پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره حکومتي امير مؤمنان امام علي(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ  11-01-97
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم،
خطبه 216 «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُم‏» (نهج البلاغه، خطبه 216) اميرالمومنين مي‌فرمايد: خداوند براي حاکمان حقوقي بر مردم قرار داده و متقابلاً حقوقي از سوي مردم بر حاکمان. اين زيباترين بيان اميرالمؤمنين است. سيره حکومت علوي و عدل اميرالمؤمنين اين است. حقوق يک طرفه نيست.
حضرت در خطبه 34 توضيح بيشتري در اين فراز دارند. مي‌فرمايند: چهار حق است که شما بر من داريد. مردم چهار طلب از حاکمان خودشان دارند. «فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا» 1- برنامه‌ريزي صحيح براي اداره حکومت. 2- توزيع عادلانه ثروت، وظيفه حاکمان است. 3- آموزش، «تعليمُکم» 4- «تأديبُکُم» تربيت، اين چهار حقي است که شما بر من داريد.
اما حقوقي که من بر شما دارم. «وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ» به بيعتي که با من بستيد، وفادار باشيد. 2- «وَ النَّصِيحَةُ» شما خيرخواه حاکمان اسلامي باشيد. 3- «وَ الاجَابَةُ» وقتي فراخوان مي‌زنم بياييد و همراهي کنيد. 4- «وَ الطَّاعَةُ» وقتي دستوري مي‌دهم اطاعت کنيد. اين حقوق متقابل است.
بعد حضرت مي‌فرمايد: «اَلْحَقُّ اَوْسَعُ الْاَشْياءِ فِي التَّواصُفِ وَ اَضْيَقُها فِي التَّناصُفِ» يعني فکر نکنيد که هرکس ادعا کرد حکومت من حکومت عادلانه است، من به عدالت رفتار مي‌کنم، از او به آساني بپذيريد. «الحق اوسعُ الأشياء» براي سخن گفتن و از عدالت دم زدن، دايره حق از همه وسيع‌تر است. خيلي قشنگ مي‌شود گفت: ما چه کرديم، ما چه مي‌کنيم. بشارت‌ها، مژده‌ها، وعده‌ها «اَوْسَعُ الْاَشْياءِ». اما از آن طرف «وَ اَضْيَقُها فِي التَّناصُفِ» ولي حق و اجراي عدالت از همه چيز در عمل سخت‌تر و پيچيده‌تر است. ادعايش آسان است. همه ادعا دارند. چه کسي است که بگويد: من نمي‌خواهم به عدالت رفتار کنم و حکومت ما حکومت عادلانه است. همه اين را مي‌گويند. ولي در عمل «وَ اَضْيَقُها فِي التَّناصُفِ» از همه سخت‌تر است و اين خيلي بد است.
پيامبر خدا يک جمله‌اي دارد. مي‌فرمايد: «ان اشد الناس‏ حسرة يوم القيامة» اين را حاکمان و کساني که مسئوليت دارند گوش کنند ولو مسئوليت بسيار کوچک، اگر به عدالت رفتار کنند چه پاداشي دارند و اگر ظلم کنند چه عذابي دارند. فرمود: «ان اشد الناس‏ حسرة يوم القيامة» شديدترين عذاب در روز قيامت براي کسي است که «الذى و صفوا العدل ثم خالفوه» وقتي حرف ميزند و سخن مي‌گويد، خيلي از عدالت قشنگ حرف مي‌زند اما در عمل، عمل او عادلانه نيست. حکومتش عادلانه نيست. فرمود: فرداي قيامت عذاب و حسرت اينها از همه بالاتر است. ولي اگر خوب عمل کنند، پيامبر خدا فرمود: «ان عدل الحاکم يوماً» اگر حاکم يک روز به عدالت رفتار کند، «يعادل عبادة العابد خمسين» معادل پنجاه سال عبادت يک عابد است. عبادت شما همين خدمت به مردم است. عادلانه رفتار کردن است. يک روز به عدالت با مردم رفتار کنيد از عبادت پنجاه سال يک عابد بالاتر است. اما نقطه مقابلش، فرمود: «مَنْ ولي علي رقاب عشرة من المسلمين» اگر کسي بر ده نفر از مسلمانان حکومت کند، «و لم يعدل بينهم» ولي با آنها به عدالت رفتار نکند، کسي مسئوليتي داشته باشد بر ده نفر حکومت کند ولي به عدالت رفتار نکند، «حشره الله يوم القيامه و يداه مغلولتان الي عنقه» فرداي قيامت در حالي که دست‌هايش به گردنش غل و زنجير شده است، محشور مي‌شود. اگر بر ده نفر حکومت کردي، ولي به عدالت رفتار کن. اين پاداش حکومت عادلانه و اين هم عذاب ظلم در حکومت.
حضرت در خطبه 216 مي‌فرمايد: بدانيد «لايَجْري لِاَحَدٍ اِلاّ جَري عَلَيْهِ» حقوق دو طرفي است. اگر به نفع کسي هست و اگر کساني که حاکم هستند، طلبي از مردم دارند، مردم هم بايد از آن طرف همراهي کنند. مي‌فرمايد: «فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّهُ‏ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ و لا تصلح الولاة الا باستقامة الرعيه» (نهج‌البلاغه/ص333) هيچگاه جامعه اصلاح نمي‌شود. مردم اصلاح نمي‌شوند مگر اينکه حاکمانشان اصلاح شوند. اگر شما امروز در جامعه انتظار خوبي و اخلاق و پاکي و صفا و صميميت داريد بايد نگاه به حاکم‌ها بکنيد. مردم آينه حاکمان خودشان هستند. هرچه مي‌خواهيد در مردم ببينيد در حاکمان ببينيد. حاکمان ما اخلاق و عدالت داشتند. آرامش داشتند. اين به جامعه سرايت مي‌کند. «فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّهُ‏ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ» خيلي تأثير دارد. قطعاً بالاترين تأثير اخلاق و رفتار حاکمان در مردم هست. نقطه مقابلش حضرت نفرمود: حق دو طرفه هست. «و لا تصلح الولاة الا باستقامة الرعيه» حاکمان وقتي در مسير صلاح قرار مي‌گيرند که مردم در مسير صحيح قرار بگيرند. مردم حکومت را مجبور به پذيرش عدالت کنند.
باز حضرت مي‌فرمايد: «فعليکم بالتناصح في ذلک» خير همديگر را بخواهيد. هم حاکمان خير مردم را بخواهند و هم مردم خير حاکمان را بخواهند. هم حاکمان دلسوز مردم باشند. هم مردم وقتي حاکمان دلسوز را مي‌بينند مطيع آنها باشند و گوش کنند و همان که حضرت در خطبه 43 فرمودند. وقتي فراخوان مي‌زند جواب بدهند. وقتي فرمان مي‌دهد اطاعت کنند. دو طرفي است. «فعليکم بالتناصح في ذلک و حسن التعاون علي» سيد رضي(ره) مي‌نويسد: حضرت که اينطور مطالب را بيان مي‌کردند که مسئولين چه حقوقي دارند. مردم چه حقوقي دارند، «فَأَجَابَهُ (عليه السلام) رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ يُكْثِرُ فِيهِ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ سَمْعَهُ وَ طَاعَتَهُ لَهُ» يکي از اصحاب اميرالمؤمنين بلند شد مفصل مدح و ثناي اميرالمؤمنين را گفت. شروع به تعريف از حضرت کرد. حضرت نپسنديد. فرمود: «فَقَالَ (عليه السلام): إِنَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلَالُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فِي نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذَلِكَ كُلُّ مَا سِوَاهُ» اينها انسان‌هاي ساخته مي‌خواهد. آدم‌هايي که شخصيت‌هاي آسماني و الهي و خود ساخته دارند نه آدم‌هايي که اسير نفسشان باشند. فرمود: کساني که خدا در نظرشان بزرگ جلوه کند، به تعبير اميرالمؤمنين اگر انسان‌ها به اين رشد رسيدند و حاکم به اين رشد رسيد که خدا در نظر او بزرگ جلوه کند، ديگر همه چيز در نظر او بايد کوچک جلوه کند.
«وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ» اصلاً دوست ندارم شما فکر کنيد، گمان کنيد که «أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ» دوست ندارم شما فکر کنيد اميرالمؤمنين ثنا خواني شما را دوست دارد. تملق و چاپلوسي نکنيد. «وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ» الحمدلله علي اينطور نيست. براي چه يک ساعت وقت مردم را گرفتي و بعد ثناي مرا مي‌کني. من اينطور نيستم. ثانياً «وَ لَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذَلِكَ» اگر اهل اين هم بودم، اميرالمؤمنين انسان برتر و شايسته نمونه عالم و انسان کامل است. فرمودند: من اينطور نيستم اما اگر هم اينطور بودم، «لَتَرَكْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ» در پيشگاه عظمت خداوند، عظمت و جلال براي خداست. ما کسي نيستيم. اگر دنبال مدح و ثنا بودم وقتي عظمت پروردگار را مي‌بينم بايد اينها را کنار بزنم. پس اولاً دوست ندارم شما در فکرتان اين باشد که من مدح و ثنا را مي‌پسندم، ثانياً وقتي انسان عظمت خدا را مي‌بيند بايد اينها را کنار بگذارد. ثالثاً «وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ» شايد براي شما مردم شيرين باشد. بگوييد: اين آقا خدمت کرده است. ما مدح و ثنا کنيم و ستايش کنيم. براي شما شيرين است ولي باز هم جا ندارد. بخاطر اينکه من هنوز کاري نکردم. «فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا» من کاري نکردم. اميرالمؤمناني که در طول تاريخ بشريت غير از حکومت رسول خدا حکومتي نظير آن نيامده و نخواهد آمد به قول صعصعه‌بن سوهان به اميرالمؤمنان فرمود: تو به خلافت آبرو دادي. زينت دادي و بالا بردي، خلافت تو را بالا نبرد، ولي تازه مي‌گويد: من کاري نکردم. ما بدهکار شما هستيم. هنوز خيلي از کارها باقي مانده است.
«فَلَا تُكَلِّمُونِي» در بخش پاياني خطبه حضرت چهار دستور و تقاضا دارند. مردم اينطور با من حرف نزنيد، مسئولين بايد گوش کنند. حضرت فرمود: اگر مردم اين چيزها را در حاکمان ديدند، اگر حاکمان اين حقوق را رعايت کردند، مردم هم بايد رعايت کنند. فرمود: شما خيرخواه باشيد. وقتي دستوري دادم اطاعت کنيد. شما بايد به وظيفه‌تان عمل کنيد. «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ» آنطور که با جبارها حرف مي‌زنند با من حرف نزنيد. «وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ» محافظه کاري‌هايي که نزد حاکمان تندخو و ظالم داريد، اين ملاحظات را پيش من نداشته باشيد. هرچه مي‌خواهيد به من بگوييد. حقايق را بگوييد. واقعيت‌هاي جامعه را بگوييد و با محافظه‌کاري با من سخن نکنيد. «وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ» منافقانه با من برخورد نکنيد. ساختگي با من برخورد نکنيد. ظاهر و باطن شما يکي باشد.
«وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» اصلاً باور نکنيد، گمان نکنيد، در ذهن شما نيايد که اگر حقي را به من گفتيد، براي من سخت و سنگين است. از بس مردم حکومت‌هاي ظالمانه و مستبد را تجربه کرده بودند، لذا حضرت اصرار دارد تأکيد کند. متأسفانه بعد از اميرالمؤمنان ما ديگر نديديم. داستاني را در تاريخ نقل مي‌کنند هارون الرشيد ادعاي خلافت و جانشيني پيامبر را داشتند. يکوقتي هارون به مکه آمد. خطبه نماز جمعه خواند. مردم مي‌ديدند از عدالت سخن مي‌گويد اما رفتارت چطور. عملت چطور؟ فقط از عدالت حرف مي‌زني، خطبه مي‌خواني، يک کسي از پاي خطبه نماز جمعه هارون الرشيد فرياد زد، آيه سوم سوره يوسف را خواند. گفت: «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (يوسف/3) خيلي کار زشتي است که حرفي مي‌زنيد که در عمل خودتان انجام نمي‌دهيد. فکر مي‌کنيد هارون با او چه کرد؟ هارون الرشيد دستور داد او را گرفتند، آن شب صد تازيانه به او زدند. در تاريخ هست تا صبح ناله مي‌زد و مي‌گفت: مردم از درد اين تازيانه‌ها! يک آيه قرآن براي حاکم خواندم! مگر تو مسلمان نيستي، خوب حرف مي‌زني. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون» اين برخورد هارون الرشيد با يک موعظه بود. اميرالمؤمنين فرمود: با من اينطور رفتار نکنيد.
سيره حکومت ديني و علوي اميرالمؤمنين اين است. در تمام رده‌ها، از يک دهياري که در يک دهستان است تا بالاترين مقام‌ها! طوري با مردم برخورد کنند که مردم به راحتي حرفشان را بزنند. منافقانه و ساختگي برخورد نکنند. حضرت مي‌فرمايند: اصلاً گمان نکنيد که من از حرف حق بدم مي‌آيد، نه! «وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي» اصلاً فکر نکنيد من در پي بزرگ ساختن خودم هستم. حاکمان ظالم معمولاً سعي مي‌کنند، خودشان که عظمتي ندارند. چون عظمت در عدالت است. عظمت در خوبي و همراهي با مردم است. عظمت در محبت است. اگر محبت حاکم در دل مردم رفت، آنجا عظمت پيدا مي‌کند. آنها را نداشتند و سعي مي‌کردند يک جلال و جبروت‌هاي کاذبي براي خودشان درست کنند. فرمود: من دنبال اين نيستم که خودم را بزرگ جلوه بدهم. کجاي عالم پيدا مي‌کنيد نمونه کامل انسان کامل بود.
جرج جرداق مسيحي مي‌نويسد: «الامام علي بن ابي طالب صوت العدالته الانسانيه» اميرالمؤمنان نظير ندارد. ولي مي‌فرمايد: فکر نکنيد من دنبال ساختن عظمت‌ها و بزرگي‌هاي دروغين براي خودم هستم. نه! من نه از حرف حق بدم مي‌آيد و برايم سنگين است، نه دنبال بزرگ جلوه دادن خودم هستم. «فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ» اگر کسي تحمل شنيدن حرف حق را نداشته باشد. اگر کسي تحمل شنيدن دعوت به عدالت را نداشته باشد، حتماً در عمل به عدالت کوتاهي خواهد کرد و عمل به عدالت برايش سنگين خواهد بود. «فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ» هميشه حرف حق را به من بگوييد. «أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ... فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ» من و شما، در نامه‌هاي نهج‌البلاغه ببينيد، اميرالمؤمنين است. هرجا حضرت خواستند نامه بنويسند اول که خودشان را مي‌خواهند معرفي کنند، مي نويسند «بسم الله الرحمن الرحيم، من عبدالله» من بنده خدا هستم. اسمتان چيست؟ «عليٍ» بعد مي‌نويسند: اميرالمؤمنين! قبل از اينکه اميرالمؤمنين باشم «من عبد الله»، «فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ» من و شما همه «عبيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ» در يک کلام پيام خطبه 216 نهج‌البلاغه، سيره حکومتي اميرالمؤمنين اين است که هم مردم نسبت به حاکم يک وظيفه‌اي دارند. خيرخواه باشند و جواب فراخوان حاکم را بدهند و اطاعت کنند. هم حاکم نسبت به مردم وظيفه‌اي دارد که به تعبير اميرالمؤمنين توزيع عادلانه ثروت، آموزش و تربيت جامعه، الگوي عملي بودن براي جامعه، پذيرش حرف حق و تعابيري که حضرت داشتند.
چقدر کلام حضرت شيرين است. اين شيريني در ذائقه شما مخاطبين احساس نمي‌شود؟ احساس نمي‌کنيد از سفره اميرالمؤمنين لذت برديد. شيرين نبود و حلاوت نداشت؟ اين سفره و مائده آسماني اميرالمؤمنين شيرين نبود؟ اگر شيرين بود تقاضا مي‌کنم با نهج‌البلاغه انس بگيريد. آدم غصه مي‌خورد اين امام مظلوم و اين کتاب مظلوم، روزي چند حکمت را مطالعه کنيد. خدا مرحوم علامه مجلسي را رحمت کند. مجلسي اول به مجلسي دوم، ما دو تا مجلسي داريم. علامه ملا محمد تقي پدر، علامه ملا محمد باقر پسر، هردو علامه بودند و بزرگ بودند. علامه مجلسي اول وصيتي دارد به فرزندش مي‌فرمايد: پسرم به تو وصيت مي‌کنم هر روز اين دو کار را انجام بده. علامه ه علامه مي‌گويد: پسرم هر روز اين دو کار در برنامه تو باشد. 1- هر روز يک جزء قرآن همراه با تدبر بخوان. 2- هر روز به نهج‌البلاغه مراجعه کن. مخصوصاً علامه فرمودند: نامه 31 نهج‌البلاغه که طولاني‌ترين نامه تربيتي نهج‌البلاغه است به امام مجتبي(ع). علامه به علامه وقتي مي‌خواست سفارش کند تلاوت يک جزء قرآن هر روز، مطالعه نهج‌البلاغه هر روز.
سال نو بر شما مبارک باشد. اميدواريم در زير سايه امام زمان سالي همراه با سعادت و خوشبختي و شادي باشد. چه سالي که با اين اعياد آغاز مي‌شود. ولادت اميرالمؤمنين، ولادت امام جواد(ع)، ماه با عظمت رجب، ماه عبادت و ماه بندگي، اميدواريم همه اينها دست به دست هم بدهد و بهترين‌ها را براي ما رقم بزند. نايب الزياره شما در جوار حرم کريمه اهل‌بيت حضرت فاطمه معصومه باشم.
«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group