بررسی پیامهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 24-12-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. اگر بتوانیم تقریباً به هفت، هشت مورد از پیامها که بیشتر در این موضوعات واحد بوده است اشاره میکنیم. پیام اول این است که گلایههای فراوانی داشتیم هم این هفته و هم هفته گذشته، خانمهایی که میگویند: شوهر ما ازدواج دومی انجام داده است ولی بعد از آن ازدواج خیلی به ما بیتوجهی میکند. بیمحبتی میکند. با عدالت رفتار نمیکند. ظلم و بدی و بداخلاقی میکند. از این پیامها فراوان داشتیم.
عرض کنم که ما وارد بحث ازدواج مجدد نمیشویم. بحث این است کسانی که این کار را به هر دلیلی انجام دادند، آیا این منصفانه است که بخواهیم اینطور با همسر اول برخورد کنیم؟ یقین دارم اگر بگوییم: خانمهایی که این مشکل در زندگیشان هست، پیام بدهند. باور کنید شاید سامانه برنامه از کار بیافتد. این برای جامعه اسلامی و نظام دینی بد است. ما ادعای مسلمانی داریم. خدا را قبول داریم. پیغمبر را قبول داریم. قیامت را قبول داریم. آقای محترم شما دوران فقر و گرفتاری و مشکلاتت با این خانم گذشته است. آن روزی که هیچی نداشتی، مستأجر بودی. بیکار بودی، درآمد کمی داشتی و وضع مالی خوبی نداشتی، حالا امروز که وضع مالیات خوب شده رفتی یک ازدواج دیگر کردی و به این اولی ظلم میکنی.
کسی نوشته که من سی سال است با این آقا ازدواج کردم. رفته یک ازدواج دومی انجام داده، یکی از دستوراتی که به من میدهد، این است که الزام میکند دختران من باید خانهی عیال دوم ایشان را تمیز کنند. ظرفهایش را بشویند و کارهایش را بکنند. من دوست ندارم پیامهای تلخ را بخوانم. اما آیا این با مسلمانی سازگار است؟ شما حق داری به فرزند دختر یا پسرت دستور بدهی که به عیال دوم من خدمت کنید؟ من بیشتر میخواهم از نظر قرآنی به این بحث بپردازم. اصلاً کاری به اصل بحث ندارم.
این آیه را همه بلد هستیم. آیه سوم سوره مبارکه نساء میفرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَة» (نساء/3) اگر کسی خوف این را دارد که نتواند به عدالت رفتار کند، حق ندارد اصلاً ازدواج دوم انجام دهد. خدا مرحوم علامه طباطبایی را رحمت کند، ذیل این آیه در تفسیر المیزان و هم مرحوم شهید مطهری به یک مناسبتی نکته جالبی را تذکر دادند. فرمودند: قرآن نمیگوید «فان عَلِمتُم» اگر یقین دارید که به عدالت نمیتوانید رفتار کنید، خوفش را دارید. در ماه رمضان این مسأله را زیاد میگوییم. میگوییم: اگر کسی یقین دارد روزه برایش ضرر دارد نباید بگیرد. یکوقت یقین ندارد، خوف دارد. خوف را آنجا احتمال عقلا معنا کردیم. روزه نگیر! قرآن میگوید: یقین که هیچ، خوفش هم داشته باشید احتمال عقلایی هم داشته باشید، انجام ندهید. حالا این سؤال مطرح است که عدالت در چیست؟ من دو بار ازدواج کردم. همسر دوم دارم. عدالت یعنی چه؟ در محبت باید مساوی عمل کنم یا رفتار من باید با اینها مساوی باشد؟ محبت در قدرت ما نیست. خارج از قدرت انسان است.
پدری هست دو تا فرزند دارد، یکی از بچههایش را بیشتر دوست دارد و دست خودش نیست. محبت قلبی در اختیار ما نیست. بالاخره یک سمت کشش بیشتر است. لذا خود قرآن که میفرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَة» در همین سوره مبارکه نساء آیه 129 میفرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» بخواهید هم نمیتوانید با عدالت رفتار کنید. بعضیها فکر میکنند دو آیه با هم قابل جمع نیست. میرفتند از ائمه سؤال میکردند که آقا چطور یکجا قرآن میگوید: مواظب عدالت باشید، یکجا میگوید: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا» اصلاً نمیتوانید. فرمود: نمیتوانید یعنی در محبت، محبت دست ما نیست. از قدرت ما خارج است ولی اینکه میتوانیم در عمل و رفتار ما عادلانه رفتار کنیم.
من چهار نمونه برای مخاطبین بگویم. بالاخره ما مخاطبین خودمان را مؤمنین و متدیّنین فرض میکنیم. میگوییم: الآن خانمها و آقایانی بحث ما را میشنوند که مؤمن و متدین هستند. قرآن را قبول دارند. پیغمبر را قبول دارند. امیرالمؤمنین را قبول دارند. اکثر همسران پیامبر زنان بیوه بودند و بزرگسال بودند و از شوهر قبلیشان، فرزند داشتند. یکوقتی داستان ام السلمه را مفصل گفتیم. پیامبر رفت با او ازدواج کند، گفت: من فرزندانی دارم. ولی در عین حال پیامبر با اینکه ازدواجش اینطور بود و براساس مصالحی بود، زنهای بیوه سالخوردهای بودند که بعضی از آنها سه، چهار اولاد داشتند. ولی همین پیامبر خدا حتی در روزهای بیماری، حتی بیماری آخر عمر که منجر به ارتحال رسول خدا شد، میفرمودند: بستر بیماری را هرشب خانهی یکی از همسران ببرند که یکوقت عدالت در رفتار به هم نخورد. بعد خود پیامبر این حدیث را میفرمودند: «اللهم ان هذه قسمتی فیما أملک» خدایا اینکه دست من است، یعنی من در رفتار به عدالت رفتار میکنم. بستر بیماری را به عدالت تقسیم میکرد. نمیگفت: مریض هستم! حال ندارم! نمیتوانم جا به جا شوم! دعا میکرد: خدایا آنچه دست من است اینطور تقسیم کردم. «فلا تؤاخذنی فیما تملک و لا أملک» بخشی که دیگر دست من نیست، محبت دست توست، در آن قسمت مرا مؤاخذه نکن. ولی در رفتار من با عدالت رفتار کردم.
در حالات امیرالمؤمنین هست که «کان اذا یوم واحدة» امیرالمؤمنین دو تا همسر داشتند، اگر میخواستند وضو بگیرند، «لا یتوض فی بیت الاخری» یعنی اگر امروز خانه این همسر بودند، حتی وضویشان هم خانه همسر دیگر نمیگرفتند. اگر پیامها زیاد نبود من این بحث را مطرح نمیکردم. خیلی پیام داشتیم که خانمها نوشته بودند ما در دوران فقر و نداری و سختی با مرد ساختیم. حالا رفته ازدواج دیگری کرده است. حالا ازدواج کرده، چرا دیگر ظلم و اذیت میکند؟ چرا به عدالت رفتار نمیکند؟
باز در یک داستانی در تفسیر روض الجنان که برای ابوالفتوح رازی است، یکی از اصحاب پیامبر معاذ بن جبل است. دو همسر داشت که در یک بیماری هردو با هم از دنیا رفتند. گفت: خوب من اول کدامیک را غسل بدهم و کفن کنم؟ بالاخره هرکسی جنازهاش زودتر به خاک سپرده شود در نگاه دین احترام بیشتری است. در نگاه دین احترام این است که میت زود به خاک سپرده شود. گفتند: هرکدام را زودتر به خاک بسپارند به دیگری ظلم کردند. تمام زندگیام با عدالت بود. قرعه زد که اول کدام را به خاک بسپارد.
یکی از علمای بسیار بزرگ در زاهدان بود، مرحوم آیت الله کفعمی(ره)، مردم زاهدان و سیستان و بلوچستان، سنی و شیعه ایشان را میشناسند. واقعاً مرد فوق العادهای بود. خدا آیت الله عبادی را رحمت کند که امام جمعه مشهد بود، داماد ایشان بود. آن پیرمرد بسیار بزرگی بود که بسیار نفوذ کلام داشت و بسیار مرد فوق العادهای بود. در حالات ایشان شنیدم که دو همسر داشت. برای اینکه به عدالت رفتار کند اینقدر مواظب بود. مثلاً اگر میخواست هندوانه بخرد، دو تا میخرید. نه دو هندوانه برای دو همسر، دو هندوانه را نصف میکرد، میگفت: شاید یکی شیرین باشد و یکی نباشد. باز هم نصف از این هندوانه و نصف از آن هندوانه به هردو میداد. همینطور هندوانه دربسته به آنها نمیداد. یعنی اینقدر مواظب بود. بحث ما تعدد زوجات نیست، اما اگر خانمهایی که این مشکل در زندگیشان هست پیام بدهند، خیلی زیاد است.
آقای محترم شما به هر دلیلی دو زن گرفتی. امیرالمؤمنین در خانهای که نوبت همسر دیگرش بود، وضو هم نمیگرفت. پیامبر بسرت بیماریاش را جابه جا میکرد برای اینکه به عدالت رفتار کند. بعضی از مؤمنین و متدیّنین میگویند: مامیخواهیم به رساله عمل کنیم. ما یکبار هم شده این مسأله را در رسانه بگوییم، اشکالی دارد؟ این مسألهی فقهی و فتوای مشهور فقها است که میفرمایند: اگر کسی دو همسر دارد، اگر یک شب نزد یکی از اینها ماند، واجب است یک شب هم نزد آن یکی بماند. مشهور فقها چنین فتوایی دارند. آنوقت شما آقای محترم رفتی همسر دوم گرفتی، خیلی نوشتند که دو ماه یکبار، شش ماه یکبار به ما سر میزند. میگوید: من نفقه شما را میدهم. در بحث زندگی و ازدواج فقط مسأله نفقه هست؟
شاید بینندهها تعجب کنند. اگر کسی یک همسر دارد، فقه برای او تعیین نکرده که مثلاً باید این هفته برود، نه حالا نرفت هم نرفت. اینهایی که تک همسری هستند آزاد هستند. اینها هم باید محبت کنند. بحثی در این نیست. اما از نظر فقهی به اینها سختگیری نشده است. تمام سختگیریها برای کسی است که سراغ ازدواج دوم میرود. سختگیری فقهی برای ازدواج دوم است. تا ازدواج دوم کرد دیگر از اینجا به بعد حق ندارد، دست خودش نیست. اگر خانه آن همسر رفت، باید خانهی همسر دیگر هم برود. در رسالهها و کتابهای فقهی است. اینقدر سخت گیری به کسانی که ازدواج مجدد کردند شده است، برای آنهایی که تک همسری هستند سختگیری نشده است. بحث عدالت اینجا مطرخ است.
پیامبر خدا فرمود: «من كانت له امرأتان فمال إلى إحداهما» من خواهش میکنم مؤمنین و متدینین گوش کنند. این حرفها باید گفته شود. با مخفی کردن و کتمان کردن به جایی نمیرسد. یک ظلمی است دارد میشود ما بخواهیم یا نخواهیم، بپذیریم یا نپذیریم. یک واقعیتی در جامعه است. هستند بسیاری از کسانی که ازدواج دوم انجام دادند و در این جمع کم نیستند کسانی که ظلم میکنند. پیامبر خدا فرمود: «من کانت له امرأتان» کسی که دو همسر دارد. «فمال الی احداهما» به یکی تمایل پیدا کند و به عدالت رفتار نکند، «جاء یوم القیامة و احد شقة مائل» (سنن ابی داود/کتاب النکاح/ باب فی القسم بین النساء) فردای قیامت در حالی وارد محشر میشود که نیمی از بدنش به زمین کشیده میشود. مثل کسی که یک سکته سنگین کرده باشد که اختیار نیمی از بدنش را نداشته باشد. یک چنین حالتی دارد و فردای قیامت با چنین حالتی وارد محشر میشود. پایان این کشیده شدن روی زمین در روز قیامت به آتش ختم میشود نه بهشت!
چقدر این حدیث را از سیدالشهداء(ع) گفتیم که عصر عاشورا با بدن غرق به خون به امام سجاد فرمود: پسرم «یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (کافی/ج2/ص331) از ظلم به کسی که جز خدا پناهی ندارد بپرهیز. واژهی ظلم و ظلمت یکی است. ظلم تاریکی میآورد. ولی گاهی ما به کسی ظلم میکنیم که او هم از ما انتقام میگیرد. این هم بد است. یکوقت به کسی ظلم میکنیم آه میکشد. امام حسین آخرین لحظه با بدن غرق به خون گفت: از ظلم به کسی که فقط آه میکشد، بپرهیز! این خانم چه کار میتواند بکند؟ خیلیها نوشتند ما عروس و داماد داریم، باید آبروداری کنیم، چه کار میتوانیم بکنیم؟ بحث عدالت در رفتار، عدالت در نفقه، عدالت در برخورد، عدالت در مسکن است.
آن هفته که در مورد مراعات همسران در دوران زایمان و بارداری اشاره کردم، در پیامها غوغا شد . یعنی ما وقتی چیزهایی را نمیگوییم، نمیدانیم در جامعه چه خبر است. باز پیامها و شکایات فراوانی از مردان هوس باز بود. میگویند: مرد ما بعد از دو سال، پنج سال، ده سال دنبال شهوترانی و هوس بازی خودشان هستند. بعضی از آنها مؤمن و متدین هستند در قالب شرعی میروند، بعضی هم که اهل دین و دیانت نیستند، دنبال رابطهی نامشروع میروند. امروز با فضاهای مجازی زمینهی آلوده شدن مردان و خانوادهها زیاد است.
من خیلی سریع به آقایان عرض میکنم که اولاً فکر نکنید این آتش خاموش میشود. اگر آدم میخواهد این مسیر شهوترانی و هوس بازی را ادامه بدهد، فکر نکنند این آتش خاموش میشود. این شعلهور میشود. خدا شهید مطهری را رحمت کند. یک بحثی در نقد نظریهی فروید دارند. فروید میگفت: آزاد بگذارید، شما محدود کردید، مردم حریص شدند. در رابطههای جنسی غربیها به همین عمل میکنند. گفت: رابطههای جنسی را آزاد بگذارید، تمام میشود. شما محدود میکنید، مردم حریص میشوند. شهید مطهری میفرمود: اشتباه فروید این است که انسان را نشناخت. این قوهی شهوانی انسان را نشناخت. مثل چیزی است که نفت رویش بریزیم و شعلهور تر شود. من یک مثال بزنم. شما قبول دارید دنیای غرب، فضایی که غرب به آن گرفتار شده است، همینطور هر روز یک قدم در مفاسد اخلاقی جلوتر میرود. چون میدان را برای خودشان باز کردند. من خجالت میکشم بگویم: امروز غرب به کجا رسیده است. چرا؟ چون صاحب نظران و صاحب فکرانشان گفتند: آزاد بگذارید تمام میشود. آزاد گذاشتند، تمام شد؟ امروز فساد اخلاقی که امروز از هر نوعش وجود دارد، سیر نمیشود. تنوع طلب است. یادمان باشد این آتش خاموش نمیشود.
نکته بعدی این است که انصافاً آقای محترم این هوس بازی و شهوترانی ارزش دارد که شما زندگی خانوادگی خودت را از هم بپاشی؟ یک نگاهی به همسر مهربانت بکن. یک نگاهی به بچهها و یک نگاهی به دختر و پسرت بکن. دختر پنج ساله داری، دختر ده ساله داری، دختر دوازده ساله داری. پسر داری، قطعاً این هوسرانیها و شهوترانیها زندگی را از هم میپاشد.
شریعتی: احساس میکنم اگر این راه خدای نکرده باز شود، دیگر آن خانه محل آسایش نیست.
حاج آقای حسینی: ما یک حدودی به زندگیمان اراده داریم، اختیاری داریم. شما یک نگاهی به دختر و پسرت بکن. ارزش دارد این شهوترانی که زندگی را از هم بپاشی؟ نکته آخر هم که باید عرض کنم، حدیث در کافی مرحوم کلینی است. امام صادق(ع) فرمود. الآن شاید خیلیها بگویند: شما خلاف دین میگویی. کجای دین چنین منعی وجود دارد. باز شهید مطهری یک بحثی دارد، من تقاضا میکنم کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» شهید مطهری را بخوانید. کتاب خوبی است. من اولین بار این روایت را آنجا دیدم. امام صادق فرمود: «وَ إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ الذَّوَّاقَ» (کافی/ج6/ص54) خدا دشمن دارد، آن کسی که زیاد طلاق میدهد. دنبال این است که با زنهای زیادی باشد.
حدیث دیگر داستان تکان دهندهای است. پیامبر خدا به یکی از اصحابشان برخورد کردند. فرمودند: «ما فَعَلَتِ امرَأتُكَ» خانم شما چطور است؟ با همسرتان چه میکنید؟ پیامبر خدا زندگی خانوادگی اصحابشان را هم رصد میکردند و مراقب بودند. گفت: «طَلَّقتُها» همسرم را طلاق دادم. رسول خدا فرمود: برای چه؟ طلاق دلیل میخواهد. گفت: همینطور. حضرت خیلی ناراحت شدند. بار دوم سؤال کردند: چه کردی؟ گفت: ازدواج کردم، او را هم طلاق دادم. حضرت فرمود: چرا؟ «مِن غَيرِ سُوءٍ؟!» جهتی داشت؟ «قالَ: مِن غَيرِ سُوءٍ» دلم میخواهد زندگی من است. تنوع داشته باشد. بار سوم باز پیامبر از او سؤال کرد. گفت: من باز هم طلاق دادم. «مِن غَيرِ سُوءٍ» پیامبر فرمود: بیدلیل؟! گفت: بله، دلم میخواست. پیامبر خدا به او فرمود: «إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يُبغِضُ أو يَلعَنُ كُلَّ ذَوّاقٍ» مرحوم مطهری روی این حدیث خیلی مانور دادند. فرمود: لعنت خدا بر مردی که بیجهت زنش را طلاق میدهد و سراغ کس دیگری میرود. هرچیزی به اسم اینکه شرعی و قانونی است، نمیشود انجام داد. بسیاری از حلالها خوب نیست. طلاق مبغوضترین حلال خداست. عرش خدا به لرزه درمیآید. دین اجازه داده است، اما قانون معنایش این نیست که حتماً انجام داد.
شریعتی: اگر در چهارچوب اخلاق حرکت نکنیم همه این اتفاقها میافتد.
حاج آقای حسینی: از این بالاتر دیگر نداریم. لعنت خدا بر مردی که با زنی ارتباط برقرار میکند، میگوید: ولش کن، نخواستیم، یکی دیگر!
مطلب سوم که میخواهم اشاره کنم این است که در پیامها زیاد بود، خیلیها نوشتند متأسفانه در بحثهای اخلاقی که شما گفتید، بعضیها فکر میکنند که اولین راه حل تا حرفشان میشود، قهر است. خواهش میکنم بینندهها به این نکته توجه کنند. هم پدر و مادر در مورد بچهها، هم آقا در مورد خانمش و هم خانم در مورد آقا، قهر یعنی زندان انفرادی. بدترین زندان، زندان انفرادی است. شما وقتی با همسرت قهر میکنی، مخصوصاً خانمهای جوان، حالا این خانم در خانه تنهاست، کسی به غیر از شما ندارد. شما یک ماه است با او قهر هستی. دیوانهاش میکنی. مرد هم همینطور، باز مرد ساعاتی بیرون از خانه است، آب و هوایی عوض میکند. یا با فرزندان ما، آقا و خانم محترم، شما که با فرزندت قهر میکنی، یک دیوار بین خودت و فرزند ایجاد کردی. بدترین عذاب زندان انفرادی است. بدترین شکنجه برای زندانی، زندان انفرادی است. انسان مدنی بالطبع است. اهل انس و تماس است. شما 24 ساعت از خانه بیرون نیا. 24 ساعت در یک اتاق بمان و با هیچکس هم ارتباط برقرار نکن. روایت داریم امام صادق(ع) فرمود: «لا خیر فی المهاجرة» در قهر کردن خیر نیست. پیامبر خدا فرمود: «فمن مات مهاجراً لاخیه» کسی قهر بکند، «کانت النار اولی به» آتش به او سزاوارتر است. اگر صلح کرد، فرمود: «السابق یسبق الی الجنه» هرکس در آشتی کردن سبقت بگیرد، او زودتر به بهشت میرود.
من یک خواهش دارم، الآن در آستانه سال جدید هستیم. دیروز هم حاج آقای فرحزاد فرمودند، سال جدید است، با همین کدورتها و دعواها آغاز نکنیم. با همسر، با فرزند، با دوست و رفیق و عمه و خاله قهر نباشیم. فرمود: هرکس قهر کرد این قدمش به طرف آتش است. هرکس در آشتی سبقت گرفت، او در بهشت سبقت میگیرد و زودتر به بهشت میرود. سال 95 با 96 هیچ فرقی ندارد. مهم این است که آخر سال یک کاری کرده باشیم. آقا و خانم محترم همین الآن شما زنگ بزن، پدر محترم، برادر، عمو، هرکس هست، زنگ بزند عذرخواهی کند.
حدیثی بخوانم که هم در کافی شریف، هم در خصال شیخ صدوق است و هم در تحف العقول است. یکوقت یادم هست حاج آقای فرحزاد این روایت را میخواندند. امام صادق به مفضل که از بهترین اصحابش است، فرمود: به اصحابت بگو این دو کار یادشان نرود، «تزاوروا» دیدن هم بروید. «تحابوا» به هم محبت کنید. «و لیحسن بعضکم الی بعض» بالعدل» به هم نیکی کنید. «و تحدثوا» با هم گفتگو کنید. الآن سال نو که میآید فرصت خوبی برای دید و بازدید است. به شرط اینکه گرفتار آن تشریفات بیخودی نشویم. به کسی زحمت ندهیم. اصل دیدار و محبت و گفتگو است. فرمود: «و لا یبطنن بعضکم عن بعض» همدیگر را فراموش نکنید. مفضل به اصحاب میگوید: «و ایاکم و الهجران» مواظب باشید قهر نکنید. «فانی سمعت» من از امام صادق شنیدم. «و اللّه لا یفترق رجلان من شیعتنا علی الهجران» به خدا قسم دو نفر با هم قهر کنند، «إلا برئت من أحدهما ولعنته» امام صادق لعنت میکند بر آن کسی که قهر کرده است. فرمود: من امام صادق برائت خودم را اعلام میکنم و لعنت میکنم بر کسی که قهر کرده است. «وأكثر ما أفعل ذلك بكليهما» به هر دو طرف، این راوی میگوید: دو طرف یکی ظالم است، یکی مظلوم است. فرمود: من از هردو اعلام برائت میکنم. هم ظالم، هم مظلوم! گفت: ظالم، ظالم است. مظلوم چرا؟ فرمود: «لانه لا يدعو أخاه إلى صلته» او نیامد، تو برو. الآن چقدر از دعواها سر این است که عمو و با برادرزادهاش سالها قهر است، میگوید: او باید بیاید. او ظالم، امام صادق فرمود: تو هم که مظلوم هستی، تو قدم بردار. چه برادرهایی داریم که اصلاً آدم خجالت میکشد! چقدر عروس و مادرشوهرهایی هستند، داماد و مادرزنهایی هستند که آدم خجالت میکشد.
شریعتی: چند وقت پیش یکی نوشته بود که در فامیل ما دو برادر بودند با هم قهر بودند، همین چند وقت پیش یکی از برادرها به هر دلیلی از دنیا رفت، این برادر دوم از وقتی برادرش را از دست داده تا الآن یک لحظه آرام نمیشود. میگوید: چرا آشتی نکردم؟
حاج آقای حسینی: تو قدم جلو بگذار. او ظالم است و بد کرده و دعوا کرده است. او مقصر است، تو مظلوم پا جلو بگذار. فراموش کن! بعد فرمود: از پدرم شنیدم، «إذا تنازع اثنان» اگر دو نفر با هم دعوا کنند، «من شيعتنا ففارق أحدهما الآخر» اگر یکی به یکی ظلم کرد، مظلوم برود بگوید: «أنا الظالم»! من بد کردم! امام صادق فرمود: مظلوم برود بگوید: من مقصر هستم. «إن الله تبارك وتعالى حكم عدل يأخذ للمظلوم من الظالم» خدا حق تو را میگیرد. من یقین و باور داشته باشم که خدا جبران میکند.
من همینجا میخواهم نکتهای را بگویم. خانمها و آقایان گوش بکنند. آقای محترم شما که با خانمت قهر کردی، خانم محترم شما که با همسرت قهر کردی، یادت باشد قهر طولانی یکی از زمینههای انحرافات اخلاقی در خانواده است. مخصوصاً در مردها! خانم محترم یادت باشد اگر مردت را رها کردی، بگویی: ما سر این مسأله دعوایمان شده است، قسم خوردم تا یک ماه دیگر هم با او حرف نزنم. مردت را رها کنی، نتیجه چه میشود؟ وقتی با مرد حرف نزنی آزاد است. وقتی آزاد است کجا میرود؟ تو تحویلش نمیگیری. یک مرد جوان است. شش ماه است با او حرف نزدی. فکر نمیکردی تو تحویلش نگرفتی، کسی سر راهش قرار بگیرد. یک کس دیگر به دروغ به او اظهار محبت میکند. یکجای دیگر او را جذب میکنند. یک نفر دیگر را میبیند، میگوید: ای بابا! تو چه آدم خوبی هستی. خانم ما اصلاً ما را تحویل نمیگیرد. اصلاً ولش کن! بسیاری از طلاقها، منشأ آن این است که خانم با آقا یک قهر طولانی با هم داشتند. شما دو روز با یکی قهر کن، طولانی هم نباشد. ببین ذهن شما چه میشود؟ تمام ذهن منفیبافی میشود. خانم محترم! شما که با همسرت قهر میکنی، ذهن شریک زندگی تو تمام منفی میکنی. تمام خوبیها از بین میرود. در همین فاصله خدای نکرده آقایی که خانمش را رها کرده است، آقای محترم! فکر نمیکنی همسرت هم انسان است. همسرت را در معرض وسوسههای شیطان قرار میدهی. این یک مردی را در این فاصله ببیند که به او ابراز علاقه میکند. میگوید: ای بابا! این به من چه میگوید؟ شوهر نامردم چه میگفت! اگر نیازهای عاطفی درون خانه تأمین نشد و بیرون تأمین شد، بسیاری از زندگیها ریشهی به هم خوردنش از همینجا شروع میشود.
بعضیها میگویند: ما اصلاً حرف نمیزنیم. برای اینکه اگر حرف بزنیم دعوا میشود. سکوت کنیم بهتر است. سکوت کوتاه عیب ندارد. پیامبر خدا فرمود: «اذا غضب احدکم فالیسکت» (نهجالفصاحه/1957) اگر کسی عصبانی شد، سکوت کن. اما نه سکوت طولانی! قصهای از مرحوم آ سید احمد خوانساری گفتیم که ایشان گفته بود: به اندازهی خوردن یک لیوان آب حوصله کن.
از خانوادهها تقاضا میکنم، امشب شب چهارشنبه سوری است. سالهای قبل گفتیم و باز هم تکرار میکنیم، از وزیر بهداشت شنیدم که گفت: در شب چهارشنبه سوری بعد از این حوادث چقدر چشمها را از حدقه بیرون آوردند. واقعاً ارزش دارد؟ این شادی است؟ البته امسال خیلی رعایت شده است. حداقل اینجا با آتشنشانها همراهی کنیم.
چون در آستانهی ولادت حضرت زهرا(س) هستیم، انشاءالله آقایان یادشان باشد، سکهها را تحویل بدهند. یا گل بدهند. دیروز حاج آقای فرحزاد فرمودند: این گلهایی که برای مردهها میبرید اسراف است. بینندهها پیام دادند که چرا شما با صنعت گل مبارزه میکنید؟ ما با صنعت گل مبارزه نکردیم. گل را به زندهها بدهید. شب جمعهی آخر سال این تاج گلی که میخواهی سر قبر مادرت ببری بگذاری، خانه همسرت ببر. برای مادرت خیرات کن. گل را گردن همسرت بیانداز. گردن پدر زنده و مادر زنده بیانداز. گل را به زندهها بدهید که محبت را تقویت کنیم.
مطلب سوم اینکه این بحثی که دیروز هم در برنامه اشاره شد، بحث مسابقه سه ستاره، انتخاب برنامه سمت خدا و مجری برنامه آقای شریعتی، البته اسم برنامه سه ستاره است ولی آقای شریعتی همه ستارهها را دارد. اگر این برنامه تأثیرگذار است، از بینندگان میخواهیم انشاءالله در این مسأله هم مشارکت کنند.
مطلب آخر هم این است که بعضی از بینندهها نوشتند اگر راست میگویی این را بگو که ما از علاقهمندان برنامه هستیم. آقایی از خارج کشور دیروز به من گفت: من از سوئد آمدم. در یکی از کشورهای جنوبی سوئد زندگی میکرد. گفت: خانم من وحشتناک علاقهمند به برنامه سمت خداست.
مطلب آخر هم این است که من واقعیت میگویم ضمن ارادتی که به همه بینندگان عزیز دارم، مدتهاست به تهیه کننده برنامه گفتم اگر اجازه دهید ما خداحافظی کنیم. به نظرم صادقانه باید صحبت کنیم. اگر یک رأی گیری باشد، چون شاید در این پنج سال بعضیها خسته شده باشند. هرکس با یک پیامک اعلام کند که موافق حضور ما در برنامه هست یا نه.
شریعتی: ما همچنان محتاج آموزههای نهجالبلاغه هستیم. امروز صفحه 519 قرآن کریم، آیات 16 تا 35 سوره مبارکه قاف در سمت خدا تلاوت میشود.
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16» إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20» وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25» الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «27» قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ «28» ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «29» يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ «30» وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31» هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32» مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ «33» ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ «34» لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ «35»
ترجمه: و همانا ما انسان را آفريدهايم و هر چه را كه نفسش او را وسوسه مىكند مىدانيم و ما از شريان و رگ گردن به او نزديكتريم (و بر او مسلّطيم). (ياد كن) آنگاه كه دو فرشته (ملازم انسان) از راست و چپ، (به مراقبت) نشسته (اعمال آدمى را) دريافت مىكنند. (انسان) هيچ سخنى به زبان نمىآورد، مگر آنكه در كنارش (فرشتهاى) نگهبان حاضر و آماده (ثبت) است. و بىهوشى مرگ به راستى فرا رسد (و به انسان گفته شود:) اين همان است كه همواره از آن مىگريختى. و در صور (رستاخيز) دميده شود، اين است روز تحقّق وعده عذاب. و هركس (به صحنه قيامت) مىآيد، با او دو فرشته است كه يكى او را به جلو سوق مىدهد و ديگرى گواه اوست. (به او گفته مىشود:) همانا از اين صحنه در غفلتى (عميق) بودى، پس پرده (غفلت) تو را كنار زديم وامروز چشمت تيزبين شده است. و (فرشته) همراه او گويد: اينك (نامه اعمال او) نزد من آماده است. (خداوند به دو فرشته سائق و شهيد خطاب مىكند:) هر كفرپيشه لجوج را به دوزخ افكنيد. (آن كه) سخت مانع خير است و متجاوز و شبهه افكن. آنكه با خداوند يكتا، معبود ديگرى قرارداد، پس او را در عذاب سخت بيفكنيد. (شيطان،) همنشين او گويد: پروردگارا! من او را به طغيان وادار نكردم، بلكه او خودش در گمراهى عميق و دور بود. (خداوند فرمايد:) نزد من با يكديگر مشاجره نكنيد، من پيش از اين وعده عذاب را به شما داده بودم. فرمان (افكندن كافر در دوزخ) نزد من تغيير نمىيابد و من هرگز به بندگانم، ستم نكنم. روزى كه به دوزخ گوييم: آيا پر شدى؟ و او گويد: آيا بيش از اين هم هست؟ و بهشت را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد. (به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مىشد كه براى هر انسان پرانابه توبهكار و حافظ (حدود الهى) است. آن كه در نهان از خداى رحمان خشيت داشته و با انابهكننده توبه كار (به سراغ خدا) آمده است. (به آنان گويند:) به سلامت وارد بهشت شويد. اين روز (براى شما) جاودانه است. براى اهل بهشت در آنجا هر چه بخواهند آماده است و نزد ما افزون (بر آن چه خواهند، موجود) است.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای حسینی: چون خیلی از عزیزان عازم سفر هستند، یک دعای سفر هست که در کانال برنامه هم قرار دادند، اگر کسی هم سفر نرفت، غصه نخورد. چون خیلیها پیام دادند که ما نه خرید عید کردیم و نه سفر میرویم. اشکالی ندارد. ما هم سفر نمیرویم و خرید هم نمیکنیم. چهارده روز را در حرم حضرت معصومه(س) هستیم. عصر عاشورا سیدالشهداء این دعا را خواندند. «بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» خدایا به حق محمد و آل محمد مریضها لباس عافیت بپوشان. گرفتاریها برطرف بفرما. حوائج ملتمسین دعا برآورده بخیر بفرما. سال آینده را سال ظهور حضرت ولیعصر قرار بده. خدایا به حق محمد و آل محمد ما را هم مورد عنایت اهلبیت قرار بده.