چهارشنبه 14 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

حاج آقای حسيني قمي: عليكم السلام و رحمة الله، عرض سلام و  ارادت خالصانه به‌ همه‌ي‌ بينندگان عزيز دارم.

اگر اجازه بفرماييد من يك مقدمه‌اي را چون در آستانه‌ي ماه رجب هستيم عرض كنم. فردا شب اول ماه رجب است. ما در بحث نداهاي الهي گفتيم، يكي از نداهاي قيامت «أَيْنَ الرَّجَبِيُّون‏» (وسايل‌الشيعه/ج10/ص479) رجبي‌ها كجا هستند؟ آنهايي كه ماه رجب را پاس داشتند، كجا هستند؟ در آن غوغاي محشر صدا بزنند، «أَيْنَ الرَّجَبِيُّون‏» خيلي خوب است و خيلي براي انسان مهم است. ولي چيزي كه جالب است در ذيل اين روايت، چه كساني مي‌توانند جواب اين ندا را بدهند؟ اين روايت خيلي اميدوار كننده است. در ذيل روايت هست حتي اگر كساني يك روز از ماه رجب را روزه گرفته باشند، مي‌توانند به اين ندا جواب بدهند، آنوقت در روايت هست كساني كه جواب مي‌دهند با چهره‌هاي نوراني وارد بهشت مي‌شوند. حتي اگر يك روز از ماه رجب را روزه گرفتند، مشمول اين دعاي «أَيْنَ الرَّجَبِيُّون‏» مي‌شوند.

فراوان شنيديم كه «رجب العصب» مي‌گويند. عصب يعني ماهي كه ماه ريزش رحمت الهي است. پيامبر فرمود: «فان  الرحمة تصب فيه» رحمت الهي در اين ماه به سوي بندگان ريزش دارد. «رجب الاصم» هم مي‌گويند. من اين حديث را در كتاب مرحوم آيت الله حق شناس ديدم. در يك دعايي است كه ما به خداند عرضه مي‌داريم: «لم  يسمع فيك غضب الله علي قومٍ قَته» اين در ماه رجب خيلي اميدوار كننده است. در ماه رجب خطاب به اين ماه است. در ماه رجب خداوند بر هيچ قومي غضب نكرده است. كسي نشنيده كه در اين ماه خداوند بر كسي غضب كرده باشد. حتي اگر مردمي مستحق عذاب الهي باشند، در رجب عذاب الهي بر آنها نازل نشده است. اي ماه! هيچ شنيده نشده كه در اين ماه خدا بر كسي غضب كرده باشد.

روايت معروف ديگري هم هست، شايد عزيزان روايت «ملك داعي» را شنيده باشند. فرشته‌اي كه اسمش «داعي» به معني دعوت كننده است. پيامبر خدا فرمودند: از فردا شب كه شب اول ماه رجب است، خداوند فرشته‌اي را در آسمان هفتم فرار مي‌دهد تا صبح صدا مي‌دهد. تا سحر ندا مي‌دهد. صدا مي‌زند، «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِين‏» (بحارالانوار/ج95/ص377) خوشا به حال آنهايي كه ياد خدا هستند. خوشا به حال آنهايي كه مطيع خدا هستند. «وَ يَقُولُ اللَّهُ» از جانب خداوند اين پيك را آورده كه خدا مي‌گويد: «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي» من هم‌نشين كسي هستم كه در اين ماه با من هم‌نشين است. در دعاي جوشن كبير مي‌خوانيم، «لا جليس من لا جليس له، يا انيس من لا انيس له، يا رفيق من لا رفيق له» خطاب مي‌شود اين فرشته تا صبح ندا مي‌دهد، خداوند مي‌فرمايد: «أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي» كسي در اين ماه با من هم نشين شود، من با او هم‌نشين هستم. «وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي» كسي حرف مرا گوش كند، من حرف او را گوش مي‌كنم. شايد اين شعر را شنيده باشيد،

چرخ با اين عظمت، بنده‌ي فرمان كسي است *** كه به جز بندگي ايزد يكتا نكند

«وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي» يعني اگر كسي حرف مرا گوش كرد، من هم حرف او را گوش مي‌كنم. «وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي» مي‌آمرزم كسي را كه در اين ماه از من طلب آمرزش كند. «الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي» ماه، ماه من است. بندگان، بندگان من هستند. رحمت، رحمت من است. «فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ» هركس مرا بخواند، جوابش را مي‌دهم. «وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِي غَفَرْتُ لَهُ» كسي از من طلب آمرزش كند، او را مي‌آمرزم. از فردا شب باب رحمت الهي، به طور بسيار گسترده آغاز مي‌شود. جداً از خدا بخواهيم، از اين فرصت خوب استفاده كنيم. فرصت خيلي زود از دست مي‌رود. اين روايت را مرحوم آيت الله ملكي تبريزي در كتاب مراقباتشان نقل كردند. از اسم كتاب هم پيداست «مراقبات» يعني آدم بايد در هر ماهي مراقب چه اعمالي باشد. چه كارهايي را انجام بدهد و چه كارهايي را انجام ندهد. ترك‌ها چيست؟ فعل‌ها چيست؟ ايشان اين حديث را آنجا نقل كردند، ملك داعي، فرشته‌اي كه از فردا شب صدا مي‌زند، اين عارف بزرگ چند جمله با اين فرشته سخن گفته است. خيلي عبارت زيبا و تكان دهنده‌اي دارد. به اين فرشته خطاب كرده «فاعلَم ايها الرسول الكريم» اي فرستاده‌ي بزرگوار الهي براي چه تا سحر صدا مي‌زني و خودت را خسته مي‌كني، «انك تنادي امواتاً في صورة الاحياء» تو مردگاني را صدا مي‌زني. ما به ظاهر زنده هستيم، اما در باطن مرده هستيم. «فان القلوب ميته و العقول مختل و الارواح مختله» مي‌گويد: دلها مرده است. دل مرده براي چه تا سحر فرشته را صدا مي‌زند. از فردا شب تا آخر ماه رجب شروع مي‌كند. از سر شب تا سحر صدا مي‌زند. اين عارف بزرگ آيت الله ملكي تبريزي، مي‌گويد: چه فايده‌اي دارد؟ دلهاي مرده را كه نمي‌شود صدا زد. مردگان كه جواب نمي‌دهند. مگر اينكه با همين ندا، ظرفيت زمان و مكان، خودش اين مرده‌ها را زنده كند. ايشان مي‌فرمايد: «الا اَن تحيي» مگر اينكه با همين نداي تو اين دل‌هاي مرده ما زنده شود و از اين فرصت استفاده كند. واقعاً يك فرصت استثنايي است. آن عواملي كه دل را مي‌ميراند، كنار بگذاريم و در اين ماه رجب استفاده كنيم.

باز در روايتي از پيامبر اكرم هست كه ماه رجب ماه استغفار است. زياد استغفار كنيد! اين بخاطر همين است كه آن قلب مرده را زود زنده‌اش كنيم. اين فرشته از فردا شب تا سحر صدا مي‌زند، زحمت مي‌كشد و كسي باشد كه بشنود. حداقل يك شب جوابش را بدهيم. اين شعر را مرحوم آيت الله بهاء الديني زياد مي‌خواندند:

آواز خدا هميشه در گوش دل است ***كو دل كه دهد گوش به آواز خدا

بالاخره اين فرشته از فردا شب صدا مي‌زند، بي‌جوابش نگذاريم. ولو يك شب حداقل بيدار شويم و از اين فرصت استفاده كنيم. من روايتي را ديدم كه پيامبر خدا فردا شب موقع نگاه به ماه رجب، اين دعا را مي‌خواندند. اين دعا خيلي لطيفي است. در مفاتيح محدث قمي هم هست. پيامبر خدا هلال ماه رجب را نگاه مي‌كردند. اينطور مناجات مي‌كردند. «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ» (بحارالانوار/ج95/ص376) خداي ماه رجب و شعبان را براي ما مبارك بگردان. اين يك فرصتي است كه آدم پيدا مي‌كند و بايد به همديگر تبريك بگوييم كه اين ماه آمده و اين فرصت بدست آمده است. «وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ» خدايا ما را به رمضان برسان. يعني رجب و شعبان همه مقدمه‌ي آن ضيافت‌الله اصلي هست. در ادامه از خداوند تقاضا مي‌كند، «وَ أَعِنَّا» خدايا دو لطف و ياري را به ما برسان. «وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ» شب‌زنده‌داري و روزها، روزه گرفتن. دومين مورد فقط دعا نيست. «وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ» در اين ماه زبانمان را حفظ كنيم، چشممان را حفظ كنيم. «وَ لَا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ» خدايا طوري نشود كه بهره ما فقط اگر روزه گرفتيم، فقط گرسنگي و تشنگي باشد. فردا شب پيامبر وقتي هلال ماه رجب را مي‌ديدند از خدا مي‌خواستند، همين ماه مبارك باشد. «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ» در شب‌زنده‌داري و روزه به ما كمك كن. «وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ» در حفظ زبان و حفظ چشم، از خدا بخواهيم مخصوصاً شب اول ماه عزيزان حتماً به مفاتيح محدث قمي مراجعه مي‌كنند. فردا شب اعمالي دارد از جمله زيارت سيد الشهدا(ع) است. روز اول ماه رجب زيارت سيد الشهدا(ع) است. احياي فردا شب، شب اول ماه رجب بسيار مهم است.

در روايتي مي‌ديدم كه اميرالمؤمنين(ع) دوست داشتند چهار شب را در سال شب زنده‌داري كنند. يكي شب اول ماه رجب است. يكي شب نيمه شعبان است. يكي شب عيد فطر است. يكي هم شب عيد قربان است. از چهار شبي كه در طول سال اميرالمؤمنين احياي آن را دوست داشتند، شب اول ماه رجب است. مي‌دانيد رجب و شعبان و رمضان هركدام يك قله‌اي دارد. قله‌ي ماه رمضان شب‌هاي قدر است. قله‌ي ماه شعبان نيمه شعبان است. قله‌ي ماه شعبان هم سه شب است. يكي شب اول ماه رجب است، يكي نيمه ماه رجب است، يكي هم شب ليلة الرغائب است. ليلة الرغائب هم خيلي عجيب است. اين شب جمعه‌اي كه مي‌آيد، ليلة الرغائب مي‌گويند. شبي است كه انسان اميدوار به رحمت است. رغبت به رحمت و ثواب و پاداش الهي دارد. خيلي هم پيچيده نيست. من خيلي آسان مي‌گويم. آنهايي كه مي خواهند اين اعمال را انجام بدهند، روز پنج‌شنبه را روزه مي‌گيرند. مستحب است روز اول ماه رجب را روزه مي‌گيرند، البته روزه قضا نداشته باشند. بارها عرض كرديم اگر كسي روزه قضا دارد، نمي‌تواند روزه مستحبي بگيرد، همان روزه قضا را بگيرند، انشاءالله ثواب روزه مستحبي اين روز را هم خداوند به آنها مي‌دهد. شب جمعه بين نماز مغرب و عشا يك نمازي دارد كه دوازده ركعت است. يعني شش تا دو ركعت است. پس روز پنج‌شنبه را روزه مي‌گيرند، بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز است. مثل نماز صبح است. شش تا دو ركعت است، فقط در هر ركعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره‌ي «انا انزلناه في ليلة القدر» و دوازده مرتبه سوره‌ي توحيد را بخوانند. اگر نتوانستند روزه بگيرند، حداقل اين نماز را بخوانند. دوازده ركعت كه تمام شد، بعد از نماز هم ذكرهايي در مفاتيح است، كه اگر توانستند آنها را هم انجام بدهند. هفتاد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد دارد. ذكري در سجده دارد «سبوح القدوسرب الملائكة و الروح» را بگويند.

من يك روايتي را ذيل اين نماز بگويم. من فكر مي‌كنم اگر كسي اين روايت را بشنود، كسي نباشد كه اين نماز را نخواند. در روايتي از نبي مكرم اسلام است كه كسي كه اين نماز را بخواند، سه اثر دارد. «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ جَمِيعَ ذُنُوبِهِ» (كافي/ج4/ص256) اگر مي‌خواهيم پاك وارد اين ماه رجب و شعبان و رمضان شويم، فرمود: خداوند تمام گناهانش را مي‌آمرزد. خدا دنبال بهانه مي‌گردد ما را دعوت كند. اين هم يك بهانه است. روايت داريم كسي كه اين اعمال را انجام بدهد و نماز را بخواند، 1- خداوند تمام گناهان او را مي‌آمرزد. 2- فرداي قيامت حق شفاعت براي هفتصد نفر از اهل خانواده‌ي خود دارد. انبياء، صديقين، شهداء، ائمه، حق شفاعت دارند. اينها با اين نماز حق شفاعت پيدا مي‌كنند. 3- اثر سوم اين است كه اين نماز در شب اول قبر به صورت يك نوري بر او وارد خواهد شد. انشاءالله دوستان حتماً موفق خواهند شد، دعا كنند و انشاءالله ما هم توفيق پيدا كنيم، همه در حق هم دعا كنيم.

در همين روايت هم هست و در دعاي پيامبر هم خوانديم، فقط نماز و دعا نباشد. شب ‌زنده‌داري، روزه، حفظ لسان و چشم مراقبت همه جانبه باشد. اگر بعضي‌ها در خانه‌هايشان يك وسايلي دارند، چيزهايي دارند كه چشم به ديدن آن وسايل به گناه آلوده مي‌شود، بگوييم: اول ماه رجب است. بياييم اين بساط را جمع كنيم. اين همه رحمت، اين همه وعده و اميد طوري نمي‌شود. يكي دو ماه در ماه رجب و شعبان اسباب گناه، وسايل گناه را جمع كنيم.

آقای شریعتی: انشاءالله مي‌تواند يك شروع خوبي باشد براي فصل بندگي ما و آغاز ماه رجب و مبارك باشد. فرمود: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَات‏ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» (بحارالانوار/ج68/ص221) در مسير زندگي‌مان نفح‌هايي اتفاق مي‌افتد، يك پنجره‌هايي رو به نسيم گشوده مي‌شود، ماه رجب يكي از آن نفح‌هاست، انشاءالله همه ما قدر اين لحظات و ايام را بدانيم. ضمن اينكه من از حاج آقاي حسيني به خاطر اين مقدمه‌ي پر باري كه داشتند تشكر مي‌كنم، انشاءالله دوستان حاج آقاي حسيني را هم دعا كنند. در ذيل بحث سيره‌ي علوي كه با حاج آقاي حسيني داشتيم در روزهاي سه‌شنبه، مطالبي در جلسات گذشته در مورد اشتغال بانوان گرامي مطرح شد كه بازتاب‌هايي هم داشت كه در جلسات گذشته به آنها اشاره شد. امروز حاج آقاي حسيني يك جمع‌بندي از مباحث گذشته خواهند داشت كه دعوت مي‌كنم بحث امروز ايشان را بشنويد و همراه ما باشيد.

حاج آقای حسيني: من فقط مقدمتاً عرض مي‌كنم. اين بحث آثار خيلي خوبي داشت. من چند پيام خوب را بگويم كه بينندگان در شادي ما هم شريك باشند و فقط در غم ما شريك نباشند. يك پيام اين هست كه خانمي نوشته بود: هفته گذشته كه بحث شما تمام شد، شوهر من مدتي بود حاضر نبود كه من به كربلا بروم و هزينه‌ي كربلاي مرا بدهد، حالا راضي شده است. گفته بودند: من كربلا مي‌روم و همه شما را دعا مي‌كنم.

هفته گذشته كه ما از در اين ساختمان بيرون رفتيم، يك بزرگواري آمد و گفت: آقا آن دو جواني كه شما گفتيد با مدرك تحصيلي ليسانس عمران دارند دنبال يك كار ساده و كارگري مي‌گردند، من مي‌خواهم يك ميليون تومان به اينها كمك كنم. آدم خيلي خوشحال مي‌شود كه اينقدر قلب‌ها براي كمك به هم‌نوع آماده است. البته من همين‌جا عرض كنم هركس در خانواده‌ي خودش كمك كند. اگر وسعتان مي‌رسد در خويشاوندانتان جوان بيكار داريد، جهيزيه دختر خانم دم بختي را درست كنيد، هركسي در خويشاوندان خودش بگردد، مشكل اساسي آنها را حل كند.

ديروز هم يكي از روحانيون عزيز به من مي‌گفت: در حرم حضرت معصومه(س) پاسخگوي سؤالات مردم هستم. خانمي مراجعه كرده بود و مي‌گفت: من به آستانه‌ي طلاق رسيده بودم. فرزند دو ساله هم دارم. ولي وقتي اين مباحث را در مورد سفارش و اجر و پاداشي كه خانم‌ها در صبر بر بد اخلاقي شوهر دارند، شنيدم منصرف شدم، دوباره داريم زندگي را به خوبي ادامه مي‌دهيم و گفته بود: من ديگر از آن روز به بعد هر روز سوره‌ي ياسين را براي پدر آقاي حسيني مي‌خوانم. خدا را شكر مي‌كنم كه اينقدر مؤثر واقع شده است.

بحثي كه امروز مي‌خواهم عرض كنم حرف كلي ديگري كه اين بحث را جمع كنيم. ما از سيره علوي وارد اين بحث شديم.اين بحث را تمام كنيم. چون ما مي‌خواهيم همراه با پيام مخاطبين برويم. گاهي بحث ما به جاي ديگر كشيده مي‌شود. من يك مطلب ديگري با توجه به اين مباحث مي‌خواهم عرض كنم. من از مجموعه‌ي پيام‌ها، پيام ديگري را دريافت كردم. مي‌خواهم روي آن تأكيد كنم. امروز متأسفانه خيلي از معروف‌ها منكر شده است و منكرها معروف شده است. پيامبر خدا فرمودند. زماني مي‌رسد كه كسي امر به معروف و نهي از منكر نمي‌كند. اصحاب تعجب كردند و گفتند: يا رسول الله مي‌شود! فرمود: زماني مي‌رسد كه امر به منكر مي‌كنند و نهي از معروف مي‌كنند. تعجب كردند و گفتند: مگر مي‌شود؟ فرمودند: زماني مي‌رسد كه معروف، منكر مي‌شود.

الآن امروز متأسفانه در خيلي از مباحث، من پيام‌ها را كه مي‌ديدم به نظرم خيلي از ما در نگاه‌هايمان متأسفانه جاي معروف و منكر را عوض كرديم. در مسائل سياسي و اجتماعي هم هست. نمونه و مثال زياد دارد. من در مسائل فرهنگي را مثال بزنم.

فرض كنيد الآن در جلسه‌اي نشستيم، دوستان غيبت مي‌كنند. مي‌گوييم: آقا غيبت نكنيد. چه مي‌گويند؟ مي‌گويند: شما هم براي ما مقدس بازي درمي‌آوري. غيبت حتماً منكر است و در اين شكي نيست. ولي اين منكر معروف شده است. اگر كسي هم نهي از منكر كند، مي‌گوييم: نمي‌خواهد شما براي ما مسأله بگويي. در مسائل سياسي زياد است. در مسائل اجتماعي فراوان است. رعايت حقوق مردم معروف نيست؟ چند بار اينجا عرض كرديم، يك عابر پياده مي‌خواهد از خيابان رد شود، شما حقوقش را رعايت كنيد. الآن با يكي از تصويربرداران سر خيابان برويم و فيلم بگيريم. كسي مي‌خواهد از خيابان رد شود. اينها معروف نيست. نبايد به حق عابر پياده احترام گذاشت؟ در كشور ما سالي ده، بيست هزار نفر دارند از بين مي‌روند. ديروز شنيديد در شهر، در يك حادثه‌ي رانندگي هفت نفر از بين ما رفتند. 23 نفر مجروح شوند. باور كنيد اگر چنين اتفاقي در كشورهاي اروپايي بود، چند روز عزاي عمومي اعلام مي‌‌كردند. ما در سال بالاي بيست هزار نفر تلفات داريم. در مسائل اجتماعي و سياسي مثال زياد است.

در مسائل فرهنگي در اين چند جلسه ما چه گفتيم؟ غير از اين است كه مي‌خواهيم يك سري از معروف‌ها در مسائل خانوادگي احيا و رعايت شود؟ متأسفانه الآن اينطور شده است. هفته‌ي گذشته كه راجع به حقوق خانم‌ها گفتيم، يكي از اساتيد جمله‌ي خوبي مي‌فرمود: شما خودتان را به زحمت مي‌اندازيد. اثر دارد اما خيلي‌ها هم تا راجع به وظايف خانم‌ها صحبت مي‌كنيم، آقا مي‌گويد: خانم، گوش كن چه مي‌گويند، به شما مي‌گويند! تا راجع به وظايف آقايان استفاده مي‌كني، به عكس است. خانم مي‌گويد: آقا ببين راجع به شما چه مي‌گويند؟ هيچ‌كسي خودش را مخاطب نمي‌داند. از بحث هفته گذشته يك عده از آقايان آزرده خاطر شده بودند. كه آقا مگر مي‌شود نگاه دين اينطور باشد؟ خوب اينها معروف است، چرا ما نمي‌خواهيم معروف را بپذيريم؟ چرا به منكر تبديلش كنيم؟ امروز ما به جايي رسيديم تسليم معروف نيستيم. باورهاي ديني نداريم، اگر داشتيم شايد تسليم باورهاي ديني بود. تسليم حقايق ديني نيستيم. من چند مثال بزنم.

يكي از توفيقاتي كه خانم‌ها دارند اين است كه خداوند كار بيرون را از دوش اينها برداشته است. فاطمه زهرا(س) فرمود: هيچ‌كسي جز خدا نمي‌داند من چقدر خوشحال شدم از اينكه پيامبر در تقسيم كار فرمود: تو در خانه باش. علي كار بيرون از خانه را انجام بدهد. اين يك معروف است و منكر نيست. چرا اين را نمي‌پذيريم؟ چرا سخت است و عكس‌العمل نشان مي‌دهيم؟

پيامبر خدا يك سؤالي از اصحابشان كردند، در چه حالتي زن به خدا نزديك است و از آن حالت به خدا نزديك‌تر نيست؟ در نماز و حج و اعتكاف است؟ كسي جواب نداد. آمدند از حضرت زهرا(س) سؤال كردند. فرمودند: به پدرم بگوييد: نزديك‌ترين حالت زن به خدا حالتي است كه در خانه خودش باشد. در درون خانه خودش باشد. از خانه بيرون نرود. كارش را در خانه انجام بدهد. پيامبر وقتي اين جمله را از فاطمه زهرا(س) شنيدند، فرمودند: «فاطمة بضعة مني» (بحارالانوار/ج21/ص279) ما اين را خيلي شنيديم، اما شأن نزولش را نشنيديم. نمي‌دانيم حضرت اين را كجا گفتند؟ پيامبر كجا اينقدر از فاطمه زهرا خوشحال شدند كه فرمودند: «فاطمة بضعة مني» فاطمه پاره تن من است. آنجايي كه فاطمه زهرا تسليم آن معروف بود. تقسيم كار شد، بنا شد زهرا در درون خانه باشد و كارهاي خانه را انجام بدهد و اميرالمؤمنين هم كار بيرون خانه را انجام دهد. اين را نزديك‌ترين حالت زن به خدا مي‌داند. اين معروف نيست؟ الآن ما مي‌توانيم به خانم‌ها بگوييم: خروج از خانه را به حداقل برسانيد. من يقين دارم باز دوباره بعضي‌ها ناراحت مي‌شوند يا در سند اين حديث كمي خدشه مي‌كنند. من مي‌گويم: ما تسليم نيستيم و معروف‌ها، منكر شده است.

از دعاهاي فاطمه زهرا (س) است. من امسال يك بحثي را بررسي مي‌كردم، دعاهايي بود كه فاطمه زهرا داشتند. يكي از دعاهايشان اين بوده است. «اللهم اني اسئلك رضا بالقضاء» خدايا مرا به جايي برسان، به مقدرات تو راضي باشم. نمي‌گوييم: مردها كوتاهي كنند. نه مرد بايد وظيفه‌اش را انجام بدهد. اما زندگي هميشه طبق ميل ما نيست. فاطمه زهرا در زندگي هميشه از خدا مي‌خواست كه خدايا من راضي باشم. اگر فقر است، راضي باشم. اگر بيماري است، راضي باشم. اگر درآمد شوهرم كم است، راضي باشم. اگر دستش تنگ است، راضي باشم. ما اين روايت را چقدر خوانديم. فرداي قيامت سه دسته از زن‌ها با فاطمه زهرا محشور مي‌شوند. يك دسته كساني هستند كه با فقر شوهرش بسازد. فقر تحميلي را نمي‌گوييم. مرد در حد توانش تلاش كرده، اما بيش از اين دستش نرسيده است. اگر زن بر فقر و تنگدستي شوهرش بسازد، فرداي قيامت با فاطمه زهرا محشور مي‌شود. عذاب قبر ندارد. اين يك معروف است، شما با تنگدستي شوهر بسازيد. الآن خانم‌ها مي‌گويند: نه! چشمش كور، برود شغل دوم و سوم پيدا كند. سه شيفت كار كند. باز الآن پيام ندهند كه شما از گرفتاري ما خبر نداريد. نه! اما يك وقت است مي‌گويند: من مي‌خواهم شوهرم براي تجملات بيشتر سه شفيت كار كند. خدا راضي است؟ الآن خيلي از گرفتاري‌هاي ما اين نيست؟

در قم سوار تاكسي شدم. ساعت دوازده شب بود. راننده از من پرسيد: ساعت چند است؟ گفتم: دوازده شب است. گفت: مي‌داني من ساعت چند پشت اين فرمان نشستم؟ گفت: من از شش صبح تا الآن پشت فرمان نشستم. اگر يك مردي رفت و شش صبح پشت فرمان نشست، تا دوازده شب كار كرد، اين مرد اگر دوازده هم خانه برود، جنازه‌اش به خانه مي‌رسد. چند روز بعد اين مرد انواع و اقسام بيماري‌ها جسمي، روحي، عصبي را مي‌گيرد و زندگي شيرين نيست. آن زندگي نمي‌شود كه فاطمه زهرا (س) و اميرالمؤمنين(ع) تعريف مي‌كنند. مگر مي‌شود كه كسي هجده ساعت كار كند. يك وقتي ضرورات است و گرفتاري و مشكلات است. اما اگر انتظارات است، قدري بايد كوتاه آمد. فاطمه زهرا از خدا مي‌خواست كه خدايا من به مقدرات تو راضي باشم. از دعاهاي حضرت اين است: «الْقَصْدُ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ» (كافي/ج4/ص53) اين خيلي پيام دارد. خدايا من از تو مي‌خواهم كه حالت اعتدال را داشته باشم، در حالت ثروت و فقر اعتدال داشته باشم. ثروت هم داري زندگي معتدل باشد و از تشريفات و تجملات بپرهيزيم.

نمونه سوم را مرحوم شيخ صدوق در امالي نقل كردند. يكي از كارهايي كه صديقه طاهره(س) انجام مي‌دادند، در خانه كار مي‌كردند، ريسندگي مي‌كردند، به اميرالمؤمنين بر درآمد خانه كمك مي‌كردند. الزاماً نبايد كار بيرون از خانه باشد. فاطمه‌ي زهرا(س) براي كمك به درآمد خانه كار مي‌كردند و به اميرالمؤمنين مي‌دادند. اين يك معروف است. چه اشكالي دارد؟ اگر زندگي شيرين بود. اگر محبت و الفت بود، ديگر تقسيم‌ها خيلي آسان مي‌شود.

در يكي از پيام‌ها ديدم نوشتند كه شما اينقدر مي‌گوييد: خانم ها اشتغال نداشته باشند، خانم در خانه چه كند؟ كار ندارد. الآن وسايل و تجهيزات و ماشين لباسشويي برقي و همه چيز هست. خيلي از كارها را مي‌توان در محيط خانه انجام داد. من الآن فراوان ديدم، شما هم سراغ داريد، خانم‌هايي هستند كه خانه‌شان حوزه‌ي علميه است. خيلي از خانم‌ها به اين خانه‌ها مي‌آيند درس دين مي‌خوانند. قرآن را ياد مي‌گيرند. چقدر خانم‌هايي هستند كه خانه‌هايشان مركز خدمات خيريه است. خانم‌ها جمع مي‌شوند و براي نيازمندان جهيزيه جمع مي‌كنند.

من در پيام‌هاي هفته كذشته ديدم كه خانمي نوشته الآن سالهاست كه با خانم‌هاي زيادي صندوق قرض الحسنه باز كرديم. از يك ميليون شروع كرديم و الآن هشتاد ميليون سرمايه‌ي اين صندوق است. به صدها نفر وام بدهيد. خانم‌ها همت كردند. اين هم يك كار است. حتماً كار بايد يكجا پشت ميز باشد.

ابوبصير پيرمرد نابينا است. معلم كلاس قرآن است. در جلسه قرآن با يك زن شوخي كرد و خانم خنديده بود. خدمت امام باقر(ع) آمد. حضرت فرمود: ابوبصير به آن خانم چه گفتي؟ ابوبصير مي‌گويد: از خجالت دستم را روي صورتم گرفتم. امام صادق فرمود: «لَا تَعُودَنَّ إِلَيْهَا» (وسايل‌الشيعه/ج20/ص198) اصلاً جلسات را تعطيل كن. كلاس درست را بر هم بزن. يك پيرمرد نابينا، مثل ابوبصير را از درس منع مي‌كند. اين معروف است. اين الآن در جامعه ما منكر است. الآن مي‌گويند: نه! اگر خانم و آقا هم در يك اداره‌اي هم هستند، بگويند و بخندند. اين چيزي نيست!

مورد معروف ديگري كه الآن باز تبديل به منكر شده است، مي‌گويد: من زايشگاه رفتم، به من خنديدند و مسخره كردند و گفتند: بچه‌ي چهارم را به دنيا آوردي؟! الآن در جامعه ما اگر خانمي براي بار ششم زايشگاه برود، مي‌خندند. با او تندي مي‌كنند. من آمارها را عرض كردم. گفتم: آمار استان‌هايي كه اشتغال نداشتند، آمار استان‌هايي كه اشتغال داشتند، سيستان و بلوچستان اشتغال نداشته است. در ظرف بيست سال (65 تا 85) جمعيت يك ميليون و دويست هزار نفر به دو ميليون و چهارصد هزار نفر رسيده است. در استان همدان كه زنان اشتغال داشتند، از يك ميليون و پانصد هزار نفر به يك ميليون و هفتصد هزار نفر رسيده است. يك هفتم بر جمعيتشان زياد شده است. ما الآن مي‌گوييم: تهديد جمعيتي منكر است، زياد كردن نسل معروف است. مي‌خندند و نمي‌پذيرند. اگر ما همينطور بگوييم فايده ندارد، بايد فرهنگ‌سازي شود.

مورد بعدي را عرض كنم. شيخ صدوق نقل مي‌كند. شخصي خدمت امام صادق(ع) آمده بود درس بخواند. خيلي‌ها ممحضر حضرت مي‌آمدند درس مي‌خواندند و بعد از دو سال برمي‌گشتند. شخصي به نام محمد طيار نزد حضرت آمده بود. آمد در مدينه خانه‌اي پيدا كند. خانمي گفت: من به تو خانه مي‌دهم. اين ديد دو خانه است ولي بين اين دو خانه يك دري هست كه مي‌شود بين اين دو خانه ارتباط برقرار كرد. گفت: نمي‌شود كه من مرد نامحرم و تو زن تنها! خانم گفت: نه، تو اثاث بياور، اين در را مي‌بنديم. مشكلي نيست. اين بنده خدا رفت اثاث را آورد و در اين خانه گذاشت. گفت: در را ببند. گفت: نه! بگذار باز باشد، يك هوايي بيايد و برود. محضر امام صادق(ع) آمد. داستان را براي امام نقل كرد. حضرت فرمود: زود اثاثت را از آنجا بردار و برو. سومين نفر شيطان است. زن و مرد در خانه‌ي خلوتي باشند، سومين نفر شيطان است. اين يك منكر است.

الآن چقدر اين منكر دارد انجام مي‌شود؟ مخصوصاً در شركت‌ها و مؤسسات خصوصي فراوان است. شما نماز هم بخوانيد، نماز باطل است. زن و مرد در يك محلي باشند كه ثالثي نمي‌تواند وارد شود، شما در مطب‌تان هستيد، در مؤسسه هستيد، در شركت خصوصي هستيد، چقدر روابط ناسالم و حوادث اتفاق مي‌افتد. اين يك منكر است. بپذيريم.

امام صادق(ع) فرمود: غير از اينكه از نظر فقهي جايز         نيست، سومين نفر شيطان است. زن و مرد يكجا خلوت كنند، سومين نفر شيطان است. خانم شما شاغل هستي و اشتغال داري، در شركت هستي، اگر يكجايي هستي، مرد ديگري هست كه امكان رفت و آمد نيست، بودن شما در اينجا حرام است. اين يك منكر است. خيلي از روايط و گناهان از همين‌جا پيدا شده است. اين هم يك نمونه است.

نمونه آخر را عرض كنم. گفتيم: خانم، اگر مي‌خواهي رشته‌ي تحصيلي پيدا كني، با دو چيز مناسب باشد. يكي با نياز جامعه‌ات، دوم با علاقه‌ي خودت سازگار باشد. الآن فراوان هستند دختر خانم‌هايي كه مي‌گويند: از اين رشته تنفر دارم! با هزار مكافات يك رشته را مي‌خواند. چرا؟ فقط براي اينكه بگويد: من اين درس را خواندم. اين منكر است. در يك جامعه و نظام ديني وقت شما ارزش دارد. فقط به فكر اين نباش كه من مدرك تحصيلي داشته باشم، از يك رشته‌اي كه متنفر هستم.

هفته‌ي گذشته بحث نفقه را گفتم. خيلي‌ها پيام دادند و نپسنديدند. اين رساله‌ي امام است. يك آقايي نوشته كدام عاقلي، چنين نظري دارد كه اگر خانم من يك غذاي خاصي به مزاجش سازگار است، يا نه خانه‌ي پدرش كه بوده زندگي مرفهي داشته است. يك مسكن آبرومند و آبادي داشته است. لباس‌هاي تجملي و زيبا مي‌پوشيده است. اگر شما با چنين خانمي ازدواج كردي، واجب النفقه يادت باشد. الزامي ندارد كه تو از يك خانواده ثروتمند زن بگيري. ثروت كه ارزش نيست. ايمان ارزش است. اگر شما دنبال ارزش‌هاي ديني هستي، برو با يك خانمي از طبقه‌ي هم‌سطح خودت ازدواج كن كه بتواني اداره‌اش كني. من خبر دارم كسي رفته با دختر خانمي از بالاي شهر تهران ازدواج كرده است، دختر خانمي كه در يك خانواده بسيار مرفه زندگي كرده است. او را در يك شهرستان دور افتاده برده است. پدر دختر مي‌گويد: آقاي داماد، من دنبال داماد مؤمن مي‌گشتم. گفتند: شما آدم مؤمني هستي. حالا من خرج شما مي‌كنم، تو نداري، من هزينه مي‌كنم يك زندگي آبرومندي در اينجا داشته باشي. در يكي از دهات‌هاي آن شهرستان برده است. اين پدر مي‌گفت: من جگرم مي‌سوزد وقتي مي‌بينم دخترم از يك زندگي مرفه و خوب، در يك دهاتي رفته كه آنجا گاز ندارد، لوله‌كشي ندارد، آب ندارد، دختر من بايد سر چشمه برود آب بياورد. به اين داماد مي‌گويم: اسلام چه گفته است؟ مي‌گويد: گفته نفقه را تأمين كن، من تأمين كردم! من بايد مسكن بدهم، در دهان مسكن مي‌دهم. اين اشتباه است. اسلام مي‌گويد: اگر با يك خانمي در شأن بالا ازدواج كردي، بايد شأن آن دختر را رعايت كني. نفقه‌ي اين خانم با نفقه‌ي يك خانم ديگر متفاوت است. اين از آن معروف‌هايي است كه بعضي‌ها نمي‌پسندند. من بالاترش را بگويم. اگر من نفقه‌ي همسرم را ندادم، گفتم: اي بابا قدرت دارد بيايد بگيرد! تا برود دادگاه شكايت كند، شش سال تمام شده است. من از نظر فقهي مديون هستم، يعني فرداي قيامت بعد از مرگ من، ورثه‌ي من متدين باشند، بايد از ميراث من بدهند. من ده سال، بيست سال، نفقه‌ي همسرم را ندادم. همه اينها دين است. اين معروف است. اگر تبديل به منكر شده، به ما ربطي ندارد. اگر بنده نفقه‌ي همسرم را كم گذاشتم. شأني كه داشت، رعايت نكردم. يك سال، دو سال، ده سال، با زنم زندگي كردم. چه كار مي‌تواند بكند؟ اين دين است. بعد از مرگت وقتي ورثه‌ي تو ارث تقسيم مي‌كنند، اول بايد دين تو را بدهند. يكي از دين‌هاي تو همين است. اينجا ندادند، فرداي قيامت تو را نگه مي‌دارند. اگر شوهر اين خانم، يك هفته مسافرت رفت. گفت: اين صد هزار تومان نفقه‌ي ما است. اگر خانم در اين يك هفته زندگي را بر خودش سخت گرفت، نان و ماست خورد و پول را ذخيره كرد، مرد مي‌تواند وقتي برگشت، بگويد: پول را بده. تو خرج نكردي! خانم مالك نفقه است. اگر ندادي، دين است. زندگي محبت و صميميت و سفا است. پيامبر خدا در خانه‌ي فاطمه زهرا آمد. پيامبر خدا در خانه‌ي صديقه‌ي طاهره آمدند. فاطمه‌ي زهرا و اميرالمؤمنان مشغول كار بودند. اميرالمؤمنين عدس پاك مي‌كردند. حديث در امالي شيخ طوسي است. اميرالمؤمنين در خانه به فاطمه زهرا كمك مي‌كرد.

يك آقايي با من همسفر بود. يك روز به من گفت: آقا من تعجب مي‌كنم. گفتم: چه شده است؟ گفت: من به عمرم تشكي كه روي آن مي‌خوابم را از روي زمين جمع نكردم. مي‌گفت: من به عمرم اين استكان و ليوان را از اينجا برنداشتم. مي‌گويد اين معروف است.

پيامبر آمد ديد فاطمه زهرا دارد كار مي‌كند، اميرالمؤمنان هم عدس پاك مي‌كند. فرمود: كدام يك خسته‌تر هستيد؟ انصاف را ببينيد. فرمودند: من مي‌خواهم به شما كمك كنم. كدام يك خسته‌تر هستيد؟ اميرالمؤمنان فرمود: يا رسول الله! فاطمه از من خسته تر است. فرمودند: فاطمه جان شما برخيز! من كار شما را انجام بدهم. اينها معروف است. در روايت هست كه امام صادق(ع) فرمود: اميرالمؤمنان چند كار را در خانه انجام مي‌داد. «يَحْتَطِبُ وَ يَسْتَقِي وَ يَكْنُس‏» (فقيه/ج3/ص169) اميرالمؤمنين وقت داشت، خانه را جارو مي‌زد. الآن بگويي: آقا شما وقت كردي، خانه را جارو بزني، اشكال ندارد. مي‌گويد: دوباره از اين حرف‌ها زدي كه آدم خوشش نمي‌آيد! اگر به خانمت خدمت كردي، اشكال ندارد. «خِدْمَةُ الْعِيَالِ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِر» (مستدرك/ج13/ص48) كفاره‌ي گناهان كبائر است. ما گناه مرتكب نشديم، ما معصوم هستيم. گناه كبيره كفاره‌ي كبائر است. انصاف داشته باشيم، مدارا داشته باشيم. اذيت نكنيم.

آقاي شريعتي: امروز در برنامه سمت خدا صفحه‌ي 75 قرآن كريم آيات 187 تا 194 سوره‌ي مباركه آل عمران تلاوت مي‌شود.

«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْترََوْاْ بِهِ ثمََنًا قَلِيلًا  فَبِئْسَ مَا يَشْترَُونَ(187) لَا تحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّ يحُِبُّونَ أَن يحُْمَدُواْ بمَِا لَمْ يَفْعَلُواْ فَلَا تحَْسَبَنهَُّم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ  وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(188) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(189) إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النهََّارِ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ الْأَلْبَابِ(190) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(191) رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ  وَ مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(192) رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمْ فََامَنَّا  رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيَِّاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ(193) رَبَّنَا وَ ءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلىَ‏ رُسُلِكَ وَ لَا تخُْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ  إِنَّكَ لَا تخُْلِفُ المِْيعَادَ(194)»

ترجمه آيات:

«خدا از اهل كتاب پيمان گرفت كه كتاب خدا را براى مردم آشكار سازند و پنهانش مكنند ولى آنها پس پشتش افكندند و در مقابل، بهاى اندكى گرفتند. چه بد معامله‏اى كردند. (187) آنان را كه از كارهايى كه كرده‏اند شادمان شده‏اند، و دوست دارند به سبب كارهاى ناكرده خويش هم مورد ستايش قرار گيرند، مپندار كه در پناهگاهى دور از عذاب خدا باشند. برايشان عذابى دردآور مهياست. (188) از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيزى تواناست. (189) هر آينه در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز، خردمندان را عبرتهاست: (190) آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد مى‏كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏انديشند: اى پروردگار ما، اين جهان را به بيهوده نيافريده‏اى، تو منزهى، ما را از عذاب آتش بازدار. (191) اى پروردگار ما، هر كس را كه به آتش افكنى رسوايش كرده‏اى و ظالمان را هيچ ياورى نيست. (192) اى پروردگار ما، شنيديم كه مناديى به ايمان فرا مى‏خواند كه به پروردگارتان ايمان بياوريد. و ما ايمان آورديم. پس، اى پروردگار ما، گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را از ما بزداى و ما را با نيكان بميران. (193) اى پروردگار ما، عطا كن به ما آنچه را كه به زبان پيامبرانت به ما وعده داده‏اى و ما را در روز قيامت رسوا مكن كه تو وعده خويش خلاف نمى‏كنى. (194)»

حاج آقاي حسيني: داستاني را بگويم و عرضم را تمام كنم. خدا مرحوم آيت الله آقاي ميرزا جواد تهراني را رحمت كند. در حالات ايشان است كه يك شب دير وقت به خانه مي‌آيد. مي‌بيند كليد همراهش نياورده است. كليد را جا گذاشته است. ما باشيم چه مي‌كنيم؟ مي‌گوييم: زن غلط كردي كه خوابيدي! صبح تا شب خوابيدي، ده دقيقه بيدار باش. اين آيت الله كه قبرش در باغ رضوان مشهد است، وصيت كرده كه روي قبرش چيزي ننويسند. ايشان عبايش را پشت در خانه پهن مي‌كند، تا صبح كه بچه‌ها بيدار شوند. آيا ما اين كار را مي‌كنيم؟

من هفته گذشته تهران بودم، خانمي مي‌گفت: آقاي حسيني شوهر من ازدواج كرده، من در تهران غريب هستم، شوهرم من به دوست دخترش پيامك مي‌زند، و به من نشان مي‌دهد. مي‌گويم: چرا به من نشان مي‌دهي؟ مي‌گويد: من مي‌خواهم تو را اذيت كنم. ما برسيم به آنجايي كه معروف‌ها را بپذيريم. منكرها را هم منكر بدانيم.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group