بیان مهمترین احکام دینی؛ احکام زکات فطره
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 01-04-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان خوبم، خانمها و آقایان، بینندهها و شنوندههای نازنینمان، انشاءالله هرجا هستید باغ ایمانتان آباد باشد. در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان داریم با هم لقمه لقمه نخوردن و جرعه جرعه ننوشیدن و بال بال آسمانی شدن را تجربه میکنیم. «اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما» بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان رادیو قرآن دارم. امیدواریم طاعات و عباداتشان مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته باشد. با بخش احکام در خدمت عزیزان هستیم.
شریعتی: در سیر بیان احکام با توجه به اینکه در آستانه عید سعید فطر هستیم، امروز بحث زکات فطره را داشته باشیم.
حاج آقای حسینی: در حدیث امام صادق(ع) هست که در دههی آخر ماه رمضان این دعا خوانده شود. «أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ» یعنی خدایا پناه میبرم به «جلال وجهک الکریم» آن بزرگواری و لطف و کرمی که ما از شما سراغ داریم و به ما وعده دادی، پناه میبرم که این ماه رمضان تمام شود، یا نه همین امشب من به صبح برسد و من هنوز آمرزیده نشده باشم. پناه میبرم به کرامت و بزرگواری تو، در روایت داریم که خداوند در هر روز ماه رمضان چه مقداری را میآمرزد و بعد در شب و روز جمعه در هر ساعت و در آخر ماه رمضان به اندازهای که در تمام ماه رمضان آمرزیده در پایان ماه رمضان میآمرزد. حتماً ما انشاءالله یکی از این آمرزیدگان خواهیم بود.
من فراز کوتاهی از دعای 45 صحیفه سجادیه امام سجاد را بخوانم. دعای زیبایی است. فرازی است که حضرت وقتی میخواهد وداع کند، «فَنَحْنُ مُوَدّعُوهُ» ما با این ماه وداع میکنیم «وِدَاعَ مَنْ عَزّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا، وَ غَمّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنّا» وداع کسی که جدایی با ماه رمضان برای او سخت است. جدایی با ماه رمضان ما را به غم و غصه انداخته است. به وحشت افتادیم از جدایی با ماه رمضان. اینکه انسان چه درکی از ماه رمضان دارد که اینطور با ماه رمضان وداع میکند. حضرت عرض «واجبر مصیبتنا بشهرنا» تو جبران کن این مصیبتی که به ما رسیده و داریم این ماه را از دست میدهیم. «و بارک لنا فی یوم عیدنا و فطرنا» خیلی دعای زیبایی است. ما دو سلام داریم، یک سلام آمدن و یک سلام وداع، «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَـا أكْرَمَ مَصْحُـوب مِنَ الأوْقَاتِ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْر قَرُبَتْ فِيهِ الآمالُ وَنُشِرَتْ فِيهِ الأَعْمَال» یک وداع بسیار جانسوزی است که فقط درک امام سجاد را میخواهد.
مرحوم آیت الله ملکی تبریزی در مراقبات، مینویسند یکی از کارهای مهم این است که آدم آخر ماه رمضان که میشود به حساب خودش برسد. چه کار کرد و عهد ببندد که خوبیها را بعد از ماه رمضان ادامه بدهد. ببینید چقدر مساجد آباد است و چقدر تلاوت قرآن فراوان است. چقدر آرامش هست و گناهان کم میشود. در ماه رمضان مراجعه به دادگاهها کم میشود. این محبت و صفا و صمیمیت و این جماعتها، این نمازها و تلاوت قرآنها، صدقات، دستگیری از فقرا و نیازمندان، انشاءالله این سنتهای حسنه را ادامه بدهیم.
در آستانه عید فطر هستیم، احکام زکات فطره را بگویم. اگر فرصت شد به احکام دیگر هم اشاره میکنم.
مسأله اول؛ زکات فطره بر چه کسانی واجب است؟ چه زمانی واجب است و مقدارش چقدر است؟
بر خود انسان و کسانی که نان خور ما هستند، یعنی خرجیشان با ما هست. من، خانم من، بچههای من، اگر پدر و مادر من خرجیشان با من هست، هرکسی که نان خور من حساب میشود و خرجیاش با من است، زکات فطرهاش بر من واجب است. ممکن است کسانی دیگر هم باشند که من پذیرفتم خرجی آنها را بدهم و آنها نان خور من حساب میشوند. زکات فطره اینها بر من واجب است.
مسأله دوم؛ مقدار زکات فطره چقدر است؟ برای هر نفر سه کیلو است. حالا گندم، برنج، خرما فرقی ندارد. خیلی سؤال میکنند که قوت غالب ما برنج است، برنج میخوریم. اشکالی ندارد گندم بدهیم؟ نه خیلی خوب است برنج را حساب کنید ولی مانعی ندارد اگر گندم بدهید. مثلاً اگر یک خانواده پنج نفره هستیم، پدر و مادر و سه اولاد، پنج تا سه کیلو، پانزده کیلو گندم، برنج یا خرما بدهند.
مسأله سوم؛ آیا اینجا میشود پولش را داد یا نه؟ در بحث کفاره نمیشود پول داد ولی اینجا میشود پول داد. در زکات فطره هم میشود پانزده کیلو گندم داد، یا پانزده کیلو برنج یا خرما به فقیر بدهیم یا پولش را بدهیم. این روزها اعلام میکنند که گندم کیلویی چند است. میتوانید پول بدهید یا خود گندم را بدهید. پس در کفارات گفتیم باید خود گندم یا برنج یا ماکارونی را بدهید، ولی در زکات فطره میتوانید پولش را بدهید.
مسأله چهارم؛ به چه کسی بدهیم؟ به فقیر باید بدهیم. گاهی میگوییم: فقیر، فقیر شرعی فکر میکنند فقیر کسی است که رو به قبله خوابیده باشد. فقیر کسی است که هشتش گرو نه است. دخل و خرجش با هم نمیخواند. چرا ندارد؟ یکوقت ناتوان است و نمیتواند کار کند. یا کار مناسبی نیست. نه اینکه کار دارد و تنبلی میکند.
مسأله پنجم؛ چه کسی مقدم در زکات فطره است؟ چه کسانی اولویت دارند؟ قطعاً ارحام اولویت دارند. خویشاوندان که میگوییم فقط واجب النفقه نباشند. پدر و مادر و همسر و فرزندان واجب النفقه هستند. هزینه پدر و مادر و همسر و فرزندان من، که مقدم بر همه همسر من است، اگر من هزینه همسرم را دادم و میتوانم و اضافه دارم، حتی فرزندانم هم اگر ازدواج کرده باشند، واجب النفقه من هستند و نفقه اینها بر من لازم است.
ما یک واجب داریم، یک مستحب داریم. شما وقتی مسجد رفتید و نماز ظهر و عصر خواندید، نماز واجب است. نافله بخوانی مستحب است. واجب را از مستحب اشتباه نکنید. یک واجب داریم و یک مستحب داریم. نفقه واجب شما جزء واجبات است. یعنی همینطور که نماز خواندی، اگر پدر و مادرت نیاز مالی دارند، شما میتوانی نیاز مالیاش را برطرف کنی، هزینه خودت و خانمت را بدهی. پدر و مادرت، پدر بزرگ و مادربزرگت، فرزندت، نوه تو، نیاز مالی دارند، واجب النفقه تو هستند. اینها غیر از بحث زکات است. زکات فطره به اینها ربطی ندارد. تو باید نفقه اینها را تأمین میکردی. مخصوصاً خانمها یادشان باشد! گاهی به خانمها ارثی رسیده است. هیچ نیازی هم ندارد و نفقهاش بر عهده شوهرش است. شما میبینی دختر گرفتاری مالی دارد. پسرت گرفتاری مالی دارد. مشکل مالی دارد. این ارثها را در صندوق پس انداز نگذار! اینها واجب النفقه تو هستند. مثل نماز بر شما واجب است. این واجبات مالی ما است.
گفتیم: امام(ره) در تحریر الوسیله وقتی این چهار دسته را ذکر میکنند، میفرمایند: همسر، پدر و مادر، اولاد، مورد چهارم هم اینکه اگر شما یک پرنده یا کبوتری را در خانه حبس کردی، یک قناری، یک مرغ و خروس، آزادش کن برود «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» (هود/6) این کبوتر را رها کن، خدا روزیاش را میرساند. شما که او را حبس کردی، دین خیلی لطیف است. این پرنده هم واجب النفقه تو میشود. باید خورد و خوراکش را بدهی. یا آزادش کن برود. دینی که میگوید: کبوتر در خانهات واجب النفقه توست، مرغ و خروست واجب النفقه توست، آنوقت این دین راضی است که پسر من، نوه من، پدر و مادر من، همسر من، گرفتاری مالی داشته باشند و من وظیفه نداشته باشم. اگر خانمها پولی دارند، درآمدی دارند، حقوق دارند و بازنشستگی میگیرند، ارثی به آنها رسیده است، پدر و مادرهایشان نیاز دارند و گرفتار هستند، واجب النفقه هستند. شما نفقهات بر عهده شوهرت است. یا شوهرت از دنیا رفته است، خوب هرچه از خرج خودت اضافه آمد، اینها واجب النفقه میشوند. باید به آنها کمک کنی.
پس سؤال این است که آیا زکات فطره را به واجب النفقه میتوانیم بدهیم؟ نه! باید واجب النفقه را تأمین میکردی ولی به ارحام غیر از واجب النفقه میشود داد. برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله، برادرزادهها، خاله زادهها، عموزادهها، اگر فقیر است، اگر هرکدام از اینهایی که گفتیم، مسکن نداشته باشند میتوانی زکات فطره به آنها بدهی. خوراکش، پوشاکش، لوازم زندگی، یخچال، فرش، پنکه، باید بدهی. کسی ورشکست شده و بدهی دارد، بدهی مالیاش را بدهی. حتی میتوانی برای تهیه مرکبش به او زکات فطره بدهی. اگر خوراک و پوشاک ندارد. لوازم زندگی ندارد، گرمایش و سرمایش ندارد فقیر است. حتماً نباید نان شب باشد، هرکدام از اینها باشد فقیر است.
یکوقت میگوید: کسی در ارحام من نیازمند نیست. هیچکسی نیازمند نیست، اگر همه وضعشان خوب است، نماز عید فطر که میروید معمولاً در مساجد زکات فطره جمع میکنند. صندوق کمیته امداد هست، به آنها بپردازید.
مسأله ششم؛ کسانی که خودشان فقیر هستند، بر فقیر زکات فطره واجب است؟ نه واجب نیست.
مسأله هفتم؛ اگر نان خور در شهر دیگری بود، فرزند من در یک شهر دیگری دانشجو است و درس میخواند. یا سرباز است و در شهر دیگری است. اینها نان خور من حساب میشوند یا نه؟ بله. اینجا باشند یا جای دیگر باشند. کوچک باشند یا بزرگ باشند، حتی اگر غروب شب عید فطر خدا به کسی اولاد بدهد، خدا را به حق صدیقه طاهره قسم میدهیم همه کسانی که آرزوی اولاد دارند، خداوند به آنها فرزند صالح عنایت بفرماید. اگر خدا به کسی شب عید فطر فرزندی عنایت کرد، باید زکات فطره این را هم باید حساب کنند.
مسأله هشتم؛ اگر قبل از غروب شب عید فطر مهمان خانه ما آمد، فرمودند: زکات فطره این مهمان با شما هست. مثلاً پنج نفر مهمان داشته باشی، پنج تا سه کیلو باید گندم بدهی. البته بعضیها گفتند که به شرط اینکه نان خور او هم حساب شوند. اگر بعد از افطار مهمان بیاید، زکات فطره بر عهده خودشان است.
مسأله نهم؛ این را خیلی باید مواظب باشیم چون متأسفانه گاهی مورد غفلت قرار میگیرد. الآن بنده که سید هستم زکات فطره را به همه میتوانم بدهم. به سید یا غیر سید میتوانم بدهم. اما شما که سید نیستی فقط میتوانی به غیر سیدها بدهی. عزیزانی که زکات فطره جمع میکنند، میگویند: زکات فطره سادات، زکات فطره غیر سادات! اگر شما سادات هستی به هر کسی میخواهی بده. آزاد هستی! اما اگر سادات نیستی مواظب باشید به سادات زکات فطره ندهید. البته در صدقات مستحبی اینطور نیست. یعنی نگویید: صدقه خواستیم بدهیم مواظب باشیم به سید ندهیم. در صدقه فقیر که روزانه صدقات مستحبی میدهیم، اینها اشکال ندارد به سید فقیر بدهیم.
مسأله دهم؛ این فقیری که گفتیم، باید عادل باشد؟ نه، فقط گفتند: فسق علنی از او ندیده باشیم. مثلاً طرف فقیر بوده و میتوانست روزه بگیرد و اما این ماه رمضان را علنی در خیابان آمده و سیگار کشیده است یا روزه خواری کرده است. این فسق علنی دارد. پس عدالت به این معنا که فسق و گناه علنی انجام نداده باشد.
مسأله یازدهم؛ اینکه کسی بگوید: من فقیر هستم کافی نیست. اگر یقین داری فقیر است به او بدهید و الا صرف اینکه بگوید: فقیر هستم، کافی نیست.
مسأله دوازدهم؛ چه وقت زکات فطره را بپردازیم؟ از شب عید فطر زکات فطره بر ما واجب میشود. ما دو دسته هستیم یا میخواهیم نماز عید فطر برویم که خیلیها الحمدلله میروند. اگر الآن سؤال کنند یک کسی بوده که تا روز 27 ماه رمضان روزه نگرفته است، روز 28 روزه بگیرد یا نگیرد؟ بگیرد، اشکالی ندارد. در خانه خدا باز است. اصلاً روزه نگرفت، حالا میخواهد روز عید فطر نماز عید بیاید، بیاید یا نیاید؟ چرا نیاید؟ «اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوی و المغفره» خداوند اهل تقوا و مغفرت است. بگذار بیاید! شاید این صف جماعت و نماز با شکوه عید فطر دل این را تکان بدهد. ما نمیدانیم! شاید همین «و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوی و المغفره» را شنید دلش شکست و اشکش جاری شد.
در دعای نماز عید فرازی است که خیلی عجیب است، انسان باید در این ماه رمضان به کجا رسیده باشد که از خدا بخواهد «ادخلنی فی کل خیرٍ ادخلت فیه محمد و آل محمد» در تمام خیراتی که محمد وآل محمد داخل شدند، ما را داخل کن. «اخرجنی من کل سوء» از هر بدی که محمد و آل محمد را دور هستند ما را دور کن.
الآن ما اصلاً روزه نگرفتیم، عیب ندارد. زکات فطره را بدهیم. کسی اصلاً روزه نگرفته، حتماً باید زکات فطره را بپردازد. زکات فطره ربطی به نماز عید فطر هم ندارد. یک واجب جدایی است. البته در روایات داریم که آنهایی که روزه گرفتند، شرط قبولی روزه هست و فرمودند: ضامن سلامتی انسان است. پس اگر کسی خواست نماز عید غطر را بخواند، قبل از نماز عید فطر، یا زکات فطره را بپردازد، یا عجله نکند. بنا شد به ارحام بدهیم، این مبلغ زکات فطره را کنار بگذارد. پانزده هزار تومان در یک طرف جیبت بگذار و دیگر در آن تصرف نکن. نماز عید را بخوان هروقت رفتی به ارحام و خویشاوندانت برسان. پس اینکه گفتند: قبل از نماز عید باید پرداخت کرد، بله، یا به دست فقیر برسانیم یا کنار بگذاریم که در آن تصرفی نکنیم.
یادم هست یکوقت یکی از عزیزان میگفت: ایران نبودم. برای زکات فطره باید یورو پرداخت میکردم، کنار گذاشته بودم. ولی وقتی ایران آمدم گفتم: یورو که به درد فقیر نمیخورد. تبدیل کنم و پولش را بدهم. مسألهاش را پرسیدم، گفتند: فایده ندارد. باید همین یورو را بدهی. حالا اگر آن طرف گفت: یورو به درد من نمیخورد، آنجا شما تبدیل کن! پس این پول را شما قبل از نماز عید کنار بگذارید و بعد به فقیر مطمئن و مقدم بر همه ارحام و خویشاوندان بپردازید.
مسأله سیزدهم؛ اینکه فرمودند از محلشان هم جا به جا نکنند. مثلاً کسی در فلان روستا است، زکات فطرهاش را در یک شهر دیگر نبرد و جا به جا نکند. اگر در آن محله فقیر است، آن فقیر مقدم است.
نکته دیگر اینکه به یک فقیر هم گفتند، کمتر از یک صاع ندهند. به یک فقیری که میخواهی بدهی، دیگر سه کیلو برنج را کم نکن.
مسأله چهاردهم؛ زکات فطره را سرپرست خانواده به سرپرست خانواده میدهد. یعنی من سرپرست خانواده هستم، من باید به سرپرست خانواده بپردازم. نمیتوانم به بچه آن طرف بدهم.
مسأله پانزدهم؛ انشاءالله خدا به حق حضرت زهرا همه زندانیها را نجات بدهد. در خبرها خواندم ما پانزده هزار زندانی بدهکار در جرایم غیر عمد داریم. یعنی برای مهریه و چک و غیره است. فقط برای مهریه حدود سه هزار بدهکار داریم. کسی زندانی هست. آنهایی که زندانی هستند، نان خور دولت حساب میشوند؟ نه! پسر من دانشجو است، دختر من دانشجو است، اینها نان خور دولت حساب میشوند؟ نه. سرباز، همه خورد و خوراکش با دولت است. اینها نان خور دولت حساب نمیشوند.
مسأله شانزدهم؛ کسانی که زکات فطرهشان را به مؤسسات میدهند. مؤسسات خیریه یادشان باشد که دیگر نمیتوان این پولها را جمع کرد و مثلاً جهیزیه تهیه کرد. باید توجه داشته باشند، گندم، برنج یا خرما و این اجناس را به فقیر بدهیم یا پولش را به فقیر بدهیم. گفتیم: کسی که کولر ندارد یا پنکه ندارد فقیر است. ندارد بخرد، شما نمیخواهد برایش پنکه بخری، پولش را بده خودش هرچه خواست میخرد. بنابراین مؤسسات تبدیل نکنند.
مسأله هفدهم؛ اگر فطره انسان بر کسی واجب شد، مثلاً فطره خانمی بر شوهرش است، ولی میگوید: شوهر من اهل این حرفها نیست. هرسال میگوییم: این زکات فطره ما را بده. میگوید: من اعتقاد ندارم. اگر فطره انسان بر کسی واجب شد و او نداد، بر من تکلیفی نیست. حتی اگر این خانم گفت: من خودم میدهم. سه کیلو گندم چیزی نیست. شما بده، اشکالی ندارد و ثواب دارد. ولی از گردن شوهر شما ساقط نمیشود.
شریعتی: امروز از جزء بیست و هفتم قرآن کریم، صفحه 529 آیات 7 تا 27 سوره مبارکه قمر را تلاوت خواهند کرد. انشاءالله بعد از ماه مبارک رمضان نهضت فراگیر خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم را در همه جای میهن اسلامیمان داشته باشیم تا زندگی ما و خانههای ما منور به نور قرآن باشد.
«خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ «7» مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ «8» كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ «9» فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ «10» فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26» إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27»
ترجمه: آنان در حالى كه چشمهايشان (از ترس و وحشت) فرو افتاده، همچون ملخهاى پراكنده، از قبرها خارج مىشوند. باگردنهاى كشيده، سراسيمه به سوى دعوت كننده مىدوند. كفّار مىگويند: اين روزى بسيار سخت است. پيش از اين (كفّار كه پيامبر را تكذيب مىكنند،) قوم نوح، بندهى ما را تكذيب كردند، و (علاوه بر تكذيب) گفتند: او ديوانه است و از (راه صحيح) بازمانده است. پس نوح پروردگارش را (چنين) خواند كه من مغلوب شدهام، پس (به دادم برس و) ياريم كن. پس ما درهاى آسمان را با ريزش باران باز نموديم. و از زمين چشمههايى جوشانديم، پس آب (زمين و آسمان) بر اساس امرى كه مقدّر شده بود، به هم پيوستند. و نوح را بر (كشتىاى كه) داراى تختهها و ميخها بود، سوار كرديم. كشتى (حامل نوح و پيروانش) زير نظر ما به حركت در آمد. (اين امر) پاداش پيامبرى بود كه مورد تكذيب و كفر قرار گرفت. و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتيم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟ پس عذاب و هشدار من چگونه است؟ و همانا ما قرآن را براى تذكّر (و پندپذيرى)، آسان ساختيم، پس آيا پندپذيرى هست؟ قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟ ما بر آنان در روز شوم، دنبالهدار تند بادى سخت و سرد فرستاديم. (تندبادى كه) مردم را همچون تنههاى درخت خرماى ريشهكن شده از جا برمىكند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟ و همانا ما قرآن را براى پندپذيرى آسان نموديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ قوم ثمود، هشدار دهندگان را تكذيب كردند. پس گفتند: آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم؟ در اين صورت ما در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود. آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست. همانا ما فرستادگان شتر مادهايم براى آنان (و به حضرت صالح گفتيم:) پس مراقب (پايان) كار آنان باش و شكيبايى پيشه كن.
شریعتی: از خدای متعال میخواهم که انشاءالله قدر داشتههایمان را بدانیم و این حس و حال زیبا و دل انگیز را بتوانیم بعد از ماه مبارک رمضان هم داشته باشیم و استمرار بدهیم. حاج آقای حسینی اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: «كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» ما عذاب خودمان را بر قوم عاد در روزی نازل کردیم که روز نحسی بود. پس ما روز نحس داریم؟ بله. شب و روز مبارک داریم؟ بله. ولی نحسی به ما برمیگردد. تا تعریف ما از نحسی چه باشد. شبهای قدر را پشت سر گذاشتیم «انا انزلناه فی لیلة القدر» خداوند شب قدر را در جای دیگر نام میبرد. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) شب قدر شب مبارکی است. در روزی که مردم کاری کنند که مستحق عذاب الهی باشند، آن روز، روز نحسی است. سعی کنیم نحسی را به چیز دیگر برنگردانیم. روز خدا نحس نمیشود، خدا میگوید: ما عذاب را در روز نحس بر قوم عاد نازل کردیم. نحسی آن روزی است که ما کاری کنیم که نحس شود. ماه رمضان را ماه مبارکی است. شب قدر شب مبارکی است. پس اگر ما از روزها و شبها خوب استفاده کنیم مبارک است، و الا همه نحسی میشود. عدد سیزده را متأسفانه نحس میدانیم، چه کسی جرأت دارد بگوید: سیزده نحس است؟ ولادت امیرالمؤمنین سیزده رجب است.
شریعتی: این روزها در محضر شما روزهای خیلی خوبی را داشتیم و از احکام شنیدیم. اگر نکاتی مانده برای ما بفرمایید.
حاج آقای حسینی: ماه رمضان به آخر میرسد، انشاءالله عزیزان کفارات را هم اگر خانمهایی که شیرده بودند، باردار بودند، یا احیاناً کسانی که مریض بودند و نتوانستند روزه بگیرند، کسانی که کفاره دارند خیلی خوب است آخر ماه رمضان قبل از عید بدهند. الآن فصل پاکی است و دلها آماده شده و در این ماه پذیرشها چند برابر میشود. بنابراین زکات فطره را که حتماً میپردازند، حتی بالاتر حالا که پاک شدیم اگر زکات دیگری بر گردن ما هست، خمسی بر گردن ما هست، با این نورانیت دل انشاءالله همه واجباتمان را پرداخت کنیم.
مسأله دیگر این است که قبلاً هم گفتیم که یکی از چیزهایی که حواسمان باشد بپردازیم، رد مظالم است. الآن فرصت خوبی است. قبلاً مظالم را معنی کردیم. مظالم عباد، گفتیم: به این معنا که شما فرض کنید یکوقتی یک معاملهای با کسی کردید و پول اضافه گرفتید و طرف هم نیست یا او را نمیشناسید، کرایه تاکسی ندادی، یا آقای راننده شما کرایه اضافه گرفتی و طرف را نمیشناسی، بچه بودیم زدیم شیشه همسایه را شکستیم، جوانی کردیم تند رانندگی کردیم و زدیم آینه ماشین بغل را شکستیم و رفتیم. در صورت کسی زدیم، معلم بودیم، طرف را نمیشناسیم، هر حقی را ضایع کردیم و طرف را نمیشناسیم، رد مظالم بدهیم. حتی برای پدر و مادرهایمان، برای گذشتگانمان، الآن ما چقدر غافل هستیم و حواسمان نیست. از طرف آنها رد مظالم بدهیم و برای خودمان رد مظالم بدهیم. این کار پسندیدهای است.
اگر یکوقت طلبکار را میشناسیم، باید به خودش بدهیم. اگر از دنیا رفته به وارثش بدهیم. معلمی نوشته بود که متوجه این مسأله شده و گفته بود: من دانشآموزهایم را کتک زدم. صورت دانش آموز سرخ شده باشد، باید دیه بدهد. راه افتاده آمار اینها را درآورده که ببیند کجا هستند. مثلاً سی سال پیش اینها دانش آموز ایشان بودند، کار درست همین است. آمار اینها را پیدا کرده و یکی یکی عذرخواهی کرده است. اگر از دنیا رفتند باید سراغ وارثشان رفت، اگر خودشان هستند از خودشان.
در مبالغ کم، مثلاً پنج هزار تومان، ده هزار تومان چیزی نیست، بدهید. اما یکوقت اگر مبلغ زیاد شد، گفتند: اجازه مجتهد میخواهد. مثل سهم سادات به دلیل اینکه مجتهدین اشراف بیشتری دارند. کسی از شما حقی طلب دارد، پیدایش نمیکنی. شما چطور میخواهی از طرف او به فقیر بدهی؟ باید یک اجازهای داشته باشی. پس اگر مبالغ کم است اشکالی ندارد و اگر مبالغ زیاد هست، با اجازه مجتهد باشد. از نکات مهم این است که شما وقتی میخواهید به فقیری رد مظالم بدهید، یا همین زکات فطره فرقی ندارد، لازم نیست به او بگویید و نیازی به نیت ندارد.
نکته مهمی که باید توجه کرد این است که الآن خیلی از ما صدقه روزانه میدهیم. همه این صدقات روزانه را نیت کنید، اگر واقعاً به کسی بدهکار هستیم اینها بابت رد مظالم باشد، اشکالی ندارد. شما ماهی ده هزار تومان، صد هزار تومان به فقیر صدقه میدهید. همین را نیت کنید به نیت رد مظالم بدهید. اگر واقعاً مظالمی بدهکار باشی بابت آن حساب میشود و اگر نبودی هم که صدقات معمولی است.
در آستانه عید فطر هستیم، آقایان به خانمهایشان بگویند: اگر شما فکر میکنی مظالمی به گردنتان هست به من بفرمایید، من بپردازم. این خانم یک ماه زحمت کشیده به شما افطاری داده، سحری داده، زحمت بکشید یک کادویی تهیه کنید. قدردانی کنید.
مسأله دیگر این است که گاهی سؤال میکنند که مثلاً ما غیبت کردیم، حالا طرف را پیدا نمیکنیم حلالیت بطلبیم. البته رفتن و به طرف گفتن لازم نیست. مخصوصاً اگر یکوقت شری به پا شود، لازم نیست بگوییم. ولی گفتند: غیبت کسی را کردیم، برایش رد مظالم بدهیم؟ چه اشکالی دارد؟ صدقه بدهید، دعا بخوانید، قرآن بخوانید و کار خیر انجام بدهید به نیت همه کسانی که به گردن ما حق دارند.
خدا آیت الله مشکینی را رحمت کند. در یک سفری در صحرای عرفه از ایشان تقاضا کردند سخنرانی کنید. از جمله مطالبی که گفتند این بود. فرمودند: من به این سفر حج که آمدم غیر از طواف واجب نتوانستم هیچ طوافی بکنم. فقط یک طواف کردم و گفتم: خدایا این ثوابش امانت باشد و در قیامت اگر کسی جلوی مرا گرفت و من یادم رفته بودم حق او را در دنیا بدهم و غفلت کردم، ثوابش برای او باشد. میشود آدم نماز بخواند، صدقه بدهد، دعا بخواند و رد مظالم بدهد. مخصوصاً برای پدر و مادرها یادمان نرود، عزیزانی که از دست دادیم را فراموش نکنیم. قاعدتاً آنها ه مثل ما مظالمی را بدهکار هستند. خدا مرحوم آخوند ملا عباس تربتی را رحمت کند که کتاب «فضیلتهای فراموش شده» شرح حال ایشان است. ایشان تمام ارث پدرش را، سهم خودش را فقط برای خمس و زکات و رد مظالم پدرش گذاشته است. پدرش هم اهل اینها بوده است ولی گفته: شاید پدرم غفلت کرده و خمسی بدهکار بوده است. یا غفلت کرده و مالی از کسی پیش او بوده و نداده است. اگر پدر شما هم بدهکار نبود، صدقه حساب میشود. به چه کسی زکات میدهی، به فقرا میدهی. یا به سادات فقیر میدهی. مظالم برای پدر و مادرها، همسر، بچهها فراموش نشود. بچههای ما جوان هستند و توجه ندارند، هم برای خودمان، برای مردهها و زندههایمان مظالم را بدهیم.