پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-10-24-حجت الاسلام حسینی قمی تاریخ


بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث آداب معاشرت رسیدیم به آسیب شناسی کم شدن معاشرت‌ها، چرا معاشرت‌ها کم شده، چند تا آسیب را اشاره کردیم امروز هم ادامه می‌دهیم. یکی از آسیب‌ها گفتیم این است که می‌گوید ما با برادرمان خواهرمان رفیقمان رفت و آمد داشتیم ما را اذیت کرده، ظلم به ما کرده ما از آن سال قطع رابطه کردیم دو سال است، پنج سال است ده سال است، خوب آنی که قطع رابطه کرده کار خوبی نیست، ولی ما حرفمان این است که آن آسیب‌ها را توجه کنیم، ظلم ظلمات است

یک شعری از صائب تبریزی هست انصافاً گاهی یک شعری به اندازه یک کتاب حرف دارد، واقعاً اشعار صائب تبریزی متفاوت با اشعار دیگران، مخصوصاً از مادحین اهل بیت تقاضا می‌کنم یک کم بیشتر در دیوان صائب غور بکنند سر بزنند حفظ بکنند یک بیتش، واقعاً یک بیتش گاهی یک ساعت سخنرانی ما را جلو می‌برد، می‌گوید شکست شیشه دل را نگو صدایی نیست، که این صدا به قیامت بلند خواهد شد.ما گاهی دل می‌شکنیم می‌گوییم چی شد طوری هم نشد، شما می‌گویی دل بشکنی آسمان خراب می‌شود، زمین تو را فرو می‌برد، قیامتت چی می‌شود نه شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد. گاهی به قیامت بلند خواهد شد گاهی هم در دنیا هم در قیامت، بعضی گناهان می‌دانید عقوبتش در همین دنیاست بعضی هم در دنیا هم در آخرت، فکر نکنیم همه چیز بی حساب و کتاب هست، همه چیز در عالم آفرینش روی حساب و کتاب است بنابراین ظلم نکنیم و یکی از آسیب‌هایی که در پیام‌ها زیاد این ایام نگاه می‌کنم می‌گوید با برادرم رفت و آمد داشتم با خواهرم اذیتم کرد، ظلم کرد سالهاست قطع کردم 

از نهج البلاغه امیر المومنین علیه السلام شروع کنیم این بخش نامه‌ها، نامه پنجاه و سه الله اکبر، امیر مومنان سلام الله علیه می‌فرماید من ظلم عباد الله کان الله خصمه دون عباده، کسی که به بندگان خدا ظلم بکند خدا طرفش است بندگان بروند کنار هیچی، کان الله خصمه دون عباده، خود خدا می‌آید طرفت و من خاصم الله پناه بر خدا، ما می‌رویم در دادگاهی یک وکیلی داریم وکیل بتواند یا خودمان بتوانیم از حقمان دفاع کنیم یا نه اما اگر خدا طرف مقابل ما باشد می‌توانیم از پس خدا بر بیاییم معاذ الله چی می‌خواهیم بگوییم. من خاصم الله ادحض حجته، یعنی حجت هر دلیلی و برهانی بیاوری ادحض یعنی باطل می‌کند. خدا تمام دلایلت را باطل می‌کند و کان الله حرباً، خدا در جنگ با توست حتی ینزع و یتوب راه توبه همیشه باز است.

اگر ظلم کردی یادت باشد تکرار می‌کنم، آیه ای در قرآن یک وقت اشاره کردیم، تنها جایی که خدا برای خودش می‌گوید الحمدلله رب العالمین، یک جا در قرآن خدا خودش به خودش می‌گوید الحمدلله رب العالمین خدا خودش خودش را ستایش می‌کند کجاست فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمدلله رب العالمین می‌گوید ریشه ظلم را کندم الحمدلله خودش به خودش می‌گوید الحمدلله گاهی دیدید قرآن می‌گوید تبارک الله، خدا خودش به خودش می‌گوید وقتی انسان را آفرید این همه خودش به خودش می‌گوید تبارک الله احسن چی خلق کردم در آسمان و زمین و فرشته و جن و دریا و صحرا نگفت تبارک الله، می‌گوید قطع من ظلم را ریشه کن کردم خودش به خودش می‌گوید الحمدلله رب العالمین پیدا کنید جای دیگر نداریم،

اینجا هم امیر مومنان سلام الله علیه می‌فرماید کسی که ظلم بکند کان الله خصمه دون عباده، و من خاصم الله ادحض حجته، هزار تا دلیل بیاوری، بهانه بیاوری خدا دلایلت را باطل می‌کند و کان لله هرواً، کان این با خدا از سر جنگ وارد شده، خدا هم با این می‌جنگد، اشاره می‌کنیم جنگ دو طرفه است حتی ینزع و یتوب، بعد حضرت می‌فرماید نامه پنجاه و سه، و لیس شیئ ادنی الی تغییر نعمه الله، هیچ چیزی برای عوض کردن که نعمت را خدا از انسان بگیرد و تعجیل نقمته، عذاب به جای نعمت بیاید، من اقامه علی ظلم، ظلم است که خدا نعمت را می‌گیرد. من باز عرض می‌کنم بینندگان اشتباه نکنند، نمی‌خواهم بگویم اگر گرفتاری داریم بگوییم حتماً این چوب ظلمی که به دیگران کردیم

نه ممکن است امتحان خدا، ولی خودمان راجع دیگران نمی‌توانیم قضاوت کنیم ولی راجع خودمان می‌توانیم، آقای محترم، خانم محترم اگر می‌بینی گره ای در زندگیت هست، گرفتاری هست، خودت به پرونده خودت مراجعه کن اگر دیدی به کسی ظلم کردی این احتمال بدهد این ظلم آثارش همین گرفتاری‌های تو، امیر مومنان دارد می‌فرماید، لیس شیء هیچ چیزی برای گرفتن نعمت، تغییر نعمه الله به جایش عذاب بیاید و تعجیل نقمته من اقام علی ظلم، ظلم است که نعمت را می‌گیرد به جایش عذاب می‌آید. باز تأکید می‌کنم چون می‌ترسم حاشیه پیدا کند ما راجع به کسی حق نداریم قضاوت کنیم،

الان یک کسی مریض است، دیدید آقایتان از نهج البلاغه علی سلام الله علیها خواندند این حتماً ‌به خاطر چوب خدا، نه ما نمی‌توانیم راجع به دیگران قضاوت کنیم شاید امتحان الهی است کسی بیمار است، کسی گرفتاری دارد ولی راجع خودمان می‌توانیم قضاوت کنیم خودمان پرونده خودمان را بگذاریم جلو اگر به کسی ظلم کردیم حضرت می‌فرماید موثرترین عامل برای گرفتن نعمت و آمدن عذاب اقامه علی ظلم، فان الله سمیع دعوه المظلومین، سمیع نه سامع، سمیع دعوه المظلومین خدا ندای مظلومین را می‌شنود فراوان می‌شنود و هو للظالمین بالمرصاد، همین که آیه قرآن است، ان ربک لبالمرصاد بنابراین من خواهشم این است حالا آن ظلم کرد ما در معاشرت‌ها ظلم نکنیم، اذیت نکنیم این جمع‌ها را پراکنده نکنیم،

چقدر برادر خواهرها جمعشان از هم من خبر دارم نمی‌خواهم هر چه ما خبر داریم بینندگان ناراحت بشوند گاهی پسر با پدرش من اگر به شما بگویم بیست سال است می‌گوید با بابام قهرم، بیست سال، آخر ته اش را در می‌آوری هیچی نیست، حالا او ظلم کرده، باشه، شما کوتاه بیا، آن ظلم آثارش را می‌بیند نمی‌خواهیم بگوییم آثار ظلم انسان به سرعت می‌رسد ولی شما کوتاه بیا، این مطلب مطلب دومی که آن جلسه هم اشاره کردم باز تأکید می‌کنم در پیام‌ها دیدم خیلی بازتاب داشت یکی به شما ظلم کرد باشه، شما دفاع کن از خودت، دفاع در حدت خودش، چرا افراط می‌کنی. چرا افراط در دفاع از خودت می‌کنی، این عبارت را از امام صادق علیه السلام در کافی مرحوم کلینی خواندم تکرار می‌کنم، عرض کردم خیلی پیام‌ها دیدم در رفت و آمدها که با مردم خیلی تحت تأثیر این، امام صادق فرمودند ان العبد لیکون مظلوماً، اگر وقت بود آقای شریعتی هر هفته من این حدیث را می‌خواندم فکر نکنم بینندگان تمام نوشته‌ها، من ده جلسه دیگر تمام نمی‌شود نوشته‌هایم یادداشت زیاد دارم خیلی خیلی مطالعه کردم پریشب برای شما عکس فرستادم

 امام صادق فرمود  إنَّ العَبدَ لَيَكونُ مَظلوما ، فَما يَزالُ يَدعو حَتّى يَكونُ ظالِما؛ طرف مظلوم بوده ولی به شما ظلم کرده، خانم محترم شوهرت به شما ظلم کرده آقای محترم پدر پسرت ظلم کرد پسرجان پدر، شریک رفیقت به تو ظلم کرده تو دیگر اینقدر افراط کردی در دفاع از خودت تو حالا شدی ظالم، اینقدر نفرین کردی تو شدی ظالم. آن وقت مرحوم علامه توضیح دادند آن جلسه عرض کردم عین عبارت علامه است از من نیست، فرمود یعنی چی این مظلوم می‌شود ظالم، می‌فرمایند در نفرین بر ظالم افراط می‌کند مثلاً ظلمه این عبارت علامه مجلسی است

در مرآت العقول، یک ظلم کوچکی کردند بابا حالا ظلم کرده قبول، آن وقت این چی می‌گوید مثلاً دشنام داده حرف تندی زده، عروس خانم مادرشوهر حرف تندی زده نباید می‌گفت مادر شوهر عروس یک حرف تندی زده نباید می‌گفت حالا یک حرفی غلط کرد گفت تو چکارش کردی در کنارش یدعوا علیک می‌گوید خدا مرگت بدهد، خدا بکشد تو را، خدا نابودت بکند خدا زمین گیرت بکند، خدا کورت بکند، خدا نسلت را قطع بکند، خدا بچه‌هایت را از تو بگیرد، این مثالهای مرحوم، بابا یک ظلم کوچکی کرده کار بدی هم کرده،

یک حدیث دیگری باز امیر مومنان سلام الله علیه الله اکبر در کافی مرحوم کلینی من خواهش می‌کنم مخصوصاً پدر مادرها گوش کنند نه زیاد ولی کمش هم بد است مادرهایی که دست به نفرینشان خوب است فوری به اولاد نفرین می‌کنند اولاً در روایت داریم این نفرینی که شما می‌کنید به خود شما بر می‌گردد مادر چرا، چون یک مصداق قطع رحم است تو باید به ارحامت می‌رسیدی، تو داری به جای دعا و محبت و اینها قطع رحم می‌کنی به خودت حالا حدیث را بخوان، امام صادق فرمود ان اللعنه اذا خرجت من فی صاحبها، لعنت وقتی از دهان، خدا لعنتت بکند این لعنت این وسط می‌گردد من کجا بروم، سرگردان است من لعنت کردم، به شما لعنت کردم مثلاً حالا این سرگردان است فوجد اگر جایی را پیدا کردم واقعاً طرف شایسته این لعنت است خوب هیچی والا رجعت علی صاحبها، این لعنت بر می‌گردد به صاحبش و کان احق بها، صاحبش سزوارتر بر این لعنت،

بعد امیر مومنان فرمود فحذروا انت المومت، بر حذر باشید مومن را لعنت نکنید فیحل علیکم، به خودتان حلول می‌کند، به خودتان بر می‌گردد آقای محترم خانم به همین آسانی من نمی‌گویم زیاد ولی دیدم بهر حال دیدم به همین دهان باز می‌کند فوری شروع می‌کند به لعنت کردن، خدا لعنتت کند، خدا عذابت کند خدا بچه‌هایت را بگیرد، چه خبر است پس یکی از آسیب‌های جدی در خانواده‌ها فراوان دیدم در دوستان فراوان دیدم، ده سال پیش بیست سال پیش خدا شاهد است این که می‌گویم مثال نیست واقعیت است به یک آقایی گفتم می‌شناختم تو را رفیق صمیمی بود، مدتی است با این قهر کردی قطع رابطه کردی به جان خودم قسم نمی‌خورم گفت من یک جلسه ای وارد شدم این جلوی من بلند نشد همین، گفتم تو احتمال ندادی جلویت بلند نشده شاید حواسش نبود گفت شاید احتمال دارد حواسش نباشد

خدا شاهد است رفیق صمیمی می‌گوید من ده سال است قهر کردم، این جلوی من بلند نشده، نه آن هفته حدیث نخوانیم امر اخیک علی احسن، یک توجیه برایش بکن. یک وقتی برای خود من پیش آمد خدا رحمت کند مرحوم آیت الله تبریزی رضوان الله علیه ما درس ایشان می‌رفتیم ایشان یکی از بستگانشان به نظرم والده شان بود یادم نیست بالای بیست سال پیش است از دنیا رفت یک مجلس فاتحه گرفته بودند در محل درسشان حجت الاسلام حسینی قمیه ارگ فاتحه گرفته بودند ایشان استاد ما بود ما رفتیم در فاتحه شرکت کردیم ما یک گوشه نشسته بودیم. دم در علما همه می‌آمدند یک به یک آیت الله تبریزی احترامشان می‌آمدند رسم است دیدید در جلسات علما تا یکی می‌آمد همه آن ردیف بلند می‌شدند، به احترام این عالم این آقا می‌نشستند دوباره بلند می‌شدند دوباره می‌نشستند من از گوشه مسجد نشستم دیدم همه بلند می‌شوند یک سیدی خیلی هم قیافه علمایی تکان نمی‌خورد از جای خودش وسط اینها نشسته، گفتم این دیگه کیه، این همه علما آمدند مراجع همه بلند می‌شوند یک دفعه تو بلند شو از جایت خوشبختانه به کسی چیزی نگفتم در فکر بودم، آقا قرآن تمام شد نوبت سخنرانی شد دیدم یک آقا پسری دست این سید را گرفت می‌برد این آقا سخنران مجلس بود، وقتی تو راه رفت دیدم ایشان چشمش نمی‌بیند این راهنمایی می‌کند، یعنی این سید محترم نمی‌دید اصلاً کی آمده رفته، عجیب این بود که چشم‌ها اینقدر باز، فقط بینایی نداشت کسی نگاه می‌کرد باور نمی‌کرد، ما که از دور می‌دیدیم نباید قضاوت کنیم ما گفتیم نابیناست نمی‌بیند متوجه نمی‌شود کی آمده کی رفته، یک توجیهی بکن برای کار خودت،

تو ده سال است با رفیق صمیمیت قهر کردی می‌گویی یک جلسه برای من بلند نشد امام صادق علیه السلام فرمود، امیر مومنان فرمود، یک بار دیگر حدیث می‌خوانم عرض کردم هر روز بخوانیم کم است، گاهی ان العبد لیکون مظلوماً، آقای محترم، خانم، رفیق شریک شما مظلومی ولی شما زیاده روی می‌کنی در دفاع از خودت می‌شوی ظالم، پس اولاً به این بهانه‌ها روابط را به هم نزنیم، رفت و آمدها را به هم نزنیم، بگذارید آسیب دوم را بگویم آسیب دومی که در آن جلسه هم اشاره کردم خود بزرگ بینی است، بعضی‌ها فکر می‌کنند از دماغ فیل افتادند، آسمان باعث شده، فکر می‌کنند دیگران باید بروند محضرشان ما نباید برویم حدیثی از امام عسکری علیه السلام در بحث به نظرم تواضع حدیث از این حدیث ما لطیفتر نداشته باشیم می‌خوانم عزیزان فوری حفظ می‌شوند دو کلمه است، فرمود می‌دانید ما نعمت‌هایی که داریم، دیگران حسادت می‌کنند به نعمتی که یکی دارد یکی خانه دارد یکی ماشین دارد می‌گویند بر چشم حسود لعنت، صدقه بده چی، ولی فرمود یک نعمتی که هیچ کسی به آن حسادت نمی‌کند، شما هر نعمتی داشته باشی ممکن است یک کسی حسودی بکند.

به علمت به قدرتت به ثروتت به خانه ات، به مقامت به پستت، ولی امام عسکری فرمود یک نعمتی هیچ کس حسودی نمی‌کند یک بار بخوانم، التواضع نعمه لا یحسد علیها، شما تواضع بکنی هیچ کس به تواضع شما حسادت نمی‌کند باز یک روایت دیگر از امام صادق علیه السلام آنها که قیافه می‌گیرند برای چی، آقای محترم نگفتیم این شب‌های بلند زمستان ننشین در خانه، اعصابت خرد می‌شود هی قرص آرام بخش باید بخوری، چهارده ساعت تا آفتاب راه بزند راه است برو سر به کسی بزن، رفیقی داری، برادری داری پسرعمویی داری سری خویشاوند چرا نمی‌رود قیافه گرفته چرا قیافه گرفته تحلیل روانشناسی امام صادق هزار و چهارصد سال پیش فرمود فرمود ما من رجل تکبر او تجبر اینها که قیافه می‌گیرند الا لذله وجدها فی نفسه، الا لذله وجدها فی نفسه، یک ذلتی در خودش، یک خود تحقیری در خودش کمبودهایی، اگر تو خودت آقایی بزرگی، صد بار گفتیم بزرگ خاندان بلند شو راه بیافت، برو خانه این خانه آن محبت کند دیگران را.

یک داستانی عرض کنم داستان از امام صادق علیه السلام هست از من لا یحضر شیخ صدوق، ببین اصلاً ائمه دنبال این تشریفات و تعارفات من کیم، حضرت آمدند حمام در من لا یحضر شیخ صدوق است، صاحب حمام گفت صبر کن الان همه را بیرون می‌کنم حمام خلوت مال شما، حضرت فرمود ان المومن خفیف المعونه، مومن معونه اش کم است، ان المومن خفیف معونه، چی است من چی کلاس بگذارم حمام یک داستانی دیدم خیلی جالب است

در حالات مرحوم علامه ممقانی رضوان الله علیه که این کتاب رجالش خیلی معروف کتاب خیلی مهمی در رجال دارد در حالات ایشان دیدم یک وقت رفته بود حمام، بینندگان عنایت کنند هم شیرین است هم آموزنده است، ایشان رفته بود حمام این به اصطلاح در حمام قدیم‌ها اینجوری بود سر هم در حمام می‌تراشیدند، سلمانی هم آنجا بود، این حمامی آمده بود سر آقا را بتراشد، وسط کار سر آقا را رها کرده بود رفته بود، گفته بود کجا گفته یکی دیگر آمده آدم خیلی مهمی است وزیر است وکیل است پول بیشتر می‌دهد، ایشان چه کرده بود نصف سرش را تراشیده بود، نشسته بود آن کار تمام بشود بیاید همین جوری بلند شده بود رفته بود دوشش را گرفته، گفته بودند آقا، گفته بود اینقدر اسیر یک نصف سر تراشیدن بخواهیم باشیم چی هست من بنشینم اینجا این یک ساعت برود سر او بتراشد گفتم از او پول بیشتر می‌دهد برو ما رفتیم با سر نصفه رفته بود نمی‌خواهم بگویم، یکی از امتیازات ولی نه این که مقید نباشد قیافه، شخصیت به این نیست که مدل موی من چی باشد، در حالات رسول خدا داریم، پیامبر خدا خیلی هم منظم بودند مرتب بودند آراسته، اما یک وقتی کسی منتظرشان دیر شده بود گاهی بدون عبا می‌آمدند گاهی بدون عمامه می‌آمدند، الان ما حاضریم بدون عبا و عمامه راه بیافتیم،

در حالات مرحوم آشیخ عبد الکریم موسس حوزه است می‌گویند یک وقت ایشان بدون عمامه، یادم رفت، حال نداشتیم برگردیم مهم این مقید نبودن است نمی‌خواهم بگویم بی عبا و عمامه و سر نصفه تراشیده، این که ما اسیر این چیزها نباشیم در بند این چیزها نباشیم، امام صادق گفتند حمام خلوت، گفتند این حرف‌ها چیست، مومن خفیف المئونه است، باز یک داستان دیگری بگویم در منابع بسیار قدیمی ما هست، ما خوب رجالی داریم بهتر از من رجال کشی که بعد مرحوم شیخ طوسی این رجال را بازبینی کردند

یکی از اصحاب خوب امام صادق احمد بن اصحاب خوب امام رضا احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی معروف است جز اصحاب درجه یک امام رضا علیه السلام است داستان را عنایت بفرمایید ببینندگان عزیز می‌گوید من مهمان امام رضا بودم بعد از ظهری رفتم خدمت امام رضا علیه السلام شب شد، شب آمدم خداحافظی کنم، حضرت فرمودند دیگر شب است بمان پیش ما صحابی بسیار نزدیک امام بود گفتم چشم افتخار می‌کنم آقا می‌مانم شب ماندم خانه امام، حضرت به خادمشان فرمودند آن بالشت و رختخواب شخصی خود من را ببر برای جناب احمد بن محمد، گفت من دیگر خیلی خوشحال شدم، امام من را نگه دارد رختخواب مخصوص خودشان را برای من بیاورند، گفت همین طور که در رختخواب نشسته بودم گفتم من کی هستم، چه سعادتی گفت یک مرتبه دیدم از آن طرف امام رضا علیه السلام صدا زدند، ذهن من را خواندند صدا زدند فرمودند یا احمد، احمد بن ابی نصر قیافه نگیر من نگه ات داشتم رختخواب مخصوص دادم قیافه نگیری

امیر المومنین عادَ صَعصَعةَ بنَ صُوحانَ حضرت یک داستانی برایش گفت، فرمودند امیر مومنان رفتند عیادت صَعصَعةَ بنَ صُوحانَ بعد فرمودند، عین عبارت را بخوانم جالب است، لا تجعل عیادتی ایاک فخراً علی، پز ندهی امیر المومنین قیافه نگیر، امام رضا دعوتت کرده حالا ما یک مشهد می‌رویم بر می‌گردیم، امام رضا دعوتش کرده رختخواب مخصوص داده شب فرموده بمان، فرمود سخت نگیر این هم یک نکته یک نکته دیگر از آسیب‌ها به عجله بگویم بلکه امروز بخش بیشتری را بتوانم بگویم در روایات فراوانی داریم، نه افراط نه تفریط می‌خواهد یک دوستی انتخاب کند، بله روایت خواندیم بحث مفصل گفتیم امیر المومنین سلام الله علیه در نهج البلاغه فرمودند با کی‌ها رفیق نباش، با کذاب رفیق نباش، با کسی که با ارحامش قطع رابطه کرده رفیق نباش یک سری چیزهایی به ما گفتند، کسی که با ارحامش قطع رابطه کرده، به درد رفاقت نمی‌خورد کسی به پدر و مادر و برادر و خواهر خودش سر نمی‌زند، این خیلی آدم بی انصافی است این به درد رفاقت نمی‌خورد،

واقعاً اگر در رفقایتان دیدید می‌گوید من دور تمام خانواده خط کشیدم تو هم دور این خط بکش، کسی که با هیچ یک از خانواده اش قاطع رحم است یعنی با پدر مادر برادر خواهر همه را گذاشته کنار امیر مومنان در نهج البلاغه خواندیم فرمود ایاک حتماً با چنین کسی رابطه نداشته باش، ما یک سری خطوط قرمز داریم با شارب الخمر رابطه نداشته باش با فاسق و فاجر، اما از آن طرف من نگرانیم این است بعضی‌ها از این طرف افتادند، چرا با کسی، آدم حسابی پیدا نمی‌کنم، حدیث بخوانم این دیگر تفریطش است، در کافی از امام صادق علیه السلام هست یک بابی دارد باب الاغضا، اغضا یعنی چشم پوشی، سخت نگیر از این طرف نیافت،

امام صادق کان عنده قوم یحدثه یک عده نشسته بودند محضر حضرت، داشتند با حضرت صحبت می‌کردند، عدک رجل منهم یک کسی از اصحاب امام صادق گفت راستی من یک چیزی بگویم، یک رفیق داریم از این شروع کرد شکایت کردن این رفیق حضرت فرمود این چه، و انا خواهش می‌کنم بینندگان حضرت فرمود انا لک باخیک کله، انا لک باخیک کله، مگر یک برادر کاملی که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد تو پیدا می‌کنی و ای الرجال المهذب، تو فرشته که نمی‌توانی پیدا بکنی، فکر می‌کنی رفیقت مثلاً آیت الله بهجت باشد آسید احمد خوانساری باشد علامه طباطبایی باشد باید آقای قاضی باشد بالاخره ما همینی که هستیم، فرمود به چی شکایت می‌کنی، خیلی جالب است آمد به امام صادق شکایت کرد، کجا می‌خواهی بی عیب پیدا کنی این شکایت پیداست از آن خط قرمزها نبود، والا اگر خط قرمزها بود امام می‌فرمود با او رفاقت نداشته باش خط قرمز نبود، شارب الخمر نبوده، قاطع رحم نبوده، کذاب نبوده، از این چیزهایی که در روایتش خواندیم حالا یک خطایی کرد، فرمود خیلی جالب است،

فرمود انا لک باخیک کله، کجا پیدا می‌کنی یک برادری که تمام ویژگی‌های برادری و اخوت را داشته باشد و ای الرجال المهذب در یک بیان دیگری مرحوم ملا صالح مازندرانی که از شارحین کافی شریف است می‌فرماید یعنی من این لک الاخ باخ کل یک برادری که تمام شرایط برادری اخوت حقوق برادری خیلی سنگین است اگر یادتان باشد در بحث آداب مهمانی یک وقت این حدیث را خواندیم که اگر مهمان به دعوت خودش آمد، خودش خودش را دعوت کرد می‌گوید آقا من امشب می‌آیم خانه شما، این یک جور است، یک وقت شما دعوتش می‌کنید، شما دعوتش کردی وظیفه ات سنگین است اما خودش آمد خیلی دیگر، آن وقت می‌گفتند بعضی از علما به رفقایشان می‌گفتند من شما را دعوت نمی‌کنم، چون اگر شما را دعوت بکنم وظایف خیلی سنگین است می‌ترسم از عهده، خودتان بیایید خانه من، بی دعوت خودتان بیایید هر وقت خواستید من دعوت نمی‌کنم که بار من سنگین باشد درست،

من حرفم این است در بحث رفاقت و دوستی اگر بخواهیم بگردیم یک کسی که تمام شرایط را داشته باشد هیچ نقصی در زندگیش نداشته، یک چنین چیزی شما پیدا نمی‌کنید، تنهایی همین که الان دارید می‌بینید و نکته آخری که امروز این را بیشتر می‌خواهم تأکید کنم، جناب شریعتی به خیلی‌ها می‌گویی چرا شما رفاقتت به هم خورده چرا خانه کسی نمی‌روی این شب چهارده ساعت شب طولانی است ننشین در خانه افسردگی می‌گیری، هی قرص آرامبخش باید بخوری می‌گوید من قبلاً رفتم تجربه دارم، الان در پیام‌ها خیلی دیدم تجربه دارم قبلاً رفتم با برادرم با خواهرم یا با فلان رفیقم در جلسه توهین کردند، اهانت کردند، تحقیر کردند، دست انداختند، مسخره کردند یا نه جلسه تمام شده بعد از جلسه غیبت ما را کردند، نمامی کردند سخن چینی کردند، تهمت زدند اینها یک واقعیتی است، یعنی امروز یک عده بخواهیم یا نخواهیم الان بینندگان عزیز شاید جلو جلو پیامک بدهند علتی که ما نمی‌رویم همین است رفتیم یک دفعه رفقا جمع شدیم ای کاش جمع نشده بودیم در پیام‌ها زیاد دیدم نوشتند خواهرها دور هم جمع شدیم یک کسی کسی دست انداخته، مسخره کرده، اهانت کرده، توهین کرده، جلسه تمام شده اخبار جلسه را بردند، جلسه تمام شده غیبت کردنداگر واقعاً می‌خواهیم برسیم به اینجا چند تا روایت خیلی تکان دهنده است شوخی نداریم، واقعاً اگر اینها ما را تکان ندهد ما دیگر چیزی بلد نیستیم اگر اینها ما را تکان، آقای محترم نگذاریم معاشرت به هم بخورد نگذار رفت و آمد به هم بخورد کاری به کار کسی نداشته باش، جلسه ات تمام نشد ننشین غیبت بکن، ننشین تهمت بزن.

اگر یادتان باشد در خاطرات امام رضوان الله علیه یک جمله ای گفتیم خیلی برای من جالب بود، امام رضوان الله علیه وقتی دختر خانم‌هایشان عروس خانم‌هایشان شب می‌رفتند یک جا مهمانی می‌آمدند فردا می‌نشستند دخترخانم‌ها دور هم تعریف از مهمانی دیشب، نقل حکایت امام وسط تعریف اینها می‌فرموده خواهش می‌کنم حرف خودتان را بزنید چکار دارید به حرف دیگران، دخترها می‌گویند آقا مگر ما چی گفتیم غیبت نکردیم، تهمت نزدیم داریم تعریف می‌فرمود می‌دانم شاید کم کم به غیبت کشیده بشود، ببین کجا را می‌بیند شاید کم کم بالاخره وقتی می‌خواهی گزارش بدهی شیطان وسوسه می‌کند انسان هم لذت می‌برد تفکه معنایش این است، این لذت بردن از غیبت، شاید کم کم به غیبت کشیده بشود، آقا از مهمانی برگشت تمامش کند مگر در روایت نداریم المجالس بالامانه، مجالس را امانت نگه دار یک چیزی گفته شد نقل نکن من دو سه تا روایت بخوانم واقعاً تکان دهنده است اگر اینها ما را تکان ندهد برنگردیم به روابط اجتماعی خوب راه دیگر بلد نیستیم،

حدیث اول از امیر مومنان سلم الله علیه هست فرمود اذا کان یوم القیامه حدیث تکان دهنده است، بالاخره ما نیاز به انذار هم داریم اذا کان یوم القیامه، فردای قیامت امیر مومنان فرمود، منادی ندا می‌دهد از جانب حق تعالی این سدود لاولیا، کجا هستند آنهایی که اولیای من اولیا نه اهل بیت، ائمه، شهدای، نه مومنین، کجا هستند کسانی که مومنین را اذیت کردند آزار دادند، مسخره کردند سدود را اینجوری معنا کردند فیقوم قام، آنهایی که در دنیا دیگران را مسخره کردند، در شب نشینی‌ها دیدید متأسفانه وقتی جمع می‌شویم یکی را باید دست بیاندازیم شروع کنیم. به قول آقای بزرگواری می‌فرمود جمع که می‌شوید با هم بخندید به هم نخندید ما مثل اینکه اصرار داریم به هم بخندیم، یک کسی را دست بیاندازیم بخندیم.

امیر مومنان فرمود منادی در محشر غوغای محشر که انسان هزار گرفتاری خودش دارد منادی ندا می‌دهد این السدود آنهایی که مومنین را مسخره کردند، استهزا کردند دست انداختند، مچل کردند همه خندیدند اینها کجایند فیقوم قام، انذار ولی انذار تند لازم داریم فیقوم قام لیس علی وجوهم لحم، عده ای بلند می‌شوند کسانی که دنیا این کاره بودند، صورت‌هایشان گوشت بر آن نیست اسکلت است، آدم وقتی می‌آید قیامت باید همین قیافه طبیعی داشته باشد ولی اینها نه فقط اسکلت، چرا اسکلت، خدا رحمت کند مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه فرمودند دلیلش این است نه اینکه اینها در دنیا می‌خواستند چهره دیگران را زشت جلوه بدهند، چرا مسخره می‌کردند، چرا دست می‌انداختند، چرا توهین می‌کردند چرا پرده‌ها را می‌دریدند می‌خواستند دیگران را زشت جلوه بدهند، خدا در قیامت به زشت ترین شکل آنها را وارد محشر می‌کند،

لیس علی وجوه می‌دانید ماها همه قشنگی آدم این است گوشتی بر بدنش هست پوستی هست شما اسکلت را نگاه کنید، اینها اسکلتشان لیس علی وجوههم لحم فیقال تمام نشد از جانب خداوند متعال ندا می‌شود بشناسید هولاء‌ الذین اذب المومنین اینها هستند که مومن را مسخره کردند اینها هستند که در جلسه دست انداختند، اهانت کردند ان نفوهم فی دینهم این هم هشدار چرا دست می‌اندازد به نماز خواندن مسخره اش می‌کند، این دستش می‌اندازند این دیشب جماعت بوده، مسجد بوده، دیشب کار خیر کرده، این روزها می‌رود فلان جا موسسه خیریه، مسخره می‌کنند این جمکران بوده، این پیاده روی اربعین بوده گاهی به کارهای دینی دنبال بهانه می‌گردند ثم یومرهم الی الجهنم، فرمان می‌آید با همین قیافه اسکلتی فرمان می‌آید بروند وارد جهنم بشوند.

این یک حدیث یک حدیث دیگر بخوانم باز امیر مومنان در کافی مرحوم کلینی الله اکبر، قال الله حدیث حدیث قدسی است خداوند متعال می‌فرماید لیأذن بحرب منی من آذی عبدی مومن، آنی که بنده مومن من را مسخره می‌کند اذیت می‌کند، اهانت می‌کند دست می‌اندازد مچل می‌کند لیأذن بحرب منی من خدا دارم با او اعلام جنگ می‌کنم. متأسفانه بعضی‌ها این اشتباه نه اینکه او دارد با من بله این اعلام جنگ با خدا هست ولی این حدیث این است خدا با او اعلام جنگ می‌کند در آن طرف، در آیه ربا چی هست اگر ربا را کنار نمی‌گذارید فأذنوا بحرب من الله، فأذنوا بحرب من الله یعنی خدا دارد با شما، بدانید که خدا دارد با شما جنگ می‌کند، رباخوار بله جنگ با خداست، هی می‌گویند رباخواری جنگ با خدا، بله جنگ با خداست، ولی این آیه معنایش از آن طرف جنگ با خداست ولی این آیه دارد می‌گوید فأذنوا بحرب، یعنی خدا دارد با شما اعلام جنگ می‌کند، رباخواری که ربا را کنار نمی‌گذارد بله جنگ با خداست ولی این آیه فأذنوا یعنی بدانید که خدا با شما،

 خدا بخواهد به کسی اعلام جنگ بکند، لیأذن بحرب یعنی بداند لیأذن بحرب منی، کسی که دیگری را مسخره می‌کند دست می‌اندازد مچل می‌کند که متأسفانه متأسفانه فراوان داریم می‌بینیم چهار نفر در مغازه نشستند دور هم چرا یکی را مسخره می‌کنید الزاماً، در مدرسه چرا یکی را دست بیاندازید بخندید در مهمانی، در خانواده چرا، واقعاً راه خنده یک لحظه بخندی به اینکه دل کسی را بشکنی من دیدم گاهی به قدری این زخم سینه و دل باقی می‌ماند بیست سال سی سال می‌گذرد هنوز زخمش خوب نشده یک شعری دارد یکی از شعرای عرب خیلی شعر قشنگی است،

می‌گوید: جراحات السنان لها التيام‌، و لا يلتام ما جرح اللسان‌ زخم. زبان التیام ندارد جراحات خانم حواسش نبوده یا آقا چاقو دستش را بریده عمیق هم باشد یک ماه دو ماه شش ماه تمام می‌شود اثرش می‌شود، جراحات سنان زخم نیزه لالتیام التیام پیدا می‌کند و لا یلتام ما جرح اللسان، زخم زبان به دل می‌نشیند این التیام پیدا نمی‌کند. آن وقت امیر مومنان فرمود لیأذن خدا می‌فرماید لیأذن بداند کسی که دیگری را مسخره کرد، اهانت کرد، دست انداخت مچل کرد بحرب منی، من دارم با او اعلام جنگ می‌کنم، این هم اعلام جنگ است ولی من به او اعلام جنگ الله اکبر ندیده بودم این حدیث را تا حالا تتمه اش خیلی عجیب است من این مدل حدیث ندیدم

خداوند می‌فرماید و لو لم یکن من خلقی فی الارض فیما بین المشرق و المغرب الا مومن واحد خدا فکر نکنید هشت میلیارد آدم، حالا هشت میلیارد، خدا دنبال اینکه هشت میلیارد آدم پیدا بکند، خدا محتاج این خلق است، خدا نیازمند خلق نیست فرمود اگر نباشد از خلق من در بین زمین و آسمان، شرق و غرب و عالم یک مومن باشد الا مومن، یک مومن، خب مومن واحد امام عادل مومنی که هست، امام عادلی هم دارد لستغنیت بعبادتهما ان جمیع ما خلقت فی ارض، از عبادت همین یک دانه مومن، یک نفر حدود را رعایت بکند یک نفر باشد که کسی را مسخره نکند، یک نفر باشد دست نیاندازد یک نفر باشد آداب برخورد را رعایت بکند یک نفر باشد دلسوز دیگران باشد، یک نفر باشد اخلاق را رعایت کند،

فرمود همین لستغینت همین دو نفر این را با یک مومن با یک امام عادل لستغنیت بعبادتها جمیع ما خلقت فی ارض، احتیاج به عبادت کسی ندارم. خدا رحمت کند علامه مجلسی رضوان الله علیه فرمود ینی چی، لستغنیت یعنی چی مگر خدا نیازمند عبادت است که به عبادت این بی نیاز است نه فرمودند یعنی برای آفرینش عالم هدف خلقت برای چی، همین که یک مومن یک نفر باشد بس است من هشت میلیارد نمی‌خواهم یک نفر باشد یک انسان کامل، یک انسانی که اخلاق داشته باشد، ادب داشته باشد، احترام کند دیگران دستگیری همین بس است برای تمام خلق آفرینش زمین و آسمان، آقا حکمت خدا چیست این همه آسمان و زمین و دریاها یک نفر باشد یک نفر باشد ولی آدم باشد، یکی کافی است، و پایان حدیث عجیب است

فرمود و لقامت سبع سموات و ارضین بهما، هفت آسمان و زمین به خاطر یک نفر نگه می‌دارد یک آدم باشد یک نفر که دل نشکند، نسوزاند، اذیت نکند، مسخره نکند، و لجعلت لهما بایمانهما انس، یک نفر با کی انس می‌گیرد، با همین ایمانشان من یک انسی برایشان قرار می‌دهم، لا یحتاجان الی انس سواهما، به انس هیچ کسی احتیاج نداشت یک بار دیگر اول این حدیث را می‌خوانم عذر می‌خواهم تکرار اشکال همیشگی ماست، امیر مومنان حدیث قدسی نقل فرمود خدا می‌گوید اگر کسی بنده مومن من را اذیت کرد مسخره کرد، دست انداخت اهانت کرد، لیأذن بحرب منی من با او اعلام جنگ می‌کنم و هشت میلیارد آدم هم لازم ندارم یک نفر آدم کامل باشد برای خلق آفرینش، آسمان و زمین کفایت می‌کند. 

یک حدیث دیگر بخوانم بعد محضر قرآن برسیم باز از امیر مومنان سلام الله علیه هست فرمود که اذا قال الله اکبر، این آیه را همه شنیدیم بلدیم که راجع پدر و مادر لا تقل لهما اف، اف نگو به پدر و مادر، اف یعنی چی، اف می‌خواهیم ترجمه کنیم او ای بابا حوصله ات را ندارم چقدر حرف می‌زنی، اوف این است تجربه روانش آزادش این است راجع پدر و مادر ما این است واقعاً حرمت پدر و مادر اینقدر بالاست، آدم اف، همین تعبیر امیر مومنان راجع مومن می‌گوید اذا قال الرجل لاخیه المومن، شما ببین ما گاهی با رفیقمان مسخره اش می‌کنیم پناه بر خدا اشکش را در می‌آوریم، پشیمان می‌شود می‌گوید غلط کردم در جمع شما حضور پیدا کنم غلط کردم مهمانی بیایم، غلط کردم مهمانی بگیرم چرا روابط به هم خورده آسیب شناسی کنیم کلی نصیحت آقا رفت و آمد، چه جوری رفت آمد داشته باشد آسیبش چیست چرا نمی‌رود، می‌گوید دلم سوخته، جگرم سوخته دو سال پیش رفتم در جمع خواهرها برادرها یا رفقا مسخره ام کردم دستم انداختند به خاطر فقرم به خاطر ایمانم هر چیزی هر کسی هزار بهانه می‌تواند

فرمود اگر کسی به برادر مومنش بگوید اف، همان که به پدر و مادر به برادر مومنش بگوید خرج من ولایه این رابطه شان شکسته می‌شود و اذا قال انت عدوی، می‌گوید من با تو دشمنم تو دشمن منی کفر احدهما، یعنی چی کافر می‌شوی، علامه مجلسی رضوان الله علیه بلافاصله فرمود تو که می‌گویی کافر، به رفیقت می‌گویی کافر او واقعاً کافر است یا نه، اگر او کافر است به مومن داری می‌گویی کافر، اگر کافر است که هیچی، خوب فرض کنید که کافر است، اگر کافر نیست تو که داری مومن را تکفیر می‌کنی خودت داری کافر می‌شوی، تکفیر یک مومن کفر نیست فرمود اگر دروغ باشد خودت دروغگو بشوی، یعنی یک اف به کسی بگویی یا به مومن برادر مومن می‌گویی دشمن منی 

یک حدیث دیگری که ذیل این اجازه بدهید بخوانم عرض کردم گاهی مسخره می‌کند به خاطر فقرش، فرمود من حقر مومن، امیر مومنان من حقر مومن، کسی مومنی را تحقیر بکند مسکین او غیر مسکین یک وقت مسکین به خاطر فقرش در جمعی نشستیم همه قیافه‌ها خوب و باکلاس یک کسی آیه قرآن چی می‌گوید اوسو تولی، آیه نازل شد در مذمت آن مومنی که نزد پیامبر نشسته بود یک فقیر آمد شوخی است، آیات قرآن همینجوری نازل می‌شود باشه یک دفعه جبرائیل بیاید یک آیه، یک حادثه مهمی باید باشد، یک کسی مسلمانان آمده محضر پیامبر نشست، فقیر آمد این خودش را جمع کرد، آیه نازل شد چه خبرت است، تو چه می‌دانی او کیست می‌ترسی از فقرش به تو برسد، از ثروت تو به او برسد، گاهی یک مومن به خاطر فقرش تحقیر می‌کنیم، امیر مومنان فرمود کسی مومن را به خاطر فقرش تحقیر بکند پناه بر خدا، شهر الله یوم القیامه، شهر الله یوم القیامه علی رئوس الخلائق شهره الله یعنی انگشت نما می‌کند همه می‌گویند او را ببین همین است که مومن را مسخره کرده و امروز مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته به خاطر فقرش بیشتر، البته روایت فرق نمی‌کند مسکین او غیر مسکین گاهی مسکین هم نیست یک بهانه دیگر داریم برای تحقیرش، یک بهانه دیگر داریم برای مچل کردنش، قیافه اش یک اشکالی می‌گیریم، به موی سرش، به چشمش، به دستش با پایش، به راه رفتنش یک مشکلی در نقصی در بدن دارد بالاخره شیطان آماده است، فرمود لم یزل الله حاقر له، خدا تحقیرش می‌کند، خدا به او غضب می‌کند، تا بر گردد. لم یزل الله، شما مومن را تحقیر کردی خشم و تحقیر الهی ادامه دارد تا برگردد.

 عرض کردم عذرخواهی که معنا ندارد روایت داریم می‌خوانیم ولی امروز خیلی انذارش شدید بود ولی باور بفرمایید ما احتیاج داریم آدم غصه می‌خورد از اینکه جامعه دینی، مردم، روابطشان ضعیف شده باشد.
خیلی‌ها می‌گویند نمی‌رویم چرا نمی‌رویم، چرا رابطه نداری می‌گوید یادت نیست پارسال رفتیم مسخره مان کردند، دست انداختند، یکی از آسیب‌ها این است می‌گوید رفتیم در جلسه به نظرم این هشدارها را جدی بگیریم خوب است چون فرصت کوتاه است دو سه روایت از امیر مومنین علیه السلام بخوانم ولی باز تکان دهنده است، حدیث اول فرمود من روا علی مومن روایته، یریدُ بِها شَینهُ وَهَدْمَ مُروُئَتهِ، کسی که راجع برادر مومنش یک جمله ای بگوید که هدفش این است شخصیت او را از بین ببرد، نقص و عیبی در او ایجاد بشود تا از چشم مردم بیافتد، خواهش می‌کنم قسمت پایانی آن را در ذهن بسپارید،

فرمود اخرج الله من ولایته الا ولایت شیطان فلا یقبله الشیطان، خدا از ولایت خودش بیرون می‌آید چه مومنی هستی تو مومنی اینجور نقشه می‌ریزی آبرو می‌بری تا یک مومنی را از چشم دیگران بیاندازی دیگر از ولایت الهی خدا بیرونش می‌کند، می‌رود ولایت، شیطان نمی‌پذیرد ولایتش را در آیه الکرسی نمی‌خوانیم یک عده ای ولی شان خداوند است یکی طاغوت، کی الله ولی الذین آمنوا، آمنوا دیگر مومن باشی، این مومنی که نشسته در جلسه، در مهمانی بعد از مهمانی سخنی می‌گوید یرید هدم مروته لیسقطه من اعین الناس می‌خواهد کاری کند این از چشم مردم بیافتد می‌گوید بی آبرویش کنم، ما بحثمان معاشرتهای اجتماعی است در مباحث سیاسی این را زیاد می‌بینیم

فرمود اخرجه الله من ولایته الی ولایت شیطان، خدا می‌گوید دیگر الله ولی الذین آمنوا نخوانی نه همان ولایت شیطان، فلا یقبله الشیطان، شیطان آن را، انسان کارش به جایی برسد شیطان او را قبول نکند در داستان بلعم باعورا لابد در قرآن بینندگان نظرشان هست، بلعم باعورا لحظه آخر شیطان به او گفت انی بری منک، عزیزان این قرآن است، انسانی که بنا بود صعودش اوجش به جایی برسد بار دیگر از ملک پران شوم، بار دیگر از ملک پران شوم آنچه در وهم تو ناید آن شوم سقوطی می‌کند که شیطان قرآن می‌گوید شیطان می‌گوید انی بری منک، ای انسان تو بنا بود اوج بگیری، مسجود فرشتگان بودی، همه فرشتگان را خدا گفت در برابر تو به سجده بیافتند، آن وقت شیطان از تو، قال انی بریء داستان بلعم باعورا، شیطان می‌گوید من از این برائت می‌کنم،

امیر مومنان فرمود مسلمان اگر یک مومنی را دست انداختی مسخره کردی عیب جویی کردی چیزی علیه او پخش کردی هدفت این است این از چشم مردم بیافتد اخرجه الله من ولایه الله الی ولایت شیطان فلا یقبله الشیطان، خدا می‌گوید تو مومن نیستی بگویی الله ولی الذین من ولایتی بر تو ندارم برو زیر پرچم شیطان، شیطان هم می‌گوید انی بری، شیطان هم نمی‌پذیرد این یک روایت روایت دیگری این هم هشدار سنگینی است از امیر مومنان در کافی مرحوم کلینی ما من انسان یطعن فی عین مومن، بخواهیم آزاد ترجمه کنیم دیدی می‌گوید انگشت تو چشمش نکن، آبرویش را نبر کسی که دنبال این باشد یک کسی را بی آبرو بکند مات بشر میته، باز تأکید می‌کنم، کسی در یک ما خودمان باید حواسمان باشد خودمان می‌توانیم راجع خودمان قضاوت کنیم اگر کسی را در صدد بی آبرو کردن دیگران بودیم فرمود مات به بدترین مرگ از دنیا می‌رود

و کان غم ان لا یرجع الی خیر، سزاوار است هیچ خیری به هیچ خیری برنگردد و حدیث آخر را بمانم باز از امیر مومنان إنَّ اللّه َ تَباركَ و تعالى يَقولُ : مَن أهانَ لي وَليّا فقد أرْصَدَ لمُحارَبَتي کسی مومنی را تحقیر بکند ارصد لمحاربتی با من دارد می‌جنگد، نگفتیم جنگ و طرفه است، خدا می‌جنگد این هم دارد اعلام جنگ با خدا می‌کند أنا أسرَعُ شَيءٍ إلى نُصْرَةِ أوْليائي، همان جمله ای که اول برنامه نامه پنجاه و سه از امیر مومنان سلام الله علیه خواندیم انا اسرع شیء من به سرعت برای یاری اولیای خودم قدم بر می‌دارم و یک جمله دیگر باز این هم هشدار سنگین است،

این حدیث از امیر مومنان باز در کافی مرحوم کلینی است، پناه بر خدا، فرمود اقرب ما یکون العبد الی الکفر، خیلی ساده ترجمه کنم، ایمان و کفر یک مرز دارند چطور کشورها مرز دارند ایمان و کفر یک مرز دارد یک لحظه بروی آن طرف می‌شود کفر این طرف مرز ایمان و کفر چیست، اقرب ما یکون العبد الی الکفر، نزدیکترین حالتی که انسان رسیده به مرز کفر ان یواخی رجل یک برادر ایمانیش را يُحصيَ علَيهِ عَثَراتِهِ و زَلاّتِه ‌ لغزش را حساب کند یک جا یادداشت کند، شماره بکند برای چی، یک روزی تحقیرش بکند باشد برای ایتمع یک روزی فرمود در مرز است، اقرب ما یکون العبد الی الکفر، این در مرز ایمان، یک ذره دیگر برود آن طرفش مرز کفر است در یک حدیث دیگر فرمود، ابعد ما یکون العبد من الله، دورترین نقطه ای وقتی مرز کفر رفتی، از خدا دور شدی، دورترین نقطه از پروردگار همین است و نزدیکترین مرز به کفر این است که بنشینی بشمری عیبی ایرادی اشکالی از کسی پیدا کنی جمع بزنی یک روزی به حسابش برسی متأسفانه این اخلاق هم در مباحث سیاسی هم در اجتماعی در ما متأسفانه زیاد است.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group