پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: توجه ويژه امام صادق(ع) به اصحاب و شيعيان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 04- 04-98

حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، چون در آستانه شهادت امام صادق(ع) هستيم، ما بحثي را به اين مناسبت تقديم مي‌کنيم و اينکه از الآن در تدارک مجالس ايام شهادت و سوگواري امام صادق باشيم. حضرت حق بزرگي بر گردن ما دارند. آنچه امروز در مسائل فقهي و تفسيري و کلامي داريم، عمده رواياتي که در اختيار ما هست از امام صادق(ع) هست. امروزه کتاب‌هايي به نام موسوعه تنظيم شده است. حساب کردم از امام مجتبي تا امام عسگري، غير از وجود اميرالمؤمنين(ع) و امام زمان(ع)، جمعاً امروز شصت هزار و هشتصد حديث داريم. از اين شصت هزار حديث، 38 هزار حديث فقط از امام صادق(ع) است و نه هزار حديث از امام باقر(ع) است.

يعني فقط 47 هزار حديث از امام باقر و امام صادق داريم و سيزده هزار حديث از بقيه ائمه(ع) است. به دوران امام هادي و امام عسگري که مي‌رسد فقط پانصد حديث داريم و به خاطر شرايط آن دوره بود. عامه اهل سنت هم مديون روايات امام باقر و امام صادق هستند. خدا مرحوم آيت الله العظمي بروجردي را رحمت کند. يکوقت هدايايي از طرف حاکمان حجاز به اينها داده بودند. هداياي مادي را برمي‌گردانند و فقط قرآن را قبول مي‌کنند.

يک روايت بسيار ناب و زيباي مفصلي از اين امام بزرگوار در منابع عامه در مورد حج بيت الله الحرام که تمام مناسک حج در اين روايت آمده است. بد نيست اشاره کنم که ما در مناسک حج اختلاف زيادي نداريم، چرا چون آنها عمده مناسک حجشان از همين حديث امام باقر و امام صادق(ع) است. عزيزان شرکت کردن در مجالس امام صادق (ع) را فراموش نکنند، مخصوصاً اين سالها که علما و مراجع ما خيلي تأکيد دارند که شهادت امام صادق بسيار با عظمت برگزار شود.


من يک بحث نو به ذهنم رسيد که مطرح کنم، در روايات و کلمات امام صادق(ع) غير از رواياتي که به طور عمومي به همه شيعيان و اصحاب و پيروانشان تذکرات اخلاقي و تربيتي مي‌دادند، روايات فراواني داريم که امام صادق(ع) يک تذکرات تربيتي و اخلاقي به اصحاب خاصشان مي‌دادند و مراقبت‌هاي ويژه‌اي نسبت به بعضي از اصحابشان داشتند.

اگر بخواهند اين بحث را مفصل نگاه کنند، دهها مورد پيدا کردم از رواياتي که امام صادق(ع) به محمد بن مسلم يا زراره يا أبان و اصحاب خاص و عامشان دارند. يعني اين چهار هزار نفر راوي که از امام صادق روايت کردند، حضرت به أبان بن تغلب و زراره چه فرمودند. اين مراقبت ويژه امام صادق از يارانش است.

مبلغ دين اگر بخواهد راه امام صادق را برود، اين کافي نيست که فقط تذکرات عمومي بدهيم. در يک جلسه عمومي، فضايل و مناقب و آموزه‌ها و مسائل اخلاقي و تربيتي کافي نيست. گاهي بايد به خصوص به يک افراد تذکر داد، ائمه اينطور بودند. يعني مي‌ديدند بعضي از اصحابشان يا کار خوبي داشتند، گاهي يک نقطه ضعفي داشتند و نقطه ضعفشان را تذکر مي‌دادند، هردو طرف هست. حديثي که مکرر خوانديم پيامبر خدا، سيره‌شان اين بود «يُحَسِّنُ‏ الْحَسَنَ‏ وَ يُقَوِّيه‏» کار خوبي را مي‌ديدند، تحسين مي‌کردند. نقطه ضعفي مي‌ديدند تذکر مي‌دادند.


امام صادق (ع) نسبت به يارانشان اگر نقطه ضعفي مي‌ديدند تذکر مي‌دادند. گاهي هم کار خوبي بود، تقويت و تشويق مي‌کردند. فصل اول تذکراتي که ائمه(ع) به ياران خاصشان مي‌دادند نسبت به مراقبت فقرا و بيچاره‌ها و گرفتارها و قضاي حاجت مؤمن، من با زحمت انتخاب کردم اين دو سه موردي که مي‌خواهم در اين فصل بگويم. از بس روايت زياد است انتخابش کار سختي هست. حديث اول در کافي مرحوم کليني است، داستان از أبان بن تغلب هست، يکي از اصحاب بسيار ممتاز امام صادق(ع) أبان بن تغلب هست، هم شاگرد امام باقر و امام صادق بود. مي‌گويد: من فقط سي هزار حديث از امام باقر(ع) ياد گرفتم. شاگرد خاص است. شوخي نيست ما همين يک سي هزار تايي مي‌گوييم و رد مي‌شويم.

مي‌گويد: من در محضر امام صادق بودم و طواف خانه خدا را انجام مي‌داديم. در حال طواف يک کسي از بيرون طواف از اصحاب و ياران ما به من اشاره کرد از طواف بيرون بيا، با تو کار دارم. فکر کردم آدم در محضر امام صادق باشد و طواف خانه خدا بکند، طواف در محضر حضرت را رها کند و برود.

توجهي نکردم! بار دوم به همان نقطه رسيدم، دور بعدي امام صادق(ع) آن شخص را ديد که دارد به من اشاره مي‌کند. حضرت به من فرمود: «يَا أَبَانُ‏ إِيَّاكَ‏ يُرِيدُ هَذَا» مگر اين با شما کار ندارد؟ گفتند: چرا. فرمود: اين چه کسي است؟ گفتم: از اصحاب و ياران است. فرمود: چرا نمي‌روي؟ برو ببين چه کار دارد. گفتم: يعني طواف را رها کنم؟ فرمود: بله. امر امام را اطاعت کردم و رفتم. کار اين آقا را انجام دادم. برگشتم دوباره خدمت حضرت به طواف مشغول شدم. گفتم: «أَخْبِرْنِي عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» شما خيلي اهميت مي‌دهي که آدم در هر شرايطي هست کار مؤمن را انجام بدهد، ولو در حال طواف و در محضر ولي خدا.


فرض کنيد حاجيان بيت الله الحرام، يک حاجي بعد از چند سال به حج رفته، اگر اين توفيق را پيدا کند که همدوش امام زمان طواف کند و امام زمان را بشناسد، حالا وسط طواف يک کسي از برادران اشاره کند بيا با تو کار دارم. دل مي‌دهيم بيرون برويم؟ أبان به حضرت گفت: شما خيلي به مؤمن اهميت مي‌دهيد. مگر مؤمن چه حقي بر گردن مؤمن دارد؟ يکي از اصحاب بسيار نزديک امام صادق، أبان بن تغلب است. حضرت فرمود: «يَا أَبَانُ دَعْهُ» چرا اين سؤال را مي‌پرسي؟ گفت: «جُعِلْتُ فِدَاكَ» جانم فداي شما، اگر مي‌شود بگوييد. بار دوم امام فرمود: اين سؤال را نپرس.

يعني من بگويم، تو که نمي‌تواني چنين حقي را ادا کني. براي چه سؤال مي‌کني؟ بار سوم، بار چهارم، پرسيد. يک صحابي خاص حضرت است ولي به قدري حق مؤمن سنگين است که حضرت مي‌گويد: نپرس! حضرت فرمودند: «يَا أَبَانُ تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِكَ» (کافي/ج2/ص172) وقتي برادر ايماني تو گرفتار است، مشکلي دارد و نيازمند است، نيمي از اموالت را به او بدهي. تمام اموال را نصف کن. مي‌گويد: من خيلي تعجب کردم. حضرت متوجه تعجب من شد.

فرمود: اين جمله برايت سنگين بود. از اين بالاتر بگويم. قرآن مي‌گويد: «وَ يُؤْثِرُونَ‏ عَلى‏ أَنْفُسِهِم‏» (حشر/9) مؤمنين ايثار مي‌کنند. «ذَكَرَ الْمُؤْثِرِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ» فرمود: «قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ» اگر نيمي از اموالت را به او بدهي هنوز به درجه ايثارگر نرسيدي. «فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ» ايثار وقتي است که «إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَيْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ» اگر از نيمه ديگر و سهم خودت به او دادي تازه رسيدي به درجه ايثاري که قرآن مي‌گويد. نگاه اهل‌بيت(ع) نگاهي است در رفع گرفتاري مؤمنين و قضاي حاجت ديگران که اصحاب خاص تعجب مي‌کردند. امروز در جامعه ما کسي گرفتاري و مشکل دارد، در مسکن و حقوق و زندگي، نيمي از مالت را به او بدهي. به اينجا رسيديم؟


يکي از اصحاب امام صادق(ع)، محمد بن بشر وَشاء است. خدمت امام صادق آمد و گفت: من به کسي بدهکار هستم. اگر ممکن است با او صحبت کنيد مهلتي به من بدهد، دستم بسته است و بعد از موسم حج بدهي او را مي‌دهم. هزار دينار از من طلب دارد، اگر ممکن است صحبت کنيد مهلتي به من بدهد. حضرت کسي را سرغ او فرستاد، فرمود: مشکل محمد بن وشاء را مي‌داني. گزارش داده که هزار دينار به شما بدهکار است.

فرمود: اين آقا ندارد پول تو را بدهد، در شکم پرستي و شهوتراني خرج نکرده است، از يک عده هم طلبکار است، بخاطر بحران‌هاي مالي نتوانسته پول‌هايش را از ديگران بگيرد. بخاطر مشکلات اقتصادي نتوانسته بدهي شما را بدهد. بدهکار گفت: شما از او بخواهيد به من سه ما مهلت بدهد. امام نگفت به او مهلت بده. فرمود: او را ببخش و از او بگذر! آن شخص پرسيد: فکر مي‌کنم نظر شما اين است که اگر چنين کاري را انجام بدهم «يُقْبَضُ‏ مِنْ حَسَنَاتِهِ فَتُعْطَاهَا» (کافي/ص26) خداوند حسنات اين آقا، عبادت و نمازشب‌هايش را از او مي‌گيرد و به من مي‌دهد.

حضرت فرمود: من چنين چيزي نگفتم! فرمود: «اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَعْدَلُ» خدا کريم‌تر از اين است. «مِنْ أَنْ يَتَقَرَّبَ إِلَيْهِ عَبْدُهُ فَيَقُومَ فِي اللَّيْلَةِ الْقَرَّةِ» يک بنده‌اي در شب سرد زمستان نماز بخواند «أَوْ يَصُومَ فِي الْيَوْمِ الْحَارِّ» در روز گرم تابستان روزه بگيرد، حالا همه اين عبادت‌ها را خدا به تو بدهد بخاطر اينکه از طلبش مي‌گذري؟ «أَوْ يَطُوفَ بِهَذَا الْبَيْتِ ثُمَّ يَسْلُبَهُ ذَلِكَ فَيُعْطَاهُ وَ لَكِنْ لِلَّهِ فَضْل کثير» خدا جبران مي‌کند ولي نه اينکه از عبادات او به تو بدهد. به امام عرض کرد: من او را حلال کردم!


انصافاً الآن فرض کنيد يک بازاري در خانه يک مرجع تقليد، عالم برود و بگويد: به کسي مبلغ سنگيني بدهکار هستم. شما بگوييد: به من مهلت بدهد. اصلاً اين آقايان دسترسي دارند اين کار را انجام دهند؟ حالا بر فرض ورود هم کردند، آقا نگويد: مهلت بدهيد، بگويد: از مبلغ بدهي او بگذر! مرد هست کسي بگويد: باشد مي‌گذرم؟ چقدر پيام‌هاي خوبي در مورد مستأجرين و صاحبخانه‌ها به دست ما رسيد. الحمدلله و خدا را شکر. در قصه مستأجرها بايد چند جلسه صحبت کنيم. بعضي ديگر به دليل سنگيني اجاره بهاء، قادر نيستند. اگر اين روال ادامه پيدا کند، حاشيه‌نشيني و کانکس نشيني در اطراف شهر زياد خواهد شد و چه کسي پاسخگو هست. از بنگاه‌داران و مالکين عزيز خواهش مي‌کنيم که واسطه شوند، کمک کنند و قدري با مستأجرين راه بيايند. هرکسي واسطه در اين کارها هست، به حق امام صادق قسمتان مي‌دهم که زبانتان به نفع مستأجر بگردد.


کسي محضر امام صادق بود، يک کسي از اهل خراسان خدمت امام صادق آمد و گفت: از راه دور آمدم. يک گرفتاري مالي پيدا کردم. الآن تا خراسان فاصله دارم. اگر مي‌شود به من کمکي کنيد. حضرت نشسته بودند، انتظار داشتند، تا کسي اظهار نياز مي‌کند پنج نفر بگويند: اين حرف‌ها چيست؟ ‏ حضرت نگاهي به اين طرف و آن طرف کردند، ديدند هيچکس حرف نمي‌زند. هستند کساني که امروز با يکي دو ميليون گرفتاري‌شان برطرف مي‌شود.

مي‌پرسند: بهترين کار خير چيست؟ مي‌گويم: درست است صدقات خوب است، اما همين قرض الحسنه‌ها، همين که شما پولت را در صندوق مطمئني بگذاري و از اصل پول شما يک وام بدون بهره کم باشد، شيريني اين وام در کامش بماند. حضرت نگاهي کرد و ديد کسي به روي خود نمي‌آورد، ناراحت شد و فرمود: «إِنَّمَا الْمَعْرُوفُ ابْتِدَاءٌ فَأَمَّا مَا أَعْطَيْتَ بَعْدَ مَا سَأَلَ فَإِنَّمَا هُوَ مُكَافَاةٌ لِمَا بَذَلَ‏ لَكَ‏ مِنْ مَاءِ وَجْهِهِ» (بحارالانوار/ج93/ص146) اگر همين الآن هم جواب حاجت او را بدهيد فکر نکنيد کار مهمي کرديد. کار خير آن است که وقتي طرف به زبان نياورده شما بتواني مشکلش را برطرف کني. امروز اگر بعد از اينکه آبرويش را در ميان گذاشت و فروخت، اين پول آبرويش را دادي.


اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «ألسّخاء ما كان‏ إبتداء فإن كان عن مسئلة فحياء و تذمّم» وقتي به شما مي‌گويند: سخاوتمند که خودت بفهمي مشکل بستگانت چيست، چه گرفتاري دارند و حل کني. سخاوت آن است که طرف به زبان نياورد. وقتي طرف سؤال کرد شما حاجتش را برآورده کني، آبرويش را فروخته است.

کسي محضر امام صادق(ع) آمد و از حضرت کمک خواست، امام(ع) فرمودند: بنشين. فرمودند: پولي به او بدهيد تا با طرف روبرو نشده است. گفتند: آقا چرا اين کار را کرديد؟ فرمود: نمي‌خواستم اين حالت نياز و اظهار نياز را در چهره او ببينم. بالاخره وقتي کسي به کسي رو مي‌زند، شما خودت گرفتار نبودي؟ وقتي مي‌گويي: اگر مي‌شود يک وامي به من بده، آن هم در حالت اضطرار است، نذر مي‌کند، توسل مي‌کند، حالا با اين اضطراب آمده نزد شما ايستاده که مي‌شود با من کنار بيايي، يک وامي به ما بدهي. اجاره را بالا نبري. امام فرمود: نخواستم حالت اضطراب را در چهره او ببينم.


در يک داستان ديگر داريم از امام حسين(ع)، کسي به سيدالشهداء نامه داد. حضرت نامه را نخوانده فرمود: هرچه هست درست است و حاجت تو برآورده است. يک کسي گفت: آقا شما نامه را بخوان و بعد بگو حاجت شما برآورده است. فرمود: نمي‌خواستم حالت اضطراب را در او ببينم.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم و انشاءالله با توصيه‌هاي شما و پيام‌هاي مثبت شما در مورد طرح صاحبخانه خوب، اتفاق مبارک بيافتد و بتوانيم با شيريني گره باز کنيم.
حاج آقاي حسيني قمي: اگر بخواهيم از ديگران دستگيري کنيم، راه هست. يک کسي گفته بود: در خانه خودمان وسيله دست دومي که داريم، مي‌خواهيم عوض کنيم، اين وسيله را که مي‌فروشيم مي‌گذاريم براي گره‌گشايي کردن از ديگران. کسي مي‌گفت: گاهي مي‌روم جنسي را بخرم، جنسي که تخفيف مي‌خورد و ارزانتر مي‌خرم، آنچه از پول من باقي مي‌ماند را براي نيازمندان مي‌گذارم.

حاج آقاي حسيني قمي: فصل دومي که عرض مي‌کنم اينکه ائمه(ع) خيلي مواظب بودند. فصل اول گفتيم که ما بايد مراقب گرفتارها باشيم. حضرت فرمودند: اگر مؤمن گرفتاري داشت، وسط طواف جواب او را بدهيد. نقطه مقابل سفارش مي‌کردند تا مي‌توانيد درد دلتان را نزد هرکسي باز نکنيد. مؤمن بايد حرمت خودش را حفظ کند.
داستان اول از شيخ صدوق است، ايشان کتابي دارد به نام «کتاب الاخوان» کسي از اصحاب امام صادق به نام حسن بن راشد، مي‌گويد: حضرت به من فرمود: «يَا حَسَنُ إِذَا نَزَلَتْ‏ بِكَ‏ نَازِلَةٌ» اگر مشکلي برايت پيش آمد، پيش هرکسي ننشين درد دل کن. نزد غير پيروان اهل‌بيت نگو. متأسفانه بعضي عادت کردند هرجا مي‌نشينند درد دل و شکايت مي‌کنند.

يکوقتي مشهد مشرف بودم، چند جلسه رفتم و خسته شدم. رفتم آرايشگاه، تا نشستم اولين بار اين آقا را ديده بودم، حال صحبت نداشتم. اما گفتم الآن مي‌گويد: چقدر بداخلاق هستي. گفتم: حال شما چطور است؟ گفت: بميرم از اين زندگي بهتر است! اين خوب نيست هرجا مي‌نشينيم شکايت کنيم.


حضرت فرمود: به بيگانه نگو، به برادر ايماني خود بگو، «وَ إِمَّا مَعُونَةً بِجَاهٍ» از آبرويش برايت خرج مي‌کند. ما مي‌گوييم: سري که درد نمي‌کند دستمال نمي‌بندند. ائمه مي‌فرمودند: بايد سرتان در گرفتاري ديگران درد بکند. بايد سر درد داشته باشيد، چقدر روايت داريم کسي به شما مراجعه کرد يا خودت کارش را انجام بده، نمي‌تواني از آبرويت خرج کن. « مَا آمَنَ‏ بِاللَّهِ‏ وَ لَا بِرَسُولِهِ‏ وَ لَا بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» امام صادق فرمود: به خدا و رسول و ولايت ما ايمان ندارد، کسي که اگر برادر ايماني او گرفتاري‌اش را مطرح کرد، يا خودت يا از آبرويت خرج کن. «أَوْ دَعْوَةً فَتُسْتَجَابُ أَوْ مَشُورَةً بِرَأْيٍ» اگر نتواند يک دعا در حقت مي‌کند، يک مشورت به تو مي‌دهد و همفکري مي‌کند. مؤمن بي تفاوت نيست. تو هم نزد هرکسي نرو مگر کسي که اهلش باشد.


داستان دوم از امام صادق(ع) است که کسي به حضرت مراجعه کرد، مفضل بن قيس، از اصحاب امام صادق است، مي‌گويد: خدمت حضرت رفتم شکايت کردم، گفتم: براي ما دعا کنيد. حضرت گفتند: يک مبلغ قابل توجهي به او بدهيد. گفتم: منظورم پول نبود و فقط خواستم در حق من دعا کنيد. حضرت فرمودند: من دعا هم مي‌کنم. هرجا ننشين سفره دلت را باز کن، خودت را کوچک و ذليل مي‌کني. در مستدرک الوسايل بابي داريم که کراهت دارد آدم فقرش را جايي اظهار کند مگر به مؤمنين و خواص. موارد متعددي داريم يکي در من لا يحضر شيخ صدوق است و يکي در تفسير عياشي است.

يکي از اصحاب امام صادق مي‌گويد: خدمت حضرت بودم. ما پنج تا ابوبصير داريم، يکي دو مورد هستند که در تمام روايات گفتند: مورد وثوق و اعتماد است. يکي از امام صادق(ع) سؤال کرد و گفت: فلاني صد هزار درهم دارد، اما مي‌گويد: امسال مي‌روم، سال ديگر مي‌روم. نرفت تا از دنيا رفت. کسي که واجب الحج بود و نرفت، نشنيدي قرآن مي‌گويد: «وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُ‏ سَبِيلًا» (اسراء/72) از آثار کسي که حج واجبش را ترک کند، فرداي قيامت کور محشور مي‌شود.


يادمان باشد در مسائل ديني دخالت نکنيم، خيلي هستند مي‌دانند مستطيع هستند، مي‌گويند: ما گرفتاري داريم. ما احکام را مي‌دانيم. درست هست پول داريم ولي گرفتاري داريم. به يک استاد دانشگاهي گفتم: امسال حج مي‌روي. گفت: امسال فصل خوبي است ولي اگر بخواهم بروم بايد دو روز مرخصي بگيرم. مرحوم کليني و مرحوم شيخ صدوق نقل کردند. اسحاق بن عمار از اصحاب خوب امام صادق است، به امام گفت: «إِنَّ رَجُلًا اسْتَشَارَنِي‏ فِي الْحَجِّ» (کافي/ج4/ص271) يک کسي با ما مشورت کرد آقا به نظرت من واجب الحج هستم يا نه؟ گفتم: نمي‌خواهد بروي. تو حال نداري! چرا در همه مسائل اظهار نظر مي‌کنيم، در مسائل علمي، فقهي و غيره اظهار نظر مي‌کنيم. اين درست نيست. حضرت به او فرمود: «مَا أَخْلَقَكَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً قَالَ فَمَرِضْتُ سَنَةً» حق توست که يکسال بيمار شوي. خودش مي‌گويد: يک سال تمام بيمار شدم براي اينکه يک مسأله را بي‌خود پاسخ دادم. از بانوان بزرگوار تقاضا مي‌کنم در اظهار نظرهايشان دقت کنند.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group