه‌ها هم بود که به این جا کشیده این در مورد بچه و بزرگ ندارد مخصوصا بچه هایمان اگر می‌خواهیم رشد بکنند عیوبشان را بپوشانیم عیب هایشان را بزرگ نکنیم خوبی هایشان را ببینیم و بزرگ جلوه بدهیم.

شریعتی: این نگاه را هم به آن‌ها القا بکنیم آن هم باید این طوری به دنیا و اطراف نگاه بکنند.

حاج آقا فرحزاد: بله یک بزرگواری می‌فرمودند بعضی معلم‌ها یا مربی‌ها یا اهل سیر و سلوک همیشه روی عیب‌ها زوم می‌کنند می‌گویند این عیب را پاک کن خوبی‌های خودشان یا طرف را نمی‌بینند که خوبی‌ها را زیاد بکنند نور که بیاید ظلمت‌ها و تاریکی‌ها می‌رود ما بیاییم ما داریم با چیزی که حقیقت ندارد ریشه ندارد روی آن داریم سرمایه گذاری می‌کنیم این نکته‌ی خیلی ظریفی است. ایشان می‌فرمودند من از این حدیث به این جا رسیدم ایشان می‌فرمودند به جای این که روی دروغ حسد روی بدی‌ها کار بکنیم بیاییم روی صداقت خیرخواهی ضد این روی خوبی‌ها سرمایه گذاری کنیم حدیث داریم تمام بدی‌ها در یک صندوقی است و کلیدی که صندوق بدی‌ها را باز می‌کند و شراب است و دروغ از شراب بدتر است و واقعا دروغ چیزی بدی است یکی از آفات بزرگ جامعه‌ی ما دروغ است صداقت ندارند با افراد و حدیث داریم دروغ بوی تعفنی می‌رود به آسمان هفتاد هزار فرشته دروغ گو را لعنت می‌کنند و گناهان بزرگ فحشا نوشته می‌شود دروغ چیز خیلی بدی است می‌فرماید تمام بدی‌ها در صندوقی است شراب کلیدی است که در صندوق را باز می‌کند به همه‌ی بدی‌ها می‌رسید و دروغ از شراب هم بدتر است ایشان فرمودند من چند جلسه درباره‌ی دروغ صحبت کردم که چقدر بد است کلید همه‌ی بدی‌ها و جهنم است و خیلی بد است خیلی روی دروغ بحث کردیم آخر آمدیم دیدیم دروغ را باز کنیم بلکه کلید را بشکنیم صندوق از بین برود در بدی‌ها باز نشود ببینیم دروغ چیست دیدیم دروغ چیزی که واقعیت ندارد یعنی به بن بست خوردیم مثل تاریکی مثل ظلمت یعنی این شجره‌ی خبیثه است «اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ» (ابراهیم/26) بیاییم به جای این که روی دروغ کار بکنیم و برداریم بیایم روی صداقت کار کنیم صداقت که بیاید دروغ را محو می‌کند روی خوبی‌ها مانور بدهیم اگر وجود نورانی شد جایی برای ظلمت باقی نمی‌ماند بعضی‌ها هستند روی بدی‌ها کار می‌کنند بعضی‌ها روی خوبی‌ها کار می‌کنند فرمود ما اهل بیت ریشه‌ی تمام خوبی‌ها هستیم روی خوبی‌ها کار بکنی بدی‌ها از بین می‌رود و محو می‌شود نابود می‌شود علم که آمد جهل می‌رود حیات که آمد موت می‌رود. موت واقعیت ندارد موت یعنی نیستی و فنا حقیقت ندارد روی فنا کار نکنیم روی بقا کار بکنیم. خیلی نکته‌ی قشنگی است دروغ یعنی چیزی که واقعیت ندارد. روی چیزی که واقعیت ندارد پنجاه شصت سال کار می‌کنیم بیاییم روی صداقت کار بکنیم. صداقت را بزرگ بکنیم دروغ از بین می‌رود. یک مدیر خیلی موفقی چون مدیر‌ها معلم‌ها دوره‌ی تربیت کودک و دانش آموز را باید بگذرانند خیلی مهم است ایشان این دوره‌ها را دیده بودند از اساتید ما هستند الآن هم هستند خدا حفظشان بکند می‌فرمودند یک بچه‌ای در کلاس داشتیم بیش فعال و خیلی شلوغ کار بود این را آرامش کرده بودیم با روش‌هایی که داشتیم در خانه خیلی پدر مادرش را اذیت می‌کرد یک بار مدرسه‌ی غیر انتفاعی هم بود گفت یک بار مادرش را این قدر اذیت کرده بود مادرش گفت من فردا می‌آیم مدرسه به قول ما چغلی شما را می‌کنم آبرویت را می‌برم می‌گویم حسابی تنبیه بکنند خیلی خط و نشان کشید بچه هم خیلی ترسیده بود فردا اتفاقا مادرش آمد دیدم غضب کرده باید بچه را بیاورید کتک بزنید فلک کنید مال قبل از انقلاب است بچه هم هول کرده بود از کلاس آوردنش بیرون دیدم بچه الآن ممکن است سکته بزند من به مادرش گفتم من به شرطی با او کار می‌کنم که حرف من را چند لحظه گوش بدهی گفتم جلوی بچه که آمد خوبی بچه را تعریف کن از بدی هایش نگو گفت بچه‌ی ما مهمان که می‌آید خیلی خوب است از صد تا بدی یک خوبی اش را گفت مهمان می‌آید مودب است گفتم این بچه که این قدر مودب است باید برایش در این سن دوچرخه می‌خواهد ساعت می‌خواهد یک چیز خوب بخری گفت من قول می‌دهم می‌خرم گفت ما به جای این که بدی هایش را بزرگ کنیم خوبی اش را به رخ مادر کشاندیم و گفتیم جایزه بخر گفت چند روز بعد مادر زنگ زد بچه‌ی من جارو می‌زند خانه را جارو می‌زند درست شد مشکلاتش زوم کردیم روی خوبی اش و آب روی آتش شد بیاییم خوبی‌ها را ببینیم و بزرگ کنیم.

شریعتی: خیلی ممنون به اتفاق حاج آقای فرحزاد از خدمت شما مرخص می‌شویم السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی السلام علیک یا ابا عبدالله.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group