سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-12-20-حجت الاسلام حسینی قمی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 من در آغاز می‌خواهم چهار مطلب را تذکر بدهم یادآوری کنم در بحث تعامل ما و تربیت فرزندان ما چهار موضوع اساسی است که یک بخشی از آن هم سختی کار را نشان می‌دهد مطلب اول این‎که پدر و مادرهر عنایت داشته باشند طول تربیت بچه‌های ما زیاد است یعنی این‌طور نیست که کار یک روز و دو روز و دو هفته و یک سال و دو سال باشد این تقدیر الهی بوده این‌طور مقدر کرده است که بچه‌ها به ما نیاز داشته باشد به پدر و مادرها نیاز داشته باشند هم نیاز جسمی هم نیاز روحی که آن نیاز روحی که آن نیاز روحی‌شان تأمین شود و تربیت‌شان درست بشود. من مثال بزنم، مثلاً شما ببینید در میان پرندگان یک بچه گنجشک چند روز احتیاج دارد که مادر او را زیر بال و پر بگیرد؟ یک هفته، ده روز، درست است، تمام می‌شود دیگر، راه می‌افتد می‌رود خودش...


 مستقل می‌شود برای خودش خانه‌ای تشکیل می‌دهد لانه‌ای تشکیل می‌دهد اگر هم یک سری به پدر و مادرش بزند یا نزند. یک کبوتر همین‌طوراست، یک بچه کبوتر چند روز نیاز دارد پدر و مادرهای بزرگوار یک کبوتر نمی‌دانم یک مرغ و خروس...بعضی از حیوانات هستند که خدا این‌طوری مقدر کرده است، این ماهی‌ها بعضی از آن‌ها، شما حالا اطلاعات‌تان خیلی بیشتر از ما است می‌گویند وقتی به دنیا می‌آیند که هم زمان با از دنیا رفتن مادرشان است. اصلاً مادر نمی‌بیند پدر نمی‌بیند و این طول دوران تربیت فقط برای آدمیزاد است خدا نمی‌توانست طوری مقدر کند که بچه وقتی در زایشگاه به دنیا می‌آمد همان‌جا از تخت می‌آمد پایین و می‌رفت گواهی ولادتش را می‌گرفت و فردا می‌رفت اداره‌ی ثبت احوال شناسنامه‌اش را می‌گرفت و کارت... خدا این‌طور مقدر نکرده است می‌توانست خدا این‌طور مقدر کند ولی این انسانی که اشرف مخلوقات است خداوند وقتی انسان را خلق می‌کند خودش به خودش می‌گوید فتبارک الله، خیلی مهم است خداوند متعال خودش به خودش می‌گوید فتبارک الله احسن الخالقین...

خیلی عجیب است آفرینش آسمان‌ها و زمین و این همه مخلوقات نمی‌گوید فتبارک الله، خدا حتماً می‌توانست انسان را این‌طور بیافریند. چرا این‌قدر طول تربیت در انسان زیاد است دورانش زیاد است؟ برای این‌که آن نیازهای روحی و معنوی در کنار نیازهای جسمی تأمین شود.
 من همین‌جا منتقل می‌شوم به یک پیامی که یک مادری داده است، خیلی پیام است بینی و بین الله من ساعت‌ها وقت گذاشتم برای مطالعه‌ی پیام‌ها و یک پیام هم از قلم نیفتاده است. خیلی هم زیاد بوده است و در ضمن به بعضی‌ها جواب می‌دهم بعضی هم متن‌شان را می‌خوانم البته این که ما می‌گوییم پیام‌ها را می‌خوانیم نه به این معنا که تک تک اگر نیاز به تماس باشد این‌چنین توفیقی نداریم ولی در ذهن جواب می‌دهیم همین که الان شما فرمودید و ما عرض کردیم این طول نیاز انسان به محبت پدر و مادر است. یک مادر یک پیامی داده است من با این مقدمه فکر کنم جواب این مادر را داده شد. نوشته شد مادر تا چه زمانی باید از فرزند حمایت کند؟ دخترهایم را با بهترین جهیزیه به خانه‌ی بخت فرستادم ولی هنوز وابسته‌ی به من هستند، هر چه می‌گویم من باید به دنبال حال کردن با خدای خودم باشم سنی از من گذشته دست از سر من بردارید، آیا چون من مادر هستم باید تا آخر عمر گرفتار باشم؟ این گرفتاری نیست ...

مادر است دیگر تا آخر عمر مادر است، خسته نشوید از مادر بودن از پدر بودن، خدا این‌طوری خلق کرده است همان‌طور که شما می‌فرمایید یک آقایی شصت هفتاد ساله است یک خانمی شصت هفتاد ساله است هنوز هم می‌گوید من با مادرم درد دل می‌کنم با مادرم صحبت می‌کنم. پس مطلب اول این طولانی بودن دوران تربیت است که تمام نمی‌شود تا روز آخر هست. پدر و مادرها حوصله کنند خدا این‌طوری مقدر کرده است خدای تبارک الله احسن الخالقین می‌توانست مثل گنجشک و کبوتر و آن‌ها بیافریند که ما همان روز اول یا به قول شما چند روز بعد بی‌نیاز شویم.

 مطلب دوم این‌که مادرها عنایت داشته باشند این قدر غصه نخورند من آن جلسه هم گفتم ناراحت نباشند به هر حال ما یک نقشی داریم یک سهمی داریم ولی عوامل دیگری هم در تربیت فرزندان ما تأثیر دارد الان تازه در این سال‌های اخیر در این دهه‌های اخیر نقش پدر و مادر به پر رنگی گذشته نیست، مدرسه تأثیر دارد معلم تأثیر دارد...

رسانه‌ها تأثیر دارند فضای مجازی مخصوصاً امروز تأثیر دارد گاهی مادرها می‌گویند ما چه گناهی کردیم ما که خیلی حواس‌مان بوده؟ خیلی پیام‌ها هست ما خیلی سعی کردیم، خب شما سعی کردید همه چیز در شما خلاصه نمی‌شود، آن کلام امیرمومنان(س) را خواندیم النّاس بزمانهم اشبه منهم بابائهم مردم، جوان‌های ما، فرزندان ما بیش از این‌که تحت تأثیر پدر و مادرها باشند تحت تأثیر زمانه‌ی خودشان هستند یک قصه‌ای گفتیم از مرحوم استاد محمد جواد مغنیه رضوان الله علیه تفسیر قرآن دارد از علمای بزرگ خاندان شهید مغنیه از همین بیت هستند شرح نهج البلاغه دارند في ظلال نهج البلاغه در سایه‌سار نهج البلاغه ایشان یک مقاله‌ی خیلی مفصلی دارد مجال نیست من در دو دقیقه خلاصه می‌کنم ایشان می‌گفت که من خیلی دلم می‌خواست که فرزندان ممتازی داشته باشم بچه‌هایشان خوب بودند ولی ایشان خیلی بیشتر از اینها انتظار داشتند، می‌گویند بعد که ازدواج کردم بچه‌هایم بزرگ شدند دیدم باز آنی که من می‌خواستم و امتیاز بالا نشد آمده و این مقاله را نوشته و تحریر کرده است خلاصه‌ی این مقاله در یک کلمه همین است می‌گوید من باید این‎ها را اضافه می‌کردم که فرزندان ما فقط فرزندان ما نیستند معلم بیش از پدر و مادر تأثیر دارد، رفیق بیش از پدر و مادر تأثیر دارد، امروز فضای مجازی بیش از پدر و مادر تأثیر دارد، رسانه‌های عمومی بیش از پدر و مادر تأثیر دارد، بنابراین این هم مطلب دوم، خیلی غصه نخورند اگر شما تلاش خودتان را کردید پیش خدا معجور هستید حالا می‌رسیم به مراحل بعد که چه باید بکنیم.

 بله حتماً همین‌طور است حتماً ما باید تلاش کنیم. ولی می‌خواهم بگویم یک بخشی از آن هم...
 ما باید مدرسه‎ی خوب انتخاب کنیم ما باید معلم خوب، دوستان خوب تا می‌توانیم سر راه‌شان قرار دهیم ولی همه چیز هم دست ما نیست. گفتم چهار مطلب، مطلب سوم، تأثیر حکومت‌ها بر فرزندان ما است. همین کلام امیرمومنان(س) خیلی دقیق است عرض کردم هزار و چهارصد سال پیش دارد همین مسائل تربیتی امروز را قشنگ تحلیل می‌فرمایند حضرت فرمود: اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ آن‌جا فرمودند بزمانهم این‌جا می‌فرمایند اُمراءهم یعنی فرزندان ما بیش از آن‌چه تحت تأثیر پدر و مادرها باشند تحت تأثیر حکومت‌ها هستند نگاه می‌کند به حرکت حاکمان خودش آن جلسه هم عرض کردم تعارف نداریم گاهی بچه‌های ما می‌بینند یک بی‌عدالتی‌هایی در جامعه هست رانت هست فساد هست این‌ها را به حساب دین‌داری می‌گذارند حالا اشتباه می‌کنند می‌گوند آقا چرا... می‌آید نمازش را رها می‌کند ؟؟؟؟؟ مگر این روسری چه سنگینی دارد که اگر این روسری روی سر این...

گاهی هدف این است عرض کردم از یک جای دیگر ناراحت است از بی‌عدالتی‌ها رنج می‌برد این‌جا می‌آید انتقامش را بگیرد خب این کار درستی هم نیست البته من نمی‌خواهم بگویم کار درستی است ولی خب تأثیر دارد، اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ من یک وقتی اصفهان رفته بودم گفتند یک جلسه‌ای هست نمیدانم همایش امر به معروف نهی از منکر شما بیایید سخنرانی کنید گفتم من به درد این جلسه نمی‌خورم می‌آیم یک چیزی می‌گویم شما ناراحت می‌شوید گفتند نه هر چه می‌خواهید بگویید. در آن جلسه آمدم گفتم شما که دنبال منکر هستید امر به معروف نهی از منکر هستید یادتان باشد منکرها را به ردیف به جامعه معرفی کنید گفتم به نظر من الان شما می‌گویید بحث نماز جوانان این یک منکر است بحث پوشش این هم یک منکر است ولی به نظر من ما سه چهار تا منکر بزرگتر قبل از آن داریم این پنجمی است.

گفتم به نظر من رباخواری منکر اول است، اولین منکر رباخواری است این را بیایید مطرح کنید آن هم هست باز اشتباه نشود آن منکر پنجم است بیایید اول رباخواری را مطرح کنیم خب بارها این‌جا نگفتیم من قبلاً هم عرض کردم تا بانک اصلاح نشود... بالاخره جوان نگاه می‌کند الان همین روزها شنیدید دیگر همین خبری که از رسانه‌ها پخش کردند آقای وزیر می‌گوید که اگر آمار دقیق بگویم 570 هزار خانه‌ی خالی برای بانک‌ها شناسایی کردند

 این آمار رسمی خودشان است شوخی نیست آقای شریعتی 44 سال دارد از انقلاب می‌گذرد این دولت، دولت چندم است؟ این دولت سیزدهم است به نظرم، سیزده دولت آمده هنوز زودشان به بانک نرسیده است نخواهد هم رسید. خود مقام معظم رهبری فرمودند تا بانک اصلاح نشود هیچ چیزی درست نمی‌شود خودشان فرمودند من از یک جایی رد می‌شدم یک دیوار یک ساختمانی رفتیم، رفتیم، رفتیم...

برای کجاست؟ گفتند برای فلان بانک است. شما آماری دارید که کسی برخورد کرد؟ عرض کردم سیزده دولت زورشان نرسیده است شوخی نیست این جوان می‌آید می‌بیند که آقای وزیر می‌آید می‌گوید... خیلی هم خوب است گزارش می‌دهند انشاالله به جایی برسد. الان این همه بی‌خانمان ما داریم 2500 هزار، آماری که دارند می‌دهند خانه‌ی خالی داریم از این دو میلیون و پانصد هزار 570 برای بانک است کسی جرأت...

 کسی جرأت دارد به این‌ها بگوید بالای چشمت ابرو است. سیزده دولت نتوانستند خب این جوان می‌آید این را می‌بیند من حرفم این است آقا اگر می‌خواهیم منکرها را بشماریم اول بانک‌ها را بشماریم مفساد اقتصادی یک منکر است رانت‌خواری یک منکر است نبود اشتغال یک منکر است پنجمی را هم بگویید بدحجابی است بگویید بی‌نمازی است اگر این‌ها را درست کردید به نظرم یک بخشی از آنها حل می‌شود گاهی می‌خواهند بگویند... نمی‌خواهم بگویم این تحلیل درست است می‌خواهد اعتراض خودش را به آن اوضاع نشان بدهد می‌آید در نماز... آن وقت مادر فکر می‌کند من کوتاهی کردم.

من می‌خواهم بگویم که پدر و مادرها یقین داشته باشند که همه چیز دست شما نیست که بگویید ما تلاش کردیم پس چرا به نتیجه نمی‌رسیم. مسئله‌ی چهارمی که خیلی مهم است پدر و مادرها خیلی حواس‌شان باشد درک تفاوت زمان است آن جلسه حدیثش را به عجله خواندیم خواهش می‌کنم عزیزان این چند روایتی که می‌خوانیم نگاه امیرمومنان(س) ، حضرت می‌فرمایند: متن روایت را از اول بخوانم پدر و مادرها گوش کنند: لا تَقْسِروا اَوْلادَكُمْ عَلى آدابِكُم قسر یعنی جبر، مجبور نکنید فرزندان خودتان را بر آداب خودتان...

 فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ دونَ زَمانِكُم بچه‌ی من، بچه‌های ما، فرزندان ما برای امروز هستند ما برای سی چهل سال پیش هستیم گاهی هم تفاوت‌ها خیلی زیاد است برای پنجاه سال پیش است. خب حالا یعنی چه مجبور نکنید یعنی نماز نخوانند؟ نه، این‌که واجبات است آن را هم آن هفته گفتیم با محبت، قطعاً در یک سری مستحبات ما نمی‌توانیم گیر بدهیم به بچه‌هایمان. پدر و مادر بزرگوار شما الحمدالله تربیتی دارید که مقیدی نمازت را اول وقت بخوانی، حالا این آخر وقت می‌خواند گیر به او ندهید، دستش درد نکند آخر وقت می‌خواند حالا انشاالله کم کم می‌آید اول وقت می‌خواند. شما مقید هستید می‌روید مسجد و نماز جماعت یک روز مسجد ترک شود ناراحت می‌شوی، دیروز ما خدمت یکی از اساتید بودیم قصه‌ای می‌گفتند، می‌فرمودند: آیت الله حق شناس رضوان الله علیه...

 این قصه شاید برای شصت سال هفتاد سال پیش باشد رفته بود شمیران مهمانی وقت ظهر شده بود گفته بودند آقا ما نهار را یک ساعت و نیم دیگر می‌آوریم گفتم خب یک ساعت و نیم دیگر من به مسجد بروم و نماز جماعت را بخوانم مسجد در بازار بود از آن‌جا می‌آید یک تاکسی می‌گیرد می‌گوید من را برسان به مسجد مهمانی یک ساعت و نیم دیگر نهار می‌آورند. این راننده تحت تأثیر قرار می‌گیرد می‌گوید شما به خاطر مسجد و جماعت از شمیران راه می‌افتی به این سختی بروی آن‌جا نماز بخوانی و آیا موقع برگشت تاکسی پیدا کنی و برگردی؟ این راننده به خاطر همین می‌گوید می‌روید برای نماز و مسجد من خودم هم با شما می‌آیم نماز می‌خوانم و برمیگردم. حالا خیلی خوب یک کسی این قدر مقید است.

اگرفرزندان ما مقید نبودند می‌گوید من می‌خواهم در خانه بخوانم سخت‌گیری نکنید یا مثال شما مقید هستید به پدر و مادرت سر می‌زنید اهل صله‌ی ارحام هستید پدر از دنیا رفته است مادر، مادربزرگ، سر قبرشان می‌روید خیلی هم خوب، حالا فرزند شما می‌گوید من آن‌طور مقید نیستم چه کسی حوصله دارد برود سر... واقعاً هم الان به بچه‌ها، شما بخواهید به فرزندتان بگویید باباجان قبرش فلان جاست، مادربزرگ هر پنج‌شنبه بخواهی بلند شوی بروی آن‌جا سر قبر مادربزرگ، می‌گوید من مردم سر قبرمن نیایید من هم سر قبر پدربزرگ توقع نداشته باشید، یا مثال چهارم، من چهار مثال بزنم، آقا مشهد مشرف شدید من بارها گفتم پدر و مادرها مواظب باشند، مادرها ماشاالله یک زیارتنامه‌ی خیلی مفصلی می‌خوانند از مردها هم بالاتر، من گاهی دیدم خودمان با خانواده مشرف می‌شویم ما می‌رویم حرم جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم، امین الله می‌خوانیم، حرم امام رضا(ع) امین الله می‌خوانیم زیارت‌های مخصوص را می‌خوانیم، نماز و زیارت...

همه را می‌خوانیم همه را بخوانی با نماز زیارت یک ساعت تا یک ساعت و نیم، می‌گوییم برویم حاج خانم؟ می‌گوید: نه، تازه شروع کردم. خب باشد خدا قبول کند، ولی من حق دارم به فرزند خودم هم بگویم تو بیشین حتماً جامعه‌ی کبیره را بخوان؟ یک وقت با میل و رغبت می‌خواند... پس این مَخْلوقونَ لِزَمانٍ دونَ زَمانِكُم یا نماز صبح حالا شما موفق هستید خدا از شما قبول کند هم نماز شب می‌خوانی هم نماز صبح را می‌خوانی، چه توفیقی! من بعضی خاطرات را بخواهم بگویم شاید خانواده‌ها تعجب کنند واقعاً خدا رحمت کند یکی از عزیزان این قصه را از قول آیت الله شبیری زنجانی نقل می‌کردند مرحوم آیت الله شیخ علی تهرانی رضوان الله علیه جد ایشان آیت الله مرواریدی که در مشهد بودند جد مادری ایشان، شاگرد میرزای شیرازی بوده است خیلی مقامات علمی و معنوی... عرض کردم بگویم اگر بناست کسی پیام بدهد که آقا این حرف‌ها چیست؟

نگویم، بالاخره امام می‌فرمود منکر نشوید ایشان می‌گویند از چهار سالگی پنج سالگی شش سالگی نه نماز صبح نماز شب می‌خوانده است حالا یک کسی این‌گونه تربیت شده است چه عواملی بوده است نمی‌دانم خدا از او قبول کند، حالا پسرم می‌گوید من نه نماز شب می‌خواهم بخوانم نه نماز صبح اول وقت، آخر وقت نماز صبح می‌خوانم حالا آخر وقت بیدار شدم بیدارم کنید نمازم را بخوانم. سخت نگیرید، پس فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ دونَ زَمانِكُم این چهار مطلب را خواهش می‌کنم بیشتر عنایت بفرمایید.

جمله‌ای از امام سجاد(ع) هست می‌خواستم همین‌جا بخوانم متناسب با این‌که فرمودید باز در رسالة الحقوق است. خیلی لطیف است خواهش می‌کنم پدر و مادرها عنایت کنند حضرت می‌فرمایند: و أمّا حَقُّ وَلَدِكَ

 فَأن تَعلَمَ أنَّهُ مِنكَ مُضافٌ إلَيكَ في عاجِلِ الدُّنيا بِخَيرِهِ وَشَرِّهِ پدر و مادر امام ما سید الساجدین زین العابدین می‌فرماید: بدانید که فرزند مال توست منسوب به توست بخواهی نخواهی بچه‌ی توست خیر و شرّش مال توست تو نمی‌توانی از او اعلام برائت کنی که، این مال توست، خطا برود مال توست، ثواب برود مال توست، پس تو باید با او کنار بیایی، با محبت با صمیمیت، با رفاقت، با دوستی، یک بار دیگر حدیث را بخوانم و أمّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأن تَعلَمَ این یک باور است حق این باور را داشته باش أنَّهُ مِنكَ ، و مُضافٌ مضاف یعنی منسوب به توست

إلَيكَ في عاجِلِ الدُّنيا بِخَيرِهِ وَشَرِّهِ دنیا آخرت، خیر و شر هر چه باشد مال توست این فرزندت است پس تو با او کنار بیا و از همین‌جا یک نکته‌ی کلیدی مهمی که می‌خواهم عرض کنم خواهش می‌کنم چند دقیقه را پدر و مادرها بیشتر عنایت کنند گاهی ما گفتیم مادرها مشغول کار خانه هم هستند بحث را هم گوش می‌کنند خیلی هم خوب اما یک کمی کار خانه را متوقف کنید غذا انشاالله نمی‎سوزد یک کمی زیر اجاق گاز را کم کنید بیشتر عنایت کنید.

ببینید من حرفم این است خیلی حرف کلیدی هست فکر نکنند دوستان من نشستم اینجا یک وقت چیزی به ذهنم آمده و دارم می‌گویم حرفش حساب شده است فتوای مراجع دیدیم نمی‌دانم حدیث را دیدیم آیه را دیدیم مجموعه را دیدیم من حرفم در یک کلمه این است همین که امام سجاد(ع) فرمود که خیر و شر مال توست فرزند مال توست ببینید ما الان امروز حوصله‌ی کنار آمدن با فرزندان‌مان را نداریم اول یک داستان بگویم بعد یک آیه‌ی قرآن بخوانم این داستان را شاید یک وقتی اشاره کرده باشیم. خاتم النبیین این سیره‌ی پیامبر است ما تفسیر داریم به نام تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم برای حدود هزار سال پیش، بیش از هزار سال پیش، این داستان را ایشان نوشته، می‌نویسد یک زنی، آقایان خانم‌ها یک کمی بیشتر...

ببینید ما حاضریم این‌طوری برخورد کنیم؟ یک زنی از مکه آمد به مدینه چهارصد کیلومتر راه از مکه آمد مدینه، به پیامبر گفت آقا به من کمک کنید خرجی راه می‌خواهم لباس می‌خواهم، مرکب می‌خواهم هیچ چیزی ندارم، حضرت او را می‌شناخت، حالا می‌گویم چرا؟ حضرت فرمودند: أمُسلِمَةً جِئتِ أمُهاجِرَةً مسلمان شدی هجرت کردی آمدی مدینه؟ گفت: نه من همان کافری که بودم هستم، آمدم پول بگیرم خرج راه می‌خواهم لباس می‌خواهم، مرکب هم می‌خواهم،

حضرت فرمود: أینَ أنتَ أن شُبّانِ مَکَّة مگر جوان‌های مکه خرجی تو را نمی‌دهند؟ اداره‌ات نمی‌کنند؟ به چه مناسبت جوان‌های مکه؟ چون این زن یک زن آوازه‌خوان بود در جلسه‌ی شب‌نشینی‌ها و عیاشی‌ها و می‌گساری‌های جوان‌های مکه می‌رفته و آواز می‌خوانده، حضرت هم می‌شناخت او را در مکه معروف بود، فرمود مگر آن جلسات نیست؟ خب تو می‌روی آن‌جا می‌خوانی به تو پول می‌دهند، گفت: نه آقا بعد از جنگ بدر آن جلسات تعطیل است.

اگر آن جلسات بود که ما محتاج شما نمی‌شدیم. حالا ما بودیم چه می‌گفتیم؟ ببینید یک زن با این پیشینه آمده است از پیامبری کمک می‌خواهد که خودش با اصحاب صفّه‌ا‌ش با مسلمانانی که گوشه‌ی مسجد جا گرفتند مشکلات مالی دارند خودش درگیری مالی دارد ولی عین روایت این است: او را فرستادند نزد عبدالمطلب، به غریبه‌ها حواله ندادند، به قوم و خویشان‌شان، به بنی... عبدالمطلب به قوم و خویشان خودش، فرمودند به او لباس بدهید، پول بدهید، غذا بدهید، مرکب هم بدهید، الان شما می‌گویید این زن آوازه‌خوان رقاص برای چه شما...؟ این نهج البلاغه‌ی امیرمومنان است ما باور داریم. الناس صِنفانِ : إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ آدمیزادی مثل توست یا برادرت است...


 آقا این مسلمان نیست، چه کنم مسلمان نیست؟ هنر داری جذب کن به اسلام، کافر است با این شغل، پیامبر رد نکرده است او را، تو هنر داری مسلمانش کن کاری کن مسلمان شود چه‌طوری می‌خواهد مسلمان... اگر بنا باشد مسلمان شود با اخلاق اسلام مسلمان می‌شود نه با تندی، آن جلسه گفتم باز هم می‌گویم عرض کردم حساب شده عرض می‌کنم پدر و مادرها اگر بچه‌هایمان گریزانند از بعضی از مسائل دین، حالا نمونه‌های بیشتر هم عرض می‌کنم. نماز نمی‌خواند، بدحجابی دارد، هر فسق و فجوری که شما به ذهن‌تان می‌رسد، چه کار کنم؟ با بد اخلاقی من که مشکل برطرف نمی‌شود، بدتر می‌شود گریزان می‌شود حالا اجازه بدهید بعضی از پیام‌ها را هم می‌خوانم، این یک داستان، یک آیه‌ی قرآن هم بخوانم، این سوره‌ی مبارکه‌ی هود، تو را به خدا ببینید ما این‌طوری هستیم؟ این روش انبیاء است.

داستان را از اول بخوانم، سوره‌ی مبارکه‌ی هود، وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ مهمان برای حضرت ابراهیم آمد حضرت از ایشان پذیرایی کرد بِعِجْلٍ حَنِيذٍ یک گوساله‌ای... برای‌شان غذایی آماده کرد فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ دید این‌ها غذا نمی‌خورند، حضرت ابراهیم ترسید لَا تَخَفْ گفتند ما انسان نیستیم ما فرشته هستیم درغالب انسان آمدیم تو برای ما غذا برای چه آوردی؟ ما فرشته‌ایم غذا نمی‌خوریم، إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ ما آمده‌ایم قوم لوط را عذاب کنیم، فرشتگان الهی مأمورین پروردگار، آمدند پیش حضرت ابراهیم پیام‌شان این است که ما آمده‌ایم قوم لوط را عذاب کنیم، قومی که زشت‌ترین گناه در طول تاریخ به نام آن‌ها ثبت شد. درست است؟

 ما بودیم چه می‌گفتیم؟ خدایا شکر، چرا این‌قدر دیر داری این‌ها را عذاب می‌کنی؟ زودتر عذاب برای‌شان نازل کن.چرا تا حالا صبر کردی؟ خدا تو چه‌قدر حوصله داری؟ زشت‌ترین گناه را قوم لوط انجام داد. این قرآن کریم است قرآن که در همه جا هست، الان نگاه کنید می‌رسد به آیه‌ی 74 حضرت ابراهیم چه گفت؟ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ قرآن می‌گوید حضرت ابراهیم این پیامبر تمام آبرویش را در طبق اخلاص قرار داده بود برای چه؟ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ما مجادله می‌کنیم خدایا برای چه می‌خواهی قوم لوط را عذاب کنی؟ یک مهلت دیگر به آن‌ها بده یک فرصت دیگر به آن‌ها بده. ببینید پیامبر...

 آن هم نه تقاضا، می‌دانید تعبیرات قرآن حساب شده است، نمی‌گوید یَسئلُنا خدایا خواهش می‌کنم، تقاضا نیست، یجادلنا
یک و دو می‌کند، بحث می‌کند، مجادله می‌کند، خدایا برای چه می‌خواهی این‌ها را عذاب کنی؟ حتماً الان پیام دارید من خودم جواب بدم، آقا مگر نباید انبیاء تسلیم برنامه‌ی الهی باشند چرا؟ مفسرین جواب دادند حضرت ابراهیم نمی‌دانست این برنامه قطعی است. تصور می‌کرد هنوز راهی برای وساطت هست. در آیه‌ی بعد ببینید تشویق می‌کند إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ بردبار است. اوَّاهٌ یعنی چه؟ یعنی دلسوز است. باریکلا ابراهیم باز هم ما خواستیم یک قومی را عذاب کنیم تو واسطه شو، تو حرفت را بزن کار خودت را انجام بده...

 آقای محترم خانم، این قرآن است که ما ماه رمضان سر می‌گذاریم ابراهیم با آن همه عظمت تمام آبرویش را دارد خرج قومی می‌کند که زشت‌ترین گناه در تاریخ به نام آن‌ها ثبت شده است. الان آقای شریعتی من، منی که نشسته‌ام اینجا اگر فردا بروم دادگاه یا یک جایی شنیدم چند جوان به همین جرم می‌خواهند مثلاً محاکمه‌شان کنند بروم پیش قاضی، اگرمی‌شود ما واسطه می‌شویم یک فرصت دیگر به این‌ها... آن قاضی به من نمی‌گوید تو خجالت نمی‌کشی از این لباست؟ ولی حضرت ابراهیم خجالت نکشید مجادله می‌کند، یک و دو می‌کند شاید یک مهلتی به این‌ها بده.

اگر انبیاء این‌طوری هستند اگر پیامبر آن‌طوری برخورد کرد باز یک آیه‌ی دیگر بخوانم. این سوره‌ی مبارکه‌ی مریم از آیه‌ی 61 به بعد، الله اکبر، وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ البته عمو هست در تفاسیر به عموی‌شان آذر لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا اولاً با محبت دارد گفتگو می‌کند چرا عبادت می‌کنی؟ باز هم دلیل می‌آورد آقا پرستش بت‌ها لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ این‌ها قدرتی ندارند إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا همه با محبت، محبت، محبت، جواب عموی حضرت ابراهیم آذر به ابراهیم چیست؟ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ تو از بت‌ها روی‌گردان هستی لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ تو را به خدا این آیه را تابلو کنید این را بزنید به خانه‌تان حالا می‌خوانم برای‌تان پیام‌ها را بعضی افراد چه چیزی را تابلو کردند در پیام‌ها آمده می‌خوانم. این را تابلو کنید این تابلو میشود. آیه‌ی 46 وقتی عموی حضرت ابراهیم به ابراهیم می‌گوید لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ اگر دست برنداری از موعظه لَأَرْجُمَنَّكَ رجم یعنی چه؟


 وَاهْجُرْنِي از من دور شو، وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا خیلی ساده عذر می‌خواهم از مقام حضرت ابراهیم بخواهیم ساده این ترجمه آزاد خیلی عذر می‌خواهم یعنی خفه شو، ساکت شو، از من دور شو، گمشو.  با این محبت، حالا جواب حضرت ابراهیم چیست؟ قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا، سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي خدا با من مهربان است از خدا می‌خواهم از تو در گذرد. سَلَامٌ عَلَيْكَ این را تابلو کنیم در خانه‌هایمان، که برخورد انبیاء، برخورد پیامبران، برخورد خاتم النبیین، اگر من بخواهم ده‌ها نمونه... این تابلو حالا ببینید یک پدری چه چیزی را تابلو کرده است، در پیام‌ها نوشته: پدرم نوشته‌ای به دیوار منزل زده است.

یکی از جوان‌ها نوشته است نوشته پدرم این تابلو را زده است من متنش را نوشتم، تابلو زده در خانه، حالا ببینید انبیاء چه نوشتند یک تابلوی ابراهیم سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي يُجَادِلُنَا إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ. آن وقت این آقا چه چیزی تابلو زده است؟ ما مخلص همه هستیم ولی پیام را دارم می‌خوانم. نوشته پدرم تابلو زده است هر کسی نماز نمی‌خواند سر سفره‌ی من ننشیند، هر چه بخورد حرام است. بی‌نماز سر سفره‌ی من... یک آقای دیگری نوشته است که شما روحانیون می‌گویید من عذر می‌خواهم حالا این تعبیر دیگر حالا... شما روحانیون گفتید که نان به حیوان بدهید به بی‌نماز ندهید.

 مفصل انشاالله در جلسه‌ی بعد با جوان‌ها صحبت می‌کنیم این جلسه با پدر و مادرها، جلسه‌ی بعد هم به جوان‌ها می‌گوییم. نمی‌خواهیم نماز را سبک بشماریم. آن جلسه من گفتم حضرت علی اکبر(س) روز عاشورا، صبح عاشورا مؤذن امام حسین بود، ولی این‌که من می‌گویم آقا حوصله کنید پس در دعای ماه رجب مگر نخواندیم...

 آخر یک جوانمرد مگر چند سالش بود حضرت ابوالفضل؟ یک وقت حبیب بن مظاهر در پیشانی‌اش جای عبادت است خیلی تعجب نیست یک جوانمرد سی وسه، چهار ساله بَینَ عَینَیهِ اَثَرَ السُّجُود جای عبادت روی پیشانی‌اش بود این‌ها را به جوان‌ها می‌گوییم، ولی حالا به پدر و مادرها می‌خواهم بگویم، حالا چه کار کنم اگر نماز نمی‌خواند؟ اگر با محبت می‌شود، اگر با صفا می‌شود، اگر با صمیمیت می‌شود، همه‌ی آن عوامل را حواس‌مان باشد، حالا اگر نشد؟ بگویم سر سفره‌ی من نیا؟ تابلو بزنم بی‌نماز نیاید سر سفره‌ی من؟ کدام فقیهی گفته؟ کدام حدیثی گفته؟ ببینید آن هفته آن جلسه هم عرض کردم ملاک این نیست تو برداری یک کلام را دیدی...

 اتفاقاً گفتند یک بار دیگر بخوانید اگر مجال شد می‌خوانم. داستانی را بگویم خیلی جالب است این را برای همیشه خواهش می‌کنم بینندگان در همه جا در ذهن‌شان داشته باشند. اگر یک فتوایی جایی دیدیدد نیاید بگویید آن حدیث چیست؟ آقا فتوای فقیه این است مجتهد این است، فرزندت را اگر می‌توانی با صفا با صمیمیت آقا نمازش را بخواند، نماز صبح را با محبت بیدارش کن بخواند اما اگر بیدار نمی‌شود تو صدایش بزنی بدتر حالا به هر دلیل به هزار دلیل تنفر بیشتری ایجاد می‌کند آیا من حق دارم با بد اخلاقی بیدارش کنم؟ همانی که گفتیم کمربند و پارچ، واقعاً کدام فقیهی گفته باید با کمربند و پارچ شما باید بچه را برای نماز بیدار کنید؟ کدام فقیهی گفته بی‌نماز به سگ حالا من تعبیر را یک کمی...

به حیوان غذا بدهید؟ کدام فقیهی گفته است؟ یک قصه‌ای بگویم حالا عزیزان از این به بعد نگویند فلان حدیث فلان جا، من فتوای مرجع دارم برای‌تان می‌خوانم این را برای همیشه در خاطر بسپارید، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه یک وقت یک مطلبی فرموده بودند، حالا فرض کنید شبیه همین مطلب، که حالا به هر حال اگر هم بچه‌ی ما نماز نمی‌خواند محبت کنید با محبت نماز خوان بشود. یک کسی گفته بود آقا حدیث داریم، آن هم فرض بفرمایید کسی این‌چنین حدیثی آورده بود از یک جایی که آقا به بی‌نماز غذا ندهید، خدا رحمت کند خیلی جمله‌ی قشنگی ایشان فرموده بود این را خواهش می‌کنم همیشه در ذهن‌مان باشد. آیت الله فرموده بود من دارم فتوا برایت می‌گویم تو فتوا بیاور، فتوا یعنی چه؟

فتوا بیاور آیت الله بهجت می‌گوید فتوا بیاور یعنی چه؟ یعنی مرجع تقلید همه‌ی روایات را خوانده است، جمع بین روایات را دیده است، همه‌ی روایات را دیده است، مضامینش را، با اصول مسلّم دینی، ما قرآنی، ما حدیثی ما، بعد یک فتوا داده است اگر یک مرجع تقلید می‌گوید آقا با تنفر نمی‌شود با زور نمی‌شود با بد اخلاقی نمی‌توانی شما بچه‌ات را نمازخوان کنی شما نیا بگو آقا یک حدیث آنجا... این مرجع همه‌ی روایات را دیده است. مرحوم آقای بهجت می‌فرمود فتوا بیاور، حالا جالب است یک کسی باز پیام داده است در پیام‌ها من می‌خوانم برای این‌که، اتفاقاً من پیام‌های انتقادی را بیشتر می‌خوانم باور کنید در آن بیشتر توقف می‌کنم هر کسی انتقاد دارد بگوید، نوشته برنامه‌ی شما ترویج بی‌نمازی است تمام روایات ائمه را فراموش کردید. واقعاً ما ترویج بی‌نمازی کردیم؟

ماداریم یک کاری می‌کنیم دعوت کنیم با صفا با صمیمیت حالا از همین‌جا برای این‌که فکر نکنند ما تشویق بی‌نمازی کردیم، من باز یک داستانی را بگویم جالب است، تقریباً دو سه هفته پیش من رفته بودم سیستان ما هر سال خدا توفیق بدهد یک سفری می‌رویم زابل، سیستان، خب انصافاً آن‌جا پیروان اهل بیت(ع) زیادند و گرفتاری‌های فراوان و حالا ما...


من رفتم آنجا یک روز گفتند آقا بیا ما ببریم شما را یک جایی حدود هفتصد تا جوان‌ها هستند در پادگان شما برای‌شان سخنرانی کنید، گفتم باشد ما که از خدا می‌خواهیم جوان‌ها را ببینیم. در راه که می‌رفتم آن آقایی که من را می‌برد حالا به اصطلاح بخش فرهنگی آن‌جا بود گفت آقا می‌دانی ما چه کردیم این‌جا کار بزرگی کردیم؟ گفتم چه کار بزرگی؟ گفت خیلی از این‌ها نماز و حمد و سوره بلد نبودند ما حمد و سوره یادشان دادیم، من گفتم خدا خیرتان بدهد، دست شما هم درد نکند شما نماز را یاد این‌ها دادید. ولی عشق به نماز را چگونه به این‌ها یاد دادید؟ گفتم حمد و سوره یادشان دادید دیگر خیلی هم خوب، جزاکم الله خیلی خوب، اما چه می‌کنید این‌ها عاشق نماز می‌شوند؟

ببینید پدر و مادر عرض کردم فکر نکن من نشستم این‌جا و یک‌دفعه چیزی به ذهنم آمده است دارم می‌گویم. شما بچه‌ات را با آن راهی که خودت بلدی تابلو می‌زنی نمیدانم چه، حالا امروز نمازش را هم خواند، چگونه عاشق نمازش می‌کنی؟ این دو روز دیگر از خانه‌ی شما می‌رود چه‌طوری عاشق نماز می‌کنی؟ اگر ما هنر داریم بچه‌های‌مان را عاشق نماز کنیم. من اتفاقاً رفتم آنجا یک ساعت سخنرانی کردم راجع به عشق به نماز، بچه‌ها چگونه عاشق نماز می‌شوند.

خیلی هم به لطف الهی تأثیرگذار بود، من خیلی با عجله مثالش را بزنم یک داستانی را در حالات آیت الله حق شناس می‌دیدم، پدر و مادرها گوش کنند برای بچه‌های‌شان تعریف کنند خود جوان‌ها خیلی جوان‌ها پیام دادند اگر این همه جوان پیام دادند ما خوشحالیم الحمدالله، معلوم می‌شود چه‌قدر جوان‌ها دارند برنامه‌ی ما را پیگیری می‌کنند، باور کنید شاید نصف پیام‌ها برای پدر و مادرها بود نصف پیام‌ها برای خود جوان‌ها بود، جوان‌ها این را عنایت کنند خدا رحمت کند باز آیت الله حق شناس رضوان الله علیه، می‌فرمود من قم بودم ایشان اول قم بودند یک جوانی از تهران به من نوشت که من یک گرفتاری سختی دارم، شما دعا کن گرفتاری من برطرف شود من رفتم حرم حضرت معصومه(س) برایش دعا کردم ولی شب خوابش را دیدم این جوان را دارد سینه می‌زند تعبیر خواب بلد نبودم رفتم خدمت استادم آیت الله العظمی حجت، داستان را گفتم،

ایشان فرمود تعبیرش این است وقتی سینه می‌زند سینه زدن به سر و سینه زدن یعنی هنوز گرفتار است آدم مضطر به سر و سینه‌ی خودش می‌زند، معلوم است هنوز گرفتاری‌اش برطرف نشده است. دوباره رفتم برایش دعا کردم از یک جایی به من گفته شد آیت الله حق شناس فرمودند گفتند به این جوان بگو ما به خاطر شما گرفتاریاش را برطرف می‌کنیم ولی این بی‌نماز است. اگر نماز را شروع نکند دوباره گرفتاریش برمی‌گردد. گفت من به او پیام دادم آن جوان متحیر مانده بود گفت آقای حق شناس شما از کجا فهمیدید؟ من پدر و مادرم هم خبر نداشت بی‌نماز هستم چون به من می‌گفتند نماز بخوان برای این‌که از دست این‌ها نجات پیدا کنم وضو می‌گرفتم می‌رفتم در اتاق در را می‌بستم روی تخت دراز می‌کشیدم یک والضّالین هفت مدّ والضّالین می‌گفتم که این‌ها می‌گفتند قربان مدّ والضّالین برم. شما از کجا فهمیدی؟ حالا ایشان از کجا فهمیدند بماند،

من حرفم این است ببینید جوان عزیز یادش باشد ترک نماز فقط برای آخرت و قیامت نیست، در همین دنیا انسان گرفتار می‌شود یعنی یک بخشی تعارف ندارد که یک بخشی از گرفتاری‌های ما به خاطر بی‌نمازی است نمی‌خواهم بگویم حالا شما هر کسی بی‌نماز است شما بگو تو گرفتاری، نه هر کسی به خودش مراجعه کند. من حق ندارم راجع به شما حرفی بزنم شما هم حق نداری به من بگویی. پدر و مادر الان نرو به بچه‌ات بگو دیدی آقا گفت که اگر گرفتاری بدبختی به خاطر بی‌نمازی است. نه هر کسی راجع به خودش، من حواسم باشد شاید واجبات دینی را زیر پا می‌گذارم شاید این پوشش را رعایت نمی‌کنم که گرفتارم، شاید حضرت زهرا(س) آن روایت را نخواندیم از صدیقه‌ی طاهره(س) فرمود: من به نظرم همین یک جمله بس است اگر جوان‌ها این را باور کنند. صدیقه‌ی طاهره فرمود: کسی که نماز نخواند از دعای صالحین محروم است. مگر امام زمان هر شب برای شیعیان دعا نمی‌کند؟ دعا نمی‌کند؟

عزیز من جوان اگر نماز نخوانی در دایره‌ی دعای امام زمان نیستی نمیخواهی دعای امام زمان شامل تو بشود؟ امام زمان مگر نفرمود: اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ،

 لا ناسین یعنی از این جمله استفاده می‌شود امام زمان هر شب برای شیعیانش دعا می‌کند. عزیز دل من نماز نخوانی در آن دایره‌ی دعای امام زمان قرار نمی‌گیری. از این راه ما وارد شویم و مثال‌های زیادی که من عرض کردم باز هم می‌گویم یک کاری کنیم جوان‌ها عاشق نماز شوند حالا شما با زحمت... بحث من به کمال نرسید...

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group