يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهج‌البلاغه شرح خطبه 87
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 26-05-99
 بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.


در آستانه ماه محرم قرار داريم، از همه ارادتمندان به ساحت مقدس سيدالشهداء دو تقاضا دارم. اول اينکه مردم هميشه به هيأت‌ها کمک مي‌کنند، امسال زودتر شروع کنند، چون هيأت‌ها امسال با هزينه‌هاي ديگري روبرو هستند و براي رعايت شيوه‌نامه‌هاي بهداشتي سراغ فضاهاي باز رفتند.

بايد هزينه‌هاي اضافي بدهند، بعضي هيأت‌ها چند هزار متر موکت و وسايل ضد عفوني خريدند. در تهران نوشتند دولت چهارصد مکان باز را در اختيار دولت‌ها قرار داده است. در کامل الزيارات ابن قولويه آمده است باب 32، فصل مفصلي در مورد روضه‌هاي خانگي اهل‌بيت دارد. امام صادق(ع) دوران بني عباس اجازه نمي‌دادند کسي مجالس عمومي براي اهل‌بيت برگزار کند، ولي هر شاعري و مرثيه خواني به خانه حضرت مي‌آمدند، حضرت دستور مي‌دادند يک پارچه بزنيد، زن‌ها يک طرف و مردها يک طرف و براي حضرت روضه مي‌خواندند. شخصي به نام ابوهارون مي‌گويد: مظهر امام صادق رفتم، حضرت فرمود: براي من چند شعر بخوان. حضرت فرمودند: نه، اينطور قبول ندارم. آنطور که خودتان دور هم جمع مي‌شويد و روضه مي‌خوانيد، مراعات مرا نکنيد. دوباره اين شعر را خواندم، حضرت شروع کردند بلند بلند گريه کردن و ديدم صداي گريه از بانوان بلند شد. حضرت فرمود: کافي نيست باز هم بخوان.


شخصي به نام عبدالله بن غالب مي‌گويد: به محض اينکه خانه امام صادق رفتم، حضرت فرمود: برايم روضه بخوان. من خواندم، ديدم بانويي از بانوان حرم فرياد مي‌زند، وا أبتا! حتي مأمورين بني عباس وقتي صدا را شنيدند در زدند که چه خبر است؟ امام صادق فرمود: برويد به اين مأمور بگوييد چيزي نيست، طفلي از ما از دست رفته براي آن طفل گريه مي‌کنيم. منظور حضرت از آن طفل، طفل شش ماهه علي اصغر بود. مردم همکاري کنند با رعايت شيوه‌ نامه‌هاي بهداشتي، هيچ چيزي را کم نگذارند. يقيناً هم اينطور خواهد شد که چيزي کم نخواهند گذاشت.

شايد ما کمتر مورد داشته باشيم که فقها اجماع داشته باشند، فقهاي قم و نجف و رهبر انقلاب فرمودند: عزاداري برگزار شود و شيوه نامه‌هاي بهداشتي رعايت شود. دفتر آيت الله العظمي وحيد خراساني و صافي گلپايگاني رفتم، ديدم اين دو بزرگوار محلي که هميشه روضه‌خواني دارند، سقف کاذب را برداشتند که فضا باز شود. کولرهاي آبي تعبيه کردند و گفتند: بنا داريم با تعداد محدود پذيرش کنيم و هرکس از در وارد شود ماسک بدهيم.


در سالهاي اخير آيت الله العظمي وحيد و آيت الله العظمي صافي، دو دسته عزاداري مفصل داشتند. يکي شهادت امام صادق 25 شوال و يکي 21 رمضان، امسال برگزار نکردند. ولي مجالس محرم با رعايت شيوه‌نامه‌ها حتماً برگزار مي‌شود. خدمت آيت الله رضا زاده از اساتيد فقه و اصول در مشهد هستند، سؤال کردم، فرمودند: يکوقت قبل از انقلاب قاچاقي به عتبات براي زيارت سيدالشهداء مي‌رفتيم با مرحوم عبادي که يکوقتي امام جمعه مشهد بودند. ايشان در بين راه نمازش را تمام مي‌خواند. گفتم: نماز مسافر شکسته است. گفت: احتياط مي‌کنم. چون مرحوم آيت الله خويي مي‌فرمايد: اگر زيارت امام حسين با خوف و ترس باشد اشکال دارد. ايشان نماز را تمام خواندند.

به نجف رسيديم، از آيت الله العظمي خويي در مسجد خضراء بودند، سؤال کرديم: نظر شما همين است؟ فرمودند: بله، گفتيم: پس زمان بني عباس اين همه مردم با گرفتاري‌ها و سختي‌ها مي‌رفتند و خوف و نگراني داشت، فرمودند: آن زمان، زماني بود که اصل زيارت امام حسين و کربلا در خطر بود و دشمن مي‌خواست نام امام حسين را نابود کند، مذهب در خطر بود، الآن چنين چيزي نيست. الآن همه عالم يا حسين مي‌گويند! ما افتخار مي‌کنيم خاک پاي عزاداران سيدالشهدا هستيم. مواظب باشيم که بهترين و با شکوه‌ترين عزاداري‌ها را برگزار کنيم. مواظب باشيم و دقت کنيم.


زمان آيت الله العظمي بروجردي(ره) به يک مدل عزاداري ايشان اشکال مي‌کردند، مردها در شبيه خواني لباس زن مي‌پوشند، ايشان اشکال مي‌کردند. قبل از محرم سران هيأت‌ها و شبيه خوان‌ها را دعوت کرده بودند، فرمودند: اگر مقلد من هستيد اين کار جايز نيست. اينها پاسخ خوبي نداده بودند. گفته بودند: ما دوازده ماه مقلد شما هستيم و ده روز محرم مقلد شما نيستيم. اين حرف پسنديده نيست! يکوقت کاري نکنيم نگويند: عقلانيت دشمنان اهل‌بيت بيشتر از پيروان اهل‌بيت است. حج امسال عملاً تعطيل شد با اين عظمت، يک نفر هم اعتراض نکرد.

بيماري کرونا يک بيماري مُسري است، بحث فدا شدن نيست. ديروز شنيدم مادر جوان 28 ساله با سه بچه کرونا گرفت، دو روز از وقتي که متوجه شد، مهلت داشت و از دنيا رفت. سه فرزند يتيم و خردسال هم داشتند. بعضي مي‌گويند: مطمئن باشيد در مجلس اهل‌بيت کسي بيماري نمي‌گيرد! چرا با اعتقادات مردم بازي مي‌کنيد؟! يک آقايي کتاب نوشته که در حرم اهل‌بيت هيچ بيماري سرايت نمي‌کند.

ما دوازده امام داريم، يازده امام ما شهيد شدند. دو امام ما با شمشير و نه امام ما با سم به شهادت رسيدند. امامان ما بيمار و مريض نمي‌شدند؟ يک عده با دين و اعتقادات مردم بازي مي‌کنند. رسول خدا بيمار مي‌شدند، سردرد شديد، اميرالمؤمنين چشم درد شديد داشتند. ديروز نزول سوره هل أتي بود، امام حسن و امام حسين بيمار شدند به طوري که اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا براي شفايشان نذر روزه کردند.


روايت داريم امام حسين در مدينه محرم شدند با پدر بزرگوارشان حرکت کردند به طرف مکه، بين راه حضرت مريض شدند. به قدري بيماري شدت گرفت که ديگر امام حسين نمي‌توانست مسير را ادامه بدهد. اميرالمؤمنين براي امام حسين قرباني کردند و حضرت از لباس احرام بيرون آمدند و لباس معمولي بر تن کردند و برگشتند. امام سجاد چند بار بيمار شدند که حضرت وصيت‌نامه مي‌نوشتند ولي باز دوباره خوب مي‌شدند. امروز يکي از هيأتي‌ها زنگ زد و گفت: ما مي‌ترسيم اگر امسال خوب عزاداري نکنيم فکر مي‌کنيم ارباب ما را جواب کرده است! اين حرف‌ها چيست.

سخت‌ترين ابتلائات براي سيدالشهداء پيش آمد. آزمون‌هايي که در زندگي ما هست قابل مقايسه با امام حسين است؟! انشاءالله دولت و مردم همکاري کنند، نذرها را مردم با صيغه نذر نمي‌گويند، مي‌گويند: نيت کردم. به قلبش مي‌رسد اگر نيت و قلب است شما هرطور ديگر هم عمل کنيد، اشکال ندارد اما اگر نذر شرعي است و اسم بردي، نيت بوده و صيغه نخواندي اشکال ندارد تبديل کني. اگر صيغه خواندي و امکان اجرايش نيست، ديگر جزئياتش را از دفاتر مراجع سؤال کنيد. آماري ديدم که 30 درصد اهداي خون کم شده، نذر خون هم کار خوب و پسنديده‌اي است که در اين ايام مي‌توانيد انجام دهيد.


خطبه‌ي 87 نهج‌البلاغه، وقتي اميرالمؤمنين مقامات خود را بيان مي‌کنند، «فَأَيْنَ‏ تَذْهَبُونَ‏ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ» کجا مي‌رويد؟ به کدام رو حرکت مي‌کنيد؟ «وَ الْأَعْلَامُ‏ قَائِمَةٌ» بدانيد هيچ چيزي مخفي نيست. تصور نکنيم بعد از رحلت پيامبر چيزي براي مردم مبهم بود. مردم نمي‌دانستند چه کنند. غدير آخرين اعلان پيامبر بود. از روز اول پيامبر اعلان کردند تا اين بيست سال، هر روز حضرت اعلان مي‌کردند. وقتي بعد از سه سال حضرت اولين دعوت عمومي کردند، کسي که جواب داد اميرمؤمنان بود، فرمود: هرکس جواب مرا بدهد جانشين و وصي و خليفه من است.

بيست سال پيامبر خدا به هر مناسبتي بود اعلان کردند تا به غدير رسيد. مي‌فرمايد: با اين مسائل روشن، علم‌ها برپاست. «وَ الْآيَاتُ وَاضِحَةٌ» نشانه‌ها روشن است «وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ» چراغ‌ها نصب شدند. در يک جاده مي‌روي، هم چراغ روشن باشد و هم پرچم زده باشند، هم علم زده باشند که راه را گم نکنيد. يکوقت فقط چراغ مي‌زنند، يکوقت فقط علم مي‌زنند، در مورد اميرالمؤمنين ابهامي در مورد جانشيني حضرت نبود. «فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ» شما را کجا مي‌برند؟ «وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ‏» چرا سرگردان هستيد؟ «وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ» در حالي که در ميان شما عترت پيامبر هست. «وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ» عترت پيامبر زمامداران حق هستند. علم دين هم زبان صدق هستند.

«فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ» قرآن فرمود: اهل‌بيت را کجا حفظ کنيد؟ «وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِيمِ الْعِطَاشِ» مثل آدم تشنه به سمت اهل‌بيت حرکت کنيد. وقتي آدم عالمي را ببيند که مي‌گويد: من راه آسمان را بهتر از زمين بلد هستم نبايد سراغش برود؟ «أَيُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ ص» مي‌خواهيد بدانيد جايگاه عترت اهل‌بيت کجا هست؟ از پيامبر بگيريد.

پيامبر فرمود: «إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ وَ يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ» ما اهل‌بيت روزي که از دنيا مي‌رويم باز هستيم. مرحوم تستري در شرح اين جمله مي‌فرمايد: حتي اگر از دور شما به پيامبر و اميرالمؤمنين سلام کنيد، «اشهد انک تسمع کلامي» اعتقاد ما در مورد اهل‌بيت اين است. اعمال ما عرضه مي‌شود. اگر اين حقيقت را مي‌خواهيد بدانيد، پيامبر فرمود: ما اهل‌بيت روزي که از دنيا مي‌رويم حياتي داريم که به شما اشراف داريم.

اگر بخواهيم نمونه بگوييم مواردي که اهل بيت خبر مي‌دادند از احوالات شيعيان خود، صدها داستان داريم که از نيت افراد باخبر هستند. حتي اگر نيتي داشته باشيم، «فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ» چون همه باور نمي‌کنند امام بعد از حياتش مثل امام قبل از حيات است. شهدا مقامشان قابل مقايسه با امام نيست. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‏ يُرْزَقُون‏» (آل‌عمران/169) شهيدي که در جبهه به شهادت رسيد را مي‌شود با رسول خدا و اميرالمؤمنين مقايسه کرد. اگر اميرالمؤمنين مي‌گويد: من بعد از مرگ هم همان حيات را دارم، مقايسه کنيد اگر کسي قرآن را قبول دارد، اگر در مورد شهيد اين اعتقاد را داريد در مورد ائمه و انبياء اين بالاتر است.


حرفي نزنيد که نمي‌شناسيد، «فَإِنَّ أَكْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْكِرُونَ» بيشتر حق آن چيزي است که انکار مي‌کنيد. موسي کليم الله وقتي معلم سر راه جناب خضر را ديد، مگر نگفت چرا ديوار را ساختي؟ کشتي را سوراخ کردي؟ موسي تحمل نداشت اسرار و علومي که نزد خضر بود را تحمل کند و همراهي کند، «وَ اعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ هُوَ أَنَا» من اميرالمؤمنين اگر چيزي مي‌گويم، اگر شما درک نمي‌کنيد نگوييد: حرفش درست نيست.

يکوقتي امام(ره) مي‌فرمود: مقامات اولياء را انکار نکنيد. «أَ لَمْ أَعْمَلْ فِيكُمْ» حضرت هفت ويژگي اهل‌بيت را بيان کردند. «بِالثَّقَلِ الْأَكْبَرِ» من با قرآن در ميان شما عمل نکردم؟ «وَ أَتْرُكْ فِيكُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ» مگر پيامبر نفرمود: «کتاب الله و عترتي» ثقل اکبر کدام است؟ در خطبه غديريه رسول خدا فرمود: ثقل اکبر، قرآن است و ثقل اصغر، اهل‌بيت است. پيامبر فرمود: آيا من با قرآن در ميان شما عمل نکردم؟ آيا اهل‌بيت را باقي نگذاشتم؟ «قَدْ رَكَزْتُ فِيكُمْ رَايَةَ الْإِيمَانِ» خطبه‌هايي که ايمان مردم را تقويت کند، من پرچم ايمان را فرو نشاندم. «وَ وَقَفْتُكُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ» اينکه تمام حلال و حرام خدا را بر شما گفتم.


حضرت هر روز صبح در بازار مي‌آمدند و صنف به صنف بازار را مي‌ديدند، «وَ أَلْبَسْتُكُمُ الْعَافِيَةَ مِنْ عَدْلِي» من با عدالت خودم عافيتي به شما دادم، «وَ فَرَشْتُكُمُ‏ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي» معروف و کارهاي نيک را در رفتار و گفتارم فرش شما قرار دادم. «وَ أَرَيْتُكُمْ كَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِي» نه اينکه اميرالمؤمنين درس اخلاق بگويد، الگوي عملي اخلاق بود. مردم تابع حاکمان خود هستند، مردم وقتي عدالت علوي و اخلاق علوي را مي‌ديدند، اگر کسي از ما سؤال کند پيام سراسري خطبه‌هاي نهج‌البلاغه چيست؟ حضرت مي‌خواهند فضيلت‌ها و ارزش‌هاي اخلاقي که زمان پيامبر بود و اين 25 سال کمرنگ شده بود و از دست رفته بود را با اخلاق عملي و گفتار خود زنده کنند.

اميرالمؤمنين از عدل سخن مي‌گفت و عادلانه عمل مي‌کرد. رغبت به دنيا نداشت و زاهدانه زندگي مي‌کرد و حريص به دنيا نبودند و عملاً و قولاً اينطور بودند. «فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْيَ فِيمَا لَا يُدْرِكُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ وَ لَا تَتَغَلْغَلُ إِلَيْهِ الْفِكَر»


پيامبر همه چيز را بيان کردند و راهي عذري را باقي نگذاشتند، اگر کسي بگويد: پيامبر يک ذره تاريکي و غبار در قصه جانشيني اميرالمومنين قرار داد، قبول ندارم. يکي از کتاب‌هايي که حتماً خوب است عزيزان مطالعه کنند، با اينکه بارها مطالعه کرده بودم، دوباره نگاه کردم. «المراجعات علامه شرف الدين» 56 نامه شيخ الازهر مصر که دوازده سال رئيس الازهر بود، به نام شيخ سليم به علامه شرف الدين نوشته و سؤالاتي را در مورد اميرالمؤمنين پرسيده و علامه شرف الدين 56 نامه پاسخ دادند، جمعاً 112 نامه است، در احوالات مرحوم شرف الدين مطالعه کردم، علامه شرف الدين تربيت يافته حوزه نجف و شاگرد علماي بزرگي در نجف بود، شاگرد آيت الله العظمي سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي بود.

کتاب‌هاي فراواني نوشته است. در حالي که شيخ سليم آدم مسني بود، 82 ساله بود، علامه شرف الدين 40 ساله بود. آنقدر اين نامه‌ها را زيبا پاسخ داده که يک درس است براي ما که در چهل سالگي تمام راه‌ها را رفته است. چهل صفحه اسناد و مدارک است. در نامه‌هاي اول مي‌گويد: چه دليلي داريد بر خلافت اميرالمؤمنين، علامه شرف الدين دهها آيه قرآن را با اسناد مي‌آورد. داستان غدير، داستان «انذر غشيرتک الاقربين» داستان مباهله، داستان هل أتي را مي‌آورد. سراغ روايات مي‌رود، دهها روايت درباره جانشيني اميرالمؤمنين مي‌آورد. يکوقتي در محضر آيت الله بهجت من اين کتاب را معرفي کردم.

گفتم: مراجعات را مطالعه و مباحثه کنيد و دقيق بخوانيد. بعد از منبر آيت الله العظمي بهجت به من فرمودند: اگر کسي اين کتاب را مطالعه کند، حجت بر او تمام است و ديگر نمي‌تواند بگويد: من ابهامي داشتم، سؤالي داشتم! ايشان به نامه 79 شيخ سليم که مي‌رسد، مي‌گويد: ما قبول کرديم اينکه شما مي‌گوييد پيامبر در غدير وصيت کرد را قبول داريم. غدير بوده و آيه مباهله هست. پيامبر فرمود: امت من اجماعشان خطا و گمراهي ندارد. امت اجماع کردند و خليفه را انتخاب کردند پس ديگر شما جواب اين حديث را چه مي‌دهيد؟ جواب قشنگي مرحوم علامه شرف الدين مي‌دهند.

مي‌گويد: شما در منابع خود صحيح بخاري و غيره داريد که وقتي در سقيفه بيعت شد، عده‌ي کمي بودند و انصار که آنجا بودند، رئيس قبيله سعد مخالفت کرد. سعد که مخالفت کرد تا آخر عمر ديگر بيعت نکرد. گفتند: قصه بيعت خليفه اول با مشورت نبود. روايتي که صحيح بخاري دارد. خليفه دوم وقتي مي‌خواست از دنيا برود، عبدالله بن زبير گفت: خليفه از دنيا برود، با فلاني فوري بيعت مي‌کنيم. گفت: فريب نخوريد، بيعتي که در سقيفه کرديم بدون فکر و مشورت و بررسي بود. خدا حفظ کرد و به خير گذشت.


پس انصار بيعت نکردند، بني هاشم مخالف بودند. اميرالمؤمنين، مقداد و ابيذر، نامه 81 نوشته است که از اول اجماع نبود و جمع کمي در سقيفه بني ساعده بودند و مردم بعداً راضي شدند. ايشان مي‌گويند: اگر منظور شما اين است که بعداً اميرالمؤمنين همکاري کردند، پس بعداً اجماع نشد، همکاري بوده بخاطر مصلحتي که در اسلام بوده است. نامه 83 علامه پاسخ داد که همکاري بود، همکاري غير از پذيرش است. بچه‌اي که مي‌خواستند دو نيم کنند، مادر اصلي گفت: من از سهم خود گذشتم! اميرالمؤمنين همکاري کرده و هرجا در مسأله علمي مي‌ماندند جواب مي‌دادند.

در جنگ‌ها از حضرت مشورت مي‌گرفتند. نکته ديگري که ايشان اشاره کرده در نامه 83 مي‌گويد: يک سوال ديگر دارم: مگر مي‌شود امت با پيامبر مخالفت کرده باشند؟ غديري باشد و امت زير بار نرفته باشند؟ اگر پيامبر گفته بود حتماً امت قبول مي‌کردند. در نامه 83 دهها مورد را ذکر مي‌کنند. مگر حضرت نفرمود: در لشگر اسامه برويد؟ نرفتند. در صحيح بخاري آمده در صلح حديبيه، اينطور نبود که پيامبر هرچه مي‌گفتند، مسلمان‌ها فوري اطاعت مي‌کردند. نه، در بين آنها مخالفين بودند. در صلح حديبيه وقتي پيامبر فرمود: بايد صلح کنيم، امسال به حج نخواهيم رفت، اينها محرم شده بودند. حضرت فرمود: آيه نازل شد و امسال به حج نمي‌رويم. از احرام بيرون بياييد و قرباني کنيد و سرها را بتراشيد. حج بي حج! همين‌جا تمامش کنيد.

سه بار پيامبر فرمود: بلند شويد. حج به هم خورد. امسال مي‌خواهيم صلح کنيم، صلح حديبيه، يک نفر بلند نشد سر بتراشد. در حالي که پيامبر سه مرتبه اين جمله را تکرار کردند. در داستان ديگري که صحيح بخاري دارد پيامبر يکي از غنايم را تقسيم کردند، يکي از انصار گفت: پيامبر براي خدا اين کار را نمي‌کند. به پيامبر گفتند: با عدالت رفتار کن. پيامبر فرمود: اگر من به عدالت تقسيم نمي‌کنم چه کسي به عدالت تقسيم مي‌کند؟
شريعتي: کتاب «حق جو و حق شناس» ترجمه‌ي کتاب المراجعات است و مجموعه گفتگوهاي جناب علامه شرف الدين و شيخ سليم رئيس دانشگاه الازهر مصر است. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي حسيني قمي: من در مورد شخصيت قنبر بگويم، قنبر به دست حجاج به شهادت رسيد. چه شد به شهادت رسيد؟ حجاج گفت: مي‌شود مولايت علي بن ابي طالب را توصيف کني؟ چند جمله را گفت و بعد حجاج گردن او را زد. گفت: من خادم کسي هستم که «وَ صَلَّى الْقِبْلَتَيْنِ وَ بَايَعَ‏ الْبَيْعَتَيْنِ‏ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ حَمَلَ الرَّايَتَيْنِ وَ فَتَحَ بَدْراً».

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group