كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 27-04-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بسم الله الرحمن الرحیم، قبل از شروع احکام یک تشکر ویژه داشته باشم، بدون مبالغه عرض کنم که زبان قاصر است از سپاس و از پیامهای بسیار فراوانی که عزیزان نوشته بودند. ما تقاضا کردیم که مالکان به مستأجر تخفیف بدهند. خیلی پیام آمد که بینی و بین الله تعبیری به نظرم نمیآید که بخواهم در برابر این همه عظمت تواضع و کرنش کنم جز اینکه دعا کنیم. خیلیها پیام داده بودند که با اینکه ما خودمان در عروس در آستانه ازدواج داریم، کسی نوشته پسرم بیکار است، دختر و پسرم دم بخت هستند. به بانک بدهکار هستم. مستأجر هستیم. ولی به احترام کلام اهلبیت و امام رضا و به احترام امام صادق(ع) تخفیف میدهیم. خیلیها نوشتند: ما با مستأجر تماس گرفتیم که اجاره را بالا نمیبریم. حتی یک مبلغی هم کم کردیم.
قبل از شروع به احکام دو پیام بود که نوشته بودند این همه تبلیغی که شد که بانکها بخشودگی جرایم را تا مبلغ صد میلیون تومان میبخشند، چقدر در رسانه تبلیغ شد، الآن عمل نمیشود با اینکه من به تازگی شنیدم مجلس بودجهاش را تأمین کرده است. اما نمیدانم چرا کوتاهی میشود؟ من تقاضا میکنم اگر میتوانند به داد مردم برسند. یکی از نمایندگان باز دیروز صحبت میکرد میگفت: یک مبلغ خیلی سنگینی از بودجه را تأمین کردیم. اما چرا بانکها کوتاهی میکنند نمیدانم. نامهها و پیامهای مردم را که میخوانم شبها کابوس میبینم. پیامها خیلی ناراحت کننده است. پیرمردی نوشته من بازنشسته هستم سال 91 خانهای خریدم با قرض و سنواتی که دولت به من داده است. بعد گرفتار جریمههای بانکی شده و مفصل توضیح داده که چقدر وام گرفتم و چقدر باید جریمه بدهم، قسم دادند که من نامه را بخوانم. «آیا حکومت حضرت علی که شما و همکاران شما مرتب از آن میگویید، این است که مردم را نقره داغ کردند، نزول و ربا مملکت ما را خراب خواهد کرد. ربا یعنی جنگ با خالق یکتا، برای رضای خدا در سخنرانیهایتان این مسائل را مطرح کنید. شکایت کردم و نامه دادم، مرتب میگویند: به ما مربوط نیست. سیستم حساب کرده است. سیستم چیست؟ ما به سیستم برنامه میدهیم. دو فرزند پسر دارم که برای هردو زن گرفتم و مبلغ چهل میلیون تومان بدهکار هستم. همسرم فلج و زمین گیر است. با حقوق ماهیانه یک میلیون و چهارصد هزار تومان که باید هزینه درمان همسرم را بدهم و جرایم بانکی که بانک ملت مرا جریمه کرده است.»
باور کنید وقتی آدم اینطور نامهها را میخواند متأثر میشود. یک سبزی فروش دوره گرد دیروز به من نامه را داده است. میگوید: دخترم را شوهر دادم، کل جهیزیه دخترم نه میلیون تومان شده است. برای این نه میلیون تومان باید ماهی نهصد هزار تومان بدهم. از فروردین تا به حال یک قسط دادم و بدهی دارم. این لیست جهیزیهاش است. اتو دوازده هزار تومان! زودپز هشت هزار تومان، سرویس 29 پارچه 37 هزار تومان! کلاً 36 قلم هست که جمع این نه میلیون شده است. برای همین جهیزیه ساده هم ماندند! من تقاضا میکنم فکری شود، برای جریمههایی که قول دادند فکری کنند. رؤسای قوا، قوای مجریه، قضاییه، مقننه، شب و روز بنشینند بحث کنند و گرهها را باز کنند.
خوشحالم که رسانه ملی به این موضوع پرداخته است. اینکه یک نفر بخاطر یک میلیون تومان چند سال در زندان باشد، در نظام اسلامی پسندیده نیست. از مسئولین رده بالای قوه قضاییه میگفت: ما برای یک مرغ فردی را زندان کردیم و به اندازه یک مرغداری به او مرغ دادیم خورده است. برای یک میلیون او را زندانی میکنیم و چهار سال در زندان نگه میداریم و چند برابر خرج او میکنیم. الآن وقت حل مشکلات و گرفتاریهای مالی مردم است.
امروز احکام بانوان را محور صحبتمان قرار دادیم. انشاءالله در ادامه به پرسشها هم پاسخ میدهیم. چون هفته گذشته روز حجاب و عفاف بود و ما هم امروز میخواهیم احکام بانوان را بگوییم که بخشی هم مربوط به حجاب و عفاف است، میترسم بگویند: شما بحث عفاف و حجاب را میگویید ولی با بقیه برنامههای رسانه ملی هماهنگ نیست. مؤثرترین نقش در بحث عفاف و حجاب را رسانه ملی دارد. همه نیروها و قوانین یک طرف، رسانه ملی در صدر است. به واسطه تأثیرگذاری که دارد. به تازگی به یکی از مدیران شبکه پیام دادم، گفتم: شما اصرار دارید در رابطه معکوس، حتماً اگر بخواهند با آقایی مصاحبه کنند یک خانم جوانی که چهره جذابی دارد بیاید با یک مرد مصاحبه کند. برعکس اگر مسئول زنی هست حتماً باید یک مرد مصاحبه کند. بعد ما بگوییم: امام صادق فرمود: ابوبصیر شنیدم با آن خانم شوخی کردی! ابوبصیر پیرمرد نابینا بود و درس قرآن میداد. یک شوخی کرد و شاگردش خندید. حضرت فرمود: جلسه قرآن را تعطیل کن! انشاءالله عزیزان بیشتر رعایت کنند.
مسأله 176؛ خیلی سؤال کردند در مورد کسانی که فرزند خوانده میآورند، میخواهند بدانند فرزند خوانده چگونه است؟ این بچه وقتی بزرگ شد، محرمیت او به چه صورت هست؟ مسأله کمی دقیق هست. آقا و خانمی فرزندی را میآورند به عنوان اینکه این فرزند را بزرگ کنند و نزد خودشان باشد. وقتی بزرگ شد، اگر پسر باشد محرمیتش به این خانم و اگر دختر باشد محرمیت او به این آقا به چه صورت هست؟ یکوقت هست وقتی این بچه را میآورید هنوز دوران شیرخوارگی اوست، دو ساله و نیمه است. اگر دوران شیرخوارگی باشد، یک راهی دارد. اگر گذشته باشد، سه چهارساله باشد، کار سختتر میشود. الآن فرض را روی این میآوریم که این بچه دو ساله است و فرزند خوانده است. اگر وقتی بچه را به خانه میآورند، خانم خانه بچه را شیر میدهد، اگر شیر بدهد که مشکلی نیست و فرزند من میشود. آنچه که مشکل است این است که کسانی که بچهدار نمیشوند و میخواهند فرزندی را بیاورند و بزرگ کنند، پسر بچهای مثلاً یک ساله است، دوران شیرخوارگی اوست، میخواهیم کاری کنیم وقتی بزرگ شد به همسر من محرم باشد. اگر این بچه پسر بود، پسر بچه وقتی بزرگ شود با مادر مشکل پیدا میکند. این یک راه بیشتر ندارد. رضاع، شیر به او بدهم. همسر من هم شیر ندارد، چه کسی به او شیر بدهد؟ یکی از این سه گروه، مادر همسر من، مادرزن من اگر به این بچه شیر بدهد چه میشود؟ قهراً این بچه با همسر من برادر و خواهر رضاعی میشود. یا اینکه خواهر زن من به او شیر بدهد. اگر خواهر زن من به این بچه شیر بدهد، خانم من خاله این بچه میشود. راه سوم اینکه این خانم به زن داداش خود بگوید: به این بچه شیر بده. وقتی زن داداش به این شیر بدهد، چه نسبتی میشود؟ عمه او میشود. این راه خیلی آسان است و مشکل حل میشود.
یک روزی من پای درس آیت الله العظمی گلپایگانی بودم. از درس بیرون آمدم، یک خانمی ایستاده بود، پسر بچه شیرخواری هم کنارش بود. بچه یک ساله بود. گفت: به داد من برسید. من چه کار کنم؟ این پسر بچه را آوردم بزرگ کنم، میخواهم وقتی بزرگ شد به من محرم باشد. گفتم: شما خودت اگر شیر داری به او شیر بده. گفت: نه شیر ندارم! گفتم: غصه ندارد. مادرت به او شیر بدهد. اگر مادر شما شیر بدهد، شما برادر و خواهر رضاعی میشوید. گفتم: خواهر نداری که به او شیر بدهد و شما خاله این بچه شوی؟ زن برادر نداری که شیر بدهد؟ در این صورت شما عمه او خواهی شد. پس این برای وقتی که بچه پسر باشد.
اگر بچه دختر باشد، مسأله چطور است؟ من بچهدار نمیشوم، دختری را به فرزند خواندگی قبول کردم. دختر بچه یک ساله است، این دختر بچه وقتی بزرگ شود مشکلش با من هست. باز بحث رضاع مطرح است. چه کسی باید به این بچه شیر بدهد؟ باز سه دسته هستند. من این دختر بچه را به مادر خودم بدهم شیر بدهد. مادر من با شرایط شیر بدهد، خواهر و برادر رضاعی میشود. یا به خواهر خودم میدهم، خواهر من به این شیر بدهد، من دایی او میشوم. یا زن برادر من شیر بدهد که من عموی او شوم.
باز یک خاطره بگویم. روزی از همین برنامه سمت خدا بیرون رفتم، یک آقایی بیرون ایستاده بود و یک دختر بچه یک ساله بغلش بود. گفت: ما میخواهیم این بچه را به فرزند خواندگی بگیریم، چه کار کنیم بعداً مشکل محرمیت نداشته باشیم؟ گفتم: مادر نداری؟ گفت: چرا. گفتم: بده مادرت شیر بدهد. اگر مادرت شیر بدهد برادر و خواهر رضاعی میشوید. خواهر نداری؟ بده خواهرت شیر بده، شما دایی او شوی. زن برادر نداری، به زن برادرت بده و بگو: بچه را شیر بده و شما عمویش میشوی.
یک راه دیگر هم دارد اگر بچه فقط دختر بود. یک راه دیگر این است که اگر بحث رضاع را نتوانستیم اجرا کنیم. راه دوم این است که دختر بچه را به عقد پدر من ولو یک ساعته دربیاوریم. وقتی به عقد پدر من دربیاید، نسبت او با من، زن بابای من میشود. زن بابا محرم است. بلافاصله هم طلاق بدهند، زن بابا برای همیشه محرمیت او باقی میماند. البته دو شرط دارد، یکی اینکه با اجازه ولی باشد. پدر این دختر حتماً اجازه بدهد. اگر ولی او نیست، مجتهد و حاکم شرع باید اجازه بدهد. دوم اینکه برای این طفل صغیر این عقد مصلحت داشته باشد.
تمام این حرفها برای چه بود؟ برای جایی بود که مثال ما پسر بچه و دختر بچه شیرخواره بود. زیر یک سال و دو سال است. اما شاید خیلیها پیام بدهند که این مشکل ما نیست. ما بچههای بالای دو سال را آوردیم. اگر پسر باشد هیچ راهی ندارد. اگر دختر باشد همین راهی که گفتیم، که به عقد پدر ما در بیاید. دختر بچهی سه ساله آوردم، به عقد پدرم من درآمده ولو یک ساعت هم باشد، با شرایطی که گفتیم که اذن ولی او باشد و مصلحت هم باشد.
شرایط رضاع چیست؟ اگر بخواهیم دوران رضاع و شیرخوارگی باعث محرمیت شود، دو راه دارد. راه اول این طفل یک ساله، پانزده مرتبه شیر بخورد. شیر کامل بخورد و سیر شود. در فواصل این پانزده مرتبه شیر دیگری مصرف نکند. من به خواهر گفتم: زحمت بکش به این شیر بده که مشکل محرمیت او برای ما درست شود. باید پانزده وعده پشت سر هم و کامل باشد که بچه سیر شود و در این فاصله پانزده وعده دیگر شیر کس دیگری را نخورد. راه دوم این است که این بچه یک شبانه روز پیش خواهر من باشد. این 24 ساعت هربار شیر کاملی بخورد، البته دیگر شیر دیگری را نخورد. غذا هم نخورد. شیر خشک هم برای احتیاط نخورد چون اختلافی هست.
محرمیت یک شرایط ویژهای را میآورد و باید مواظب باشند وقتی محرمیت شد، متأسفانه بعضی توجه به محرمیت ندارند، گاهی این بزرگ میشود حواسشان نیست این به چه کسانی محرم شده است. در عقد و ازدواجها خیلیها با این محرم میشوند. وقتی برادر و خواهر یکی شد، خاله پیدا میکند، عمو پیدا میکند، در بحث ازدواجها باید خیلی مواظب باشند.
ما الآن این بچه را به عنوان فرزند خوانده آوردیم، میتوانیم شناسنامه بگیریم؟ مثلاً بنویسیم سید علی فرزند سید حسین، مادر هم فلانی! این الحاق به نسب میگویند. این حتماً باید در شناسنامه بنویسند که این فرزند خوانده است و در ثبت احوال این کار را میکنند. اگر این کار را نکنند با گذشت زمان نسب گم میشود. آیندگان فکر میکنند فرزند حقیقی من است، در مسأله ارث و محرمیت مشکل ایجاد میشود. از مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی سؤال کردند: مثلاً من سید هستم، این فرزندی که قبول کردم سید نیست. میتوانم شناسنامه بگیرم که سید علی فرزند سید حسین!؟ نه، چون سیادت ندارد. سیادت منتقل نمیشود.
مسأله 177؛ بحث محارم هست. الآن دخترخانمهایی که بیننده برنامه ما هستند. هفت دسته به اینها محرم هستند. هر خانمی هفت گروه به آنها محرم است. 1- پدرش به او محرم است. 2- ازدواج کرد، پسرش به او محرم است. 3- برادرش، 4- خواهر زادهاش و پسر خواهرانش به او محرم هستند. 5- برادرزادههایش به او محرم هستند. 6- عموی خودش، عموی پدر و مادرش 7- دایی خودش و دایی پدر و مادرش به او محرم هستند. همه عالم را بگردید دیگر غیر از این هفت مورد که گفتیم کسی به خانمها محرم نیست! پسرعمو و پسر خاله و پسر عمه و سر دایی نامحرم است.
حالا برای آقا پسرها بگوییم. باز اینجا هم هفت مورد محرم هستند. 1- مادر 2- ازدواج کرد، دختر شما و نوه شما محرم هستند. 3- خواهر 4- بچههای خواهر 5- دختر برادر شما، برادر زادههای شما 6- عمه شما، عمه پدر و عمه مادر 7- خاله، خاله پدر و خاله مادر به شما محرم است. دختر عمو و دختر خاله و دختر دایی و دختر عمه نامحرم است.
باز در پیامها سؤال کردند، خانمی میگوید: من با مردی ازدواج کردم، این آقا پسرهایش به من محرم هستند یا نه؟ این آقا قبلاً ازدواج کرده و پسرهای بزرگی دارد. شوهر من از دنیا رفت، ازدواج کردم. شوهر من پسرانی دارد. این پسران به من محرم هستند یا نه؟ بله محرم هستند چون ایشان زن بابا است. به محض اینکه عقد بخوانند محرم میشود.
باز پرسیدند: دخترهای من به این آقا محرم هستند یا نه؟ از ازدواج قبلیام دخترانی دارم که در این خانه آمدند، دختران من به این آقا محرم هستند یا نه؟ بله این آقا ناپدری هست و محرم است. فقط یک فرقی دارد. به صرف عقد محرم نمیشود. بلکه از نظر فقهی بعد از اینکه این زن و شوهر با هم ارتباط برقرار کردند محرم میشود. صرف عقد کفایت نمیکند.
محارم سببی را بگوییم. دخترخانمها انشاءالله شما ازدواج کردید چه کسانی به شما محرم میشوند؟ خیلی ساده مثال بزنم. پنج گروه با ازدواج محرم میشوند. 1- شوهر شما 2- پدر شوهر شما 3- احیاناً شوهر شما پسری داشته باشد، محرم میشود. 4- انشاءالله شما خودت بزرگ میشوی و داماد میگیری، داماد شما به شما محرم است. داماد سبباً به شما محرم است. 5- شوهر مادر، یعنی ناپدری! البته ناپدری با شرطی که گفته شد. آیا خواهر زن، زن برادر محرم است یا نامحرم است؟ خانمی که ازدواج کرد فکر نکند شوهر خواهرش به او محرم است.
حالا پسرها گوش کنند، آقا پسرها وقتی ازدواج میکنند حواسشان باشد، فیلمبردار به شما محرم نیست. آقا پسر شما که در تالار میروی مواظب باش، همه به شما محرم نیستند! عروس خانم هم مواظب باشد. خیلی مهم است که همین یک شب عقد و عروسی دینمان را حفظ کنیم. مجموعه کسانی که به پسر محرم هستند، انشاءالله ازدواج کرد. 1- خانم او 2- مادر خانمش 3- اگر احیاناً خانم او یک بچهای، یک دختری از شوهر قبلی داشت. آن هم با شرطی که گفتیم محرم است. 4- انشاءالله بزرگ شد و عروس گرفت، عروسش هم محرم میشود. 5- نامادری هم محرم است.
شریعتی: امروز صفحهی 19 قرآن کریم در برنامه سمت خدا تلاوت میشود. باز هم یاد عالم جلیل القدر علامه سید شرف الدین را گرامی میداریم.
«وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ«120» الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ«121» يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ«122» وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ«123» وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ«124» وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ«125» وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ«126»
ترجمه: (اى پيامبر!) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنكه تسليم خواسته آنان شوى و) از آئين آنان پيروى كنى. بگو: هدايت تنها هدايت الهى است، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پيروى كنى، بعد از آنكه علم (وحى الهى) نزد تو آمد، هيچ سرور و ياورى از ناحيه خداوند براى تو نخواهد بود. كسانى كه به آنها كتاب آسمانى دادهايم وآنرا چنان كه سزاوارِ تلاوت است تلاوت مىكنند، آنان به آن (قرآن يا پيامبر) ايمان مىآورند و كسانى كه به آن كافر شوند، آنان همان زيانكارانند. اى بنىاسرائيل! نعمت مرا كه به شما ارزانى داشتم و شما را بر جهانيان برترى بخشيدم ياد كنيد. وبترسيد از روزى كه هيچكس چيزى (از عذاب خدا) را از ديگرى دفع نمىكند و هيچگونه عوضى از او قبول نمىگردد و هيچ شفاعتى، او را سود ندهد و (از جانب هيچكسى) يارى نمىشود. و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارِ ابراهيم، او را با حوادث گوناگونى آزمايش كرد و او به خوبى از عهده آزمايش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: از فرزندان من نيز (امامانى قرار بده)، خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند). و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم (وگفتيم:) از مقام ابراهيم، جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكيزه كنيد. و (بياد آور) هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين (سرزمين) را شهرى امن قرارده و اهل آن را، آنان كه به خدا و روز آخرت ايمان آوردهاند، از ثمرات (گوناگون) روزى ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهايى كه كافر شوند (نيز) بهرهى اندكى خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوى عذاب آتش مىكشانم و چه بد، سرانجامى است.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و اگر در مورد علامه شرف الدین هم مطلبی هست سراپا گوش هستیم.
حاج آقای حسینی: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» یهود و نصاری از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه از دینت دست برداری و سراغ آنها بروی. اینکه ما فکر کنیم مسلمان هستیم، یکطوری باقی هم راضی کنیم، بگوییم: به ما نگویند: فرهنگ شما غلط است. این امکان ندارد! اینکه ما تصور کنیم میتوانیم یک جایی بر اصول دینی خودمان پایدار باشیم، نباید رضایت دیگران را در نظر بگیریم. به همین مناسبت در بحث محرم و نامحرم اشاره کنم. یکوقت میگوییم: ما اسلام را قبول داریم. قرآن را قبول داریم. آیات قرآن را قبول داریم. فلسفه احکام را بدانیم یا ندانیم، میدانیم این احکام از جانب حکیمی هست. شهید مطهری(ره) مثال خیلی زیبایی دارند. فرمودند: شما پیش پزشک میروید. به شما دارو میدهد. یک دارو اثرش را متوجه میشوی. مسکن بخوری سردرد شما تمام میشود. اما اثر یک کپسول را متوجه نمیشوی. این چه ربطی به بدن ما دارد؟ ولی چون به حکیم مراجعه کردی میپذیری و خیالت راحت است. ما اگر به قرآن ایمان داریم که بیان پروردگار الهی است، چه بفهمیم و چه نفهمیم، باید بپذیریم. اگر بگوییم: آقا چقدر شما سخت میگیرید؟ دنیا همه راحت هستند. پسر عمو و دختر عمو همه با هم مینشینند و راحت هستند. شما اینقدر سخت کردید. قرآن میگوید: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» مگر اینکه مثل خودشان شوید. اینها مصلحت دین ما هست. احکامی که گفتیم را بپذیرید.
خدا میداند پروندههایی را میبینیم که خیلی پیچیده است. قضاوت کار خیلی سختی است. شیخ انصاری به شاگردش گفت: تا مجبور نشدی قبول نکن! واجب کفایی است ولی روایت میفرماید: واجب است ولی حساس است. گاهی یک جوان گرفتار دامهای فساد شده و میگوید: بخاطر پوشش نامناسب خواهرم در خانه گرفتار شدم. خواهر محرم است ولی اینطور نیست که دیگر هرجور خواستند باشند.
مسأله آخری که بگویم اینکه محارمی که گفتیم سه دسته شد. محارم یکوقت نسبی است، یعنی ریشه ما یکی است. من و خواهرم، من و عمهام! یکوقت سببی است یعنی یک سببی و علتی آمده که محرم شدیم. مثل ازدواج! یکوقت رضاعی است. ما هر سه را اجمالاً توضیح دادیم.
در مورد مرحوم علامه شرف الدین هم سخنی بگویم. مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) خاطرهای را نقل میکردند. زمان حیات ایشان توفیق داشتیم، ایشان جمعهها منبر میرفتند. خیلی هم شلوغ میشد، جوانها همه میآمدند. یکوقت در منبر اسم کتاب المراجعات علامه شرف الدین را بردند. به جوانها گفتند: بیش از صد نامه است که بین رئیس دانشگاه الازهر مصر شیخ سلیم و علامه شرف الدین است که شیخ الازهر به علامه نامه نوشته و سؤالات اعتقادی در مسأله امامت پرسیده است. علامه شرف الدین پاسخ داده و دوباره یک سؤال دیگر داشته و نامه دوم را نوشته و بیش از صد نامه نوشته است. هرچه که دلش خواسته و در دانشگاه با دوستان مشورت کرده و سؤال کرده است. علامه شرف الدین هم عالم بزرگ شیعه جواب سؤالها را داده است. این کتاب به بیش از ده زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از این منتشر شده است. بسیار در جذب مردم به مکتب اهلبیت(ع) مؤثر بوده است. وقتی از منبر پایین آمدند، به من فرمودند: اگر کسی المراجعات علامه شرف الدین را مطالعه کند،حجت بر او تمام است. به همه زوایا پرداخته و به همه سؤالات پاسخ داده است و دیگر کسی نمیتواند بگوید: من این را نمیدانستم... اگر میدانستم این راه را نمیرفتم!