حاج آقای حسيني: بسم الله الرحمن الرحیم. من سخن را با يك كلامي از سيد بن طاووس (رض) آغاز ميكنم. عزيزان ميدانند كه سيد بن طاووس يكي از علماي بزرگ شيعه است. تقريباً 500 سال از وفات اين بزرگوار ميگذرد. خدمت بزرگي كه اين عالم به جامعهي شيعي كرده اين است كه مجموعهاي از ادعيهي اهلبيت(ع) آنچه از ميراث گرانبهاي اهلبيت بوده، جمعآوري كرده و در كتابهاي متعددي براي ما حفظ و نگهداري كرده و به ما رسانده است. اگر عزيزان به كتاب دعاي محدث قمي مفاتيح مراجعه كنند، قالب اين دعاها را ايشان از كتابهاي سيد بن طاووس نقل كردند. اين مرد بزرگ با اين عظمت كتابي دارد كه به «اقبال» سيد بن طاووس معروف است. ايشان از وجود مقدس امام رضا(ع)، از پدران بزرگوارشان كه اول سال پيامبر خدا اين دعا را ميخواندند. خيلي دعاي زيبايي است و پيام خيلي خوبي دارد. رسول خدا عيد كه ميشد اين دعا را ميخواندند. اگرچه چند روزي گذشته ولي مانعي ندارد، روزهاي اول سال هم آدم اين دعا را بخواند، خيلي خوب است. در روايت است كه حضرت در ابتداي سال سه مرتبه اين دعا را ميخواندند.
بسم الله الرحمن الرحيم «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ» (مصباح كفعمي/ص407) خدايا سال نو شده، اما تو همان خداي قديمي هستي. اين سالها ميآيد و ميرود اما تو همان ازلي و ابدي خواهي بود. اين خيلي زيباست، خدا همان خداست. خداي قديمي است و سالهاست كه ميآيد و ميرود. «فَأَسْأَلُكَ فِيهَا» سه تقاضا پيامبر خدا اول سال از خداوند متعال دارد. 1- مبارزه با شيطان بيروني، 2- مبارزه با دشمن دروني، 3- نتيجهي اين مبارزه، مشغول شدن با آنچه خدا از ما ميپسندد. اين دعا بسيار معتبر است و سيد (رض) نقل كردند. «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوْءِ وَ الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ يَا كَرِيمُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ و الفضل و الإنعام يا أرحم الراحمين»
من مخصوصاً تأكيد دارم عزيزان اين روزهاي اول يادشان باشد، در اين رفت و آمدها اين تقاضاها يادمان نرود. 1- «أَسْأَلُكَ» خدايا از تو ميخواهم «الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ» من از وسوسههاي شيطان مصون بمانم. «وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ» همه چيز را هم گردن شيطان نياندازيم. ما گاهي براي فرار از مسؤوليت ميگوييم شيطان ما را فريب داد. قرآن كريم يك آيهاي دارد، وقتي فرداي قيامت اهل دوزخ ميگويند: خدايا شيطان ما را فريب داد، ما مقصر نيستيم، شيطان از خودش دفاع ميكند، ميگويد: نه! من فقط شما را دعوت كردم. شما را مجبور نكردم. 124 هزار پيامبر شما را به خوبي دعوت كرد، من هم به بدي دعوت كردم. شما انتخاب كرديد. اين سخن شيطان است كه در قرآن آمده است. من سلطنتي بر شما نداشتم. كسي را مجبور نكردم. خداوند هم اين سخن را تأييد ميكند كه شيطان ما را مجبور نميكند. بنابراين پيامبر از خدا ميخواهد. ما هم از خدا بخواهيم. 1- بر دشمن بيروني، شيطان مسلط شويم. 2- بر دشمن دروني، هواي نفس و نفس اماره مسلط باشيم. آنوقت نتيجهاش تقاضاي سوم است. «وَ الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» خدايا در اين سال به چيزهايي مشغول شوم كه مرا به تو نزديك كند. «يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ و الفضل و الإنعام يا أرحم الراحمين» البته ميدانيد خواندن اين دعا خوب است. اينكه پيغمبر خدا روز اول سال اين دعا را ميخواندند بسيار خوب است، اما مهمتر پيام اين دعاست كه يادمان نرود «أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ» سال عوض شده و خدا همان خداست. خداي اين روزها و خداي رمضان يكي است. گاهي ما فكر ميكنيم خداي شب قدر با خداي اين روزها متفاوت است. خداي سفر بيتالله الحرام، حج، با اين خدا متفاوت است. نه! همهجا خدا يكي است. خدا را در همهي مجالسمان، احوالمان، گفتارمان، كردارمان، مخصوصاً اين ايام مراقب باشيم. انشاءالله خدا به ما كمك كند، هم بر دشمن دروني و بيروني و هم مشغول باشيم به آنچه رضاي خدا است.
اينكه ميگوييم: رضاي خدا، معنايش اين نيست كه سجاده بياندازيم و اين ايام هم 24 ساعت نماز بخوانيم. من از همينجا خوب است وارد يك جملهي ديگري شوم. در حالات اميرالمؤمنين (ع) است، ما اين روزها از سيرهي اميرالمؤمنين(ع) براي عزيزان ميگفتيم. اميرالمؤمنين در مسير جنگ صفين بودند. جنگ با سپاهيان معاويه و معاويه بود. جمعيت زيادي هم همراه حضرت بودند. چند ده هزار نفر لشگر همراه اميرالمؤمنين(ع) بودند. حضرت به يك منطقهي بسيار خوش آب و هوايي رسيدند. بسيار خوش آب و هوا بود و آب بسيار خوبي داشت. درختان فراواني داشنند. در مسير جنگ بودند ولي در جنگ خيلي تعجيل نبود. حضرت فرمودند: اينجا آب و هوا خيلي خوب است. لشگر اينجا بمانند. همه اينجا اتراق كنيم. كنار يك منظرهي خيلي خوب، كنار دريا، كنار صحرا بودن اين هم عبادت است. وقتي ميگوييم: «وَ الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» 24 ساعت عبادت كردن و نماز خواندن نيست. ولي حضرت علي(ع) كنار دريا هم كه رفتند و لشگر را نگه داشتند، آن شبها هم حتماً نماز شب ميخواندند.
باز يك داستان ديگري در حالات اميرالمؤمنان است كه مناسب اين روزهاست، بگويم. روايتي است كه اميرالمؤمنان(ع) فرمودند: يك شب پيامبر مرا صدا زدند. شبي بود كه باران فراواني در مدينه آمده بود. باران شديدي در مدينه آمده بود و تمام گودالها پر از آب شده بود. پيامبر به من فرمود: ياعلي! فردا ميخواهيم به منطقهي «عقيق» برويم. اين آبهايي كه آمده و محل تجمع آبها را ببينيم. راه افتادند و براي ديدن اين نعمت الهي رفتند. اميرالمؤمنان(ع) عرض كرد: يا رسول الله! كاش زودتر به من ميگفتيد، يك غذايي هم تهيه ميكرديم. پيامبر خدا فرمودند: كه خدا ما را پذيرايي ميكند. يك نعمت الهي هم رسيد و از جانب پروردگار آنجا ضيافتي بود و مهمان پروردگار بودند. بنابراين به اين معنا نيست كه وقتي ميگوييم«وَ الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» عبادت جاي خودش است، اما همه چيز را در نگاه ديني ميشود همه چيز را با عبادت نگاه كرد. با توجه نگاه كرد. كارهاي ما رنگ خدايي داشته باشد.
يك جملهي ديگر باز از اميرالمؤمنين (ع) بگويم. من ديدم مرحوم شيخ صدوق(رض) در «من لا يحضره الفقيه» كه از چهار كتاب حديثي معتبر ما هست. ايشان نقل ميكنند كه براي اميرالمؤمنين (ع) يك هديهاي آوردند. در اين روايت نوشته نشده كه چه هديهاي بود. يك هديهاي براي اميرالمؤمنين آوردند. حضرت سؤال كردند كه مناسبت اين هديه چيست؟ حضرت هم هديه ميدادند، هم هديه ميپذيرفتند. هديه دادن، هديه گرفتن، خيلي سفارش شده است. چقدر ما روايت داريم، كينهها را از بين ميبرد. محبتها را زياد ميكند. من خيلي اين سنت حسنه را ميپسندم كه ديدم بعضيها در هر رفت و آمدي كه دارند، يك هديهاي ميبرند. هربار كه منزل همديگر ميروند، ولو يك شاخه گل باشد، براي هم ميبرند. در حالات پيامبر خدا هست كه حضرت صدقه تناول نميكردند. رسول خدا صدقه را نميپذيرفتند. ولي هديه را با كمال ميل ميپذيرفتند. حضرت فرمودند: «لَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاع» (مستدرك/ج13/ص206) يك چيز خيلي پيش پا افتاده كه شايد مردم براي آن ارزشي هم قائل نباشند، به من هديه بدهند «لَقَبِلْتُ» من ميپذيرم. براي اميرالمؤمنين(ع) هديهاي آوردند. حضرت سؤال فرمودند: مناسبت هديه چيست؟ گفتند: «الْيَوْمُ النَّيْرُوز» (وسايلالشيعه/ج17/ص288) روايت شيخ صدوق اين است. امروز نوروز است. معلوم ميشود كسي كه هديه برده ايراني بوده است. حضرت خيلي پسنديدند، فرمودند: اگر نوروز به اين است «اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً» هر روز ما را نوروز قرار بدهيد. اگر نوروز به هديه دادن است، اين خيلي خوب است. شايد اين جملهاي كه ما ميگوييم: «هر روزتان نوروز باد» من احتمال زياد ميدهم اين جمله برگرفته از اين روايات باشد. چون شبيه اين روايت باز هم روايت داريم. داريم «نيرزونا كل يوم» هر روز ما را نوروز قرار بدهيد. اگر به هديه است، اگر به ديد و بازديد است، اگر به خانهتكاني ظاهري و باطني است، گفتيم: خانمها خيلي زحمت كشيدند، واقعاً زحمت كشيدند، خدا خيرشان بدهد. اين ايام پاياني سال تمام غبارها را از پشت پنجرهها پاك كردند، ولي بهتر از آن و واجبتر از آن، آنها را از دل پاك كنيم. اگر به خانهتكاني و گرفتن غبار است، خانه تكاني ظاهري و باطني است خوب خيلي خوب است. اگر استفاده از طبيعت است خيلي خوب است. اگر به هديه دادن است، خيلي خوب است. اگر به عيدي دادن است.
حديثي است كه ابن ابي الحديد نقل كرده است. «رئي علي ع يوما باكيا» (كاملالزيارات/ص70) من ميخواهم اين حديث را با كمي دخل و تصرف ترجمه كنم. ميترسم همينطور ترجمه كنم يكوقت بينندگان بگويند: آقا مبالغه است. ديدند يك روز اميرالمؤمنين گريان است. گفتند: چرا شما گريه ميكنيد؟ «لم تبكي» فرمود: يك هفته است كه مهمان براي من نيامده است. من ميترسم «أخاف» نكند مورد بيلطفي و بيمهري پروردگار قرار گرفتم كه يك هفته است به خانهي من مهمان نيامده است. من نميخواستم گريه بگويم، بگويم: حضرت متعصب شد. ولي روايت اين است. حضرت گريان بودند كه چرا يك هفته است مهمان به خانهام نيامده است؟ اين باز به باورهاي ديني ما برميگردد كه بارها عرض كرديم. اگر من باور كردم همين اميرالمؤمنان فرمود: «الضَّيْفُ دَلِيلُ الْجَنَّةِ» (بحارالانوار/ج72/ص460) مهمان راهنماي بهشت است.
باز در روايت ديگري داريم خانهاي كه مهمان در آن وارد نشود فرشتگان وارد آن خانه نميشوند. حضرت فرمود: «كُلُّ بَيْتٍ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الضَّيْفُ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَائِكَةُ» (بحارالانوار/ج72/ص461) خانهاي كه مهمان در آن نرود فرشتگان وارد آن نميشوند. فرشتگان كجا ميروند، سراغ چه كساني ميروند؟ اين روايت پيچيده نيست كه ما فكر كنيم آقا چه ارتباطي بين رفتن فرشتگان با مهمان است؟ فرشتگان خانهي چه كساني ميروند؟ خانهي كساني ميروند كه دست دهنده داشته باشند. بخشنده باشند.
من باز همينجا تأكيد كنم متأسفانه ميدانيد الآن در اروپا ميان غربيها روابط اجتماعي به شدت از بين رفته و آسيب ديده است. باور بفرماييد من منزل يكي از ايرانيها در يكي از اين كشورها رفته بودم. اين آقا ميگفت: آقا آهسته! گفتم: الآن كه ديروقت نيست. گفت: نه، من چهارده سال است در اين خانه هستم، تا حالا مهمان خانهي من نيامده است. الآن اين همسايهها ميگويند: اين كيست و اينجا چه خبر است؟ واقعاً بينندگان اين را از ما بپذيرند. زندگي غربي امروز سبك زندگياش اين است كه اينقدر گرفتاري هست كه رفت و آمدي در آن نيست. پدر و مادر با فرزند، فرزند با پدر و مادر، اصلاً روابط نيست. ما گرفتار اين چيزها نشويم. ما باور كنيم «الضَّيْفُ دَلِيلُ الْجَنَّةِ» همهِ خوبيها، همهي بركات در اين رفت و آمدها هست. چقدر ائمه سفارش ميكردند، اگر به خانهاي مهمان رفت، فرشتگان هم ميروند. اگر مهمان نرفت، فرشتكان وارد نميشوند.
باز در روايت ديگري داريم «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً» (كافي/ج1/ص329) خدا اگر بخواهد به مردمي خير برساند، هديهاي به آنها ميدهد. سؤال كردند: يا رسول الله! چه هديهاي؟ حضرت فرمود: مهمان به آنها ميدهد! حضرت فرمودند: «الضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ يَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَيْتِ» (بحارالانوار/ج72/ص461) وقتي روزياش را ميآورد، وقتي ميرود، وقتي ميآيد يك چيزي ميآورد، وقتي ميرود يك چيزي ميبرد. چه ميآورد؟ روزي ميآورد. چه ميبرد؟ وقتي رفت خداوند تمام گناهان اهل آن خانه را ميآمرزد. ما اينها را باور كنيم.
باز يك داستان ديگري بگويم. اين حديث را مرحوم كليني در كافي شريف نقل كرده است. در روايتي داريم پيغمبر خدا مشغول نماز بود. در يكي از جنگها، در يك منطقهاي مشغول نماز بودند. يك گروهي آمدند سراغ گرفتند رسول الله كجاست؟ گفتند: رسول الله در فلان خيمه مشغول نماز است. گفتند: ما عجله داريم، سلام ما را به رسول الله برسانيد. ما داريم ميرويم، خداحافظ! پيامبر نمازشان تمام شد، رفتند گفتند: يا رسول الله گروهي آمده بودند، ميخواستند شما را ببينند، عجله داشتند، رفتند. «فَغَضِبَ» حضرت عصباني شدند. ناراحت شدند. چرا؟ فرمودند: يك گروهي ميآيند سراغ مرا ميگيرند، سلام ميرسانند، بعد شما اينها را داخل نميآوريد به اينها غذا بدهيد؟ وقتي سراغ مرا گرفتند، حال مرا پرسيدند، مهمان بر من وارد شده، بايد اينها را نگه ميداشتيد و از اينها پذيرايي ميكرديد.
اگر اين باورها در زندگي ما پياده شد، آنوقت اين روزها استقبال ميكنيم، خوشحال ميشويم، باور كنيم كه روزياش را ميآورد. باور كنيم گناهان اهل خانه را ميبرد.
يك داستاني باز از سيرهي حضرت بگويم. شيخ صدوق در خصال نقل كردند. امام رضا(ع) از قول اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: كسي حضرت را به مهماني دعوت كرد. حضرت فرمودند: مهماني آمدن من سه شرط دارد. 1- «لَا تُدْخِلُ عَلَيْنَا شَيْئا» (عيون الاخبار/ج1/ص258) براي ما چيزي از بيرون نگيريد. 2- هرچه در خانه داريد براي ما بياوريد. از خانه هم هرچه داري، دريغ نكني. 3- عيالت را، زن و فرزندت را به زحمت نيانداز. گفت: آقا من قبول دارم. البته من همينجا بگويم ميدانيد يكوقت انسان خودش بدون دعوت جايي ميرود، تكليفي نداريم، هرچه موجود هست، ميآوريم. اما اگر مهمان را دعوت كرديم، خيلي بيشتر، ولي در عين حال اميرالمؤمنان با اينكه دعوتشان كردند، باز اين سه شرط را گذاشتند كه چيزي از بيرون تهيه نكنيد، هرچه در خانه هست به ما بدهيد و زن و فرزندتان را به زحمت نياندازيد. اين مطلب اول است.
مطلب دومي كه به سرعت عرض ميكنم، الآن در مهمانيها ديديد. غذا كه تمام ميشود ميگويند: آقا ببخشيد، اين سفره قابل شما را نداشت. ما را حلال كنيد. شرمنده هستيم، خجالت ميكشيم. اين روايت عجيب است. من تقاضا ميكنم اين روزها شايد عدهاي سر سفره نشسته باشند. مهمان هستند، ميزبان هستند و دارند برنامه را ميبينند. شيخ صدوق در خصال نقل كرد. پيامبر خدا فرمودند: همين گناه كافي است كه انسان وقتي براي مهمان غذايي را ميآورد، بگويد: آقا اينكه چيزي نبود. اينكه قابل شما را نداشت. اين نعمت خداست.چند نوع غذا آماده كردي، باز هم ميگويي: قابل شما را نداشت؟ چرا اينطور ميگويي؟ از آن طرف فرمود: مهمان هم حق ندارد خداي نكرده، هرطور پذيرايي شد، ولو كم، سبك بشمارد.
مطلب سومي كه لازم ميدانم مخصوصاً اشاره كنم امام صادق(ع) فرمودند: وقتي مهمان آمد، «لَا تَقُلْ لِأَخِيكَ» (بحارالانوار/ج72/ص455) يك مهماني آمده، فرض كنيد ساعت سه بعداز ظهر است. آقا! ناهار ميل فرموديد يا برايتان بياورم؟ فرمودند: اينطور نگو! كسي كه وارد شد به او نگو: «إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ أَكَلْتَ الْيَوْمَ شَيْئاً» آقا غذا خوردي؟ نه! پس چه كنم؟ فرمودند: تو برو سفره را بيانداز. هرچه داري بياور. «فَإِنَّ الْجَوَادَ كُلَّ الْجَوَادِ» (بحارالانوار/ج72/ص455) «غاية الجود بذل الموجود» (غررالحكم/ص381) بالاترين جود و بخشش اين است كه انسان هرچه هست، بياورد. شما هرچه هست بياور، بعد اگر مهمان گفت: آقا، من غذا خوردم. اما اينكه شما از اول سؤال كني، خوب بندهي خدا ممكن است در رودروايسي بگويد: نه! در روايات داريم اين كار خوب نيست. پيامبر خدا به كسي غذا تعارف كردند، گفت: من سير هستم. حضرت ميدانستند او گرسنه است. فرمودند: ببين! بين گرسنگي و دروغ جمع نكن. هم گرسنه هستي، هم به دروغ ميگويي من سير هستم! چون حضرت خبر داشت. به هر ترتيب ممكن است مهمان بين گرسنگي و دروغ مجبور شود جمع كند. بنابراين نبايد پرسيد.
حرف آخر من اين است كه باز اين حديث را شيخ صدوق در من لا يحضر دارد. از كلمات اميرالمؤمنين(ع) است. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «عُدْ مَنْ لَا يَعُودُكَ وَ أَهْدِ إِلَى مَنْ لَا يُهْدِي إِلَيْكَ» (فقيه/ج3/ص300) اين خيلي پيام دارد. من در چند جمله ميگويم. الآن متأسفانه اين سيرهاي كه بين ما پيدا شده با سيرهي علوي خيلي فاصله دارد، اگر هم بخواهيم مهماني داشته باشيم، ميگوييم: آقا پارسال نوروز، خانهي چه كسي رفتيم؟ آنها را دعوت كنيم. ماه رمضان ديديد افطاري ميخواهيم بدهيم، به چه كساني ميخواهيم افطاري بدهيم؟ ميگوييم ببينيم چه كساني ما را به افطاري دعوت كردند؟ ما هم نقطهي مقابلش، آنها رادعوت كنيم. متأسفانه اين بر خلاف سيرهي علوي است. اميرالمؤمنين فرمودند: «عُدْ مَنْ لَا يَعُودُكَ» به ديدن كسي برو كه به ديدن تو نيامده است. «وَ أَهْدِ إِلَى مَنْ لَا يُهْدِي إِلَيْكَ» به كسي هديه بده كه به تو نداده است.
هنر اين است من خودم را بشكنم. آن آقا به من هديه نداده است. بگويم: خدايا تو ميداني، نگاه دين اين است «تَصِلُ مَنْ قَطَعَك» (كافي/ج2/ص107) به كسي كه با تو قطع ارتباط كرده، با او ارتباط برقرار كن. و الا آن كسي كه با تو ارتباط برقرار كرده، اين كه هنر نيست. ليست كنيم اينها پارسال ما را دعوت كردند، ما هم امسال دعوتشان كنيم. اين يك بده بستان ميشود. چه كسي دعوت كرده است؟ چه كسي هديه داده است؟ هديهاش چقدر است؟ الآن قيمت بازارش چقدر است؟ فرض كنيد صد هزار است. يادتان باشد هديهي صد هزار توماني ببريم. اينكه ما ميخواهيم ببريم 110 هزار است، نه يك 100 هزارتوماني بگير. اين نگاههاي مادي است. اين محاسبات مادي است. اين فرق دارد با آن كسي كه گريه ميكند و ناراحت است چرا مهمان براي من نيامده است؟ اين خيلي فرق دارد با نگاهي كه ميگويد: مهمان راهنماي بهشت است.
ما يكوقتي گفتيم يكي از علماي بزرگ مرحوم حجتالاسلام(رض) يكي از علماي بزرگ گلپايگان است. ايشان يك كتابي دارد در آنجا نوشتند كه تمام اعمال نيت ميخواهد. هركاري كه ما انجام ميدهيم نيت ميخواهد. خدا بدون نيت كاري را قبول نميكند. بدون قصد قربت كاري قبول نميشود. شما 18 ساعت روزه بگير. يك دقيقه به اذان مغرب، اين را به ريا آلوده كن باطل ميشود.قصد قربت ميخواهد. نيت ميخواهد. نمازش هم اين است. روزهاش هم اين است. اما ايشان ميفرمايد: يك سري اعمالي داريم ولو شما نيت قربة الي الله هم نداشته باشي. خدا به تو اجر ميدهد. اين فقيه بزرگوار مثال زده است. اين خيلي مسألهي جالبي است. فرمودند: يكي ترك شراب خواري است. اگر كسي شراب را كنار گذاشت، امام صادق فرمود: خداوند از نوشيدنيهاي بهشتي به او ميدهد ولو براي خدا نباشد. گفتند: يابن رسول الله! براي خدا، فرمودند: باشد. ميگويد: ميخواهم جانم را حفظ كنم. يكي هم سخاوت است. اگر انسان دست دهنده داشت، اگر براي خدا بود، كه پرواز ميكند. اگر براي خدا هم نباشد، همين كه انسان مهماني بدهد، پذيرايي كند، رفت و آمد نداشته باشد، آن كسي كه هديه نداد، به او هديه بدهد، او كه ديدنش نيامد، ديدن او برود، اگر براي خدا هم نباشد، خدا دوست دارد، خدا دست دهنده را دوست دارد.
آقاي شريعتي: انشاءالله مهمانيهاي ما مورد رضايت خداوند متعال باشد و آن سيرهاي كه از حضرت امير و پيامبر و اهلبيت(ع) گفتند، طبق آن سيره عمل كنيم. اگر نكتهاي هست بفرماييد وگرنه دعا كنيد و بينندههاي خوبمان هم آمين بگويند.
حاج آقاي حسيني: من از همهي بينندههاي عزيز تقاضا ميكنم مخصوصاً اين روزها به ياد كساني باشيد كه هيچكس به يادشان نيست. اين ديد و بازديدها و رفت و آمدها معموليهايش مهم نيست. ببينيد چه كساني هستند كه غريب هستند و هيچكسي به ديدنشان نميرود. يك عده متأسفانه در خانههاي سالمندان هستند. يك عده در بيمارستانها هستند. يك عده جاهاي غريب هستند. هركسي خودش ميداند. كجا تا به حال نرفتيم و يادمان رفته بوده است. در وصال با كدام قوم و خويش غفلت كرديم، دست آنها را بگيريم. به ديدن آنها برويم. به آنها سر بزنيم. انشاءالله خدا همهي ما را در اين راه موفق بگرداند