برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه وفات حضرت معصومه(سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 27- 09-97
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، يکي از ظلمهايي که تاريخ به اهلبيت(ع) کرده است، اين است که ما بسياري از جزئيات زندگي اهلبيت(ع) را نميدانيم. چرا؟ چون در دوران بني اميه و بني عباس، براي مورخين و اهل تاريخ جزئيات زندگي اهلبيت مهم نبود. جزئيات زندگي خلفاي ظلم و جور بني اميه و بني عباس مهم بود. مثلاً خلفاي بني عباس و بني اميه جزئيات ميگساري و شهوترانيشان، فلان خليفه عباسي چند کنيز داشت و کنيزها را به چه قيمتي خريداري کرد؟ فلان کنيز وقتي مرد، خليفه عباسي پانزده روز از خانه بيرون نيامد تا آخر دق کرد و مرد.
اين جزئيات شهوتراني و ميگساري خلفاي بني اميه و بني عباس ثبت شد ولي زندگي اهلبيت براي آنها مهم نبود. اينکه اهلبيت چه روزي به دنيا آمدند و چه روزي به شهادت رسيدند. نزديک به سي قوم در مورد ولادت و شهادت امام عسگري، چه ماه و چه سالي و کجا بوده، اينها براي اهل تاريخ مهم نبود. چون اهلبيت(ع) جبهه مخالف جبهه حکومت بودند. لذا اينها در انزوا بودند.
اگر زندگي اهلبيت(ع) اين مقدار ابهام دارد به خاطر ظلم تاريخ و مظلوميت اهلبيت(ع)، شما چه انتظاري داريد که زندگي امامزادگانشان بدون ابهام باشد. تاريخ ولادت و تاريخ وفاتشان، زندگيشان، تاريخ آمدن و سفرهايشان، ولي در عين حال تعبيري که بعضي از مراجع بزرگوار دارند که ما حتماً بايد روزي را به عنوان وفات کريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه(س) تعظيم کنيم.
قبل از اينکه محضر شما شرفياب شوم، به زيارت حضرت مشرف شدم. در اثر ازدحام جمعيت نتوانستم کنار ضريح بروم، ترسيدم به برنامه نرسم. حتماً بايد ما روزي اين احترام و تجليل را از اين بانوي با عظمت داشته باشيم. از همه کساني که اين برنامهها را ترويج ميکنند دارم. يک مطلب ديگر هم اينکه از ديروز، ديشب، امروز در شهر قم چند موکب به پا شده است. چقدر اطعام، چقدر مجلس و دستهجات عزاداري، در قم برگزار است.
ديروز ظهر به اطراف حرم آمدم باور کنيد يک جمعيت زيادي داشتند اطعام ميکردند. يک تقاضايي هم دارم که به اين موکبها و اطعامها بيافزاييد ولي يادمان باشد در شهادت اهلبيت(ع) خيلي بايد بيش از اين سرمايهگذاري کنيم. دخت امام، خواهر امام، عمه امام است. يک ماه و دو روز پيش شهادت امام عسگري(س) بود. از الآن برنامهريزي کنيم. موکبها را زياد کنيم ولي شهادت ولي خدا و حجت خدا خيلي بيشتر، در آستانهي فاطميه هستيم. حدود يک ماه ديگر ولادت حضرت زينب را داريم و بعد ايام فاطميه است. براي شهادت اهلبيت خيلي بيشتر بايد سرمايهگذاري کنيم.
به نظرم رسيد براي اينکه همه بينندگان و زائران و مجاورين عظمت اين بانوي بزرگوار را بيشتر درک کنند، سه مطلب را اشاره کنم. مطلب اول اينکه اگر بخواهيم امامزادگان را به چند دسته تقسيم کنيم، کريمه اهلبيت در اين تقسيمبندي در اوج عظمت است. دسته اول امامزادگاني که فرزند امام بودند ولي هيچ جلالت قدري ندارند. الآن تا بگوييم: جعفر، همه ميگويند: جعفر کذاب، فرزند امام بود ولي جلالتي ندارد. مرحوم شيخ مفيد مينويسد، جعفر کذاب پسر امام است، برادر امام است.
نزد وزير معتمد عباسي رفت و گفت: با همه معاملهاي کنيم، من سالي 20 هزار دينار به شما ميدهم و شما از امامت من حمايت کنيد. فکر ميکرد امامت حمايتي است. او هم گفت: بيچاره! ا سالهاست شمشير را از رو بستيم براي مبارزه با اهلبيت و نتوانستيم. اگر تو امام باشي، به حمايت ما کاري نداري. امام هم نباشي حمايت ما اثر نداري. دسته دوم امامزادگاني که بسيار جليل القدر هستند ولي صد حيف که نميدانيم مزارشان کجاست. علي بن جعفر فرزند امام صادق، برادر آقا موسي بن جعفر(س)، عموي اين بانوي با کرامت که بسيار جليل القدر است.
در سند دهها روايت است که حدود هشتاد، نود سال داشت و در مسجد النبي درس ميگفت. امام جواد(ع) وارد مسجد النبي شدند، اين پيرمرد دويد، بدون عبا و کفش دست امام را بوسيد و تواضع کرد. آقا فرمودند: عموجان بنشين! گفت: نه تا شما ايستاديد من نمينشينم. امام که رفتند، نزد شاگردانش آمد. گفتند: چقدر احترام کردي؟ دستي به محاسنش کشيد و گفت: اگر خداوند من پيرمرد را شايسته نداند ولي اين آقا را شايسته بداند، من منکر باشم! صد حيف که نميدانيم مزارش کجاست.
دسته سوم امامزادگان جليل القدري که هم جلالت قدرشان معلوم است و هم مزارشان معلوم است و اين نعمت بزرگي است. عزيزاني که به کربلا و سامرا مشرف شدند، بعد از سامرا شما را به زيارت حضرت سيد محمد ميبرند.
بسيار جليل القدر است. حضرت عبدالعظيم اگر مشرف شده باشيد، روبروي ضريح حضرت حرم سيد حمزه فرزند آقا موسي بن جعفر است، جلالت قدر و مزارش معلوم است. اين دسته سوم هستند. دسته چهارم از اين بالاتر است، هم جليلالقدر هستند و جلالت قدرشان معلوم است، هم مزارشان معلوم و مسلم است و هم بالاتر، ولي و حجت خدا فرمود: برويد زيارت کنيد. مثل حضرت عبدالعظيم(س)! چه مقامي است که امام بفرمايد: «أنت ولينا حقاً» امام بفرمايد: اگر قبر حضرت عبدالعظيم را زيارت کنيد مثل زيارت سيدالشهداء بود.
دسته پنجم هم داريم که در اوج و عظمت است، اين بانوي با کرامت جز اين دسته است. هم جلالت قدر دارد و بحثي نيست، هنوز فاطمه معصومه(س) به دنيا نيامده بودند که امام صادق بشارت بهشت به زائرين کريمهي اهلبيت ميدادند. 1- جلالت قدرش معلوم است. 2- مزارشان مسلم است. 3- ولي خدا و سه حجت خدا سفارش کردند به زيارتشان و فرمودند: ثواب بهشت دارد. 4- اين امتيازي که مقدم بر همه هست و در اوج قله هست، زيارتنامهاي دارند که حجت خدا به ما فرمودند: اينطور زيارت کن. زيارتنامه مخصوص دارند.
چند تا امامزاده اينطور داريم؟ مثلاً قمر بني هاشم، حضرت علي اکبر(ع). قبل از زيارتنامه حضرت معصومه در مفاتيح، خود مرحوم محدث قمي(ره) نوشتند: اين يک امتياز بزرگ است که ما امامزادهاي داشته باشيم که جلالت قدرش معلوم و مسلم باشد. ولي خدا سفارش به زيارت کرده باشند. بالاتر اينکه امام و حجت خدا بگويند: اينطور بايد زيارت کنيد. مدل زيارتنامهشان را گفته باشند. خيلي بايد قدر بدانيم و قدرشناس باشيم.
مطلب دوم که نشانه بزرگي است از عظمت کريمه اهلبيت، همينجا از همه تقاضا ميکنم مواظب باشيد حتماً در برنامهها و سفرهايتان، برنامه را طوري تنظيم کنيد که به بارگاه ملکوتي کريمه اهلبيت شرفياب شويد. آنهايي که قم مشرف ميشوند، خدا نکند کسي قم بيايد و مسجد جمکران مشرف شود و يادش برود زيارت کريمهي اهلبيت بيايد. حکيم ثنايي ميگويد:
آفتاب اندر فلک آنگه کسي گويد سهي *** مصطفي اندر جهان، آنگه کسي گويد که عقل
تا پيامبر هست کسي مي گويد: آقا عقل من چه ميگويد؟ تا آفتاب در آسمان است کسي ميگويد: سهي کجاست؟ ما آفتاب عالم تاب داريم، سهي کيست؟ ميدانيد در اين قم چه اختران درخشاني آرميدهاند ولي همه تحت الشعاع آفتاب عالم تاب فاطمه معصومه(س) هستند. در اهواز مزار علي بن مهزيار است. چه حرمي دارد. چه گنبد و ضريح و صحني دارد و خيلي جليل القدر است، ولي علي بن مهزيار کجا و زکريا بن آدم که در قبرستان شيخان است. از مدينه تا مکه همکجاوه امام رضا بود. زکريا بن آدم گفت: ميخواهم از قم بروم. امام رضا به او فرمود: نه بمان! «ان الله يدفع» خدا به برکت تو بلا را از قم دور ميکند. همانطور که خدا به برکت پدرم موسي بن جعفر بلا را از مجاورين حرم پدرم دور ميکند.
ولي خدا دارد او را با موسي بن جعفر(ع) مقايسه ميکند. اين چه آفتابي است که زکريا بن آدم تحت الشعاع قرار گرفته است. آن طرف علي بن بابوي قمي پدر شيخ صدوق کم شخصيتي است؟ آن طرف علي بن ابراهيم در سند نه هزار حديث حضور دارد، کم شخصيتي است؟ ابن قولويه قمي، جاي جاي اين حرم و اطراف حرم محدثين و علما هستند. آيت الله العظمي حائري، آيت الله العظمي بروجردي، اگر زکريا بن آدم قبرش در هر شهر ديگري بود شايد مثل حضرت معصومه بارگاهي داشت. اگر قبر آيت الله العظمي بروجردي در يک شهر ديگري بود، زيارتگاه بود. ولي آفتاب اندر فلک آنگه کسي گويد سهي؟!
چرا آيت الله العظمي بروجردي را اينجا خاک کردند؟ در وصيتنامه ايشان هست که فرمودند: دوست دارم جايي به خاک سپرده شوم که زير پاي زائرين حضرت معصومه باشد. اين چه شخصيتي است که عالمان بزرگ ما تحت الشعاع نور هستند و افتخار ميکنند جارو کش حرم حضرت معصومه هستند. مرحوم محدث قمي فرمودند: آرزو دارم کفشدار حرم حضرت معصومه باشم. نکته سوم که بايد اشاره کنم اينکه اين بانوي اهلبيت فضايلشان و کمالاتشان دو دسته است، يک دسته تفضلي است. خدا تفضل کرده است. دختر امام، خواهر امام و عمه امام است.
ولي به نظرم اين زيبا نيست که ما فقط به کمالات تفضلي اهلبيت اشاره کنيم. اين بانوي با کرامت يکسري کمالات اکتسابي داشتند يعني خودشان به دست آوردند. 1- صبر اين بانوي بزرگوار؛ خانمهاي بزرگوار که در اين مجلس حضور داريد، اين بانوي بزرگوار صبر در زندگياش الگوي ماست. اينها اکتسابي است و خودشان به دست آوردند. دختري که پدرش ساليان سال در زندان بود و آخر هم خبر شهادت پدر را برايش آوردند. برادرش در خراسان بود، از مدينه راه افتاد تنها با چند نفر، در ساوه بيمار شدند سراغ قم را گرفتند، به قم آمدند و هفده روز در اين شهر غريب بودند. اگرچه مردم قم خيلي پذيرايي کردند، غريبانه از دنيا رفتند. يک مَحرم نبود که اين جنازه را به خاک بسپارد. صبر بر اين مصائب، اين براي ما الگو است.
امروز دختران و زنان ما بايد ياد بگيرند. امروز از خجالت مردم کمتر از خانه بيرون ميآييم و مسئولين ما بايد تدبير کنند. يکي از عزيزان ميگفت: رفتم جنسي بخرم، رويش نوشته بود 150 هزار تومان، خواستم مبلغ را بدهم، گفتند: صبر کن! ماشين حساب آوردند 150 ضربدر سه، 450 هزار تومان! گفتم: رويش اين قيمت نوشته است! گفتند: نه سه برابر شده است. ما بايد به هم رحم داشته باشيم. دشمن به ما رحم نميکند، خودمان به هم رحم کنيم. مگر حقوق مردم در اين چند ماه ضربدر سه شده است؟ حرفم اين است که اين بانوي با کرامت الگوي ماست در صبر بر سختيها و گرفتاريها. چه کسي ميتواند ادعا کند گرفتاريهايش به اندازه اين بانو بوده است؟ اين همه بلا و مصيبت باشد و صبر کند.
زندگينامه علامه طباطبايي را ببينيد. خودشان نوشتند: من نجف درس ميخواندم و بهترين دوران زندگي من با بهترين اساتيدي که در نجف داشتم، به خاطر فقر مالي مجبور شدم از نجف برگردم به تبريز، آنجا دنبال کشاورزي رفتم. علامه طباطبايي که الآن همه دانشمندان جهان حسرت يک ساعت درسش را داشتند، ميگويد: ده سال سياهترين دوران من اين بود که بخاطر فقر رفتم کشاورزي کردم و درس و علم را کنار گذاشتم.
مسأله دوم عفاف اين بانو؛ دختران موسي بن جعفر(ع) هيچکدام ازدواج نکردند. مرحوم کليني در کافي شريف دارد. آقا موسي بن جعفر فرمودند: «لا يزوّجُ بناتي الا برأيه» اگر ميخواهند ازدواج کنند با رأي و نظر امام رضا(ع) باشد. امر ازدواج اينها را به امام رضا واگذار کردند. چرا؟ چون کسي جرأت نميکرد برود. آقا ميخواهيم خواستگاري اين دختر برويم. پدرش کيست؟ پدرش را در زندان کشتند. برادرش کيست؟ برادرش هم بردند. چه کسي جرأت ميکرد نزديک شود؟ اينها ازدواج نکردند ولي در اوج عفاف و پاکي و پاکدامني بودند. اين بانوي بزرگوار 28 سال داشتند.
امروز آدم از خجالت آب ميشود وقتي آمار ميدهند که 12 ميليون دختر و پسر وقت ازدواجشان است و نميتوانند ازدواج کنند. ولي در عين حال بگوييم: کريمه اهلبيت و خواهرانشان در اين سن و سال در اوج سختي و گرفتاري نتوانستند ازدواج کنند ولي مجسمه پاکي بودند. ايشان هفده روز مهمان مردم قم بودند. محل عبادت فاطمه معصومه بيت النور است. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي ميفرمودند: اگر مردم ميدانستند اين جايگاه چه عظمتي دارد مثل حرم آنجا را زيارت ميکردند. شانزده روز و هفده روز ايشان عبادت کرد و اين چه عبادتي است که محل عبادت بيت النور شده است؟
کتابهاي زيادي در مورد حضرت نوشتند، خود آستان مقدسه يک موسوعهاي در مورد کريمه اهل بيت دارد، از جمله اينکه تمام علما و بزرگان، يک دخترخانم 28 ساله، عابده، صابره، اوج حجاب و عفاف، پاکي و پاکدامني، محدثه، در سند چند حديث حضور دارد، ما الآن زيارت برويم و يک زيارت به نيابت خاص بينندگاني که هنوز بعضي مشرف نشدند زيارت کنيم، وقتي زيارت ميکنيم چه ميگوييم؟ «يا فاطمه اشفعي» حق شفاعت تمام مردم، نه فقط مردم قم! چه عظمتي است براي اين بانو که تمام عالمان ما وقتي خواستند تقرب پيدا کنند از طريق اين بانو بوده است.
چرا آيت الله العظمي بروجردي به قم آمدند؟ ايشان بيمار بودند، از بروجرد به سمت تهران ميرفتند. در همين شهر قم يک لحظه به هوش ميآيند. نگاهشان به گنبد و بارگاه حضرت معصومه(س) ميافتد. نذر ميکنند اگر خوب شدم دعوت علما را اجابت کنم و بيايم در قم مقيم شوم. بعد هم وصيت ميکند زير پاي زائرين حضرت معصومه(س) دفن شود. اين چه عظمتي است؟ همه ميخواستند به اين بانوي با کرامت تقرب پيدا کنند و دلشان ميخواست جاروکش حرم باشند. افتخار ميکردند جايي به آنها بدهند و در همين حرم به خاک سپرده شوند.
گفت: گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه چيست! ما گدايي بلد نيستيم. باور ميکنيد بزرگان ما در سختترين گرفتاريها متوسل به اين بانو ميشدند. مرحوم آيت الله العظمي صدر که قبرشان اينجاست، پدر امام موسي صدر، پدر آيت الله رضا صدر، از مراجعه تقليد، سه مرجعي بودند که بعد از وفات آيت الله العظمي حائري حوزه را اداره ميکردند. فرمودند: بعد از وفات آيت الله العظمي حائري اوضاع براي ما سخت شد. به حدي که ما سه مرجع خواستيم براي آيت الله العظمي حائري در مسجد امام حسن عسگري فاتحه بگيريم، دستگاه رضاخان نگذاشت.
رئيس شهرباني مجلس را به هم زد و گفت: اجازه نداريد! عزيزان اگر امروز نام دين زنده است، مرجعيت زنده است، نام اهلبيت زنده است به برکت اين نظام مقدس است. سه مرجع نتوانستند براي مؤسس حوزه فاتحه بگيرند. بعد فرمودند: من يک کمک هزينه تحصيلي به طلبهها ميدادم. چند ماه اين کمک هزينه که بايد از وجوهات مردم ميرسيد، نرسيد. من دوازده هزار تومان، هفتاد سال پيش، بدهکار شدم. آيت الله العظمي صدر به طلبهها اعلام کردند که من از اين ماه شهريه نميدهم! فرمودند: طلبهها در خانه من جمع شدند، يک کسي شروع به درد و دل کردن کرد، روزها مخفي ميشويم و شبها درس ميخوانيم.
از شر رضاخان و مأمورين رضاخان در امان نيستيم. اين کمک هزينه را هم شما تعطيل ميکنيد؟ طلبه به گريه افتاد، ايشان فرمود: من هم به گريه افتادم. گفتم: برويد تا فردا به شما خبر دهم. طلبهها رفتند، غم عالم به قلب من نشست. شب شد، سحر به حرم حضرت معصومه(س) آمدم. ايشان فرمودند وقتي به حرم آمدم، هيچکس در حرم نبود. آمدم زيارت و مناجات کردم، گفتم: بي بي جان به داد ما برس! من چند ماه بدهکار هستم. اگر نميخواهيد قال الصادق و قال الباقر گفته شود، تکلف ما را معلوم کنيد. به قدري ناراحت شدم که گفتم: اي فاطمه معصومه اگر قدرت نداري از برادرت امام رضا کمک بگير. از جدت اميرمؤمنان کمک بگير! قهر کردم و گفتم: تا اين مشکل برطرف نشود ديگر به زيارت نميآيم.
آمدم خانه بين الطلوعين بود، در خانه نشسته بودم که چه جوابي به طلبهها بدهم. خادم آمد گفت: کسي جلوي در با شما کار دارد. ترسيدم در را باز کنم، گفتم: نکند قصد جان شما را دارند. يک قيافهي عجيبي دارد! آيت الله العظمي صدر فرمودند: باشد، در را باز کن. اگر قصد جان مرا هم دارد، مرا راحت کند. يک مرجع تقليد که مظهر صبر اميرالمؤمنان بود به مرگ خود راضي شده بود. در را باز کردند و اين مرد داخل شد، تا نشست، گفت: ببخشيد اين وقت آمدم، دست آقا را بوسيد و گفت: از اصفهان به تهران ميرفتم. به اين تپه که از اينجا به حرم حضرت معصومه اشراف دارد، نگاهم به گنبد فاطمه معصومه افتاد.
با خودم گفتم: کجا ميروي؟ مگر بدهي و وجوهات نداري؟ مگر خمس بدهکار نيستي؟ همين الآن برو، شايد تهران رفتي و ديگر زنده نماندي؟ حساب کرده بود و خمسش را داده بود. آيت الله العظمي صدر فرمود: با پول بين الطلوعين نه تنها بدهي چند ماهه را دادم، بالاي يک سال کمک هزينه تحصيلي طلبهها را دادم. در گدايي اين در کوتاهي نکنيم. دوباره آقا قبايش را پوشيد و به حرم رفت. گفت: ميروم از فاطمه معصومه عذرخواهي و تشکر کنم! بيبيجان ببخشيد اگر گفتم: اگر نميتوانيد از برادرتان کمک بگيريد. اگر نميتوانيد از جدتان بخواهيد.
آمدم عذرخواهي کنم! مردم قم، وقتي خواستيد بدن فاطمه معصومه را دفن کنيد، متحير ماندند. گفتند: چه کسي اين بدن را دفن کند؟ همه نامحرم هستند و اين بانو در قم غريب است. دو نفر از راه رسيدند، دو سواره آمدند، اينها بدن فاطمه معصومه را دفن کردند. چند روز ديگر اميرمؤمنان هم متحير ميشود که اين بدن صديقه طاهره فاطمه زهرا را چه کند؟ داخل قبر برود، چه کسي بدن بيبي را تحويل بدهد؟ بيرون قبر بماند، بدن را به چه کسي تحويل بدهد؟ دستاني شبيه دستان پيامبر صدا زد علي جان امانت را به من برگردان!
هرکس به احترام مقام تو خم نشد *** آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد
دل خسته بود و راهي اين آستانه شد *** دل خسته بود و راهي باغ ارم نشد
گفتند: مرقدت حرم آل فاطمه است *** با اين حساب هيچکسي بي حرم نشد
باز اين چه لطفي است که در حق ما شده *** ما شاعرت شديم ولي محتشم نشد