پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: واقعه غدير در نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين (عليه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 13- 06-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان عزيز دارم. همچنان در دهه ولايت هستيم. فردا 24 ماه ذي‌الحجه هست. سه مناسبت بسيار ارزشمند و تاريخي دارد، يکي داستان مباهله، که عده‌اي امشب و فردا جشن مي‌گيرند. يکي از مهمترين فضايل اميرالمؤمنين و اهل‌بيت آيه 61 سوره آل عمران است. «فَمَنْ‏ حَاجَّكَ‏ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين‏» (آل‌عمران/61) بعضي از اساتيد تذکر دادند اگر کساني توجه به اين فضيلت داشته باشند، يک فضيلت واقعاً کم نظير است. اين شعر که بسيار زيباست؛


بارها گفت محمد که علي جان من است *** هم به جان علي و جان محمد صلوات
مصداق «انفسنا» غير از اميرالمؤمنين چه کسي است. مباهله مسأله مهمي است. فردا نزول آيه‌ي تطهير است. حديث کساء آيه 33 سوره مبارکه احزاب، «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ‏ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) آيه 55 سوره مبارکه مائده خانم بخشي اميرالمؤمنين است. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) فخر رازي که همه مفسرين اهل سنت بعد از او مهمان سفره او بودند ذيل همين آيه 55 سوره مائده مکرر نقل مي‌کنند از ابن عباس، عبدالله بن سلام، از ابيذر که اين آيه در مدح اميرالمؤمنان نازل شده است.

مهمترين تفسير حديثي اهل سنت ذيل همين آيه است از ابن عباس، از جابر، از عمار، از اَنس، من يکوقت نگاه مي‌کردم بيش از سي کتاب از کتب اهل سنت راجع به نزول اين آيه درباره اميرالمؤمنان روايتي را نقل کردند. 25 ماه ذي الحجه نزول هجده آيه از سوره «هل أتي» در شأن اميرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسنين است. از دوستان هميشه تقاضا کرديم و گفتيم: تا 25 ذي‌الحجه که مناسبت‌هاي بسيار ارزشمند هست، عيد بگيرند و شادي بکنند و بعد از 25 ماه ذي‌الحجه به استقبال محرم بروند. بعضي از عزيزان به من گفتند: با مشکلات اقتصادي که مردم دست به گريبان هستند، سال گذشته قبل از محرم خريد مي‌کرديم و بعد از عاشورا مردم کمک مي‌کردند و بدهي‌ها را پرداخت مي‌کرديم.

الآن مغازه‌هاي کوچک تابلو زدند چون نرخ‌ها متغير است ديگر هيچ چيزي را نمي‌توانيم بفروشيم. هستند کساني که براي سيدالشهداء مي‌گويند: هرکس هرچيزي خواست بخرد براي عاشورا. مردم براي سيدالشهداء حتماً سنگ تمام خواهند گذاشت، آنهايي که مي‌توانند با برگزار کنندگان مجلس کنار بيايند و همراهي کنند، انشاءالله خدا به آنها برکت دنيا و آخرت را عنايت مي‌کند.
شريعتي: با حاج آقاي حسيني در مورد نهج‌البلاغه صحبت مي‌کنيم. هفته گذشته امام علي(ع) و ولايت ايشان را براي ما گفتند. انشاءالله امروز هم اين بحث را ادامه خواهيم داد.
حاج آقاي حسيني قمي: بحث ما اين بود که آيا خود اميرالمؤمنين(ع) از حق خودشان دفاع کردند و از مظلوميت خودشان سخني گفتند؟ چون گاهي اين سؤال مطرح است که کجا اميرالمؤمنان فرمود: من مظلوم هستم و حق من غصب شده است؟ حضرت چنين ادعايي نداشت و خيلي هم با تشکيلات خلفاء همراهي مي‌کرد. اگر به جلد 29 بحار علامه مجلسي مراجعه کنند از صفحه 500 به بعد 150 صفحه بيش از پنجاه مورد از بيانات اميرمؤمنان را در اين زمينه مطرح کردند. در مراجعات علامه شرف الدين، مراجعات 101 به اين مطلب پرداخته شده است.

اما چون مهمان نهج‌البلاغه هستيم فقط از نهج‌البلاغه مي‌خوانيم. بيست مورد در نهج البلاغه هست، خطبه سوم، خطبه پنجم، خطبه ششم، بيست و ششم، خطبه 73، خطبه 144، خطبه 150، خطبه 162، خطبه 172 و 178، خطبه 210 و 217. مواردي بود که حضرت امير در اين خطبه‌ها حقانيت خودشان را تصريح کردند. در بخش نامه‌ها يک مورد نامه 62 نهج البلاغه را خوانديم.


فقط ما از مظلوميت حضرت نمي‌گوييم. هرکسي مي‌بيند اين شخصيت مظلوم است به فکر مي‌افتد از مظلوم دفاع کند، حالا شيعه باشد و غير شيعه باشد، مسلمان باشد، غير مسلمان باشد و مسيحي باشد. يک مطلب خيلي جالب بود. حتماً نام سنن نساعي را شنيده‌ايد. اهل سنت شش کتاب دارند، صحيح مسلم، صحيح ترمذي، صحيح بخاري، مهم‌ترين کتاب‌هايشان است. از جمله سنن نساعي است، نساعي از شخصيت‌هاي بسيار مهم اهل سنت هست. ايشان يک کتابي به نام خصايص اميرمؤمنان دارد. اين کتاب مکرر در کشورهاي مختلف چاپ شده است. ما يک کتابي به نام «تاريخ دمشق» داريم. ايشان در اين کتاب نوشته وقتي آقاي نساعي اين کتاب را نوشت يک سري به دمشق آمد.

گفتم: به چه مناسبت شما ويژگي‌هاي اميرمؤمنان را در اين کتاب آورديد؟ حضرت فضايلي داشته که هيچ يک از اصحاب نداشته است. صحاح سته يکي از مهم‌ترين کتاب‌هايش همين سنن نساعي است. گفتند: اگر شما مي‌خواستي ويژگي‌ها و خصائص را بنويسي حداقل در مورد همه خلفا مي‌نوشتي؟ گفت: من يک سفر به دمشق آمدم ديدم خيلي‌ها نه تنها اميرالمؤمنان را نمي‌شناسند، در اثر تبليغات گسترده بني عباس عليه اميرمؤمنان با حضرت زاويه دارند.

منحرفين از اميرمؤمنان زياد هستند، لذا اين کتاب را نوشتم براي اينکه خدا آنها را هدايت کند. يک اهل سنت در فضاي تبليغات مسموم بني اميه و بني عباس يک کتاب مي‌نويسد. مرکز تبليغات عليه اهل بيت دمشق بود. از مسجد جامع دمشق بيرونش کردند، از شهر دمشق بيرونش کردند و حتي دارد که به همين جهت کشته شد و او را کشتند به جرم اينکه يک کتاب ويژه فضايل اميرمؤمنان نوشته بود.
ابن ابي الحديد در کتاب خودش يک فصلي دارد فصل جو سازي‌هاي بني اميه عليه اهل‌بيت(ع). از جمله مي‌نويسد يکوقتي حجاج وارد منطقه‌اي شد اهالي اين منطقه گفتند: ما مناقبي داريم که هيچکس در اين منطقه ندارد. گفتند: برخي از زنان ما نذر کردند اگر در جنگ يزيد و امام حسين، امام حسين کشته شود، ده شتر قرباني کنند به شکرانه کشته شدن سيدالشهداء. حجاج گفت: باز هم از اين فضايل داريد؟ گفت: از فضايل ما اين است که در جنگ معاويه و اميرمؤمنان در جنگ صفين، هفتاد نفر از منطقه ما در سپاه معاويه بود و يک نفر در لشگر اميرمؤمنان(ع). گفت: باز هم فضايل ديگري داريد؟ گفتند: بله.

چرا سني و مسيحي و شيعه از حضرت علي دفاع مي‌کنند؟ وقتي انسان را مظلوم مي‌بينند، دفاع مي‌کنند. به حجاج گفت: اگر از طرف تشکيلات بني اميه به ما مي‌گفتند: بايد به اميرمؤمنان دشنام بدهيد، چون بخشنامه کرده بودند، نه تنها به علي دشنام مي‌داديم، براي خوشايند اموي‌ها، اضافه مي‌کرديم، هم به اميرمؤمنان دشنام مي‌داديم، هم به فاطمه زهرا و هم به امام حسن و امام حسين. ابن ابي الحديد نوشته هشام بن عبدالملک خليفه بود. روز عرفه در صحراي عرفات خطبه‌اي خواند. کسي از پاي منبر به هشام گفت: مي‌داني امروز روز عرفه است و اعمالي دارد، مواظب باش اين اعمال را از دست ندهي. هشام بن عبدالملک به خليفه گفت: به ما ياد دادند که از آداب امروز اين است که به علي بن ابي طالب دشنام بدهيم. در اين فضا هرکس اين مظلوميت را مي‌بيند دفاع مي‌کند.
پس ما انگيزه‌مان اين است که اين مظلوميت روشن شود. آيا اميرمؤمنان(ع) جايي خودشان گفتند که حق من از بين رفت؟ در نهج البلاغه بيست مورد را گفتيم. موردي که امروز مي‌خوانم نامه اميرمؤمنان(ع) هست، نامه 28 حضرت در بخش نامه‌هاي نهج‌البلاغه است، در جواب نامه معاويه است. يکوقت گفتيم حضرت در نهج‌البلاغه مکرر جواب دادند به نامه‌هاي معاويه که بخشي در نهج‌البلاغه آمده است. حضرت نوشتند: معاويه در نامه خودت براي سرزنش من، براي مذمت من نوشتي «وَ قُلْتَ: اِنّى كُنْتُ اُقادُ كَما يُقادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ» آنطوري که شتر را با زور و اجبار مي‌کِشند و مي‌برند، براي مذمت من نوشتي: علي يادت است يک روزي کشان کشان تو را براي بيعت مي‌بردند. چطور شتري را به اجبار جايي کشان کشان مي‌برند.

مرا اينطور براي بيعت بردند. معاويه حواست نبود «وَ لَعَمْرُ اللّهِ لَقَدْ اَرَدْتَ اَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ» مي‌خواستي مرا مذمت کني ولي حواست نبود که مدح مرا کردي. چون اعتراف مي‌کني که من مظلوم واقع شدم. اعتراف مي‌کني که مرا به زور بردند. «وَ اَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ» مي‌خواستي مرا رسوا کني، خودت را رسوا کردي. اين خلافتي که امروز نشستي ميراث چنين مسيري است که مرا اينگونه براي بيعت بردند. «وَ ما عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضاضَة فى اَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً ما لَمْ يَكُنْ شاكّاً فى دينِهِ» اين نقصي نيست که مسلماني مظلوم باشد، نقص اين است که در مسير ديني شک داشته باشي. حضرت يک لحظه ترديد در مسير نکردند. «وَ لا مُرْتاباً بِيَقينِهِ» آدم اگر در يقين خودش شک و ريبه نداشته باشد، مظلوميت عيب ندارد.


من يک جمله ديگر هم اشاره کنم. يکوقتي ياد کرديم خدا مرحوم آيت الله احمدي ميانجي را رحمت کنند. کتابي به نام مکاتيب الائمه دارند. اين نامه 72 تا در نهج‌البلاغه است، ايشان سه برابر اين را در مکاتيب آوردند. ابن ابي الحديد هم در شرح نهج‌البلاغه‌اش دارد. نامه خيلي تکان دهنده است. «من عبد الله علي أميرالمؤمنين» يادمان باشد هرگاه اميرمؤمنان خواستند خودشان را معرفي کنند در نامه‌ها اول عبدالله مي‌گويند، دوم عليٍ و سوم اميرالمؤمنين. من بنده خدا هستم و اسم من علي است، براي امروز و هميشه اميرالمؤمنين هستم.

اول حضرت به عبوديت خودشان افتخار مي‌کنند. بعد هم نامشان را مي‌برند. به تعبير آن بزرگوار مي‌فرمود: همه ما فرعوني درون خودمان داريم. بتوانيم اين فرعون را برسانيم به جايي که بگويد: «أنا ربکم الاعلي يا نه در حد خودمان، آقايي که در خانه ظلم مي‌کند فرعون است. خانمي که در خانه ظلم مي‌کند فرعون است. پدر و مادري که ظلم مي‌کند فرعون است. حاکمي که به مردم ظلم مي‌کند، فرعون است. «أما بعد فان الدنيا دار تجارة ربحُها أو خُسرها الآخره» دنيا تجارت‌خانه‌اي است. اينجا معلوم نمي‌شود چه کسي ضرر کرد يا سود کرد. دنيا تمام مي‌شود، يک روزي حسرت دنيا برايت مي‌ماند.


الآن در گرفتاري‌هاي اقتصادي بي تدبيري حاکمان و مسئولين ما روشن است ولي مردم هم عده‌اي که دستشان مي‌رسد بايد يادشان باشد، اينکه ما کاري کنيم طبقات پايين با حقوق کم، بيکار، مستأجر، بيمار و گرفتار، اينهايي که صبح تا شب دنبال اين هستند که يک ميلياردشان ده ميليارد شود، فکر باشند. شما راضي هستيد خون اين ملت مظلوم را بمکيد؟ چرا رحم و انصاف نداريم؟ چند درصد مردم با حقوق يک ميليون، مستأجر هم هستند و بيمار هم دارند.

هزار بدبختي و گرفتاري دارند. ما چند ميليون دهک پايين داريم؟ آخر به کجا مي‌خواهي برسي؟ همه ما فرعون وجودي داريم، ما هستيم که مي‌توانيم فرعونمان را زمين بزنيم يا موسي را زمين بزنيم. معاويه را زمين بزنيم يا نعوذ بالله مسير حضرت علي را زمين بزنيم. کارمندي که سوء استفاده مي‌کند، هرکس که روزنه پيدا مي‌کند با پا گذاشتن روي چه کساني به اينجا رسيده است؟ حضرت فرمود: از گمراهي بيرون بيا، «کِبَر سِنِّک» يک نگاه به عمرت بکن، «فانها لک اليوم» گويي اميرالمؤمنين الآن با ما حرف مي‌زند. «انها لک اليوم کحال الثوب المحيل» احوالات تو امروز مثل لباس پوسيده است.

«الذي لا يصلح من جانبٍ الا فسد من الآخره» گاهي آدم يک پارچه پوسيده دارد، اين طرفش را مي‌کشد که درست کند، طرف ديگر پاره مي‌شود. «فتق الله يا معاويه في نفسک» از خدا بترس. «و جاذب الشيطان قيادک» رهبري‌ات را از دست شيطان بگير. خدا نکند رهبري آدم دست شيطان باشد. «فان الدنيا منقطعة عنک و الآخره قريبة منک» عمر چو دو صد بُود چو سيصد چو هزار! ما را از اينجا مي‌برند. عمر دنيا منقطع است. اين هم يک فراز ديگر بود که حضرت از مظلوميت خودشان دفاع مي‌کنند. با اين نامه‌ها تازه مي‌فهميم که حضرت چه خون جگري خورده است! اگر آدم خون دل و غصه درون نداشته باشد، اين چيزها بر قلمش جاري نمي‌شود.
خطبه 197 نهج‌البلاغه حضرت مفصل است که من يک جمله را بخوانم. «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ» فرمود: در جنگ‌ها و جهاد، آنجايي که همه فرار مي‌کردند، آن کسي که هميشه همراه رسول خدا ماند، من بودم. عبارت زيبايي ابن ابي الحديد ذيل اين خطبه دارد. مي‌گويد: اميرالمؤمنين در اين فضيلتي که دارد هيچکس با او همراهي نکرده است. مي‌گويد: «ثبتَ اميرمؤمنان معه و فرّ الناس» علي با پيامبر ماند و همه فرار کردند. «ثبتَ معه يوم حنين و فرّ الناس» حنين ماند و همه فرار کردند. يک يک جنگ‌هاي پيامبر را نام مي‌برد. امتياز اين مباحث اين است که مباحث منطقي و با آرامش باشد. سوره آل عمران آيه 155 را نگاه کنيد. تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسي، تبيان شيخ طوسي، الميزان علامه طباطبايي را نبينند، تفاسير شيعه را کنار بگذارند. مهمترين تفسير اهل سنت تفسير فخررازي هست.

هفتصد سال است که هرکسي در ميان علماي اهل سنت تفسير نوشته مهمان سفره اين تفسير است. قرآن در سوره آل عمران از داستان جنگ احد خبر مي‌دهد. «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ‏ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيم‏» شيطان فريبشان داد، چه کساني فرار کردند؟ مگر مي‌شود يک مفسر اين آيه را تفسير کند و به فرار ديگران اشاره نکند؟ مگر مي‌تواند اسامي فراري‌ها را ننويسد؟ آيه 155 سوره آل عمران به چه کساني اشاره مي‌کند؟ فخررازي نام مي‌برد، «من المُنهَزمين» اينها همه فرار کردند. شيطان فريبشان داد، کسي که فريب شيطان را مي‌خورد، در جنگ پيامبر را تنها مي‌گذارد، چطور مي‌تواند مقدم بر ديگران باشد؟
خيلي‌ها مي‌پرسند: مگر مي‌شود اينها خودشان اين را بنويسند و باز به حقانيت اميرمؤمنين اعتراف نکنند؟ تعصب نمي‌گذارد. همين آقا آمده توجيه کرده که «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ‏ الشَّيْطانُ» شيطان فريبشان داد، يعني شيطان گفت: الآن شما براي شهادت آمادگي نداريد. الآن فرار کنيد و پيامبر را تنها بگذاريد، در جنگ ديگر بياييد شهادت بدهيد. يعني ما پيامبر را تنها بگذاريم؟ اميرمؤمنان مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» آنجايي که قدم‌ها پشت سر مي‌رفت من ماندم. چرا؟ «نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا» خدا اين شجاعت و ايمان و قدرت را به من داد.

«وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي» (خطبه197 نهج‌البلاغه) پيامبر در حالي از دنيا رفت که سر پيامبر روي سينه من بود. حضرت وقتي مقامات خودشان، نزديک بودن به پيامبر را مي‌گويند، جهادشان را مي‌گويند، اقرب مردم به رسول الله حضرت علي بودند. بقيه مردم مي‌آمدند و مي‌نشستند و اگر کسي از رسول خدا سؤالي مي‌کرد، گوش مي‌کردند. ولي من با پيامبر خلوت داشتم. «فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟» چه کسي سزاوارتر از من به رسول خداست؟ چه کسي از من نزديکتر به پيامبر هست؟
شريعتي: اگر خلق عالم علي را مي‌شناختند، دوستش مي‌داشتند و اگر مردم علي را دوست مي‌داشتند جهنم آفريده نمي‌شد. خدايا حضور ما را در بهشت عشق علي جاودان بدار. امروز صفحه 432 قرآن کريم، آيات 32 تا 39 سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهيم کرد. در آستانه روز مباهله چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند اميرمؤمنان علي(ع) هديه کنيم و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شويم.


«قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32» وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «33» وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «34» وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «35» قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «36» وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ «37» وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «38» قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «39»
ترجمه: (امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد. و زيردستان به مستكبران گويند: بلكه (مايه‏ى گمراهى ما) نيرنگ شب و روز (شما بود)، آن گاه كه ما را فرمان مى‏داديد به خدا كفر ورزيم و براى او همتايانى قرار دهيم. و همين كه عذاب را مشاهده كردند پشيمانى خود را پنهان نمودند. و ما در گردن كسانى كه كفر ورزيدند غل‏ها قرار داديم، آيا جز آن چه عمل مى‏كردند جزا داده مى‏شوند؟ و ما در هيچ ديارى هشدار دهنده‏اى نفرستاديم مگر آن كه افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شده‏ايد كافريم. و گفتند: ما از جهت اموال و اولاد بيش‏تريم (و اين نشانه لطف خداوند به ماست) و ما عذاب نمى‏شويم. بگو: همانا پروردگار من براى هر كه بخواهد روزى را گشايش مى‏دهد يا تنگ مى‏گرداند ولى بيش‏تر مردم نمى‏دانند.

(كه اين گشايش ها و تنگى‏ها بيانگر ميزان علاقه خداوند به آنان نيست.) و اموال و فرزندانتان آن گونه (فضيلتى) نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام داده‏اند. پس آنانند كه برايشان دو برابر آن چه عمل كردند پاداش است و آنانند كه در غرفه‏ها و طبقات (بهشتى) آسوده خاطرند. و كسانى كه به قصد به ستوه آوردن (و محو و ابطال آيات) ما تلاش مى‏كنند، اينان در عذاب (الهى) احضار مى‏شوند. بگو: بدون شك، پروردگارم براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را گشايش مى‏دهد، و يا براى او تنگ (و محدود) مى‏گرداند و هر چه را (در راه او) انفاق كرديد پس او (عوضش را) جايگزين مى‏كند و او بهترين روزى‏دهندگان است.
شريعتي: مطالب روزانه برنامه سمت خدا در کانال پيام رسان سروش و ايتا قرار مي‌گيرد، مي‌توانيد استفاده کنيد و به دوستانتان معرفي کنيد. در آستانه ماه محرم هستيم، خيلي‌ها اهل مطالعه هستند و دوست دارند کتاب‌هايي متناسب با اين ايام مطالعه کنند، کتاب «بازخواني تاريخ کربلا، چهارده مجلس عاشورايي» کتابي است که مجموعه مباحث برنامه سمت خدا هم هست با قلم حاج آقاي حسيني قمي است که منبع بسيار خوبي براي مطالعه در اين ايام است. براي تهيه کتاب به 20000303 پيامک بدهيد. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني قمي: آيه‌اي که تلاوت شد «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» تمام اين رفتارها به باورها و ايمان ما برمي‌گردد. قرآن مي‌گويد: هر انفاقي در راه خدا بکنيد، خدا جايگزين مي‌کند و خدا خير الرازقين است. شما که دست دهنده داشتي در همين دنيا خدا جبران مي‌کند. در دعاي مکارم الاخلاق اولين حاجت ما از خدا چيست؟ «اللهم ابلغ بايماني أکمل الايمان» يعني باورت بايد تقويت شود. اگر من باور کردم خدا جايگزين مي‌کند، خدا خير الرازقين است، آنوقت دستگيري سخت نيست. ديدم بستگان من، فاميل من، همسايه من گرفتار است، در آستانه باز گشايي مدرسه هنوز کيف و کفش و لباس ندارد، کمک کنم. اگر باور کنم که خدا جبران مي‌کند، «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» امام صادق به عمار ساباطي فرمود: «يَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَالَ يَفْنَي‏ وَ الْبَدَنَ يَبْلَي وَ الْعَمَلَ يَبْقَي وَ الدَّيَّانَ حَيٌّ لا يَمُوتُ» (كافي، ج 3، ص 501) مال تمام مي‌شود، بدن پوسيده مي‌شود، ولي عمل باقي مي‌ماند و خدايي که جزا مي‌دهد هميشه هست.
امام موسي صدر يک شخصيت فقيه، عالم و مجتهد بود، فکر بسيار بازي داشت، تلاش بسيار گسترده‌اي داشت. دشمن بي حساب اين بزرگوار را انتخاب نکرد. لطف و محبت ايشان در لبنان شامل همه مذاهب بود. ما خيلي انگشت شمار داريم علمايي مثل امام موسي صدر، آدم آيت الله زاده، از خاندان صدر، يک خانواده بسيار استثنايي، علم و دانش و مرجعيت را رها مي‌کند، سخت‌ترين مشکلات را با سعه صدر و فکر باز و دين شناسي برطرف مي‌کند. انشاءالله خداوند اين يوسف گم گشته را باز به ما برگرداند. خدا را قسم مي‌دهيم به حق اميرالمؤمنين که همه ما را در مسير اميرالمؤمنين با باورهاي ديني محکم قرار بدهد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group