سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-11-08- حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی


در بحث آداب معاشرت به آسیب هایی که معاشرت ها را کمرنگ کرده است رسیدیم. گفتیم اگر انسان اهل تواضع باشد، تکبر نداشته باشد، خود بزرگ بین نباشد، حاضر است خانه همه برود، حاضر است به همه سر بزند، یک بخشی از این که الان رفت و آمدها کم هست این است که ما فکر می کنیم همه باید محضر ما برسند. ما برادر بزرگتر هستیم، ما فکر می کنیم بزرگ خاندان هستیم.

یک بیانی از امیرالمؤمنان (س) هست عرض کردم نهج البلاغه ده ها مورد هست از جمله این نامه 53 به مالک اشتر، وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا، برحذر باش از اعجاب، این که خود را بزرگ ببینی وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا، وقتی آدم خود را بزرگ دید قهراً اعتماد به نفس کاذب او، اعتماد به نفس خوب است، ولی اعتماد به نفس کاذب است، خود را بزرگ دیده است فکر می کند جایگاهی دارد، وَ حُبَّ الْإِطْرَاء فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَان‏، فرمود از این که دوست داشته باشی دیگران تو را ستایش کنند، الان ما این جور نیسیتم؟

تقریباً همه گرفتار هستیم. همه دوست داریم ما را تعریف کنند و تمجید کنند، به به بگویند و انتقادی هم نکنند، حرفی هم نزنند، همه تعریف. بارها عرض کردیم دیگران وظیفه دارند، بله دیگران وظیفه دارند از کار خوبی که می بینند، سنت حسنه ای را می بینند تعریف کنند. نه این که ما در دل خود دنبال این باشیم که دیگران از ما تعریف کنند بدون انتقاد. ایاکَ برحذر باش از حُبَّ الْإِطْرَاء این که دوست داشته باشی دیگران تو را ستایش کنند فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَان فِي نَفْسِه‏. محکم ترین فرصتی که شیطان بخواهد به انسان تسلط پیدا کند آدمی است که فقط دوست دارد تعریف او را بکنند. آدمی است که خود بزرگ بین هست چرا؟ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ، خیلی مفصل هست. من باز هم تأکید می کنم واقعاً باور من این است اگر حواس ما باشد همین دو تا را، تکبر را از بین ببریم به جای آن تواضع ... اعجاب، خود بزرگ بینی، معجب بودن را از بین ببریم آن وقت حاضر هستیم بگوییم ما هم پایین آمدیم با دیگران با هم راه برویم.

یک عبارتی مرحوم علامه مجلسی (ره) داشت آن جلسه نرسیدم به عجله بخوانم، ایشان می فرمایند و للعجب آفات كثيرة. خود بزرگ بینی آفات زیادی دارد. يدعو إلى الكبر یکی از آثار آن این است که آدم گرفتار تکبر می شود. و مفاسد الكبر الی دیگر معلوم است و إلى نسيان الذنوب‏ آدم بدی خود را نمی بیند. آدم از خود راضی هیچ عیبی در خود نمی بیند. خود را خوب محض می داند. و الموجب یأمن مکر الله، ما باید نگران باشیم از گناهان کبیره، الامن من مکر الله، این که ما فکر کنیم هر کاری کردیم خدا با ما کاری ندارد. ثم ان اعجابه، اعجاب به چیست؟ بنفسه و رأيه و علمه و عقله، گاهی آدم از خود خوشش می آید، گاهی از نظر و فکر خودش، آقا این فکری که من دارم مقدم هست بر همه، گاهی به علم و دانش او موجب می شود. گاهی به عقل او موجب می شود. يمنعه من الاستفادة و الاستشارة و السؤال‏، عزیزان من اگر همین بلا در اعجاب باشد برای زمین خوردن انسان کافی است. يمنعه من الاستفادة و الاستشارة و السؤال. حاضر نیست از دیگران استفاده کند. مشورت کند. درخواستی داشته باشد.

من علمای بزرگواری دیدم که ذره ای عجب در آنها نیست. تا می نشینند یک مسئله مطرح می کنند دل آنها می خواهد که از همه استفاده کنند با این که خود اعلم آن مجلس است. یک جوری تظاهر می کند مثل این که من هم مثل یکی از شماها هستم، بفرمایید در این مسئله نظر شما چیست استفاده کنیم. و نقطه مقابل آن گاهی ما در یک جلسه که وارد می شویم فکر می کنیم ما اعلم هستیم. همه باید تسلیم ما باشند و ادامه بدهند. یک وقت نگفتیم از ویژگی های رسول خدا این بود در جلسه-ای که می نشستند تفکر خود را تحمیل نمی کردند که آقا الان چه باید بحث شود.

در روایت هست حضرت گوش می کردند که اهل مجلس چه می خواهند بگویند عین روایت این است إن ذکروا من، اگر از دنیا شروع کردند، حضرت ادامه می دهند، حالا از آب و هوا دارند می گویند باشد. از قیمت ارز و سکه دارند می گویند، باشد همین را ما ادامه می دهیم. یک وقت از آخرت می گویند، حضرت از آخرت ادامه می دادند. هر کس هر چه می گفت، تحمیل نمی کردند. آن که رسول خدا است و عقل کل است، همه باید ببینند رسول خدا دهان مبارک ایشان باز می شود چه در گرانبهایی از دهان ایشان دارد می ریزد تحمیل نمی کردند. در یک جلسه می نشستند هر چه هر چیز می گفتند حضرت همان را ادامه می داد. این خوب نیست معجب يمنعه من الاستفادة و الاستشارة و السؤال،

آن عبارت هم از امیرالمؤمنان (س) خواندیم، حضرت فرمود الاعجاب یمنعه من الزیاده. اعجاب مانع ترقی است آدم‌هایی که خودشان را بزرگ می‌بینند ترقی نمی‌کنند حدیثی باز در کافی مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام شبیه حدیث همان جلسه خواندیم فرمود الرجل یعمل العمل فهو خائف مشرب یک کسی یک کاری انجام می‌دهد ولی نگران است ترسان و نگران، پذیرفته شده نشد، ثم یعمل شیئاً من البر فیدخله شبه العجب، کار خوب می‌کند قیافه می‌گیرد حالا کدام حالتش بهتر است آنی که کار خوبی انجام داده ولی نگران است خدا قبول کردی نکردی، یک نماز که می‌خواند می‌گوید دیدید بعد از نماز چه دعایی یاد ما دادند، اللهم ان کان نماز تمام می‌شود دعای بعد از نماز است اگر در رکوعش، سجده اش خللی بود، خودت به لطف و کرمت نمازهایی که نماز نیست ما داریم می‌خوانیم، خودت یک جوری از ما قبول کن، این حالت بهتر از این است یک عبادتی انجام بدهد ولی عجب و خود بزرگی، اشاره ای کردم به عبارت امام رضوان الله علیه باز هم نرسیدم خیلی به عجله شد، اجازه بدهید این را بخوانم خیلی زیباست تقاضا می‌کنم بینندگان عزیز من اهل مطالعه هستم حوصله دارم، کتاب چهل حدیث امام کتابی نیست یک شبه ما تمام کنیم یک حدیث شاید شش ماهه باید رویش کار کند،

 عجب را بخواند از وجودش رفت بیرون بعد حسد را بخواند از وجودش می‌رود مگر به این آسانی است امام می‌فرماید مفاسد عجب یک کوچک شمردن معاصی، گناه انجام می‌دهد نه اینکه خود بزرگ بینی ما اینقدر از خدا طلب داریم یک گناه هم کردیم چی می‌شود، رسول خدا فرمود من اذنب ذنباً، خواهش می‌کنم عزیزان این روایت را عنایت بفرمایند اگر بتوانند زیرنویس بکنند من اذنب ذنبا و هو ضاحک دخل النار و هو باکی، کسی گناهی انجام می‌دهد دلخوش است شاد است شرمنده نیست این با چشم گریان وارد آتش می‌شود اذنب ذنباً و هو ضاحک گناه کرده تازه خودش را طلبکار می‌داند می‌گوید اینقدر کار خیر کردیم، اینقدر ثواب کردیم یک گناه هم بود، فرمود با چشم گریان وارد جهنم می‌شود هیچ گاه درصدد اصلاح خودش بر نمی‌آید، دوم امام می‌فرماید از آثار بد عجب این است که اعتماد به اعمال، فکر می‌کنم خدا با عدالتش هستند بعضی‌ها داستان مفصل است،

یک کسی گفت خدایا اصلاً به ما لطف اضافه ای نکنی همان عدالتت ما اینقدر نماز خواندیم عبادت داریم به عدالتت با ما رفتار کنی ما بهشتی هستی، در حالی که می‌دانید در دعاها به عکس یاد ما دادند، عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک، اگر بنا باشد خدا به عدالت رفتار بکند ما هیچی نداریم، تمام نماز و عبادت و هر کدامش یک مشکلی دارد.

سوم فرمودند این شاید از همه بدتر، نظر حقارت به بندگان خدا، خودش را بزرگ می‌بیند دیگران را حقیر می‌بیند. چهارم در عملش ریا می‌کند، خیلی جمله قشنگی است من این را مقدمه خواندم بر این الله اکبر امام رضوان الله علیه در چهل حدیث فرمودند خدا نکند خداوند با کسی با عدالتش رفتار کند که احدی امام یک فقیه بوده یک مفسر بوده یک کلامی بوده متکلم بوده یک عارف بوده، خدا نکند خداوند با کسی با عدالتش رفتار کند که احدی از اولین و آخرین راه نجاتی پیدا نخواهد کرد ما کی باشیم ما چی هستیم.

احدی از اولین و آخرین، مبالغه نیست به این کلام امام توضیح، من اول فکر کردم چرا اینجوری می‌فرماید اگر خدا بخواهد به عدالت رفتار کند احدی از اولین و آخرین نجات پیدا نمی‌کند بعد می‌فرماید جایی که افضل موجودات، فخر کائنات آنجا خاتم النبیین می‌گوید ما عبدتک حقاً عبادته ما عرفناک حق معرفتک ما چی بگوییم، ایشان استدلال می‌کند، خاتم النبیین و امیر مومنان و اهل بیت وقتی بگویند ما عبدتک ما نتوانستیم حق عبادت، ما عرفناک حق معرفتک ما چی بگوییم اگر بنا باشد خدا به عدالت رفتار بکند احدی از اولین و آخرین نجات پیدا نخواهد کرد،

ما چکار کردیم با این نماز دست و پا شکسته، این نماز است ما می‌خوانیم امام بحث مفصلی دارد مجاز نیست واردش بشوم از بحثم عقب می‌مانم الله اکبر می‌گوید شماها ما که نماز می‌خوانیم اگر واقعاً اگر مطمئن باشیم عذابی در کار نیست، کدام‌هایمان حاضریم نماز بخوانیم اگر مطمئن باشیم بهشتی در کار نیست بگویند نماز بخوان می‌خواهی نخوان، نه بهشتی در کار است نه عذابی، ماها خودمان کدام‌ها حاضریم نماز بخوانیم الان نمازهای ما از ترس جهنم نیست از شوق به بهشت نیست، کدام‌ها حاضریم انجام بدهیم و آن امیر مومنان سلام الله علیه است کی غیر از امیر مومنان جرأت دارد بگوید ما عبدتك خوفا من نارك و لا طمعا في جنتك لكن وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك کی غیر از رسول خدا و امیر المومنین می‌تواند بگوید

من نه به طمع بهشت حضرت می‌فرماید نه به طمع بهشت عبادت می‌کنم نه ترس از جهنم تو شایسته عبادتی ما اینجوری هستیم مفصل چه قلمی امام رضوان الله علیه در این بحث دارند چه قلم پردازی، هیچ کدام از ماها اگر از خوف و آتش و طمع به بهشت نبود هیچ کدام اهل عبادت نبودیم. این نماز ما، عبادت ما از ترس، همه نماز ما  تعارف نداریم هر که می‌گوید من خدا را شناختم و عبادت می‌کنم بسم الله اگر کسی هست بگوید بگوید من خدا را غیر از امیر مومنان سلام الله علیه کسی هست جرأت کند بگوید وجدتک اهلاً لعباده فعبدتک تو شایسته عبادتی من کاری به بهشت ندارم ببرند جهنم این نماز ماست این عبادت ماست این نماز و عبادت است، با این دو رکعت نماز با یک روزه که ماه رجب گرفتیم یک یا من ارجوه خواندیم بگوییم آقا عجب بگیریم بندگان دیگر را تحقیر کنیم گناه خودمان را کوچک بشماریم همه مردم را ذلیل بدانیم خودمان را افضل مردم بدانیم تا مردم را در کوچه بازار ببینیم این فسقه فجره خدا زمین را از لوث وجود شما پاک کند چیست

حالا دیشب یک یا من ارجوه گفته یک صدقه داده یک بسته معیشتی به یک بیچاره ای داده همه مردم شدند فسقه و فجره و کفره و خدا از لوث خدا زمین را از لوث وجود اینها پاک کند که ما دیشب یک دعای کمیل خواندیم. امام فرمودند اگر به عدالت باشد عرض کردم خیلی تعبیر بلندی است هیچ کسی غیر از ما نمی‌توانستیم بپذیریم یک فقیه عارف متکلم حکیم می‌گوید اگر خدا به عدالتش بخواهد رفتار بکند احدی از اولین و آخرین نجات پیدا نمی‌کنند جایی که رسول الله بگوید ما عبدتک حق عبادتک ما عرفناک حق معرفتک، این یک مطلب، بحثمان بحث عجب نیست والا یک بحث مفصلی است ما داریم آسیب‌های آداب معاشرت را می‌گوییم یکی از موانعش همین است،

اگر خودمان را کوچک نبینیم اگر پایین نبینیم حاضر نیستیم من بروم خانه پسر عمویم، بروم خانه خواهرم به دیده تحقیر به دیگران نگاه می‌کنیم به دیگران که می‌رسیم فکر می‌کنیم این یک جمله، نکته دیگر بحث تواضع است امیر المومنین علیه السلام می‌دانید در نهج البلاغه دریایی از معارف است وقتی امیر مومنان می‌خواهد توصیف بکند رسول خدا را، توصیف به تواضع می‌کند کان یأکل الله اکبر این خطبه را عزیزان خودشان ببینند خطبه صد و شصت، این خاتم النبیین، این که لولا لو خلقت افلاک می‌گوید یأکل علی الارض، روی زمین می‌نشست یجلس جلسه العبد، مثل برده روی زمین می‌نشست یخسف بیده نعله، کفشش را به دست خودش می‌دوخت یرقع بیده ثوبه لباسش را وصله می‌کرد یرکب الحمار العاری یک مرکب بدون زین سوار می‌شد یردف خلف یکی دیگر سوار می‌کرد و یکون الستر علی باب بیته گاهی پرده ای در خانه حضرت آویزان بود نقش و نگار بود می‌فرمود برش دارید از جلوی چشم من اذا نظرت نگاهم می‌افتد به این همه اش یاد دنیا می‌افتم این نباشد جلوی چشمم بهتر است، این رسول خداست، آن هفته نگفتید امام رضوان الله علیه چه جوری تحت تأثیر استاد بزرگ خودش آیت الله العظمی حائری قرار گرفته رضوان الله علیه می‌گوید می‌نشست با همه مثل با همه مردم، حساب مرجعیت

یک داستانی بگویم جالب است خدا رحمت کند مرد بزر گ آیت الله العظمی حائری یک وقتی درس می‌گفتند کی‌ها پای درسش بودند آقای شریعتی مرحوم آیت الله العظمی اراکی، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی این بزرگان آیت الله العظمی محقق داماد تمامشان بعدها جز مراجع تقلید، این شاگردهایش بودند امام رضوان الله علیه سر درس وسط درس، یک مدرسه فیضیه درس می‌گفت در مدرسه باز بود مردم عادی می‌آمدند وسط درس یک کسی می‌آید می‌گوید آقای آشیخ یک استخاره برای ما بکند وسط درس ایشان استخاره را می‌کند به این می‌گوید یکی از شاگردانشان خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آمیرزا سید علی یثربی رضوان الله علیه می‌گوید آقا من الان اشکال کردم اشکال من هنوز جواب ندادی این آمده می‌گوید استخاره کن وسط درس، الان وقت استخاره کردن است ایشان اشکال کرده بوده به استاد منتظر جواب بوده، به جای اینکه جواب شاگرد را بدهد جواب استخاره داده می‌گوید حالا وسط استخاره بود، حاج شیخ می‌فرماید حالا یک استخاره که من کردم به کجای درس ما لطمه خورد

و ثانیاً تمام این درس و بحث ما مقدمه خدمت به این مردم است چه اشکالی دارد اینجور با مردم برخورد می‌کرده ساده، امام داشت آخرهای عمرش پارچه ای دور سرش می‌گرداند همینجور بدون عبا می‌آمد با مردم می‌نشست این سیره رسول خدا اگر حاضر شدیم برگردیم به این سیره پیامبر، آداب معاشرت، یک بخش عمده ای چرا من نمی‌آیم خانه شما، شما نمی‌آییم خانه من همه اش نشستیم حساب کردیم، خدا می‌داند بدون مبالغه عرض می‌کنم به کسی گفتم مدتی نرفتی خانه فلانی، گفت نگاه کردم سه سال تولد من از او بیشتر است، بنابراین باید بیاید، نشستیم تاریخ تولدهای همدیگر را ببینیم عذاب است، همین زندگی که امروز داریم.

باز یک کلامی از امیر مومنان سلام الله علیه چند تا حکمت سریع بخوانم دریایی است کلام امام سلام الله علیه دریایی است، نهج البلاغه حکمت دو، دومین حکمت نهج البلاغه بخش حکمت‌ها، فرمود من رضی ان نفسه کثر ساخط علیه، همین عجبی همین است آدم خود راضی کسی از خودش راضی شد کثر ساخط علیه، دشمنانش زیاد می‌شوند، آدم خودراضی حاضر نیست عیب خودش را ببیند باز سه تا حکمت، چهار تا حکمت در نهج البلاغه می‌خواهم بخوانم ولی یک روایتی یک جا دیدم، دیدم تمام اینها در نهج البلاغه هم هست یک کتابی داریم می‌دانید به نام ارشاد القلوب دیلمی، خوب تقریباً مال حدود هفتصد هشتصد سال پیش است، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی خیلی به طلبه‌ها سفارش می‌کرده، تبلیغ می‌روید این کتاب همراهتان ببرید ارشاد القلوب دیلمی،

از رسول خدا این حدیث را نقل کردند که چهار تا جمله در تورات است باید با آب طلا نوشته بشود اربع کلمات، چهار تا کلمه است در تورات، ینبغی ان تکتب بماء‌الذهب این چهار تا در نهج البلاغه هم هست من از نهج البلاغه آدرس می‌دهم عزیزان می‌خواهند زیر نویس کنند راحت باشند یک حکمت دویست و سی و یک، امیر مومنان فرمود حجر الغصب فی الدار رهن فی خرابها، تعبیرها متفاوت است الحجر الغصیب هم هست، الحجر الغصیب فی الدار رهن فی خرابها اگر خانه ای با مال مردم ساخته بشود، سنگ غصبی در ساختمان رهن خرابیش است خدا رحمت کند مرحوم صاحب منهاج البرائه مرحوم آیت الله خویی توضیح قشنگی داده مرحوم میرزا حبیب الله خویی قشنگ توضیح داده در این شرح ابن ابی الحدیدقشنگ توضیح داده چرا سنگی غصبی باشد این رهن در خرابیش است محکوم به خرابی است،

ابن ابی الحدید می‌گوید رهن برای چیست، رهن باید یک روزی آزاد بشود، رهن همیشگی نیست، شما وقتی سنگ غصبی گذاشتی در خانه، این رهنی است یک روزی باید تخریب بشود از حالا داری مقدمه تخریبش را امضا می‌کنی، مرحوم خویی رضوان الله علیه می‌گوید چون ظلم است، ظلم هم پایان ندارد این یک جمله، عزیزان یادشان باشد نمی‌خواهم از بحث اصلی بروم بیرون، بهر حال آقای شریعتی تعارف که نداریم الان میلیونها پرونده در دادگاه‌ها هست نیست، میلیون‌ها، چند درصد سر همین است که من مال شما را غصب کردم، خانه شما را بردم، مغازه شما را بردم سر همین است بسیاری از، در یک جلسه ای در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها گفتم، گفتم اگر الان مردم ما همه زور و غصب و ظلم اینها را بگذارند کنار یک شب تصمیم بگیرند تمام مردم ایران هر که از هر کسی چیزی برداشته غصب کرده، مال کسی را خورده، پول کسی را بالا کشیده، امشب تصمیم بگیرند همه برگردانند این که محال است،

حالا امشب تصمیم بگیرند چند میلیون پرونده فردا در دادگاه‌ها مختومه می‌شود، این پرونده‌ها از چین و ماچین نیامده از همینجاست، کار بدی است، میلیون‌ها ده‌ها میلیون الان پرونده من زمین شما را غصب کردم پول شما را بالا کشیم یادت باشد امیر مومنان فرمود این سنگ غصبی در خانه ات رهن فی خرابها یک روزی خراب می‌شود دلخوشی ندارد چون ظلم پایدار نیست، دوم امیر مومنان فرمود الغالب بالظلم هو المظلوم، آنی که با ظلم غلبه پیدا کرده، عملاً مغلوب است، ما ظفر من ظفر حکمت سیصد و هیجده ما ظفر من ظفر الاثمه کسی با گناه با زور پیروز بشود این پیروزی نیست، و حکمت بعدی فرمود من اقل حق الله علیه، حکمت سیصد و بیست و یک، ان لا تستعین بنعمه علی معاصی، کمترین حقی که خدا بر بندگانش دارد این است که از نعمت برای گناه استفاده این حداقلش است من نعمت را برایت دادم، نعمت نوش جانت از نعمت من برای گناه استفاده نکن، من چهار تا حکمت سریع بخوانم این در بخش حکمت اول نهج البلاغه،


شریعتی:‌ چهار عبارت تورات را هنوز نخواندید.
حجت الاسلام حسینی قمی:‌ همین بود در حکمت‌ها در نهج البلاغه امیر مومنان سلام الله فرمود باز این حکمت اول نهج البلاغه رضی بظلم چهار تا جمله است رضی بذل کشف ضر نشستیم ده دقیقه یک ساعت در مهمانی اینقدر درد دل نمی‌خواهیم بکنیم چقدر اهل بیت مذمت کردند یک وقت می‌خواهی پیش کسی بروی، درد دل کنی گرفتاریت برطرف بشود یک بحث دیگر است اما هر کجا نشستی سفره دل، خیلی‌ها می‌گویند چرا مهمانی، می‌گوید مهمانی می‌گیریم، فلانی می‌آید سفره دلش را باز می‌کند غم عالم بر دل ما می‌نشیند تا این جلسه تمام بشود یک رضی بذل، تو خودت را ذلیل کردی، دو صدر العاقله صندوقه سره، سینه تو صندوق سرت است، اسرارت است هر کجا ننشین گرفتاری و بدبختی خود را بگو، ذلیل نکن خودت و سوم البشاشه حبال، شادمانی، شاد بودن، بشاش بودن شبکه سیر است، حباله السیر، چقدر در تعبیرات اهل بیت علیهم السلام هست شما نمی‌توانید با مالتان دیگر ، با اخلاق می‌توانید و احتمال قبر العیوب، امیر مومنان احتمال الاحتمال قبر العیوب، فرمود الاحتمال این که شما سختی اذیت دیگران تحمل بکنی، این پنهان کردن عیبهاست،

 حدیث از امام صادق فرمودند سخت گیری نکن هر کسی عیبی دارد، آقا چرا با فلانی رفت و آمد من نمی‌پسندم این یک نقطه ضعف دارد، شما یک نفر را پیدا کن نقطه ضعف نداشته باشد، ما خودمان نقطه ضعف نداریم انتظار داریم دیگران  الاحتمال یعنی اینکه شما تحمل کنی سختی را، اگر بخواهیم بگردیم، فکر کنیم پیدا کنیم رفیقی که هیچ عیبی نداشته باشد محال است با هیچ کس ارتباط نگیری درست می‌شود، ارتباط برقرار کردی عیبی داری، الاحتمال قبر العیوب، اینکه تحمل بکنی، خاکش کن، عیب این آقا را خاکش کن، رفیقت یک عیبی دارد بدون نقص کسی نیست،

قصه ای می‌دیدم این روزها واقعاً فاصله گرفتیم از سیره اهل بیت نه اهل بیت اصحاب اهل بیت، به یک مناسبتی مطالعه می‌کردم در احوالات یونس بن عبد الرحمان، یونس بن عبد الرحمان در زمان امام رضا علیه السلام بوده افقه فقهای زمان خودش بود، افقه فقهای زمان خودش، خودش عبارتی دارد می‌گوید من بیست سال فقط از ائمه مطلب یاد گرفتم، بیست سال سکوت کردم فقط دریافت می‌کردم، بیست سال هم سوال کردم ائمه به من جواب دادند بعد نشسته تمام این روایات را یادداشت کرده افقه فقها، الله اکبر، آدمی که می‌گوید من چهل سال زحمت کشیدم بعد شروع کردم روایات را نوشتم، ولی می‌گوید هر روز صبح در حالاتش هست، خواهش می‌کنم عزیزان عنایت کنید نیستیم، بعید می‌دانم اگر بینندگان هستند پیام بدهند بگوییم الحمد الله یکی پیدا شد، کان لیونس در منابع دست اول ما هست در رجال کشی هست کان لیونس عبد الرحمان اربعون اخ، چهل تا رفیق داشت یدور علیهم فی کل یوهم مسلم می‌رفت به اینها سر می‌زد، سلام می‌کرد احوالپرسی می‌کرد و تازه می‌نشست کتابی می‌نوشت به آن می‌گویند افقه فقهای خودش بعد از چهل سال دریافت کتابی می‌نوشت که این هم یک نکته دو سه تا دیگر در آسیب‌ها به عجله عرض کنم یکی از آسیبها آقای شریعتی این است فراوان دیدم، چرا با فلانی قهری من یک روزی از ایشان چیزی خواستم به من نداد من دیگر با او رابطه برقرار نمی‌کنم،

حدیث از امیر مومنان هست فرمود لا تسئلوا اخوانکم الحوائج دست نیاز پیش کسی دراز نکنید، فیمنعوکم یک وقت به شما نمی‌دهند  ناراحت می‌شوید رفاقتان به هم می‌خورد آقای شریعتی ما چی می‌گوییم ما انتظار داریم مردم حوائج ما را، مگر ما خودمان خواسته ای که خدا از ما خواسته برآورده کردیم انتظار داریم مردم این آیه بیست و هفت سوره محمد صلی الله علیه و آله قرآن می‌فرماید لا یسئلکم، عزیزان ببینید اگر از رفیقت تقاضایی کرد برآورده نکرد ناراحت نشو، اولاً تقاضا نکن، امام صادق امیر مومنان فرمود تا می‌شود چیزی از کسی نخواه، عزتت محفوظ باش، رفاقتت هم به هم نخورد، اگر خواستی و تقاضا کردی فکر نکن چون تقاضا کردی برآورده نکرد رفاقت را باید به هم بزنی، این آیه قرآن است راجع رفتار ما با خداوند، قرآن می‌فرماید لا یسئلکم اموالکم، خدا همه اموالتان را نخواسته یک بخشی یک خمسی یک زکاتی، اگر خدا می‌گفت همه اموالتان را در راه خدا بدهید نمی‌دادید، دشمنی خدا را به دل می‌گرفتید کینه خدا را به دل می‌گرفتید اگر ما حاضر نیستیم، اموال، خدا خالق ما با این همه منت با این همه نعمت، به ما می‌گوید خمس مالتان نمی‌دهیم واجبات مالی نمی‌دهیم، فرار می‌کنیم قرآن می‌گوید اگر گفته بودم همه را بدهید کینه من را به دل می‌گرفتید توقع نداشته باشید رفیقت هر حاجتی داشتی برآورده کند اگر برآورده نکرد رابطه ات را قطع کن.
شریعتی:‌چقدر کدورت‌ها به خاطر نکته ای که حاج آقا حسینی اشاره کردند.
حجت الاسلام حسینی قمی:‌ طرف رفته وامی خواسته کمکی خواسته هر کس دیگر انجام نداده یک عمر دیگر با رفیقش قطع رابطه کرده، این هم به نظرم از آسیب‌های خیلی مهم است خیلی حدیث قشنگی است به نظرم خیلی کارساز است دربحث معاشرت از امیر مومنان است الله اکبر اذا بلغک ان اخیک شیء  یسوعک، چرا رابطه‌ها به هم خورده حاج خانم چرا رابطه با فلان خانمی که رفیقت بوده آقای محترم چرا می‌گوید به من خبر دادند، کسی آمد گفت فلانی پشت سر من خیلی بدی گفته، امیر مومنان فرمود اذا بلغک ان اخیک شیء‌ یسوعک، آمدند گفتند اول نباید نمام سخن چین نباید حرف را بیاورد، حالا یکی اشتباهی کرد یک چیزی گفت تو برای چی نمامی می‌کنی، سخن چینی می‌کنی

این نهج البلاغه است امیر مومنان نامه پنجاه و سه فرمود لا تعجلن الا تصدیق صائن، سخن نمام را به عجله تصدیق نکن و ان صاعی خاش، سخن چین خائن است‌ ولو قیافه خیرخواه بگیرد، آقای محترم خانم محترم اگر کسی می‌آید می‌گوید من دلم برای شما می‌سوزد فلان جلسه بودیم فلانی این حرف را، این یقین داشته باش خائن است اگر خائن نبود سخن چینی نمی‌کرد من نمی‌گویم امیر مومنان می‌فرماید، ان الساعی غاش سخن چین خائن است ولو قیافه خیرخواه به خودش بگیرد آن بد کرد، اشتباه کرد آمد به شما گفت حضرت می‌فرماید اگر به تو گفتند فلانی علیه تو چیزی، ناراحت نباش چون دو صورت دارد، ان کان کما یقول، اگر آن چیزی که درباره ات گفته راست واقعاً در این نقطه ضعف را داری کان عقوبه عجلت، این چوب را در دنیا خوردی باید قیامت چوبش را می‌خوری همین دنیا همین که پشت سرت حرف زدند، همین کفاره اش است دیگر دنیا چوب نمی‌خوری، چه چیزی بهتر از این من بارها عرض کردم ما از خدا بخواهیم خدا ما را ببخشد ولی اگر بناست یک عقوبتی بشویم یک چوبی بخوریم دنیا بخوریم بهتر از آخرت است اگر چوبی بناست بخوریم

یک وقت یک قصه ای گفتم، دیشب یک کتابی نگاه می‌کردم، دیدم از قول آیت الله جوادی آملی این قصه را یک کسی نقل کرده، ایشان نوشته من یک وقتی برادرم اصفهان بوده، می‌رفتم اصفهان زیاد می‌رفتم اصفهان می‌رفتم در ضمن خدمت مرحوم آیت الله مرد بزرگ حاج آقا رحیم ارباب رضوان الله علیه ایشان می‌گوید در یک جلسه خواهش می‌کنم بینندگان عنایت کنند، ناقلش آیت الله جوادی آملی است، می‌گوید پیش آیت الله حاج آقا رحیم ارباب بودم ایشان استاندار را خواسته بود، قبرستان تخته فولاد را به هم بزند خراب بکند خیابان کشی کند ایشان خواسته بکند این کار را نکن اینجا اولیا هستند بزرگان هستند مومنین هستند تخت فولاد گنجینه است، در دنیا بعد از وادی السلام چنین جایی نیست، نصیحت می‌کرد بعد این قصه را ایشان برای استاندار گفته مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم گفته یکی از علما داشته از همین قبرستان تخت فولاد رد می‌شده یک جمجمه ای بیرون بوده، جمجمه را خاک می‌کند جمجمه آدمی بیرون بوده خاکش می‌کند شب یک کسی را به خواب می‌بیند در عالم خواب آن آقا تشکر می‌کنم خیلی ممنونم صاحب جمجمه لطف کردی جمجمه من را دفن کردی بعد می‌گوید می‌دانی باید این بلا سرم چون من در دنیا آدم متکبری بودم نه به کسی سلام می‌کردم جواب سلام هم به زور می‌دادم، حق من بود که چوبش را همین جا بخورم، جمجمه ام بازیچه دست دیگران باشد آدم متکبر، خدا کند چوب اینجا بخوریم اگر بناست چوب تکبرمان چوب گناهمان همین جا بخوریم بهتر است، امیر مومنان فرمود اگر کسی آمد پشت سرت بدگویی کرد، اگر تو واقعاً این بدی را داشتی تو غصه نخور، ذنب عقوبه کانت عقوبه، همین جا چوبش را خوردی تهمت زدی، بیخودی حرفی زدی کانت حسنه یک خدمتی به تو کرد، امام مجتبی به ایشان گفتند فلانی غیبتتان کرد  عزیزان دقت کنید حرف امروزمان در بحث امروز از اول تا حالا همین یک حدیث بس است، به امام مجتبی گفتند فلانی غیبتت کرد، حضرت یک هدیه ای یک کادویی برداشتند راه افتادند در خانه اش، گفتند کجا، گفت این چه لطفی کرده به من، من بروم تمام حسناتش فرستاد برای من، مگر روایت نداریم با غیبت حسنات یک کادو ببرم از او تشکر کنم، بعد حضرت فرمود امیر مومنان فرمود عزیزان من تو را خدا رفاقت، رفت و آمد شما فکر می‌کنید همه عالم باید از شما خوبی بگویند،

بعد امیر مومنان این قصه را فرمود فرمود قال موسی موسی به خدا گفت خدایا یا رب اسئلک ان لا یذکرنی احد الا بخیر، خدا یک کاری کن همه پشت سر من خوبی بگویند، همه تعریف من، جواب آمد یا موسی ما فعلت ذلک لنفسی من برای خودم این کار را نکردم مردم پشت سر من، این همه شکایت که از خدا داریم بدگویی نیست موسی من این کار را برای خودم نکردم، چطور انتظار داری برای تو انجام داده باشم بنابراین یکی از آسیب‌های جدی این است که یک جمله ای یک نمام سخن چین نادان یک خبری آورده البته این را عرض کنم ما واقعاً زندگیمان باید یک جوری باشد در آینده بعدها از ما به خوبی، یک وقت آیه اش را خواندیم امیر المومنین در نهج البلاغه دارند حضرت ابراهیم از خدا چی خواست واجعل لی لسان صدق خدایا یک کاری کن بعد از ما نام نیک از ما بماند الان همه از حضرت ابراهیم به خوبی یاد می‌کنند مکه می‌روند، مقام ابراهیم، زیارت، همه امیر مومنان می‌فرماید نام نیک بهتر است مالی است در نهج البلاغه خطبه هشتاد و سه، نام نیک بهتر از مالی است که به ارث بگذاری، در راه خدا خرج کن نامت به نیکی، این جای خودش، ما باید یک کاری بکنیم نام نیک اما اگر عزیز من شما بهترین آدم هم باشی، اگر فکر کنی با خوبی دیگر هیچ کسی پشت سرت حرف نمی‌زند، موسی گفت خدایا این کار را بکن، خدا گفت من برای خودم هم این کار را نکردم، بنابراین با یک جمله ای که نمام و سخن چین برایتان می‌گوید ناراحت نشوید. چند تا ادب دیگر هست بعد از قرآن.


 همین آیه که تلاوت شد، در بحث آداب معاشرت، و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء‌ بعض این قرآنی است که ما ماه رمضان شب قدر سر می‌گذاریم، قرآن می‌گوید با مومنین با مومنات بعضهم اولیا یار یکدیگر به درد همدیگر باید بخورند، یأمرون بالمعروف تا می‌رسد آخر آیه را ببینید وعد الله المومنین و المومنات، هیچ چیزی بی حساب من بارها عرض کردم این جاده یک طرفه نیست دو طرفه است، این که فکر کنیم فقط خدا به ما بدهد بدهد آیه قرآن همه بلدند هل ادلکم علی تجاره، آقای محترم خانم محترم تجاره جاده دو طرفه است وعد الله المومنین و المومنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن الطیب فی جنات عدن و رضوان الله من الله اکبر ذلک هو الفوز عظیم این را به کی می‌دهد به کسانی که با هم در ارتباط باشند، یار همدیگر باشند دنبال معاشرت باشند دستگیری از دیگران، گرفتاری دیگران را برطرف کنند و المومنون اول می‌گوید بعضهم اولیا بعض، یار هم یاور هم بعد وعده می‌دهد جنات عدن تجری ما تحتها الانهار، خالدین فیها مساکن الطیبه، بالاتر رضوان من الله ولی این وعده بعد از تعهدی است که ما انجام بدهیم خواهش می‌کنم ببینید یک مشکلی که در جامعه ما هست می‌گویند چرا خدا نداد، خوب تو چه کردی خدا بدهد امام صادق علیه السلام فرمود پدرم امام باقر وقتی می‌خواستند دعا کنند یک دعایی تصدق بصدقه ثم  دعی  اول صدقه می‌داد بعد دعا می‌کرد، چه رابطه ای بین صدقه داد و دعا تو یک کاری بکن بعد از خدا طلبکار باش، ما هیچ وقت نمی‌توانیم طلبکار باش، کار خیری کرد

 هل ادلکم تجاره یکی از آثار این تجارت این است که شما به یک گرفتاری سر بزن به برادرت، به خواهرت گرفتاریش را توانستی برطرف کند همان سر زدن، بعد آن وقت وعد الله جنات تجری من تحتها الانهار و مساکنها، اجازه بدهید به مناسبت این آیه من روایتی بخوانم عرض کردم اگر نظرتان باشد ببینید چقدر بحث معاشرت مهم است شخصیتی مثل شیخ صدوق رضوان الله علیه یک کتاب نوشته، فقط روایات معاشرت را در آن نقل کرده اسم کتاب و عنوان کتاب مصادقه الاخوان، با برادران ایمانی صداقت و رفاقت و دوستی این حدیث از آنجاست. امیرمومنان فرمود استکثروا من الاصدقا، بگو به خدا دین همه چیز داریم و ما فاصله مان خیلی زیاد است نگفتیم، الان دارند سبک زندگی غربی را به ما تحمیل می‌کنند در آنجا این خبرها نیست، رفاقت چیست، شنیدید معروف است این چیز مخفی نیست خیلی هنر بکند رفیقش را ببرد رستوران غذا را که بخورند چی می‌گوید، شما حساب خودت را بکن من برای چی آمدم اینجا عادی است یک چیز طبیعی است

این نگاه را ببینید با آن نگاهی که دین ما می‌گوید می‌گوید مهمان آمد خانه ات یعطی الله اکبر یعطی برزقه یرتحل بذنوب اهله مهمان بیاید یک چیز می‌آورد یک چیز می‌برد، روزیش را می‌آورد گناهان اهل را می‌برد صاحب این خانه را گناهش را، ما باور داریم، ما گناه نداریم دنبال رحمت الهی نیستیم، دنبال بخشش نیستیم دنبال روزی نیستیم فرمود یعطی برزقه، یکی از دوستان زنگ زد گفت حدیث سند، گفتم این که جز مسلمات است، مهمان الضیف یعطی برزقه یرتحل بذنوب اهله یک چیز می‌آورد یک چیز می‌برد روزیش را می‌آورد، گناهان این خانه را می‌برد باور می‌خواهد اگر من باور نداشته باشم که روزی یک بحث است به یک مادی بگویی می‌گوید روزی چنین کاری کرده اما به معنوی به کسی که به خدا و پیغمبر و ماورا الطبیعه قبول دارد برکت را باور دارد، روزی را باور دارد، می‌گوید بیا مهمان بیاور روزیت بیشتر می‌شود، در پیام‌ها گفتم یک وقت آقا دلت خوش است ما قند و چای هم نداریم اینها شوخی می‌کنند بابا من قبول دارم مشکلات سخت، اما اینقدر سخت نگیریم به هر کار خیری که می‌رسد یک مانع برایش درست نکنیم

حساب کتاب مادی هستیم، باور کن آقا یعطی برزقه، حدیث را بخوانم از امیرمان در کتاب مصدقه الاخوان یک کتاب شخصیتی مثل شیخ صدوق فقط یک کتاب نوشته، آداب معاشرت، امیر مومنان فرمود استکثروا من الصدیق، دوستان خود را زیاد کیند آقای شریعتی شما من پارسال تا حالا چند تا دوست اضافه کردیم به دوستانمان، صدیق صداقت، صدیق از ماده صداقت است نه هر کسی، آن هم صداقت، شرایطی که ما گفتیم صادقانه چند تا داشتیم عزیز من اگر سال گذشته تا حالا دوستانت اضافه نشدند، به کلام امیر المومنین عمل نکردی چرا اضافه بشود فرمود فان التی ان لکل مومن دعوه مستجابه ان لکل مومن شفاعه، هر مومنی یک دعای مستجابی دارد، این رفیقت یک دعا برایت می‌کند آن یک دعا دیگر می‌کند هر مومنی حق شفاعت دارد پیش خدا، فردای قیامت صدها مومن داشته باشیم دوستان مومن صدیق، ما که با آدم‌های لاابالی ارتباطی نداریم صدها شفیع فردای قیامت داشته باشیم، صدها دعا پشت سرمان باشد. فإن لهم عند الله يدا يكافيهم بها يوم القيامة‌ در روز قیامت می‌توانند به داد انسان برسند،

یک داستانی به عجله عرض کنم کسی آمد محضر امام صادق علیه السلام حضرت گلایه کردند، فرمودند که ما لکم از یک جمعی گلایه کرد، یک کاروانی می‌رفت مکه حضرت از اینها گلایه کرد، حضرت فرمود مالکم تستخفون، چرا ما را ذلیل می‌کنید امام صادق به این جمعی که رفته بودند مکه گفت چرا ما را ذلیل می‌کنید اینها صدایشان بلند شد خاک بر سرما، ما شما ذلیل کردیم کجا، فرمود یادتان نیست در جعفه، امام آدرس داد میقات جعفه حاجی‌ها از جده می‌روند جعفه محرم می‌شوند فرمود امات نشنیدید یک زائری یک حاجی آنجا صدا می‌زد احملنی قدر به اندازه یک میل شده به اندازه دو کیلومتر من را سوار کنید من ناتوان شدم، هیچ کدام اعتنا نکردید، من را ذلیل کردید، آقای شریعتی یک جمله به عجله گفتم اگر باور کنم به داد یک برادر ایمانی نرسم امام زمان می‌گوید من را ذلیل کردی، من از تو ناراحتم اگر به این باور برسیم روابطمان خیلی گرمتر و صمیمی تر، باور می‌کنیم روزی دست خداست، برکت دست خداست، خدا با معاشرت بیشتر حتماً جبران می‌کند.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group