برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهجالبلاغه اميرالمؤمنين (خطبه83)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 19- 12-98
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خدا را سپاسگزاريم که در ايام ولادت اميرالمؤمنين مهمان سفرهي نهجالبلاغه هستيم.
حاج آقاي حسيني قمي: «و هي من الخطب العجيبة» سيد رضي در خطبه 83 نهجالبلاغه ميفرمود: از خطبههاي عجيب اميرالمؤمنين است. به اين خطبه درخشان ميگويند. ما حتي قطرهاي از عظمت کلام اميرالمؤمنين را نميتوانيم بازگو کنيم در شرح اين خطبه نوراني، در پايان اين خطبه سيد رضي مينويسند، وقتي اميرالمؤمنين اين خطبه را خواندند، بدنها به لرزه درآمد، اشکها جاري شد و دلها ترسان، خطبهي بسيار با عظمتي است.
ميشود به دوازده فصل اين خطبه را تقسيم کرد. اميرالمؤمنين تشييع جنازهاي رفته بودند، در آداب تشييع جنازه هست که يک غم و حزني بر حضرت غلبه پيدا ميکرد و حديث نفس ميکردند و با کسي سخن نميگفتند. در عروة الوثقي سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي نوشتند: يکي از آداب تشييع جنازه اين است که شما سلام نکنيد. چقدر اسلام به سلام سفارش کرده است. اينجا نبايد سلام کني، چرا؟ براي اينکه حواسش به خودش باشد. تشييع جنازه است بگذار در فکر قبر و قيامت باشد. سلام با همه فضيلتي که دارد، يکي از استثنناها که سلام نکنيد در تشييع جنازه است. پيامبر خدا هم همينطور تشييع جنازه ميرفتند.
اميرالمؤمنين در تشييع جنازهاي بودند يک کسي ميخنديد، آقا ناراحت شدند و فرمودند: تو فکر ميکني مرگ قط براي همين آقا نوشته شده و سراغ ما نميآيد؟ چرا ميخندي؟ تشييع جايي براي تدبر و عبرت گرفتن است. حضرت تشييع جنازهاي بودند، بازماندگان شيون و ناله ميکردند، اميرالمؤمنين فرمود: والله، اگر آنچه ميت اينها ميبيند، اگر آنها او را ميديدند ديگر براي او گريه نميکردند و براي خودشان گريه ميکردند. اگر ميدانستيد الآن به اين ميت چه چيزي نشان ميدهند بر او گريه نميکرديد. بعد حضرت فرمود: مرگ به سراغ تک تک شما خواهد آمد، وقتي حضرت اين جمله را فرمودند، جو آماده شد براي خطبه اميرالمؤمنين و سخنان اميرالمؤمنين، حضرت اين خطبه را خواندند. خطبهي غراء را حضرت در اين فضا خواندند.
«بسم الله الرحمن الرحيم، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِحَوْلِهِ وَ دَنَا بِطَوْلِهِ مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً» حضرت حمد خدا را ياد ما ميدهند. هيچ کدام از اين حمدها تکراري نيست. حمد خدايي را که علو و برتري دارد با قدرت خودش، تمام قدرتها در اختيار پروردگار است و ما هيچ قدرتي نداريم. هيچ قوه و نيرويي نداريم.
آن خدايي که علي اعلا است بخاطر قدرتي که دارد. همين خدايي که «علا بحوله» است، «و دنا بطوله» چون به بندگانش لطف و عنايت دارد، نزديک به بندگانش است. همان خدايي که علي اعلاء به خاطر حول و قوه و قدرتي که دارد اما «اني قريبٌ»، «قريبٌ من المحسنين»، «قريب من المتقين». ابن ابي الحديد يک شعري دارد از يکي از شعراي نامي، ميگويد: «دنوت تواضعا و علوت قدرا» بخاطر عظمت تو علي اعلاء هستي. علي اعلاء، علوت قدرا، از نظر قدرت در اوج هستي، ولي «دنوت تواضعا» از باب مهر و لطف و کرم و تواضعي که به ما داري، «دنوت تواضعي» اين غير از قدرتهاي دنيايي است.
قدرتهاي دنيايي کسي بالا ميرود ديگر نميشود ديد و صدايش کرد. بندگان من از من سؤال کردند خدا کجاست؟ به آنها بگو، «اني قريبٌ»، «اقرب الي من حبل الوريد».
خدا رحمت کند مرحوم آيت الله العظمي فاضل(ره) ميفرمودند: يکوقتي فکر ميکردم چرا در نماز بايد بگوييم: بحول الله و قوته اقوم و اقعد؟ قيام و نشستن من به حول و قوه الهي است. از نيم متر زمين ميخواهيم بلند شويم. اين ذکر چرا اينجا آمده است؟ بعد که ناتوان شدم و ضعف و کهولت سن پيدا کردم، ديدم آدم از زمين هم ميخواهد بلند شود، همان حول و قوه الهي نباشد، چه ضعيف و چه توانا، نميتوانيم بلند شويم. همه قدرتها به دست خداست.
هرچه داريم از خداست. اگر باور کنيم خدا «مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ» هرچه هست براي خداست، دادنش در راه خدا سخت و مشکل نيست. اگر باور کنيم امانتدار هستيم، دادنش در راه خدا سخت نيست. شما به يک جوان بيکار ميگويي: شما بيکار هستي، چرا؟ من سرمايه به تو ميدهم. با چقدر ميتواند يک شغل مناسب به پا کني؟ صد ميليون ميدهم برو سرمايهگذاري کن. مال خودت به تو بخشيدم، نميخواهم! ديگر مرا نميبيني! فقط يک لطفي کن، آخر سال نگاه کن، صد ميليون سرمايهگذاري کردي، يک درآمدي داري، هرچقدر توانستي هزينه کن، خانه و ماشين بخر، هروسي، جهيزيه، يادت باشد اگر چيزي اضافه آمد يک پنجم، بيست درصد آن را به عدهاي از گرفتارها بده.
اگر اين جوان بيست درصد را ندهد ما ميگوييم: خيلي بي انصاف و نمک نشناس هستي! اگر باور کنيم «مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ» همه سرمايههاي ما براي خداست، آنوقت وقتي ميگويد: خمس مالت را بده، سختمان نيست. وقتي ميگويد: زکات مالت را بده سخت نيست. نگاه اميرالمؤمنين در اين خطبهها اين است که باورها اصلاح شود. هرچه داري از خداست و هيچي براي خودت نيست. يک مقدار حافظه را بگيرد، هيچ کاري نميتواني بکني.
آيت الله العظمي غروي اصفهاني سه روز درسش را تکرار کرد، سه روز درس تکرار ميداد. آيت الله بهجت شاگرد ايشان بود. آيت الله ميلاني و آيت الله العظمي خويي شاگرد ايشان بود. مرحوم آيت الله شيخ علي محمد نجفي بروجردي شاگردان ايشان بودند، روز سوم آيت الله بهجت اشاره ميکند به آيت الله شيخ محمد علي نجفي بروجردي که به استاد بگو سه روز است تکراري ميگويي. ميگويد: ميدانم ولي سه روز است هيچي يادم نميآيد.
خدا خواست به من بگويد: حافظهات براي من است از تو بگيريم، چيزي نداري. ما باور نداريم، غافل هستيم، سلامتي و قدرت براي خودم است، کسب و تجارت براي خودم است. زکات و خمس يعني چه؟ يک لحظه نظرش را برگرداند صفر هستيم. هر فضلي که رسيده، غنايم و سود، کسب و کار و تجارت و درآمد، «وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ» خداوند همه مصيبتها را برطرف ميکند. کاشف الکرب خداست. «أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ» کرم پي در پي، کرم خدا هر لحظه شامل حال ما ميشود.
«وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ» نعمتهايي که دائماً ميآيد. قرآن ميفرمايد: «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ» (لقمان/20) يک مشکلي که در زندگي ما پيش ميآيد، يک ويروس که پيدا ميشود، نعمتهاي خدا را يادمان ميرود. «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ، وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» (ابراهيم/32 و33) ده مورد از نعمتها را که ميشمرد، «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهيم/34) وقتي ده نعمت را ميشمارد از ما گلايه ميکند «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» انسان ناسپاس است و ظلم ميکند.
روايتي ذيل اين آيهاي که خواندم ديدم، اميرالمؤمنين فرمود: «اسبغ عليکم» ظاهر و باطنش چيست؟ حديث در مجمع البيان مرحوم طبرسي است. پيامبر خدا فرمود: نعمتهاي ظاهر سه چيز است. 1- اسلام ومسلماني 2- اين آفرينش مرتب و موزون و بدون مشکل تو 3- روزي خور پروردگار هستي. از آن بالاتر نعمتهاي باطني است. امام سجاد در حالاتشان هست که وقتي به حضرت خبر ميدادند خداوند به شما فرزندي عنايت کرد، نميپرسيدند پسر است يا دختر،م ميفرمودند: سالم است؟ «وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَمَا سَتَرَهُ عَلَيْكَ مِنْ مَسَاوِئِ عَمَلِكَ» خدا آبرويت را حفظ کرده و ستار العيوب است.
خدا ميگويد: من سه نعمت به مؤمن دادم که مؤمن شايسته اين نعمتها نبود. 1- «صلاة المؤمنين عليه بعد انقطاع عمله» آبرويش را حفظ کردم و آبرومند از دنيا رفته است. وقتي آبرومند از دنيا ميرود، مؤمنين برايش درود ميفرستند. پيامبر فرمود: اگر خدا پردهها را کنار ميزد زير جنازه هم نميرفتيد. زير تابوت هم نميرفتيد. 2- «و جعلت له ثلث ماله يكفّر به عن خطاياه» مرد و تمام شد، ثلث مالش را در اختيارش قرار دادم که جبران خطايايش را بکند.
اگر بنده نماز و روزه قضا بر گردنم باشد، وصيت کنم فرزندان من مکلف هستند انجام بدهند، اگر وصيت نکنم ولو فرزندان من بدانند، فتواي مشهور فقها اين است که وظيفهاي بر فرزندان من نيست. اگر نماز و روزه قضايم را نوشتم، وظيفه وارث من است. اگر ننوشتم ولو بچههاي من اطلاع دارند که روزه و نماز بر گردن من هست، مشهور فقها ميگويند: فرزند وظيفه ندارد. يک زماني وارثان من به ارث من نياز دارند و گرفتار هستند. يکوقت نياز ندارند، اگر نياز ندارند ثلث مال را وصيت کن. اطرافمان زياد ميبينيم که ثروت طرف را نميتوانستند جمع کنند، هيچ وصيتي براي ثلث مالش نکرده است
3- «و الثّالثة سترت مساوئ عمله» عيوبش را پوشاندم، «و لم أفضحه بشيء منه» رسوايش نکردم «و لو أبديتها عليه، لنبذه أهله فمن سواهم» اگر رسوايش ميکردم اهل او حاضر نبودند تحويلش بگيرند. پس اميرالمؤمنين فرمود: خدا نعمت ظاهري و باطني به شما داد. نعمت ظاهري چيست؟ اسلام، سلامتي و روزي. حضرت فرمود: «وَ أَزْلٍ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ» کرم پي در پي خدا، نعمتهايي که بر ما فراوان دارد. «وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً» ايمان ميآورم به خداوندي که اول از ظاهر است. «وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً» از خدا طلب هدايت ميکنم. «وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً» از کسي که بتواند، خدايي که پيروز و قدرتمند است. «وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً» به خدا توکل ميکنم، خدايي که مهمات و مشکلات ما کفايت ميکند.
در سوره مبارکه مزمل يک آيه هست، قرآن ميفرمايد: «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» (مزمل/9) شرق و غرب عالم براي خداست، من وکالت شما را ميپذيرم. در مسائل حقوقي اينهايي که دنبال وکيل هستند، وکيلي ميخواهند که قوي باشد، خوب دفاع کند و ضعيف نباشد. يک حديث در مورد توکل ديدم در معاني الاخبار شيخ صدوق است. شيخ صدوق را شيخ المحدثين ميگويند، حدود 1100 سال پيش زندگي ميکرد.
جبرئيل نزد رسول خدا آمد و گفت: خداوند مرا فرستاده، هديهاي به تو بدهم. به احدي قبلاً چنين هديهاي داده نشده است. اين هديه چيست؟ صبر و بهتر از صبر، بهتر از صبر، رضا است. جبرئيل بهتر از رضا چيست؟ زهد، بهتر از زهد چيست؟ اخلاص، بهتر از اخلاص چيست؟ يقين. جبرئيل گفت: بهتر از يقين هم هست. فرمود: چه؟ فرمود: نردبان تمام اين پنج فضيلت اخلاقي توکل است. به صبر ميخواهي برسي توکل کن، به رضا و زهد و اخلاص و يقين ميخواهي برسي، توکل کن. اين روزها خيلي ميگويند: ويروس اضطراب صد پله از کرونا قويتر است. نردبان صبر و رضا و اخلاص، يقين، توکل است.
پيامبر سؤال کرد: تعريف توکل چيست؟ فرمود: «الْعِلْمُ بِأَنَ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ» مردم نميتوانند به تو ضرر و سودي برسانند. «وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ» مردم نميتوانند چيزي به تو بدهند اگر خدا نخواهد. اگر خدا بخواهد مردم نميتوانند مانع شوند. «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ» نوشتههاي مرحوم آيت الله حق شناس را مطالعه کنند، چند کتاب از ايشان منتشر شده است. ايشان مرد استثنايي بود. شاگرد امام و شاگرد آيت الله العظمي بروجردي بود.
مردم همگي مجنون، در بي ثمري چون بيد *** مجنونتر از آنها من، کاز بيد ثمر خواهم
اميدت به خدا باشد، توکل به خدا باشد. فکر نکن کي ميتواند آزاري به تو برساند. نترسيد و نگران نباشيد. «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها» (انعام/59) آرامش داشته باشيد و نگران نباشيد. نردبان صبر، رضا، زهد، اخلاص، يقين، توکل است. توکل اين است که باور کنيم مردم نميتوانند ضرري بزنند. تمام عالم جمع شوند ضرر بزنند، خدا نخواهد نميشود. آن کسي که خير ميرساند خداست.
چشم ما دنبال دست مردم نباشد. وقتي انسان به اين درجه رسيد، «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ» فقط براي خدا کار ميکند. «وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ» به کسي غير از خدا اميد ندارد، «وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ» فقط به خدا اميد و توکل دارد. ايشان شعري دارد:
گر گزندت ز خلق رسد، نرنج *** که نه راحت رسد ز خلق نه رنج
از خدا دان خلاف دشمن و دوست *** که دل هردو در تصرف اوست
«أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ» خداوند پيامبر را مبعوث کرد، که حجت بر مردم باشد. «وَ تَقْدِيمِ نُذُرِه» پيامبر بشير و نذير است. پيامبران آمدند انذار الهي کنند. حالا تازه اين مقدمه خطبه اميرالمؤمنين است. «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ» به شما سفارش ميکنم تقواي الهي،
«الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ» آن خدايي که مثالهاي فراواني براي هدايت شما بيان کرده است. خدايي که اجل شما را معين کرده است. خدايي که لباسهاي زيبا بر تن شما کرد. معاش شما را عطا کرد، «وَ أَحَاطَ بِكُمُ الْإِحْصَاءَ» خدايي که به عمر و زندگي شما احصاء دارد، «وَ أَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَاءَ» پاداش را براي شما رصد کرده است.
يک کسي محضر امام صادق(ع) آمد و گفت: يک آيهاي خواندم و تفسيرش را نميدانم. قرآن ميفرمايد: «فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ» پيامبر عجله نداشته باش، «إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» (مريم/84) عجله به نابودي دشمناني که تو را اذيت ميکنند، نداشته باش. ما شماره اينها را داريم، حساب عمر اينها را داريم.
امام صادق گفت: خدا حساب عمر ما را چطور دارد؟ امام صادق فرمود: اهلبيت از طرف ميپرسيدند: تو چه فکر ميکني؟ حضرت به عبدالاعلي فرمود: تو چه فکر ميکني؟ خدا حساب عمر ما را دارد. ميداند ما چقدر ديگر عمر ميکنيم. خدا ميداند ما چند روز ديگر زنده هستيم. امام صادق فرمود: پدر و مادرها اينطور حساب ميکنند، بچه ما يک ساله شد، 365 روز براي ما بندگان است. فرمود: خدا تعداد نفسهاي بندهاش را دارد. ايمان ما ضعيف است.
خدا ميداند من که اينجا نشستم شايد سه نفس ديگر سهم من از دنياست. اينقدر نگران و مضطرب نباشم. خداوند نعمتهاي فراواني به شما داد. «وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ، وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ» خداوند بخششهاي گسترده به شما داد. در قرآن هست که اگر خدا حجت نميفرستاد، مردم ميگفتند: چرا ما را عقاب کردي، ما دليل نداشتيم. راهنما نداشتيم، «فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ» در دنايي که همه امتحان است، «وَ دَارِ عِبْرَةٍ» دنيا مايه عبرت است. «أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا» داريد امتحان و حساب ميشويد.
يک جمله از پايان خطبه که مربوط به بخش اول است را ميخوانم، «عِبَادَ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا أُمْهِلُوا طَوِيلًا وَ مُنِحُوا جَمِيلًا» بندگان خدا، کجا هستند آنهايي که خدا به آنها عمر داد و از اين عمرشان استفاده کردند، خدا به آنها مهلت داد اما از فرصت دنيا استفاده نکردند. در روايتي داريم بعضي انسانها هستند با سه چيز ميشود سر به زير باشند. يکي بيمار است، يکي مرگ است.
در بيماري تازه قدر عافيت ميدانيم. حضرت ميگويد: خدا به آنها سلامتي داد يادشان رفت. خدا خيلي به آنها مهلت داد، خيلي خدا به آنها نعمت داد و از عذاب اليم بر حذر داشت. «وَ حُذِّرُوا أَلِيماً وَ وُعِدُوا جَسِيماً احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ وَ الْعُيُوبَ الْمُسْخِطَةَ» از گناهاني که شما را به هلاکت مياندازد فاصله بگيريد. «أُولِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْعَافِيَةِ وَ الْمَتَاعِ» خدا به شما چشم داد، بينايي و سلامت داد، «هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلَاصٍ أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلَاذٍ أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ» فکر ميکنيد راه فرار هست و عمر شما جاودانه هست؟ خدا به شما عمر و فرصت داده، پاداش و وعيد داده، راه فرار نيست.
از فرصت استفاده کنيد. «أَمْ لَا فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِكُمْ مِنَ الْأَرْضِ» چقدر ملک در دنيا و خانه و زمين داري. وقتي مردي بهرهات از زمين چقدر است؟ «ذَاتِ الطُّوْلِ وَ الْعَرْضِ» اين طول و عرض که زمين دارد، بهره تو چقدر است؟ «قِيدُ قَدِّهِ مُنْعَفِراً] مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ» اندازه قد خودت ميبري. امروز با مستأجرت کنار ميآيي، زمين کشاورزي داري ميدهي ديگري بهره ببرد، بهره ما از زمين اندازه قد ماست. چطور در قبر ميخوابيم؟ «مُنْعَفِراً] مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ» به پهلو، «الْآنَ عِبَادَ اللَّهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ» تا ريسمان را به گردن شما نيانداختند، «وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ» روح شما آزاد است، حضرت تذکر ميدهند که به درستي از باقي عمر استفاده کنيم.