برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آشنايي با فضايل و جايگاه حضرت خديجه کبري (سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 15- 02- 99
بسم الله الرحمن الرحيم،
در مورد شخصيتي سخن ميگوييم که مادر دوازده امام است. هم اميرالمؤمنين، هم فرزندان عزيزشان، اگرچه مادر اميرمؤمنان فاطمه بنت اسد(س) بود ولي اين نهجالبلاغه اميرمؤمنان هست. حضرت ميفرمايد: من در خانه رسول خدا بزرگ شدم. «وَ كَانَ يَمْضَغُ الشَّيْءَ ثُمَّ يُلْقِمُنِيهِ» يک طفل چند ماههاي بودم در خانه پيامبر خدا، در اين سالها خديجه کبري براي اميرمؤمنان مادي ميکرد. اين بانوي بزرگوار مادر دوازده امام و سيزده معصوم است.
ما هرچه در عظمت اين بانوي بزرگوار بگوييم کم هست. شايد اين سخن کافي باشد که در منابع تاريخي آمده وقتي اين بانوي بزرگوار از دنيا رفتند، وفات اين بانو با فاصله کمي از وفات حضرت ابوطالب بود، بعضي نقلها هست سه روز فاصله بود. شيخ مفيد ميفرمايد: هفتم ماه رمضان وفات حضرت ابوطالب(س) است. لذا پيامبر خدا وقتي اين دو عزيز را از دست دادند، خانه نشين شدند.
کمتر از خانه بيرون ميرفتند. ظلمهاي مشرکين با رفتن اين دو بزرگوار بيشتر شد. آيت الله العظمي صافي نوشتند: شما يک نفر را پيدا کنيد در تاريخ اسلام که مدت خدمتش به پيامبر خدا بيش از حضرت ابوطالب باشد. بالاي چهل سال حضرت ابوطالب در خدمت خاتم الانبياء بود و وقتي از دنيا ميروند با سه روز فاصله، پيامبر خدا آن سال را سال غم و اندوه مينامند. عام الحزن نام ميگذارند. من تصميم دارم آموزههاي ديني زندگي اين بانوي بزرگوار را بگويم که در زندگي ما کاربرد دارد.
مورد اول؛ نقديم تمام ثروت و دارايي خود در راه اسلام؛ اين کار سادهاي نيست. شيخ طوسي در امالي نقل کرده از پيامبر خدا، رسول خدا فرمود: «مَا نَفَعَنِي مَالُ قَطُّ» هيچ مالي براي من سود نداشت به اندازهاي که مال حضرت خديجه به درد من خورد. حضرت با اموال خديجه کبري(س) چه ميکرد؟ پنج مورد را نام ميبرد.
رسول خدا نام بردند. «وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَفُكُّ مِنْ مَالِهَا الْغَارِمَ» يعني بدهکار بودند و زير دين بدهي مانده بودند و آبرويشان در خطر بود. اموال خديجه کبري هزينه اولش دادن بدهي بيچارهها، «وَ الْعَانِيَ وَ يَحْمِلُ الْكَلَّ» کَلَّ يعني آدمهاي ناتوان، کسي که کسي را ندارد و تنهاست. «وَ يُعْطِي فِي النَّائِبَةِ» کسي که مصيبت ديده بود و گرفتاري داشت. «وَ يُرْفِدُ فُقَرَاءَ أَصْحَابِهِ» اصحاب پيامبر که فقير و نيازمند بودند، حضرت به اين فقرا ميدادند، «إِذْ كَانَ بِمَكَّةَ، وَ يَحْمِلُ مَنْ أَرَادَ مِنْهُمُ الْهِجْرَةَ» هرکس ميخواهد از مکه به مدينه هجرت کند. مسلمانها در مکه در سختي بودند.
بايد هجرت ميکردند و به مدينه ميرفتند. رفتن به مدينه هزينه داشت مخصوصاً که کفار قريش نميگذاشتند اينها اموالشان را همراه خود ببرند. بيش از همه ثروت داشت. اين پنج مصرف، مصرف اموال حضرت خديجه کبري بود. به بدهکارها ميدادند، آزادي اسيرها بود، آنهايي که بيکس بودند، کساني که قصد هجرت داشتند. مال از اين با برکتتر سراغ داريد؟ مال و اموال ما چه ميشود؟ پيامبر خدا گوسفندي را قرباني و بين نيازمندان تقسيم کردند. يک بخش کمي را براي خود گذاشتند. يک کسي فرمود: همه رفت! حضرت فرمود: نه، همه ماند. «ما عندکم ينفد و ما عند الله باق».
يکي از زيباييهاي کار اين بانوي بزرگوار اين بود که در دوراني که بالاترين درآمدها و سودها از ربا بود، اين بانوي بزرگوار با ربا اموالش را زياد نکرده است. قرآن کريم ميفرمايد: در عصر جاهليت رباي چند لايه ميگرفتند. «أَضْعافاً مُضاعَفَة» به يکي قرض ميدادند و چند برابرش را ميگرفتند. مثلاً يک ميليون قرض ميداد ميگفت: تا سال بعد با دويست هزار تومان سود بايد بدهي. سال بعد طرف ميگفت: نميتوانم. ندارم بدهم! ميگفت: اگر نداري، باشد سال بعد دويست هزار تومان ديگر بايد ربا بدهي. آيه نازل شد «لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً» (آلعمران/130) چند برابر نخوريد.
کار جاهليت اينطور بود. ميگفت: من پول ميدهم بايد پول بياوريد. در دوراني که اساس کارها با ربا خواري بود، اين بانوي بزرگوار با تجارت کار کرده است. براي آزاد کردن اسير و بدهکارها و بي کسها و مصيبت زدهها، اموال حضرت صرف ميشد.در علل الشرايع شيخ صدوق و معاني الاخبار آمده در تفسير اين آيه شريفه، «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى، وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى» (ضحي/6-8) يک بانويي تمام ثوت حلال خودش را از تجارت در اختيار پيامبر ميگذارد و گرفتارها گرفتاريشان برطرف ميشود. چرا اين کار را کرد؟ چرا اينطور در راه خدا ميداد؟ باور داشت، باور به مبدأ و معاد داشت.
در مجلس آيت الله العظمي بروجردي، سخنران در عظمت اين بزرگوار گفته بود: اين آقا کسي بود که معاد را باور داشت، ما در عظمت حضرت خديجه بخواهيم بگوييم، بايد بگوييم: معاد را باور داشتند. مشکل ما ضعف اعتقادي ماست. ما دست خالي ميرويم و اگر دست خالي برويم، ديگر نميتوانيم کاري بکنيم. حضرت خديجه هرکاري کرده اينجا بوده است. حضرت آيت الله طباطبايي ميفرمايد: فرداي قيامت کساني که نتوانستند وارد بهشت شوند، چهار جور التماس ميکنند.
التماس اول سوره اعراف آيه 50 است، «وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ» بهشت و جهنم همديگر را ميبينند. يک ذره آب به ما بدهيد. آن چيزهايي که خدا به شما داده است، کسي که در آتش است نميتواند از اين نعمتها استفاده کند. از اهل بهشت نا اميد ميشود.
سراغ نگهبانهاي جهنم ميروند، آيه 49 سوره غافر «وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ» شما از خدا بخواهيد، خدايا يک روز به ما تخفيف بده. آنها ميگويند: راهي ندارد و نا اميد ميشوند. «وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ» (زخرف/77) از نگهبانهاي جهنم که نا اميد ميشوند سراغ خازن جهنم ميروند. بگو خدا مرگ ما را برساند و خلاص شويم. اينجا جاودانه هستيد و جاي رفتن نيست.
مرحوم علامه ميفرمايد: به خدا التماس ميکنند «وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ» خدايا تو ما را از اينجا بيرون بياور، قول ميدهيم کاري کنيم غير از کاري که تا حالا ميکرديم. جواب ميآيد «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ» به اندازهاي که بفهميد در دنيا عمر نکرديد؟ «وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ» (فاطر/ 37) آدم به جايي ميرسد که بايد به در و ديوار بزند. اگر از فرصت دنيا استفاده نکرديم بايد به در و ديوار التماس کنيم. شما فرصت داشتي، ميتوانستي استفاده کني.
الآن از اين فرصت استفاده کنيم. از ماه ضيافت الله چه فرصتي بالاتر هست؟ حضرت خديجه بانويي بود که نامش در تاريخ باقي ماند. نه فقط بخاطر فضايلي که خدا به او داد، پيامبر خدا همسران متعددي داشتند، همه مثل حضرت خديجه بودند؟ نه، اين بخاطر ايثار ايشان بود. زنان بسياري هستند که نامشان در تاريخ باقي مانده است. مشهد آن حرم نوراني، کنارش مسجد گوهرشاد، يک بانو که آثار فراواني از ايشان به جا مانده است.
وقتي اين مسجد تمام ميشود، اين خانم خدمتکاري دارد به اسم پريزاد، ميگويد: خانم شما مسجد ساختي، خدا قبول کند. از اين مصالح اضافي به من ميدهي کاري کنم؟ مدرسه پريزاد درست راست مسجد است، در تاريخش نوشته اين زن خدمتگزار و خادمه خانم گوهرشاد بوده است. تا هفتصد سال اين مسجد و مدرسه مانده است. خانمها در اين قضيه خيلي ميتوانند تلاش کنند. خانمي ارثي به او رسيده، بانک گذاشته و سود ميگيرد. الآن وقتش است.
روايتي از امام صادق هست که فرمود: «مَنْ أَطْعَمَ مُسْلِماً حَتَّى يُشْبِعَهُ لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ» احدي نميداند که «مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْآخِرَةِ لَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ» هيچ فرشته مقربي نميداند خدا چه اجر و پاداشي قيامت به اين خانم ميدهد. روايت دوم که بشارت و انذار است. در علل الشرايع شيخ صدوق از امام صادق هست، فرمودند: يکي از اخيار را در قبر مينشانند، ميگويند: ميخواهيم صد تازيانه بزنيم.
ميگويد: طاقت ندارم! تخفيف بدهيد. ميگويند: پنجاه تا، ميگويد: من طاقت پنجاه ضربه دارم؟ ميگويند: ده تا، ميگويد: من طاقت ده تا تازيانه دارم؟ ميگويند: يکي، به يکي راضي ميشود. جرمش چه بود؟ يک بيچارهاي را ديدي و کمکش نکردي. ميتوانستي کمک کني. در اين شرايطي که هستيم، اوضاع خيلي سختتر از اين است که ميبينيم.
از رسانه ملي تشکر ميکنم که همراهي مردم را نشان ميدهند ولي اين يک گوشه از کار است. دو سه ماه است کشور از نظر اقتصادي توقف داشته است. تعداد زيادي نتوانستند و گرفتاري زياد دارند. اگر انسان به عمق گرفتاري وارد شود، اينها يک حاشيه کار است و ما بايد خودمان دست به کار شويم. اطرافيانمان را نگاه کنيم.
حديث بعدي از پيامبر خداست و در أمالي شيخ صدوق هست. خيلي از عزيزان اين روزها دوست دارند خيراتي براي گذشتگان بفرستند، هيچ چيزي بالاتر از اين نيست، حضرت عيسي از قبري عبور ميکردند و ديدند صاحب قبر عذاب ميشود. فرصت ديگري آمدند ديدند عذاب نميشود، از خدا سؤال کرد: چه شد که ديگر عذاب نشد؟ خداوند فرمود: «يا روح الله أنه أدرك ولد صالح» يک بچهي صالح داشت که به جايي رسيد، به يتيمي پناه داده است.
عذاب از او برداشته شده است. «فأصلح طريقا و آوي يتيما فغفرت له بما عمل ابنه» پيامبر خدا به فرزند حاتم طائي فرمود: عذاب شديد از پدرت بخاطر سخاوتش برداشته شد. يعني ما ميتوانيم در زمان حياتمان يک عزيزي از دست داديم به فريادش برسيم. ما چطور امتي هستيم؟ مردم ما خوب هستند يا نه؟ « اذا ارد الله بقومٍ خيراً اذا اراد الله بقومٍ شرّا» خدا پول را در دست بخشندهها قرار ميدهد. «و إذا أراد اللَّه بقوم شرّا» آن جامعه گرفتار شر و بدي است، اگر جامعه بخل بورزند. حد انفاق چقدر است؟ در کافي شريف از پيامبر هست، فرمود: يا علي هرچقدر ميتواني تلاش کن، مردم بگويند: داري اسراف ميکني! انسان اينقدر بدهد که مردم بگويند: داري اسراف ميکني.
فرمود: واي بر کسي که «وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ» فرداي قيامت دشمنش «الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ» (نهجالبلاغه/ص383) اگر فرداي قيامت طلبکارها جلوي ما را بگيرند، ما بايد باورهايمان را اصلاح کنيم. اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه فرمود: روزي را با صدقه پايين بياوريد. مرحوم آيت الله حائري جلسه مبارزه با فقر داشت. از بازاريها پول ميگرفت و ميفرمود: پول شما تا هفته ديگر اينجا ميماند، اگر جايش جبران نشده بود پولتان را ببريد. اين باور ميخواهد.
با صدقه روزي را پايين بياوريد. پيامبر خدا فرمود: صدقه ماه رمضان از همه بالاتر است. مرحوم شيخ مفيد در مجلس و مرحوم شيخ طوسي در أمالي نقل ميکند، وصاياي اميرالمؤمنين معمولاً همين وصيت معروف را ميخوانند. «وَ لَا تَأْكُلَنَّ طَعَاماً حَتَّى تَصَدَّقَ مِنْهُ قَبْلَ أَكْلِهِ» (أمالي/ص222) مولاي ما، شهيد محراب، در بستر شهادت با فرق شکافته، آخرين وصايا مهمترين وصاياي انسان است، فرمود: غذايي را نخور قبل از اينکه دست به طرف غذا کني، از آن غذا صدقه بده.
امام رضا(ع) سر سفره قبل از اينکه کسي دست به غذا دراز کند يک ظرفي را ميطلبيدند و از اين غذاي دست نخورده، اين نيست که ما افطار را بخوريم و سحر هم بخوريم و فردا شب که ميل به آن غذا نبود بگوييم: اين را به فقير بده! چقدر بعضي دنبال تنوع غذايي هستند، آن بيچارهاي که سه ما حقوق نگرفته، کارمندي که درآمدي ندارد. مغازهداري که فروش نداشته، خانم سرپرست خانواري که درآمد نداشته، او هم بچه دارد و خرج دارد.
خيليها نوشتند ما تکان خورديم و شنيديم و متوجه شديم، دنبال خمس مالمان نبوديم. اسلام ميگويد: بهترين زندگي را داشته باشد، مسافرت، خانه و زندگي در شأن خودت باشد، بعد از يکسال اگر اضافه آمد بيست درصدش را يکبار فقط بده. خديجه کبري همه اموالش را داد نه خمس مالش را. اگر تا سال بعد همان درآمد بود و چيزي اضافه نشد ديگر خمس ندارد، اگر اضافه شد، به آن اضافه خمس ميخورد. يکي از کارهايي که فرصت خوبي است انجام بدهيم کفاراتي است که بر گردن ما هست. خانمها مخصوصاً فراوان هست، هر سال خوب چند روز روزه نگرفتند، عذر شرعي داشتند، بين اين دو سال رمضان هم نگرفتيم، خوب کفاره بر گردنشان هست. کفارات خود را بدهيم.
اگر من ماه رمضان روزه نگرفتم و مريض بودم و مسافر بودم و عذر شرعي داشتم، اگر بعد از ماه رمضان گرفتم که هيچ، اگر نگرفتم در اين فاصله يازده ماه تا ماه رمضان بعدي کفاره بر گردن من هست و بايد براي هر روزي يک کيلو گندم و يا غذا به نيازمندان بدهيم. معادل اين مقدار 750 گرم گندم يعني 2500 تومان است. يک ماه رمضان بيمار بود، روزي 2500 تومان کفاره دارد. سي روز تقريباً 90 هزار تومان است. من يا بايد به يک مؤسسه بدهم که خودشان گندم بگيرند و به فقرا بدهند يا نه، اگر پولش را ميدهد بايد فقير را وکيل کند که گندم خريداري کند.
يا يک کيلو نان بدهند، ماکاروني بدهد، غذا بدهد. ارزانترينش همين است معادل 750 گرم گندم، آنهايي که کفاره عمد بر گردنشان هست. خيليها جاهل بودند و روزه نگرفتند. آقايي به من گفت: من اهل نماز و روزه نبودم، ولي چه نمازخوان و روزه گيري شده بود. رجب و شعبان و رمضان روزه بود. پنجاه سال روزه خورده بود. قضاي اين روزه که جاي خود بايد بگيرد يا وصيت کند. اما کفاره براي هر روزي که عمداً خورده خيلي سخت نيست. مگر نميگويند براي هر روزي بايد شصت مسکين را اطعام بدهي. شصت تا 750 گرم گندم، يعني شصت تا 2500 تومان، براي يک روزش حساب کند.
در احوالات مرحوم کاشف الغطاء ديدم، ايشان از اساتيد بزرگ حوزه هست. مرحوم شيخ جعفر کاشف الغطاء با تمام مقاماتي که داشت عجيب دغدغه فقرا را داشت. به مسجد آمد براي فقرا يک پولي جمع کرد، پول را بين فقرا تقسيم کرد. يک فقيري دير رسيد، گفت: بلند شو براي من پول جمع کن! گفت: فردا بيا، دير شده است.
اين فقير به اين عالم بزرگ جسارت کرد. بلند شد دوباره به سمت مردم رو کرد و گفت: به احترام ريش سفيد شيخ جعفر به اين فقير هم کمک کنيد. جايي ميخواست مهماني برود، سر مهماني دعوا بود. ميگفت: من جايي مهماني ميروم که ميزبان به فقرا کمک کند. دير به نماز مسجد آمد، مردم فکر کردند آقا ديگر نميآيد. هرکسي بلند شد نماز خودش را بخواند، يک تاجري آن گوشه ايستاده بود. ايشان وقتي در مسجد آمد ناراحت شد، گفت: من نماز نيامدم، يک نفر نبود پشت سرش نماز بخوانيد؟ رفت پشت سر کاسب ايستاد، اقتدا کرد. اين بيچاره نمازش تمام شد و گفت: آقا پدر مرا درآوردي. گفت: بايست نماز عصر را هم بخوان! گفت: نه نميخوانم. گفت: اگر نخواني، بايد فلان مقدار بدهي براي فقرا بدهم. هر بهانهاي را استفاده ميکرد و ريش گرو ميگذاشت.
اگر يک بانويي مثل خديجه کبري، قرآن ميگويد: «وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى» (ضحي/8) ابن عباس در تفسير آيه ميگويد: با مال خديجه کبري(س) پيامبر توانست مشکلات مالي مسلمانان را حل کند. همين کار را ما ميتوانيم داشته باشيم. بانوان بزرگوار بايد در اين قضيه پيش قدم باشند.