در مورد صبر برگناهان علنی و خصوصی توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – بعضی از گناهان بصورت جمعی است و علنی انجام می شود و بعضی از گناهان بصورت فردی است و پنهانی انجام می شود. مثلا در غیبت کردن باید عده ای باشند که آنرا بشوند یا مسخره کردن مخاطبی می خواهد تا این گناه تحقق پیدا بکند ، پس این گناه هم علنی است وهم در جمع است ولی گناهانی هستند که فردی و پنهان است . گناهان فردی و پنهانی خطر بیشتری دارد زیرا گناهان جمعی مقدماتی می خواهد که ممکن است ایجاد نشود و اگر هم ایجاد بشود ، ممکن است که عده ای ما را از آن نهی از منکر بکنند. مثلا اگر درجمع غیبتی بشود ، عده ای اعتراض می کنند که این گناه را انجام ندهید . یعنی یک تذکر ممکن است که ما را از گناه دور کند . مشکل گناهان فردی و پنهانی این است که کسی از گناه ما مطلع نمی شود ، بنابراین کسی هم ما را نهی از منکر نمی کند. دسترسی به گناهان فردی خیلی آسان است . ممکن است که کسی گناه انجام بدهد بدون اینکه کسی از آن مطلع بشود . پیامبر فرمود :من نگران گناهان پنهانی امت خودم هستم . ما پنج راه برای مبارزه با گناهان فردی داریم . راه اول این است که ما زمینه ی گناه را ایجاد نکنیم و نگذاریم زمینه ی گناه پیش بیاید. پیامبر فرمودند: سبب گناهان فردی و پنهانی خلوت است.کسی که احساس می کند در معرض این گناه است نباید اجازه ی ایجاد محیط خلوت را بدهد . خلوت ممکن است یک نفره یا دو نفره باشد. در کتاب شیخ صدوق داریم: محمد طیار به مدینه آمد و دنبال یک خانه ی اجاره ای می گشت . او در خانه ای ،اتاقی را پیدا کرد که میانش دری بود و در اتاق دیگری خانمی زندگی می کرد . او شرط کرد که باید این در بسته بشود . آن خانم شرط را قبول کرد . او با سختی اثاث هایش را آورد ولی آن خانم به شرط عمل نکرد و در میان دو اتاق را نبست . او خدمت امام صادق (ع) آمد و داستان را تعریف کرد . حضرت فرمود: از آن خانه بیرون بیا ، وقتی زن و مرد در خانه ای خلوت کنند حتما نفر سوم شیطان است . پس زمینه ی گناه خیلی مهم است . ما تضمینی نداریم که در این زمینه ها برویم و مرتکب گناه نشویم . امام فرمود : اگر کسی این زمینه ی را ایجاد نکند از شر شیطان محفوظ می ماند . شیطان به موسی می گوید : اگر مردی با زنی خلوت کند ، من خودم مستقیم وارد می شوم . یعنی اگر این زمینه پیش آمد ،شیطان بلافاصله وارد عمل می شود. ما از نظر فقهی داریم که اگر زن و مرد در محل خلوتی باشند که امکان رفت و آمد دیگران در آنجا نباشد و احتمال گناه وجود داشته باشد ،بودن در آن محل جایز نیست . در شرکت های خصوصی که رئیس شرکت و خانم منشی تنها هستند و امکان آمدن کسی در آنجا هم نیست ، بودن آنها در آنجا حرام است و خواندن نماز در آنجا جایز نیست . مثلا ما می گوییم :انگشتر طلا درهنگام نماز جایز نیست ، عده ای می گویند که ما هنگام نماز آنرا در می آوریم . مسئله این است که اصلا استفاده از انگشتر طلا برای آقایان حرام است و این در نماز مشکل دومی ایجاد می کند. بحث خلوت مرد و زن هم همین طور است. مقدس اردبیلی مجمسه ی تقوا بود ولی وقتی از او پرسیدند که اگر زمینه ی گناه برای شما پیش بیاید چه می کنید ؟ ایشان فرمود : به خدا پناه می برم .
راه دوم تنهایی زندگی نکردن است .بعضی گناهان پنهانی در خلوت های یک نفره انجام می شود . فردی در مدینه خدمت امام صادق (ع) رسید و امام از ایشان پرسید که درکجا منزل کرده ای ؟ او آدرس محلی را داد . امام پرسید : آیا تنها زندگی می کنی یا دوستی هم داری ؟ او گفت: من تنها زندگی می کنم. امام فرمود: تنها نباش ، محل زندگی ات را عوض کن . در تنهایی شیطان فرصت بیشتری برای فریب انسان دارد .الان سبک زندگی ها به این طرف رفته است که جوانان دوست دارند محل خلوتی داشته باشند در حالیکه این روش تعریف شده ای نیست . کسانی که گرفتار گناهان پنهانی و یک نفره هستند یا قبلا بوده اند ،می دانند که مقاومت در برابر این گناهان در تنهایی خیلی سخت است . وقتی انسان تنها است فرصتی برای شیطان است که او را وسوسه بکند . زیرا در تنهایی فکرهای شیطانی به سراغ انسان می آید و مانعی هم وجود ندارد. پیامبر فرمود: از رحمت خدا دور باد، کسی که تنها در خانه می خوابد . در اسلام داریم که تنها غذا نخورید ، نخوابید، مسافرت نرویید و ... راه سوم این است که ما فکر گناه را نکنیم . امام صادق (ع) فرمودند : وقتی عیسی حواریون را نصیحت می کرد . گفت که موسی به شما امر کرده که قسم دورغ نخورید ولی من به شما می گویم که قسم راست را هم نخورید . موسی به شما گفت که آلوده ی گناهان شهوانی و جنسی نشوید ولی من می گویم اصلا فکر این گناه را هم نکنید . انسان در هر کاری اگر بخواهد آنرا به مرحله ی عمل برساند حتما در مورد آن فکر می کند . حتی آلوده کردن و مشغول کردن فکر به گناه هم جایز نیست. پیامبر می فرماید : کسی که زیاد فکرش در گناه باشد به سمت آن گناه کشیده می شود. راه چهارم این است که اگر مرتکب گناه شدیم با اراده ی قوی در برابر گناه بایستیم و نگذاریم که گناه ادامه پیدا بکند. در کتاب گفتار معنوی استاد مطهری داریم که مامون بیمار شده بود و بیماری او این بود که خاک می خورد. این بیماری خیلی سخت است . هیچ کدام از درمان ها جواب ندارد . فردی گفت که من درمان قطعی دارم . آن فرد گفت : تو خلیفه هستی ،یک تصمیم شاهانه بگیر . مامون گفت : ما که می خواهیم مملکتی را رهبری کنیم باید در مقابل این بیماری بایستیم و این کار را هم کرد . در روایت داریم : اگر کسی به گناهی عادت کرد ، کنار گذاشتن آن گناه معجزه است. اگر انسان خودش برای ترک گناه تصمیم بگیرد، این معجزه است .در گناهان پنهانی و یکنفره مثل خود ارضائی اثرات بدی روی جسم و روح انسان دارد و در تمام حواس انسان تاثیر می گذارد و اراده را ضعیف می کند. انسان قبل از اینکه معتاد به گناه بشود باید آنرا ترک کند . ما بعضی مواقع خودمان را خیلی قوی می دانیم و می گوییم که من هر وقت بخواهم می توانم گناهم را ترک کنم . مثلا کسی که سیگار می کشد ، می گوید که من به خودم مطمئن هستم و هر وقت بخواهم می توانم آنرا کنار بگذارم . این اشتباه است . راه پنجم این است که انسان به وعده ها و وعیدهای الهی توجه بکند . اگر کسی این باورهای دینی را قبول کند،مقاومت در برابر گناه برای او آسان می شود. در سوره قاف ( آیه 29 تا 35) داریم : ما بهشت را برای متقین زینت داده ایم . بهشت برای کسانی است که اهل توبه و بازگشت باشند . متقی کسی است در پنهان از خدا بترسد . اگر در جایی که مانعی نیست و شما به خاطر خدا گناه نکردی آنگاه بهشت جاودان را به شما می دهند .
در خیلی از گناهان علنی زمینه براحتی فراهم نمی شود و عده ای ما را مذمت می کنند. در گناهان پنهانی فقط من و خدا هستیم و این وعده ها می تواند ما را از ارتکاب گناه دور نگه دارد. نویسنده ای نوشته بود: کسانی که به گناهان فردی معتاد می شوند ، اعتیادی پیدا می کنند که اعتیاد آنها از اعتیاد به مواد مخدر بدتر است . یعنی اعتیاد نابود کننده ای است . در سوره ملک و یس هم این وعده ها دیده می شود. انسان باید ایمان به غیب را در زندگی اش باور کند . در کتاب شهید دستغیب داستان پدر و پسری هست که برای سرقت به باغی رفته بودند . وقتی پدر مشغول سرقت شد به پسرش گفت که اگر کسی ما را دید ، به ما خبر بده . تا پدر شروع به دزدی کرد ، پسر گفت: او دارد ما را می بیند. پدر گفت : چه کسی ؟ پسر گفت : خدا. ما خیلی از گناهان را بخاطر حفظ آبروی اجتماعی مان انجام می دهیم . ما خیلی از گناهان جمعی را انجام می دهیم تا از چشم مردم نیفتیم . حتی ما بعضی از موقعیت های حلال را هم انجام نمی دهیم و می گوییم در شان ما نیست . یعنی ما از حلال بخاطر نگاه مردم صرف نظر می کنیم . کسی که در پنهان گناه می کند یعنی به غیب اعتقاد ندارد. ما شاهدان زیادی داریم : خدا ،پیامبر ،اعضای بدن انسان ،زمین ،زمان ،ملائک و ... خدا در مورد ابراهیم می فرماید : او بصورت پنهانی پیش خدا راز و نیاز می کرد . پس انسان باید در پنهانی از خدا بترسد .
سوال – آیات آخر سوره ی قلم و آیات ابتدایی سوره الحاقه را توضیح بفرمایید .
پاسخ- در آیه پایانی سوره قلم ( آیه چشم زخم ) وان یکادالذین کفروا ... داریم که کفار می خواستند با چشم زخم پیامبر را از بین ببرند . در این آیه اصل چشم زخم مسلم است . در سوره یوسف آیه 63 داریم که یعقوب به برادران یوسف که می خواستند به مصر بروند گفت که همه با هم وارد نشوید و هر کدام از یک در مختلف وارد بشوید. ( منظور مورد چشم زخم قرار گرفتن بود) در نهج البلاغه در کلمه 400 قصار داریم : چشم زخم حق است . از نظر عقلی هم چشم زخم وجود دارد. وقتی اشعه ی لیزر می تواند تاثیر خاص داشته باشد ،پس چشم هم می تواند تاثیری داشته باشد . مهم این است که ما برای دفع چشم زخم بدنبال خرافات نرویم . امام رضا (ع ) برای دفع چشم زخم می فرمایند : سوره حمد ،توحید ،ناس ،فلق و آیةالکرسی را در کاغذی بنویسید .
امام صادق (ع) می فرماید که اگر منظره ای چشم شما را گرفت ، برای دوری از چشم زخم بگویید: ماشاءالله ولاقوة الابالله ، الله اکبر و آیه ان یکاد الذین کفرو... . پس ما نباید سراغ کارهای خرافی برویم .
سوال – در مورد وعیدهای الهی توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – انسان در شرایطی که گناه پنهانی را انجام می دهد، باید خدا را ناظر بر خودش بداند . در کتاب کافی شیخ کلینی داریم : عده ای در کشتی بودند و کشتی دچار بلا شد و همه مُردند و فقط خانمی زنده ماند و به جزیره ای رسید . مردی آلوده ای به این زن نزدیک شد و دید که این زن می لرزد . آن مرد گفت که چرا می ترسی ؟ زن گفت که من از خدا می ترسم . این جوان تکانی خورد و گفت : تو که زن پاکدامنی هست از خدا می ترسی ، من که گناهکار هستم ،باید بیشتر از خدا بترسم . این جوان توبه کرد و بازگشت . او در مسیری با راهبی همسفر شد. آفتاب شدیدی بود . جوان به راهب گفت که شما دعا کن که سایه ای بالای سر ما قرار بگیرد زیرا من قابل دعا کردن نیستم . راهب دعا کرد و سایه ای بالای سر آنها قرار گرفت . وقتی آن دو خواستند از هم جدا بشوند سایه همراه با جوان آمد . راهب گفت که تو پیش خدا از ما مقرب تر هستی . جوان گفت : من بازگشته به درگاه الهی هستم . پس بخاطر یک گناه پنهانی که این جوان انجام نداد ،فضل الهی شامل حال او شد . وقتی یوسف و زلیخا در معرض گناه قرار گرفتند، زلیخا پارچه ای روی بتی که می پرستید انداخته بود تا درمقابل او گناه نکند ، تو از روی سنگی شدی شرمسار ،مرا شرم ناید زپروردگار . اگر ما معتقد به ناظریت خدا هستیم گناهی مرتکب نمی شویم .
ما باید به وعده های الهی شاد باشیم و هم نگران وعیدهای الهی باشیم. بعضی ها فکر می کنند که گناهان پنهانی گناهان سنگینی نیست . در نهج البلاغه حکمت 303 می فرماید : از گناهان درخلوت بپرهیزید زیرا قاضی خودش شاهد است . پس انکار آن خیلی سخت است . فردی به امام حسین (ع) گفت که من می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم . چکار کنم ؟ امام فرمود : جایی گناه کن که خدا تو را نبیند و از حکومت خدا بیرون برو و گناه بکن . پس ما در سرزمین خدا و میهمان خدا هستیم ، در نگاه خدا هستیم و در آخر هم کار ما با خداست . با این زمینه ها صبر بر گناه آسان می شود.
انشاء الله خداوند رحمت واسعه ی خودش را شامل حال ما بکند .