برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره حضرت امام رضا عليهالسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 02- 05-97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه دارم. ولادت مولايمان علي بن موسي الرضا را تبريک ميگويم. به همه آنهايي که امشب در حرم امام رضا هستند التماس دعا داريم.
سلام على ال طه و يس *** سلام على الِ خَيرِ النّبيين
سلامٌ على رَوضَةٍ حلّ فيها *** امامٌ يُباهى بِهِ المَلَكُ وَ الدّينُ
ماه ذيالقعده، ماه امام رضا(ع) است. کساني که امشب خودشان را به حرم امام رضا ميرسانند که هيچ، اگر نرسيدند غصه نخورند. 25 ذي القعده هم روز دحو الارض است، يکي از چهار روزي که روزهاش در سال معادل شصت سال است. ولي مرحوم ميرداماد از علماي بزرگ شيعه يک رسالهاي دارند که اين چهار روز را توضيح دادند. فرمودند: از روزه شصت سال بالاتر، افضل اعمال دحو الارض زيارت مولايمان امام رضا(ع) است.
شريعتي: امروز حاج آقاي حسيني با سيره رضوي مهمان برنامه ما هستند و ما خدمتشان هستيم.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، اگر فرصت باشد به پنج نمونه از سيره امام رضا(ع) اشاره کنم، مورد اول حفظ آبروي مؤمنين است. تقريباً همه مطالب را از قديميترين، معتبرترين کتاب در مورد امام رضا(ع)، کتابعيون الاخبار الرضا براي شيخ صدوق است. بيش از هزار سال پيش شيخ صدوق اين کتاب را نوشتند، قديميترين و معتبرترين و جامعترين کتاب در مورد امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) چگونه براي آبروي ديگران احترام قائل بودند. کسي ميگويد: من محضر امام رضا(ع) بودم، حضرت شعري خواندند. شعر هم خيلي زيباست. کسي گفت: شاعر اين شعر چه کسي است؟ حضرت فرمودند: يک شاعري هست و نخواستند اسم شاعر را بياورند. کسي گفت: من ميدانم شاعرش چه کسي است. فکر ميکرد امام اسم شاعر را نميداند. گفت: ابو العطاهيه، حضرت فرمودند: چرا اسمش را آوردي؟ مگر نخواندي اين آيه قرآن را که ميفرمايد: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» (حجرات/11) بر هم القاب زشت نگذاريد. شاعر يک اسمي دارد ولي در يک اختلافي که با مهدي عباسي از خلفاي بني عباس داشت، مهدس عباسي يک اسم ديگري براي او گذاشت که کنيهي خيلي بدي است. «ابوالعطاهيه» يعني پدر ناداني، پدر حماقت! مهدي عباسي بخاطر اختلافي که با او داشت اين کنيه را بر او گذاشت و اين ديگر مشهور و معروف شد. خدا مرحوم آيت الله العظمي خوانساري را رحمت کند. ايشان در درس وقتي ميخواستند روايتي را بخوانند، اسامي راويان ما گاه با لقبهايي است که نشانه يک ضعفي در جسم و بدنشان هست، اعرَج يعني کسي که پايش لنگ است. احول کسي که دو بين است. نقصي را حکايت ميکند. تا آن را نگويي متوجه نميشود ما چند نام مشترک داريم، بايد بگوييم: ابوجعفر احول تا متوجه شوند منظور کيست. مرحوم آيت الله العظمي خوانساري به تبعيت از همين سيره اهلبيت سر درس لقبهايي که معناي خوبي نداشت، نميگفتند. اينقدر به يک صورتي توضيح ميدادند که شاگردان متوجه شوند منظور چيست. امام رضا(ع) سيره اولشان حفظ آبروي مردم، حتي يک کنيهاي که مشهور است، يعني ما اگر نگوييم ابوالعطاهيه متوجه نميشوند. سخت است که بخواهيم با اسم منتقل کنيم منظور ما کدام شاعر است. ولي امام(ع) به قدري مراقب بودند فرمودند: چرا اسمش را بردي؟ امروز در جامعه ما گاهي ما خيلي راحت با آبروي مردم بازي ميکنيم. يک لقبهاي عجيب و غريبي به بعضي نسبت ميدهند و به قدري شهرت پيدا ميکند که تا آن را نگويي شايد کسي نشناسد. از بس به اين جمله معروف شده است.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (حجرات/11) حق نداريد يکديگر را مسخره کنيد. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» لقب زشت براي هم نگذاريد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» (حجرات/12) اگر همين آيات قرآن، سفارشات قرآن در مورد حفظ آبروي ديگرات را جدي بگيريم. گرانترين چيز جان و مال مردم و آبروي مردم است. متأسفانه در جامعه ما خيلي ارزان معامله ميشود. شهيد ثاني(ره) که از فقهاي بزرگ شيعه هستند، حدود پانصد سال پيش زندگي ميکردند. کتابي نوشتند در موضوع غيبت، «کشف الريبة في احکام الغيبة» اين کتاب يکي از مصادير کتابهاي فقهاي ما هست. در مورد احکام غيبت است. شيخ انصاري مفصل به اين کتاب آدرس ميدهند. ايشان در مقدمه نوشته انگيزه من از تأليف اين کتاب اين بود که ديدم بيشتر مردم زمان ما مواظب نماز و روزهشان هستند، بسياري از عبادات را مراقب هستند و خيلي دقيق انجام ميدهند. از بسياري از گناهان اجتناب ميکنند و اهل فحشاء و شرب خمر نيستند. مومنين و متدينين نماز و روزهشان را به جا ميآورند. ولي بسياري از اوقات خودشان را به لطمه زدن به آبروي ديگران اختصاص ميدهند. اگر شيطان وسوسه کند يک شراب، يک فحشايي، استغفرالله ما و شراب، ميفرمايد: اگر به عقلشان مراجعه کنند ميفهمند که اتفاقاً بين اين گناهي که اينها اصلاً به ذهنشان خطور نميکند و آن گناهي که بسياري از مردم به آن مبتلا هستند، خيلي فرق هست. ايشان ميفرمايد: اصلاً قابل مقايسه نيست. اگر شما شرب خمر انجام بدهيد فقط حق الله است. کسي در خانه شراب بخورد حق الناس را از بين نبرده، حق الله است. اما وقتي آبروي کسي را ميبريد و مسخره ميکنيد، کليپ پخش ميکنيد، هم حق الله است و هم حق الناس است. يعني گناهاني که از آن ميترسيم حق الله است و گناهي که خيلي آسان انجام ميدهيم هم حق الله است و هم حق الناس است. گاهي کليپي از کسي منتر ميشود و از آسمان به زمين ميافتد. بارها عرض کردم، مخصوصاً به جوانهاي عزيز که کليپ پخش نکنيد. يک روز نوبت کليپ ما ميشود.
گر حکم شود که مست گيرند *** در شهر هرآنچه هست گيرند
در کتاب عيون الاخبار الرضا نقل کردند. امام رضا(ع) فرمودند که آمدند به پيامبر گفتند: يا رسول الله! فلاني هرگناهي را مرتکب شده است. رسول خدا فرمودند: بله ولي او پايان خوبي دارد و عاقبت بخير ميشود. خدا همه گناهانش را ميبخشد و تمام گناهانش را به حسنات تبديل ميکند. يا رسول الله به چه دليل آدمي که اهل هر فسق و فجوري هست عاقبت بخير ميشود؟ فرمود: بخاطر اينکه يک روزي که آبروي کسي در خطر بود، اين براي او آبروداري کرد و براي اينکه خودش خجالت نکشد، نگفت: ما اين خدمت را به تو کرديم. ولي از جايي اين آقا فهميد که فلاني به دادش رسيده است. همين فاسق و فاجر به داد اين آقا رسيد. خيلي برايش دعا کرد. گفت: خدا به او جزاء و پاداش بدهد و عاقبت بخيرش کند. به اين شخص گنهکار داستان را گفتند. پيامبر اينطور فرمود که تو بخاطر اين کاري که کردي و آبرو داري کردي، هم عاقبت بخير ميشوي، اتفاقاً همين کلام پيامبر در او اثر کرد و باعث شد توبه کرد و برگشت. رسول خدا از غيب خبر داد. فلاني بخاطر اينکه يک جا آبروداري کرد، عاقبت بخير ميشود. آدمي که اهل هر فسق و فجوري بود، عاقبت بخير شد. چرا ما اين راه آسان را انتخاب نميکنيم و عکس آن را انتخاب ميکنيم؟ به جاي اينکه آبروداري کنيم و خدا پاداش بدهد و عاقبت بخير شويم، عکسش همين است که پردهدري ميکنيم. در همين کتاب شهيد نوشته است فرداي قيامت نامه عمل کسي را دستش ميدهند، نامه عملش را ميخواند، وقتي ميخواند ميگويد: اشتباه شد. اين نامه عمل ما نيست. ما فکر نميکرديم تشکيلات شما اشتباه شود. معلوم ميشود در دستگاه پروردگار پروندهها جا به جا ميشود. ما ده سفر کربلا داريم. مکه داريم، رمضان داريم، نماز داريم. خطاب ميشود «إِنَّ رَبَّكَ لا يَضِلُ وَ لا يَنْسَي» (جامع الاخبار/ص147) خدا نه اشتباه و نه فراموش ميکند. يادت هست فلان روز آبروي فلاني را بردي و غيبت کردي؟ تمام حسنات تو منتقل شد. آن بنده خدا شصت سال آبرو جمع کرد و شما با يک کلمه از بين بردي. شما هم شصت سال نماز و روزه داشتي و خدا همه را منتقل کرد. هرچه کربلا بروي، مکه بروي، نماز بخواني، وقتي آبروي کسي را بردي همه از بين ميرود.
يادم هست در رسانه ملي شبکههاي مختلف گفتند: امروز افتتاح مجلس بود و حاشيه هم داشت. حاشيه چه بود؟ يک آقايي آمده اعلام کند اسمي را، آمده بگويد: پيام مقام معظم رهبري را آقاي محمدي گلپايگاني ميخواند، اشتباهي گفته آيت الله محمدي گيلاني ميخواند. آيت الله محمدي گيلاني چند سالي است به رحمت خدا رفته است. اين شبکه و آن شبکه همه ميگويند. چرا شما اين اشتباه را در صدر خبر ميآوريد؟ فرمود: کسي که مؤمني را به خاطر گناهي سرزنش کند، نميميرد تا خدا گرفتار همان گناهش کند. «لم يَمُت حتي يَرتَکبها» روايت داريم شما دنبال عيب ديگران برو، خدا دنبال عيبهاي تو ميآيد و اين عيب در جمعي بوده پخش کردي، روايت داريم ولو در پستوي خانهات خدا رسوايت ميکند.
مورد دوم که مرحوم کليني در کافي شريف دارد. امام رضا(ع) نگران بود که آيا من ميتوانم حقوق الهي را ادا کنم يا نه؟ يکي از اصحاب امام رضا به نام بزنطي ميگويد: امام رضا(ع) فرمود: «إِنَ صَاحِبَ النِّعْمَةِ عَلَي خَطَرٍ إِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهِ حُقُوقُ اللَّهِ فِيهَا» (كافي، ج 3، ص 502) آنکس که خدا نعمتي به او داده در معرض خطر است. واجب است که حقوق الهي را ادا کند. امام رضا فرمود: به خدا قسم خدا به من نعمتهايي داده که من دائم نگران هستم آيا ميتوانم حقوق الهي را ادا کنم يا نه؟ گفتند: «جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَنْتَ فِي قَدْرِكَ تَخَافُ هَذَا؟» شما با اين منزلت و جايگاه نگران هستي؟ فرمود: بله. خدا را سپاسگزارم وقتي آن حقوق را ادا ميکنم. نگراني خوب است و باعث ميشود آدم بيشتر رعايت کند. آن کسي که خدا به او نعمت داده بايد حق الله را بدهد. بارها در اين برنامه گفتيم: شما که وضعت ماليات خوب است، خمس مالت را ميدهي؟ زکات مالت را ميدهي؟ گفتيم: آقاي کشاورز، گندم شما هزار کيلو شد. نهصد و پنجاه کيلو براي تو، پنجاه کيلو را بده. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِين» (توبه/60) از هزار کيلو، پنجاه کيلو را به فقير و مسکين بده. شروع کردي به کسب و کار و تجارت، آخر سال خمس مالت را ميخواهي حساب کني. همه کارهايت را کردي، دختر و پسرت را هم داماد و عروس کري، باز ديدي ده ميليون اضافه داري. اين ده ميليون اضافه، قرآن ميگويد: هشتاد درصد براي تو، بيست درصد را به فقرا بده. يک بخش براي فقرا است، زکاتي که به غير سادات ميدهند. يک بخشي هم براي خرج دين و تبليغ دين است. خيلي از آقايان ميفرمايند: سهم سادات فقير را خودتان بدهيد. سهم خرج دين را هم نگران هستي، خدمت مرجع تقليد برو و بگو: يک جايي را بگوييد من مستقيم هزينه کنم. آيت الله سيستاني در عراق فرمودند: هردو را خودتان بدهيد. در ايران و جاي ديگر فرمودند: سادات را خودتان بپردازيد اما امامش را با نظر مرجع تقليد پرداخت کنيد. دلبستگي و وابستگيها نميگذارد. امام رضا(ع) ميگويد: بخدا قسم نعمت خدا بر من است و حق خدا نزد من است، نگران هستم حق خدا را ميدهم يا نميدهم. خدا را سپاسگزارم که الحمدلله موفق ميشوم.
گاهي طرف با خمس مالش و زکات واجبش حداقل چند خانه ميتواند براي فقرا بگيرد، چند تا جهيزيه براي نيازمندان بگيرد. اين سطحش است. آنوقت يک جعبه خرما ميگيرد و در مسجد ميآورد. پنج نيت ميکند ميگويد: خدايا تو قبول کن. هم نيت زکاتش، هم خمسش، هم صدقه اول ماهش، هم کفاراتش، هم رد مظالمش! تويي که بايد جهيزيه بگيري و خانه تهيه کني. يکوقت مثال زديم که قرآن ميگويد: شما در راه خدا بدهيد، من هفت برابر، هفتصد برابر ميدهم. ما اين را باور نداريم. اگر قبول داريم روزي دست خداست، گسترش روزي دست خداست. خدا ميگويد: «يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» (بقره/261) امام رضا(ع) فرمود: خدا سه چيز را کنار هم قرار داده است. 1- نماز و زکات؛ چند جاي قرآن آمده «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاة» نماز و زکات کنار هم است. 2- سپاس از خدا، سپاس از والدين؛ «أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْك» (لقمان/14) دو تا کنار هم است. 3- تقواي الهي، صله ارحام؛ «الَّذِى تَسَآءَلُونَ بِهِ وَا لْأَرْحَام» (نساء/1) تقوا را سفارش ميکند بلافاصله صله رحم را ميگويد.
معروف است که امام رضا نماز باران خواندند. باران مفصلي آمد. فردا مردم براي تشکر از حضرت آمدند. حضرت فرمود: بدانيد اگر ميخواهيد شکر خدا را به جا آوريد، هيچ چيزي بعد از ايمان، بعد از اعتراف به حقوق اولياي خدا بالاتر از کمک به برادران ايماني شما نيست. شکر خدا فقط تسبيح و ذکر گفتن نيست. مرحوم آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني، استاد آيت الله العظمي خويي و آيت الله بهجت و آيت الله ميلاني بوده است. از ايشان سؤال کردند: اگر به شما بگويند: ساعات آخر عمر شماست، چه کار ميکنيد؟ آيت الله العظمي غروي اصفهاني فرمود: هيچي، جلوي در خانه مينشينم اگر کسي مشکلي دارد برطرف کنم.
امام رضا شيعياني داشته که فاصله ما با آن شيعيان، زمين تا آسمان است. يکي از اصحاب امام رضا(ع) که نامش در کتابهاي ما با عظمت برده ميشود «ابن ابي عمير، محمد بن ابي عمير» است. ايشان از اصحاب خوب آقا موسي بن جعفر بود و بعد هم امام رضا، به جرم همراهي با موسي بن جعفر، وقتي حضرت به شهادت رسيد، او را گرفتند و به زندان انداختند. چهار سال زندان بود و خيلي تازيانه خورد. گفتند: اسامي رابطين با موسي بن جعفر را بايد اعلام کني. گفت: من نميگويم. خيلي تازيانه خورد، همه اموالش را مصادره کردند. هم صحابي آقا موسي بن جعفر است و هم صحابي امام رضا(ع) است. روايت هست که وقتي از زندان بيرون آمد، همه اموالش را از بين برده بودند. نشسته بود در خانه، گفت: بعد از سالها زنداني الآن به نان شب محتاج هستم. ديد در خانه را ميزنند. در را باز کرد يکي از دوستانش بود. گفت: براي چه آمدي؟ گفت: اگر يادت باشد ما ده هزار درهم از شما قرض گرفته بوديم. الآن آمدم به شما بدهم. گفت: ارثي به شما رسيده است؟ گفت: نه، تجارتي کردي؟ گفت: نه. گفت: چطور ميخواهي بدهي مرا بدهي؟ گفت: وقتي فهميدم تو اينقدر گرفتار و پريشان هستي و به اين حال و روز افتادي ديدم بهتر است خانهام را بفروشم. خانهام را فروختم بيايم بدهي شما را بدهم. اين شيعه امام رضا قسم خورد! گفت: والله الآن به يک درهم از اين ده هزار درهم احتياج دارم و به خدا قسم يک درهم آن را نميگيرم. چون از امام خودم شنيدم کسي را بخاطر بدهي از خانه بيرون نميکنند. درست است من از شما طلب داشتم اما تو نبايد خانهات را ميفروختي. برگرد معامله را به هم بزن و دوباره در خانهات بنشين.
الآن بخاطر وضع مالي و اقتصادي کشور و فشارهايي که هست، رهنها خيلي سنگين شده است. يکي از همکاران شما امروز گفت: من تا امروز سي ميليون رهن ميدادم، يک ميليون و پانصد هزار تومان اجاره ميدادم. امروز گفتند که هفتاد ميليون ماهي دو ميليون اجاره! گفتم: حقوق شما چقدر است؟ گفت: دو ميليون و پانصد هزار تومان حقوق من است. با ماهي پانصد هزارتومان چه کار ميشود کرد؟ اگر باور داريم سه جا به فرياد ما ميرسد، جايش همينجاست که ما به فرياد برسيم. اين آماري که ميشنويم، تازگي شنيدم که خانههاي خالي در ايران ده برابر شده است نسبت به سالهاي اخير. يعني الآن صدها هزار خانه خالي در تهران هست. بخاطر دو تا مستأجر شما در خيرات را به روي خودتان نبنديد. به احترام امام رضا(ع) و به احترام اين شب عزيز با مستأجرين کنار بياييد.
شريعتي: انشاءالله اين اتفاق بيافتد و پيامهاي مثبت دوستان را در اين مورد بشنويم. بعضي بودند که گفتند: ما با اينکه خودمان مستأجر هستيم و يک خانه کوچک داريم، آن را دست مستأجر داديم و با وجود اينکه صاحبخانه کرايه ما را زياد کرده ولي بخاطر امام رضا افزايش اجاره بها نداديم و به حرمت صحن و سراي امام رضا و عشق و محبت به امام رضا انشاءالله اين اتفاق امروز هم بيافتد و دلهاي زيادي شاد شود. امروز صفحه 390 قرآن کريم، آيات 36 تا 43 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهيم کرد.
«فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرىً وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ «36» وَ قالَ مُوسى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «37» وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ «38» وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ «39» فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ «40» وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ «41» وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ «42» وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «43»
ترجمه: پس هنگامى كه موسى با (معجزات و) آيات روشن ما به سراغ آنان آمد، گفتند: اين چيزى جز سحر ساختگى نيست و ما چنين چيزى را در (ميان) نياكان خود نشنيدهايم. و موسى (در پاسخ تكذيب فرعونيان) گفت: پروردگار من به كسانى كه از جانب او آمدهاند، آگاهتر است و (مىداند) سرانجام (نيك) آخرت براى چه كسانى است. به درستى كه ستمكاران رستگار نخواهند شد. وفرعون گفت: اى بزرگان قوم! (اگرچه) من جز خودم معبودى براى شما نمىشناسم (امّابراى تحقيق بيشتر) اى هامان! براى من آتشى بر گِل بيفروز (و آجر تهيه كن) پس برجى بلند براى من بساز، شايد (به واسطهى بالا رفتن از آن) به خداى موسى دست يابم. و همانا من او را از دروغگويان مىپندارم. او (فرعون) و سپاهيانش به ناحقّ در زمين تكبّر ورزيدند و پنداشتند كه آنان به سوى ما بازگردانده نمىشوند. پس ما (نيز) او و لشگريانش را (با قهر خود) گرفتيم و به دريا افكنديم. پس بنگر كه پايان كار ستمگران چگونه است. و آنان (فرعونيان) را پيشوايانى قرارداديم كه به آتش (دوزخ) دعوت مىكنند و (البتّه در) روز قيامت، يارى نخواهند شد. و در اين دنيا، لعنتى بدرقهى آنان كرديم و روز قيامت، آنان از زشت چهرهگان خواهند بود. و به تحقيق بعداز آنكه نسلهاى نخستين را نابود ساختيم، به موسى كتاب (آسمانى تورات را) عطاكرديم (تا وسيلهاى) براى بصيرت مردم و هدايت و رحمت باشد، شايد كه آنان پند گيرند.
شريعتي: چقد خوب است در شب ولادت امام رضا(ع) ثواب تلاوت اين آيات را هديه به روح بلند و آسماني حضرت شمس الشموس علي بن موسي الرضا(ع) بکنيم. فردا هم انشاءالله از حرم مطهر امام رضا به شما سلام خواهيم کرد. اين هفته قرار گذاشتيم از مرحوم حاج آقاي کافي ياد کنيم. اگر نکتهاي هست بفرماييد.
حاج آقاي حسيني قمي: مرحوم آقاي کافي در آن نيمه شعبان وقتي امام(ره) فرمودند: امسال جشن و شادي نداريم بخاطر حوادث تلخ دوران انقلاب، ايشان برنامهشان را تعطيل کردند و در مسير زيارت امام رضا(ع) در يک حادثهي مشکوکي جان به جان آفرين تسليم کردند. انساني که همه حياتش با برکت بود بايد هم مرگش چنين با برکت باشد. تشييع جنازه ايشان در مشهد به يک تظاهرات کم نظير تبديل شد عليه حکومت گذشته در مشهد که خيلي عجيب بود. عزيزان حتماً کنار قبر اين خدمتگزار اهلبيت(ع) و امام زمان(ع) در خواجه ربيع بروند. در بسياري از شهرها مهديههايي که ساخته شده بخاطر همت ايشان بود. دعاي ندبه که امروز در کشور ما فعال است، شروع و آغازش به برکت دلسوختگي ايشان و نفس ايشان و تأثير کلام ايشان بود. من يک عکسي ديدم که آيت الله العظمي صافي گلپايگاني صندلي گذاشتند و کنار قبر آقاي کافي نشستند. ايشان حدود 41 سال داشتند که از دنيا رفتند. عمرشان خيلي کوتاه بود و حدود بيست سال آوازه منبر داشتند. يعني وقتي در يک شهر ميرفتند، شهر به هم ميريخت. در ازدحام جمعيت عالم و آيت الله و مرجع تقليد، شهر به هم ميريخت. خدا چه نفس و تأثير کلام و چه اخلاصي به ايشان داده بود، از بيست سالگي ايشان تأثير کلام داشت. اينها همه براي اخلاص ايشان و ارادتي که به اهلبيت و امام زمان داشتند. کسي را سراغ ندارم که بعد از چهل سال از وفاتش گذشته باشد و هنوز که هنوز است پر آوازه باشد. اميدواريم به حق امام رضا(ع) که ايشان هم در مسير امام رضا به شهادت رسيدند و در کنار امام رضا مدفون هستند، سر سفره حضرت مهمان باشند.