يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه:سيري در نهج البلاغه حکمت147
كارشناس: حجت الاسلام حسيني قمي
تاريخ پخش: 30- 04- 99


 بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

حکمت 147 نهج‌البلاغه يعني بخش سوم، بخش حکمت‌ها، مرحوم علامه تُستري(ره) علامه شيخ محمد تقي شوشتري که يکي از شارحين خوب نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين هستند، شرح ايشان يک شرح موضوعي است. يعني همه به ترتيب نهج‌البلاغه را شرح کردند، ايشان هم موضوع بندي کرده است. بحثي دارد ايشان در امامت، امامت خاصه و امامت عامه، مواردي که اميرالمؤمنين به موضوع امامت اشاره کردند، ايشان در سه جلد جمع آوري کرده است. ايشان برداشت‌هاي زيبايي دارند، به ذهن من رسيد در آستانه ماه ذي الحجه به سبک اين بزرگوار مباحثي که در موضوع امامت هست تقديم کنم.

در مطالعه نهج‌البلاغه حتماً پنج شرح را مي‌بينيم. شرح مرحوم ابن ميثم بحراني که از قديمي‌ترين شرح‌هاي نهج‌البلاغه هست. شرح ابن ابي الحديد هست که از علماي اهل سنت است. «منهاج البراعه» شرح مرحوم ميرزا حبيب الله خويي هست که شرح بسيار مفصلي است. شرح مرحوم تستري، شرح پيام امام اميرالمؤمنين تعريف آيت الله مکارم شيرازي است. اين شرح پانزده جلدي است و بسيار خوب است. متأسفانه اين شرح ناشناخته است، گاهي در جمل علما عرض مي‌کنم چنين شرحي داريم، خبر ندارند.

امشب شب شهادت پاره‌ي تن امام رضا(ع) وجود مقدس امام جواد(ع) هست، يکوقت به دليل اين بيماري کرونا از تعظيم شعائر ديني غفلت نکنيم. مسائل بهداشتي را رعايت کنيم و با فاصله‌گذاري در جلسات شرکت کنيم. امشب شب آخر ماه ذي القعده و فردا اول ماه ذي الحجه است که ماه امامت و ولايت است. مناسبت‌هاي زيادي دارد.

غير از شهادت امام باقر(ع) که هفتم ماه ذي الحجه هست و شهادت حضرت مسلم که نهم ذي الحجه هست، همه شادي و جشن است. ماهي که در پيش داريم، نهم ماه ذي الحجه داستان «وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ‏ إِلَّا بَابَه‏» پيامبر تمام درها را از خانه‌ها به مسجد بستند، جز خانه اميرالمؤمنين. دهم ماه ذي الحجه حديث ثقلين است. «انى تاركم‏، فيكم‏ الثقلين كتاب الله و عترتى» (بحارالانوار، ج 2، ص 103) داستان ابلاغ آياتي از سوره برائت توسط اميرمؤمنان، چهاردهم ماه ذي الحجه نزول آيه‌ي 26 سوره اسراء است، داستان بخشيدن فدک توسط پيامبر به فاطمه زهرا، تمام منابع عامه اين را نوشتند.

پانزدهم ماه ذي الحجه ولادت امام هادي(ع) است. هفدهم ماه ذي الحجه نزول آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» نزول آيه‌ي تبليغ، آيه مودت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مريم/96) هجدهم ماه ذي الحجه عيد الله اکبر است، نزول آيه «اليوم اکملت لکم دينکم» داستان خطبه غدير پيامبر اسلام، عقد اخوت پيامبر با اميرالمؤمنين، بيستم ذي الحجه نزول آيه‌ي اول سوره معارج «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‏ واقِع‏» (معارج/1) بيست و يکم ماه ذي الحجه آيه 59 سوره نساء «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏» 24 ماه ذي الحجه نزول آيه مباهله، داستان مباهله، آيه 61 سوره آل عمران است.

نزول آيه تطهير، آيه 23 سوره مبارکه احزاب، آيه ولايت، آيه خاتم بخشي اميرالمؤمنين، «إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) دهها آيه‌ي قرآن با دهها مناسبت مربوط به اميرالمؤمنين در اين روزهايي است که در ماه ذي الحجه داريم. 25 ذي الحجه، سوره‌ي هل أتي، هجده آيه از اين سوره نازل شده در داستان اميرالمؤمنين(ع). اگر کساني مي‌خواهند براي ولايت و هدايت مردم، براي آشنايي ديگران با مسأله امامت کاري کنند، مجالس انحصار ندارد به شکلي که ما در گذشته داشتيم. با رعايت مسائل بهداشتي مي‌شود مجالس را برگزار کنيم.

حکمت 147 نهج‌البلاغه، اميرالمؤمنين دست کميل بن زياد نخعي که دعاي کميل يادگاري است که حضرت به او ياد دادند. کميل مي‌گويد: اميرالمؤمنين دست مرا گرفتند و به بيرون از شهر بردند. وقتي به صحرا رسيديم، «تنفس‏ السعداء» حضرت آهي کشيد. کميل از اصحاب سرّ اميرالمؤمنين است. در حالات اين بزرگوار نوشتند که جزء اصحابي است که اميرالمؤمنين اسرار را به کميل مي‌گفتند. اميرالمؤمنين هم خبر دادند که تو به دست حجاج به شهادت خواهي رسيد و کميل به شهادت رسيد و اميرالمؤمنين خبر از شهادت او داده بودند. اين حکمت دو بخش دارد.

«ثم قال: يا كميل بن زياد، إن هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها» حضرت دلهاي انسان را به ظرف تشبيه کردند. بهترين دل دلي است که ظرف وجودي‌اش وسيع‌تر باشد. «فاحفظ عنّي ما أقول لك» اينها را به حافظه بسپار. مردم سه دسته هستند. «الناس ثلاثة: فعالم ربّاني، و متعلّم على سبيل نجاة، و همج رعاع» عده‌اي عالم رباني هستند، عده‌اي شاگرد هستند و ياد مي‌گيرند و عده‌اي هم «أتباع كلّ ناعق» آدم‌هاي بي توجه و نادان هستند. «يميلون مع كلّ ريح» هرطور باد بيايد اينها را مي‌برد. «لم يستضيؤوا بنور العلم» دنبال فرا گرفتن علم و دانش نمي‌روند. «و لم يلجؤوا إلى ركن وثيق» به عالم رباني پناه نمي‌برند.

بخش دوم اين حکمت مربوط به بحث امامت است که من مي‌خوانم. شايد در نهج‌البلاغه کم داشته بياني که در مصادر متعدد آمده باشد. در منابع اهل سنت و منابع شيعه، در منابع شيعه، مرحوم کليني در کافي شريف اين خطبه را با تغييري در عبارات دارند. مرحوم شيخ صدوق در چهار کتاب، کمال الدين، توحيد، ارشاد، از اهل سنت تذکره‌ي ابن جوزي آورده است. چيزي نيست که از نظر سندي قابل خدشه باشد. «كذلك يموت العلم بموت حامليه اللهم بلى لا تخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهرا مشهورا، أو خافيا مغمورا» زمين از حجت خالي نمي‌ماند.

خداوند هيچگاه اگر بخواهيم محور اين خطبه را در يک جمله بگوييم، ضرورت حجت روي زمين، لذا مرحوم کليني اين روايت را در کافي در باب اضطرار به حجت بيان کرده است. زمين نمي‌تواند خالي از حجت باشد. يا آن حجت ظاهر است و مردم مي‌بينند، گاهي هم نه نمي‌تواند ظاهر باشد، در غيبت است. چرا حتماً زمين خالي از حجت نيست؟ «لئلا تبطل حجج اللّه و بيناته» براي اينکه حجت‌هاي الهي، نشانه‌هاي پروردگار گم نشود و از بين نرود. پيامبر يا امامي بايد در جامعه باشد.

«و كم ذا؟ و أين؟ أولئك» اين حجت‌ها چند نفر هستند و کجا هستند؟ «و اللّه الأقلون عددا» به خدا قسم تعداد اينها کم است «و الأعظمون بهم يحفظ اللّه» نزد خدا جايگاه ويژه‌اي دارند. «حججه بيّناته يودعها نظراءهم» خدا به وسيله اينها حجت‌هايش را براي مردم حفظ مي‌کند. اينها هستند تا امام بعد از خودشان به وديعت بسپارند. «و يزرعوها في قلوب أشباههم» اينها را در دل ديگران بنشانند. «هجم بهم العلم على حقيقة البصيرة» علم به آنها هجوم مي‌آورد.

مرحوم ملاصدرا چون شرح کافي مرحوم کليني را دارد، در شرح في ضلال نهج‌البلاغه استاد محمد جواد مغنيه، ديدم تعبير قشنگي دارد. چرا حضرت مي‌فرمايد: «هجم بهم العلم» علم به اينها هجوم مي‌آورد. علوم اهل بيت علوم اکتسابي نيست. علم دنبال اينها مي‌آيد. فرق مهمي که در تعريف امامت داريم با ديگران اين است که ما مي‌گوييم: امام بايد اعلم مردم باشد، شجاع‌ترين مردم باشد، امام رضا(ع) در روايتي که بيان فرمودند، هفتاد ويژگي براي امام بيان کردند.

علم به سوي اينها هجوم آورد. «هجم بهم العلم» يک فرق مهمتري که در تعريف امامت داريم، اين است که ما وقتي مي‌خواهيم امام را تعريف کنيم، مي‌گوييم: امامت بايد از ناحيه پروردگار باشد. «إِنِّي جاعِلُكَ‏ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) من قرار مي‌دهم، يا در آيات ولايت، «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ‏ لَكُمْ دِينَكُم ‏وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا» (مائده/3) من اين کار را کردم. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» (مائده/67) اعتقاد ما در امامت اين است. ما براساس آيات قرآن مي‌گوييم: امامت بايد از ناحيه پروردگار باشد.

امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «إِنَ‏ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ» امامت چيزي نيست که مردم بتوانند انتخاب کنند، يک نگاه هم هست ديگران مي‌گويند: امامت لازم نيست اينطور باشد، هرکس مردم انتخاب کردند. تعبير معروفي که اهل سنت در امامت دارند اين است، «الامامة رئاسة العامه في امور الدين و الدنيا و يجب نصبه علي الناس» امامت يک رياست عمومي است در امور ديني و دنيايي مردم، مردم انتخاب کنند. مثل رياست جمهوري که مردم انتخاب مي‌کنند.

الآن کسي مي‌گويد: رئيس جمهوري انتخابي شما اعلم و افضل مردم باشد؟ مهم اين است که مردم او را خواستند. کتابي داريم به نام «التمهيد» براي يکي از علماي بزرگ اهل سنت به نام باقلاني است. محال است اين کتاب در يک کتابخانه مهم اهل سنت نباشد. مرحوم علامه اميني در جلد هفتم الغدير از ايشان نقل کردند. ايشان وقتي امامت را در نگاه عامه تعريف مي‌کند، عين عبارتش اين است. مي‌گويد: «لا ينخلع‏ الإمام بفِسقه و ظُلمِه، بغصب الأموال» اين امامي که مردم انتخاب کردند در آغاز هيچ شرطي ندارد، در ادامه هم شرطي ندارد. اينقدر مي‌گوييم: يزيد سيد الشهداء را به شهادت رساند.

مي‌گويند: با کشتن امام حسين چيزي از خلافت رسول اللهي يزيد کم نمي‌شود!! امام خلع نمي‌شود به فسق و ظلم و قتل نفوس و غصب اموال، لذا در اين تعريف تمام خلفاي بني اميه، معاويه، يزيد، عبدالملک، مروان، وقتي مروان آمد بعد از جنگ جمل با اميرالمؤمنين بيعت کند، در خطبه 72 نهج‌البلاغه هست. حضرت دست مبارکشان را کشيدند و فرمودند: مروان دستش دست يهودي و دست مکر است. همين آدم خليفه مسلمين مي‌شود. عبدالملک خليفه مسلمين مي‌شود. عبدالملک آدمي است که در تاريخ الخلفاي ملا جلال الدين سيوطي آمده است، ملا جلال الدين حدود چهارصد سال پيش از دنيا رفته است. اين آقا تمام ظلم‌ها و جنايات خلفاي بني عباس و بني اميه را نقل کرده است.

مثلاً روزي که عبدالملک مروان به خلافت رسيد گفت: ايها الناس اگر کسي مرا به تقوا دعوت کند با شمشير گردنش را مي‌زنم. بعد از مدت‌ها کسي گفت: خليفه مسلمين راست است مي‌گويند: شما شرب خمر مي‌کنيد؟ گفت: شرب خمر چيزي نيست، ما شرب دماء مسلمين را مي‌کنيم. 36 خليفه عباسي در اين تعريف مي‌گنجند، 14 خليفه اموي در اين تعريف مي‌گنجند. اين خيلي فرق مهمي است. مبالغه نيست، زمين تا آسمان بين اين دو تعريف براي امامت فرق است. حضرت مي‌فرمايد: «هجم بهم العلم» علم به اينها هجوم مي‌آورد.

حضرت مي‌فرمايد: اينها دو جور علم دارند، «حَتَّى‏ يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ» يکسري علومي است که ائمه از همديگر به وديعت مي‌دهند، اسراري است که امام حسين به امام سجاد داده است. اين حديثي که مرحوم کليني در کافي شريف دارد، اميرالمؤمنين فرمود: آخرين لحظات زندگاني پيامبر، پيامبر خدا هزار باب علم به من ياد دادند که از اين هزار باب، هزار باب ديگر باز مي‌شد. «يزرعوها» پيامبر بذرش را در دل اميرالمؤمنين کاشته است.

«هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقَائِقِ الْأُمُورِ فَبَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ» اينها به روح اليقين مي‌رسند. ما يک عين اليقين داريم، علم اليقين داريم، حق اليقين داريم. شما يکوقت از دور يک دودي مي‌بيني مي‌فهمي اينجا آتشي هست و اين را علم داري. يکوقت از نزديک آتش را مي‌بيني، اين عين اليقين است. يکوقت حق اليقين است. دست شما با آتش مي‌سوزد. اين حق اليقين است. انسان در درجات ايمانش مي‌تواند به حق اليقين برسد. لذا اميرالمؤمنين مي فرمايد: اينها از علم اليقين گذشتند و به حق اليقين و روح اليقين رسيدند. «وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ» راه‌هايي که براي ديگران سخت است، براي اينها آسان است.

تمام سختي‌ها را در راه امامت و خلافت پيامبر تحمل مي‌کنند. «وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ» چيزي که آدم‌هاي جاهل از آن وحشت دارند، انس مي‌گيرند. به گوشه زندان مي‌افتادند و خدا را شکر مي‌کردند از اينکه جاي خلوتي براي عبادت داريم. «صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى» خلفاي رسول خدا جسمشان در دنيا بود ولي روحشان متعلق به عالم ديگر بود.

يکي از عزيزان مي‌فرمود: خيلي‌ها مي‌گويند: مي‌شود معراج پيامبر را ثابت کنيد. ايشان مي‌فرمود: ثابت کردن معراج پيامبر هنر نيست، اينکه در دنيا حضور پيامبر را ثابت کنيم، هنر است. «يَا كُمَيْلُ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ» چه کسي امام و خليفه رسول خداست؟ «وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ» مردم را به دين الهي دعوت مي‌کنند. «هَايْ هَايْ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ» اميرالمؤمنين حسرت مي‌خورد کاش همه اينها را زيارت مي‌کرد.

اينکه اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: جامعه نياز به خليفه دارد، با اين ويژگي‌ها، اسرار و ودايع الهي، علم و دانش ممتاز، صبر در سختي، آيا مي‌شود بگوييم: چه نيازي هست؟ اين حديث در کافي مرحوم کليني و ارشاد مرحوم شيخ مفيد هست. يک کسي از شام به مدينه خدمت امام صادق(ع) رسيد. شام مرکز بني اميه بود و تبليغات گسترده عليه اهل‌بيت بود. به امام صادق گفت: مي‌خواهم با شما بحث کنم. امام صادق به يکي از اصحاب خود به نام هشام بن حکم حواله دادند. هشام چهار پنج سؤال از اين آقا کرد تا ضربه فني‌اش کند. مناظره يک علم است، ممکن است کسي علم زيادي داشته باشد ولي آداب مناظره را بلد نباشد. هشام پنج سؤال کرد و ضربه فني‌اش کرد.

هشام گفت: «أَ رَبُّكَ أَنْظَرُ لِخَلْقِهِ‏ أَمْ خَلْقُهُ لِأَنْفُسِهِمْ» مردم به خودشان مهربانتر هستند، مردم حواسشان به خودشان هست يا خدا نسبت به مردم؟ جواب داد بله، خداوند مهربانتر است. گفت: بگو ببينم، خداوندي که مهربان است، هواي مردم را دارد، براي مردم چه کرده است؟ گفت: حجت و دليل و برهان آورده است. هشام پرسيد: حجت و دليل و برهان چيست؟ گفت: رسول خدا. گفت: بعد از رسول خدا چه کسي حجت است؟ گفت: قرآن و سنت. هشام گفت: بگو ببينم کتاب و سنت امروز براي رفع اختلاف بين ما مفيد است يا نه؟ آيا تنها سنت و کلام پيامبر کافي است که اختلافات بين ما برطرف شود؟ گفت: بله، گفت: اگر کافي است چرا من و شما با هم اختلاف داريم؟ از شام اينجا آمدي براي اينکه با ما بحث کني؟!

الآن تمام کساني که در مذاهب باطل هستند به قرآن استناد مي‌کنند. وهابي‌‌ها و داعشي‌ها هم به قرآن استناد مي‌کنند. ولي فهمشان غلط است. چرا اينقدر اختلاف در عالم اسلام هست؟ محور وحدت کجاست؟ چرا وهابي به نفع خودش قرآن را تفسير مي‌کند؟ يک حجتي لازم است. امروز قرآن و سنت براي رفع اختلاف ما کافي نيست.

امام صادق فرمودند: چرا جوابش را نمي‌دهي؟ گفت: چه بگويم؟ مرد شامي به امام صادق گفت: همين سؤال‌ها را من از هشام مي‌پرسم. همين سؤال‌ها را از هشام پرسيد. به اينجا رسيد که امروز بعد از پيامبر براي برطرف کردن اختلافات چه بايد کرد؟ هشام گفت: تا زماني که پيامبر بود، پيامبر و امروز امام صادق هستند. کسي که اخبار زمين و آسمان نزد اوست. مرد شامي گفت: از کجا بدانم شما چنين علم و دانشي داريد؟ امام به هشام فرمود: من پاسخ مي‌دهم.

حضرت فرمود: مي‌خواهي از سفر تو خبر بدهم. روزي که راه افتادي، کجا توقف کردي و با چه کسي ملاقات کردي؟ وقتي اينها را گفت، مرد شامي گفت: من تسليم شدم و اسلام آوردم. حضرت فرمود: بگو «آمنتُ»، نگو اسلام آوردم. بگو ايمان آوردم! تمام کلام اميرالمؤمنين(ع) اين است که جامعه نياز به يک خليفه دارد.

يا مثل پيامبر در ميان مردم هست، يا مثل اميرالمؤمنين و يازده امامي که در ميان مردم بودند يا مثل امام زمان(عج) در غيبت هستند. ابن ابي الحديد از شارحين نهج‌البلاغه هست. وقتي به اينجا مي‌رسد مي‌گويد: اين همان حرف شيعه است که دوازده امام لازم دارد. «يحملونه على أن المراد به‏ الأبدال‏» ابدال يعني چه؟ عبارت ابن ابي الحديد بسيار زيباست. مي‌فرمايد: اين ابدال جن هستند، ملک هستند؟ شما چطور اخبار ائمه دوازده‌گانه را حمل بر ابدال نمي‌کني؟ اين ابدال کجا هستند؟ همينطور تفسير کردن به جايي نمي‌رسد.

اين حديث در تمام منابع اهل سنت هست، صحاح السته اهل سنت چيست؟ صحيح بخاري، صحيح مسلم، صحيح ترمذي، سنن ابي داود، سنن ابن ماجد، سنن نسائي، اين صحاح السته اهل سنت است. تمام اين صحاح اين حديث را نقل کردند غير از سنن نسائي. مسند احمد حنبل که يکي از پيشوايان اهل سنت است، حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني کتابي دارند به نام منتخب الاثر، اين حديث را از شانزده کتاب اهل سنت، از هفده صحابي و 52 طريق نقل کردند.

پيامبر خدا فرمود: «لَا يَزَالُ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَزِيزاً إِلَى اثْنَتَيْ عَشْرَةَ خَلِيفَةً ثُمَّ قَالَ كَلِمَةً لَمْ أَفْهَمْهَا فَقُلْتُ لِأَبِي فَقَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُريش» اسلام هميشه عزيز است تا به دوازده خليفه ختم شود، همه از قريش هستند. اين دوازده خليفه غير از تفسير به دوازده امامي که اميرمؤمنان در اين خطبه اشاره کردند، چه مصداق ديگري دارد؟ 1400 سال است گشتند، غير از دوازده امام هنوز مصداقي پيدا نکردند. خلفاي بني اميه 14 نفر هستند خلفاي بني عباس 37 نفر هستند. کتاب تاريخ الخلفاء سيوطي از کتاب‌هاي مهم اهل سنت است. همين حديث را مفصل آورده است. وقتي مي‌خواهد معنا کند، مي‌گويد: چهار خليفه اول، بعد معاويه، بعد يزيد، عبدالملک، وليد، سليمان، يزيد، هشام، عمر بن عبدالعزيز، تمام... چطور انتخاب مي‌کنيد؟

علي بن جعفر که اين هفته از ايشان ياد مي‌کنيم، از اصحاب فرزند امام صادق(ع) هست. محضر امام صادق بوده، امام موسي بن جعفر، امام رضا(ع)، امام جواد و امام هادي(ع) را درک کرده است. زمان امام جواد يک پيرمرد نود ساله بود. در مسجد النبي نشسته بود درس مي‌گفت. پيرمرد هشتاد نود ساله، امام جواد وارد مسجد النبي شدند. پريد، بدون کفش و عبا، محضر امام جواد رسيد. دست به سينه عرض ادب کرد. حضرت فرمودند: بنشين! گفت: نمي‌نشينم وقتي شما ايستاديد. امام جواد برنامه‌شان در مسجد تمام شد، رفتند. علي بن جعفر نزد شاگردانش آمد، اينها سرزنشش مي‌کردند. گفتند: تو نود سال داري، تو عموي امام رضا هستي. چرا اينقدر خودت را کوچک مي‌کني؟ يک جمله گفت: اگر خدا اين جوان بيست ساله را شايسته امامت بداند و من 90 ساله را شايسته نداند، من منکر فضيلت او باشم؟

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group