در مورد امیرالمومنین علی (ع) توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – اگر انسان به الگوهای صبر مثل امیرالمومنان نگاه کند، این نگاه در زندگی اش خیلی موثر است و به او کمک می کند .انواع صبر در برابر مصیبت، طاعت ،گناه و ... را می توان در زندگی امیرالمومنان پیدا کرد. در قرآن واژه ی صبر صد و سه بار تکرار شده است . در نهج البلاغه بیش از هشتاد بار واژه ی صبر آمده است و اینها به زندگی حضرت امیر برمی گردد. وقتی ائمه می خواستند روی صفات حضرت امیر تاکید کنند روی صبر ایشان تاکید می کردند. بالاترین درجه ی صبر در زندگی حضرت وجود داشته است. امام سجاد(ع) در معرفی خودش در خطبه ای که در شام خواند فرمود: پدرم علی روزی که باید صبر می کرد، صبر کرد و آن روزی که باید قیام می کرد، قیام کرد. برای حضرت امیر مرحله ی صبر به مرحله ی شکر و رضا رسیده بود. در خطبه ی 156 در نهج البلاغه داریم که حضرت علی(ع) بعد از جنگ احد گفت که من به شهادت نرسیدم و پیامبر به او وعده ی شهادت داد. حضرت به پیامبر فرمود : آیا تو به من وعده ی شهادت ندادی ؟ پیامبر فرمود: صبر تو در برابر شهادت چگونه است؟ حضرت علی (ع) می فرماید: وقتی من در آستانه ی شهادت قرار بگیرم دیگر جای صبر نیست، جای شکر و بشارت است.
یکی از شاگردان مرحوم آیت الله سیدکریم حائری شیرازی می گفتند که من در نجف 25 سال با ایشان بودم . ایشان بخاطر بیماری قند چشم شان را از دست دادند و وقتی من به عیادت ایشان رفتم ، استادم را به صبر توصیه کردم . استادم فرمود : صبر که چیزی نیست ، اگر به یک حیوان هم غذا ندهند صبر می کند ،من غصه می خورم که چرا به مقام رضا نرسیده ام .ما می خواهیم صبر در زندگی مان کاربردی بشود .
در خطبه ی 149 نهج البلاغه و نامه ی بیست و سوم داریم که وقتی حضرت ضربت خوردند عده ای دور حضرت جمع شدند و گفتند که ما را نصیحتی بکنید. بالشتی زیر حضرت گذاشتند و حضرت نشست و فرمودند :شکر و حمد خدا را می کنم ... به علی نگاه کنید تا دیروز همراه شما بود و امروز در بستر شهادت مایه ی عبرت شما است و فردا از شما جدا می شود.(ما فکرمی کنیم که سلامتی همیشه است و غفلت می کنیم ) خدا ما و شما را ببخشد. اگر از این ضربت جان سالم به در بردم خودم می دانم چکار کنم ، اگر من او را ببخشم به تقرب می رسم ولی اگر به شهادت رسیدم، (ابن ملجم در جنگ با خوارج فرار کرد و در مسجد به حضرت ضربت زدند)شما فرزندانم او را ببخشید .آیا نمی خواهید خدا شما را بیامرزد ؟ من برای شهادت آماده بودم و شهادت برای من غیر منتظره نبود.
در کتاب امالی ابوحمزه ی ثمالی از حبیب نقل می کند که من چند ساعت قبل از شهادت به عیادت حضرت امیر رفتم و نشستم. آقا محل زخم را به من نشان داد، من به حضرت گفتم که این زخم چیزی نیست و خوب می شوید. حضرت فرمود: به خدا قسم همین ساعت از شما جدا می شوم. شهادت برای من ناگهانی نبود. حضرت نیازی به دلداری نداشت. حبیب گریه کرد و حضرت زینب هم گریه کرد .حضرت فرمود :دخترم چرا گریه می کنی ؟ زینب فرمود :چرا گریه نکنم وقتی شما در ساعات آخر بسر می برید ؟ حضرت فرمود : اگر آنچه که من می دیدم ،توهم می دیدی، گریه نمی کردی. زینب پرسید شما چه می بینید ؟ حضرت فرمود :می بینم که فرشتگان و پیامبران الهی دارند از من استقبال کنند و پیامبر منتظر من است و می گوید: علی جان بیا. هر مومنی می تواند به این مرحله برسد که هنگام مرگ فرشتگان را ببیند . پس هر مومنی می تواند به اینجا برسد. حضرت علی(ع) در هنگام شهادت از مرحله ی صبر گذشته بود و به شاکر بودن رسیده بود و به دیگران دلداری می داد.
حضرت علی (ع) سه مرحله ی زندگی خودشان را تعریف می کنند : مرحله ی اول که ده ساله بودم که پیامبر به رسالت مبعوث شدند و تا بیست وسه سالگی که در مکه بودم مورد اذیت و آزر و شکنجه بودم و وقتی به مدینه آمدم و ده سال در آنجا بودم، در جهاد بودم( هشتاد نبرد همراه با پیامبر بودم .شیخ صدوق در کتاب امالی می نویسد: بیش از هزار اثر جراحت بر بدن امیر المومنین باقی مانده بود. آیا می شود ما پیرو علی باشیم ولی برای دین مان سختی نکشیم ؟ دین داری مشکلاتی دارد .علی بالاتر از صبر یعنی شاکر بود) بعد از آن رحلت رسول خدا تازه مصیبت بزرگ شروع شد. ولی حضرت با این همه مشکلات باز می فرماید که من از زندگی جز خیر ندیدم . آیت الله احمد خوانساری در هنگام کهولت و بیماری شب تا صبح نخوابیده بودند و وقتی از ایشان پرسیدند که چطور هستید ؟ می فرماید : تا صبح الحمدلله . حضرت همه چیز را خوب می دیدند .
در نهج البلاغه خطبه ی 26 حضرت سختی ها را بیان می کند. حضرت می فرماید :بعد از رحلت پیامبر تنها شدم جز اهل بیت، یار و یاوری نداشتم .مثل کسی که خار در چشم دارد و استخوان بر گلو دارد صبر کردم. حضرت فرمود : من صبرکردم مثل کسی که نیزه بر بدن دارد. شخصیتی با این همه مشکلات صبر می کند یعنی در اوج قدرت، برمشکلات صبر می کند.
سوال – صفحه ی 48 قرآن را توضیح بفرمایید.
پاسخ – در این آیات، نوزده دستور در تنظیم اسناد تجاری است .قرآن تاکید دارد که اگر بدهی دارید آنرا بنویسید و ثبت کنید. خیلی از اختلافات ما، بخاطر عمل نکردن به این آیه است .کسی که بدهکار، بدهی اش را نمی دهید در حالیکه او آنرا ثبت نکرده است ، اگر این فرد دعا کند طلب پرداخت بشود ، خدا دعای او را مستجاب نمی کند زیرا به این آیه ی قرآن عمل نکرده است. حتی اگر ما در بعد مرگ وصیت نداشته باشیم باعث مشکلاتی می شود . پس باید هم در هنگام زنده بودن بدهی وطلب های خودمان را ثبت کنیم و حتی برای بعد از مرگ هم وصیت بنویسیم که بدهی و طلب ها را در آن نوشته باشیم .
سوال – در مورد صبر در زندگی امیرالمومنین توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – صبر بر گناه یکی از مهمترین صبرهای امام در مقابل گناهان و حرام خواری ها است .امام باقر (ع)می خواهد علی را توصیف کند و می فرماید: به خدا قسم امیرالمومنین در دنیا هرگز از حرام استفاده نکرد. یعنی درمقابل حرام مقاومت می کرد و به سمت آن نمی رفت. روزی غذای حضرت امیر را بسته بندی کرده بودند و فردی پرسید که چرا شما غذایتان را بسته بندی می کنید مگر شما بخیل هستید؟ حضرت فرمود : من مسیر این غذای بسته بندی شده را می دانم که پاکیزه و حلال است، نمی خواهم غذای غیر حلال وارد غذای من بشود. از علمای اهل سنت ابن حدید داریم که امیرالمومنین چند عدد خرمای درجه ی پایین خوردند و فرمودند: کسی که برای این شکم که با چند عدد خرما سیر می شود خودش را اهل آتش بکند، از رحمت خدا دور است . صبر در برابر حرام خیلی مهم است. حضرت در خطبه ی 224 می فرماید : به خدا قسم حاضرم تمام شبها را تا صبح روی خاکها و در زنجیر باشم ولی در دادگاه الهی ظلمی به بنده ای نکرده باشم .
صبر بر مصیبت موارد زیادی دارد. یکی از مصیبت های سنگین حضرت شهادت حضرت فاطمه بود که حضرت بر آن صبر می کرد و شکر هم می کرد. امیرالمومنین در کنار بستر حضرت فاطمه نشست . فاطمه گریه می کرد و حضرت پرسید چرا گریه می کنی ؟ فاطمه گفت: بخاطر سختی ها، حضرت فرمود: این سخت ها کوچک است . حضرت شهادت برادرش جعفر طیار را تحمل کرد . در خطبه ی 225 در مورد رحلت پیامبر می فرماید :اگر فرمان صبر تو نبود، آنقدر گریه می کردم که اشک چشمم تمام بشود. حضرت در خطبه ی 171 و 206 در مورد صبردر برابر اذیت های دشمن می فرماید که در جنگ با معاویه به سربازان معاویه فحش ندهید و بگویید که خدایا خون ما و سپاه معاویه را حفظ کند ،خدایا بین ما و سپاه معاویه صلح برقرار کن و ما را از ستم به دشمن دور کن. ما صبر از این بالاتر نداریم. همه ی این صبرها به ایمان برمی گردد .در خطبه 182 نهج البلاغه داریم که حضرت بالای منبر دست شان را بر محاسن می گرفتند و مدتها گریه می کردند.( این صبر درکنار مظلومیت بود) ومی فرمودند : کجا رفتند آن برادران که با من بودند و رفتند ؟ و یاران باوفائیشان را نام می برند.
حضرت امیر را در شب نوزدهم ضربه نزدند و در شب بیست و یکم به شهادت نرساندند بلکه حضرت در طول سالها به شهادت رسید و این مصیب ها حضرت را کشت .