يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بيان فلسفه و احکام خمس
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 11- 10-97

حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، در بخش حکمت‌ها، حکمت 252 را شروع کرديم. «فَرَضَ اللَّهُ الايمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ‏ ابْتِلاءً لاخْلاصِ الْخَلْقِ‏» گفتيم در اين حکمت حضرت به بيست مورد از فلسفه‌ي احکام اشاره مي‌فرمايد. شبيه همين بيان نوراني اميرمؤمنان(ع) در خطبه‌ي نوراني صديقه طاهره(س) هست و چند موردي است که حتي اينجا نيامده است.

به همين مناسبت گفتيم: اينکه حضرت به فلسفه‌ي احکام اشاره مي‌فرمايد نشان از اين است که ما مي‌توانيم سؤال کنيم از فلسفه‌‌ي احکام و اينکه بعضي گفتند: احکام الهي معلل به غرض نيست. کارهاي خدا الزاماً نبايد حکمتي داشته باشد، اينطور نيست و شاهدش همين روايات و آيات قرآن است که حکمت بعضي از احکام را بيان کردند. شاهدش کتابي به نام علل الشرايع شيخ صدوق است و يک کتاب است و علل احکام در آن آمده است.

ولي به اين معنا نيست که اگر فلسفه‌ي حکمي را ندانستيم حکم را معطل بگذاريم. مثل اينکه آدم به طبيبي مراجعه مي‌کند و ممکن است نداند حکمت اين قرص چيست ولي چون به آن طبيب به عنوان يک حکيم اعتماد دارد مي‌پذيرد و عمل مي‌کند. باز اشاره کرديم بين حکمت و علت تفاوت است. اينطور نيست همه اينها علت احکام باشد و گاهي حکمت است. مثال زديم و گفتيم: مثلاً خانم اگر از شوهرش جدا شد و طلاق گرفت، عده‌اي دارد و بايد عده را نگه دارد.

مثلاً حدود سه ماه بايد عده نگه دارد. علت اين نيست که طلاق گرفتند، نمي‌دانيم علت حقيقي چيست. لذا يک خانم نمي‌تواند بگويد: من دو سال با شوهرم جدا بوديم، من يک شهر ديگر بودم و او يک شهر ديگر بود. چون ما طلاق گرفتيم ديگر آن عده را نمي‌خواهد. شما عده را براي اين مي‌گفتيد که يکوقت فرزندي اگر از ازدواج قبلي هست معلوم شود. اما ما دو سال از هم جدا بوديم، پس نيازي نداريم. اينها علت نيست و بعضي حکمت است.


به اين مناسبت لازم است به اين مسأله که گاهي آدم گوشه و کنار مي‌بيند اشاره کنم. خانم‌هاي بزرگوار توجه داشته باشند، خانمي آمده براي ازدواج، سؤال کردم: شما ازدواج سابق نداشتي؟ گفت: چرا داشتم ولي شما نگران نباشيد ما الآن دو سال است از هم جدا هستيم. شما عقد را بخوانيد. فکر مي‌کند چون دو سال از شوهرش جدا بوده ديگر طلاق است. من نمي‌دانم بعضي از حرف‌ها بين مردم شايع مي‌شود که هيچ اساسي ندارد.

خيلي از خانم‌ها مي‌گويند: اينکه زن و مرد شش ماه از هم جدا باشند طلاق است؟ گفتم: طلاق گرفتي؟ گفت: زن و مرد شش ماه از هم جدا باشند طلاق است. ما دو سال است از هم جدا هستيم. طبق حکم دين اسلام شش ماه که هيچ، اگر شش سال، شصت سال زن و شوهري از هم جدا باشند، تا صيغه طلاق با شرايط کاملش اجرا نشود اين زن و شوهر مثل روز اول هستند. زن و شوهري برقرار است. خانم محترم مواظب باش، نکند اينطور بروي ازدواج کني. اگر اين کار را کني يک زن شوهردار ازدواج کرده است. حتماً براي ازدواج بايد صيغه طلاق جاري شود و بعد عده نگهداريد.

صيغه طلاق با شرايط جاري شود و نياز به دو شاهد عادل دارد. خانم در شرايط خاصي باشد. متأسفانه بعضي توجه نمي‌کنند و کار از کار گذشته و خانم رفته ازدواج کرده است. گاهي اين ازدواج‌ها حُرمت مُعبد مي‌آورد، يعني راهي براي ازدواج وجود ندارد و کلاً بايد از هم جدا شوند. سر بسته بگويم و خانم‌ها يادشان باشد تا طلاق انجام نشود، اگر بيست سال هم زن و شوهر از هم جدا باشند، تا صيغه طلاق با شرايط خودش اجرا نشود اينها زن و شوهر هستند. اگر ده سال هم از هم جدا بوديد، طلاق با شرايطش طلاق خوانده شود. شرايطش باشد و عده کامل نگه داشته شود.


پس اين حکمت با علت فرق مي‌کند. اينکه اميرالمؤمنين دارند بيست مورد فلسفه احکام را بيان مي‌فرمايند علت احکام داريم، يک حکمت داريم و يک بحث دقيق علمي است و نيازي نيست مطرح کنيم. سراغ موارد رفتيم و يکي را خوانديم. «فَرَضَ اللَّهُ» خداوند واجب کرده «وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ» نماز انسان را از تکبر دور مي‌کند. اين را مفصل توضيح داديم. «وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ» زکات را خدا واجب کرد و سبب روزي است. شارحين نهج‌البلاغه دو جور معنا کردند.

«تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ» يکي روزي است براي نيازمندان، زکات به فقراي غير سيد تعلق مي‌گيرد. گاهي در پيام‌ها مي‌گويند: سادات چه امتيازي دارند که شما مي‌گويي: سهم سادات براي سادات فقير؟ خوب قطعاً از اين زکات نمي‌شود به سادات داد. پس زکات سبب روزي فقرا است. يکي هم برکت زندگي خودشان و روزي خود زکات دهنده است. کسي که زکات مي‌دهد با دادن زکات مال خودش را حفظ کرده است و به مال خودش برکت داده است.


گفتيم اگر جامعه ما به همين دستور اسلامي عمل مي‌کرد، که چند درصد کشاورزان ما، دامداران ما زکات مي‌دهد؟ الآن مي‌گويند: به هر مقداري زکات بدهند، همين مقدار را دولت رويش مي‌گذارد و خرج آباداني همان منطقه مي‌کند. در قرآن هست «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ» (توبه/60) ما اين مشکل را داريم که از مال دل نمي‌کنيم. آقاي کشاورز و آقاي دامدار در زکات نمي‌خواهد به دفتر مرجع مراجعه کني و نياز به محاسبه ندارد، خودت حساب کن با مثال‌هايي که زديم، برو يک فقير را پيدا کن. تازه دولت مي‌گويد: من دو برابر روي اين پول مي‌گذارم تا خرج فقراي همين محل شود.

براي همين روستا يک درمانگاه بسازيد يا مسجد بسازيد. اگر خمس را در جامعه ما، همه مي‌دادند، شما امروز شروع کنيد از دوازدهم دي ماه سال 97 يک کسب و کاري شروع مي‌کنيد يا يک حقوقي را دريافت مي‌کنيد، يک سال تمام ده ماه دي سال آينده هرکاري که مي‌خواهيد انجام بدهيد. خانه بخر، جهيزيه بده، مسافرت برو، لباس بخر و آبرومندانه زندگي کن و کم نگذار. هرکاري در شأنت هست انجام بده. آخر سال بعد از دوازده ماه، ده دي ماه حساب مي‌کني اگر چيزي اضافه نيامد که هيچ، گفتيم: حتي اگر کم داشت بايد به شما کمک کنند.

اگر اضافه نيامد و مساوي بود که باز هم مي‌گيري، اگر اضافه آمد هشتاد درصد براي شما و بيست درصد خمسش مي‌شود. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ‏» (انفال/41) يکبار که عرض کردم به اين معنا که اگر هشتاد درصد همين پول تا سال آينده ماند، سال آينده اين پول ديگر خمس ندارد. اگر اضافه شد آن اضافه خمس دارد. چيزي که خمسش داده شده ديگر خمس داده نمي‌شود. از اين بيست درصد ده درصد به سادات فقير مي‌رسد. ده درصد بقيه سهم امام است که خرج دين و تبليغ دين مي‌شود.


بعضي بزرگان فرمودند: همين سهم امام(ع) هم فقط خرج حوزه‌هاي علميه نمي‌شود، نه، با همين سهم امام تا الآن اين همه بيمارستان‌‌هايي که ساخته شده، مدارس دولتي که ساخته شده، هزاران هزار جهيزيه که داده شده، تمام اينها را مردم از سهم امام اجازه مي‌گيرند. يا خودشان مي‌دهند يا از مرجع تقليدشان اجازه مي‌گيرند. خرج دين فقط حوزه علميه نيست. فقط کمک هزينه تحصيلي طلبه نيست. بيمارستان هست، مدرسه هست، جهيزيه و درمانگاه هست.

چقدر هستند از علما و بزرگاني که در قم و تهران بيمارستان و درمانگاه دارند. در قم مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني بيمارستان مهمي دارند. مرحوم آيت الله العظمي مرعشي نجفي چقدر در اين راه کمک کردند. آيت الله العظمي تبريزي درمانگاهي که دارند، مرحوم آيت الله العظمي خويي دارند. سهم امام را فکر نکنيد که فقط خرج حوزه‌هاي علميه مي‌شود. هفته گذشته گفتم پيرمردي که وقتي آمد خمسش را به آيت الله حجت داد، عقب عقب رفت.

حضرت آيت الله حجت از لحاظ مقام‌هاي علمي و معنوي فوق العاده بودند. بعضي‌ها بين ايشان و آيت الله العظمي بروجردي قائل به تساوي بودند، مي‌گفتند: معلوم نيست بگوييم حتماً بايد از آيت العظمي بروجردي تقليد کرد. ايشان و آقاي حجت در رديف هم بودند. اين مرد وقتي خمسش را داد، عقب عقب برگشت. علت را پرسيدند. گفت: دارم قيافه اين آقا را در نظر مي‌گيرم که فرداي قيامت بگويم: يا رسول الله! من پولم را دست اين آقا دادم.


هفته گذشته يکي از نوادگان آيت الله العظمي حجت قصه ديگري گفتند که من تنم بيشتر لرزيد. ايشان نقل کردند از قول پدرشان که داماد مرحوم آيت الله العظمي حجت بودند، مرحوم آيت الله العظمي حجت که اسمشان سيد محمد حجت کوه کمره‌اي بود. دامادشان نقل کردند يکوقت خادم خانه خدمت مي‌کرد و چاي مي‌داد، يک وقتي نزد داماد آقاي حجت گلايه مي‌کند که به آقا بگو: چه زندگي است براي ما درست کردي؟ شب به شب آقاي حجت مرا مي‌خواهد و مي‌گويد: امشب چقدر چاي مصرف کردي؟ چقدر قند مصرف کردي؟ مرحوم آيت الله العظمي حجت مي‌فرمايند: عجب، اين آقا از من گلايه کرد.

به اين خادم بگوييد: محمد همانطور از شما حسابرسي مي‌کند که فرداي قيامت خدا از او حسابرسي مي‌کند! در دفتر يک مرجع تقليد يک قند و چاي مي‌خواهد به آقاي حجت بدهد اينطور مي‌ترسد و مي‌لرزد و حسابرسي مي‌کند، مسئوليت سنگين است. گفتم که مرحوم آيت الله العظمي بروجردي اواخر عمر ناراحت بود و فرمود: آخر عمر صراف شدم. بعد از اين همه علم و دانش صراف شدم.
در داستان خمس مفاتيح الجنان را باز کنيد، زيارت کاظمين امام کاظم و امام جواد(ع)، در داستان زيارت مرحوم محدث قمي يک قصه‌اي را نقل کردند. اين قصه را از کتاب استادم حاجي نوري در نجم الثاقب نقل مي‌کنم که اگر نبود در اين کتاب جز همين داستان براي ارزش اين کتاب کافي است. داستان مرحوم حاج علي بغدادي، يک پيرمردي است که وقتي خمسش را پرداخت مي‌کند، به مراجع نجف و کاظمين پرداخت مي‌کند، عصر پنجشنبه مي‌خواهد برگردد برود به کارگرهايش مزد بدهد، در مسير راه آقا امام زمان را زيارت مي‌کند.

امام زمان به او سلام مي‌کند: سلام عليکم حاج علي! کجا مي‌روي؟ مي‌گويد: آقا دارم مي‌روم مزد کارگرهايم را بدهم. مي‌فرمايند: برگرد، شب جمعه است زيارت برويم. امام زمان دستش را مي‌گيرد و به زيارت مي‌برد. امام زمان برايش اذن دخول مي‌خواند. مي‌گويد: سلام بده. مي‌گويد: من سواد ندارم و حضرت برايش مي‌خواند. يک يک ائمه را سلام مي‌دهد. به امام عسکري مي‌رسد، سلام که تمام مي‌شود حضرت متوقف مي‌شود.

به حاج علي مي‌فرمايد: حاج علي به امام زمانت سلام بده.«السلام عليک يا صاحب الزمان» حضرت با يک تبسمي جوابش را مي‌دهد «و عليکم السلام» حواسش نيست چه خبر است. امام برايش زيارتنامه و دعا مي‌خواند و آخر متوجه مي‌شود چه کسي را ديده و نشناخته است. همه اين مقامات حاج علي در دادن خمس است. حضرت مي‌فرمايد: آنچه دادي به وکلاي ما به ما رسيد. رفت به شيخ انصاري داد و رفت کاظمين به چند نفر داده است.

شيخ انصاري را وکيل ما مي‌گويد؟ اين سيد کيست که مي‌گويد: شيخ انصاري وکيل ماست؟ باز پيش خودم گفتم: لابد اين سيد است و سهم سادات مي‌خواهد. باز هم نشناخت. نمي‌شود ما هي براي امام زمان دعا کنيم و جمکران هم برويم و از امام زمان دم بزنيم ولي وقتي به سهم امام زمان مي‌رسيم، مي‌لرزيم.


شريعتي: آنهايي که بدهکار هستند و وام دارند، چه کنند؟
حاج آقاي حسيني قمي: حتماً مراجعه کنند و يک حساب سال نزد مرجع تقليد داشته باشند. ممکن است اصلاً بدهکار نباشيم و اگر بدهکار بوديم به مرور زمان بپردازيم. مرحوم محدث قمي مي‌گويد: اگر نبود در کتاب نجم الثاقب جز همين داستان، براي عظمت اين کتاب کافي بود. امام زمان به حاج علي بغدادي سلام مي‌دهد و او را تحويل مي‌گيرد و مصافحه مي‌کند و در آغوش مي‌گيرد و دعا برايش مي‌خواند و زيارتنامه مي‌خواند. چرا؟ چون از مال گذشته است.

بعضي وقت‌ها ما نماز حاضر هستيم بخوانيم، روزه حاضر هستيم بگيريم اما پاي مال که مي‌رسد شبهه علمي نيست که بگوييم: کجاي قرآن. کجاي قرآن گفته من خمس مالم را مي‌دهم؟ زکات که در قرآن هست چند درصد زکات مي‌دهند؟ خمس هم در قرآن هست. نکته‌اي که تأکيد مي‌کنم، اينکه گفتم اين مسئوليتي است که بر دوش مراجع تقليد است. آنها اشرافشان بيشتر است و بهتر مي‌دانند چه مقدار نياز است و مدرسه چقدر مي‌خواهند. تبليغ چقدر مي‌خواهند.

کتاب چقدر مي‌خواهد. کجا نياز سادات فقير بيشتر است. ولي در عين حال گفتم يک بخشي از اين مسئوليت را گفتند: خودتان انجام بدهيد. در مثال ده ميليون تومان، به ترتيب همه مراجع را عرض مي‌کنم. فتواي آيت الله العظمي صافي گلپايگاني، ايشان مي‌فرمايد. مثال مي‌گويم اگر پنجاه ميليون اضافه آوردم، ده ميليون بايد خمس بدهم.

پنج ميليون سهم سادات و پنج ميليون سهم امام زمان است. فتواي آيت الله العظمي صافي گلپايگاني اين است که سهم سادات را خودت بده. اگر اينجا آورديد من مجبور هستم بدهم ولي يک باري به دوش من است. اگر خودت مي‌شناسي به سادات فقير بده. در سهم امام ايشان مي‌فرمايد: يک سوم سهم امام را هم خودت بده. پنج ميليون دوم، يک سوم را خودت بده. براي جهيزيه، مدرسه، درمانگاه، بيمارستان، حسينيه، يتيم، زلزله زده، هرچه سراغ داري خودت بده.


مقلد آيت الله العظمي سيستاني هستيد، باز پنج ميليون تومان سهم سادات را خودت بده. سهم امام را هم گفتند: تا يک سوم را راحت اجازه مي‌دهيم که خودشان پرداخت کنند. آنهايي که مقلد مقام معظم رهبري هستند، جدولي که هفته گذشته نشان دادم. فرمودند: از ده ميليون پنج ميليون سهم سادات است. در اين سهم سادات نصفش را، دو ميليون و نيم خودت سهم سادات را بده. در سهم امام هم يک سوم را به ارحام فقير بده.

ارحام يعني خويشاوندان، يادمان باشد اولاد نه، فرزند و پدر و مادر نه، همسر نه. واجب النفقه نباشند. برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله، دايي اينها خويشاوندان هستند. من نفقه همسرم را پرداخت کردم، اضافه آمد، به پدر و مادر و اولادت بده. اگر نياز مالي و گرفتاري دارند، واجب النفقه هستند و بايد بدهيم. من به دخترم نمي‌توانم بدهم، دخترم واجب النفقه‌ام است ولي به دامادم مي‌توانم بدهم. داماد واجب النفقه من نيست.


فتواي آيت الله مکارم شيرازي هست که در سهم سادات و سهم امام، يک سوم را مي‌توانيد بدهيد. يک سوم سهم سادات را به سادات فقير بدهيد. يک سوم سهم امام را به مصرف برسانيد. مسجد، بيمارستان، نيازمند، خويشاوند و غير خويشاوند، واجب النفقه نباشد. فتواي آيت الله العظمي وحيد خراساني اين است يک سوم از سهم سادات و يک سوم از سهم امام، خودتان مي‌توانيد به فقير متدين بدهيد.

فتواي آيت الله العظمي شبيري زنجاني، فرمودند: يک سوم از مجموع ده ميليون تومان را مي‌توانيد به مصرف برسانيد. اينها را براي اين گفتم که بينندگان بدانند اين مرجع تقليد يک مسئوليت سنگين به دوش دارد. خدا رحمت کند مرحوم آيت الله العظمي خويي، مرحوم آيت الله العظمي تبريزي مثل آيت الله صافي و آيت الله سيستاني کل سهم سادات را مي‌گويند: خودتان بدهيد. حتي در عراق آيت الله العظمي سيستاني تمام سهم امام را گفتند: مردم خودشان به مصرف برسانند.

چون عراق خيلي گرفتاري زياد است. ما به خانه آيت الله العظمي سيستاني در عراق رفتيم، يک مأمور با تيربار نشسته که يکوقت يک حادثه‌اي اتفاق نيافتد. کل زندگي ايشان را جمع بزنيد، تمام خانه و فرش و زندگي را جمع کنيد، ده ميليون هم نيست. ايشان با اين زهدشان از زهد امام تعريف مي‌کردند. امام مي‌فرمودند: من پنجاه سال است نجف هستم، اگر مردم ايران عاشق امام شدند، مريد امام شدند بخاطر زهد امام بود.


بعضي نوشتند: ما اهل خمس نيستيم ولي اينقدر کار خير مي‌کنيم که حساب ندارد. خدا از شما قبول کند ولي نظام دارد. شما همين کار را در قالب يک نظام قرار بدهيد. به دفتر مرجع مراجعه کنيد و بگوييد: مثلاً من سالي پنجاه ميليون بدهکار هستم، اينقدر هم خودم به فقرا کمک مي‌کنم. مي‌گويند: اين را بابت سهم امام بده. اما اگر در اين نظام نبريم و بگوييم خودمان همينطور کمک مي‌کنيم، در اين چهارچوب نيايد فايده ندارد. کسي نوشته: ما اهل خمس نيستيم ولي پولمان را قرض مي‌دهيم. اين کافي است؟ نه قرض دادن کافي نيست. يک ميليارد هم به فقرا قرض بدهيد کافي نيست.

گفتند: بايد به طرف بگوييم اين خمس است؟ نبايد بگوييد و بايد آبرومندانه باشد. وقتي شما از مرجع تقليدت اجازه گرفتي، آبرومندانه باشد. لازم نيست ديگر به آن آقا بگويي.
مسأله آخر اينکه خيلي‌ها گفتند: اگر اينطور باشد ما نمي‌توانيم جهيزيه تأمين کنيم. همه فقها فرمودند: اگر مرسوم است جهيزيه تهيه شود، شما وقتي جهيزيه تهيه کردي در کل سال، امسال پول داري يخچال براي عروس بخر. پول داري يک پتو بخر، فرش بخر. اين اشکال ندارد و متعلق به خمس نيست. اگر عرف است که اينطور تهيه کنند قطعاً اشکال ندارد.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group