برنامه سمت خدا
موضوع برنامه:ويژگيهاي حکومت علوي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 26-04-97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه دارم. حلول ماه ذيالقعده، ماه ولادت امام رضا(ع) را تبريک ميگويم. اميدواريم براي همه شيعيان مبارک باشد ميدانيد آغاز ماه ذيالقعده هم آغاز ماههاي حرام هست. سه ماه حرام پيوسته، ذيالقعده، ذيالحجه و محرم. يکوقتي مفصل نامه مرحوم قاضي(ره) را به شاگردانشان قبل از رسيدن ماههاي حرام خوانديم. دوازده دستور اخلاقي و تربيتي ميدانند که در ماه ذيالقعده انسان بايد يک مراقبتهاي ويژه داشته باشد. چون ميدانيد ماه ذيالقعده آغاز ميقات حضرت موسي کليم الله هست.
ما دههي اول ذيالحجه اين نماز را ميخوانيم «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (اعراف/142) اين ثلاثين ليلة، از همين اول ذي القعده شروع شده است. اول ماه ذيالقعده حضرت موسي به ميقات رفتند، دعوت خاص پروردگار بود، سي شبانه روز يعني ماه ذيالقعده، «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» اضافه شد آنوقت شد چهل روز. اربعين موسي از اول ماه ذيالقعده شروع شده است. بنابراين يک ماه واقعاً استثنايي هست، اين سه ماه حرام ويژگي خاصي دارد. مراقبتهايي که اولياي خدا فرمودند. مرحوم آيت الله ملکي تبريزي ميفرمايند: در ماه حرام جنگ حرام است، جنگ با چه کسي حرام است؟ با کفار! يعني اگر مسلمانها درگيري جنگي بودند اول ماه حرام جنگها تعطيل ميشد.
ايشان ميفرمودند: اگر جنگ با کفار حرام است، جنگ با مؤمنين چطور؟ هم زندگي خانوادگي در آرامش قرار بگيرد و هم زندگي اجتماعي مردم آرامش داشته باشد . اول ماههاي حرام توصيه ميکنيم ديه مضاعف ميشود، اگر ماشين و موتور بيمه ندارد، بيمه کنيد. ماه ذيالقعده مراقبتهاي ويژهاي دارد. ماه امام رضا(ع) هست، عزيزاني که به مشهد مشرف ميشوند التماس دعاي ويژه داريم. آنهايي هم که بعداً مشرف ميشوند، 25 ماه ذيالقعده دحو الارض، زيارتي امام رضا(ع) هست. افضل اعمال را دارد. مرحوم ميرداماد ميفرمايد: يکي از چهار روزي است که در سال روزهاش ممتاز است. معادل شصت سال، هفتاد سال است ولي از روزهي شصت ساله، بالاتر زيارت امام رضا(ع) هست. ماه زيارتي علي بن موسي الرضا(ع) است.
شريعتي: مهمان سفره ناب نهجالبلاغه شريف هستيم، سيري علوي، ويژگيهاي حکومت علوي را در هفتههاي اخير اشاره کردند. ادامه فرمايشات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، از نامه 53 نهجالبلاغه شروع ميکنيم، عهدنامه اميرمؤمنان(ع) به مالک اشتر، حضرت ميفرمايند: «ثُمَ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ» مراقب اعمال کارگزاران و کارمندان خودت باش. «وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ» مأموران مخفي اعزام کن. عجيب است اميرالمؤمنين(ع) 1400 سال پيش تذکر دادند براي يک دولت نيازمند به يک بازرسهاي ويژه نامحسوس هست. امروز چقدر دنيا روي اين مسأله تأکيد دارد، آن روز حضرت به مالک، عيون يعني چشم، چشم کنايه از مأمور مخفي است. مأموران و بازرسهاي مخفي را اعزام کن که مراقب کارمندان خودت باشند. چه کساني باشند؟ «مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ» دو ويژگي داشته باشند، اولاً صداقت داشته باشند، ثانياً به اين نظام ديني وفادار باشند. اگر صداقت نداشته باشند باز خود اينها يک مأمور ديگري لازم دارند. اگر وفادار به نظام ديني نباشند، باز همينطور.
به تعبير يکي از اساتيد بزرگوار، اميرالمؤمنين بر بخشي از خاورميانه حکومت ميکرد که مصر يک استان هست، يمن يک استان هست، عراق يک استان است. بعد حضرت ميفرمايد: «فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لامُورِهِمْ» وقتي تو مأمور و بازرس نامحسوس داشته باشي، «حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِعْمَالِ الامَانَةِ» اينها تشويق ميشوند که امانتداري کنند. ميفهمند يک بازرس ويژهاي بالاي سر اينها هست. «وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّة» باعث ميشود اينها با مردم مدارا کنند. «وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ» باعث ميشود اينها مواظب پرسنل خودشان باشند. ميدانند يک کسي بالاي سر اينها مراقب اينها هست. سه ويژگي و سه آثار و برکات مأموران نامحسوس و نامرئي و مخفي حکومت.
«فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَهٍ» اگر يکي از مأمورين تو خيانت کرد، مسأله بروکراسي که ميگويند، همينطور است. حکومتي که بر بخشي از خاورميانه بوده است، حضرت چقدر ساده بحث برخورد با خائنين را مطرح ميکند. ما چقدر الآن پيچيدهاش کرديم. اينقدر پيچيده کرديم که ديگر تأثير گذار نيست، اصل اين مأمورين مخفي خيلي مهم است. الآن يکي از مشکلات ما اين است. دستگاه قضايي هر روز ميگويند: ما يک دادگاه ويژه و مأمور ويژه داريم.
يعني کم کم متأسفانه وقتي مأمور ويژه خوب عمل نکند، به اندازه تمام اين پرسنل مديران خودمان نياز به دستگاه قضايي داريم. يعني کم کم بايد دستگاه قضايي ما به اندازه دستگاه اجرايي ما باشد. اين معنا ندارد! اينقدر تخلف شده که ديگر به کارهاي ديگر نميرسند آن هم با حجم سنگيني که امروز از پرسنل در ادارات هست. اول هر ماه دولت به هشت ميليون و پانصد هزار نفر بايد حقوق بدهد. چهار ميليون و نيم براي بازنشستهها هست، چهار ميليون براي کساني است که سر کار هستند. بالاي هشتاد درصد از درآمد ما صرف حقوقها ميشود.
آماري را ميديدم که ما هشتاد ميليون جمعيت هستيم و ژاپن 130 ميليون جمعيت دارد. ما هشت ميليون و پانصد هزار حقوق بگير داريم يعني چهار ميليون کارمند شاغل داريم با هشتاد ميليون جمعيت، ژاپن با 130 ميليون جمعيت 300 هزار کارمند دارد.300 هزار کارمند ژاپن کمتر از مديران ما هستند. ما 450 هزار مدير داريم. حضرت ميفرمايند: شما مأمورين مخفي داشته باش، بازرسهاي سري داشته باش، «فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَهٍ» اگر يکي از مأمورين تو خيانت کرد، «اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ» اين مأمورين سري که فرستادي، اين آدمهاي خوب، آدمهاي مطمئن، شرط حضرت صدق و وفا بود. وقتي اينها آمدند خبر دادند «اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً» تو مأمور مطمئن و با صداقت و وفادار داشتي، همين کافي است.
«فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَهَ فِى بَدَنِهِ» اگر مأمورين گزارش دادند شروع کن. پرونده را معطل نکن. راه فرار براي مجرم نگذار. بلافاصله مجازات بدني کن. «وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ» به همان اندازه که جنايت انجام داده است. «ثُمَّ نَصَبْتَهُ» نه فقط مجازات بدني، مجازات بدني داشته باشد، تازيانه و زندان دارد، همان اميرالمؤمنين که وقتي طرف ميآيد و ميگويد: «طهِّرني» مرا پاک کن، من گرفتار يک گناه اخلاقي شدم، فحشايي مرتکب شدم، اميرالمؤمنين ميفرمايد: اختلال داري؟ ديوانه هستي؟ براي چه اينجا آمدي اعتراف ميکني؟ برو بين خودت و خدا توبه کن.
اميرالمؤمنين در اين گناهان اخلاقي که کسي در يک گوشه انجام داده، مچگيري نميکرد آبرويش را ببرد. گفت: برو توبه کن. ولي وقتي بحث مالي ميشود، همان اميرالمؤمنين ميفرمايد: هم مجازات بدني، هم زندان و هم تازيانه، ميفرمايد: «ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ» (نهج البلاغه، نامه 53) سه کار بايد انجام بدهي اول اينکه ذلت و خواري به او بدهي. بدترين و بالاترين جرم در حکومت اميرمؤمنان خيانت مالي بوده است.
فساد اقتصادي بوده است نه فساد اخلاقي! در فساد اخلاقي هي تشويق به توبه ميکردند. وقتي کسي ميآمد اعتراف کند حضرت او را برميگرداند، شايد به اين درجه نرسيدي، شايد خيال ميکني! ولي بدترين جرم در حکومت اميرمؤمنان فساد اقتصادي و مالي است. حضرت ميفرمايد: کسي که به مردم خيانت کرد و به بيتالمال دست برد زد، او را ذليل کن. دوم اينکه مهر خيانت را به پيشاني او بزن. همه بشناسند او خائن است. سوم اينکه ننگ اين اتهام را به گردن او بيانداز. کسي که فساد مالي داشت ديگر نتواند از جايش بلند شود و ديگر نتواند در حکومت يک جايي پيدا کند و بيايد. نتواند دوباره موقعيتي پيدا کند.
يکي از استانداران حضرت همين کار را انجام داد. استانداري خيانت کرد و فساد مالي کرد، حضرت به او نامه نوشتند. نامه 41 نهجالبلاغه هست. «اختتفت ما قدرت عليه من اموالهم» اولاً ميداني مال چه کسي را خوردي، «لارامههم و ايتامهم» تو مال زنان بي سرپرست را خوردي، مال بچههاي يتيم را خوردي. ميفرمايد: تو مثل يک گرگ هستي. امام خائن بيت المال را به گرگ تشبيه ميکند. ميفرمايد: گرگ چالاک که به سراغ يک بزغالهي مجروح و استخوان شکسته برود و بردارد و لقمهاي کند. حضرت ميفرمايد: آنوقت اين مال را سراغ اهلت بردي و فکر ميکني ارث پدر و مادرت را براي آنها بردي. «انک تأکل حراماً و تشربُ حراماً من مال اليتامي و المساکين و المؤمنين» باز تأکيد ميکند مال چه کسي را خوردي؟ مال ايتام را خوردي.
مال مساکين را خوردي. امروز بيتالمال مال همه مردم است. آقايي که بيست هزار ميليارد، يازده هزار ميليارد از مؤسسههاي مالي برميدارد و ميرود، اين را پول را چه کسي داد؟ دولت داد؟ اين پول مردم و گرفتارها و يتيمها است. حضرت فرمود: اگر دست من به تو برسد، «لأضربنَّک بسيفي الذي ما ضربتُ به احداً الا دخل النار» هرکس با شمشير من کشته شود جهنمي است. با همان شمشير تو را ميزنم. والله قسم ميخورد! فرمود: اگر نزديکترين نزديکان من چنين خيانتي ميکردند، براي من هيچ فرقي با دورترين دورها نداشت. هفته گذشته گفتيم که حضرت به عامل مالي بازار اهواز فرمود: هرکسي اگر يک شاهد داشت، او را در بازار بگردان. اگر يک شاهد پيدا کردي شهادت داد با يک قسم، همانجا حکم را جاري کن و تمامش کن. اگر اينطور باشد تمام خاورميانه را هم ميشود اداره کرد.
«أَلا وَ إِنَ لَكُمْ عِنْدِي» حضرت ميفرمايد: شما چهار حق به گردن من داريد. اگر اين حقوق را ادا کردم، اطاعت شما از من وقتي واجب است که من اين کارها را بکنم. اگر انتظار داريم مردم با مسئولين با صداقت رفتار کنند، به همان مقدار انتظار داريم مسئولين هم با صداقت رفتار کنند. اگر اين چهار مورد کاري که در نامه 50 نهجالبلاغه، حضرت ذکر کردند را انجام دادم، آنوقت شما بايد از من اطاعت کنيد. «أَلا وَ إِنَ لَكُمْ عِنْدِي أَلا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً» من نبايد از شما چيزي مخفي داشته باشم. حکومت، دولت چيزي از مردم پنهان نداشته باشد. البته مسائل نظامي جداست.
غير از مسائل نظامي هيچ چيز با شما مخفي نداريم. الآن ميگويند: شفاف سازي کنيد. همين الآن دولت ما، پنج سال پيش، ده سال پيش در دنيا شفاف سازي خيلي جدي است. اميرالمؤمنين 1400 سال پيش گفته است. دانشجوياني که رشته حقوق ميخوانند، رشته روابط اجتماعي و روابط بين الملل ميخوانند، بروند با افتخار بگويند: 1400 سال پيش اميرالمؤمنين به استاندارانش نامه مينوشت و ميفرمود: شفاف سازي در همه چيز جز در مسائل نظامي. الآن واقعاً مردم ما از همه چيز خبر دارند؟ الآن آمار ميدهند در سه ماه گذشته بالاي سيصد ميليون ارز مسافرتي دادند. فقط براي بيمار و دانشجو است؟
شريعتي: اگر با بي تدبيري يک مسئول در بيت المال باز ماند، ما چه کار ميکنيم؟ آيا ما هم از اين رانت استفاده ميکنيم؟ آيا اين حق را به خودمان ميدهيم حالا که به نوعي در اين بيت المال باز شده و به ناحق استفاده ميکنند، آيا ما هم از اين رانت ويژه استفاده ميکنيم يا نه؟
حاج آقاي حسيني قمي: تا مردم نخواهند و همراهي نکنند هيچ چيزي درست نميشود. اينطور نيست که ما بگوييم: اين مباحث متوجه ده نفر است، بيست نفر است، نه اين نيست، اينطور نيست که هرکس هر راهي پيدا کرد بگويد: امروز وقتش است. اگر ما همه دست به دست هم ندهيم، خدا رحمت کند مرحم سيد مهدي طباطبايي که به تازگي از دنيا رفتند، يکوقتي از خاطرات زندان گذشته ميگفت. ميگفت: ما در زندان بوديم، سي نفر، چهل نفر در يک اتاق زنداني بوديم. اين پنج نفر مأموري که مأمور ما بودند. مراقبت ميکردند، هرچه ميگشتند نميتوانستند از ما چيزي پيدا کنند.
حتي ما را برهنه ميکردند چيزي پيدا نميکردند. متحير مانده بودند. پس کجا مخفي کرديد؟ شما سي نفر در يک اتاق حبس هستيد و ما مأمور بالاي سر شما هستيم، چطور پيدا کنيم. مرحوم طباطبايي ميگفت: ميدانيد دليلش چه بود؟ چون ما چهل فکر بوديم و آنها دو سه فکر بودند. آنها هر نقشهاي ميريختند، ما نقشه بالاتر ميريختيم. الآن پنجاه نفر نقشه ميريزند که ما ميخواهيم وضعيت اقتصادي کشور را سامان بدهيم. اگر هشتاد ميليون نخواهند همراهي کنند، هتاد ميليون فکر بخواهند راه فراري پيدا کنند، هرچه نقشه بريزند باز شکست ميخورند. اگر مردم همراهي نکنند و با دولت نباشند، چيزي درست نميشود.
حضرت فرمود: اگر اين چهار کار را کردم شما از من اطاعت کنيد. 1- شفاف باشم و هيچ سرّي جز در مسائل نظامي با شما نداشته باشم. 2- «وَ لا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراَ» (نهجالبلاغه، نامه 50) کاري بدون مشورت و رأي شما انجام ندهم. هرکاري ميکنم با مشورت و رأي شما باشد. الآن تريبون را ميان مردم ببريد و از مردم بپرسيد: آيا موافق هزينههايي که دولت انجام ميدهد، تشريفات و تجملات هستيد؟ بهترين خدمتي که رسانه ملي ميتواند به قوه مجريه، قوه قضائيه و قوه مقننه بکند، همين است. از مردم گزارش تهيه کنيد که آيا شما از قوه مجريه، قوه قضائيه و قوه مقننه راضي هستيد؟ حضرت فرمودند: «إِلا فِي حُكْمٍ» اگر حکم الهي و قانون الهي است که ديگر معنا ندارد.
«وَ لا أُوخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ» من حقوق شما را به تأخير نياندازم. حقي که شما به گردن من داريد امروز و فردا نکنم. «وَ لا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً» من به همه شما با يک چشم نگاه ميکنم. همه نزد من مساوي باشيد. پس 1- اگر هيچ سري با شما نداشتم و شفاف بودم جز در مسائل نظامي. 2- هيچ کاري را بدون مشورت با شما انجام ندادم جز در احکام الهي که حکم خداست و قابل تغيير نيست. 3- هيچ حقي از حقوق شما را به تأخير نيانداختم. 4- به همه شما با يک نگاه و ديد مساوي نگاه کردم. اگر من به اين چهار مورد عمل کردم آنوقت اطاعت من بر شما واجب است.
نامه 46 نهجالبلاغه که باز حضرت به استاندارانشان مينويسند. «وَ آسِ» يعني مساوي، «وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الاشَارَةِ وَ التَّحِيَّةِ» (نهجالبلاغه، نامه 46) نظره يعني گوشه چشم، يک گوشه چشم اضافه نسبت به ديگران نداشته باش. اينطور نباشد که يکي را تحويل بگيري و يکي را تحويل نگيري. به عدهاي رانت بدهي و يک عده را از حقوق خودشان محروم کني. حتي گوشه چشمي بين افراد فرق نگذاشت، «حَتَّي لا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ وَ السَّلامُ» اگر ديدند تو با عدالت رفتار ميکني، «عظما» يعني کله گندهها، دانه درشتها ديگر طمع نميکنند که از رانت استفاده کنند. آنوقت ديگر ضعفا هم از عدالت تو نا اميد نميشوند.
در حالات رسول خدا هست که از افتخارات رسول خدا اين بود که وقتي در يک جلسهاي مينشستند، «يَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَيْنَ أَصْحَابِهِ»(كافي، ج 2، ص 671) تقسيم نگاهشان در جلسه به طور مساوي بود. «فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّهِ» پيامبر ما در يک نگاه در يک مجلس عمومي بالسَّويه به افراد نگاه ميکرد. آنوقت اين نگاه اگر در بخشهاي حکومتي و بخش عدالت و قضاوت و تقسيم بيت المال برود به کجا ميرسد.
شريعتي: به تعبير جبران خليل جبران که ميگويد: اي دنيا، اي طبيعت، کاش تمام توانت را جمع ميکردي و يکبار ديگر به دنياي ما يک علي ديگر ميدادي. حضرت علي چه شخصيت بي نظيري است.
حاج آقاي حسيني قمي: ميگويد: اي دنيا! کاش ميتوانستي «جمعتَ قواک» تمام نيروهايت را جمع کن. «فاعطيت في کل زمنٍ علياً بعقله و لسانه و ذي فقاره» تمام نيروهايت را جمع کن و در هر عصر و زماني يک علي بياور، با همان خرد، با همان لسان و زبان، با همان عدالت و شمشير، جامعه هم در برابر دشمن اشداء علي الکفار ميخواهد و هم رحماء بينهم ميخواهد. شيخ صدوق در امالي دارد، از امام باقر(ع) است. «لقد وَلّي علي(ع) خمس سنين» علي(ع) پنج سال حکومتش طول کشيد، «ما وضعَ آجُرة علي آجُرَه» يک آجر روي آجر نگذاشت، يک خشت روي خشت نگذاشت، «و لا أورث بيضاء لاحمراء» طلاي سرخ و سفيدي از خودش بر جا نگذاشت. مرحوم ابن شهرآشوب در مناقب مينويسد: روزي که حکومت را پذيرفت، فرمود: ايها الناس کل دارايي مرا ببينيد. «لو خرجت من عندکم بغير رحلي و راحلتي و غلامي فأنا من الخائنين» کل زندگي مرا ببينيد، اگر پايان حکومتم، چيزي به ثروت من اضافه شد، اين کل دارايي من است. من به شما خيانت کردم!
در جنگ جمل که بصريها طلحه و زبير را ياري کردند، وقتي جنگ تمام شد حضرت سخنراني کردند و فرمودند: چه عيبي در حکومت من ديديد که با من جنگيديد؟ روايت اين است که به پيراهنشان اشاره کردند و فرمودند: بخدا اين پيراهن من از بيت المال شما نيست. فرمودند: بخدا قسم اين کيسه و خرجي من از بيتالمال شما نيست. عيب من چه بود که در برابر من قيام کرديد؟ نقصشان همان بود که معروف است «قتل في محرابه لشدة عدله»
شريعتي: خوشا به حال ما که نهجالبلاغه داريم و بدا به حال ما که از آن غافل هستيم. اگر به اين نامهها و خطبهها و آيات نوراني قرآن عمل کنيم، تمام مشکلات ما حل ميشود. امروز صفحه 383 قرآن کريم، آيات 64 تا 76 سوره مبارکه نمل را تلاوت خواهيم کرد.
«أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «64» قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ «65» بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ «66» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ «67» لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «68» قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ «69» وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «70» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «71» قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ «72» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «73» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ «74» وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ «75» إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «76»
ترجمه: كيست كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را (در قيامت) باز مىگرداند و كيست كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ آيا با خداوند معبودى هست؟ بگو: اگر راست مىگوييد برهانتان را بياوريد. بگو: جز خداوند، هيچ كس در آسمانها و زمين، غيب نمىداند و كسى نمىداند چه زمانى برانگيخته خواهد شد. بلكه علم مشركان در قيامت به كمال خواهد رسيد، بلكه آنان (امروز) دربارهى آن (آخرت) در شك هستند، بلكه نسبت به (چگونگى) وقوع آن كورند. و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: آيا هرگاه ما و پدرانمان (بعد از مرگ) خاك شديم، آيا حتماً (زنده از گور) بيرون آورده مىشويم؟ در حقيقت به ما و نياكانمان از قبل، اين وعده داده شده، (لكن) اين وعده جز افسانههاى پيشينيان چيز ديگرى نيست.
بگو: در زمين بگرديد پس بنگريد كه فرجام گنه پيشگان چگونه بوده است. و بر (انحراف و عواقب شوم) آنان اندوه مخور و از آنچه مكر (و توطئه) مىكنند، دلتنگ مباش. و مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب دنيا يا قيامت) كى خواهد بود؟ بگو: چه بسا بخشى از آن عذابى را كه با شتاب مىخواهيد، در پى شما باشد (و به شما برسد و خود خبر نداشته باشيد). و البتّه پروردگار تو بر (اين) مردم داراى بخشش است و لكن بيشترشان شكرگزار نيستند. و البتّه پروردگارت، آنچه را در سينههاشان پنهان دارند و آنچه را آشكار مىنمايند، (به خوبى) مىداند. و هيچ (موجود) پنهانى در آسمان و زمين نيست، مگر اين كه در كتابى روشن (نزد خداوند ثبت) است. همانا اين قرآن، بيشتر آنچه را بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند، (به طور صحيح) بر آنان حكايت مىكند.
شريعتي: اين هفته از حاج آقا رحيم ارباب ياد ميکنيم. امسال در ايام دهه کرامت و در طرح زيارت اوليهاي مشهد الرضا اتفاقي افتاد اينکه تدبير کرديم در اين سري جديد براي ثبت نام روحانيون معظم و مبلغين و ائمه جماعات هم به کمک ما بيايند و آنها کار ثبت نام زيارت اوليها را انجام بدهند و از طريق آنها به ما معرفي شوند که کارهاي تبليغياش از طريق برنامه انجام شود. جزئيات اين طرح را خدمت شما عرض خواهيم کرد.
حاج آقاي حسيني قمي: حضرت به همه کارمندان خودشان نامه نوشتند «أَدِقُّوا أَقْلامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ» فرمود: قلمهايتان را تيز کنيد. قلم درشت برگه را زياد پر ميکند. بين سطرها زياد فاصله نگذاريد. حرفهاي زيادي را حذف کنيد. «وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي» اصل مطلب را بنويسيد، «وَ إِيَّاكُمْ وَ الاكْثَارَ» پر نويسي نکنيد «فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لا تَحْتَمِلُ الاضْرَارَ» (خصال صدوق، ج 1، ص 310) مال مردم و بيت المال تحمل ضرر ندارد. اين نامه به چه کسي است؟ اين عموم مردم است. هرکسي در حکومت اميرالمؤمنين ميخواهد زندگي کند. به هرکس ميگويي: چرا شما ظلم کردي، چرا رشوه گرفتي؟ آقاي راننده چرا اضافه گرفتي؟ به هرکس ميگويي، ميگويد: اگر راست ميگويي جلوي سه هزار ميليارد اختلاس را بگير! اگر اينطور بخواهيم حساب کنيم به هيچ جا نميرسيم. اگر خواستيم همه برنامهريزي کرديم به جايي ميرسيم.
خدا مرحوم حاج آقا رحيم ارباب را رحمت کند. از علماي بسيار بزرگ بودند و در رديف مراجع تقليد بودند. مرحوم آيت الله حاج آقا رحيم ارباب در نزديکي اصفهان نماز جمعه ميخواندند. آقايي ميگفت: من خودم از ايشان شنيدم که در خطبههاي نماز فرمودند: فرداي قيامت پنجاه موقف قرآن ميگويد، در هر موقف از يک مسألهاي سؤال ميکنند. يکي نماز است و يکي زکات است. ايشان فرمود: من يقين دارم اگر در اين پنجاه موقف، در هر موقفي معطل شوم، در موقف زبان معطل نخواهم شد.