موضوع برنامه: وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) در نهج البلاغه
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ پخش: 99.08.11
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
حاج آقای حسینی قمی: سلام علیکم و رحمة الله. عرض سلام و ارادت خالصانه، عرض تبریک دارم خدمت همه ی بینندگان عزیز. امیدوارم که ولادت بسیار بسیار خجسته ی خاتم-النبیین، اشرف مخلوقات و ولادت وجود مقدس امام صادق(س) بر همه ی عزیزان مبارک باشد. عرض ارادت کنیم به حضرت خاتم النبیین.
ای از همه ممکنات اقدم/ گفتار تو بر خرد مقدم
ای میر امم امیر لولاک/ وی فخر بشر نبی اکرم
ای شأن تو لا نبی بعدی/ عنوان گرامی تو خاتم
لولاک لما خلقت الافلاک/ گفتست به وصف تو خدایت
ای اشرف بندگانِ یزدان/ وی سرور سروران عالم
ای عرش غبار نعل کفشت/ بوسیده برای خیر مقدم
ای گوش همه به امر و نهیت/ وی بوده ندای حق ندایت
ای مبدأ آفرینش خلق/ ای بهر نجات ما دعایت
ای خاتم انبیاء محمد(ص)/ پیغامبر خدا محمد
فقط من یک توضیحی بدهم. من هر وقت این بیت را می-خوانم چون می گوید ای از همه ممکنات اقدم/ گفتار تو بر خرد مقدم. احیاناً به ذهن عزیزان نیاید که مگر کلمات انبیاء با خرد و عقل انسان ها تعارضی دارد که می گوید گفتار تو بر خرد مقدم. نه، می دانید این تعبیر در نهج البلاغه ی امیرمؤمنان (ص) همین خطبه ی دوم هست. می فرماید: «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» پیامبران آمدند عقل ها را، عقل هایی که پرده های زیادی مقابل آن قرار گرفته را در اختیار مردم قرار دهند. می دانید همه ی مردم عقل و خرد دارند. اتفاقاً ما می-گوییم: «کلما حکم به العقل حکم به الشرع»؛ هر چه عقل بگوید شرع هم همان را می گوید ولی ما عقل و خردمان گاهی پشت پرده ی هواهای نفسانی مان، امیال شخصی مان، تمایلات جناحی مان قرار دارد. الآن در دنیا ببینید مثلاً عقلای عالمند می نشینند یک قوانینی در مجالس تصویب می کنند. هر روز دوباره تبصره می زنند، دوباره یک قیدی می زنند یا کل آن قانون را حذف می-کنند. چرا؟ اینها عقلای قوم هستند ولی عقل ما خرد ما گاهی تحت تأثیر هواهای نفسانی ما هست، امیال نفسانی ما هست. این سخن آغازین من است.
اگر اجازه بفرمایید من یک جمله ای هم از شهید آیت الله مطهری (رضوان الله علیه) بگویم. ایشان گلایه می کردند. می گفتند شما ببینید مسیحی ها در ولادت حضرت عیسی مسیح (علی نبینا و آله علیه السلام) چه می کنند. چقدر با عظمت برگزار می کنند. جناب آقای شریعتی از امروز دقیقاً دو ماه تا ولادت حضرت عیسی مسیح هنوز زمان داریم. الآن بسیاری از شهرهای اروپایی چراغانی های مفصل شروع کرده اند. آن وقت ما دو روز تا ولادت حضرت خاتم النببین داریم. جایی خبری هست؟ این جای گلایه نیست؟ واقعاً ما نباید گلایه بکنیم؟
آقای شریعتی:
تازه امسالی که این اقدام فرانسوی ها اتفاق افتاده و به نظر من باید رگ غیرت ما به معنای واقعی به جوش بیاید.
حاج آقای حسینی قمی: مجلس بگیریم، نشر معارف داشته باشیم، سیره ی پیامبر را بگوییم، کتاب ها معرفی کنیم، در فضاهای مجازی فعال باشیم، رسانه های خیلی بیشتر از این فعال باشند. دو ماه مانده به ولادت حضرت عیسی مسیح، بپرسید، نگاه کنید چه چراغانی هایی شده است. چراغانی های بسیار مفصلی است.
از الآن رفته اند به استقبال سال نو مسیحی که همزمان با ولادت عیسی مسیح است آن وقت ما دو روز به ولادت خاتم النبیین داریم. این گلایه ی این بزرگوار هست به نظرم باید توجه کرد. مخصوصاً ایشان یک بیان دیگری دارد، این را هم من بگویم به نظرم بیان جالبی است. ایشان می فرماید: تازه ما مسلمان ها دو امتیاز داریم که هیچ امتی ندارند. امتیاز اول اینکه این قرآنی که ما داریم، این کتاب آسمانی که بر خاتم النبیین نازل شده، ما می گوییم این همان کتابیست که بر پیامبر (نازل شد) بعد از 1400 سال یک حرف به آن اضافه نشده است. این همان کتاب آسمانی است. این قرآن همان کتابیست که بر پیامبر نازل شده بدون یک حرف اضافه. هیچ می دانید هیچ کسی چنین ادعایی را ندارد؟
ببینندگان عزیز می دانید هیچ مسیحی در عالم نیست، هیچ یهودی در عالم نیست، هیچ پیروی ادیان دیگری در عالم نیست که بگوید این کتابی که امروز دست ما هست، این همان کتابی است که بر عیسی نازل شده، همان کتابی است که بر موسی نازل شده است. هیچ می دانید؟ من حالا چون اشاره کردم دلم می خواهد عزیزان بدانند احیاناً فکر نکنند ما همینطوری یک مجله ای دیدیم، یک مقاله ای دیدیم. این کتاب انجیل است که دست من است.
اول انجیل وقتی می خواهند بنویسند که داستان انجیلی چیست نوشته در قرن اول میلادی پس از صعود عیسی مسیح به آسمان، عده ای به نوشتن سرگذشت عیسی مسیح پرداختن. این چهار شاگرد عیسی مسیح کتاب انجیل را نوشتند. انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، انجیل یوحنا. یعنی خودشان اول انجیل می نویسند که این کتاب سرگذشت عیسی مسیح است نه آن کتابیست که بر عیسی نازل شده است. و امتیاز دومی که ایشان (مرحوم شهید مطهری) اشاره کردند نکته ی بسیار مهمی است، اینکه ما بخش عمده ای از سیره ی پیامبر و سنت پیامبر بدون تحریف امروز در اختیار ما است.
خدا رحمت کند. باز یاد کنم این ایام سالگرد مرحوم علامه جعفر مرتضی (رضوان الله علیه) بود، ایشان یک کتابی دارد 35 جلد (به نام) الصحیح من سیرة نبی الاعظم. جزئیات سیره ی پیامبر. هیچ پیامبر دیگری اینطوری نیست. پیامبر چه ساعتی به دنیا آمدند، چه روزی به دنیا آمدند، چه حوادثی در هنگام ولادتشان پیش آمد، داستان ایام ولادت شان، داستان شیرخوارگی-شان، حلیمه ی سعدیه مادر رضایی پیامبر، مادر خود او. جزئیات. وقتی به رسالت مبعوث شدند اول کسی که ایمان آورد و در 10 سال مدینه چه حوادثی پیش آمد. جزئیات زندگی ایشان. در حالی که (در مورد) دیگر پیامبران می دانید حتی ابهامات خیلی زیادی هست.
به هر حال این دو افتخار و دو امتیاز هست که ما داریم. قدر بدانیم.
و این را هم باز اشاره کنم جمله ی خوبی یادم هست یکی از اساتید بزرگوار ما، رضوان خدا بر روان شان خیلی قشنگ می گفت. می گفت: اگر از ما سؤال کنند مهمترین عامل پیروی پیامبر چه بود؟ پیامبر تنهای تنها بوده است. ابن شهر آشوب از علمای بزرگ شیعه است حدود 700 سال پیش زندگی می کرده است. یک جمله ای دیدم مرحوم ابن شهر آشوب (رضوان الله علیه) در کتابش می نویسد خیلی جمله ی قشنگی است. می گوید: اگر پیامبر هیچ معجزه ای نداشت جزء همین معجزه، با اینکه یک، تنها بود. وحیداً، غریباً، فقیراً یتیماً بلا شوکة الکثیر الاعداء. شخصیتی که تنها بوده، یتیم بوده، غریب بوده، فقیر بوده، شوکتی که پادشاهان عالم داشتند، نداشته است، این همه دشمن داشته است.
نزدیک ترین نزدیکانشان دشمن-شان بودند. کسی که عمویش دشمن اوست دیگر دشمن نمی-خواهد. «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَب» (مسد/1) می گوید این پیامبر چی شد موفق شد؟ چه معجزه ای بالاتر از این؟ عزیزان یادتان باشد قرآن معجزه ی خاتم النبیین است، پیامبر معجزات زیادی دارند. همین مرحوم ابن شهر آشوب یک روایتی دارد من تا حالا ندیده بودم. ایشان می گوید: برای پیامبر 4440 معجزه نام بردند. معجزات در داستان ولادت شان، قبل از ولادت، بعد از ولادت، قبل از رسالت، بعد از رسالت، در مدینه، در مکه. همه ی آن معجزات سر جای خودش. اگر پیامبر هیچ معجزه ای نداشت جزء همین که یک انسانی که تنهای تنها است، غریب است، یکه و تنها، این همه دشمن، نزدیک ترین دشمنان، دشمن، چه شد که توانست عالم را تسخیر کند؟ این معجزه نیست؟
استاد بزرگوار ما می گفت اگر سؤال بکنند با چه قدرتی، می فرمود دو قدرت. یک، اخلاق؛ دو، منطق. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران/159) «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم»؛ (قلم/40)؛ یکی اخلاق است، دوم منطق است. عامل پیروزی پیامبر شمشیر نبود. می دانید شمشیر نمی تواند دل ها را جذب بکند، قلب ها را جذب بکند. جالب است من اشاره کنم. خدا رحمت کند. این را هم خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند چون در آستانه ی ولادت خاتم النبیین هستیم نکته ی بسیار مهمی است. مرحوم آیت الله موسوی لاری (رضوان الله علیه) بودند ایشان انصافاً یک تنه به اندازه ی یک وزارتخانه کار می کرد.
ایشان یک تنه چندین کتاب بسیار محکم در مسائل اعتقادی نوشته-اند، به بهترین و زیباترین شکل به زبان های زنده ی دنیا ترجمه کرده اند، به همه ی عالم فرستاده اند، بعد نامه های کسانی که این کتاب ها را خوانده اند دریافت کرده، ارتباط برقرار کرده است. خیلی موفق بودند. ایشان یک مقاله ای دارد می گوید یکی از حرف هایی که می-زنند مثلاً اسلام را متهم به ترور و ترویست می کنند یا اسلام با شمشیر (پیشرفت کرده)، ایشان می فرمود: آنهایی که می گویند اسلام با شمشیر پیشرفت کرد به ما آمار بدهند. می خواهید آمارش را اگر ندارید ما می-دهیم.
ایشان مقاله نوشته است که پیامبر در 10 سالی که در مدینه قریب 90 جنگ بر پیامبر تحمیل شده است، چند نفر به دست پیامبر کشته شده است. بگذریم از شهدایی که مسلمان ها دادند چون اینها هم شهید دادند، گرفتاری ها، سختی ها، زخمی ها، جراحت ها. اینها بماند. اگر پیامبر با شمشیر پیشرفت کرده حد اقل باید در این 10 سال، ده ها هزار نفر را در این جنگ ها کشته باشند. ایشان آمار داده است چون در کتاب ها هست. در تاریخ طبری، در الکامل هم هست که مثلاً در جنگ بدر چه کسانی کشته شدند. اسم آنها (مقتولین جنگ ها) هم هست.
ایشان جمع زده است. جنگ بدر چند تا، جنگ احد چند تا، جنگ احزاب چند تا. ایشان در این مقاله می نویسد حد اکثر تعداد کشته شدگان از دشمن در این 10 سال 1200 نفر است. آن وقت این اسلام با شمشیر پیشرفت کرده است؟ این پیامبر با شمشیر پیشرفت کرده است؟ آن وقت چه کسانی به ما این نسبت را می دهند؟ کسانی که امروز خودشان در دنیا اصلاً هزار تا و چند هزار کشتار برایشان خیلی عادی است. و جالب است همین الآن من اشاره کنم به نکته ای که الآن این روزها همه می شوند. کسانی به پیامبر گرامی اسلام اهانت می کنند، کسانی اسلام را تروریست معرفی می کنند، مسلمانان را تروریست معرفی می کنند که یادشان رفته است.
بد نیست این را هم بگویم. من یک وقتی در یکی از این کشورهای اروپایی، یکی از این شبکه های رسمی کشور، شبکه های بسیار پرمخاطب و رسمی، با ما راجع به همین موضوع آزادی بیان در اسلام می خواست مصاحبه کند، مصاحبه هم زنده بود. موقعیت خوبی بود چون پخش زنده بود در یک شبکه ی اروپایی. من آنجا این جمله را گفتم. سخنم را با یک سؤال شروع کردم. گفتم مگر شما نمی گویی طرفدار آزادی هستی؟ مگر نمی گویید آزادی بیان؟ یک سؤال. شما چرا اجازه نمی دهید ما در برابر داستان هولوکاس یک علامت سؤال بگذاریم.
همینی که مقام معظم رهبری هم در اطلاعیه شان یک اشاره ای کرد. آقا ما در قصه ی هولوکاس که شما می گویید بوده است یک علامت سؤال می خواهیم بگذاریم. محکوم می کنند، زندان می کنند، جریمه می کنند. مگر نمی گویید آزادی بیان؟ ما فقط یک علامت سؤال می خواهیم (بگذاریم) و بپرسیم که این بوده یا نبوده؟ آن وقت شما اسلام را متهم به این می کنید که آزادی در آن نیست. یادمان نرود اینها در عراق از داعش حمایت کردند. داعشی که انواع و اقسام مدل های کشتار را در عراق تمرین کرد. به قفس انداختن، سوزاندن، سر بریدن، قطعه قطعه کردن. اینها را یادمان نرفته است. کی اینها این کارها را کردند؟ کی از اینها حمایت کرد؟ داعش مولود همین دولت های اروپایی نبود که امروز دارند اسلام را متهم می کنند!؟
من همین روزها یک مطلبی دیدم. در خبرها آمده بود یکی از مقامات بلندپایه ی الجزایر گفته بود ما اسناد پیدا کردیم زمانی که فرانسوی ها اینجا کشتار مردم را راه انداختند در داستان جنگ، آن روز اینها از جسد مردم الجزایر به عنوان صابون استفاده می کردند. خبر آن هست. مشاور رئیس جمهور، یکی از مقاماتشان گفته بود. ببینید چقدر فرانسوی ها از این مردم بیگناه الجزایر کشته اند که از استخوان بدن اینها در کارخانه هایشان استفاده می کردند.
آن وقت شما روی تان می شود بیایید بگویید اسلام طرفدار... این کشتارها را شما راه انداختید، سر بریدن ها را شما راه انداختید، آدم کشی ها را شما راه انداختید. مردم یادشان نرفته است. همین امروز هم هر کجا قتل و غارتی هست دست شما هست. من خواهش می کنم این را فراموش نکنیم. ما فاصله-ای با جنایات داعش نداریم. عرض کردم جدیدترین مدل-های کشتار را اینها راه انداختند.
شریعتی: و شکنجه را.
حاج آقای حسینی قمی: و شکنجه. دیدید یک روز در قفس می کردند می سوزانند. یادمان هست. چه کسی از اینها حمایت کرد؟ تعجب است این دولت های اروپایی روی شان می-شود از ما طلب بکنند، از مسلمان ها طلب بکنند. من یک تاریخی می خواندم در همین کتاب شرح نهج البلاغه مرحوم تستری (رضوان الله علیه) خیلی برایم جالب بود. ایشان از تاریخ یعقوبی نقل می کند. از تاریخ های قدیمی است. می گوید پیامبر وقتی مکه را فتح کرده، بعد از فتح مکه به حضرت خبر دادند که مردم مکه گرفتار مالی دارند، مشکلات دارند. مفصل است.
«بلغ النبی بعد فتح خیبر» بعد از فتح خیبر به پیامبر خبر دادند که قحطی و گرفتاری و گرسنگی در میان مردم هست. «بعث الیهم» حضرت مفصل برای اینها آذوقه فرستادند. برای کی؟ برای مردم مکه. کدام مردم مکه؟ همین هایی که او را بیرون کردند. عجیب است. باز من می دیدم مرحوم تستری در این شرح نهج البلاغه اش نوشته. پیامبر وقتی هجرت کرد، شبانه هجرت کرد. ما اسم آن را هجرت گذاشتیم.
فرار شبانه بود. بله اسم مقدسی است. ولی پیامبر از دست اینها فرار کرد. شبانه فرار کرد. پیامبر خیلی مکه را دوست داشت. در روایت داریم وقتی می خواستند از مکه هجرت کنند، رسیدند به یک نقطه ای که تمام شهر مکه را می دیدند. خطاب کردند به سرزمین مکه. فرمود: «انک لاحب ارض الله الیه و لولا اخرجت ما خرجت»؛ مکه من تو را از همه جا بیشتر دوست دارم. اگر بیرونم نکرده بودند نمی رفتم. پیامبر را بیرون کردند. شبانه هجرت کرد. آن وقت ایشان نوشته، کفار قریش برای اینکه پیامبر را دستگیر کنند، نگذارند هجرت کند، تعقیب کردند.
مگر حضرت نرفتند در غار و آن داستانی که... «جعلت قریش» قریش گفتند هر کس بتواند پیامبر را برگرداند ما 100 شتر به او جایزه می دهیم. 100 شتر جایزه گذاشتند برای پیامبری که از دست اذیت و آزار آنها دارد فرار می کند، هجرت می کند. 100 تا شتر می-دهیم هر کس پیامبر را برگرداند. این پیامبر. پیامبری که امیرمؤمنان (س) فرمود 3 سالی که ما در شعب ابی طالب بودیم، در معاصره بودیم، در شعب ابی-طالب بودیم، در این 3 سال ما محصور بودیم. فقط موسم حج به موسم حج اجازه داشتیم بیرون بیاییم. چون موسم حج دیگر کاری نداشتند، احترام می کردند، ماه حرام می-دانستند مراعات می کردند.
پیامبری که 3 سال در شعب ابی طالب در معاصره بوده، امیرمؤمنان فرمود: حج به حج ما می توانستیم از محاصره بیرون بیاییم برای خودمان یک کاری بکنیم. این پیامبر وقتی رفته مکه را فتح کرده، یک کسی رفت گفت: امروز روز انتقام است. پیامبر چه فرمود: امیر مؤمنان را فرستاد فرمود: برو جلویش را بگیر. پرچم را از او بگیر. چه دارد می گوید امروز روز انتقام است؟ «الیوم یوم مرحمة»؛ امروز روز رحمت است.
پیامبری که 13 سال در مکه سخت ترین شکنجه ها، اذیت ها، یارانش را کشته اند، اصحاب او را شهید کردند، شکنجه کردند، این همه بلا سر پیامبر و اصحاب او آوردند. 100 شتر جایزه برای بازگردان او گذاشتند، 3 سال در شعب ابی طالب. ولی وقتی مکه را فتح کرده، پیروزمندانه به اینجا آمده است، فرمود: امروز روز رحمت است. من با کسی کاری ندارم. چه کسی گفت روز انتقام است. پرچم را بگیر. بگویید روز رحمت است.
شریعتی: این است که می شود رحمة للعالمین.
حاج آقای حسینی قمی: رحمة للعالمین است. آن وقت همین پیامبر، همین پیامبر می بیند مردم مکه گرفتاری مالی دارند، مشکلات دارند، برای آنها آذوقه فرستاده است. آن وقت این پیامبر را ما چطوری باید معرفی کنیم؟ این دشمنی که عرض کردم رویشان سیاه است در این همه جرم و جنایت آن وقت اینها بخواهند خاتم النبیین ما را و اسلام ما را متهم به ترور و تروریست متهم کنند. عرض کردم یک بار دیگر یادتان باشد کل کشته شدگان در این 10 سال 1200 نفر است.
این طرف هم شهدایی دادند، در بدر آنها آمدند، در احد آنها آمدند. اصلاً جنگ احزاب را چرا می گویند جنگ احزاب؟ همه ی احزاب با پیامبر پیمان بسته بودند که دیگر نجنگند. پیمان ها را شکستند، همه دست به دست هم دادند که تکلیف اسلام را یکسره کنند. آن وقت پیامبر اینطوری با اینها مدارا کرده است. کل کشته ها شده 1200 تا. چه کسانی به ما می گویند جنگ؟ چه کسانی می-گویند دین تان با جنگ است؟ حالا ما کاری به هیروشیما و جنگ ها و کشتارهای صدها هزار نفری آن نداریم. تاریخ دور نرویم. تاریخ همین روزها را ببینیم. همین جنایاتی که الآن دارند در دنیا انجام می دهند.
من این ایام نگاه می کردم در این شهر نهج البلاغه ی مرحوم تستری(رضوان الله علیه) یک فصل مفصلی دارد پیامبر در نهج البلاغه. تقریباً 45 خطبه، نامه و کلمه-ی حکمت آمیز ایشان جدا کردند، جمع آوری کردند که پیامبر را در نهج البلاغه امیرمؤمنان (ص) معرفی کردند. حالا ما که نمی رسیم همه ی اینها را بخوانیم. عزیزانی که خودشان می خواهن مراجعه کنند ببینند. در جلد دوم شرح مرحوم تستری (رضوان الله علیه) حدود 400 صفحه است. 45 مورد. مواردی که امیر مؤمنان(س) راجع به پیامبر سخنی داشتند.
من یک مقطع آن را در این فرصت باقیمانده بخوانم. در حکمت 88 نهج البلاغه. راوی روایت هم امام باقر(س) هست از جد بزرگوارشان امیر مؤمنان. امیر مؤمنان فرمود: «كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّه» این هم چون بحث ما رحمت خاتم النبیین بود، رحمة للعالمین، این هم خیلی مناسب است. امیرمؤمنان فرمود: «كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّه» دو چیز بود که امان از عذاب الهی بود. مردم با این دو دیگر عذابی به آنها نمی-رسید. «وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا» یکی از آنها از دست رفت، دومیش باقیمانده است. امیرمؤمنان فرمود: «تَمَسَّكُوا بِه» به آن دومی چنگ بزنید.
«أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ» آن امانی که از دست رفت، تا این امان بود ما در امان بودیم و مردم در امان بودند و دیگر عذابی نمی دیدند «فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص» خود پیامبر هست. چرا؟ چون خود قرآن می گوید. سوره ی انفال آیه ی 33. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» پیامبر تا تو در میان مردمی خداوند امت را عذاب نمی کند. خب پس اینکه از دست رفته، پیامبر در میان ما نیست. «وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي»؛ آن امانی که باقی مانده چیست؟ «فَالاسْتِغْفَار» بعد حضرت به همین آیه، ادامه ی همین آیه، انفال 33 «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون» تا وقتی اهل استغفارند.
علاوه بر این آیه، مرحوم تستری (رضوان الله علیه) به این آیه ی 64 سوره ی نساء هم اشاره کرده اند که قبلاً هم به این آیه ما اشاره کرده بودیم. قرآن کریم می-فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»؛ پیامبر ما اگر مردم گناهی کردند، «جاؤُك» بیایند محضر شما «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّه» از خدا طلب آمرزش کنند «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول» پیامبر برای آنها طلب آمرزش کند، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما». این امان دوم است که اگر بینندگان یادشان باشد ما به این آیه اشاره کردیم و گفتیم این جواب کسانی است که می گویند ما توسل را شرک می دانیم. خواهش می کنم عزیزان یادشان باشد. کسانی که می گویند توسل شرک است، جواب این آیه را برای ما بیاورند. الآن هم دیر نشده است.
اگر کسی جواب پیدا کرده پیامک کند. آیه 64 سوره نساء. قرآن می گوید: اگر شما بروید پیش پیامبر، پیامبر برای شما طلب آمرزش کند، این توسل نیست؟ «لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ» پیامبر بیایند محضر شما «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ» از خدا طلب آمرزش کنند «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیامبر برایشان طلب آمرزش کند «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما» این توسل نیست؟ بارها ما گفتیم، باز هم می-گوییم. عزیزان من یادشان باشد. الآن فضا، فضای شبهه-افکنی هست. به تعبیر امیرمؤمنین در نهج البلاغه می-فرماید: «سمیت شبهه شبهة» چرا به شبهه می گویند شبهه؟ «لانها تشبه الحق» شبیه حق است، زود طرف فریب می خورد.
خواهش می کنم اگر اهل کتاب های طولانی نیستید، مقالات مفصل نیست، جوان های عزیز دو شماره در ذهن مبارک تان بسپارید. این دو آیه را در ذهن مبارک تان بسپارید. یکی همین آیه ای که الآن خواندیم. نساء 64. اگر یک وهابی شما دیدی گفت: کجا داری می روی؟ توسل؟ زیارت؟ بگو نساء 64، یوسف 97. همانطور که جن از بسم الله فرار می کند، این وهابی ها از این دو آیه فرار می کنند وقتی راجع به توسل این دو آیه را می خوانند. یوسف 97 را هم که عزیزان بلد هستند. برادران یوسف آمدند پیش پدر گفتند: «يا أَبانَا» پدرجان «اسْتَغْفِرْ لَنا» تو از خدا بخواه خدا ما را بیامرزد. این را بزند در دهان هر چه وهابی هست راجع به توسل و زیارت. پس بنابراین امیرمؤمنان(س) می فرماید: ما دو امان داشتیم، یکی خود پیامبر. پیامبر را از دست دادیم ولی استغفار هست. ما طلب آمرزش کنیم و پیامبر را واسطه کنیم.
یک حدیث خیلی لطیفی دیدم ذیل این حکمت 88. مرحوم تستوی(رضوان الله علیه) در شرح نهج البلاغه اش آورده است. من به مصدر اصلی مراجعه کردم مال سید ابن طاووس(رضوان الله علیه) است. خیلی حدیث لطیفی است. البته نظیر آن را مرحوم کلینی هم در کافی شریف دارد. سید ابن طاووس هم می دانید مال قرن هفتم هست. یعنی تقریباً مال حدود هفتصد هشتصد سال پیش. عمار یاسر قال رسول الله. عمار به پیامبر عرض کرد. خیلی به پیامبر علاقه داشت.
عمار از اصحاب بسیار خوب پیامبر بود. گفت: «وددت انک امرت فینا عمراً نوح» گفت: یا رسول الله! کاش شما به اندازه ی حضرت نوح در میان ما عمر می کردی. چه عمر طولانی ای داشت حضرت نوح. انقدر عمر. حیف است شما زود بروید. «فقال» رسول خدا فرمود: یا عمار غصه نخور. «حیاتی خیر لکم» من تا زنده هستم که حیات من برای شما خیر است، وقتی هم از دنیا بروم این خیر برقرار است. چرا؟ «اما فی حیاتی فتحدثون فاستغفرلله لکم» شما در حیات من وقتی من زنده هستم شما یک خطایی می کنید، من برای شما طلب آمرزش می کنم خدا شما را بیاورد.
«و اما بعد وفاتی» خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند. آیا ما الآن رابطه ای با خاتم النبیین داریم یا نه؟ ما با انبیاء رابطه ای داریم یا نه؟ الآن با ائمه و خاتم النبیین رابطه ی ما برقرار است یا نه؟ چرا می گوییم باید برای خاتم النبیین سنگ تمام گذاشت؟ چرا می گوییم ما باید هر چه می توانیم به پیامبر عرض ارادت کنیم. واقعاً جناب شریعتی من صادقانه عرض می کنم خجالت می کشم. حالا هر چه باشد. ما به سهم خودمان حد اقل اظهار عجزمان را و اظهار خجالتمان را بگوییم. نگقتم دو ماه مانده به ولادت عیسی مسیح چخبر است، دو روز مانده هیچ کاری نکردیم. من خجالت می کشم. ما باید خجالت بکشیم.
از خاتم النبیین عذرخواهی کنیم. آیا پیامبر بعد از وفاتش در زندگی ما هیچ نقشی ندارد؟ ما که نبودیم پیامبر را درک کنیم. پیامبر که دنیا رفت. چکار بکنیم؟ فرمود: عمار من تا زنده ام که حیات من برای شما. اما بعد از مرگم «فتقوا الله» دو کار شما انجام بدهید یک کار من انجام می دهم. این حدیث چقدر لطیف است. پیامبر فرمود: عمار شما دو تا کار یادتان نرود، من هم در عوض یک کار برای شما انجام می دهم. یک «فتقوا الله» تقوا داشته باشید. بالاخره مسلمانی باید یک جایی خودش را نشان بدهد. دو «و احسن صلاة علیه و علی اهل بیت» خوب بر من و اهل بیتم صلوات بفرستید. نفرمود: «صلوا علیه». فرمود: «احسن الصلاة» یعنی خوب صلوات بفرستید. شاید یک معنای خوب صلوات فرستادن این باشد چون می دانید پیامبر مکرر فرمود صلوات را بر من درست بفرستید، کامل بفرستید. «اللهم صل علی محمد و آله محمد». این شعر معروف است از شافعی است.
کفاکم یا اهل بیت رسول الله حبکمُ.
خیلی زیباست. مال شافعی است. در منابع قدیمی آمده است. محمد بن ادریس شافعی امام یکی از فرقه های چهارگانه ی اهل سنت است. می گوید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم/ فرض من الله فی القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر أنكم/ من لم يصلّ عليكم لا صلاة له
می گوید بر عظمت شما کافی است ای اهل بیت پیامبر. حب شما در قرآن هست و بر ما واجب است. کفایت می کند بر عظمت شما که اگر کسی در نماز بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است. آقا کسی در صلوات و در تشهد نمازش می گوید اللهم صلی علی محمد و سلم. همه می گویند نمازش باطل است. اللهم صلی علی محمد و آل محمد. پس فرمود عمار وقتی من رفتم یک، تقوا داشته باشید؛ دو، خوب بر من صلوات بفرستید.
آن وقت من برای شما چه کار می کنم؟ «انکم تعرضون علی» الله اکبر. به نظر من همین حدیث کافی است. خوب است ما امروز یکشنبه داریم می گوییم. دو روز به 17 ربیع مانده است. تا فردا شب هر کس کاری می خواهد بکند بسم الله. فرمود: «انکم تعرضون علی باسمائکم و اسماء آبائکم و انسابکم و قبائلکم» من که از دنیا بروم جزئیات شما به اسم، اسم پدرتان، نسب شما، قبیله ی شما. آقای فلانی. اسم پدرش چیست، نسبش چیست، مال کدام قبلیه است. همه ی جزئیات شما به من گزارش می شود.
تمام زندگی شما. «فان ان یکن خیرا»؛ اگر از شما خبر خیر به من برسد، «حمدت الله» می گویم عجب امتی. الحمدلله. «و إن يكن سوءآ استغفرت الله لکم» می گویم خدا اینها را بیامرزد. البته یک کاری کنیم الحمدلله پیامبر بیشتر باشد. هی پیامبر بگوید: الحمدلله! الحمدلله! عجب امتی من دارم. هی پیامبر را وادار نکنیم برای ما طلب آمرزش کند. تمام.
پس عمار به حضرت گفت ای کاش شما عمر نوح داشتی. حضرت گفت: غصه نخور! تا زنده هستم که برای شما طلب آمرزش می کنم، بعد از مرگم جزئیات اعمال شما به اسم، نسب، قبیله، اسم پدر، همه ی گزارشات شما پیش من هست. کار خیر می گویم الحمدلله، گناه داشته باشید می گویم خدایا اینها را بیامرز. منافقین آنجا نشسته بودند. تا این جمله را شنیدند گفتند: عجب! «يزعم أن الأعمال تعرض عليه بعد وفاته» اینها زمان حیات پیغمبر قبول نداشتند که پیغمبر از غیب دارد خبر می دهد. حالا بعد از مرگش می گوید من جزئیات زندگی شما را.
تا منافقین این حرف را زدند، آیه ی 106 سوره ی توبه نازل شد. «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ مؤمنین هر کاری می کنید انجام بدهید خدا عمل شما را می بیند. دیگر کی ها می-بینند؟ «وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون». پس هر کاری می کنید خدا می بیند، رسول می بیند. «وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛ آن وقت پیامبر فرمود: «والمؤمنون» مؤمنون که آیه ی قرآن می گوید سیری الله، خدا می بینید، رسول می بیند. مؤمنون چه کسانی هستند؟ فرمود: المؤمنون هم آل محمد صلی الله علیهم.
پس بنابراین امیرمؤمنان در نهج البلاغه فرمود: یک امان را از دست دادیم. خود پیامبر تا بود امان امت بود ولی امان دوم داریم. پیامبر برای ما طلب آمرزش کند، ما استغفار کنیم، پیامبر را واسطه قرار بدهیم، توسل به پیامبر بجوییم. این هم جمله ای که عمار از پیامبر فرمود. اگر پیامبر این همه به ما لطف و رحمت دارد، حیات و مماتش برای ما رحمت و برکات است، ما برای این خاتم النبیین چه کار باید بکنیم؟ کوتاهی نکنیم.
حاج آقای حسینی قمی: حکیم سنایی یک بیت دارد واقعاً یک کتاب است. می گوید:
مصطفی اندر جهان آنگه کسی گوید که عقل/ آفتاب اندر سماء آن وقت کسی گوید سها
می دانید الآن روز است. کسی برود در آسمان سها را می-تواند پیدا کند. سها یک ستاره ی بسیار کم نور است. در شب تار هم نمی شود آن را پیدا کرد. در روز روشن کنار خورشید کسی می تواند پیدا کند؟ آفتاب اندر سماء آنگه کسی گوید سها؟/ مصطفی اندر جهان آنگه کسی گوید که عقل؟ این عقل های ما که عرض کردم تحت تأثیر تمایلات و هواها و امیال گروهی و شخصی. آن وقت می شود ما این را مقایسه کنیم بیاییم عقل خودمان بگوییم چی است؟ می گوید مصطفی اندر جهان.
من یک نکته عرض کنم. سوره ی مبارکه ی انسان یا سوره ی دهر یا هل اتی که چند تا اسم دارد، از این آیه ی پایانی که خواندید، از اینجا تا 18 آیه بعد. «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورا» (دهر/5) 18 آیه در مدح امیرمؤمنان(س) فاطمه ی زهرا، اهل بیت، حسنین (سلام الله علیه اجمعین) وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيرا» (انسان/8) فقط افتخار نکنیم به کاری که آنها کردند. خیلی خوب است افتخار هم بکنیم. سه روز دم افطار نانشان را دادند با آب افطار کردند. یعنی سه شبانه روزشان با آب گذشته است. با آب افطار کردند. ما آنطوری نیستیم. عیب ندارد. از ما هم شاهد هستند.
خود امیرمؤمنان فرمود: «أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِك» در نهج البلاغه فرمود شما نمی توانید مثل من. «وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» به تعبیر من شما غذا بخورید حلال است. شما بخورید. سراغ مال حرام نروید. نمی گویم مثل من اطعام بکنید، نمی گویم مثل من روزه بگیرید. «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» بنابراین این اطعامی که فراوان شنیدیم این 18 آیه سوره ی هل اتی مخصوصاً در ایام ولادت خاتم نبیین دستگیری را از مؤمنین، کمک-های مؤمنانه یادمان می آورد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. فردا هم ان شاءالله خدمت شما خواهیم رسید.