برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهميت حفظ آبروي مردم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 09- 05-97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن دارم. خدا را سپاسگزاريم در محضر نهجالبلاغه اميرالمؤمنين(ع) هستيم. بعد از تلاوت قرآن هم اشارهاي خواهيم داشت به بحث هفته گذشته نسبت به مراعات حال مستأجرين و پيامهايي که بينندههاي عزيز داشتند.
شريعتي: امروز هم مهمان سفره ناب نهجالبلاغه شريف هستيم و نکات ناب حاج آقاي حسيني را ميشنويم.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، نامه 53 نهجالبلاغه نامه اميرالمؤمنين(ع) به مالک اشتر است که معروف است به عهدنامه حضرت. «وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ» مالک! با کدام يک از مردم بايد فاصله بگيري. همه جا حضرت سفارش ميکردند که ملک اشتر بايد با مردم مراوده و تعامل داشته باشد ولي با يک دسته از مردم فاصله بگير. «أبعد رَعيَّتِک» بيشترين فاصله را با کدام دسته، و عجيبترين «وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ» با کدام دسته بايد دشمني داشته باشي؟ شما دائم ميفرمودي استاندار با مردم رفيق باشد، کنار هم باشند و به درد مردم برسند.
«أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ» آنهايي که بيشتر دنبال عيوب مردم ميروند. اگر در بين مردم کساني بودند که ميگردند عيوب مردم را پيدا کنند، تو از اينها دوري کن. بيشترين دشمني تو با اينها باشد. چرا؟ «فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً» بالاخره مردم اشکالاتي دارند. ولي «الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا» والي از همه سزاوارتر است به اينکه عيوب مردم را بپوشاند. رسانه ملي، استاندار، فرماندار، حاکم، شما بپوشانيد عيوب مردم را. «فَلا تَكْشِفَنَّ» فاصله ما با مرام علوي خيلي زياد است. «عَمَّا غَابَ عَنْكَ» هرچه خدا پنهان کرده، پرده را کنار نزن و سراغ عيوب مردم نرو! «فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا» من متن نهجالبلاغه را ترجمه ميکنم. «فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ» وظيفه تو اي مالک عيوبي است که آشکار شده، اصلاحش کن. دستگيري و هدايت کن.
«وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ» عيبي هم ک مخفي است، خدا بايد حکم کند. «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ» بپوشان عيوب مردم را تا جايي که ميتواني. اگر اين کار را کردي خدا عيوب تو را ميپوشاند. «مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ» بپوشان که خدا بپوشاند. «أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَهَ كُلِّ حِقْدٍ» همه کينهها را کنار بزن و باز کن. نگذار کينهاي باقي بماند. وظيفه حاکم ديني اين است. قدرت فقط دست استاندار و رئيس جمهور و فرماندار نيست. ممکن است بنده قدرتم در فضاي مجازي خودم باشد. ميتوانم به اين طريق داد بزنم. فرمودند: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» اين کدام اميرالمؤمنين است؟ همان اميرالمؤمنيني است که در بحث قبلي گفتيم: «وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ» (نهجالبلاغه، نامه 53) بازرس ويژه بفرست که چشمهاي تو باشند. همان امير مؤمنان در همان نامه به همان استاندار ميفرمايد: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» بپوشان! «وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ» براي مسائل مالي است، براي مسائل اقتصادي و حکومتي و اجتماعي است و حتماً بايد مأمورين ويژه داشته باشي.
نگفتيم: بزرگترين جرم در حکومت علوي چيست؟ مفاسد اقتصادي است. حضرت چهارده دستور دادند که شنيدم در اهواز يک کسي که مأمور مسائل مالي بازار بوده خلافي کرده است، چهارده مجازات دارد. آبرويش را ببر، تازيانه بزن. زندان ببر، با کسي ارتباط نداشته باشد. همان اميرمؤمناني که در مسائل اجتماعي اينقدر تند دستور ميدهد در مسائل شخصي، خصوصي، خانوادگي، اخلاقي، بين خود و خدا ميفرمايد: «فَاسْتُرِ الْعَوْرَهَ» عيوب مردم را بپوشان.
«أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَهَ كُلِّ حِقْدٍ» نگذار در جامعه کينهاي بماند. «وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ» اسباب دشمني را از بين ببر و کاري نکن که مردم با مسئولين، مسئولين با مردم، مردم بين خودشان کينه و دشمني و عداوت داشته باشند. «وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ» اگر چيزي برايت روشن نيست، تغابَ، خودت را به نديدن بزن. «وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ» ساع يعني سخنچين، عجله نکني کسي آمد سخنچيني کرد. «فَإِنَّ السَّاعِىَ غَاشٌّ» سخنچين خائن است. «وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ» ولو قيافه خيرخواه به خود بگيرد! در حالات امام(ره) ميديدم، يکي از اساتيد حوزه نوشتند: من خدمت امام رسيدم.
از امام سؤال کردم که نظر شما در مورد فلاني، يکي از سياسيون پنجاه سال پيش، چيست؟ امام دستشان را تکان دادند و فرمودند: نه! يعني نظر موافقي با او ندارم. بعد بلافاصله فرمودند: نميدانم! اصلاح کردند. گذشت، سه روز بعد دوباره خدمت امام رفتند، گويا امام اين سه روز چشم انتظار من بودند. تا رسيدم فرمودند: فلاني آن حرفي که آن روز زدم، همان نميدانم درست است! اگر شما گفتي عباس من ده ميليون است، در حالي که عباي من بيست هزار تومان هم ارزش ندارد، همه جا اين خبر را پخش کردي، من کجا دنبال افرادي بروم که يکي يکي حرف تو را ديدند و خواندند؟
شريعتي: همه ما صاحب يک رسانه هستيم. آيا اساساً ما حق قضاوت کردن در مورد ديگران را داريم؟
حاج آقاي حسيني قمي: شما بخواهي در مورد زندگي من، ماشين و خانه من قضاوت بکني. من قسم جلاله ميخورم براي شما که اين عباي من قيمتي نيست. همه ميتوانند همينطور از خودشان دفاع کنند. صداي همه آنهايي که ميخواهند دفاع کنند ميرسد. يکوقتي ديدن يکي از دوستان رفتم. گفتم: برادرت چطور است؟ گفت: مگر خبر نداري؟ گفتم: نه! گفت: مدتي است جرمي مرتکب شده و زندان است. گفتم: تو که متدين هستي چرا گفتي برادرت زندان است و آبرويش را بردي؟ گفت: شما پرسيدي. تقيه و دروغ مصلحت آميز همينجاست. بگو: مسافرت است. يکوقت قاضي ميگويد: بخشي از مجازات اين زنداني اين است که اعلام شود. يادم هست يک قاضي گفت: فلاني را محکوم کرديم. گفتم: شما که خيلي مواظب هستيد. چرا اسم برديد؟ گفت: من اين را بخشي از مجازات او در نظر گرفتم.
شريعتي: در مورد مفاسد اقتصادي چطور؟ يعني اگر ما از شخصي مفسدهاي ديديم و دارد در روند اقتصاد کشور اختلال ايجاد ميکند، سکوت کنيم؟
حاج آقاي حسيني قمي: آنچه درد دل ما و همه مردم هست اين است که متأسفانه آنجا کاري ندارند. حضرت در مورد مسائل مالي اهواز به استاندارشان چه نوشتند؟ فرمودند: معطل نکن، او را در بازار بگردان، هرکسي شهادت مالي عليه او داد، بلافاصله يک قسم و يک شاهد، همانجا رأي صادر کن. اگر براي ما ثابت شد، سراغ مراجع قضايي برويم. گله ما از مراجع قضايي است. از اطاله دادرسيها هست. اميرالمؤمنين فرمود: بلافاصله يک شاهد، يک يمين. همانجا مال طرف را برگردان. ما در مسائل اقتصادي خيلي طول ميدهيم. وقتي ثابت نشده حق نداريم افشا کنيم.
شنيدن مجوز براي انتشار نيست. حضرت ميفرمايد: «إِنَّمَا يَنْبَغِي لاهْلِ الْعِصْمَةِ» فرمود: مگر تو نميگويي آدم خوبي هستي؟ «وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلامَةِ» تو سالم هستي و مشکل اخلاقي نداري! «أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ» (نهج البلاغة، خطبه 140) رحم کن و دست ديگران را بگير. «أَ مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ» خدا براي تو پرده پوشي نکرد؟ «مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ بِهِ» خدا گناهي از تو پرده پوشي کرد که گناه تو بزرگتر از گناهي است که از ديگران علني ميکني؟ «وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ» چطور ديگران را سرزنش ميکني، خودت گرفتار آن گناه هستي. «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ» من آن گناه را انجام ندادم و دارد در مورد ديگران افشاگري ميکنم.
«فَقَدْ عَصَي اللَّهَ فِيمَا سِوَاهُ» در گناهان ديگري که «مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصَاهُ فِي الْكَبِيرِ» حضرت قسم ميخورد که اگر در گناه ديگري که از اين بزرگتر است، تو معصيت نکردي، «وَ عَصَاهُ فِي الصَّغِيرِ لَجَرَاءَتُهُ» همين که جرأت داري آبروي مردم را ببري از همه بالاتر است. من يک اشتباهي کردم و تو بايد دلسوزي و محبت و نصيحت ميکردي و دست مرا ميگرفتي. حضرت ميفرمايد: تو گناه بزرگتري انجام دادي اينکه پرده دري کردي.
در کلمات حکمت آميز، کلمه 190 نهجالبلاغه است. حضرت ميفرمايد: «و أتي بجان» يک جاني مرتکب جرمي شد، بايد حد الهي را براي او جاري ميکردند. خدمت اميرالمؤمنين (ع) آمدند. «و معه غوغاه» يک عده اوباش هم دور اين آمده بودند. عدهاي که دنبال اين بودند که ببينند چه کسي تازيانه ميخورد؟ چه کسي مشتش باز ميشود؟ اين عکس خانوادگي من در خانواده خودم بوده، فرض کنيد يک جايي شما اين عکس را پيدا کرديد.
من راضي هستم که شما عکس مرا با خانمم، مادرم، عروسم، در همه فضاهاي مجازي منتشر کنيد؟ به مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني گفته بودند: خانم شما ميخواهد سفر کربلا برود. پاسپورت ميخواهد! ايشان گفته بود براي پاسپورت بايد عکس بگيريم و در گذرنامه بزنيم، نه نيازي نيست. براي چه عکس خانم من در پاسپورت برود؟ گفتند: ما يک راه حلي پيدا کرديم. عکس يک خانم ديگر را ميگذاريم. فرمودند: نه، آن مأمور به نيت همسر من به اين عکس نگاه ميکند. باز هم نميخواهم! آنوقت ما مجوز داريم عکس خانوادگي بنده را با همسرم و مادرم در جايي منتشر کني که صدها ميليون ببينند؟
يک جاني را نزد حضرت آوردند که حد بزنند. «غوغاه» يعني اوباش، يک عده اوباش همراه او آمده بودند. حضرت علي از قنبر سؤال کرد: چه خبر است؟ شلوغ است! گفتند: آن فرد را ميخواهند حد بزنند و اينها هم آمدند تماشا کنند. سؤال: مگر تماشاي کسي که حد ميخورد اشکال دارد؟ در وسايل الشيعه مرحوم شيخ حر عاملي يک باب دارد «باب کراهة اجتماع الناس للنظر الي المحدود» کراهت دارد مردم جمع شوند براي اينکه کسي حد بخورد. حضرت در پاسخ قنبر فرمود: «فقال: لا مرحبا بوجوه لا تُري الا عند کل سَواه» زشت باد چهرههايي که در آن فقط شر آماده ميشود. حضرت فرمود: اينها فضول مردم هستند. قنبر اينها را از من دور کن!
در حالات شيخ انصاري ديدم، که مرحوم شيخ انصاري درسش را تعطيل ميکند. شاگردان ميبينند آقا دو روزي نيامد. دو تا از شاگردان ايشان مرحوم سيد علي آقا شوشتري که ايشان هم استاد اخلاق شيخ انصاري بود و شيخ انصاري هم استاد فقه و اصول ايشان بود. يکي ديگر از شاگردان ايشان مرحوم ميرزاي شيرازي بود. اين دو بزرگوار خدمت شيخ ميروند و ميگويند: چرا درس را تعطيل کرديد؟ ما گفتيم شما بيمار هستيد. مرحوم شيخ ميفرمايد: تازگي يک جزوهاي دستم رسيد، يک آقايي مباحث علمي گذشته مرا رد کرده است. اصلاً حرف مرا متوجه نشده و رد کرده است.
فرمودند: متوجه نشده باشد. چرا شما درس را تعطيل کرديد؟ فرمود: ميترسم من هم که ميآيم آراء اساتيد خودم را رد ميکنم، مثل همين آقا باشم! شيخ انصاري به گريه ميافتد. اين دو بزرگوار ميگويند: سر درس شما صدها مجتهد هستند. از آن کسي که ميخواهي حرفش را رد کني، شاگردان دفاع ميکنند. شما نميتواني به راحتي حرف ديگري را رد کني، شيخ انصاري آنقدر مقام تقواي بالايي دارد، ميگويد: نکند من حرف استاد خودم را رد کنم و مرادش را نفهميدم و رد کردم! آنوقت ما به همين راحتي فهميديم. گاهي متأسفانه در بعضي مسائل خيلي تند ميرويم. وقتي آدم وارد اين ميدان ميشود همه حدود و شرعيات يادش ميرود.
در کافي مرحوم کليني هست که فرمودند: سه دسته هستند که از همه روز قيامت به خدا نزديکتر هستند. روزي که قدرت دست توست، الآن رسانه و فضاي مجازي يک قدرت است. روزنامه يک قدرت است. فرمود: اگر قدرتي دست تو رسيد و از دست کسي ناراحت شدي ظلم نکن. نگو: بايد او را بکوبم و له کنم. در حالات مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(ره) ديدم. از امام(ره) نقل شده است که مرحوم حاج آقا مصطفي به امام گفته بود: من از چه کسي تقليد کنم؟ اعلم کيست؟ ايشان فرموده بود: آقاي بروجردي. امام به آقاي بروجردي خيلي علاقه داشتند.
مرحوم حاج آقا مصطفي به امام فرموده بود: تقليد دو ملاک دارد، اعلم اعدل! اعلميت آقاي بروجردي براي شما ثابت شده اما عدالت ايشان چطور؟ ايشان فرمود: آقاي بروجردي وقتي عصباني ميشود از مرز الهي رد نميشود! شاهدش اين داستان است که ايشان به يک مناسبتي در مورد يکي از گروههاي سياسي يک موضعگيري کرده بودند. نصيحت کرده بودند، صحبت کرده بودند و خواسته بودند، پيام داده بودند و اثر نکرده بود. در مدرسه فيضيه در درسشان فرمودند: اين کاري که اينها ميکنند امام زمان راضي نيست. نفوذ آيت الله العظمي بروجري زياد بود. اين بنده خدايي که مخاطب آقاي بروجردي بود، شب به خانه آمده بود. صاحبخانه حرف آقاي بروجردي را شنيده بود. به اين آقا گفته بود: امشب اثاثيهات را بيرون ببر! منزل يکي از بستگان آيت الله العظمي بروجردي ميآيد و ميگويد: قصه ما اين است. بعد از صحبت آقا من بيرون شدم.
من رفتم و زن و بچهام را به شما سپردم! اين صبح ميآيد و به آقا ميگويد. آقاي بروجردي فرمود: برو به صاحبخانه بگو تا امروز اين زن و بچه مستأجر تو بودند، از امروز مستأجر من هستند! اول ماه به اول ماه اجارهات را از من بگير! من يک حرفي زدم براي خدا زدم. معنايش اين نيست تا هرجا پيش بروم. مرحوم علامه مجلسي(ره) در مرآت العقول ميفرمايد: ما اولياي خدا و علماي گذشته را درک کرديم. عبادت را در نماز و روزه خلاصه نميکردند. بندگي خدا و مسلماني شما وقتي ثابت ميشود که مواظب آبروي مردم باشيد. نماز خواندي و روزه گرفتي و سفر حج بروي عبادت نيست، همه عبادت در اين خلاصه نميشود. اگر براي آبروي مردم توقف کردي، نشانهي عبوديت است.
شريعتي: انشاءالله خداوند توفيق عمل به اين آموزهها را به همه ما عنايت کند. امروز صفحه 397 قرآن کريم، آيات 7 تا 14 سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «7» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ «9» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ «10» وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12» وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ «13» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «14»
ترجمه: و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، قطعاً لغزشهاى آنان را مىپوشانيم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مىكردهاند پاداششان مىدهيم. و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و اگر آن دو كوشيدند تا چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من سازى، از ايشان اطاعت مكن، سرانجامِ شما به سوى من است، پس شما را از (حقيقت) آنچه انجام مىداديد آگاه خواهم ساخت. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بى شك آنان را در زمرهى شايستگان در مىآوريم. و برخى از مردم (به زبان) مىگويند: به خداوند ايمان آوردهايم، پس هرگاه در راه خدا آزار ببينند، اذيّت و آزار مردم را به عنوان عذاب خداوند قرار مىدهند، و اگر از جانب پروردگارت يارى و پيروزى رسد، با تأكيد مىگويند: ما با شما بوديم.
آيا (نمىدانند كه هيچ كس از) خدا به آنچه در دلهاى جهانيان مىگذرد، آگاهتر نيست؟ و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مىشناسد، و منافقان را (نيز) مىشناسد. و كسانى كه كافر شدهاند، به كسانى كه ايمان آوردند گفتند: شما راه ما را پيروى كنيد، (اگر گناهى داشته باشد) ما گناهان شما را بر عهده مىگيريم. در حالى كه چيزى از گناهانشان را عهدهدار نيستند؛ قطعاً آنان دروغگويانند. بى شك آنان هم بار (خطاى) خودشان و (هم) بارهاى ديگر را با بار خود بر دوش خواهند كشيد، و مسلّماً در روز قيامت از آنچه به دروغ مىبافتند بازخواست خواهند شد. و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان، هزار سال به استثناى پنجاه سال درنگ كرد، (ولى جز اندكى از مردم به سخن او گوش ندادند) پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى كه ستمگر بودند فرا گرفت.
شريعتي: نکات پاياني حاج آقاي حسيني عزيز را بشنويم و در مورد مرحوم شيخ عبدالکريم حائري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم هم براي ما بگويند.
حاج آقاي حسيني قمي: در بحثي که عرض کردم بينندهها يادشان باشد، شايد بگويند: اينها به ما ربطي ندارد. ما فقط در مسائل مجازي بيننده هستيم و هرکس هرچيزي بفرستد، ميخوانيم. من غيبت ميکنم و شما ميشنويد، گناه غيبت کننده بيشتر است يا مستمع؟ کسي که ميشنود هفتاد برابر گناهش از غيبت کننده بيشتر است. مرحوم شيخ انصاري در مکاسب اين را آوردند. من چرا؟ من خبر شما را خواندم. چرا من هفتاد برابر؟ شيخ انصاري فرمود: بخاطر اينکه شما با اين کار تشويق ميکنيد. در روايت داريم کسي معصيت کرد از او استقبال نکنيد. تند شويد و ترک کنيد. من که خبر را باز ميکنم و کامنت ميگذارم مقصر هستم! نگوييد ما تقصير نداريم.
جلسه گذشته گفتيم: اگر مستأجر آمد براي رهن و اجاره، فيش حقوقي او را ببينيد. ببينيد بعد از اجاره شما چقدر برايش ميماند؟ بعضي نوشتند: با اجاره خانهاي که ميدهيم فقط صد هزار تومان براي ما ميماند. در حالات مرحوم آيت الله العظمي حائري هست. ايشان روزهاي آخر ناراحت بودند. کسي گفت: چرا ناراحت هستيد؟ پنجاه هزار تومان بدهکار بود. چرا بدهکار بود؟ براي خرج دين و حوزه. گفتند: نگران نباش! شما از دنيا رفتي، مرجع تقليد بعدي که آمد، بدهي شما را ميدهد. بدهي شخصي که نيست! ايشان فرمود: شما فکر ميکنيد من ناراحت هستم که چرا پنجاه هزار تومان بدهکار هستم؟ ناراحت هستم الآن از دنيا بروم و خدا به من بگويد: آقاي حائري آن آبرويي که ما به تو داديم، بيش از اين ميتوانستي خرج دين کني.
چرا بيش از اين خرج نکردي؟ امروز روز ارتحال مرحوم آيت الله العظمي حائري هم هست. ما هم ميتوانيم از آبرويمان مايه بگذاريم و واسطه شويم. آنهايي که اين مبالغ در زندگيشان تأثير ندارد. پيام داده بودند: من خودم تحت پوشش کميته امداد هستم، زمين مختصري داشتم و اجاره دادم و چيزي اضافه نکردم. در پيامها بود که گفته بودند: چون مستأجر ما بچهدار شده، گفتيم: اجارهات را کم ميکنيم. از آن طرف هم بعضي نه، مواظب هستند رفت و آمد مستأجر بيشتر شد اجاره را زياد کنند. رحم کنيم خدا به ما رحم خواهد کرد.