پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه:ويژگي‌هاي حکومت علوي 
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 23- 05-97
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية اميرالمؤمنين و الائمة الهداة المهديين.

حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، عنوان سخنم در بخش اول کلماتي از نهج‌البلاغه هست که حضرت در مورد سيره‌ي حاکمان مي‌فرمايد: بايد با مردم متواضعانه برخورد کنيد و خودتان را از تشريفات دور کنيد. مجموعاً پنج مورد از نهج‌البلاغه را مي‌خوانم و هفت حديث که غالباً از کافي مرحوم کليني است. نامه 27 که حضرت به استاندارشان محمد بن ابي بکر مي‌نويسند: «فَاخْفِضْ لَهُمْ‏ جَنَاحَكَ‏ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَك‏» (نهج‏البلاغه، نامه 27) استاندار من«فَاخْفِضْ لَهُمْ‏ جَنَاحَكَ‏» بال رحمت را باز کن و مردم را زير بال رحمت خودت بگير. اين جمله حضرت اشاره به اين آيه قرآن دارد که خداوند به پيامبر مي‌فرمايد: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ‏ لِمَنِ‏ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (شعرا/215)پيامبر، اولياي خدا، حاکمان بايد با محبت و مهرباني مردم را زير بال رحمت بگيرند. تشبيه کردند بال رحمت، همه را زير پر و بال خودت بگير.

«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ‏ الذُّلِ‏ مِنَ الرَّحْمَة» (اسراء/24) پدر و مادر را زير بال رحمت خودت بگير. چطور مرغي جوجه‌هايش را با محبت نگه مي‌دارد. جانش را بگيري نمي‌تواني جوجه‌ها را از زير بال محبتش بيرون بياوري. حاکم، استاندار، فرماندار، مسئول بايد خودش را سپر بلاي مردم بکند. اگر بناست آسيبي برسد بگويد: اول به من برسد. اگر بناست گرفتاري پيش بيايد اول براي من پيش بيايد.

مردم زير بال رحمت من باشند. اگر بناست آسيب برسد من آسيب ببينم. «وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ» باز مي‌شود گفت که اشاره به آيه‌ي «فَبِمَا رَحْمَهٍ‏ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏» (آل‌عمران/159) اين رحمت پروردگار بود اي پيامبر که با مردم به نرمي سخن مي‌گفتي. «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ» اگر آدم خشني بود مردم پراکنده مي‌شدند. حاکم بايد چنين باشد. «وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَك‏» با چهره شاد با مردم سخن بگو. اين سه جمله از نامه 27 نهج‌البلاغه بود.
اميرالمؤمنين(ع) در بخش حکمت‌ها، حکمت 37 «وَقَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الاَْنْبَارِ» حضرت وقتي به شام حرکت مي‌کردند، يکي از شهرهايي که هم مرز عراق و شام است، شهر انبار است. عده‌اي از دهاقين، دهقان‌ها، کشاورزها، وقتي خبر شدند اميرالمؤمنين(ع) آمده اينها پياده «فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَاشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ» مقابل حضرت مي‌دويدند و حضرت سوار بر مرکب بودند. حضرت فرمود: «مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟» اين چه کاري است که مي‌کنيد؟ «فَقَالُوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا» اين رسم ماست که وقتي مي‌خواهيم به بزرگان تعظيم کنيم، دنبال مرکبشان پياده مي‌دويم. «فَقَالَ: وَاللَّهِ مَا يَنْـتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ!» اين سودي براي حاکمان ندارد. سود ندارد و بلکه ضرر هم دارد چون موجب تکبر مي‌شود.

امام معصوم است ولي غير از معصوم در معرض خطر است. «وَإِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى أَنْفُسِكُمْ» چرا خودتان را به زحمت مي‌اندازيد؟ «وَتَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ» بدبختي قيامتي براي خودتان درست مي‌کنيد. مرحوم علامه مجلسي(ره) فرمود: اگر دهاقين، کدخداها باشند، هدفشان از اين کار اين بود که بيايند خودشان را نزد اين حاکم خوب جلوه بدهند و از خودشيريني نزد حاکم فردا بروند پدر مردم را دربياورند. «وَمَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ» زيانبار است اينجا به خودش مشقت بدهد، قيامت هم عقاب داشته باشد. نقطه مقابلش «وَأَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الاَْمَانُ مِنَ النَّارِ» چقدر سودآور است آرامشي که آن طرف هم آدم گرفتار عذاب نباشد. اين بيان دوم اميرمؤمنان بود.
در کلمات حکمت آميز، حکمت 313 باز شبيه همين دارد. «أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَاكِبٌ» يک کسي دنبال حضرت مي‌دويد. «فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اِرْجِعْ» برگرد. «فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي» من سوار و تو پياده دنبال من مي‌آيي «فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ» خودت را ذليل مي‌کني. خدا اجازه نداده کسي خودش را ذليل کند. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي فَوَّضَ إِلَي الْمُومِنِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِلا إِذْلالَ‏ نَفْسِهِ»‏ (كافي، ج 5، ص 63) خدا به هيچ مؤمني بگويد: من راضي هستم، مؤمن بايد عزيز باشد. «فِتْنَةٌ لِلْوَالِي» حاکم و والي را هم در فتنه قرار مي‌دهيد. در يک آزمون سخت قرار مي‌دهيد. گرفتار تکبر و غرور مي‌شود. متأسفانه اين سبک‌ها جمع نشده است.
تازگي شهري بودم، يکي از وزرا آمده بود، وزير يک نفر است، دهها ماشين دنبالش بودند. همه مسئولين بايد با ماشين دنبال اين آقا بدوند و هرجا مي‌رود خودشان را نشان بدهند. امام جمعه آنجا مي‌گفت: ما با يک ماشين به منظقه عشاير رفتيم. فرماندار با بيست تا ماشين آمده است. خيلي کارها تشريفات است. امام(ره) خيلي مقيد بود. اگر امام مي‌ديدند کسي دنبالشان مي‌آيد، مي‌ايستادند. مي‌فرمودند: کاري داريد بفرماييد و کاري نداريد برويد. در نجف، در قم اگر کسي دنبال ايشان مي‌رفتند، مي‌ايستادند و اگر سؤالي داشتند پاسخ مي‌دادند وگرنه مي‌گفتند: بفرماييد برويد. روايتي در کافي مرحوم کليني(ره) است. کسي مي‌گويد: «اشْتَدَدْتُ خَلْفَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع» من دنبال اميرالمؤمنين(ع) راه مي‌رفتم.

حضرت فرمودند: چرا دنبال من مي‌آيي؟ «فَقَالَ يَا جُوَيْرِيَةُ إِنَّهُ لَمْ يَهْلِکْ هَؤُلَاءِ الْحَمْقَي إِلَّا بِخَفْقِ النِّعَالِ خَلْفَهُمْ» اين حاکمان نادان که به مردم زور گفتند و مسلط شدند و مغرور شدند و نابود شدند، سبب نابودي‌شان همين کارهاي شماست. براي چه دنبال من راه مي‌افتيد؟ امام معصوم است ولي مي‌خواهد ياد مردم بدهد. امام(ره) فرمودند: طاغوت يک شبه طاغوت نمي‌شود به مرور طاغوت مي‌شود. روايت دوم باز در کافي مرحوم کليني است. فرمود: اشرار شما چه کساني هستند؟ کساني که دوست دارند يک تشريفات و تجملاتي دنبالشان باشد.
ابيذر مي‌گويد: من ديدم سلمان و بلال طرف رسول خدا آمدند، سلمان روي قدم پيامبر افتاد که پاهاي پيامبر را ببوسد. فرمود: چرا اين کار را کردي؟ پيامبر فرمود: «يَا سَلْمَانُ لاَ تَصْنَعْ بِي مَا تَصْنَعُ اَلْأَعَاجِمُ بِمُلُوكِهَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ اَللَّهِ آكُلُ مِمَّا يَأْكُلُ اَلْعَبْدُ وَ أَقْعُدُ كَمَا يَقْعُدُ اَلْعَبْدُ» من يک بنده مثل همه بندگان خدا هستم، چرا اين کار را مي‌کني؟ براي چه پاي مرا مي‌بوسي؟ در حالات مرحوم آيت الله العظمي بروجردي هست. کسي گرفتاري داشت و نيازمند بود.

بي هوا روي پاي ايشان افتاد. به قدري مرحوم آيت الله العظمي بروجردي ناراحت مي‌شوند با اينکه ايشان مجسمه اخلاق بودند. تند مي‌شوند، بعد پشيمان مي‌شوند که چرا تند شدند؟ از ايشان دلجويي مي‌کنند و پول حسابي به ايشان مي‌دهند که بقيه مي‌گويند: کاش ما اين کار را کرده بوديم. در أمالي صدوق است، «إذا لَقيتُمُ الْمَدّاحينَ» وقتي چاپلوس‌ها را ديديد، «فَاحْثُوا فى‏ وُجُوهِهِمُ التُّرابَ» خاک به صورتشان بپاشيد. نگذاريد بازار چاپلوسي گرم شود.
در مجموعه ورام از اميرالمؤمنين هست که «ما أري شيئا أضر بقلوب‏ الرجال‏ من خفق النعال وراء ظهورهم‏» (مجموعه ورام، ج 1، ص 65) چيزي براي انسان ضررش بيشتر از اين نيست که صداي کفش کسي دنبالش بيايد. در کافي مرحوم کليني هست که امام صادق فرمود: «اياکم و هولاء الروساء، الذين يترئسون» بپرهيزيد از آنهايي که دنبال رياست و رياست پرست هستند، «فوالله ما خفقت النعال خلف رجل» صداي پاي کفشي دنبال کسي نيامد، «الا هلک و اهلک» هم خودش نابود مي‌شود و هم ديگران را نابود مي‌کند. کساني که هميشه لذتشان اين است که با تشريفات و تجملات و جبروت، فکر مي‌کنند محبتشان در دل مردم زياد مي‌شود. اتفاقاً مردم زيرک و حساس هستند. دهان باز کنيد بفهمند درونش ريا است، هزار بار هم بخواهي طوري نقش بازي کني که اخلاصش کني، نمي‌شود. مردم زود متوجه مي‌شوند.
کتابي داريم به نام «منية المُريد» شهيد ثاني، آداب معلم و شاگرد را آورده است. خيلي خوب است معلم‌ها و طلبه‌ها بخوانند. «منية المريد في آداب المفيد و المستفيد» معلم و شاگرد چه آدابي را بايد رعايت کنند. ايشان سي تا ادب و وظيفه براي معلم مي‌گويد. عزيزان حتماً بخوانند. ايشان فرمود: يکي از آداب معلم اين است که وقتي درسش تمام شد، زود از جلسه بلند نشود. بنشيند شاگردان بروند. چرا؟ اينطور نباشد همان لحظه اول برود، بنشيند شاگردان بروند، تو راه نيافت که چند نفر شاگرد هم دنبال تو راه بيافتند. به به! اين چه آقايي است. حتي اگر قصد تو اين نباشد. انسان نمي‌تواند تحت تأثير قرار نگيرد. آدم زود خودش را گم مي‌کند. در سيره پيامبر هست که اجازه نمي‌دادند کسي دنبالشان بيايد. اگر سواره بود مي‌فرمود: بيا سوار شو! مي‌فرمود: اگر سوار نمي‌شوي فلان‌جا برو قرار بگذاريم همديگر را ببينيم.
در بحث نامه‌هاي نهج‌البلاغه، نامه 56 اميرالمؤمنين(ع) «ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ‏ عِنْدَكَ» استاندار من، بهترين کساني که دور تو باشند، چه کساني را به عنوان مسئول انتخاب کن. مالک، چه کساني دور تو باشند؟ «أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ» آنهايي که بيشتر حاضر هستند حرف حقِ تلخ، حرف حق هميشه شيرين نيست. آنهايي را نزد خودت قرار بده که حرف حق را بزنند ولو تلخ باشد. «وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ» يک کار بدي کردي نگويند: به به! آقا هرکاري شما بکني عيب نيست. هرچه شما بگويي همان درست است. «هر عيب که سلطان بپسندد هنر است».

ما وقتي براي خودمان جبروت درست کرديم و دائم بخواهيم ديگران بله قربان بگويند، حاضر نباشيم حرف ديگران را بپذيريم، نتيجه اين است. «وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ» با اهل ورع و کساني که صداقت دارند باش. «ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ» اولاً کاري کن اينها مدح تو را نگويند. ستايش بي جا نکنند. اگر کار بي‌خودي کردي نگويند: حاکمي بهتر از تو نيست! عادل‌تر از شما نديديم.
حکمت 99 نهج‌البلاغه؛ «مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ» کسي آمد از حضرت علي(ع) مقابلش تعريف کرد. حضرت آن آدم را مي‌شناخت و مي‌دانست چاپلوسي مي‌کند. الآن يکي از مشکلات ما نفاق است. ظاهر و باطن متفاوت است. در ظاهر دم از مردم و مردم‌داري و اسلام و مسلماني است، در باطن پناه بر خدا. يکوقت شنيدم يکي از علماي يزد انگشتر دست نمي‌کردند. پرسيدند: چرا؟ فرمود: اگر انگشتر دست کنم مردم فکر مي‌کنند من همه مستحبات را انجام دادم تا به اينجا رسيدم. نمي‌خواهم يک چنين برداشتي از زندگي من شود. مشکل ما نفاق است. امام(ره) در نوفل‌لوشاتو، خبرنگار آمد گفت: مي‌خواهيم از 24 ساعت زندگي شما فيلمبرداري کنيم. خوابشان، مطالعه‌شان، سخنراني‌شان، رسيد به غذا خوردنشان، سفره پهن کردند و نان و ماستي گذاشتند و گفتند: ميل کنيد تا ما از غذا خوردن شما فيلم بگيريم. امام فرمود: اين نفاق است. مگر من هميشه نان و ماست مي‌خورم؟ غذا بياوريد فيلم بگيريد. در اين چهل سال نفاق خيلي زياد شده است.

کسي آمد مدح کرد، حضرت مي‌شناخت که اين فرد دروغ مي‌گويد. وقتي حرف‌هايش را زد «فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي» خدايا تو مرا بهتر از خودم مي‌شناسي. «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ» من خودم را بهتر از مردم مي‌شناسم. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ» خدايا ما را بهتر از آنچه مردم گمان مي‌کنند قرار بده. خدايا بيامرز آن چيزهايي را که مردم نمي‌دانند. وقتي کسي تعريف و تمجيد مي‌کند بگوييم: «اللهم وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ» خدايا مردم باطن ما را نمي‌دانند که اينها فکر مي‌کنند و گمان مي‌کنند.
حکمت 78 نهج البلاغه؛ کسي آمد مدح حضرت را بکند. اميرالمؤمنين(ع) به او فرمود: «أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ» چاپلوسي مي‌کرد، فرمود: نه، اينکه تو مي‌گويي من نيستم. لابد غلوي کرده بود ولي مي‌دانم در دلت اين نيست و من از اين بالاتر هستم که تو مي‌گويي. نامه 27 نهج‌البلاغه نامه بسيار زيبايي است، نامه‌اي به محمد بن ابي بکر است، من بخش اولش را خواندم، بخش پاياني‌اش را بخوانم. جمله اول «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ‏ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَك‏» با مردم متواضع باش. نرم خو باش و از تشريفات به دور باش. «صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا» مواظب نمازت باش و سروقت بخوان. «وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» مالک، همه کارهاي تو تابع نماز توست.

فکر نمي‌کنم منظور فقط همين رکوع و سجود باشد، نمادي است از کارهاي ديني و فرهنگي، يعني فرض که ما در مسائل اقتصادي اول شديم، اگر ما در اقتصاد اروپا شديم، همين حکومتي است که اميرالمؤمنين مي‌خواست؟ در رفاه از اروپا جلوتر زديم، همان است که اميرالمؤمنين مي‌گفت. در اروپا وضع رفاهشان خوب است اما اخلاقيات چطور؟ استاندار من، اقتصاد و کشاورزي همه تابع کارهاي فرهنگي است.
شريعتي: احساس مي‌کنم يکوقت‌هايي ما وظيفه‌مان را قاطي مي‌کنيم. يعني اين تواضع بايد وظيفه حاکمان باشد اما آيا مردم وظيفه‌اي در قبال حاکمان ندارند؟ به نظر شما اين شائبه را ايجاد نمي‌کند که اگر آنها وظيفه‌شان را انجام دادند ما هم نبايد قدرداني بکنيم، وظيفه‌شان است.
حاج آقاي حسيني قمي: بارها گفتيم در حقوق متقابل، در خطبه 216 «إِنَّ لِي‏ عَلَيْكُمْ‏ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَق‏» شما حقوقي داريد و من هم حقوقي دارم. حقوق يک طرفه نيست. اگر من بايد تواضع کنم شما هم بايد قدردان باشيد و احترام بگذاريد. اگر ما در اقتصاد اروپا شديم، بهترين اقتصاد، آيا آن مدينه فاضله علوي درست شد؟ حضرت مي‌فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» در کار فرهنگي اگر موفق شديم. عبارتي را امروز يادداشت مي‌کردم، ديدم مقام معظم رهبري ديداري با مسئولين رسانه ملي در سال 1383 داشتند. عبارتشان در بحث فرهنگي اين است: «يکي از ضرورت‌هاي جامعه لبخند است. لبخند از نيازهاي زندگي انسان است. زندگي بهشتي با لبخند است.

اميرالمؤمنين فرمودند: «المؤمن بشرُه في وجهه» (حکمت 333) مؤمن بايد شادي در چهره‌اش باشد. شادي خوب است منتهي اين کار برنامه‌ريزي مي‌خواهد مراقب باشيد شادي در مردم با لودگي و ابتذال و بي بند و باري همراه نشود. شادي دادن به مردم به معناي لودگي نيست. طنز فاخر يکي از هنرهاست.» به نظرم نيازي نيست بگوييم، قطعاً مسئولين مي‌دانند ما جزء دلسوزان رسانه ملي هستيم. قصد ما دلسوزي است. مچ‌گيري نيست.

گاهي به تهيه کنندگان برنامه‌ها پيام مي‌دهم يا تماس مي‌گيرم و مي‌گويم: حتماً جامعه نياز به شادي دارد به خصوص الآن که خيلي گرفتاري دارند ولي واقعاً حضرت نفرمود: همه کارهاي تو تابع کار فرهنگي است. «وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» اينکه مقام معظم رهبري فرمودند: طنز غير از لودگي است. انصافاً بعضي از کارهايي که داريم همان لودگي است. قطعاً به بينندگان بگويم: بعضي از ترانه‌هايي که در بعضي شبکه‌ها پخش مي‌شود خلاف شرع است. مقام معظم رهبري به تازکي فرمودند: من مسئول رسانه ملي را نصب مي‌کنم ولي انتقاد هم دارم. چون مردم فکر مي‌کنند چون از رسانه ملي پخش مي‌شود صد در صد شرعي است.
تازگي با يکي از تهيه کننده‌ها صحبت کردم و گفتم: شادي حتماً لازم است ولي واقعاً همه اينطور نيست. اينکه مقام معظم رهبري فرمود: لودگي درونش نباشد. شما يک دختر بيست ساله را در برنامه بياوري و هزار ادا در بياورد و بداند مي‌تواند نمره‌اي از مردم بگيرد و خنده‌اي بر لب مردم بياورد؟ پشت صحنه بايد يک مربي مرد با اين دختر ساعت‌ها کار کند تا بتواند در اين چند لحظه بخنداند. اينها الگوسازي مي‌شود. تمام استان‌ها و مراکز هنري مي‌گويند: رسانه ملي است و کارش الگوسازي است. شايد به ما بگويند: شما آخوندها خبر نداريد از دنيا، ما مي‌خواهيم با شبکه‌هاي ماهواره‌اي مقابله کنيم. در همين سخنراني مقام معظم رهبري قصه‌اي را نقل کرد. قصه‌اي را از سيد قطب نقل کردند.

نوشتند سيد قطب مي‌گويد: من در يکي از کشورهاي اروپايي رفتم، ديدم بر سر در کليسايي نوشتند امشب اينجا برنامه رقص و شادي است. گفتم: مگر مي‌شود در کليسا؟ فردا رفتم يقه کشيش را گرفتم و گفتم: اينجا کليسا است يا رقاص خانه است؟ گفت: ما مي‌خواهيم جوان‌ها را جذب کنيم. مقام معظم رهبري قصه را که نقل کردند، فرمودند: جوان‌ها به کليسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقص متعلق به کليسا جذب شدند! اگر بناست برنامه‌اي پخش شود و تأثير سويي بگذارد، چه فرقي مي‌کند من پخش کنم يا رقيب من؟ اين عذر پذيرفته نيست. اگر سوء است، اگر درست نيست، چه فرقي مي‌کند من پخش کنم يا رقيب من؟ در هر صورت بد است. چرا من پخش کنم؟
فرمودند: «از جمله سرگرمي‌ها مسابقات است. مسابقات خوب است منتهي بايد مراقب بدآموزي‌هاي قولي و عملي در آنها بود. يک روز ديدم در يک برنامه تلويزيوني پنج ميليون تومان به يک نفر جايزه دادند براي اينکه به چند سؤال جواب داد. اين سرگرمي جالبي نيست. ممکن است بگويند: اين کار ترويج علم است. ترويج علم را از راهي بهتر انجام دهيد. اين راه ضرر دارد. عده‌اي که اينگونه مسابقات را نگاه مي‌کنند، بي منطقي به ذهنشان مي‌رسد و از اين بي منطقي سوء استفاده مي‌کنند. اين کار منطقي ندارد که من بدانم مثلاً کلمه انجيل عربي است، يوناني يا لاتين است؟ بعد بگويند: حالا که شما پاسخ داديد اين پانصد هزار تومان براي شما باشد. اين معنا ندارد. بنابراين سرگرمي و تفريح يک مسأله است.

با محتوا بودن و پرهيز از جهات منفي در آن هم يک مسأله هست.» اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: اگر همه جا موفق باشي ولي در کار فرهنگي موفق نباشي، مالک تو را قبول ندارم. رسانه در اين مسأله بسيار تأثير گذار است. در رواج دادن دعاي ندبه، اعتکاف، عرفه رسانه نقش اساسي دارد. در رواج دادن اربعين رسانه ملي نقش اصلي را دارد. گزارش‌هايي که از زنجان در ايام عاشورا پخش مي‌کنند، تأثير بسياري دارد.
شريعتي: نگاه شما اين است که شبکه‌هاي ما بايد يک نقشه راه ثابت داشته باشند و بر همين چهارچوب و اساس حرکت کنند. نکات خيلي خوبي را شنيديم. اين هفته قرار گذاشتيم از حاج آقا ضياء عراقي(ره) ياد کنيم که از مفاخر اراک هستند و از اساتيد برجسته حوزه هستند و مراجع زيادي پاي مکتب ايشان تحصيل کردند و توانستند به مردم و دين خدمت کنند. امروز صفحه 411 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه لقمان را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، الم‏ «1» تِلْكَ‏ آياتُ‏ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «2» فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ «3» فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ «4» أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «5» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6» وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ «8» خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «9» خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «10» هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي ما ذا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «11»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان‏. الف، لام، ميم. اين، آياتِ كتابِ سراسر حكمت است. كه (مايه‏ى) هدايت و رحمت، براى نيكوكاران است. آنان كه نماز به پا مى‏دارند و زكات مى‏پردازند و تنها آنان به آخرت يقين دارند. آنان بر هدايتى از پروردگارشان هستند و هم آنانند رستگاران. و برخى از مردم، خريدار سخنان بيهوده و سرگرم كننده‏اند، تا بى هيچ علمى، (ديگران را) از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره گيرند؛ آنان برايشان عذابى خوار كننده است. و هرگاه آيات ما بر او خوانده شود، مستكبرانه روى برگرداند، چنان كه گويى آن را نشنيده، گويا در گوش‏هاى او سنگينى است، پس او را به عذابى دردناك بشارت ده. همانا كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند، براى آنان باغ‏هاى پر نعمت (بهشت) است.

در آن جاودانه‏اند، وعده‏ى الهى حقّ است و اوست شكست ناپذيرِ حكيم. (خداوند،) آسمان‏ها را بدون ستونى كه آن را ببينيد آفريد، و در زمين كوه‏هايى بيفكند كه زمين شما را نلرزاند، و در آن از هر جنبنده‏اى منتشر ساخت؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاديم پس در زمين (انواع گوناگونى) از جفت‏هاى (گياهان) نيكو و پر ارزش رويانديم. اين آفرينش خداست، پس به من نشان دهيد كه (معبودان) غير او چه آفريده‏اند؟ آرى، ستمگران (مشرك) در گمراهى آشكارند.
شريعتي: کتابي که ديروز در مورد ايام دهه ولايت و مناسبت‌هاي ماه ذي الحجه معرفي کرديم، در سايت ما قرار دارد. براي تهيه کتاب به 20000303 پيامک بدهيد. صحبت‌هاي پاياني حاج آقاي حسيني را بشنويم.
حاج آقاي حسيني قمي: آيه 6 و 7 اين سوره که تلاوت شد در مورد کساني است که مسير باطل مي‌روند، «أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ، وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ» تقريباً هرجاي قرآن وعده عذاب مي‌دهد، بلافاصله «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ» عزيزاني که بيشتر با قرآن کار کردند جمع بزنند، هرجاي قرآن بشارت هست بلافاصله، اينکه بعضي مي‌گويند: عذاب يعني چه؟ چرا اينقدر مردم را مي‌ترسانيد؟ قرآن است. آنهايي که بيشتر کار کردند جمع بزنند، هرجا قرآن وعده بشارت مي‌دهد «لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ».
مردم اراک مي‌دانند حاج آقا ضياء عراقي براي اراک است. اراک عالمان بسيار بزرگي دارد. آيت الله العظمي اراکي، آقا ضياء اراکي، آقا نور الدين اراکي، فريد اراکي، علماي زيادي دارد. در زندگي عالمان ديني من کمتر کسي را ديدم اينقدر موفق به تربيت شاگردان باشند. اسامي شاگردان را بگويم. آيت الله العظمي سيد محمد تقي خوانساري، آيت الله العظمي سيد احمد خوانساري، آيت الله العظمي خويي، آ سيد عبدالله شيرازي، آقاي ميلاني، آقاي حکيم، آ سيد عبدالله شيرازي، آ سيد عبدالهادي شيرازي، آيت الله العظمي محمد رضا گلپايگاني، از مجتهدين بزرگ شيعه شاگرد اين عالم بزرگ بودند و خودش شاگرد مرحوم آخوند خراساني، آ سيد محمد کاظم طباطبايي بودند.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group