مهمترین احکام دینی؛ حقوق الهی و حقوق مردم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 26-05-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای حسینی: چون فردا 25 ماه ذی القعده است، دحو الارض است. روزی که زمین گسترش پیدا کرد. عزیزان حتماً به مفاتیح مرحوم محدث قمی مراجعه کنند. در سال چهار روز هست که روزهاش ممتاز است و معادل شصت سال هست. یکی دحو الارض است. عزیزان حتماً از روزه فردا غفلت نکنند، اگر روزه قضا دارند حتماً باید نیت روزه قضا را بکنند. آنهایی که روزه قضا دارند، بارها گفتیم، نمیتوانند فقط نیت مستحبی کنند. انشاءالله ثواب روزه مستحبی را هم خداوند به آنها عطا خواهد فرمود. از روزه فردا غفلت نکنند که هم جمعه و هم دحوالارض است. در میان اعمال فراوانی که فردا مستحب است، مرحوم میرداماد از علمای بزرگ شیعه یک رسالهای دارند. رسالهی «اربعة ایام» این چهار روزی که در سال روزهاش ممتاز است، در این رساله مطالبی را در مورد این چهار روز نوشتند. ایشان مینویسند: در میان همه اعمال دحو الارض، بهترین عمل دحوالارض از روزه معادل شصت سال بالاتر، زیارت مولایمان ابالحسن علی بن موسی الرضا(ع) است. کسانی که مشهد مشرف هستند، بمانند و جایی نروند. فردا دحوالارض روز زیارتی امام رضا(ع) است. اگر هم مشهد مشرف نیستند روز زیارتی دحوالارض 25 ذی القعده، خودشان را به حرم امام رضا برسانند.
شریعتی: مسألهی اول امروز را فرمودید، مسأله دوم را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: به نظرم ما یک مقدار به مسائل حق الناس و مسائل مالی بپردازیم. گاهی مورد غفلت قرار میگیرد. یکوقت انسان نماز نخوانده و روزه نگرفته است، آن هم دِینی بر گردن انسان است. ولی یکوقت بدهی مالی داریم. بدهی مالی را حتماً باید جبران کنیم. حق الناس را حتماً باید جبران کنیم. البته محدوده حق الناس هم به این چند مسألهای که میگوییم نیست. خیلی از این وسیعتر است. متأسفانه امروز فکر میکنند حق الناس یعنی از دیوار مردم بالا بروی. پولی کسی را بزنی حق الناس است. اینها درست است اما وقت مردم چطور، حق الناس نیست؟ خدا مرحوم محدث قمی را رحمت کند. گفتیم: یک وقت مرحوم حاج میرزا علی آقای محدث زاده پسر ایشان منبر رفت، حدیثی خواند. بعد از منبر کسی آدرس حدیث را سؤال کرد، ایشان گفته بود: نمیدانم. در عالم رؤیا پدر را دید. پدر فرمود: آدرس حدیث فلانجا است ولی بدون مطالعه منبر نرو. وقت مردم امانت است. معلمی که سر درس میرود، استاد دانشگاه، پزشکان خیلی باید حق الناس را رعایت کنند.
همان هفته یک کسی در قم به من گفت: من مطب دکتر رفتم. به من گفتند: ساعت 7:30 بیا، من هم سر ساعت رفتم. گفتم: آقای دکتر تشریف دارند؟ گفتند: الآن از تهران حرکت کردند. وقتی که بیمار میدهند همزمان با وقتی است که تازه دکتر دارد از تهران حرکت میکند. باز هفته بعد رفتیم دوباره همین اتفاق افتاد. مریض دو ساعت زودتر از دکتر بیاید بنشیند. این حق الناس نیست؟! مریض حال ندارد، مشکل دارد. وقتش برایش ارزش دارد. بینندگان به ما پیام بدهند اگر تا به حال پزشک رفتند معطل نشدند، سر ساعت داخل رفتند. به ما بگویند ما تشکر کنیم!
عزیزی میگفت: در یکی از این کشورهای اروپایی وقت پزشکی داشتم. رسم آنجا اینطور است که سر ساعت دکتر خودش از درون مطب بین مریض میآید سلام میکند، با مریض همراهی میکند و مریض را در اتاق میبرد. من خیلی غصه خوردم. طرف مادر است، کار دارد، خانهدار است. بچهدار است. یکوقتی برای من پیش آمد. میخواستم بچه را نزد متخصص اطفال ببرم. زنگ زدم چه ساعتی بیایم؟ گفت: فلان ساعت! من احتیاطاً دوباره زنگ زدم. گفتم: ما بیاییم؟ گفت: همین الآن بیایید. وقتی رفتم دیدم عین چهل مریض نشستند و هنوز این پزشک نیامده است. گفتم: من به شما زنگ زدم! کار و وقت و زمان و آبرو و جان مردم حق الناس است.
کتابی که دست من هست استفتائاتی از آیت الله العظمی صافی گلپایگانی است. چون سوال یک مقدار مفصل است از ایشان نقل میکنم و الا فتوا، فتوای همه مراجع است و اختصاص به ایشان ندارد. کسی سؤال کرد شخصی برای تربیت فرزندانش دست به کتک با کمربند و یا هر چیز دیگری میزند و آنان را به وضعی تنبیه میکند که جای آن کبود و سیاه میشود و یا خون میآید. آیا چنین کاری شرعاً جایز است یا نه؟ جواب: زدن فرزند برای تأدیب به صورتی که جایش سیاه شود یا خون بیاید. فرمودند: تنبیه باید به نحوی باشد که موجب دیه نشود. کسی میخواهد تنبیه کند نباید دیه بزند. یعنی اگر سرخ شد باید دیه بدهد. پس اگر طوری باشد که بدن یا صورت سرخ یا کبود و سیاه شود و خون بیاید، حرام و معصیت است و به هریک دیه دارد. تفصیل آن در توضیح المسائل ذکر شده است. اگر در صورت کسی زدی سرخ شد، یک مثقال و نیم طلا دیه دارد. از سرخی گذشت و کبود شد، سه مثقال دیه دارد. از کبودی گذشت و سیاه شد، شش مثقال طلا دیه دارد.
امسال ماه رمضان منبر بودم، یک جوانی هرشب میآمد نفر اول پای منبر ما مینشست. یک روز گفتم: شما خیلی مقید شدی. گفت: دنبال یک مسأله میگردم. گفت: پارسال یک مسأله گفتی خیلی به نفع من شد. شما اینجا مسأله دیه را گفتی، پدر من در جلسه بود. پدرم آدم متدینی است و وضع مالی خوب هم دارد. وقتی به خانه رفتیم، گفت: پسر دیدی آقا چه گفت؟ من اینقدر به صورت شما زدم و صورت شما سرخ و کبود شد، سیاه شد، بیا با هم مصالحه کنیم. دیدیم نمیشود حساب کرد که چند بار زده و چقدر دیه دارد. گفت: ما کوتاه آمدیم و مصالحه کردیم. با هم تفاهم کردیم و بیست میلیون تومان از بابا گرفتیم. گفت: حالا آمدم ببینم از آن مسألهها دیگر نداری؟
سر بچه هم نباید کلاه گذاشت. مثلاً فرض کنید من بچه را زدم، باید سه مثقال طلا بدهم بعد بگویم: ماشاءالله، یک آدامس بدهم! باید بداند که طلبش چقدر است و از چقدر دارد چشم پوشی میکند. هرکسی به کسی بدهکار است، باید مبلغ مشخص کند، بعد میخواهند بگذرند، بگذرند. اگر مبلغ مشخص نباشد و این گذشت، بعداً فهمید عجب! چه کلاهی سرش رفته است. قضیه سر بیست میلیون بوده است، میتواند از طلب برگردد. بنابراین اگر خواستید با بچه مصالحه کنید به بچه بگویید: پسرم من شما را زدم، ده میلیون باید دیه بدهم. اگر به خوبی راضی شد که هیچ، اگر راضی نشد باید همه را پرداخت کنید.
پس فرمودند: تنبیه باید به نحوی باشد که موجب دیه نشود، اگر طوری باشد که بدن یا صورت سرخ شود و یا کبود و سیاه شود و خون بیاید، حرام و معصیت است و هریک دیه دارد که تفصیل آن ذکر شده است. ضمناً یادآوری شود زدن زیاد مخصوصاً به صورت گفته شده در سؤال غالباً نتیجه معکوس دارد و در آینده عکس العملهای غیر مطلوب از طرف فرزندان دارد. به هر حال بایستی کمال ملاحظه را در تأدیب فرزندان نمود که هدف تربیت باشد نه شفاء دل! پدر عصبانی شده میخواهد دلش خنک شود! که به خاطر حال عصبانیتی که پیدا شده پیش میآید.
گفتند: شخصی فرزند خودش را طوری زده که دیه واجب شده است. این شخص دیه را به صاحب دیه نپرداخت تا فرزند بالغ شد. حال باید دیه را به فرزند بدهد و اگر فرزند خودش ببخشد یا مصالحه کند بریء الذمه میشود یا نه؟ فرمودند: بله! مورد سؤال فرزند بالغی است که میخواهد ببخشد، اشکال ندارد. اگر فرزند دیه را ببخشد یا مصالحه کند یا کلش را بخشید، پدر بریء الذمه میشود.
سؤال کردند معلمی که شاگرد خود را کتک زده است به حدی که دیه واجب شود، دیه را به ولی شرعی میدهند یا بعد از بلوغ به خودش میدهند؟ الآن هفت ساله است و بالغ نشده است. سؤال کردند: اگر دیه را به پدر کودک دادند آیا او میتواند مصرف کند یا باید نگه دارد؟ جواب: فرمودند دیه به ولی شرعی طفل پرداخت میشود. خدای نکرده معلم در صورت بچه زد و صورتش سرخ شد. باید به ولی شرعی او دیه بدهد. یا به پدر بزرگش بدهد. یا اینکه پدر و پدر بزرگش از دنیا رفتند، به کسی بدهد که ولی شرعی او باشد. ولی باید دیه را برای طفل حفظ کند یا به مصارف لازم او برساند. ولی میتواند به عنوان قرض دیه را مصرف نماید و بعد از بلوغ طفل به او بپردازد. پول را خرج میکند اما یک دِینی است و باید بدهد. طفل بعد از بلوغ میتواند عفو نماید. سر کلاس بچه را زدی به بچه بگویید: ببخشید. بچه حق بخشیدن ندارد! بعد از بلوغ میتواند عفو کند و در صورت تمایل عین دیه را برگرداند.
ما در مسألهی خمس، بارها کلیاتش را گفتیم. چون مسأله خمس خیلی مهم است. بارها گفتیم که خمس صریح قرآن است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه» (انفال/41) تعریف خمس هم خیلی ساده است. شما از امروز اول فروردین، از اول شهریور یک حقوقی گرفتید. به شغلی، صنعتی، تجارتی مشغول شدید. از اول شهریور حساب کن تا اول شهریور سال دیگر!
شریعتی: یعنی هر شخصی باید برای خودش یک سال معین و مشخصی داشته باشد؟
حاج آقای حسینی: بله، شما اول شهریور اولین حقوق را گرفتید. تا یک سال شما هرچه جمع کردید، هرکاری میخواهی طبق متعارف خرج کن. مشهد میروی، مکه میروی، اولاد داری، عروس داری، داماد داری، خانه میخری، ماشین میخری. همه کارهایت را انجام بده تا اول شهریور سال آینده. اول شهریور سال آینده بعد از دوازده ماه حقوقت را گرفتی، آخر سر نگاه کن اگر چیزی اضافه نیامد که هیچ، اگر کم آوردی هیچ! اگر نه، دیدی خدا الحمدلله به این کسب برکت داده است. خانه و زندگی و سفر و ماشین و عروس و جهیزیه و همه کارهایت را کردی. باز ده میلیون اضافه داری. برای یکبار، اسلام میگوید: از این ده میلیون که اضافه آمده، هشتاد درصد برای خودت! بیست درصدش را به من بده! «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه» برای خداست. خدا نیاز ندارد. خداوند غنی است. خدا قدرت به تو داده، زمین و زمان و توانایی و نشاط به تو داده است. تو شروع به کسب و کار کردی، حقوق گرفتی بسم الله! اضافه نیامد و کم آوردی هیچ! اما اگر اضافه آمد هشتاد درصد برای خودت و بیست درصد را به خدا بده. از این بیست درصد نصفش سهم سادات فقیر است در برابر زکات که به غیر سادات میدهند. یک میلیون هم خرج دین است، میگویند: سهم امام زمان است که خرج دین و تبلیغ دین میشود. این خمس است! حالا اصلاً دو میلیون نیست. شما آخر سر حساب کردی ده هزار تومان اضافه آوردی. هشت هزار تومان برای شما و دو هزار تومان خمس بده.
شکی نداشته باشیم، من اعتقاد دارم، الآن اگر در جامعه ما خمس نمیپردازند، مشکل اعتقادی نیست. مشکل وسوسههای شیطانی است و اینکه نمیتوانیم دل بکنیم. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ» (توبه/60) آقای کشاورز، گندمت به هزار کیلو رسید. 950 کیلو برای تو، پنجاه کیلو برای فقرا است. ندهی، پول فقرا را میخوری. پانصد تا گوسفند داری. آقای دامدار 495 گوسفند برای تو، پنج تا برای فقراست. اگر جامعه ما و کشاورز ما و دامدار ما زکات نمیدهد، بحث این نیست که این کجا میرود؟ زکات را باید خودتان مستقیم به فقرا بدهید. برای زکات نمیخواهد به مرجع تقلید مراجعه کنید. در محله شما هرجا فقیر هست به آنها بدهید. برای اینکه این بهانهها از بین برود، بعضی مراجع میفرمایند: شما سهم سادات را خودتان بدهید. اگر شک دارید مواظب باشید اشتباه نکنید. بعضی از مراجع مثل آیت الله العظمی خویی (ره)، آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، میگویند: سهم سادات فقیر را خودتان بدهید. سهم امام را به مرجع تقلید بدهید.
انشاءالله نباشد کسی که به وسوسه شیطانی گرفتار شده باشد، اگر احیاناً دچار وسوسه شیطانی شد، نزد مرجع تقلید برو و بگو: شما کجا میخواهید هزینه کنید؟ من خودم مباشرت کنم و مستقیم انجام بدهم. مگر میشود از مرجع تقلیدی که از او تقلید میکنیم، حرام و حلال خدا را از او گرفتیم. آنوقت در مصرف ده هزار تومان، پنجاه هزار تومان، ده میلیون تومان به او اعتماد نکنیم؟ تو حلال خدا را از فتوای این آقا گرفتی، حکم الهی را از او گرفتی، او را فقیه جامع الشرایط میدانی و باید عادل باشد. اگر این فقیه عادل نیست اصلاً نمیتوانی از او تقلید کنی.
من صادقانه و از سر دلسوزی میگویم. امروز در حوزههای علمیه من خبر دارم. از نزدیک خبر دارم، چون مردم ما در پرداخت خمس و زکات کوتاهی میکنند. هم کشاورزان و هم دامداران ما کوتاهی میکنند. ما گفتیم همه کارهایشان را بکنند. هر خرجی دارند انجام بدهند، اگر اضافه آمد خمس و زکات بدهند. خمس برای کسانی است که گرفتاری را ندارند و الا خمس بر گردنش نیست. من کسانی را میگویم که با وجود اینکه اضافه میآورند اما در پرداخت خمس و زکات کوتاهی میکنند. الآن در جامعه حوزههای علمیه ما که بناست آن عالم دینی که درس میخواند و تبلیغ میکند، الآن این هزینهای که خرج تحصیل یک عالم وارسته که تمام وقتش را برای حوزه و برای درک دین گذاشته است، از حداقل حقوق کارگر کمتر است. حقوق کارگر امسال حدود یک میلیون تصویب شد. یک عالم، یک فاضل، کسی که سی سال تمام هم و غمش را میگذارد، اینها کسانی هستند که اگر در هر رشته دیگری میرفتند، بهترین متخصص در آن رشته میشدند. حالا آمده و وقتش را در اینجا گذاشته و بناست یک هزینه تحصیل در کنار این کار به او داده شود، از حداقل حقوق یک کارگر کمتر است. کسانی که قرار است طبیب روح و جان انسانها باشند. اینها حتماً وظیفه دین ما و وظیفه تکلیفی ما هست. خوب در حوزه کسانی هم هستند که صاحب قلم هستند یا صاحب بیان هستند، یا وضع مالی خانوادگیشان خوب بوده یا آقا قاضی است و فلان جا یک مسئولیتی دارد. اگر وهابیت دارد بچههای ما را میبرد و اگر تبلیغ میکند امکانات دارد. پول دارد. مگر بدون پول میشود کاری کرد؟ مگر میشود تبلیغ کرد؟ هرگاه انسان از تجارت یا صنعت یا کسبهای دیگر مالی بدست آورد، چنانچه از مخارج سال خود او و عیالاتش زیاد بیاید باید خمس یعنی پنج یک آن را بپردازد. این مسأله اول است.
شریعتی: انشاءالله همه بتوانیم عمل کنیم و باور اعتقاد داشته باشیم و مطمئن باشیم در بحث خمس و زکات قطعاً خدای متعال جایگزین خواهد کرد و اگر احیاناً واهمهای هست از وسوسه شیطان است که به خدای متعال پناه میبریم. امروز سوره بقره تمام خواهد شد. از فردا آیات مبارکه سوره آل عمران را با هم تلاوت خواهیم کرد. انشاءالله عامل به دستورات این کتاب آسمانی باشیم.
«وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ «283» لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير «284» آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِير «285» لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين «286»
ترجمه: و اگر در سفر بوديد و نويسندهاى نيافتيد، وثيقهاى بگيريد و اگر به يكديگر اطمينان داشتيد (وثيقه لازم نيست.) پس كسى كه امين شمرده شده، امانت (و بدهى خود را بموقع) بپردازد و از خدايى كه پروردگار اوست پروا كند. و شهادت را كتمان نكنيد و هر كس آنرا كتمان كند، پس بىشك قلبش گناهكار است و خداوند به آنچه انجام مىدهيد داناست. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، تنها از آنِ خداست. (بنابراين) اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان داريد، خداوند شما را طبق آن محاسبه مىكند. پس هر كه را بخواهد (وشايستگى داشته باشد) مىبخشد و هر كه را بخواهد (ومستحقّ باشد) مجازات مىكند و خداوند بر هرچيزى تواناست. پيامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ايمان دارد و همه مؤمنان (نيز) به خدا و فرشتگان و كتابها (ى آسمانى) و فرستادگانش ايمان دارند (و مىگويند:) ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمىگذاريم (و به همگى ايمان داريم) و گفتند: ما (نداى حقّ را) شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانيم) و بازگشت (ما) به سوى توست. خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايىاش تكليف نمىكند، هركس آنچه از كارها (ى نيك) انجام دهد به سود خود انجام داده و آنچه از كارها (ى بد) كسب كرده به ضرر خود كسب كرده است. (مؤمنان مىگويند:) پروردگارا! اگر (در انجام تكاليف چيزى را) فراموش يا خطا نموديم، ما را مؤاخذه مكن. پرودگارا! تكليف سنگين بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان) بر كسانى كه پيش از ما بودند قرار دادى. پروردگارا! آنچه را (ازمجازات) كه طاقت تحمل آنرا نداريم، بر ما مقرّر نكن و از ما درگذر و ما را بيامرز و در رحمت خود قرارده، تو مولى و سرپرست مايى، پس ما را بر گروه كافران پيروز گردان.
شریعتی: اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: آیهای که تلاوت شد متناسب با بحث ماست که گفتیم: حقوق مالی در اسلام خیلی تأکید شده است. طولانی ترین آیه قرآن آیه 282 سوره مبارکه بقره است که در مورد مسائل مالی است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى» هرکس سؤال کرد طولانی ترین آیه قرآن، کدام آیه است؟ آیه 282 سوره بقره،آیه حق الناس است. «وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا» طولانی ترین آیه سفارش به ثبت و ضبط مسائل مالی هست. اسلم فقط نماز و دعا نیست. مسائل مالی را طولانی ترین آیه ذکر کرده است.
در رسالهی امام (ره) آمده است، مهری که زن میگیرد خمس ندارد. مهریه خمس ندارد. ارثی که به انسان میرسد خمس ندارد. اگر مالی که به ارث انسان رسید، میدانیم از کسی رسیده است که او اهل خمس نبوده است. اگر مالی به انسان برسد و بداند کسی که این مال از او به ارث رسیده است، خمس آن را نداده است. مثلاً پدر ما هیچوقت اهل خمس نبوده است. ارث خمس ندارد ولی از کسی به ما ارث رسیده که او اهل خمس نبوده است. اینجا فرمودند: باید خمسش را بدهید.
فرمودند: اگر به واسطه قناعت کردن چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید. یعنی صرفه جویی کرده و زیاد آمده است. آیا این خمس دارد یا نه؟ بله باید خمس بدهد. هرچیزی اضافه بیاید خمس دارد ولو با صرفه جویی باشد. اگر با عین پول خمس نداده، مثلاً دیروز سال خمسی من بوده و نرفتم خمس مالم را حساب کنم. با همین پول بروم یک جنسی را بخرم. یعنی به فروشنده بگوید: این جنس را به این پول میخرم! پول را بدهد و بگوید: این فرش را به من بده! یا در وقت خرید قصدش این باشد که از پولهایی که خمسش را نداده، فرمودند: اگر حاکم شرع اجازه داد، داد. اگر حاکم شرع اجازه ندهد، فرمودند: چنانچه حاکم شرع معامله پنج یک آن را اجازه بدهد معامله آن مقدار صحیح است و آن یک پنجم را باید به حاکم شرع بدهد و اگر اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است. حاکم شرع منظور مجتهد و مرجع تقلید است. فرمودند: معامله آن مقدار باطل است. شما نسبت به یک پنجم معاملهات باطل است. شما مالک آن پول نبودی و مال شما نبوده است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه» اگر با عین این پول رفتی معامله کردی، معامله تو در این یک پنجم باطل است.
شریعتی: الآن ما میخواهیم شروع به خمس دادن کنیم. قدم اول چیست و باید چه کنیم؟
حاج آقای حسینی: کسانی که تا به حال اهل خمس نبودند، باید برای اولین بار به دفتر مراجع تقلید مراجعه کنند. وحشت هم نکنند. فکر میکنند اگر الآن بروند مرجع تقلید به 110 زنگ میزند که اینها را دستگیر کنند. نه! اینطور نیست. شما برو حساب و کتاب کن، بر فرض هم که صد میلیون بدهکار شوی. آخرش بگو: ندارم بدهم! کسی کاری ندارد. شما بدهکار میشوید و به مرور زمان پرداخت میکنی. افراد وقتی میروند خیلی با خاطر آرام برمیگردند. آرامش پیدا میکنند.
مسأله بعدی که باز پرسیدند: اگر چیزی را که خمس آن داده نشده به کسی ببخشیم، مثلاً دیروز سال خمسی من بود، من نرفتم پرداخت کنم. این پول را به شما ببخشم. صد هزار تومان به شما بدهم. از این صد هزار تومان، بیست هزار تومان ملک شما نمیشود. اگر چیزی را که خمس آن داده نشده به کسی ببخشم، پنج یک آن چیز برای او نیست.
ما برای خمس سال مشخص میکنیم. اینکه میگویند: سال در حقیقت آسان گرفتن است. اینکه انسان بخواهد هر روز مراجعه کند و یا اینکه هروقت یک منفعتی به دستش برسد و بخواهد خمسش را بدهد سخت است. ولی گفتند: نه، این خیلی پیچیده نیست. شما یکسال را حساب کن و بعد از یک سال مراجعه کن.
خدا مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی را رحمت کند. ایشان ناراحت بود که چرا مردم دنبال مقامات و سیر و سلوک راه نمیافتند؟ کسی که امام راحل را توانست جذب کند. امام آنچنان جذب ایشان شد که معروف است امام فرمود: روحی به لطافت روح شاه آبادی ندیدم. هفت سال در قم شاگردی ایشان را کرد. فرمود: اگر ایشان تهران نمیرفت تا آخر عمر شاگردی ایشان را میکردم. میگویند: ایشان ناراحت بود که چرا مردم دنبال این مقامات راه نمیافتند؟ یکوقت یکی آمد گفت: ما تسلیم هستیم. دیگر هرچه شما بگویید ما گوش میکنیم. ایشان سه دستور به آنها داد. یکی این بود که فرمود: خمستان را ماهانه پرداخت کنید. کمتر از یک سال خمستان را پرداخت کنید. فرمودند: انسان میتواند در بین سال هروقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیاندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار بدهد، مانعی ندارد.
کسی که مانند تاجر و کاسب باید برای دادن خمس سال قرار دهد، اگر منفعتی بدست آورد و در بین سال از دنیا رفت، فرض کنید اول مهر سال خمسی من است. من شهریور از دنیا رفتم. فرمودند: باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقیمانده را بدهند. حالا که من سر یازده ماه از دنیا رفتم، تا اینجا باید خمس را حساب کنند و پرداخت کنند.
شریعتی: این آخرین جلسهای است که ما در پنجشنبههای ماه ذی القعده در خدمت شما بودیم. روزهای بسیار دل انگیزی بود. آرزو میکنم که انشاءالله هرجا هستید خدای متعال پشت و پناه شما باشد. انشاءالله به زودی زود چشم ما به جمال نورانی شما روشن شود.
حاج آقای حسینی: ماه ذی القعده است و فردا دحو الارض است. اگر زیارت امام رضا هم مشرف شدید ما را هم دعا کنید. دعای سید الشهداء (ع) به امام سجاد را در عصر عاشورا بخوانیم. «بِحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که حوائج همه ملتمسین دعا را برآورده بفرماید. مریضها لباس عافیت بپوشاند. گرفتاریها بر طرف بفرماید.