حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – راههای شاد کردن دیگران
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راههای شاد کردن دیگران
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 21-01-96
حاج آقای فرحزاد: بحث ما همانطور که بینندههای عزیز در جریان هستند در مورد رسیدن به شادی است. چه کنیم غم و غصه از ما دور شود و شادیهای ما روزافزون شود و بلکه به شادی مطلق، مهمانخانهی خدا که بهشت برین است برسیم. از همینجا میتوانند کانال بزنند و قلب و جانشان را همیشه در بهشت قرار بدهند. روحشان بماند و بدنشان هم بعداً ملحق شود. عوامل شادی و نشاط زیاد است. یکی از آن عوامل گره گشایی از کار دیگران بود که هرچقدر انسان از صبح تا آخر شب که میخوابد نیتش این باشد که به دیگران خیر برساند. از خودش بیرون بیاید وخودمحور وخودخواه نباشد. خودم شکمم را سیر کنم. خودم بارم را ببندم و گلیمم را از آب دربیاورم. این ریشهی همه رذایل اخلاقی است. به فکر دیگران بودن ریشهی تمام فضایل اخلاقی است که هرچه انسان میتواند به دیگران خیر برساند. یک نمونه قرآنی را عرض کنم و بعد مصادیق خیر رساندن را بگویم. چون خیلی از بینندهها وقتی میگوییم: خیر برسانید، فوری به ذهنشان کمکهای مالی میآید. شاید دهها و صدها مورد است که انسان میتواند غیر از کمک مالی، با وجودش و نفسش و دعا و نیتش به همه عالم خیر برساند. نه به اشخاص خاص، به همه عالم برساند. یک نفر میتواند به همه عالم خیر برساند، یک نفر میتواند به همه عالم شر برساند. مثنوی میگوید:
تو یکی تو نیستی، ای خوش رفیق *** بلکه گردونی و دریای عمیق
انسان سیر وجودیاش خیلی زیاد است. «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا» (مائده/32) کسی یک نفر را احیا کند مثل این است که همه را احیا کرده است. کسی یک نفر را بکشد، مثل این است که همه را گمراه کرده و کشته است. «فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعا» آیه پنجم سوره مبارکه لیل که سورههای کوتاه و کوچک قرآن است، شأن نزول زیبایی این آیات دارد. که خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. خدای مهربان میفرماید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى» (لیل/5-7) ما همه دنبال یُسر و نشاط و شادی هستیم. همه میگویند: ما به بن بست میرسیم، چه کنیم راه ما باز شود؟ این آیه راه باز کردن همه بن بستها و ناهمواریها را به ما نشان میدهد. میفرماید: کسی که کارش اعطی است، اینجا اعطی، عطا کردن و خدمت کردن و بخشیدن است. بر تقوا و بر ایمان به آخرت مقدم شده است. یعنی اول میگوید: سخاوت، اول میگوید: جود و کرم، بخشش، بعد میگوید: تقوا و بعد میگوید: «صَدَّقَ بِالْحُسْنى» آخرت را تسهیل میکند. کسی که کارش عطا کردن است، البته تقوا هم داشته باشد و تصدیق به آخرت کند، خدا تمام ناهمواریهای او را هموار میکند. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى» این خیلی بشارت بزرگی در این آیه است. اصلاً راه یُسر را در پیش میگیری و کارها همه پیش میرود.
یک کاسب، یک استاد، یک معلم، یک مسئول، یک پدر کارش اعطی باشد. خیر برساند. آیات بعدی میگوید: «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى، وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى» (لیل/8-10) اما کسی که از صبح که بلند میشود فقط میخواهد جمع کند، نمیخواهد اعطی کند و بخل میورزد. میخواهد به غنای خودش برسد، به استغنای خودش برسد و این باعث میشود آخرت هم تکذیب کند. روایت داریم بخل انسان را به کفر میرساند. مثل ثعلبه که بخل ورزید و کافر شد. کافر سخی مؤمن شد. به تصدیق آخرت خدا رسید. افرادی هم که بخل میورزند، کارشان این میشود که خدا در کارشان سنگ میاندازد و دائم پایشان به سنگ میخورد. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» تمام کارهایش با عسر و فشار و زحمت و دردسر است. خدا میخواهد راهش را ببندد. همه عالم هم جمع شوند باز هم کارش پیچ میخورد. مالش هم او را از هلاکت در جهنم نجات نمیدهد. چه کنیم کارهای ما پیش برود؟ کارهای همدیگر را راه بیاندازیم. اعطی!
یک شأن نزول زیبایی این آیه دارد که یکی از موارد و مصادیق آن است. در زمان پیغمبر عظیم الشأن(ص) یک نفر درخت خرمایی داشت. درخت خرما معمولاً شاخههایش پهن میشود و بالا میرود و این خرماها به زمین و خانهی همسایه میریخت. بچههای همسایه از خرماها میخوردند. خرماهایی که زمین میریخت. صاحب درخت میآمد از دست این بچهها میگرفت و اینها را کتک میزد وآزار میداد. بعضی میگفتند: درخت خرما در خانهی یک شخصی بود که درخت به عنوان امانت آنجا بود. این میآمد خرماهایی که ریخته بود و بچهها میخوردند، دعوا میکرد. این شخص آمد خدمت پیغمبر شکایت کرد. این آقا گاهی سر زده وارد میشود یا بچههای ما را آزار میدهد. ما هرچه از او خواهش میکنیم او قبول نمیکند و ما را آزار میدهد. پیغمبر خدا صاحب درخت را خواستند. فرمودند: من درخت خرما را از شما میخرم. گفت: نمیفروشم! فرمودند: من درخت خرما را با باغی در بهشت عوض میکنم. گفت: نه! بخل آدم را به کجا میرساند. آرزوی همه اولیای خداست که در بهشت باغ بهشتی به آنها بدهند. درخت بهشتی بدهند. قبول نکرد. ابو دحداح یک آدم مؤمن و فهیم و دانایی بود. ماجرا را فهمید. تا فهمید به صاحب درخت گفت: من یک باغی دارم سی، چهل درخت خرما دارد. حاضر هستی من این باغ و درختها را به شما بدهم و شما این درخت را به من واگذار کن. گفت: بله! یعنی وعده خدا و وعده پیغمبر را قبول نکرد، آدمهایی که دنیا بین هستند و بخل دارند و خیرشان به دیگران نمیرسد.آدم مرتد و کافر میشود. ابو دحداح چند درخت خرما را به او داد و او قبول کرد. درخت را از او خرید. خدمت پیغمبر خدا آمد و فرمود: درخت در اختیار شماست. پیغمبر خدا اینقدر خوشحال شد و این آیات در شأن ابو دحداح نازل شد. «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى» همه گرههای او را باز میکنیم. خوش به حال ابودحداحها و کسانی که گره گشایی میکنند. واقعاً خیر رساندن از نماز و روزه بالاتر است. افضل عبادات است، ادخال سرور و شاد کردن وگره گشایی از کار دیگران است.
باقی آیات هم در مورد شخصی است که درخت را در اختیار نگذاشت. «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» ممکن است به پول برسد اما بلا و مریضی و گرفتاری و درد و عقوبت آخرتی فراوان نصیب او میشود. باز هم انشاءالله در هفتههای آینده فضیلتهای بسیار دیگری در مورد گره گشایی و شاد کردن دیگران خواهیم گفت. حالا مواردی که مصداقی است که موارد گره گشایی و شاد کردن دیگران چیست را بگویم.
یکی از مواردی که خیلی هم در روایات سفارش شده این است که انسان جلوی شرش را بگیرد و شر او به دیگران نرسد. ظلمش به دیگران نرسد. «ترک الشر صدقه» این خودش یک جلسه نیاز دارد. در مملکت ما پانزده میلیون پرونده قضایی در یک سال تشکیل میشود این چه معنی دارد؟ هر پروندهای دو نفر هم درگیر باشند، سی میلیون میشود. دو برابر این مقدار افرادی که دعوا و اختلاف دارند ولی به کلانتری و دادگاه نمیکشانند. ما در طول سال چقدر پیام داریم که میگویند: شوهر ما به ما ظلم میکند. خانم ما به ما ظلم میکند. پدر ما ظلم میکند. مادر ما ظلم میکند. فرزند ما ظلم میکند. همسایه ما ظلم میکند. بیاییم یک کاری کنیم که اذیت و آزار ما و شر ما به کسی نرسد. گفت: مرا به خیر تو امید نیست، شر نرسان! در وصیت پیغمبر ما هست که فرمود: «أفضل الجهاد من أصبح لا يهم بظلم أحد» بالاترین جهادها که از هر جهادی بالاتر است، این است که کسی کاری کند که ظلم و آزار او به کسی نرسد. یعنی اطرافیان بگویند: خدایا ما از این پدر، از این مادر، از این مدیر و مسئول راضی هستیم، الحمدلله اذیت و آزار او به ما نمیرسد. این خودش یک عبادت است. یعنی بالاترین عبادات این است که همه بگویند:آقا ما از این راضی هستیم، شر او به ما نمیرسد. این بالای پنجاه درصد راه را رفته است.
«ترک الشر صدقه» اینقدر ما پیام نداشته باشیم که از دست مسئولین و دوست و فامیل و پدر و مادر مینالند. پدر و مادر از اولاد مینالند. زن و شوهر از هم گله دارند. حضرت علی(ع) فرمود: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ» (من لايحضره الفقيه،ج4، ص362) اول قدم مسلمانی این است که دیگران از دست و زبان ما در امان باشند. یا مسلمان کسی است که «لا يظلم الاعداء» حتی به دشمن هم ظلم نمیکند.
مرحله دوم اینکه هر خیر کوچکی که به کسی اعمال کنید، صدقه و کار خیر و گره گشایی میشود. حدیث داریم «كل معروف صدقة» (الدعوات راوندي، ص 107) ما معمولاً که میگوییم: صدقه بدهید، صندوق صدقات در ذهن ما میآید. هر نوع خدمت رسانی به عالم، به مخلوقات، به نباتات، به گیاهان و حیوانات، «کل معروف صدقة» یعنی از اینکه یک سنگی را از جلوی پای کسی برداری، به کسی سلام کنی، به کسی دعا کنی. با زبانت، با چشمت، با نگاهت، با تبسمت، با اخلاق و رفتارت، هر نوع خیر رساندن به دیگران صدقه است. «کل معروف صدقة»
من باز موردی برای اینکه بینندهها بیشتر توجه کنند بگویم. 1- سلام کردن؛ به هرکسی میرسی سلام کنی. پیامبر خدا به هرکسی میرسد حتی بچه کوچک سلام میکرد. یعنی درود خدا بر شما، خیرخواهی است. پیامبر خدا فرمود: کسی که اول سلام کند از خطر تکبر محفوظ است. نزدیک ترین فرد به خدا و پیغمبر، «اولی الناس بالله و بالرسوله من بداء بالسلام» یعنی آن کسی که ابتدا سلام کند از همه به خدا و پیغمبر نزدیکتر است.
2- احوالپرسی؛ اینکه آدم از دوست و همکار و فامیل، حضوری یا تلفنی احوالپرسی کند،این صدقه است. دلجویی کردن و همدردی کردن صدقه است. مصیبت زده یا کسی که مریض است را عیادت کنیم،صدقه است. تمام کارهای خوبی که میتوانیم انجام بدهیم صدقه است. «کل معروف صدقة»، «ترک الشر صدقة» یعنی هر نوع خیری که به دیگران برسانی، جلوی هر شری را که بگیری، صدقه است.
مصافحه کردن صدقه است. معانقه کردن صدقه است. زیارت و دیدار صدقه است. یکی از رفقا میگفت: شهرداریها مخصوصاً شهرداریهای تهران و اصفهان و شهرستانهای بزرگ، حدیث و آیه و نکتههای قشنگی مینویسند. یا یک پیامهای زیبایی را به صورت نقاشی و تصویری نشان میدهند. این چیز خوبی است. شهرداری اصفهان نوشته بود: مادربزرگت را چند وقت است ندیدی؟ من دیدم چند ماه است اصلاً یاد مادربزرگم نکردم! همان جا دور زدم و رفتم مادربزرگم را ببینم. دو ساعت نشستم. اینقدر خوشحال شد و به من دعا کرد. مادرها و پدرهایی هستند که به من پیامک میزنند یا میگویند: که اولاد ما ماه به ماه نه تلفن میزند و نه سری به ما میزند. این مسلمان است؟ انسان است؟ اگر او نبود تو نبودی. لذا هر نوع خیر رساندن مخصوصاً آن جایی که خیر زیاد است و دل طرف شاد میشود. نوازش کردن و محبت کردن، «تبسم الرجل فى وجه اخيه حسنه» (بحار الانوار/ج71/ص288) اینکه متبسم و با چهره خندان با افراد برخورد کنیم. این حسنه است. نود درصد خدمت رسانیها بدون پول است.
در پیامهای هفته گذشته بسیاری از همسران گفته بودند: دریغ از اینکه همسر ما یک اظهار محبت به ما بکند. حالا اینکه روز مادر و غیره هدیه میگیرد، بماند. اظهار محبت بکند، کافی است. همین که نوازش کند، مهربان باشد، کافی است. خانه که میآید یا تلویزیون میبیند، یا روزنامه میخواند، اصلاً نمیگوید: ما آدم هستیم. یعنی اظهار محبت کردن خیلی کمرنگ شده است. «تبسم الرجل فى وجه اخيه حسنه»
«مَنْ قَالَ لاخِيهِ الْمُومِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ» (كافي،ج2،ص206) تحسین کردن، تشویق کردن، مرحبا کردن وخوش آمد گفتن، امام صادق(ع) فرمود:کسی که به برادر دینی خودش مرحبا بگوید. خدا تا روز قیامت به او مرحبا میگوید. بازتابش به خودت برمیگردد. هر گلی که میزنیم به خودمان میزنیم.
شریعتی: محور تمام نکاتی که حاج آقای فرحزاد گفتند، دیگران را دیدن و توجه کردن وخود را ندیدن است. بعضیها هستند مرض روانی درون گرایی دارند. یعنی فقط درون خودشان هستند. یا بعضی حرص و طمع دارند، فقط بخل و طمع دارند. فقط میگویند: خودم! جیب من پر باشد. من خوش باشم. این همیشه در تنگنای غم و غصه و جهنم و آتش خواهد سوخت. دیگران را هم بخاطر خودش میخواهد. یک مقدار از خودمان بیرون بیاییم. اینکه پیغمبر ما فرمود: کسی به همسرش بگوید: دوستت دارم، هیچوقت از دل خانم بیرون نمیرود. چرا ما نباید به همسرمان محبت کنیم. ما خیلی پیام داریم که بعضی از خانمها و آقایان دچار روابط نامشروع میشوند. اگر این آقا و خانم از همسرش اشباع شود، ارضاء شود، اظهار محبت ببیند، مگر سرش درد میکند با دیگران برود؟ خیلی از اینها مقصر خود ما هستیم. رابطه نامشروع نباید به هیچ عنوان حتی با پیامک نباید باشد.
بزرگواری به من میگفت: یک آقایی آمد شکایت کرد، خانم من یک رابطه نامشروعی داشته، گفت: من چهار ماه است که با خانمم کنار هم نبودیم. گفتم: تو اولین جنایتکار هستی. اینها را باید ملاحظه کنیم و ریشه یابی کنیم. گفت: حلوا به کسی بده که محبت نچشیده است. «ما از تو نداریم به غیر تو تمنا، حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است» اگر این محبت باشد کمبودهای دیگر هم قابل جبران است. یعنی شما همه چیز در اختیار خانواده بگذاری ولی محبت و مودت نکنی، توجه نکنی، اینها اشباع نمیشوند. به جای دیگر سر درمیآورند. لذا کل اظهار محبت کردن، هر نوع اظهار محبت صدقه است.
یکی از موارد احسان و خیر رسانی به دیگران تعلیم و تعلم و هدایت معنوی دیگران است. دستگیری معنوی دیگران است. یک نفر معتاد را نجات بدهیم. دو نفر جاهل را به راه بیاوریم. پیغمبر ما به مولا علی (ع) فرمود: وقتی ایشان را به یمن فرستادند، فرمودند: «وَايم اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِىَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِىُّ» (كافى/ ج 5/ ص 28) اگر یک نفر به وسیله شما هدایت شود بهتر است از آنچه که خورشید بر او میتابد برای شما باشد و در راه خدا انفاق کنید. یعنی فقط مسأله مالی نیست.
یک معلم، یک استاد، یک مربی، یک انسان ممکن است سواد ندارد وتجربه زندگی دارد. این تجربه را در اختیار نوه و نتیجه و دوستان قرار بدهد، بگوید: من تجربیات هفتاد سالهام را در اختیار شما قرار میدهم. رمز و رموز موفقیتم را در اختیار شما قرار میدهم. راه گشا باشد برای دیگران وگره باز کند.
بالاترین صدقهها که اصلاً صدقههای مالی به گرد آن نمیرسد، هدایت کردن یک گمراه است. دستگیری از کسی که دارد بیراهه میرود. یک موقعی یکی از مدیرکلهای زندانها برای ما نقل میکرد که من مدتی مدیرکل زندان مشهد بودم. از علما و روحانی هم هست. فرمود: یک آدمی را به زندان مشهد آوردند که سر دسته اراذل و اوباش بود. سر او را تراشیدند و در خیابانهای مشهد گرداندند که دیگران حواسشان را جمع کنند. گفت: ایشان را به زندان آوردیم هر نوع خیانت و خلافی کرده بود. خیلی وضعش خراب بود. گفت: یک پیرمرد روحانی با حوصله، الآن در زندانها کار فرهنگی زیاد میشود. الآن در زندان قم بیست، سی روحانی هستند که آنجا فعالیت میکنند. گفت: یک روحانی با حال خوش نفس وخوش اخلاق و با حوصله آمد با زبان لاتی با او حرف زد. فلان فلان شده، خاک بر سرت کنند! تو چرا باید در زندان باشی؟ مجرمین و دزدها و خائنها استعداد بالایی دارند. یک کسی که میتواند در ماشین را در یک لحظه باز کند، استعداد بالا دارد منتهی باید در مسیر درست صرف کند. این با جوان گرم گرفت و رفیق شد و حوصله کرد، میگفت: این آقا 180 درجه عوض شد. ما زندانیهای مشهد را روز عاشورا بیرون بردیم، آنقدر گریه کرد بیهوش شد. یعنی به مأمورها گفتند: یکوقت الکی بیهوش نشده باشد؟ خودش هیأتی شد و صاحب هیأت شد و از دوستان خالص اهلبیت شد. آنقدر که تغییر کرد. گفت: یک زمان در زندان مشهد شورش شد. زندانیها درها را شکستند و کودتا کردند. همین آقا طرف بند خانمها رفت، که اگر آنجا میرفتند بسیار فاجعه بود و آبروی نظام میرفت. همین آقا آمد آنجا ایستاد، گفت: اگر طرف ناموس مردم بروید، من شما را تکه پاره میکنم. از او ترسیدند! یعنی ما با اخلاق و رفتار و برخورد صحیح میتوانیم بدترین آدم را در راه بیاوریم و با رفتار زشتمان هزاران نفر را بیدین کنیم و از راه در کنیم. اینها خیلی مهم است. پیغمبر ما فرمودند: ای فرزندان عبدالمطلب! شما با مالتان نمیتوانید به همه خدمت کنید. با رفتار و اخلاق و برخورد شایسته، میتوانید خدمت کنید. پیغمبر همینطور بودند. با اخلاق و رفتار و لبخندشان بود که مردم جذب شدند.
یکی دیگر از مواردی که انسان میتواند خدمت کند، ادای دیون دیگران است. افرادی که زندان هستند و قرض و بدهی دارند، ما سه هفته داریم میگوییم که اینهایی که حقوق معوقه را ندادند، واقعاً نزد خدا مسئول هستند. افرادی که کارمند وکارگر و بازنشسته هستند، از نماز واجب تر است. اول دینتان را ادا کنید. بالاترین خدمت کردن به دیگران ادای دین است، واجبات را انجام بدهیم. آنهایی که خمس نمیدهند، زکات نمیدهند، بدهیهای مالی خدایی و خلقی را نمیدهند،جنایت بزرگی میکنند. قرض الحسنه از صدقه دادن بالاتر است. صدقه دادن ده حسنه دارد و قرض الحسنه هجده حسنه دارد. به فامیل خدمت کردن 24 حسنه دارد.
تقسیم ارث، خیلیها میگویند: ارث ما را تقسیم نکردند. این خودش بالاترین خدمت است. ارثها را تقسیم کنند تا کسانی که نیاز دارند به نیازهایشان برسند. وساطت درمان، خیلیها مشکل درمانی دارند. حالا تهیه دارو و درمان و دکتر و پزشک که میتوانند صلواتی خدمت کنند، کار خیر کنند. از عزیزانی که در مسائل درمانی هستند خواهش میکنم که وقتی میبینید کسی پول ویزیت و عمل ندارد، نیاز دارند و شما هم داری و نیازمند نیستی، این خدمت بزرگی است، کمک کنید. این آیه «مَنْ أَحْيَا نَفْساً فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا» ظاهر آیه این است که یک نفر را که مریض وگرفتار است را احیا کنیم. یا میخواهد بمیرد، زنده کنیم. باطن آیه هم برای ما روحانیون است. میفرماید: کسی را احیا کنی همه عالم را احیا کردی. کسی را رها کنی، شما خدمت نکردی، پول ندارد و بمیرد. مثل این است که همه مردم را کشتی. یک جاهایی باید آدم گذشت کند، صرف نظر کند.
یکی از صدقههایی که خیلی از آن غفلت شده است وساطت در ازدواج است. الآن ما میلیونها نفر داریم که مجرد هستند و ازدواج از نان شب بر آنها واجبتر است. چه برای پیدا کردن مواردی که دختر و پسر را به هم میرسانیم، چه تأمین جهیزیه و مراسم عروسی، از بالاترین صدقههاست. شاید جز خدا کسی ثوابش را نداند. اینکه دو نفر زوج به هم برسند و از گناه و معصیت دور شوند. اطعام دادن، در روایت داریم یک نفر افسار مرکب پیغمبر را گرفت و عرض کرد: برترین چیزها چیست؟ بالاترین اعمال چیست؟ حضرت فرمودند: «اطیاب الکلام و اطعام الطعام» یعنی با گفتارخوب حرف قشنگ به دیگران تحویل دادن و سفرهداری و شکم گرسنه را سیر کردن. این افضل اعمال است. مهمترین ترک شر است «و کل معروف صدقة»
شریعتی: اگر دو نفر با هم قهر هستند، اینها را به هم وصل کنیم. این شب عیدی انشاءالله آشتی کنند.
حاج آقای فرحزاد: فرمود: اصلاح بین دو نفر ثوابش از یک سال نماز و روزه بالاتر است.
شریعتی: انشاءالله همه دوستان ما به برکت نام امیرالمؤمنین سرحال و شاداب باشند. انشاءالله هرکسی هرطور میتواند دستگیری کند و غم و اندوهی را دور کند تا از ثواب و برکاتی که حاج آقای فرحزاد گفتند، بهرهمند شوید. امروز صفحه 546 قرآن کریم، آیات 4 تا 9 سوره مبارکه حشر در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «4» ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقِينَ «5» وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «6» ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «7» لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8» وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «9»
ترجمه: اين كيفر به خاطر آن است كه آنان با خدا و رسولش دشمنى كردند و هر كس با خدا دشمنى كند، پس (بداند كه) همانا خداوند سخت كيفر است. آنچه از درخت خرما قطع كرديد يا آن را ايستاده بر پاى خود واگذاشتيد، همه به خواست و فرمان خداوند بود و (خداوند مىخواست) فاسقان را خوار گرداند. و آنچه را خداوند از (اموال) آنان به رسولش باز گرداند (شما براى آن زحمتى نكشيده)، نه اسبى بر آن تاختيد و نه شترى رانديد، بلكه خداوند، پيامبران را بر هر كه بخواهد، مسلط مىسازد و خداوند بر هر چيزى قادر است. آنچه را خداوند از اهل آبادىها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال) تنها ميان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پيامبر براى شما آورده، بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك كنيد و از خدا پروا كنيد كه خداوند، سخت كيفر است. (بخشى از فيئ) براى مهاجران فقيرى است كه از خانهها و اموال خود بيرون رانده شدند و در پى فضل و رضوان الهى هستند و خدا و رسولش را يارى مىكنند، آنان همان راستگويانند. و كسانى كه در دارالهجره (مدينه) و ايمان، قبل از مهاجران جاى گرفتند و كسانى را كه (از مكّه) به سويشان هجرت نمودند دوست مىدارند و در دل، نيازى به آنچه (از فيئ) به مهاجران داده شده احساس نمىكنند و اگرچه خود شديداً در فقر هستند ولى مهاجران را بر خود مقدّم مىدارند و كسانى كه از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند.
شریعتی: از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: در روایات فراوان تعبیر افضل الاعمال به صلوات شده است. کسی به امام صادق عرض کرد: من توفیق پیدا کردم داخل کعبه، محل ولادت مولا علی(ع) برسم. ولی اعمال داخل کعبه را بلد نبودم. به جای تمام اعمال نشستم و فقط داخل کعبه صلوات فرستادم. فضیلتی دارد؟ امام صادق(ع) فرمود: «ما خرج احد بافضل مما خرجت منه» یعنی شما از خانه کعبه بیرون آمدی. ثواب اعمال شما از آنهایی که نماز و قرآن و دعا خواندند بالاتر است.
شریعتی: انشاءالله همیشه دهان و لحظات ما معطر به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد باشد. برنامهی روز پنجشنبه از مشهد الرضا تقدیم شما خواهد شد. در آستانهی هشتمین سال تأسیس برنامه سمت خدا هستیم که از آن روز تا الآن هشت سال میگذرد که ما مهمان لحظات شما هستیم. انشاءالله از جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم با حضور حاج آقای فرحزاد، حاج آقای حسینی قمی و حاج آقای ماندگاری خدمت شما هستیم. نکات پایانی شما را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: چون در آستانهی ولادت مولا علی(ع) هستیم. ذکر فضایل امیرالمؤمنین بالاترین صدقهها و بالاترین معروفهاست. عجیب است که در روایات هست که گناهها را از بین میبرد و انسان را به دریای بیکران اهلبیت وصل میکند،کتاب خوبی دوست ما آقای محمدرضا رمزی اوحدی نوشتند. پنج جلد است که در هر جلدی هزار و یک فضیلت از مولا علی آمده است. عزیزان با مراجعه به اینترنت هم میتوانند این کتاب را تهیه کنند. اسم کتاب «هزار و یکنور از فضایل مولا امیرالمؤمنین علی(ع)» است. مثلاً فضایلی که از اهل سنت نقل شده است، فضایلی که در رابطه با اخلاقیت و سیرهی حضرت است، فضایلی که سؤال و جواب است. در مورد قضاوتهای حضرت است. انشاءالله این کتاب را تهیه کنند و حتی اگر درس بدهند این کتاب را بسیار خوب است.
روایت داریم که مادر مولا علی(ع) فاطمه بنت اسد که خیلی بزرگوار بود. پیغمبر ما مثل مادر یا بیش از مادر او را دوست داشتند. به حضرت امیر هم فرمودند: تنها مادر تو نبود، مادر من هم بود. چون زنموی حضرت بوده و حضرت را در دوران نوجوانی، بعد از اینکه پدربزرگشان از دنیا رفت، در خانهی زنمو بزرگ شدند. پیغمبر فرمودند: بیش از فرزندان، زنمو به من میرسید. فاطمه بنت اسد وقتی پیغمبر متولد شدند، قنداق پیغمبر را به زنمویش یعنی فاطمه بنت اسد دادند.چشمش به چهره پیغمبر افتاد و خیلی شوق زده شد. خیلی دلش آرزوی نیتهای خوب، فال خوب، که بارها درباره آن صحبت کردیم. یکی از بهترین چیزها دعا کردن و نیت خیر است. نیت ما خیر رساندن به دیگران باشد. مشهد که مشرف میشویم هرچه میتوانیم برای دیگران دعا کنیم. هزارها برابر در حق ما مستجاب میشود. حضرت فاطمه بنت اسد به قدری شوق زده شد که گفت: خدایا! کاش این نوزاد برای من بود. حضرت ابوطالب (س) که 26 ماه رجب وفات ایشان است، فرمود: «اصبری سبتا ابشرک بمثله» ببینید حضرت ابوطالب چه عظمتی داشته است. به این بانوی بزرگوار فرمودند: سی سال دیگر صبر کن. مثل همین نوزاد در دامن خودت خواهد بود. حضرت علی نمونه پیغمبر، جان و روح پیغمبر است. این دعا و خواسته او مستجاب شد. خدا هم پیغمبر را به خانه آورد، هم نمونهای مثل پیغمبر به این خانم مرحمت کرد.
شریعتی: شب میلاد امیرالمؤمنین، در آستانه روز پدر و روز مرد نکاتی دارید برای ما بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: خیلی به جا هست که تکریم والدین در طول سال باید باشد. والدین اگر حق ما را ادا نکنند، در اسلام کم داریم موردی که استثناء نداشته باشد. یکی پدر و مادر است. بدترین آدمها هم باشد حرمت و احترامشان واجب است. این احترام گرفتن فقط در خرید یک هدیه نیست. بالاترین احترامها شاد کردن دل آنهاست. دغدغهی پدر و مادر ما چیست. اینها از ما راضی باشند. یک عمل زشتی را کنار بگذاریم. با کسی قهر هستیم آشتی کنیم. به نماز اهمیت نمیدهیم،به درسمان اهمیت نمیدهیم، بخاطر دلخوشی پدر و مادر این را انجام بدهیم که دلشان خوش شود.
خدا را به حق امیرالمؤمنین مولود کعبه قسم میدهیم، قلب امام زمان را به مژده ظهورش شاد بفرما. همه ما را از بهترین یاران و شیعیان اهلبیت قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاری از همه گرفتارها بفرما. وسایل شغل و مسکن و ازدواج و کسانی که فرزند ندارند، فرزند صالح به همه مرحمت بفرما. انشاءالله نایب الزیاره و دعا گوی همه عزیزان در مشهد الرضا هستیم.