برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژگيهاي حکومت علوي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ : 16- 05-97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن دارم. در همين آغاز يک درخواست هم داشته باشم، اميدوارم مردم ما با حرکت جديدي که دولت براي حل مشکلات اقتصادي شروع کرده است، همراهي کنند. اگر مردم همراهي نکنند حتماً ما به جايي نخواهيم رسيد. مشکلات ارزي و طلا را کشور همسايه ما ترکيه هم پيدا کرد. رئيس جمهورش از مردم تقاضا کرد که بياييد دلارهايتان را تبديل به لير ترکيه کنيد.
شنيدم براي اين کار صف کشيدند و بعضي از مسئولين حتي رفتند طلاهايشان را فروختند که مشکل کم شود. ما برعکس عمل کرديم. وقتي ديديم مشکلي پيش ميآيد ريالمان را تبديل به دلار کرديم. اگر واقعاً بخواهيم مشکل حل شود بايد کمک کنيم. اين يک کشتي است که اگر بخشي دچار حادثه شود، همه کشتي دچار حادثه ميشود. همه مشکلات دست دولت نيست و بخشي دست خود ما هست. در بخش خصوصي چقدر کارگر و کارمند داريم. آقاي کارخانهدار! شما ده درصد محصولاتتان را گران کرديد.
بيست درصد هم به دستمزد کارگرهايتان اضافه کنيد. بخشهاي خصوصي ما خيلي گسترده است. دو سه روز پيش ساعت پنج بعداز ظهر نانوايي رفتم، سؤال کردم وضعيت زندگي شما چطور است؟ گفت: پنج بعد از ظهر تا ده شب کار ميکنم. سي هزار تومان در روز دستمزد من است. در دماي پنجاه درجه قم مقابل تنور، بالاي شصت درجه گرما هست. ميگفت: خانم من زنگ زده سر راه ميآيي دو تا خربزه بخر، مهمان داريم. ما هم رفتيم دو تا خربزه خريديم، ده هزار تومان روي سي هزار تومان مزد پنج ساعت کار گذاشتيم چهل هزار تومان خربزه خريديم. خوب اين بنده خدا خرجهاي ديگر هم دارد.
شنيدم بعضي از مسئولين رده بالا وقتي جايي ميروند سخنراني کنند يک تيمي ميفرستند که هواي آن فضا از هجده درجه بالا نباشد. خوب ما به داد اين عزيزاني که مشاغل سخت دارند و در دماي شصت درجه کار ميکنند برسيم. در قم يک جواني را ديدم گفتم: چقدر درآمد داري؟ گفت: ده ساعت ماهي ششصد هزار تومان! انصاف داشته باشيم و رحم کنيم. «ارحَمُوا مَن فى الَارضَ يَرحمكُم مَن فى السّماء» به زمينيها رحم کنيد تا آسمانيها به شما رحم کنند. فردا 25 ماه ذيالقعده، دحو الارض است. مرحوم ميرداماد از علماي بزرگ شيعه هست. کتابي دارد در مورد چهار روزي که در سال روزهاش ممتاز است.
روزه فردا معادل هفتاد سال است. کساني که ميتوانند حتماً روزه بگيرند. اگر روزه قضا دارند نيت روزه قضا کنند. مرحوم ميرداماد ميفرمايد: با اينکه روزهاش معادل هفتاد سال است ولي افضل اعمال فردا زيارت امام رضا(ع) است. عزيزاني که مشرف ميشوند حتماً نايب الزياره ما باشند.
شريعتي: امروز قرار است از ويژگيهاي حکومت علوي بشنويم.
حاج آقاي حسيني قمي: خطبه 209 نهجالبلاغه، غير از نهجالبلاغه مرحوم کليني هم در کافي شريف نقل کردند. داستاني هست اينکه «دخل عليٌ عليهالسلام» اميرالمؤمنين عيادت يکي از اصحاب و يارانشان رفتند، بيمار بودند. به نام علاء بن زياد حارثي، وقتي عيادت رفتند، از فرصت عيادت بيمار استفاده کردند و يک آموزه تاريخي که در نهجالبلاغه ثبت شده، ديدند خانه خيلي بزرگي دارد، فرمودند: «مَا كُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا» با اين خانه بزرگ در دنيا چه ميکني؟«وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الاخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ» تو در قيامت به چنين خانهاي بيشتر احتياج داري. «وَ بَلَي إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الاخِرَةَ» اگر از اين خانه بزرگ زاد و توشه آخرت جمع ميکني خيلي خوب است. حضرت سه مثال زدند «تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ» اين خانه بزرگ براي پذيرايي از مهمانها هست. «وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ» ارحام و خويشاوندانت را دعوت ميکني. «وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا» حقوقش را ادا ميکني.
«فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الاخِرَةَ» اين خانه دنيا نيست، خانه آخرت است. پس خانه زمينه اين باشد که انسان در آن کارهاي خير انجام بدهد، حقوق ديگران را بدهد خيلي خوب است. تا حضرت اين جمله را به عباء بن زياد فرمود که از خانهات خوب استفاده کن، «فقال له العلاء يا اميرالمؤمنين» علاء بن زياد يک مطلبي را به حضرت گفتند. الآن اين سؤال مطرح است که بالاخره خانه بزرگ خوب است يا خوب نيست؟ اگر خانه براي تفاخر باشد، براي تکاثر باشد، فخرفروشي کنيم، بخواهيم ثروت جمع کنيم و بلا استفاده بگذاريم خوب نيست. بسم الله الرحمن الرحيم، «أَلْهاكُمُ التَّكاثُر،حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» (تکاثر/1) رفتي سراغ مردهها، مردهها را بشماريد. اگر تفاخر و تکاثر باشد خوب نيست.
يکوقتي رسول خدا با اصحابشان نشسته بودند، براي جهاد رفتند. يک جواني عبور ميکرد، از مسيري رد ميشد، قامت بلند و خوبي داشت. اصحاب رسول خدا گفتند: کاش اين جوان مسلمان بود و اين قدرت و زور بازويش را در مسير جهاد صرف ميکرد. رسول خدا اين حرف را نپسنديد. فرمود: بايد از او بپرسيد که با اين زور بازو چه ميکند؟ اگر براي زن و بچهاش تلاش ميکند في سبيل الله است. اگر کمک به پدر و مادر ميکند في سبيل الله است. اگر کمک براي ارحامش است اين هم في سبيل الله است. «ان کان يسعي تفاخراً و تکاثراً» اگر اين زور بازو را براي فخرفروشي جمع ميکند و ثروت جمع ميکند اين في سبيل الله نيست. يعني رسول خدا حتي کار يک غير مسلمان را اگر جمع ثروتش و تلاش و کوشش را در راه خدمت به مردم، پدر و مادر، زندگي خودش، اينها في سبيل الله است. اما اگر مصرف تفاخر و تکاثر است، درست نيست. ذيل همين خطبه ديدن شارحين نهجالبلاغه يک حديثي از امام صادق نقل کردند.
روايت داريم «ذکر رجلٌ الاغنياء فوقع فيهم» کسي محضر امام صادق رفت و يک صحبتي از ثروتمندها و پولدارها کرد. شروع به بدگويي ثروتمندان کرد. فرمود: ساکت باش! ثروتمند، اگر با ثروتش به خويشاوندان رسيدگي ميکند، اگر به برادران ايمانياش کمک ميکند. «اضعف الله» خدا پاداش دو برابر به او ميدهد. بعد به آيه 34 تا 37 سوره سبأ اشاره کردند. حضرت ناراحت شدند. اگر ثروت از مسير حلال بود، به ارحامش ميرسد، به برادران ايمانياش ميرسد چرا بد باشد. داستان ديگري هست که شارحين نهجالبلاغه نقل کردند و مرحوم کليني در کافي شريف دارد. امام رضا(ع) يک خانهاي خريدند. به يکي از دوستانشان فرمودند: من اين خانه را براي تو خريدم. اثاثهايت را به اينجا منتقل کن.
حضرت فرمود: خانهات کوچک است. من يک خانه بزرگتر برايت تهيه کردم. گفت: درست است اين خانه کوچک است و خيلي زندگي در آن سخت است ولي پدرم اين خانه را خريده است. من نميخواهم از خانه پدريام بيرون بيايم. حضرت فرمود: اگر پدر تو آدم ناداني بود تو هم بايد مثل او باشي؟ پدر تو بي خود در اين خانه کوچک زندگي کرده است. در روايات داريم يکي از نعمتها خانه وسيع است. کسي به رسول خدا گفت: خانه من خيلي کوچک است. حضرت فرمود: با صداي بلند فرياد بزن و از خدا خانه بزرگ بخواه. حاجت تو اين باشد. پس اهلبيت(ع) اين نگاه را نميپسندند. لذا حضرت فرمود: اگر از خانه بزرگ خوب استفاده کني به درد آخرت ميخورد.
در ادامه داستان در خطبه 209، گفتيم: حضرت به خانه علاء بن زياد يکي از اصحابشان آمدند. فرمودند: اگر از خانه بزرگ اينطور استفاده کني، خوب است. علاء بن زياد به اميرمؤمنان عرض کرد: من خانه بزرگي دارم، نقطه مقابل من برادرم است «أَشْكُو إِلَيْكَ أَخِي عَاصِمَ بْنَ زِيَادٍ» از برادرم شکايت ميکنند. حضرت فرمودند: چه شده؟ «قَالَ وَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ الْعَبَاءَةَ» عبا به دوش سر به بيابان گذاشته و فقط دنبال عبادت و شب زندهداري است. حضرت فرمود: او را بياوريد. وقتي آمد «قَالَ عَلَيَّ بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ» اي آدمي که دشمن خودت شدي. «لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ» شيطان تو را سرگردان کرده است. «أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ» چرا به زن و بچهات رحم نکردي؟ «أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا» خدا طيبات را حلال کرده است بعد دوست ندارد تو استفاده کني؟ «أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ» نکند ميخواهي براي خودت يک چيزي، تو کوچکتر از اين هستي که بگويي: خدا براي من اينطور خواسته است. «قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ» ما از شما ياد گرفتيم.
«هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ» ما لباسهاي شما را ديديم. لباسهاي ساده شما، غذاهاي بدون خورشت، ما از شما ياد گرفتيم. شما ساده پوش هستيد و ساده زيست هستيد. «قَالَ وَيْحَكَ» اميرالمؤمنين فرمود: واي بر تو! من مثل تو نيستم. «إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ» خدا واجب کرده بر پيشوايان عدالت، بايد مثل ضعيفهاي مردم برخورد کنند. اميرالمؤمنين در اوج ثروت بود. در 25 سال خانهنشيني، باغها، مزارع، نخلستانها فراوان، صدقات حضرت چند هزار دينار بود ولي در عين حال وقتي به خلافت رسيد فرمود: با اينکه دارم، ولي خدا بر پيشوايان عدالت واجب کرد، «أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ» تو نبايد خودت را با من مقايسه کني. فرمود: «كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» ائمه و پيشوايان ساده زندگي کنند، تا فقرا فقرشان آنها را به شورش وا ندارد. اگر مردم ديدند پيشوايان عدل در سادگي زندگي ميکنند با اينکه دارند، اين تسکين فقرا ميشود. ميگويند: ما نداريم، اينها هم ندارند. الآن اينطور نيست.
وکلاي ما، معاونين ما، نهصد امام جمعه ما، استانداران ما، رؤساي قواي ما چنين مشکلي دارند؟ آخر ماه چه کنم چه کنم دارند؟ مشکل نان شب و ازدواج بچههايشان و مريضي دارند؟ اگر دارند مثل مردم شدند ولي اگر ندارند، اميرالمؤمنين ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» فقر فقير او را به شورش وادار نکند. هيچکسي به اندازه اميرالمؤمنين در مدينه براي آباداني کار نکرده و هيچکس به اندازه حضرت موقوفات و صدقات نداشته است.
در حالات وحيد بهبهاني، مجدد المذهب، علامه ثاني، علامه ثالث، مرد بسيار عجيبي هست. تحولي در فقه و اصول شيعه ايجاد کرد. يک وقتي خانه آمد، عروس ايشان لباس پر زرق و برقي پوشيده بود. به آقازادهشان گفت: اين لباس چيست:؟ گفت: پدرجان، شما ديگر چرا؟ سوره اعراف آيه 32 را خواند «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِه» چه کسي حرام کرده است؟ بلافاصله فرمود: اين آيه که خواندي را من هم بلد هستم. ولي بايد يک کاري کنيم فقرا فقرشان را به ما تسلي بدهد. ايشان مسئوليت اجرايي نداشت ولي يک مرجع عام بود. کسي که امام جمعه و عالم يک شهر است، فرمود: مردم بايد فقرشان را به ما تسلي بدهند.
خطبه 160 نهجالبلاغه خطبه مفصلي است و خيلي زيباست. حضرت زندگي زاهدانهي پيامبر خدا، خودشان، حضرت عيسي و حضرت داود را مفصل بيان کرده است. فرمود: «واللّه لقد رَقَّعتُ مدرعتى هذه حتى استَحيَيتُ من راقعها» به خدا قسم اين لباسم را آنقدر وصله زدم، خجالت ميکشم بروم بگويم باز هم وصله کن! امام (ره) وقتي در نجف بودند، چه منزل سادهاي داشتند با اينکه قطعاً ميتوانست بهترين خانه را تهيه کند. به امام ميگويند: اجازه بدهيد محلي که مردم جمع ميشوند، گليمش کامل نيست. اگر اجازه بدهيد چند گليم ديگر بياوريم فرش را کامل کنيم. امام(ره) فرمودند: شما دست به دست هم داديد مرا جهنمي کنيد. مگر اينجا خانه صدر اعظم است؟ نصفش فرش نباشد، چه ميشود! حاج احمد آقا ميگويد: صدر اعظم چيست؟ از صدر اعظم بالاتر، اينجا خانه امام زمان است. شما نايب امام زمان هستيد.
امام ميفرمايد: معلوم نيست خانه امام زمان هم فرشش کامل باشد! يعني امام براي خانهاي که محل رفت و آمد مردم است، ميگويد: نياز نيست کامل فرش باشد. امام فرمود: احمد! طاغوت يک شبه طاغوت نميشود، کم کم طاغوت ميشود. براي سفيد کاري حسينيه، امام فرمود: تا من زنده هستم دست به حسينيه نزنيد. اگر زندگي شهيد رجايي(ره) را نگاه کنيم، معلوم ميشود زندگي امروز ما کم کم طاغوت شده يا نه.
شريعتي: اگر ما به عملکرد يک فرد و شخصي که ميتواند مسئول باشد يا مسئول نباشد، مشکوک شديم و احساس کرديم يک مسيري را اشتباه ميرود، وظيفه ما چيست؟
حاج آقاي حسيني قمي: معناي صحبت ما اين نيست که از فردا راه بيافتيم هرجا، کشور تشکيلات دارد. اميرمؤمنان در همين نهجالبلاغه ميفرمايد. نامه 69 نهجالبلاغه نامه زيبا و مفصلي است. حضرت ميفرمايد: «وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِباً» هرچه شنيدي منعکس نکن، اين براي دروغ کافي است.
من يقين دارم بسياري از همين يقينهاي ما بعداً معلوم ميشود يقين نبود. ما چقدر مواردي يقين داشتيم بخدا من مطمئن بودم، نشانههايي که ديدم، اما دستگاه قضايي رفته و به نتيجه نرسيده است. در اين چند هفته چقدر گفتيم: قوه قضاييه بايد انقلابي و صريح عمل کند. ولي گاهي ديديد ميگويند: يک پرونده صد جلد است و بايد رسيدگي شود. مقام معظم رهبري فرمودند: فساد غول هفت سر است. اميرالمؤمنين بلافاصله فرمودند: «لا تَرُدَّ عَلَي النَّاسِ كُلَّ مَا حَدَّثُوكَ بِهِ فَكَفَي بِذَلِكَ جَهْلا» هرچه هم شنيدي رد نکن! حضرت فرمودند: حق نقل نداري ولي حق رد هم نداري. مراجع قانوني و قضايي دارد، منتقل کن.
شريعتي: بعضي ميگويند: اگر بخواهيم منتظر مراجع قضايي باشيم که قضاوت کنند خيلي طول ميکشد و فساد همه جا را ميگيرد.
حاج آقاي حسيني قمي: فرض کنيد من در مورد مطلبي به شما مشکوک هستم. شما راضي هستيد من اول اعلام کنم بعد دستگاه قضايي بروم؟ وقتي گفتم ديگر نميشود جمع کرد. گفتم: متأسفانه ما خيلي اهل کارهاي طولاني نيستي. در صدقه گفتم: اين صدقات را جمع کن. صبح به صبح صدقه را در صندوق صدقات مياندازد. ميگويد: شما مخالف کميته امداد هستيد؟ نه، کميته امداد از يادگارهاي امام است. امام معصوم فرمود: اگر نيازمند فقير داري «لَا صَدَقَهَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ» (منلايحضرهالفقيه، ج 2، ص 68) حق نداري به بيگانه بدهي، به ارحامت بده.
اين روزها گفتند که آبونمان تلفنهاي ثابت غير قانوني بود و لغو کردند. پولي که 118 براي تماسها ميگرفت، غير قانوني بود. شما به هرکسي به عنوان خودش راضي هستيد، الآن روزنامهها صفحه اول تيتر بزرگ عليه کسي ميزنند. فردا صفحه آخر تکذيبيه ميزند تيتر ديروز دروغ بود. ما بيشتر دنبال راههاي کوتاه هستيم. الآن در يک اداره کارمندي تخلف کرده است. داروخانه هزار تومان جنسي را گران داده است. حوصله نداريم شماره تلفن بگيريم و شکايت کنيم. به ما هزار تومان گران داد، به نفر بعدي ده هزار تومان گرانتر ميدهد!
در هواپيما با يکي از دوستان نشسته بودم، اين آقا موقعي که اعلام کردند موبايلها را خاموش کنيد، خاموش نکرد. يک آقاي خارجي کنار من نشسته بود. يادداشتي به مهماندار داد که اين خاموش نکرده است، مهماندار با او برخورد کرد. شما از شهرداري تخلف ميبيني، از قوه قضاييه تخلف ميبيني، از هر جايي تخلف ميبيني، حال اينکه يک تماس بگيريم و شکايت کنيم را نداريم.
شريعتي: وظيفه ثروتمندان در اين شرايط، در قبال فقرا و ضعيفترها چيست؟
حاج آقاي حسيني قمي: ابتداي بحث گفتم، يکي از اشکالات ما اين است که هرچه ميگوييم، ديگران را متوجه ميکنيم. در حالات وحيد بهبهاني خواندم، ايشان شاگرداني مثل علامه بحرالعلوم داشته است. ميرزاي قمي که قبرش در قم زيارتگاه است، شاگرد ايشان بود. مرحوم وحيد بهبهاني روزه استيجاري ميگرفته پولش را به ميرزاي قمي ميداده که احتياج داشته است. بحث مستأجرين را گفتيم که به احترام امام رضا(ع) اجارهها را زياد نکنيد، به مستأجرين رحم کنيد. فيش حقوقي مستأجر را ببين، بعد از اجاره چقدر برايش ميماند. سه تا شيعه امام رضا در مسجدالحرام نشستند با هم عقد قرارداد بستند که هرکس از دنيا رفت، آن کسي که زنده ماند در نمازها و عبادات و روزهها و خيرات دو نفر ديگر را شريک کند.
صفوان بن يحيي، عبدالله بن جندب، علي بن نعمان، گفتند: ما سه تا شيعه امام رضا هستيم هرکس زودتر از دنيا رفت، آن کسي که ميماند در خيرات ديگري را شريک کند. صفوان بن يحيي ماند و دو نفر ديگر از دنيا رفتند. صفوان نماز که ميخواند يکي براي خودش، يکي براي عبدالله بن جندب و يکي براي علي بن نعمان ميخواند. روزه ميگرفت يک ماه رمضان براي خودش، بعد از ماه رمضان يک ماه براي علي بن نعمان و يک ماه براي عبدالله بن جندب روزه ميگرفت. زکات مالش را ميداد يکبار به نيت زکات مال خودش، يکبار به نيت آن دو نفر زکات ميداد.
در حالات مرحوم کاشف الغطاء خواندم، استاد شيخ انصاري(ره) بود. ايشان خانهاش در نجف را رهن ميگذاشت، پولش را بين فقرا تقسيم ميکرد. برميگشت به ايران ميآمد و ميگفت: خبر داريد من خانهام را به رهن گذاشتم و پولش را به فقرا دادم. اينقدر علاقهمند داشت که پول ميدادند خانه را از رهن درميآورد، اگر شيخ انصاري اين کار را کرد، استادش اين کار را کرد، آيت الله العظمي گلپايگاني، آيت الله العطمي نجفي اين کارها را کردند، مرحوم آيت الله نجفي به آقاي گلپايگاني نامه نوشته بود که اين آقا گرفتار است، نماز و روزه استيجاري به او بدهيد. ايشان آن طرف را نميشناخت و به او داده بود.
بعد از مدتي به آقاي مرعشي گفته بود: ما نميشناختيم او را که نماز ميخواند يا نه؟ فرمود: پول به او برسد، من خودم نمازها را ميخوانم. من بازار رفتم سخنراني کردم، گفتم: اگر شما ميناليد، آن کارگر چه بگويد؟ کارمند با فيش حقوقي کم چه بگويد؟ نانوا با پنج ساعت کار چه بگويد؟ آنها خرج ندارند؟ مستأجر نيستند؟ دختر دم بخت ندارند؟ به حق امام رضا، مخصوصاً در ماه ذيالقعده که ماه امام رضا است قسم ميدهيم فقط انگشت را متوجه ديگران نکنيد. همه ما مسئول هستيم. اگر همه ما مواظب نباشيم همه فرعون هستيم. فرعون گفت: «أنا ربکم الاعلي» من هم در خانه خودم به زن و بچهام زور ميگويم.