حاج آقای حسيني قمي: عليكم السلام و رحمة الله، عرض سلام و Â ارادت خالصانه به همهي بينندگان عزيز دارم. پيشاپيش روز ولادت حضرت صديقهي طاهره، روز زن و روز مادر را به همه عزيزان تبريك ميگويم. انشاءالله بينندگان عزيز هم كادوهايشان را آماده كنند كه غافلگير نشوند، البته هركس به هر مقداري كه در توانش است. مهم اين است كه ياد باشيم و قدردان باشيم. البته كساني كه توانايي دارند، سراغ يك شاخه گل نروند. جداً يك هديهي قابل توجهي باشد، اما اگر كسي توانايي ندارد، در همان حد شاخه گل كفايت ميكند. چون سه هفته بعد سيزده رجب ولادت اميرالمؤمنان(س) است. بنا است كه خانمها يك جفت جوراب به آقايان هديه بدهند.
من در آغاز يك تشكري از مدير محترم شبكهي سه سيما، جناب آقاي زين العابدين بكنم. بينندگان يك خواستي داشتند، به اين خواست احترام گذاشتند. خيلي اصرار داشتند، پيامهاي فراوان، شايد صدها و هزاران پيام كه ميگفتند: ساعت تكرار پخش برنامه مناسب نيست، يك ساعت خوبي باشد. من تشكر ميكنم و به بينندگان هم عرض ميكنم كه اين شبها تكرار برنامه را برنامهريزي كردند و يك ساعت خوبي است. مردم معمولاً تا ساعت 11 خواب هستند. اگر 12 نخوابند و دو، سه ساعت ديگر بيدار باشند، ميتوانند ساعت سه و نيم برنامه را ببينند. امسال سال فرهنگ و اقتصاد است. سالي كه نكوست از بهارش پيداست. من واقعاً از طرف همهي بينندگان تشكر ميكنم. از لطفي كه عزيزان دارند و ساعتهاي خوب را براي برنامهها ميگذارند تشكر ميكنم.
ديروز يك برنامهاي را از حاج آقاي رفيعي در زلال سخن ميديدم. يك بحث تربيتي و خيلي بحث خوبي بود. خيلي برايم جالب بود. خيلي زود برنامه تمام شد و مدت زيادي نداشت. من فكر كردم كه بعد از اين برنامه چه برنامهاي ميخواهد پخش شود كه مدت اين برنامه اينقدر كوتاه بود. ديدم برنامهي بعد آداب و رسوم يك سري از مناطق را ميگفتند، تقريباً نيم ساعتي اين بحث مطرح بود. رسوم پخش قهوه در مجالس موضوع مورد نظر آن برنامه بود. در يك مجلسي اگر سي نفر هستند، چطور بايد قهوه توزيع كرد، از سمت راست، از سمت چپ. كسي كه مثلاً قهوه را ميل كرد، اگر دوباره قهوه بخواهد، فنجان را تكان ميدهد، اگر تكان ندهد، تحويل بدهد، يعني من ديگر قهوه نميخورم. تقريباً نيم ساعتي آداب قهوه بود. گفتم: لابد عزيزان تشخيص دادند اين مقدم بر بحث خوب و تربيتي است.
يك حرفي را در رسانه شنيديم، حرف خيلي قشنگي بود. يكي از تحليلگران شبكههاي عربي الجزيره گفته بود: در زماني كه ايرانيها مشغول غني سازي اورانيوم بودند، كشورهاي عربي مشغول تنباكو بودند. اينها اورانيوم غني ميكردند، ما تنباكو غني ميكرديم. آنچه بر ما زيباست و دنيا در شگفت از ملت ما است، در علم و دانش است، در اخلاق و معنويت است. در آداب قهوه و تنباكو نيست. خودشان هم اين را ميگويند.
آقای شریعتی: اميدوارم كه واقعاً يك اتفاق خوب بيافتد كه خاص همهي بينندههاي خوب ماست، بارها و بارها خدمت مديران خوبمان گفتيم و پيامهاي شما را منتقل كرديم. خيلي از شما متشكرم حاج آقاي حسيني، اميدوارم خدا به شما سلامتي بدهد. بحث امروز را با حضور شما آغاز كنيم. بحث ما در هفتههاي گذشته سيرهي علوي بود و حاج آقا مباحث خوبي را مطرح كردند و خيلي هم از سفرهي ناب نهجالبلاغه استفاده كرديم. هفتهي گذشته ايشان به بحث اشتغال خانمها پرداختند و بازتابهاي متنوعي را در بين بينندهها داشت. Â من اولين پيام بينندهي خوبمان را ميخوانم.
از برنامهي خوب ما تشكر كردند، اگرچه نظرات كارشناسانتان غير منصفانه و بدون توجه به برخي واقعيات جامعه است. منظورم به طور خاص برنامهي مربوط به اشتغال زنان است. اصولاً به ياد ندارم در تلويزيون برنامهاي براي معرفي الگوي كامل حضرت علي و قياس آن با مردان كنوني ديده باشيم و يا تهيه شده باشد. رفتار شما در ايراد ادله و مستندات شرعي در بيان رفتار و كردار زنان طوري است كه انگار خداوند مردان را انسان كامل خلق كرده است. لطفاً حتماً به كارشناس محترمتان بفرماييد، كه هيچ زني دوست ندارد مثل مردان زخمت و سنگواره باشد ولي احساس و ظرافت زن زماني از دست رفت كه مردها غيرت و مردانگي خودشان را فراموش كردند و مسؤوليت نان آوري را نيز به زنان سپردند. اين قانون ثابت تاريخ شده است. كه هر بلايي ميخواهيد سر زنها بياوريد، و بعد با وجهاي كاملاً حق به جانب باد انتقاد بگيريد. با اشتياق منتظرم شاهد آن باشم كه روزي نامهاي در نقد رفتارهاي دور از شريعت و اخلاق و انسانيت آقايان و قياس آن با رفتارهاي اهلبيت از برنامهي شما پخش شود. اميدوارم جسارت و عدالت كافي براي ساخت چنين برنامهاي را داشته باشيد.
در پيام موافقي هم بينندهي عزيز ديگري گفتند: چه عجب يك نفر پيدا شد، بگويد: كار كردن زن در بيرون از خانه افتخار نيست. به خدا هزار ايراد دارد، ده تا حسن دارد. من خودم فوق ليسانس دارم، بلافاصله هم خدا دو پسر پشت سر هم به ما داده است. اما همه از مادر خودم تا مادر شوهرم و بقيه مرا به چشم يك دهاتي بيسواد نگاه ميكنند. مرتب ميگويند: جوجهكشي راه انداختي و كم كم ديگر داشت باورم ميشد كه اشتباه كردم و بايد سر كار ميرفتم. اما حرفهاي كارشناس برنامه شما مرا دلگرم كرد. كه روزي همه ما دست خداست و كارهاي ما بايد مهر تأييد خدا را بخورد، نه اين و آن. ولي متأسفانه جامعه به زن خانهدار، به چشم يك زن الاف نگاه ميكند و به زني كه صبح در تاريكي ميرود و با هزار مرد نامحرم سر و كله ميزند، به چشم زحمتكش و به روز و متمدن نگاه ميكند كه چون دستش در جيب خودش است، كه تازه اكثر خانمها پولشان را خرج احتياجات خودشان ميكنند، تا اينكه بخواهند كمكي براي خانه باشند، باز هم بخاطر برنامه صادقتان ممنون و خسته نباشيد.
در پيام ديگر گفتند: تمام مسائلي را كه در مورد اشتغال زنان گفتيد، ناشي از سياستهاي غلط دولت است. وقتي كه از نظر دولت خانهداري شغل نيست و يك زن بعد از سي سال كار در خانهي شوهر بايد مثل گداها محتاج بچهها و شوهرش باشد، حتي يك بيمهي بازنشستگي هم ندارد، آيا اين انصاف است كه دولت بگويد: بيمه زنان خانهدار آورده ولي خود زنان بايد اين حق بيمه را بپردازند. آخر با چه پولي؟! از حقوقي كه از كار در خانه ميگيرد، يا با دزدي از جيب شوهرش؟ آيا دولت نميتواند يارانهي زنان را صرف بيمهي آنها كند؟ آيا انصاف است كه در فيش حقوقي افراد حق اولاد باشد، ولي براي زني كه 24 ساعته در خانهي شوهرش زحمت ميكشد، هيچ! اول به سؤالات من خانهدار جواب بدهيد، و بعد تمام گناه را به گردن زنان بياندازيد.
در يك پيام ديگري گفتند: با سلام به تهيهي كننده برنامه سمت خدا، لطفاً يك شمشير براي آقاي حسيني تهيه كنيد تا هرچه خانم است تار و مار كنند.
حاج آقای حسيني: بسم الله الرحمن الرحیم. از همهي بينندگان و موافقين و مخالفين تشكر ميكنم. چند ساعتي وقت گذاشتم و تك تك پيامها را خواندم. من بدون مقدمه بحث را شروع ميكنم.
ما در هفتهي گذشته گفتيم و اين هفته هم جمع بندي ميكنيم تا به نتيجه سؤالات برسيم. زنان شاغل را ميشود به سه قسم تقسيم كرد. خيلي روشن و واضح است. دستهي اول خانمهايي هستند كه مشاغلي دارند و بايد بخاطر اين مشاغلشان از آنها تشكر كرد. اوايل انقلاب بانوان ما مجبور بودند بخاطر بيماريهايشان به پزشكان مرد مراجعه كنند. امروز به حمدالله خيلي از اين نيازها برطرف شده است. گفتيم در رشتههاي تخصصي زنان، فوق تخصصي به خانمها مراجعه كنند، خيلي بهتر است تا اينكه به مردها مراجعه كنند. چه در بيماريهاي خاص خودشان و چه در بيماريهاي ديگر.
در يكي از پيامها آمده كه شما راضي هستيد كه دختر خانم شما معلم مرد داشته باشد؟ نه! ما از خانمهاي فرهنگي تشكر ميكنيم. خسته نباشيد و دست مريزاد به آنها ميگوييم. خانمهاي مديرهاي كه مديريت مدارس را بر عهده دارند. اين بخشها خيلي روشن است. اين بخش اول است.
البته اين را هم اضافه كنم، ببينيد اينكه آنها با چه نيتي آمدند، اين ديگر بينهم و بين الله است، ببينند با چه نيتي آمدند؟ اين از يك سو است. چون باز در يكي از پيامها بود كه آنها نميخواهند مادري داشته باشند. شما كه نقش مادري را ميگوييد، خوب چرا آنها هم بايد نقش مادري داشته باشند. ولي در حقيقت يك خانم معلم، يك خانم مدير، يك خانم پزشك، ايثار كرده، گذشته و رفته اين شغل را پذيرفته است. اين ايثار و مجاهدت است. جداً بايد از اينها تشكر كنيم. او ايثار كرده و ديگران بايد كمك كنند. يعني بايد كار كنند، اگر او ايثار كرده ما به او كمك كنيم مشكلات او را برطرف كنيم. ولي اينكه آيا او لله رفته يا نه، بايد بررسي كنيم. اگر براي خدا رفته واقعاً جهاد است، خدمت بزرگي است. اما بايد مواظب باشد اگر براي خدا است، آنوقت خيلي ملاحظات در آن پيش ميآيد. مثلاً اگر خانم پزشك يا متخصصي هست، اگر براي خدمت و ايثار و جهاد رفته است، يك بيماري هم اگر به او مراجعه كرد و گفت: من پول ندارم، از او پول نگيريد. من خبر دارم بعضي از پزشكان اينطور هستند. به منشي سفارش كردند، اگر بيماري آمد و احساس كردي پول درمان ندارد، شما از او پول نگير. يا در يك عمل جراحي هم پول زير ميزي ديگر معنا ندارد. كسي كه لله و في الله آمده اين خدمت را انجام ميدهد، او هم ديگر بايد مراقب باشد و خودش را وقف اين خدمت كند. اين بخش اول كه ما خيلي خوشحال هستيم.
بخش دوم خانمهاي شاغلي هستند كه در همين پيامها هم آمده بود، خانمهايي كه سرپرست خانوار هستند. شوهر كه سرپرست خانواده است، در خانه افتاده و بيمار است يا بد سرپرست است و يا از دنيا رفته است. شوهرش گرفتار كارهايي است كه نانآور خانه نيست و خانمها خدمت ميكنند. اينها مجبور هستند كار كنند، رفتند و اشتغالاتي را انجام دادند. البته از دو مطلب نبايد غفلت شود. اينطور موارد وظيفهي حكومت است. اگر توزيع ثروت در يك حكومت اسلامي عادلانه باشد، يك زني كه شوهرش را از دست داده نبايد به او بگوييم تو هم مادري كن. هم از بچهها مراقبت كند و هم تا دير وقت كار كند، چون شوهرت را از دست دادي. اگر نظام اسلامي بخواهد به وظيفهاش عمل كند، قطعاً بايد براي اين سرپرست خانوارها كاري كنند كه نياز نداشته باشند. ما متأسف هستيم، ما ميگوييم حكومت اسلامي است، ولي واقعاً همينطور كه همه ميگويند، خيلي فاصله داريم.
من يك چيزي بگويم شايد بينندگان از يك جهت ناراحت شوند. اروپاييها همه چيزشان بد نيست، بعضي قوانينشان خوب است. من در يك تحقيق ميداني از نزديك ديدم. در بعضي از كشورهاي اروپايي كه خدمات اجتماعي زياد است، اگر يك خانمي سرپرستش را از دست بدهد، يا سرپرستش معلول بشود، يك معلول در اين خانه سرقفلي براي اين خانه ميشود. از بس دولت به اينها خدمت رساني ميكند. دولت ميآيد به اين خانم ميگويد: شما ديگر نميتواني و نانآورت را از دست دادي، ايشان معلول است. انتخاب كن. يا من يك نفر را ميآورم، در سه شيفت به شوهر معلول شما خدمت كنند، يا نه اگر تو نميخواهي، اين حقوق را به خود شما ميدهيم و خودت به ايشان خدمت كن. خانم ميگويد: نه، خودم انجام ميدهم كه درآمدي هم براي زندگي داشته باشم. مثلاً به اين خانم ماهي هزار دولار ميدهند كه از شوهر بيمار و معلولش سرپرستي كند. يعني اكر زن شوهرش معلول شد، يا از دست داد، يا بد سرپرست شد، بايد دولت اسلامي كمك كند. ما چقدر با اينها فاصله داريم؟ واقعاً زن بيسرپرست، زن بد سرپرست، زني كه شوهرش معلول است بايد برود دوازده ساعت هم در اين شركتها و مؤسسات خصوصي كار كند، چه وقت ميخواهد مادري كند؟ اميدواريم برسيم به آنجايي كه نظام اسلامي به فكر اين خانمها، همين كه اشاره كردند در پيامها، بيمههاي تأمين اجتماعي براي همين است. شايد اين داستان را بينندگان فراوان شنيده باشند.
اميرالمؤمنين(ع) يك پيرمرد يهودي را ديد، كه گدايي ميكرد. فرمودند: چرا گدايي ميكني؟ تا ديروز كه توان كار داشته است، از نيروي كارش استفاده كردي. امروز كه ناتوان شده، بايد در جامعهي اسلامي گدايي كند. از بيتالمال زندگياش را تأمين كنيد. اين بيمهاي كه امروز اينقدر در دنيا سر و صدا پيدا كرد، 1400 سال پيش اميرالمؤمنين فرمود: هزينهي پيرمردي يهودي از كار افتاده با بيتالمال است. اين يك واقعيتي است. ما متأسفانه فاصله داريم. يك وقتي عرض كرديم رسالهي امام را خوانديم، حديثش را خوانديم، حكومت اسلامي وظيفه دارد اگر كسي براي يك گرفتاري و مشكلي قرض كرد، نتوانست قرضش را ادا كند، مصارف بيتالمال چيست؟ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمين» (توبه/60) من اگر براي بچهام مريض بوده، وام گرفتم. الآن نميتوانم وام را بپردازم. حكومت اسلامي وظيفهاش است كه از بيتالمال پرداخت كند. «و الغارمين» اينها يك حرفهايي است كه نگوييم بهتر است. چون ميگوييم انتظارات بيشتر ميشود و فاصلهها زياد است. پس دستهي دوم كه الآن خودشان ميروند، يك خانمي سرپرست خانواده است، يا شوهرش را از دست داده، يا شوهرش معلول است، يا بد سرپرست است، اينها طبيعي است. اشتغال دسته دوم هم طبيعي است.
كسي خدمت امام عسگري(ع) آمد و سؤال كرد: آقا زني است كه شوهرش او را طلاق داده است. در اين مدت طلاق هم نفقهي زن از نظر اسلامي با شوهر است. در ايام طلاق نفقهي زن با شوهرش است. ولي اين مرد نميدهد. از امام سؤال كرد كه اين خانم چاره ندارد، آيا حق دارد از خانه بيرون برود و كار كند؟ زمان امام حسن عسگري حكومت دست ائمه نبوده است. دست عباسيها و خلفاي ظلم بود كه صرف عياشيها و ولگرديها و خوش گذرانيهايشان ميكردند. سؤالشان را با حضرت مطرح كردند، حضضرت هم فرموند: نه اشكالي ندارد. زني كه سرپرستش او را طلاق داده است، هزينه و نفقهاش را نميپردازد، فرمودند: مانعي ندارد.
دسته سوم خانمهايي هستند كه نه دسته اول هستند و نه دستهي دوم هستند. نه مشاغلي دارند كه الا و لابد كار خانم است، پزشك متخصص است، خانم مدير است، خانم معلم است، ماما و پرستار است، شغلي كه كار بانوان است. نه دسته دوم است، كه بگوييم سرپرست ندارد، بد سرپرست است. نه!براي چه ميرود و چه كار ميكند. اين يك شغلي است كه مرد هم ميتواند انجام بدهد. شغلهاي دفتري كه الآن در ادارات فراوان است. فروشندهاي كه خانمها الآن بازار فروشندگي را پر كردند. پس يك شغلي كه اختصاصي نيست، براي اين خانم است، و اين پول هم باز جز دسته اول و دسته دوم نيست كه بگوييم نيازي به اين پول Â دارد، نه ميخواهد رفاه بيشتري داشته باشد. اتفاقاً در آمارهايي كه گرفته شده من ديدم كه نوشتند بيشتر زنان شاغل از اين دسته هستند كه نه براساس نياز مالي، بلكه ميگويند: رفاه بيشتري داشته باشند.
من از پيام خود بينندگان استفاده كنم. يكي از بينندگان نوشته كه ما اين پولي كه از كار بدست ميآوريم، بركت ندارد. چون ما شش خرج داريم. ببينيد چيزي ته اين ميماند يا نه؟ خرج بيماري كودكمان را ميدهيم. من يك آماري را تازگي مطالعه ميكردم، خيلي عجيب و نگران كننده است، خانمها بيشتر عنايت كنند. بچههايي كه در مهدكودكها هستند، دو تا هجده برابر بچههايي كه در خانه هستند، بيماري عفوني پيدا ميكنند.خانم ميگويد: خرج بيماري كودكمان است. خرج مهدكودك است. خرج سرويس است. خرج رفت و آمد خودم است. خرج لباس است، خرج غذاهايي كه بايد تهيه كند چون در خانه نيست. اگر زن و شوهر با هم 6 صبح از خانه بروند و 6 بعداز ظهر برگردند، غذايي در خانه نيست كه خورده شود. اگر از اين هزينهها چيزي اضافه آمد، خرج رفاه و توسعه بيشتر در زندگي ميشود. باز من تأكيد ميكنم. دستهي اول نيستند كه يك مشاغلي است كه خيلي خوب است و لازم است. دسته دوم نيستند كه نياز مالي باشد، نه شغلي دارد كه الزاماً او انجام بدهد، از عهدهي ديگران برنميآيد و نه نان آور خانه است. ميخواهد رفاه بيشتري داشته باشد. بعد از كسب اين هزينهها اگر چيزي از او باقي ماند.
ما اعتقاد داريم در دستهي سوم اگر خانمها اشتغال داشته باشند، سه مشكل ايجاد ميشود. ما منصفانه از بينندگان تقاضا ميكنيم، مخصوصاً خانمها عنايت كنند باز هم اگر انتقادي هست، ميپذيريم. تحميلي نداريم. سؤال اول ما از دستهي سوم است. فرض كنيد ما يك ميليون خانم جوان شاغل داريم كه مشغول كار دفتري، يا فروشندگي است. نياز به تحصيلات آنچناني هم ندارد. نياز به پول و درآمد هم ندارد، اينطور نيست كه نياز داشته باشد. آيا يك ميليون خانم مشغول كار شوند، بهتر است يا دو ميليون پسري كه بيكار است؟ جوان نميتواند ازدواج كند. الآن تا به جوانها ميگوييد: ازدواج كن، ميگويند: اول اشتغال، بعد ازدواج. يعني اگر آن يك ميليون، دو ميليون خانم دسته سوم از كار كنار آمدند، ما دو ميليون جوان شاغل داريم. كه اگر اين پسر سر كار رفت، ازدواج ميكند و جلوي بسياري از مفاسد گرفته ميشود. اين شعار است كه ما فكر كنيم با راه ديگري مسألهي فساد كم ميشود. واقعاً مشكل ازدواج بايد حل شود. الآن جوانها ميگويند: ما كار نداريم، كجا برويم كار كنيم؟ شما دو ميليون خانم را سر كار گذاشتيد، و دو ميليون جوان را بيكار كرديد.
در پيامها، بيش از نود درصد خانمها گفته بودند: ما با اشتغال زنها مخالف هستيم. چه خانمهايي كه خودشان شاغل هستند و چه خانمهايي كه شاغل نيستند. چه خانمهاي تحصيل كرده و چه خانم هاي غير تحصيل كرده، من فراوان خواندم كه خانمها ميگويند: ما با تحصيلات عاليه اشتغال داشتيم و كنار آمديم. يا الآن به دلايلي اشتغال داريم ولي داريم ضرر ميبينيم. پس حرف من اين است. از طرف ديگر اين را يادمان باشد. خانمها منصفانه اين بحث را نگاه كنند، من دوست دارم كتاب شهيد مطهري(ره) راجع به نظام حقوق زن در اسلام را مطالعه كنيد. برويد آمارها را ببينيد. عمدهي اصرار بر اشتغال زنان براي سرمايهداري است. براي سرمايهداران و كارخانهداران است. چرا؟ چون ميگويند: نيروي زن، نيروي ارزانتري است. مخصوصاً در مؤسسات و شركتهاي خصوصي كه بيداد ميكند. واقعاً ظلم ميكنند، كار فوق العاده، ساعات كار بسيار زياد است و درآمد بسيار كم است كه به ان درآمد شايد مردها هم حاضر نباشند.
در اروپا و غرب امروز دو دسته هستند. يك عده از سرمايهداران اصرار بر اشتغال زنها دارند. يك عده از دانشمندان به شدت مخالف هستند. آنها ميگويند: خانواده از بين رفت! بينندگان عزيز بپذيرند كه خانواده در غرب واقعاً نابود شده است. ديگر مادر، مادري نميكند. پدر، پدري نميكند. اگر ما ميخواهيم به آنجا برسيم بسم الله!
من يك آماري بدهم و يك كلامي هم از شهيد مطهري ديدم كه ايشان حرف قشنگي دارند، ميفرمايند: بعضيها فكر كردند و گمان ميكنند، اگر اروپا و غرب در صنعت پيشرفت كرد، هواپيما و ماشين درست كرد، در خانواده هم پيشرفت كرده است. ما قبول داريم و در اين نهضت علمي كه شروع كرديم پيش برويم. اگر غرب در صنعت پيشرفت كرد، معنايش اين نيست كه در خانواده هم پيشرفت كرده است. اصول خانواده را بايد آنها به ما ياد بدهند. اگر هواپيما و ماشين را به ما دادند، نظام خانواده هم آنها به ما ياد بدهند. اتفاقاً آنها همه چيز را از دست دادند و دارند همين بلا را سر ما ميآورند.
يكي از دوستان ما جملهاي را ميفرمودند. در بعضي از كشورهاي اروپايي ميگويند: بچههايي كه در دامن پدر و مادر مشتركاً بزرگ شده باشند، دو درصد است. 98 درصد يا مادر تنها، يا پدر تنها، يا جاي ثالث هستند. در مهدكودكها هستند. ما واقعاً ميخواهيم به اينجا برسيم. ما حسرت ميخوريم كه چرا به اينها نميرسيم؟ اين مشكل اول است.
پس مشكل اول اشتغال اين است كه ما منصفانه ميگوييم و هيچ دعوايي هم نداريم. صادقانه هركس واقعاً نكته نظري دارد، آن هفته هم خيلي پيام بود، باز هم پيام بزنند. بگويند: حرف ما عادلانه هست يا نه؟ ما ميگوييم: خانم شما امروز از كار برگشتي. يا بعد از ظهر مي خواهيد سر كار برويد. دسته اول نيستيد. دستهي دوم هم نيستيد و يك كار دفتري داريد. من از شما سؤال ميكنم. اگر شما يك ميليون سر كار نرويد، يك ميليون جوان پسر سر كار ميروند. برادر خودت است. برادرزادهي خودت است. همه براي يك كشور هستيم. آنها سر كار ميروند.. جالب اين است كه خيلي از اين خانمهاي جواني كه سر كار ميروند، نگران مسألهي ازدواجشان هستند، ميگويند: معلوم نيست، حالا منابع مالي نداريم. اگر يك ميليون پسر سر كار بروند، مشكل ازدواج جامعه حل ميشود. جلوي فساد پسر گرفته ميشود.
در اشتغالها نقش مادر از بين ميرود. من باز منصفانه ميگويم، اگر بينندگان قبول ندارند، نقد كنند. نوشتند: ما سر كار رفتيم، پشيمان هستيم. نرفتيم چون ضررش را ميدانيم. يكي از مهمترين اضطرابها براي فرزند اين است كه يك فرزند دو ساله، سه ساله در خانه بيايد، ببيند پدر نيست، مادر نيست. يعني بالاترين غم عالم به يك بچهي سه، چهار ساله وارد ميشود. حتي جوان بيست ساله هم از اين موضوع ناراحت ميشود. جوان هم اگر در خانه برود و خانه سوت و كور و تاريك باشد، ناراحت ميشود. پدر و مادر هر دو سر كار هستند. 6 بعد از ظهر بر ميگردند. كسي كه 12 ساعت كار كند وقتي هم برميگردد ديگر نميتواند مادري كند. بالاترين اضطراب براي فرزند همين است. پايش را در خانه بگذارد، ببيند پدر نيست. بچههايي كه در مهد كودك هستند بسيار خسته ميشوند. مرتب ميخوابد و بيدار ميشود. ميپرسد: من كي به خانه ميروم؟
مشكل سوم تهديد جمعيتي است. در بعضي از استانها كه بحث اشتغال كمتر هست، من آماري را ميديدم، مثلاً در سيستان بلوچستان بين سال 65 تا 85، آمار رسمي كشوري است. در بيست سال جمعيت يك ميليون و دويست هزار نفري اين استان دو ميليون و چهارصد هزار نفر شده است. در همين بيست سال سطح اشتغال در همدان بالا بوده است. يك ميليون و پانصد هزار نفر مردم استان همدان، در اين بيست سال يك ميليون و هفتصد هزار نفر شده است. در صورتي كه بايد سه ميليون نفر ميشد. يعني يك هفتم رشد جمعيت داشته است. يك جا يك ميليون و دويست هزار نفر، دو ميليون و چهارصد هزار نفر شده است. بيش از دو برابر شده است. اما در استان همدان، يك هفتم، بر جمعيت اضافه شده است. چرا؟ چون اينها فكر اشتغال بودند. من نميخواهم از سيستان و بلوچستان دفاع كنم. آنجا هم مشكلاتي هست كه بايد حل شود. اما من ميخواهم بگويم: نقش مادر و تهديد جمعيتي جدي است.
من هفتهي گذشته واقعاً نگران شدم و گفتم: بينندگان را از دست ميدهيم. اما ديدم شايد يكي از كمترين برنامههايي بود كه پيام خيلي زياد بود و بالاي نود درصد گفتند: ما موافق هستيم. شاغل و غير شاغل موافق بودند. يعني پيداست آن خانمي هم كه سر كار ميرود، در اثر يك اضطرار است كه ميرود. من سه پيشنهاد را خيلي سريع عرض كنم.
پيشنهاد اول اين است كه اگر ميخواهيم بحث اشتغال حل شود گفتيم: يك بخشي از درآمدي كه خانمها دارند، دستهي اول و دوم نه، خرج رفاهيات ميشود. اگر ما جلوي تبليغات مصرف گرايي را بگيريم، ديگر نيازي نميشود. اين باقيماندهي پول بعد از آن شش هزينه، سرويس و مهد كودك و بيماري و لباس و غذا، يك مختصري ميماند. اين مختصر به چه كاري ميآيد؟ اينكه مدل تلويزيون و يخچال و پردهها را عوض كنيم. خانم زندگي برجا باشد بهتر است، يا اينكه سراغ دو تا مدل جديد برويم؟ يعني همه چيز را فقط بخاطر دكوراسيون منزل از دست بدهيم. حرف من شعار است و شعار هم فايده ندارد. چه وقت به عمل ميرسد؟ همين رسانهي ملي نقش اول را دارد. رسانهها نقش اول را دارند. شما در فيلمها و سريالها، انصافاً چه خانههايي را نشان ميدهيد؟ محل برگزاري فيلمها و سريالها كجاست؟ در خانههاي ساده است؟ اين فيلم تا دورترين روستاي مرزي پخش ميشود. روستايي با تعجب به خانه و ماشيني كه در اين فيلم هست نگاه ميكند. ميگويد: چقدر فضاي اين خانه زيباست! نميداند اين كارگردان بيچاره فاي اين فيلم را اجاره كرده و چند روز ميخواهد اين فيلم را بسازد و بعد هم بايد اجارهاش را بدهند. او فكر ميكند، هركس در تهران زندگي ميكند، اين چنين خانهاي دارد. بعد فاصلهي خودش را ميبيند. ميگويد: فرش و تلويزيون من اينطور نيست. در خيابانها تبليغ زدند، فروش لوازم خانگي با چك كارمندي! با اقساط ماهيانه، چرا تبليغ و اصرار داريد؟ چرا مصرف گرايي را به شدت تبليغ ميكنيم؟ ميگويد: بيا با چك كارمندي هرچه ميخواهي ببر. چون ميداند چك كارمندي پشتوانه دارد و بعداً پدرش را درميآورد. سود و جريمهاش را ميگيرد. براي چه؟ كه تجملات پياده شود. ما بايد قدمي برداريم. ما بايد نگاهمان را عوض كنيم و رسانهها بايد در اين مسأله كمك كنند.
حرف دوم ما نكتهاي است كه اشاره كردم، خدمات حكومت ديني به زنان خانهدار است. من يك آماري ميدهم، از آن آمارهايي است كه من بگويم، ميترسم ناراحتي ايجاد شود. ما فاصلهها را ميبينيم ناراحت ميشويم. من در بعضي كشورهاي اروپايي ديدم به خانمهاي خانهدار خدمات پزشكي پس از زايمان را رايگان ميدهند. ميگويند: تو خانهدار هستي، كاري نداشتي، اشتغالي نداشتي، اين خدمات پزشكي براي تو رايگان باشد. ما در كدام قانون داريم كه به خانم دار خدمات اضافه داده شود، همهي خدمات براي آن زن شاغل است. فرهنگ هم كه در پيامها خوانديد. اگر كار نكند به او الاف ميگويند. او هم كه كار ميكند يك وجههاي دارد. مادر بودن و خانهداري هم كار شد؟! از دامن زن مرد به معراج ميرسد، اينها همه حرف و شعار است. اين براي تابلو خوب است. يعني چه كه از دامن زن مرد به معراج ميرسد. ميگويد: رسانه و تلويزيون و فيلم و سريال و موقعيت و دولت و قانون همه براي زن شاغل است. اگر ما به زن خانهدار امتيازي را داديم، شايد خيلي وضع تغيير كند. شما يك قانون را ببينيد كه به نفع زنان خانهدار باشد. خانم شما خانهدار هستي، شما مادر هستي، ميخواهيم در سال فرهنگ، مادران به نقش مادري خودشان برگردند. چطور برگردند؟ چه امتيازي ميخواهيم به اينها بدهيم؟ ميخواهيم مادران باور كنند كه مادر بودن يك افتخار است. باور كند تربيت فرزند يك افتخار است.
يكي از حرفهايي كه باز مطرح است، اين پولهايي كه خانمهاي شاغل بدست ميآورند، بخشياش براي بيماريهايي است كه بعداً بچهها ميگيرند. براي آن اضطرابها و استرسهايي است كه دوري از مادر ايجاد كرده است. هيچ چيزي جاي آغوش پر مهر مادر را نميگيرد. نه كودك دو ساله، يك مرد پنجاه ساله هم وقتي آرام ميشود كه در خانه با همسرش يا مادرش درد و دل ميكند. سنگ صبورش مادرش يا همسرش است. وقتي 6 صبح رفتند و 6 بعداز ظهر آمدند، ديگر چيزي باقي نميماند. الآن حضور پدر و مادرها در خانه چند دقيقه است؟ چند درصد در خانه حضور دارند؟ من در آمارها ديدم كه حضور پدر و مادر كنار بچهها 6 درصد است. هفتهي گذشته گفتم كه وسايل بازي و سيدي ميگيريم كه بچه براي خودش بازي كند و دست از سر ما بردارد. اين پيشنهاد دوم بود.
پيشنهاد سوم ترويج فرهنگ كارها و اشتغالات داخل خانه است. در گذشته اينطور بوده است. الآن صنعت يك مقدار كارها را سبك كرده است. لباسشويي آمده، ظرفشويي آمده است، خانمها نگويند: نه، ما كار زياد داريم. آنهايي كه كار زياد دارند، هيچ! آنهايي كه ميگويند: ما وقت اضافه داريم، چه مانعي دارد ما بياييم كارهاي خانگي را ترويج كنيم. كارهاي خدمات خيريه كه خيليها دارند. خانم دستت ميرسد، براي باقياتالصالحاتت بگذار. جهيزيه درست كن. من خبر دارم كه خانمهايي هستند جلسات خيريه دارند، صدها نفر در يك محله صدها جهيزيه درست كردند.
ما آماري از بعضي كشورهاي آسيايي مثل ژاپن داريم كه خانمهايشان در اوقات فراغت سراغ همين كارهاي خيريه ميروند. كاري كه مناسب كار خانمها باشد.
مطلب آخر را بگويم و عرضم را تمام كنم. يك پيشنهادم هم به مردها است. پيامي ديدم كه نوشته بود: من وقتي از شوهرم پول ميخواهم، گويي ميخواهد جانش را بدهد. خوب من مجبور هستم يك اشتغالي داشته باشم. اين بيانصافي است. ما چقدر حديث و روايت داريم كه پيامبر خدا فرمود: بهترين مردم كسي است كه كاري نكند دست خانمش جلوي ديگري دراز شود. بدترين مردها، مردي است كه دست زنش جلوي ديگري دراز شود. مردها آخر كيفشان چيزي نميماند.آن چيزي كه ميخواهد بماند، شما جبران كنيد. نگذاريد در مضيغه باشند. اگر خانمها به اين پيام رسيدند، اگر نقش مادري را بار كنند، آنوقت انشاءالله همهي مشكلات حل ميشود.
آقاي شريعتي: آقا بسيار ممنون و متشكرم. امروز صفحهي 61 مصحف شريف قرار روزانهي ما است. آيات 84 تا 91 سورهي مباركهي آلعمران تلاوت ميشود. باز ميگرديم در كنار شما خواهيم بود به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
«قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ مَا أُنزِلَ عَلىَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتىَِ مُوسىَ وَ عِيسىَ وَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَينَْ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(84) وَ مَن يَبْتَغِ غَيرَْ الْاسْلَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فىِ الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ(85) كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانهِِمْ وَ شَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُÂ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ(86) أُوْلَئكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلَئكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ(87) خَالِدِينَ فِيهَا لَا يخَُفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ يُنظَرُونَ(88) إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَالِكَ وَ أَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(89) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الضَّالُّونَ(90) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَ لَوِ افْتَدَى بِهِÂ أُوْلَئكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ مَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ(91)»
ترجمه آيات:
«بگو: به خدا و آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان او و نيز آنچه بر موسى و عيسى و پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان نازل شده است، ايمان آورديم. ميان هيچ يك از ايشان فرقى نمىنهيم و همه تسليم اراده او هستيم. (84) و هر كس كه دينى جز اسلام اختيار كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانديدگان خواهد بود. (85) چگونه خدا هدايت كند قومى را كه نخست ايمان آوردند و به حقانيت رسول شهادت دادند و دلايل و آيات روشن را مشاهده كردند، سپس كافر شدند؟ خدا ستمكاران را هدايت نمىكند. (86) جزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است. (87) جاويد در لعنت بمانند و از عذابشان كاسته نشود و مهلتشان ندهند. (88) مگر آنان كه از آن پس توبه كنند و به صلاح آيند، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است. (89) توبه كسانى كه پس از ايمان آوردن كافر شدند و بر كفر خود افزودند، پذيرفته نخواهد شد. اينان گمراهانند. (90) آنان كه كافر شدند و كافر مردند، اگر بخواهند به اندازه همه زمين طلا دهند و خويشتن را از عذاب باز خرند، از آنها پذيرفته نخواهد شد. برايشان عذابى دردناك است و ايشان را هيچ ياورى نيست. (91)»
آقاي شريعتي: اللهم وفقنا تحب و ترضي واجعل عاقبتنا امورنا خيرا. انشاءالله در آن مسيري گام برداريم كه خداوند متعال Â ميپسندند. حاج آقاي حسيني بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: من فقط به اين نكته اشاره كنم. از نظر ديني و فقهي، از نظر اخلاقي وظيفهي نان آوري با مرد است. چون در پيامها بود. ميگويند: شما خبر نداريد. شما شكمتان سير است. شما از گرفتاري ما اطلاع نداريد. با يك حقوق اداره نميشود. سه نفر هم اگر كار كنند، باز كم ميآوريم. وظيفهي اول با مرد است. مرد بايد تلاش كند. خانمها اگر كمك ميكنند، اگر در موارد اضطراري است، دستشان هم درد نكند. بايد حكومت ديني رسيدگي كنند. حرف ما اين است، اگر بشود ما يك مقدار انتظاراتمان را كم كنيم، در روايت داريم اگر زني با فقر و تنگدستي شوهرش بسازد، فرداي قيامت با فاطمهي زهرا(س) محشور ميشود. اگر مراعات كنيم، اگر بسازيم، اگر سراغ تجملات نرويم، از تجملات بزنيم، ميشود با همين درآمد كم هم زندگي آبرومندانهاي داشت، ولي باز مسؤوليت مرد فراموش نشده است. خانمها يادشان باشد، واقعاً با مردها به زبان خوب و خوش يادشان بياورند، اگر خانم كمكي ميكند يك خدمت است. ولو درآمدش براي خودشان باشد.