پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام)- حکمت 224
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 03- 02-98

حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، حکمت 224، هفته گذشته اين حکمت را آغاز کرديم و به پايان نرسيد. عرض کرديم اميرالمؤمنين(ع) در اين حکمت نوراني به هفت آموزه تربيتي و اخلاقي اشاره کردند. «بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ‏ تَكُونُ الْهَيْبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ‏ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ‏ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْه‏» به دو مورد بيشتر نرسيديم.

دو مورد که اشاره کرديم يکي «بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ‏ تَكُونُ الْهَيْبَةُ» هيبت انسان، بزرگي و عظمت انسان، شخصيت و وقار انسان با سکوت طولاني هست. آدم‌هايي که خيلي حرف مي‌زنند اين موقعيت و جايگاه را ندارند. حضرت فرمودند: «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ‏ كَثُرَ خَطَؤُه‏» (تحف العقول/ص89) آدم‌هاي پر حرف خطاهايشان هم زياد است. کسي که خطايش زياد شد حيايش کم است. کسي که حيايش کم شد، ورعش کم است و همينطور از اين نمونه بيانات زياد است. بايد کم گفت و گزيده گفت و حساب شده حرف زد.


روايتي را امروز نگاه مي‌کردم ديدم هم شيخ صدوق در أمالي و هم شيخ طوسي و هم در تحف العقول، هرسه بزرگوار اين حديث را نقل کردند از امام صادق(ع) هست. همه ما يکي از نگراني‌هايمان اين است که بعد از مرگ در عالم برزخ چه خواهد شد؟ در آن مراحل چه بلايي سر ما مي‌آورند؟ حتي در روايت اهل‌بيت(ع) گاهي فرمودند: مواظب برزختان باشيد. خيلي مردم دوست دارند بدانند عالم برزخ به چه صورت است؟ از جمله مسائلي که مردم پيگير هستند، عذاب قبر است. امام صادق فرمود: سه گناه باعث عذاب قبر است. جالب است هر سه گناه، گناه زبان است.

يعني اگر نگران عذاب قبر هستيم، سه گناه هست که منشأ آن زبان است. فرمودند: «عَذَابَ‏ الْقَبْرِ مِنَ‏ النَّمِيمَةِ وَ الْغِيبَةِ من [وَ] الْكَذِبِ» (جامع الاخبار/ص147) گاهي آدم غفلت مي‌کند که چه کار مي‌کند. يک تعبيري اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه نامه 53، نامه به مالک اشتر مي‌فرمايند، «لَا تَعْجَلَنَ‏ إِلَى‏ تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ» مواظب باش کسي که سخن‌چيني مي‌کند، زود حرفش را باور نکن. سخن‌چين خائن است ولو قيافه خيرخواه به خود بگيرد! «غاشٌ» يعني خائن، خائن است ولو قيافه خيرخواهي بگيرد.

يکوقتي اين را گفتيم، خدا مرحوم آيت الله العظمي تبريزي را رحمت کند، که گاهي از ما مي‌پرسند شما مثلاً خواستگاري فلان دختر رفتيد، نپسنديديد. حالا ما مي‌خواهيم برويم، اشکالاتي اگر داشته به ما بگوييد که ما بدانيم آن اشکالات به درد ما مي‌خورد يا نه؟ ايشان فرمودند: باسمه تعالي، شما اجازه نداريد تمام اشکالات را با خصوصيات بگوييد. سر بسته بگوييد. يکي از عذاب‌ها سخن‌چيني است. دومين عذاب قبر «کذب» است، دروغ گفتن، سوم غيبت کردن است. اگر نگران هستيم شب اول قبر چه بلايي بر سر ما مي‌آورند، بلايي نيست مگر اينکه خودمان فرستاده باشيم.


يکي از عوامل عذاب قبر را اسراف ذکر کردند. خدا مرحوم احمدي ميانجي را رحمت کند. سي‌دي عالم برزخ ايشان خيلي فوق العاده است. از بس ايشان با اخلاص سخن مي‌گويد. باور کرده هرچيزي را که مي‌گويد. ايشان بحث مفصلي در مورد عذاب قبر دارند از جمله عوامل اسراف است، متأسفانه همه ما به اين مبتلا هستيم.

سي درصد کل کشور چقدر در غذا و نان اسراف مي‌کنند. روايت داريم مي‌گويد: اينها عامل عذاب قبر است. پس کلام اول حضرت اين بود که اگر مي‌خواهيد عزت پيدا کنيد، نجات پيدا کنيد، مواظب کلامتان باشيد. اگر مي‌خواهيد گرفتار عذاب قبر نشويد مواظب کلامتان باشيد. من به زندگي اولياء خدا نگاه کردم، علماء و مراجع چطور به اين مقامات رسيدند؟ آيت الله بهجت چطور بود؟ اين چيزي پيچيده‌اي نيست. اگر بخواهم در سه جمله خلاصه کنم، اينطور است.

1- اهل سکوت بودند و متفکرانه حرف مي‌زدند. 2- مراقب بودند و محاسبه مي‌کردند. 3- اهل خدمت به خلق بودند. اگر عالمان و بزرگان دين به جايي رسيدند رمزش اين سه مورد است. در حالات مرحوم آيت الله غروي اصفهاني هست که از ايشان سؤال کردند: اگر به شما خبر بدهند نيم ساعت ديگر از عمر شما باقي مانده است، چه مي‌کنيد؟ استاد آيت الله خويي و آيت الله بهجت بودند. گفتند: مي‌روم دم در مي‌نشينم ببينم گرفتاري بيچاره‌اي رد نمي‌شود من در اين دقايق آخر گرفتاري او را برطرف کنم! پس مورد اول که حضرت فرمودند: «بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ‏ تَكُونُ الْهَيْبَةُ».


«وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ» اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: آنهايي که اهل تواضع هستند، نعمت بر آنها تمام است. اينها نياز به تمرين دارد. من از امروز ديگر رفتارم را اصلاح مي‌کنم. به اين آساني نيست! اگر مي‌خواهيم نعمت خدا بر ما تمام شود بايد دنبال اين باشيم. حضرت علي(ع) فرمود: «التَّوَاضُعُ‏ زَكَاةُ الشَّرَفِ» (غررالحکم/ص248) تو موقعيتي داري، جايگاه و مقامي داري، زکات هر چيزي مناسب با خودش است و زکات موقعيت و جايگاه، تواضع است.

«التَّوَاضُعُ‏ سُلَّمُ‏ الشَّرَف‏» هنوز به آن جايگاه نرسيدي، مي‌خواهي برسي؟ نردبان عزت، تواضع است. «ثَمَرَةُ التَّوَاضُعِ‏ الْمَحَبَّةُ» ثمره تواضع محبت است. آدم‌هاي متواضع را همه دوست دارند. علاقه دارند و مي‌خواهند نزديک شوند. آدم‌هاي متکبر اينطور نيستند. هي با واسطه و نامه و اينهاست! بدترين مردم کساني هستند که بخاطر شرشان مورد احترام قرار مي‌گيرند. رسول خدا فرمود: «لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ كُلِ‏ دَاعٍ مُدَّعٍ» هرکس ادعا کرد من عالم دين هستم، مبلغ دين هستم، طبيب هستم، به اين نزديک نشويد. معيار عالم دين اين پنج مورد است. در اثر نست و برخاست با او تواضع در زندگي آدم پيش برود. اخلاقي عملي‌شان بايد اثر بگذارد نه گفتارشان. «يَدْعُوكُمْ» نه به زبان، فرمود: به عالمي نزديک شويد که عملاً چنين است.


خدا رحمت کند مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، من تعجب مي‌کنم که مگر مي‌شود آدم به اينجا برسد؟ مرحوم آيت الله العظمي بروجردي در بروجرد بودند، سه عالم و سه مرجع بزرگ حوزه و مرجعيت را اداره مي‌کردند. آيت الله العظمي خوانساري، آيت الله العظمي حجت و مرحوم آيت الله العظمي صدر، اين سه نفر به اين نتيجه رسيدند که يک آقاي ديگر بهتر از ما مي‌تواند حوزه و مرجعيت حوزه و شيعه را اداره کند، تمام موقعيت و مقامشان را دو دستي در طبق اخلاص گذاشتند و تقديم آيت الله العظمي بروجردي کردند و آقاي بروجردي را از قم به بروجرد آوردند و گفتند: ايشان پانزده سال مرجعيت است.

اينها گفتنش آسان است، عجيب اين است که همين آيت الله العظمي خوانساري جلوي جمع به آقاي بروجردي مي‌گويد: شما يادتان هست من در اصفهان پنجاه سال پيش خدمت شما قوانين مي‌خواندم؟ آقاي بروجردي مي‌گويد: من يادم نيست. مي‌گويد: حق داريد يادتان نباشد چون شما شاگرداني مثل من زياد داشتيد، من استادي مثل شما کم داشتم. اينها نياز به تمرين دارد و آسان نيست.
آيت الله العظمي حجت که يکي از مراجع ثلاث است، يکوقتي در خيابان مي‌رفت، مي‌گويند: آيت الله بروجردي مي‌آيد، از نظر سني نزديک به هم بودند و از نظر علمي بعضي قائل بودند که اينها با هم فرقي ندارند، تا مي‌گويند: آيت الله العظمي بروجردي مي‌آيد، آقاي حجت سوار مرکبي بودند، آنچنان به عجله خودشان را از مرکب مي‌اندازند که چند روز مريض مي‌شوند. مبادا آيت الله بروجردي بيايد و من سوار باشم!
شريعتي: آيت الله بهجت که خدا رحمتشان کند، مي‌فرمودند: ما هنوز علما و بزرگان دين خودمان را نشناختيم چه برسد به اهل‌بيت.
حاج آقاي حسيني قمي: در حالات مرحوم آيت الله العظمي حائري مي‌خواندم، چهار جلد کتاب از آيت الله شبيري زنجاني منتشر شده «جرعه‌اي از دريا» بخشي از خاطرات علما هست، البته مفصل است و شايد براي عموم مردم مفيد نباشد. ايشان اين قصه را نقل کرده است. آيت الله العظمي حائري که به ايشان مؤسس حوزه علميه قم مي‌گويند، امام و ديگران از شاگردان ايشان و برکات ايشان بودند. اين حوزه‌اي که هفتاد هشتاد ساله از برکات ايشان است.

ايشان نقل مي‌کنند در خانه خودشان يک دخترخاله‌اي داشتند و جزء عائله ايشان بود، به قدري به اين دختر خاله خدمت مي‌کرد، به خانمش مي‌گويد: مراقب اين مهمان ما باشيد. مهمان چند ساله! من پير شدم اگر توانايي داشتم تا رفتن به سرويس بهداشتي و پر کردن آب در آفتابه کمکش مي‌کردم!
محمد بن مسلم يکي از اصحاب خاص امام صادق (ع) بود. در سند بيش از شش هزار حديث حضور دارد. الآن ما نماز مي‌خوانيم، روزه مي‌گيريم، احکام نماز و روزه و خمس، اينها را اين بندگان خدا به ما رساندند. در حالاتشان هست که موقعيت خوبي داشت و وضع مالي خوبي داشت. همه عوامل براي قيافه گرفتن کافي است. امام صادق به او فرمود: محمد بن مسلم مواظب باش تواضع داشته باشي. يا محمد تواضعت را زياد کند. آمد در کوفه گفت: مي‌خواهم خودم را بشکنم، ديگر قيافه نگيرم. برداشت يک زنبيل خرما، آمد جلوي مسجد جامع کوفه نشست خرما بفروشد. بستگانش آمدند گفتند: آبروي ما را بردي، با اين موقعيت تو بخواهي تمام کوفه را بخري اينقدر وضع مالي‌ات هست که بتواني، آنوقت اينجا داري خرما مي‌فروشي؟ گفت: امام فرمود خودت را بشکن و يک راه خود شکستن همين است. گفتند: يک کار ديگري انجام بده.

گفت: تا دانه آخر اين خرما را نفروشم برنمي‌گردم. اين کار را تمام کرد رفت آسيابي را انتخاب کرد. اينقدر ائمه مواظب اينها بودند، مواظب تواضع زندگي‌شان هم بودند.
گاهي ما حواسمان پرت مي‌شود، چرا اهل تواضع نيستيم؟ براي اينکه خيلي روي خودمان حساب مي‌کنيم. مرحوم مروي نقل مي‌کردند: کسي در آبادان بالاي منبر در سخنراني گفته بود «سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ تَفْقِدُونِي‏» در تاريخ هست هرکس غير از اميرالمؤمنين اين جمله را گفته است، همانجا مچ او را گرفتند. بالاي منبر اين جمله را گفت، يک کسي از پاي منبر گفت: من سؤال دارم. گفت: بفرماييد. گفت: سؤال من خيلي پيچيده نيست.

مدت‌ها فکر مي‌کنم نام مادر حضرت خديجه(س) چيست؟ اين همينطور ماند. مرحوم مروي نقل مي‌کرد که از منبر پايين آمد و ديگر نتوانست در آبادان پا بگذارد. اينکه گاهي قيافه مي‌گيريم فکر مي‌کنيم حالا که مهندس شده، حجت الاسلام شده خبري است! در گذشته به مرحوم کليني صاحب کافي ثقة الاسلام مي‌گفتند. به مرحوم شفتي مي‌گفتند: حجت الاسلام، به علامه حلي، آيت الله مي‌گفتند. حواسمان باشد خودمان را گم نکنيم.
يکي از کتاب‌هايي که خوب است مطالعه کنيم «فوايد الرضويه» حاج شيخ عباس قمي است. شخصيتي داشتيم به نام محيد بهبهاني، به معلم البشر معروف است، علامه ثاني، محقق ثالث، مجدد الدين، يک شخصيت استثنايي است. استاد ميرزاي قمي بود، استاد مرحوم ملا مهدي نراقي بود. استاد صاحب رياض بود.

گفتند: چه کار کردي به اينجا رسيدي؟ گفت: من در زندگي خودم را هيچ حساب نمي‌کردم. در ميان همه تواضع‌ها، يک تواضع را مخصوص اشاره کنم، اميرالمؤمنين در حکمت 406 نهج‌البلاغه فرمود: «مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ‏ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ» وضع مالي‌ات خوب است، پولدار هستي، به فقرا بايد تواضع کني، کاري نکني فقير پيش تو سر خم کند. برادري داري يکي پولدار است و يکي وضع مالي‌اش خوب نيست، تو که وضع مالي‌ات بهتر است، کاري نکني که او پيش تو تواضع کند. حضرت فرمود: «وَ أَحْسَنُ مِنْهُ» بهتر اين است که فقرا به اغنياء نگاه نکنند. «تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ».


يک روايتي از امام رضا(ع) هست که حديث معروفي است. مرحوم شيخ صدوق در خصال و علل دارد و هم شيخ طوسي در امالي دارد. امام رضا(ع) فرمود: «لَا يَتِمُ‏ عَقْلُ‏ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَيْرُ» مسلماني خردش به کمل مي‌رسد که ده ويژگي داشته باشد. امام رضا مي‌گويد: «الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ» مورد دهمي را گفتم که از همه مهمتر است. فرمود: «لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى» (تحف العقول/ص443) هيچکسي را نبيند مگر اينکه بگويد اين از من بهتر است. آقاي محترم هرکسي را ديدي، بد و خوب، فاسق، فاجر، عادل، بگو: او از من بهتر است.

فرمود: «إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ» مردم دو دسته هستند. يک دسته واقعاً از ما بهتر هستند. «رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ» فرمود: اگر اين دسته از آدم‌ها را ديدي «وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ» مي‌بيني اين ظاهر الصلاح نيست، بگو: شايد خيرش در باطنش است. بعضي از ما که مي‌گوييم: اين کيست؟ گاهي همين‌ها يک جوانمردي‌هايي دارند، خوبي‌هايي دارند، همين‌هايي که فکر مي‌کنيم آدم‌هاي خوبي نيستند، ولي ظاهرشان چنين است. پس اگر انسان مي‌خواهد به اين درجه از تواضع برسد، هرکسي را ديد اگر بهتر بود که هيچ،، اگر هم بهتر نيستند شايد خير اينها در باطن است و ما خبر نداريم.


اين هفته قرار گذاشتيم از يکي از نواب خاص و بزرگ حضرت بقية الله ياد کنيم، حسين بن روح نوبختي(ره) و از عظمت اين شخصيت براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي حسيني قمي: اين بزرگواران شخصيت فوق العاده‌اي هستند. هفته گذشته عرض کردم، سفير دوم جناب ابو جعفر حدود پنجاه سال سفير خاص امام زمان بود و رابط حضرت بود. در مورد جناب حسين بن روح نوبختي شش ويژگي اين بزرگوار را بگويم. مدت سفارت اين بزرگوار طولاني بود و 21 سال سفير امام زمان بود. در اين هفتاد سال دوران غيبت که حدود هفتاد سال است، عمده دوران براي سفير دوم جناب ابوجعفر و سفير سوم جناب حسين بن روح است. سفير چهارم دو سال بيشتر نبود. فردا هجدهم شعبان وفات جناب حسين بن روح نوبختي است. سال 326 وفات کردند. مرحوم علامه مجلسي در جلد 51 بحار بيش از بيست و چند صفحه در مورد نواب اربعه مطالب جالبي دارند.

مزار اين بزرگوار در بغداد است. محدث قمي مي‌فرمايد: کساني که به عراق مي‌روند، اگر زيارت سيد الشهداء، اميرمؤمنان، کاظمين، عسکريين نبود و فقط به عراق براي زيارت قبر نواب اربعه مي‌رفتند، ارزش داشت. متأسفانه تنها جايي که نمي‌روند مزار نواب اربعه است. اين بزرگوار پنج سال در زندان بود. به دست خليفه ظالم عباسي بود. شيعه بودن و ارادت به اهل‌بيت آسان نيست. دوم اينکه اهل کتاب بود، کتابي دارد به نام «التأديب» کتاب را نوشته با همه عظمت علمي خودش براي فقهاي قم فرستاده که شما ببينيد و نظر بدهيد. سفير امام زمان است، کتاب نوشته و به قم فرستاده است.

اينها گفتند که اشتباه ندارد و فقط در يک مسأله اصلاح کردند. مسأله سوم مناظرات فراواني داشت. ارادت به امام زمان(عج)، دفاع از امام زمان راهش اين است. کتاب نوشتن و اهل مناظره بودن و تحمل سختي‌ها، مورد چهارم اينکه رازدار بود. بعضي حرف‌ها اسرار اهل‌بيت است.
به جناب ابو سهل نوبختي گفتند: ما همه انتظار داشتيم سفير سوم امام زمان شما باشي. چرا حضرت شما را تعيين نکرد؟ گفت: يک ويژگي جناب ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي داشت که من ندارم. اگر امام زمان زير عبايش پنهان باشد، او را قطعه قطعه کنند، عبا را کنار نمي‌زند و بگويد: من امام زمان را اينجا مخفي کردم! اينقدر رازدار است. من اينطور تحمل ندارم، لذا حضرت او را انتخاب کرد. ويژگي بعدي که شيخ طوسي تعريف کردند، «کان من اعقل الناس عند الموافق و المخالف» خردورز بود. عاقل بود، برنامه‌هاي عاقلانه داشت. گاهي ما اينقدر برنامه‌هايمان روي احساس هست.

اين قصه را آيت الله زنجاني در اين کتاب دارند، نوشتند يکوقتي براي آيت الله ميرزاي شيرازي شب اول ماه رمضان ثابت نمي‌شود. يکي از علماي اهل سنت مي‌گويد: من ماه را ديدم. ايشان مي‌گويد: شما ديدي؟ حکم کنيد فردا اول ماه رمضان است. او که مي‌رود علما سر ميرزا هجوم مي‌آورند. فرمود: خودم از پله‌ها بالا مي‌رفتم ماه را ديدم، خواستم به اسم اين بگذارم يک محبتي برقرار باشد. اين را عقل و خرد و انديشه و فکر مي‌گويند! ويژگي بعدي که ما گاهي از آن غفلت مي‌کنيم، حسين بن روح نوبختي سفير سوم حضرت اهل تقيه بود. آنجايي که بايد تقيه مي‌کرد، تقيه مي‌کرد.

هنر نيست هرجايي هر حرفي را بزنيم و هر کاري را بکنيم. بايد شرايط را سنجيد. امام زمان يک چنين سفيري نياز دارد. امام زمان شيعه خردورز مي‌خواهد، آنجايي که بايد حساب بکند، تقيه بکند، جايي که بايد کتاب بنويسد، بنويسد. جايي که بايد مناظره کند، مناظره کند. جايي که بايد فرياد بزند، بزند. آنجايي که بايد بخاطر فريادش سالهاي زيادي به زندان برود، آنجايي که بايد مخفيانه زندگي کند، مخفي زندگي کند. شيخ طوسي نقل مي‌کند جناب ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي خادمي در خانه داشت، به او خبر دادند که خادم به معاويه لعن کرده است. گفت: به معاويه لعن کرده است؟! اخراجش کنيد از خانه من، ديگر حق ندارد بيايد. اينقدر ملاحظه مي‌کرد. در جايي مصلحت نمي‌دانست اينطور باشد. دوران غيبت صغري بر شيعه خيلي سخت بود. لذا شيخ طوسي مي‌گويد: «اعقل الناس عند المخالف و الموافق»

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group