برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهجالبلاغه، شرح خطبه 79
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 09- 04- 99
بسم الله الرحمن الرحيم
، خطبهي 79 «أَ تَزْعُمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ» اين خطبه داستاني دارد. کسي به حضرت علي گفت، حضرت عازم جنگ نهروان بودند. گفت: اين ساعتي که شما براي جنگ ميرويد، من از علم ستارگان اطلاع دارم، شما شکست ميخوريد، يک ساعتي ديگر که من ميگويم برويد، پيروز شويد. نام اين شخص عفيف بن قيس، برادر اشعث بن قيس که اشعث رئيس منافقين بود.
اميرمؤمنان مخالف چنين طرز تفکري بودند، کسي بگويد من در ارتباطي که با ستارگان دارم، پيشبيني ميکنم وقت شما را که در اين ساعت شکست ميخوريد و در اين ساعت پيروز ميشويد، حضرت فرمودند: تو فکر ميکني ميتواني ساعتي را به ما نشان بدهي که اگر در آن ساعت برويم بدي از ما منصرف ميشود و ما را ميترساني از ساعتي که اگر در آن ساعت برويم، شکست ميخوريم؟ «فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ» تو داري غيب ميگويي، اين ساعت برويد پيروز ميشويد. هرکس حرف تو را تصديق کند، قرآن را تکذيب کرده است.
قرآن ميفرمايد: «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً» (لقمان/34) هيچکس نميداند فردا چه خبر خواهد شد؟ «عنده مفاتح الغيب» در نماز غفيله هر روز ميخوانيم، «لا يعلمها الا هو» تو داري غيب ميگويي، اين ساعت برويد پيروز است. اينها جزء علومي است که در اختيار خداوند است. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً»، «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» چه کسي ميداند ما کجاي عالم خواهيم مرد؟ هيچکس جز خدا نميداند و اختصاص به پروردگار دارد. اگر من تو را تصديق کنم، قرآن را تکذيب کردم.
حضرت فرمود: «وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ» اگر اينکه تو ميگويي، به حرفت گوش کنيم، نياز به لطف خدا نداريم. «وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ» اگر اينطور که ميگويي بايد ممنون تو باشيم. لازم نيست سپاسگزار پروردگار باشيم. «لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ» چون تو گمان ميکني «أَنْتَ هَدَيْتَهُ» تو راهنمايياش کردي و بايد ممنون تو باشم و از تو کمک بگيرم. خدا گفته غيب در اختيار غير از او نيست. اين جواب را به آن مرد دادند و بعد به مردم رو کردند.
فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ» مردم از تعليم ستارگان و علم ستارگان بپرهيزيد. اسلام مخالف علم ستارگان نيست. «إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ» اين علمي که اين آقا از آن استفاده ميکند، ميخواهد غيب گويي و جادوگري کند، کاهني کند، با اين مخالف هستيم. قرآن کريم در سوره نحل آيه 16 ميفرمايد: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» (نحل/16) با ستارگان راهها را پيدا ميکنند، در گذشته که قطب نما نبود، دريانوردان بسياري از مسيرها را با ستارگان پيدا ميکردند.
سوره انعام آيه 97، «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» (انعام/97) حتماً استفاده از ستارگان خوب است. پيدا کردن راهها حتي قبله، مگر ما مسلمان نيستيم. چقدر روايت داريم که مردم خدمت ائمه ميآمدند، ما در بيابان بوديم چطور قبله را پيدا کنيم؟ فرمود: دنبال آموزش علم ستارهها نباشد، مگر آموزش مفيد و پيدا کردن راه. «فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ» اگر دنبال علم ستارهشناسي و غيب برويد، اين منتهي به کاهني ميشود.
«وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ» اينطور ستارهشناسان مثل غيبگوها هستند. «وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ» کاهنان مثل ساحرها هستند. «وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ» ساحر مثل کافر هست، البته چون بعضي ساحرها معتقد بودند ستارگان تأثير در زندگي ما دارند. ميگويند: ستاره در زندگي ما نقش دارد. کسي که ستارگان را خالق هستي ميدانستند، کافر هستند. «وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ» کافر در آتش هست و به نام خدا حرکت کنيد.
در تاريخ هست اميرمؤمنان(ع) خطاب به اين شخصي که پيشگويي ميکرد، فرمودند: ما عمداً بر خلاف تو حرکت ميکنيم. تو ميگويي چه ساعتي؟ گفت: من ميگويم: سه ساعت از روز بگذرد. حضرت فرمود: ما بر خلاف تو همين الآن حرکت ميکنيم و دعا خواندند «اللّهمّ لا خير إلّا خيرك، و لا طير إلّا طيرك، و لا إله غيرك» خدايا خير و شر دست توست، «بَلْ نُكَذِّبُكَ وَ نُخَالُفَك» بهاين منجم که پيشگويي ميکرد، اين ساعت برويد شکست ميخوريد، حضرت فرمود: ما با تو مخالفت ميکنيم، تکذيبت ميکنيم. «وَ نَسِيرُ فِي السَّاعَةِ» همان ساعتي که ميگويي حرکت نکنيد، حرکت ميکنيم.
حضرت در جنگ نهروان پيروز شدند و بعد فرمودند: اگر به حرف اين منجم گوش کرده بوديم، ميگفت: چون من گفتم پيروز شديد. حضرت فرمودند: پيامبر اسلام منجم نداشت، کسي به ايشان گفت: فلان ساعت برويد پيروز ميشويد. ما هم چنين چيزي نداريم. اين همه فتوحاتي که خدا به ما داد بدون صحبت با منجمين بود. «ايها الناس توکلوا علي الله و اتقوا الله» به خدا توکل کنيد و تقوا داشته باشيد. خدا کفايت همه امور را ميکند. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» (طلاق/3)
يکي از کساني که خيلي دنبال منجمها بودند، شاهان ستمگر بودند. معمولاً شاهان چون نميخواستند به عدالت رفتار کنند، يک منجم ميآوردند و پول حسابي ميگرفت و يک چيزهايي ميگفت که پادشاه خوشش ميآمد. مثلاً پيش بيني ميکردند که اوضاع کواکب دلالت دارد بر ذات ملوکانه و شاهنشاه و امسال شما در اوج سلامت هستيد. خلاصه خطبه حضرت در خطبه 79 در حرکت به سوي نهروان است. پس آنچه حضرت مخالف است اين است که انسان بخواهد از ستارهشناسي غيبگويي کند.
حتماً بينندگان سؤال ميکنند که آيا اينکه اينها چنين حرفهايي ميزدند، پيشگويي کاهن و جادوگرها واقعيت دارد يا نه؟ سحر واقعيت دارد يا نه؟ در قرآن حدود 50 بار واژه سحر با مشتقاتش آمده است. اصل سحر را ميگويند: انجام چيزي به صورت خارق العاده، عوامل سِحر چيست؟ بعضي چشم بندي است و قرآن کريم هم اشاره ميکند، در سوره اعراف ميفرمايد: «سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ» (اعراف/116) ساحرها در برابر حضرت موسي نه اينکه کاري انجام دادند، تردستي کردند. گاهي هم تلقين است.
در سوره طه آيه 66، «فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى» قرآن ميفرمايد: وقتي در برابر حضرت موسي ريسمان انداختند، کسي که ميديد خيال ميکرد اينها حرکت ميکند. جيوهاي در اينها قرار ميدادند، در برابر آفتاب اين طنابها حرکت ميکرد. آتش گردانهايي که زغال ميگردانند، شما از دور ميبيني يک آتش گردان است، يک دايره کامل آتش ميبيني. اين تصور تلقين و خطاي چشم شماست، در شعبده و سحر هم همين است.
قرآن کريم در سوره بقره آيه 102 ميفرمايد: «فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ» يک بخشي واقعيت دارد و يک بخش واقعيت ندارد. کاري که غيبگو و کاهن ميکند، بخشي تردستي است. بخشي تلقين است و بخشي واقعي است و هميشه واقعيت ندارد.
وظيفه ما چيست؟ اميرالمؤمنين اين آقا را از خودش دور کرد و به عکس حرف او عمل کرد. يک مطلب که بايد بگويم اينکه مرحوم علامه مجلسي ميفرمايد: شيوع سحر، گسترش سحر براي دوراني بود که بين آمدن پيامبران فاصله بود و مردم از پيامبران دور بودند. از کتابهاي آسماني دور بودند. اين فرصتي بود ساحران بازاري داشته باشند اما امروز که در هر خانهاي قرآن هست، ذکر هست، اين معنا ندارد. مگر افرادي بخواهند کلاه سرشان بگذارند، ما هرچه به قرآن و دعا نزديک شويم، سحر و جادو معنا ندارد. قرآن و شيطان قابل جمع نيست.
مطلب دوم اينکه خيلي از اينها بازار است و واقعاً اطلاع و قدرتي ندارند. هفته گذشته در اخبار ديدم باندي را گرفته بودند که طلسم ميکردند و جادو ميکردند و جادو را باطل ميکردند. در مصاحبه گفتند: يک ميليارد تومان در حياب اين گروه بود. پولي که از مردم گرفته بودند. رئيس پليس پرسيد: چطور يک جوان بيست ساله ميتواند مردم را فريب بدهد؟ گفتند: ما در فضاي مجازي اين کار را ميکنيم و فريب ميدهيم. براي يک جامعه ديني رشد يافته و معتقد به قرآن، خيلي بد است.
من يک سالي در يک شهري بودم، گفتند: فلان آقا معروف است به جنگير و بخت باز ميکند، اصرار کردند برويم او را ببينيم، من قبول نکردم. اين آقا خيلي معروف است. اصرار زياد کردند و بالاخره رفتيم. اتاق را تاريک کردند، آن آقا آمد. نشست، هرکس هر سؤالي دارد صبر کنيد تا ارتباط با اجنه برقرار شود. يکسري بازيهايي درآوردند، نويت به سؤال من رسيد، گفتم: ما دنبال يک چيزي ميگرديم، شما با اجنه ارتباط داريد ببينيد ما ميتوانيم اين را پيدا کنيم؟ سر و صدايي کردند، ارتباط برقرار شد و اجنه گفتند: نه، هيچ فايده ندارد و پيدا نميکني. تا گفت: پيدا نميشود، من عينک را بر چشم زدم، گفتم: ببين، اين نمونهاش! ارتباط با ارواح هست و سحر هم هست، نمونههاي قطعي هم دارد، ولي بسياري از اينها براي بازي است.
مرحوم فلسفي قصهاي را نقل ميکردند، مرا به اصرار نزد کسي بردند و گفتند: آقايي هست که ارتباط با ارواح را بلد هست. هرکس سؤالي کرد و قانع شد. من سؤال کردم و گفتم: روح ابوالقاسم حکيم فردوسي را احضار کن! احضار کرد و گفت: حاضر است. آقاي فلسفي مرد زيرکي بود. گفت: من متني را به اين آقا دادم و گفتم: تا روح فردوسي حاضر هست، بگو اين را به شکل شاهنامه به نظم دربياورد.
خوب اين بازي بود، قدرت اين کار را نداشت. گفت: ابوالقاسم فردوسي قهر کرد، روحش رفت!!!
پس حرف اولم اين است که علامه مجلسي فرمود: هرچه از قرآن دور شويم شياطين به سراغ انسان ميآيند. ثانياً بسياري ادعا و دروغ است. ثالثاً سؤال من اين است که آيا شما فکر ميکني جن زده شدي و بخت بسته هستي، فکر ميکني راه حل شما دست اين است که سراغ جادوگر بروي؟ سحر حرام است.
مرحوم شيخ انصاري در مکاسب دارند، «السحر حرامٌ بلا خلاف بل هو ضروري الدين» حتماً سحر حرام است، اگر حرام است و ضروري دين است، شما واقعاً فکر ميکني خدا حل مشکل شما را به جاي مراجعه به قرآن در سحر قرار داده است؟ چقدر از ما پول ميگيرند به اسم باطل کردن سحر. ما قرآن را باور نکنيم و سراغ مسيري برويم که حرام است. حجاب و نماز ضروري دين است.
پيامبر خدا فرمود: چند دسته هستند وارد بهشت نميشوند، يکي کسي که دنبال سحر باشد، حديث از امام صادق است. «مَنْ تَكَهَّنَ، أَوْ تُكُهِّنَ لَهُ، أَوْ سَحَرَ، أَوْ تُسُحِّرَ لَهُ» کسي دنبال غيبگو برود، اعلام برائت از آموزههاي ديني ميکند. روايت فراوان داريم که باز کسي آمد به امام صادق گفت: کسي هست پيش ما، مردم وقتي چيزي از اينها گم ميشود نزد اين آقا ميروند، ميگويد: من کاهن هستم، غيب ميگويم و دزد را براي شما پيدا ميکنم.
حضرت فرمود: کسي سراغ اينها برود، اگر اينها را قبول دارد، قرآن خدا را قبول ندارد. يکوقتي در يک فيلم ديدم، از حيلههاي اين ساحران، ميرفت ماشين طرف را ميدزديد. بعد عامل ديگري از ميان همين باند سراغ کسي ميرفت که ماشين او دزديده شده، ميگفت: کسي را دارم ماشين را پيدا ميکند و غيبگو است. چقدر حاضر هستي بدهي؟ اگر ماشين پيدا شد ده ميليون ميدهي؟ ميگفت: بله ميدهم. دويست ميليون پول ماشين من است. چند جلسه اين بنده خدا را ميبرد و ميآورد و بعد ميگفت: الآن در فلانجا هست. اين بنده خدا هم ميرفت و باور ميکرد.
عمده دلايل مراجعه ما به فالگير و دعانويس و رمال، خوب دعا را خودمان بنويسيم، با خط خوش بنويسيم، عهده دلايل چند جهت دارد. 1- يکي ميگويد: بخت من بسته شده است. سراغ فالگير ميروم بخت مرا باز کند. الآن مشکلات امروز بالارفتن سن ازدواج است، توقعاتي که اينقدر بالا رفته است. تشريفاتي که در زندگيها هست. شايد روزي نباشد مکرر ميگويند: بخت دخترم بسته شده است. چهل درصد طبق آمار ازدواجها کم و طلاق بالا رفته است. دليلش گراني است، از سکه و طلا تا ارزاق و خوراکي، قيمت خانه و اجارهها، يک علت اين است. خيليها نوشتند: ما طلسم شديم.
شوهرم به من توجه ندارد. مادرشوهرم با من بد است. عروس و دامادم با من مشکل دارند. امام صادق فرمود: بزرگترين سِحر نمامي است. من سخنچيني ميکنم به جاي اينکه بين عروس و مادرشوهر اصلاح ايجاد کنم، با نمامي خودم زندگي را به هم ميزنم و بعد ميگويم اثر سحر است. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11) اين پيچهايي که در زندگي ايجاد کرديم معلوم است ازدواج را به تأخير مياندازد. ميگويند: دست به هرکاري ميزنم بسته است. اين گرفتاري خيليها هست. يک عده ميگويند: عصباني و افسرده هستم، از تنهايي ميترسم. يک عده از روانپزشکها ميگويند: بيشتر کساني که تصور ميکنند توسط جن اذيت ميشوند مشکل روحي دارند. توهمات است که اذيت ميشوند.
يک عده حاضر نيستند به روانپزشک مراجعه کنند. حتي گاهي يک مشکلات جسمي داريم که بعد بررسي ميکنند غده تيروئيد کم کار دارد و توهم زده شده است. خانمي نوشته که شوهرم مرا نزد هر جنگيري برده ولي حاضر نيست پيش پزشک ببرد. محمد بن مسلم ميگويد که امام صادق فرمود، اين را امام صادق براي باطل سحر به ما ياد داد. فرمود: ارث به ما رسيده است. سه جاي قرآن است، سوره مبارکه يونس آيه 81 و 82، «قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ، وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» اين را همراه داشته باشيد و روي کاغذ بنويسيد. سوره نازعات آيه 27 تا 32 «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها، رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها، وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها، أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها، وَ الْجِبالَ أَرْساها، مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ» سوره اعراف 118 تا 122 «فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ، وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ، قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ، آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ، رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» امام صادق فرمود: اين ميراث به ما رسيده که ياد مسلمانها و مردم بدهند.
صدقه دادن بسيار مؤثر است، چهار قل، «و ان يکاد»، آيت الکرسي، همراه داشتن قرآن، خيلي مؤثر است. پيامبر خدا فرمود: شياطين دو دسته هستند. شياطين جني و شياطين انسي، پيامبر فرمود: شياطين جني را خواستي از خودت دور کني، بگو«لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» شياطين انسي را خواستي دور کني، با صلوات بر محمد و آل محمد از خودت دور کن. مرحوم بهجت، هرکس به ايشان مراجعه ميکرد، در مسائل خانوادگي و گرفتاريها، ايشان فقط يک جمله ميفرمودند: نماز جناب جعفر طيار را بخوانيد، کبريت احمر و اکسير اعظم است. دعاي «يا من تُحلُّ به عقد المکاره» هم بخوانند بسيار خوب است.