بسم الله الرحمن الرحیم. اشاره فرمودید عنوان سخن سیره فاطمی هست. پنج زیرمجموعه برای این عنوان در نظر گرفتم اگر برسیم انشاءالله. عنوان اول ازدواج آسان هست. این آیه را همه عزیزان آشنا هستند «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11) تا خودمان نخواهیم یک تغییری در زندگیهای خود، در سنتها و روشهای خود انجام بدهیم، خداوند چیزی را تغییر نخواهد داد. الان واقعاً مسئله ازدواجهای آسان تقریباً به فراموشی سپرده شده است. یک الگوی واقعاً عملی در سیره فاطمه زهرا (س) ازدواج آسان است. یعنی شامل مهریه، جهیزیه، جشن عروسی و مسکن آنها.
یک نگاهی به زندگانی حضرت زهرا (س) کنیم. این داستان در منابع خیلی قدیمی مثل دلائل الامامیه طبری که مال قرن پنجم است، یعنی حدود 900 سال پیش. عزیزان فراوان شنیدهاند افراد زیادی خواستگار صدیقه کبری (س) بودند پیامبر موافقت نمیکردند. یکی از آنها شخصی به نام عبدالرحمن بن عوف است. در تاریخ هست که ثروتمندترین صحابی پیامبر بوده است. وقتی برای خواستگاری حضرت زهرا (س) آمد فکر میکرد همه چیز در مادیات خلاصه میشود.
به پیامبر گرامی اسلام عرض کرد که من حاضر هستم ده هزار دینار و صد شتر مهر فاطمه زهرا (س) قرار بدهم. این با آن مهر السنه که امیرالمؤمنان (س) به ذمه و عهده گرفتند اصلاً قابل مقایسه نبود. آن پانصد درهم بود. پانصد درهم یعنی 50 دینار، هر ده درهم یک دینار میشود. پنجاه دینار کجا، این پیشنهاد ده هزار دینار و صد شتر کجا. «فَغَضِبَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، ثُمَّ تَنَاوَلَ كَفّاً مِنَ الْحَصَى» پیامبر ناراحت شدند، یک مشت سنگریزه دست گرفتند «فتحول درا» سنگریزهها تبدیل به در شد. به این عبدالرحمن بن عوف فرمودند «إِنَّكَ تَهُولُ عَلَيَّ بِمَالِكَ؟» فکر میکنی مالت زیاد است و برای ما چشم پرکن. خیلی حضرت ناراحت شدند که چرا اصلاً حرف پول زده است. آن هم چنین مبلغی. یکی از سیره حضرت زهرا (س) همین است. یعنی چون معیار برای صدیقه طاهره ایمان، اخلاق، آن ویژگیهای خاصی که امیرالمؤمنان (س) داشتند است، از مهر ده هزار دیناری گذشتند، صد شتر گذشتند، زندگی را با مهر 400 ـ 500 درهم شروع کردند.
این وضعی که الان ما داریم، مسابقهای است، من همین مقدار فقط یادآوری کنم عزیزان یادشان باشد که مهریه یک دین است، یک بدهی است، آقای محترم وقتی برای آقازاده خود عقد میروید بگویید صد تا یا صد هزار تا، هر کاری میخواهید بکنید. این مهر السنه که این است ما میگوییم یک حداقل یا یک حد وسطی را داشته باشیم. ولی یاد ما باشد هر چه باشد به گردن آقای داماد دین است. این بدهی هیچ تفاوتی به بدهی به بقال، عطار و جاهای دیگر ندارد. اتفاقاً در احوالات اهل بیت (ع) هست که فوری این بدهی را پرداخت میکردند.
آقا موسی بن جعفر (س) فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْت» سه چیز را از پاکترین اموال خود پرداخت میکنیم. یکی مهر همسرانمان است. سیره اهل بیت این بوده است بلافاصله مهریهای که برای همسرانشان بود پرداخت میکردند از پاکترین اموالشان هم پرداخت میکردند. یعنی اگر ما پرداخت نکنیم خانم طلبکار هست. یک دین است. حتی یاد ما باشد اگر دادیم که دادیم، اگر کسی مهر همسر خود را پرداخت نکرد اگر از دنیا برود تا قبل از این که این جنازه را از روی زمین بردارند همه فقها در رساله خود نوشتند نگاه کنید اول باید بدهیهای میت را پرداخت کرد.
یعنی قبل از این که به مال او دست بزنند، قبل از این که سراغ ثلث و وصیتهایی که کرده است بروند اول بدهیهای او است. از جمله بدهیهای او مهریه همسرش است. مهر همسر خود را باید بپردازد. یکی از دلایلی که جوانها برای ازدواج میترسند این است که مهریهها بسیار سنگین است و جرأت ندارند نزدیک شوند. دومی جهیزیه است. وقتی امیرالمؤمنان (س) مهریه را آوردند که معادل یک زره بود. امیرالمؤمنان زره خود را فروختند و مهر قرار دادند.
پیامبر همین مهریه را گرفتند به بعضی از اصحاب خود دادند گفتند بروید با آن جهیزیه بخرید. در واقع این یک نوع همکاری بین خانواده عروس و داماد است. این نکته را یک کم بیشتر عنایت کنید. وقتی ما میگوییم خانم واجب النفقه شوهرش است این را که همه قبول داریم. بعد از ازدواج زن واجب النفقه شوهرش است هزینه او با شوهرش است. ولو خانم حقوق داشته باشد، درآمد داشته باشد حقوقبگیر است، به او ارث رسیده است، ثروتمندترین زن عالم هم که باشد، نفقه او به عهده شوهرش است. البته باید با هم تفاهم داشته باشند، کمک کنند، ا ینها بحث دیگری است.
اخلاقاً معلوم است. ولی شرعاً، قانوناً مهریه به عهده شوهر او است. وقتی میگوییم نفقه به عهده او است یعنی چه؟ یعنی غذای او، مسکن او، لباس او به عهده شوهرش است. اگر من بخواهم ظهر غذای همسرم را بدهم باید از بیرون غذا بگیرم، 50 سال که نمیشود از بیرون غذا گرفت؟ باید چه کار کنم؟ باید وسیله بگیرم، چه کسی باید بگیرد؟ آقا باید بگیرد. این یخچال و اجاق گاز و این وسایل پخت و پز. وقتی میگویم مسکن خانم من با من است.
مسکن همسر با شوهرش هست یعنی یک خانه بگیرم. این خانه کجا میخواهد بخوابد. روی زمین میخواهد بخوابد. این اتاق، این خانه چه میخواهد؟ یک رختخوابی میخواهد، یک فرشی میخواهد، یک تختی میخواهد، کمدی میخواهد. این خانم یک لباسی میخواهد. اصلاً جهیزیه غیر از اینها است. جهیزیه همین است. پس اینها قهراً، شرعاً و به اصطلاح مسئله شرعی آن را بخواهیم حساب کنیم این وسایل هم به عهده آقا است. رسم ما این است.
همان کاری که خاتم النبیین هم کرد. پیامبر همان مهریه را که گرفتند در حالی که میتوانستند مهریه را در بست به حضرت زهرا بدهند بگویند برای خودت ولی برای همکاری بین خانواده عروس و داماد از همان مهریه جهیزیه تهیه کردند. همه کمک کنند این زندگی شکل بگیرد. همه دارند این کار را میکنند. یعنی الان برای همکاری خانواده عروس میگوید باشد من این کار را میکنم. جهیزیه با من باشد. وقتی میگویند غذا یعنی غذا و لوازمی که این طبخ غذا لازم دارد. وقتی میگویند مسکن یعنی مسکن و آن رختخواب. این را گفتم میخواهم بگویم خانوادهها خوب است توجه داشته باشند.
خانواده داماد توجه داشته باشد، مادرشوهر توجه داشته باشد اگر این جهیزیه را از سر همراهی و همیاری خانواده عروس دارند میگیرند از قدیم گفتند اسب پیش کش دندانشن را نمیشمرند. گیر ندهید که ما میخواستیم یخچال فریزر مدل چه باشد؟ گازش مدل چه باشد؟ جاروبرقی آن مدل چه باشد؟ ... نمیخواهیم دعوا درست کنیم میخواهیم هماهنگی بیشتر شود. همان طور که خاتم النبیین این کار را کردند یعنی پیامبر گرامی اسلام با همان پول مهریهای که میتوانستند به حضرت زهرا بدهند بگویند این مهریه شما است ببرید به حساب خود بگذارید. مال خودت کنار بگذار.
با همان جهیزیه تهیه کردند برای هماهنگی بین این خانواده. غالب جاها رسم این جوری است. اگر بنا بر هماهنگی است دیگر آن طرف هم نیاید گیر بدهد، نیاید سختگیری کند. جهیزیه حضرت زهرا را که آوردند 17 قلم بود. اسامی آن هم در کتابهای تاریخی است. پیامبر خدا نگاهشان که افتاد این روایت این است حضرت گریهاش افتاد. اشک شوق البته، نه این که غصه بخورد. دعا کردند، «اللَّهُمَّ بَارِكْ لِقَوْمٍ جُلُّ آنِيَتِهِمُ الْخَزَف» خدا مبارک بگردان این زندگی که جل یعنی کل تمام ظروف آنها از گل است. ولی آن صفا و صمیمیت و محبت را ببینید تا چه حدی بین امیرالمؤمنان و فاطمه زهرا (س) بود.
سوم مراسم عروسی آنها در مسجدالنبی بوده است. ولیمه میخواهد، آن را چه کسی بدهد؟ پیامبر به امیرالمؤمنان فرمودند یا علی بالاخره عروسی بدون ولیمه نمیشود. مستحب است بدون ولیمه نباشد. بدون اطعام نباشد. امیرالمؤمنان چیزی نداشتند. باز غذا بین پیامبر و امیرالمؤمنان تقیسم شد. چون امیرالمؤمنان نداشتند بعضی از اصحاب گفتند ما از طرف امیرالمؤمنان میپردازیم. تالار آن هم مسجدالنبی بوده است. در خود مسجد. چه اشکالی دارد؟ ما عزای خود را در مسجد میبریم. اگر جشن خود را هم البته با رعایت همه شئون مسجد ببریم اشکالی دارد. یا الان هستند من دیدم، بعضیها سالنهایی دارند این را در اختیار دیگران قرار میدهند.
چهارمی مسکن است. خانه نداشتند. امیرالمؤمنان خانه نداشتند، فاطمه زهرا خانه نداشتند. یک شخصی به نام حارثة بن نعمان است. این چند تا خانه در مدینه داشت. دو ـ سه تا را در اختیار پیامبر قرار داده بود. یک خانه هم امیرالمؤمنان و فاطمه زهرا (س) میخواستند. حضرت زهرا (س) پیش پیامبر آمد و گفت به حارثة بن نعمان بگویید یک خانه به ما بدهد. حضرت فرمود «َإِنِّي أَسْتَحِي» من خجالت میکشم از بس از او خانه گرفتم دیگر رویم نمیشود. حارثة بن نعمان خبر شد، خودش آمد گفت آقا جان من، مال من، زندگی من به فدای شما، چه افتخاری برای من بالاتر از این که یک خانه برای امیرالمؤمنان و فاطمه زهرا (س) بدهم. ای کاش این خانهها را آل سعود خراب نکرده بودند. اگر اینها بود ما میرفتیم میدیدیم.
سالی چند میلیون مسلمان از سراسر عالم میرفت خانه حضرت زهرا را میدید. ما نمیگوییم آن خانه گلی آن شکلی حداقل بدانیم ما چه قدر تفاوت داریم و ثانیاً نشان میدهد اول ازدواج عروس و دامادها یادشان باشد که حتماً نباید خانه ملکی باشد. خانه حضرت زهرا و امیرالمؤمنان خانه ملکی نبود. حارثة بن نعمان در اختیار آنها قرار داده بود. وقتی میگوییم ازدواج آسان تا به اینها بر نگردیم، تا این تشریفات که امروز [هست از بین نرود].
اگر به این مسیر برگردیم زندگیها اصلاح میشود. و الا فایده ندارد. و فاطمیه فرصتی است برای این حرف. برای این بازگشت. به هر حال یک بار دیگر نگاه کنیم اگر میتوانیم. نمیتوانیم که همین شرایطی که الان داریم میبینیم که آمار دختران و پسران مجرد را ببینید، آمار خیلی وحشتناکی است. اگر به مهریه حضرت زهرا برگشتیم، حالا آن مهریه نه، نه افراط، نه تفریط. دوم به آن جهیزیه ساده حضرت زهرا برگشتیم. حداقل الان خیلی سختگیری نکنیم. اگر به آن مراسم و جشن عروسی سادهای که حضرت زهرا و امیرالمؤمنان (س) داشتند. و حالا این مسکنی که این قدر ساده چند ماه مستأجر بودند.
عنوان دوم: حالا ازدواج کردند و در خانه رفتند. هماهنگی در خانه. هماهنگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (س) بالاترین الگو برای ما است. مرحوم محقق اربلی کتابی به نام کشف الغمه حدوداً مال 600 ـ 700 سال پیش است. از امیرالمؤمنان (س) نقل میکنند حضرت فرمود: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا» به خدا قسم من یک بار فاطمه را ناراحت نکردم. یک بار ایشان را مجبور به کاری نکردم. نقطه مقابل: «وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْرا» یک بار او مرا به خشم نیاورد. یک بار او با من مخالفتی نکرد. کار سختی نیست بیاییم در این تابلوهای مراسم خود این را تابلو کنیم. به نظر من در کنار همه آیات و روایاتی که در عظمت حضرت زهرا (س) داریم شاید باز این جایگاه خودش را دارد. «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان» تمام هم و غم و غصههای من بیرون از خانه بود. در خانه میآمدم یک نگاه به فاطمه میانداختم تمام غصههای من برطرف میشد.
اینها در اوج فقر بودند. یکی از هماهنگیها هماهنگی با وضع اقتصادی شوهر است. یکی از هماهنگیها هماهنگی با شغل شوهر است. در این ده سال مدینه اوج جهاد امیرالمؤمنان بوده است. در این ده سال مدینه قریب 80 ـ 90 جنگ بر پیامبر تحمیل کردند. در همه این جهادها امیرالمؤمنان حضور داشتند. در جنگ احد وقتی حضرت خانه آمدند 90 جراحت بر بدن امیرالمؤمنان (س) بود. یک بار فاطمه زهرا نگفت این چه کاری شد، این چه شغلی شد. این چه زندگی شد. امام حسن وقتی به دنیا آمدند امیرالمؤمنان در جهاد بودند. این حدیث در خرائج مرحوم راوندی باز از منابع بسیار قدیمی ما است، وجود دارد. امیرالمؤمنان از مهاجرین بودند. مهاجرین از مکه هجرت کردند. وقتی که از مکه به مدینه آمدند کفار مکه اجازه نمیدادند که تمام ثروت و دارایی خود را بردارند و ببرند. اینها مدینه که میآمدند دست خالی میآمدند. تحریم شدید بودند.
لذا اصحابه صفه چه کسانی بودند؟ آنها که میآمدند جا نداشتند، مکان نداشتند، گوشه مسجد زندگی میکردند. امیرالمؤمنان جزء همین مهاجرین است. بعدها امیرالمؤمنان ثروتمند در آن نخلستانها و باغستانها و آن 25 سالی که شد. در خرائج مرحوم راوندی هست. سلمان میگوید من خانه حضرت زهرا (س) بودم حضرت داشتند با آسیاب دستی جو آسیاب میکردند «وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِل». این خرائج مال مرحوم راوندی است. اشاره کردیم قدیمیترین شرح نهج البلاغه برای راوندی است. ابن هیثم بعد از راوندی شرح نوشته است. یعنی در حدود 700 سال پیش این کتاب را نوشته است و از علمای بزرگ شیعه است. سلمان میگوید من خانه حضرت زهرا (س) بودم حضرت داشتند با آسیاب دستی جو آسیاب میکردند «وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِل». دیدم بر آن دسته آسیاب خون جاری بود. دست حضرت زهرا مجروح بوده است.
اگر مرد میتواند بهترین امکانات را برای همسرش تهیه کند، اما اگر نتوانست چه؟ امیرالمؤمنان نمیتوانسته است. در اوج فقر بوده است. «وَ الْحُسَيْنُ فِي نَاحِيَةِ الدَّارِ يَتَضَوَّرُ مِنَ الْجُوعِ» حضرت مشغول کار خانه بودند، جو آسیاب میکردند دست مجروح و امام حسین هم طفل خردسال یک گوشهای دارد صحه میزند و ناله میکند. باید غذایی آماده کند تا فرزندش را آرام کند. باز این در کتاب التمحیص آمده است. التمحیص باز از منابع بسیار قدیمی ما است. مال حدود 1100 سال پیش است.
ایشان نقل میکند وقتی پیامبر همین منظره را دیدند که حضرت زهرا دارد کار خانه میکند طفل خردسال ایشان هم دارند گریه میکنند «دمعة عینا رسول» پیامبر به گریه افتادند. باز نه اینکه اعتراضی داشته باشند، خوشحال هستند که فاطمه زهرا دارند زندگی را به این زیبایی اداره میکنند. «و قال یا بنتا» فرمودند دخترم، «تَعَجَّلِي مَرَارَةُ الدُّنْيَا بحَلَاوَةُ الْآخِرَة» الان چارهای نداریم الان در اوج فقر هستیم، این سختیها را تحمل کن، شیرینی آخرت در پیش است.
میشود یک زندگی سخت ولی شیرین و با آرامش داشت. حضرت زهرا جواب دادند «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ له الشُّكْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِه» من نمیدانم چه جوری شکر خدا را به جای آورم. یک پدری تنها دخترش خانه بخت رفته است در خانه بیاید ببیند دسته آسیاب سنگی مجروح شده است بچه دارد گریه میکند دختر اول شخص عالم، آن هم خاتم النبیین آن وقت پیامبر میفرماید تحمل کن، آن وقت او جواب میدهد که من اصلاً نمیدانم چه جوری شکر خدا را به جای آورم. وقتی این سخن پیامبر و برخورد زیبای فاطمه زهرا پیش آمد آیه نازل شد.
«وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» (ضحی/5) پیامبر غصه نخور خدا آن قدر به تو بدهد تا راضی شوی. چه چیزی خدا به پیامبر داد؟ چه چیزی از این بالاتر که امروز این همه بیش از یک میلیارد، قریب دو میلیارد مردم در سراسر عالم پیرو خاتم النبیین هستند. میلیاردها انسان آمدند پیرو این دین. «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» (ضحی/5) این سختیها میگذرد. یکی از القاب حضرت زهرا حانیه است. حانیه یعنی مهربان. یکی از اسمهای خداوند یا حنان و یا منان است. حنان یعنی خدای مهربان. حانیه یعنی بانوی مهربان. وقتی مثل امشبی که صدیقه طاهره (س) به شهادت رسیدند. اگر فردا بدن مطهر حضرت را امیرالمؤمنان شبانه دفن کردند روایت در خصال شیخ صدوق است. شیخ صدوق (ره) از امام صادق (ع) نقل میکند.
میفرماید وقتی فاطمه زهرا را امیرالمؤمنان به خاک سپردند قام، کنار قبر ایستادند. فرمودند «اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ» خدا من از فاطمه راضی هستم. اگر این گفته امیرالمؤمنان اثر و برکتی و تأثیری نداشت که امیرالمؤمنان کلام لغوی نمیگویند، چرا این جمله را گفتند؟ کنار قبر حضرت زهرا شهادت دادند «اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ» خدایا من از دختر پیامبرت راضی هستم. «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَت» خدایا به فاطمه ظلم شد. ما مردانی میخواهیم علوی، زنانی میخواهیم فاطمی. اگر فاطمه زهرا با این سختیها ساخته است و زندگی کرده است مرد قدرشناسی مثل امیرالمؤمنان کنار ایشان بودند.
تا از خوبیهای حضرت زهرا (س) میگوییم که الان خانمها پیامک میدهند یک مرد مثل امیرالمؤمنین پیدا کنید. اگر بخواهم یک حدیث بخوانم این را میخوانم. در کافی مرحوم کلینی هست. امام صادق فرمود آخرین سخنی که پیامبر بر زبان جاری کردند و از دنیا رفتند این بود فرمودند: «اوصيكم بالنّساء خيرا» حواستان به زنها باشد. ادامه این در محجة البیضاء فیض کاشانی است. «فَإِنَّ آخِرَ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِيُّكُم» مسلمانها میخواهید بدانید آخرین سخنی که پیامبر بر زبان جاری کردند روایت این است.
«حتی تلجلج لسانه و خفی کلامه» پیامبر آخرین لحظات داشتند صحبت میکردند حتی تلجلج، تلجلج یعنی چه؟ یعنی زبان ایشان دیگر بند آمد. و خفی کلامه، دیگر شنیده نمیشد که پیامبر چه دارند میگویند. مسلمانها میخواهید بدانید آخرین سخن ایشان چه بود؟ فرمودند «اوصیکم بالنساء» حواستان به زنها و خانمها باشد. باز در یک روایت دیگری از امام صادق (ع) «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْضَبُ بِشَيْء» خدا برای هیچ چیزی غضب نمیکند. «كَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَان» اگر کسی به بچهای یا زنی ظلم کند خدا غضب میکند. این که قرآن میفرماید «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (روم/21) عزیزان من اگر خانه محل آرامش بود این زندگی علوی و فاطمی میشود.
یکی از آقایان بسیار عزیز و بزرگوار که نام نمیبرم، ایشان چند روزی پیش یک کم بیماری اعصاب گرفته بودند، از اساتید بسیار بزرگ حوزه، دکتر رفته بودند، از جمله حرفهایی که دکتر به ایشان گفته بود گفته بود که شما شب کجا میخوابید؟ گفته بود من سرفه میکنم و نصفه شب بیدار میشوم، یک اتاق جدا میخوابم که خانم من بیدار نشود گفته بودند اگر میخواهید اعصاب شما خوب شود باید به همان اتاق این جوری که من میگویم برگردید. قرآن میفرماید «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) مگر نمیگوید «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (روم/21) مگر نمیگویید همسر، یعنی مغز، سر، فکر همه یکی باشد. در یک اتاق آن هم در روی دو تا بالش، روی یک بالش بلند اگر میخواهید آرامش داشته باشید.
اگر واقعاً این جوری بودیم، لتسکنوا بود، دنبال آرامش بودیم، زن دنبال مهر و محبت، مرد دنبال او. همین آرامش مشکلاتی که سر راه زندگی است را از بین میبرد. اصلاً مشکلی دیگر نمیماند. این به این معنا نیست که ما میگوییم حضرت زهرا این جوری کار کرد دستش مجروح شد نه این که مرد کاری نکند. اگر مجال بود من همین بحث را تا آخر با روایت منابع دست اول ادامه میدادم راجع به این که اگر مرد هم در خانه کاری کند ثواب دارد، آقا گناه نکردید. هم کافی و هم من لایحضر امام صادق (ع) فرمود: «کان امیرالمؤمنین علیه السلام» امیرالمؤمنان در خانه جارو میکردند. کافی جزء بهترین و قدیمیترین مصادیر ما است. ما چهار تا کتاب داریم به آنها کتب اربعه میگویند. قدیمیترین و معتبرترین مصادر ما دو تا آنها یکی کافی است و یکی من لا یحضر الفقیه هر دو از امام صادق نقل کردند امیرالمؤمنان کار خانه میکردند. پیامبر خاتم النبیین مگر در خانه نگفتیم «یخدمه نفسه، یفلی ثوبه» لباس خود را تمیز میکردند، کارهای شخصی خود را انجام میدادند.
سوم بحث فرزندآوری در خانه این است. عنایت کنید نه سال زندگی مشترک بیشتر نبوده است. در این که اختلافی نیست. امیرالمؤمنان و فاطمه زهرا (س) نه سال زندگی مشترک داشتند. در این نه سال زندگی مشترک 5 فرزند امام حسن، امام حسین، حضرت زینب، حضرت ام کلثوم، حضرت محسن (س) که به شهادت رسیدند. من چند وقت پیش یک شهرستانی بودم گفتند میخواهیم این جا جایزه بدهیم به خانمهای جوانی که 3 تا بچه، 4 تا بچه دارند با شرط سنی 35 سال.
خانم 35 ساله میآمد 4 تا اولاد داشت. همه تعجب میکردند. این 35 سالش است 4 تا بچه دارد، 5 تا بچه دارد. حضرت زهرا (س) 18 سالشان بوده است به شهادت رسیدند، 9 سال فقط زندگی مشترک داشتند 4 تا بچه قد و نیم قد با فاصلههای کم. بحث فرزندآوری را قبلاً هم یک اشارهای کردیم. الان این تهدید نسل چه جوری باید بگویند دارند آمار میدهند. آمار میدهند که ما 40 سال دیگر، 30 سال دیگر تمام کشور ما خانه سالمندان شده است. از مشکلات، از گرفتاریها، همه چیز خبر داریم. زندگی ما از حضرت زهرا که سختتر نبود.
شریعتی: من به این حرف شما قائل هستم. قطعاً الان یک بخشی از مخاطبان ما پیام میدهند که آیا این بار را ما به تنهایی باید به دوش بکشیم یا متولیان فرهنگی، دولتمردان ما
حجت الاسلام حسینی قمی: همه مسئول هستیم. ولی الان چه کسی صدای ما را میشنود غیر از مردم؟ آقا اصلاً فرزندآوری را نخواستیم. همان یک دانه بچه داشته باشید. بحث سقط جنین را چه کار کنیم؟
نکته چهارم در سیره حضرت زهرا (س) تقسیم کار در این خانه است. چه قدر تقسیم کار زیبا است. این حدیث در تفاسیر قدیمی ما، تفسیر عیاشی مال قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است. یعنی 1000 سال پیش. امام باقر (ع) فرمود: «ان فاطمه و منت لعلی من عمل البیت» فاطمه زهرا گفتند کارهای داخل خانه با من، امیرالمؤمنان کارهای خارج از خانه را پذیرفتند. یک داستانی در تاریخهای قدیمی هم اهل سنت است و هم اهل شیعه. حضرت زهرا مدتی با فاطمه بنت اسد با هم زندگی میکردند.
یعنی حضرت زهرا با مادرشوهرشان یک جا با هم زندگی میکردند. امیرالمؤمنان در جهاد میرفتند. تقسیم کار کرده بودند. من که نیستم چه جوری کار تقسیم شود. فاطمه بنت اسد یک بانویی است سالخورده. امیرالمؤمنان میفرماید «قلت لامی اکفی فاطمه سقایه الماء و الذهاب الحاجه» به مادرشان فرمودند شما کارها بیرون از خانه را انجام بده «و تفکیک» کارهای داخل خانه با فاطمه زهرا. یعنی امیرالمؤمنان حتی تا این جا این نگاه را داشتند کارهای بیرون از خانه را انجام ندهد. خانم سالخورده بیرون برود و حضرت زهرا (س) در داخل خانه باشد. این که بانوان ما اصرار داشته باشند بالاخره یا ما قبول داریم سیره حضرت زهرا یا سیره امیرالمؤمنین یا ما قبول نداریم. لابد آنهایی که مخاطب ما هستند قبول دارند.
اینها حتماً حضرت زهرا را قبول دارند که دارند سمت خدا میبینند. حتماً تقسیم کار امیرالمؤمنان بین مادرشان و خانمشان، بین فاطمه بنت اسد و فاطمه زهرا را قبول دارند. حتماً تقسیم کار بین امیرالمؤمنان و فاطمه، یعنی امیرالمؤمنان اصرار داشته است حضرت زهرا بیرون نروند، اگر بنا است یک خانم بیرون برود یک خانم سالخورده بیرون برود. اگر ما اینها را قبول داریم و باور و اعتقاد داریم چرا الان ما این قدر اصرار داریم به این که خانمها حتماً بیرون خانه باشند. کارهایی که میتوانند دیگران انجام دهند، بحث اشتغال بانوان چرا این قدر اصرار دارند.
ما تشکر میکنیم از همه آن بانوانی که یک کارهای خاصی را دارند انجام میدهند. بله ما میفهمیم ممنون آنها هم هستیم. پزشک هستند، فوق تخصص هستند، جراح هستند، پرستار هستند، معلم هستند، مدیر مدرسه هستند، استاد دانشگاه هستند، اینها کاری کردند دختران ما دیگر ... اینها ما ممنون هستیم. دست آنها درد نکند. یا سرپرست خانواده هستند. با کمال تأسف اینها سر کار نباید میرفتند ولی الان مجبور هستند. این استثنائات را میپذیریم. اما غیر از این استثنائات را ما چه جوری میخواهیم توجیه کنیم.
نکته پنجمی که روی آن اصرار دارم عرض کنم بحث حجاب و عفاف است. این هم الگوی حضرت زهرا (س) را بگذارید. همین روزها حضرت زهرا میروند در مسجد النبی خطبه میخوانند. در فضای خطبه وقتی میخواهند فضای خطبه را گزارش کنند چه گفتند. «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا» عزیزانی دارند سمت خدا را میبینند که به حضرت زهرا معتقد هستند. آن روزی که حضرت زهرا باید فریاد بزند به مسجد رفتند، همان طور که حضرت زینب روزی که باید فریاد میزند به کوفه و شام رفتند.
«لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا» خمار در قرآن هست «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِن» (نور/31) خمار یعنی چه؟ آن مقنعه بلند، روسری بلندی که تمام سر، گردن و بخشی از سینه را میپوشاند را خمار میگویند. حضرت زهرا آن روسری بلند را سر کردند تمام گردن و سر و بخشی از سینه را پوشانده است جلباب یعنی چه؟ جلباب آن پوشش سراسری را میگویند، آن چادر سراسری را میگویند که حضرت بر سر انداختند. تا مسجد النبی آمدند «نِيطَتْ دُونَهَا مُلَاءَة» پرده زدند، حضرت نشستند پشت پرده سخنرانی کردند. این حجاب و عفاف و پاکی حضرت زهرا است. قطعاً مردان ما هم باید عفاف داشته باشند. بحثی نیست حتماً همین طور است. مسند کتابهایی را میگویند که تمام روایات و احوالات یک معصوم در آن جمع آوری شده است.
قدیمیترین مسندی که برای حضرت زهرا نوشتند مال کیست؟ مال شخصی است به نام ملا جلال الدین سیوطی از علمای بزرگ اهل سنت حدود 500 سال پیش زندگی میکرده است. فرهیختگان فراوانی دارند برنامه را میبینند خواهش میکنم اگر مسند قدیمیتر راجع به حضرت زهرا از این نویسنده دارند بفرستند برای ما بگویند. این عالم اهل سنت این داستان معروف را در مسند خود دارد که حضرت زهرا (س) به اسماء فرمود من نگران هستم بعد از شهادتم حجم بدن من در تشیع جنازه پیدا میشود. اسماء گفت من در حبشه بودم تابوتهایی دیدم آن جا دیوار داشت و از این تابوت برای حضرت زهرا درست کردند.
حضرت زهرا خوشحال شدند در حق اسماء دعا کردند. مگر حضرت زهرا تشیع داشتند، تشیع شبانه و مخفیانه بوده است دل شب بوده است، تاریکی بوده است، چهار تا پیرمرد بودند. اینها جزء اسناد قدیمی ما است. یحیی المازنی من سالها همسایه دیوار به دیوار حضرت زینب (س) بودم، ولله به خدا قسم «ما سمعت لها صوتا» به خدا قسم صدای زینب (س) را نشنیدم، «و ما رأیت» یک بار من زینب را ندیدم.
یک گروهی از مکتب القرآن اصفهان آمده بودند خدمت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی جمعی از بانوان بودند آقا برای آنها صحبت کردند تمام شد یکی از خانمها بعد از جلسه گفت آقا اجازه میدهید من عبای شما را ببوسم. آقا فرمودند چرا؟ گفت آقا عبای شما پیرمرد مرجع تقلید مقدس است. فرمود مقدستر از عبای من میخواهید آن را ببوسید؟ گفتند آقا چه؟ چادر خودتان را ببوسید. اگر بانوان ما باور کنند که این سیره حضرت زهرا است، آن سیره حضرت زینب و روی اعتقاد به اینها ما داریم عمل میکنیم انشاءالله یک زندگی بهتری خواهیم داشت.
عرض کردیم امیرالمؤمنان (س) همیشه در جهاد بودند. اشاره به داستان لیله المبیت. وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ. امیرالمؤمنان (س) در شب هجرت خاتم النبیین در بستر پیامبر آرمیدند که پیامبر به سلامت از مکه به مدینه مهاجرت کنند و این آیه مفصل است. شأن نزول آن، داستان آن در منابع عام و خاص از نمونه جانفشانیهای امیرالمؤمنان (س) است. هم مرحوم کلینی در کافی و هم شیخ صدوق در الامالی و هم شیخ طوسی در تهذیب امام صادق به یکی از اصحاب خود فرمودند «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاة» ما به بچههای خود میگوییم تسبیح حضرت زهرا را بگوید همان طور که به آنها میگوییم نماز بخوانید. «فَالْزَمْه» ملازم با تسبیح باش.
«فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِي» امکان ندارد کسی که ملازم با تسبیحات حضرت زهرا است عاقبت به شر شود. حتماً کسی که مقید به تسبیحات حضرت زهرا بعد از هر نمازی باشد حتماً عاقبت به خیر میشود. ذیل این آیه «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا» (احزاب/41) در معانی الاخبار شیخ صدوق از امام صادق سؤال کردند که ذکر کثیر چیست؟ فرمود هر کس تسبیحات حضرت زهرا بگوید این مثل میماند که ذکر کثیر گفته باشد. این روایت امام صادق را در کافی زیاد شنیدید. «تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْم» تسبیح حضرت زهرا پیش من محبوبتر است از هزار رکعت نماز. به نظر من اگر کسی این روایتها را بشنود و باز یک نماز بخواند چه واجب و چه مستحب تسبیح نگوید خیلی ضرر کرده است. تسبیح حضرت زهرا (س) نه تنها در نماز در غیر نماز هم مستحب است. آیت الله حاج آقا رحیم ارباب در اصفهان بودند، هر کس به ایشان مراجعه میکرد مشکلی داشت میفرمود تسبیحات حضرت زهرا (س).