كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 30/02/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آري همين امروز و فردا باز ميگرديم *** ما اهل آنجاييم از اينجا باز ميگرديم
با پاي خود سر درنياورديم از اين اطراف *** با پاي خود يك روز اما باز ميگرديم
چون ابرها صحرا به صحرا برد ما را باد *** چون رودها صحرا به صحرا باز ميگرديم
اين زندگي مكثي است، ما بين دو تا سجده *** استغفراللهي بگو، ما باز ميگرديم
بين جماعت هم نماز ما فرادي بود *** عمري است تنهاييم و تنها باز ميگرديم
ما عاقبت انا اليه الراجعون بر لب *** از كوچه بن بست دنيا بازميگرديم
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقايان، آرزو ميكنم در هر كجا كه هستيد تنتان سالم باشد و قلبتان سليم و خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. حاج آقاي حسيني قمي، سلام عليكم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقای حسيني قمي: عليكم السلام و رحمة الله، عرض سلام و ارادت خالصانه به همهي بينندگان عزيز دارم. و از الطاف همه عزيزان سپاسگزار هستم. هفته آينده يكشنبه روز 25 ماه رجب شهادت موسي بن جعفر(ع) است. سه شنبه هفته آينده هم بعثت خاتم الانبياء است.
آقای شریعتی: خوشحاليم كه خدمت شما هستيم. دوستان ما ميدانند روزهاي سهشنبه بحث ما با حاج آقا حسيني بحث سيرهي علوي است و مهمان سفرهي ناب معارف اميرالمؤمنين، نهجالبلاغه شريف هستيم.
حاج آقای حسيني: بسم الله الرحمن الرحیم. ما در بحث سيره علوي به سيرهي حكومتي اميرالمؤمنين(ع) رسيديم. يك جلسه در اين موضع صحبت كرديم، من يك مقدمهي كوتاهي را بگويم. و آن اينكه اگر عزيزان بخواهند بحث سيرهي حكومتي اميرالمؤمنين را به طور كامل ببينند، يكي از بهترين راههايش نگاه به نامههاي اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه است. همانطور كه شما فرموديد، ما سهشنبهها مهمان سفره اميرالمؤمنين (ع) هستيم و بارها گفتيم: به تعبير مرحوم بهجب بينندگان پاي منبر ما نيستند، پاي موعظهي اميرالمؤمنين هستند.
نهجالبلاغه سه بخش دارد. بخش اول خطبهها، بخش دوم نامهها، بخش سوم كلمات حكمت آميز است. در نهجالبلاغه اميرالمؤمنين(ع) 72 نامه دارد. اگر كساني بخواهند به طور گسترده بحث سيرهي حكومتي حضرت را ببينند، حتماً يك بررسي در اين نامهها داشته باشند. اين نامهها بهترين پيام را براي دريافت سيره حضرت دارد. چون نامهاي بوده كه حضرت به استاندارها و واليها و فرماندارها و مأمورين مختلفي كه در اقصي نقاط كشور اسلامي داشتند. مصر الآن كشور بزرگي است. مصر يم استان از استانهاي حكومتي اميرالمؤمنين(ع) بوده است. نامهها خيلي پيام دارد. اگر عزيزان اين 72 نامه را نگاه كردند، بهترين شرحي هم كه بخواهند همراهش ببينند، همان شرح نهجالبلاغهاي است كه آيت الله مكارم شيرازي به نام «پيام امام اميرالمؤمنين(ع)» نوشتهاند. پانزده جلد است كه جلد 9 و 10 و 11 شرح اين هفتاد و دو نامه است. اگر بخواهند گسترده تر از اين را نگاه كنند، چون ميدانيد كه سيد رضي(ره) گلچيني از كلمات حضرت را آوردند. اگر كسي بخواهد نامهها را مفصل ببيند، آمارش سه برابر نهجالبلاغه است. در نهجالبلاغه 72 نامه است. ولي مفصلتر آن در كتابي است كه مرحوم آيت الله احمدي ميانجي در هفت جلد به نام «مكاتيب الائمة» آوردند. دو جلد آن نامههاي اميرالمؤمنين(ع) است. نهجالبلاغه 72 نامه بود، اينجا 220 نامه است. ايشان كتاب ديگري هم به نام «مكاتيب الرسول» دارد، چهار جلد نامههاي پيامبر خدا است. مرحوم آيت الله احمدي ميانجي عمرشان را روي اين كتاب «مكاتيب الائمه و مكاتيب الرسول» گذاشتند. اين دو جلد كتاب حاصل عمر ايشان است. در سال 88 كتاب سال جمهوري اسلامي انتخاب شد. مرحوم حاج آقا مهدي رضواني(ره) كه از علماي بزرگ بودند، ميفرمودند: من 54 سال با آقاي احمدي رفاقت داشتم، در طول 54 سال يك خلاف شرع از ايشان نديدم. روايت داريم «عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَة» (مستدرك/ج5/ص274) مجلسي كه نام صالح باشد، رحمت الهي نازل ميشود. كسي كه بيش از 50 سال عمرش را براي تحقيق و تدريس و كتاب خلاصه شده است، فرمودند: من از مال دنيا چيزيي ندارم. بنابراين ديگر وصيت معنايي ندارد. فقط يك خانه دارم كه اين را واگذار به همسرم ميكنم. همسرم تا زنده هست در اين خانه زندگي كند. در بحث وصيت گفتيم. كسي با خانمش دارد زندگي ميكند، فردا كه اين آقا از دنيا ميرود، يكوقت بچهها، بچههاي خوبي نيستند. خانه را تقسيم ميكنند و مادر آواره ميشود. ميگويند: يك آپارتمان برايت ميگيريم. اما و خيلي از بزرگان اين وصيت را داشتند كه نه، خانه باشد. ايشان در آن اسكان داشته باشد تا وقتي كه در قيد حيات هستند. حقالتأليفي هم كه بعد از اين كتابها به من ميرسد را هم به ايشان واگذار كردم. فرمودند: بعد از مرگم براي من از همه حلاليت بطلبيد مخصوصاً دوران طفوليت و نوجواني كه در ميانه بودم، شايد اشتباه و لغزشي داشته باشم. برويد از آنها حلاليت بطلبيد. چقدر خوب است كه آدم به همه عمرش دقت داشته باشد.
در بحث رد مظالم گفتيم كه آدم يك دينها و حقوقي بر گردنش است كه غافل است. بعداض يك مبالغي را به عنوان رد مظالم بدهد، خوب است. ايشان نوشتند: من بعد از مرگم خيلي نيازي به مجلس فاتحه و ختم ندارم. مجالس فاتحه بزرگداشت زندگان است نه بزرگداشت كسي كه از دنيا رفته است. اين حاصل عمر ايشان است.
نامه 20 نهجالبلاغه، اميرالمؤمنين به استاندارشان در بصره نوشتند. «و إني أقسم بالله قسما صادقا» (شرح نهجالبلاغه/ج15/ص138) به حضرت خبر رسيد كه اين يك خيانتي در اموال كرده است. ماليات و پولي كه در خدمتش است، ميخواهد به يك بهانهاي براي خودش بردارد. حضرت نوشتند: «أقسم بالله» قسم به خدا، از روي صدق و صداقت قسم ميخورم. «لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ» اگر به من خبر برسد كه تو در بيتالمال خيانت كردي، «شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً» كم يا زياد، «لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ» بلايي بر سر تو خواهم آورد كه ديگر آبروي تو از بين برود. «ثَقِيلَ الظَّهْرِ ضَئِيلَ الْأَمْرِ» اين برخورد اميرالمؤمنين(ع) است. در تخلفهاي مالي، در خيانتهاي مالي به بيت المال حضرت خيلي شديد برخورد ميكردند.
هفته گذشته روايتي را خوانديم كه حضرت به استاندارشان در اهواز نوشتند، كه كسي مسؤول بازار و نظارت بر بازار بوده، رشوه گرفته، خيانت كرده و فساد مالي داشته، حضرت چهارده دستور در مجازات او نوشته بودند. اينجا هم حضرت در مسائل مالي خيلي شديد برخورد ميكنند. «شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً» لازم نيست خيانت مالي و فساد مالي يك مبالغ ميلياردي سنگين باشد. كم يا زياد، اگر به من خبر برسد با تو برخوردي ميكنم كه اين برخورد من سه اثر داشته باشد. «ضَئِيلَ الْأَمْرِ» بيآبرو شوي. هيچكجا به تو پست و مقام ندهند. «ثَقِيلَ الظَّهْر» چنان نيازمند شوي كه در خرج عيالت هم درمانده شوي. ديگر حتي هزينه روزمرهات را هم نتواني بپردازي. «قَلِيلَ الْوَفْر» بهرهات را كم ميكنم.
نامه 21 ادامه نامه 20 است. كامل اين در نهجالبلاغه نيامده است. اما در مكاتيب الرسول مرحوم احمدي ميانجي كامل آمده است. در ادامه همين نامه باز به حضرت خبر داده بودند كه اين آدم كسي است كه به هر ترتيب قصد خيانت دارد و يك روحيات بدي هم پيدا كرده است. ادم متكبري شده و بداخلاق است و سفرههاي رنگيني هم دارد. حضرت نوشتند: «فما دعاك إلى التكبر» (شرح نهجالبلاغه/ج16/ص196) براي چه آدم متكبري شدهاي؟ «و قد قال رسول الله ص الكبر رداء الله» بزرگي براي خداست. «فمن نازع الله رداءه قصمه و قد أخبرني» به من خبر دادند. گسترهي حكومت اميرالمؤمنين(ع) بسيار وسيع است. حضرت حدود 80، 90 والي و استاندار و فرماندار داشته است. كساني كه براي جمعآوري زكات و ناظر و بررسي كارها ميرفتند. «قد أخبرني أنك تكثر من الألوان المختلفة في الطعام» به من خبر دادند كه در روز واحد رنگها و غذاهاي مختلفي مصرف ميكني. «فما عليك» حضرت سه دستور اينجا به او دادهاند. چه خبر شده؟! غذاهاي رنگارنگ براي چيست؟ «فما عليك لو صمت لله أياما» چند روز را هم روزه بگير. خودت را هر روز به سفره رنگي عادت دادهاي؟ چند روز روزه بگير. «و تصدقت ببعض ما عندك» يك مقدار صدقه بده. تازه اين از اموال خودش است و از بيتالمال نيست. استاندار! چه معنا دارد كه از مال خودت سفرههاي رنگين و غذاهاي مختلف ميگذاري؟ «تصدقت» صدقه بده. «و أكلت طعامك مرارا قفارا» چند وقت هم نان بدون خورشت مصرف كن. «قفار» نان تنها است. چه مانعي دارد؟ حضرت انتظار نداشتند كه آنها هم مثل ايشان زندگي كنند، اما گاهي روزه بگير و صدقه بده. گاهي نان خالي بخور. «فإن ذلك شعار الصالحين» انسانهاي صالح بايد اينگونه رفتار كنند. آنوقت ما ميتوانيم از پول بيتالمال خرج كنيم و سفرههاي رنگين بياندازيم؟ در هر روز دهها سمينار و همايش و اجلاسيه برگزار ميشود. اگر استاندار و مسؤول نان خالي خورد، ميفهمد يعني چه؟ هدف روزه چيست؟ چشيدن درد گرسنگان است. اگر استاندار و مسؤولي هم چند روز روزه گرفت، آنوقت متوجه گرفتاريهاي ديگران ميشود. «أَ تَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ» (شرح نهجالبلاغه/ج15/ص139) تو انتظار داري خدا پاداش اين آدمهاي متواضع را به تو بدهد؟ «وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ» تو آدم متكبر توقع داري خدا پاداش متواضعان را به تو بدهد؟ «وَ تَطْمَعُ وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ» در نعمت غوطهور هستي. اصلاً نميداني چه كني؟ به همسايه و مسكين و ضعفا و فقرا و زنان بيسرپرست نميدهي، به ايتام نميدهي. خودت غوطهور در نعمت هستي. آنوقت انتظار داري «أَ تَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ» اين خيلي مهم است.
اميرالمؤنين (ع) به استاندارش ميفرمايد: حرف بيخود نزن. به من خبر دادند، «أنك تتكلم بكلام الأبرار» مثل خوبان حرف ميزني، چون اين استاندار خطيب هم بوده و در فصاحت و بلاغت استاد بوده است. مثل خوبان حرف ميزني اما «و تعمل عمل الخاطئين» عمل تو عمل بدي است.
روايتي از پيامبر خدا هستكه براي همه ما هشدار است. حضرت فرمود: «إِنَّ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (كافي/ج2/ص300) شديدترين مردم از نظر عذاب و حسرت در روز قيامت چه كساني هستند؟ «مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَه» كسي كه وقتي از عدالت حرف ميزند، خيلي زيبا سخن ميگويد. عدالت را خوب توصيف ميكند ولي عملش خلاف است. حسرت و عذاب اين بيشتر از همه است. يكوقت ما ادعايي نداريم، ميگوييم: ما اصلاً نميخواهيم. اما تو اگر ميگويي: من عملم عادلانه است، ادعا داري عادلانه عمل ميكني، اگر عملت خلاف باشد، «أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً» حضرت فرمود: به من خبر دادند، حرف خوبها را ميزني، ولي عملت درست نيست.
باز سه دستور در پايان اين نامه است. «فتب إلى ربك» برگرد و توبه كن. «و اقتصد في أمرك» (شرح نهجالبلاغه/ج16/ص196) در زندگي اعتدال داشته باش. اعتدال در يك بعد نيست. در عبادت، در كسب و كار، در معرفت، در انفاق و همه شئون زندگي اعتدال هست. در قرآن داريم: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِك وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْط» (اسراء/29) طور نكن كه دست خودت بسته شود و براي زن و بچهات هم چيزي نداشته باشي. اما اينطور نباشد كه دستت را محكم بگيري و به هيچكس ندهي.
«و اقتصد في أمرك و قدم إلى ربك الفضل ليوم حاجتك» براي روز قيامتت يك چيزي بفرست. اميرالمؤمنين(ع) در اوج گرفتاريها، از يك استاندار با خبر ميشوند، نامه مينويسد، موعظه ميكند، نصيحت ميكند و راهكار نشان ميدهد. «و قدم إلى ربك الفضل ليوم حاجتك» آن روزي كه دستت خالي است، يك كاري كن. دائم فكر دنيايت نباش.
هركسي هر پستي دارد، سيره حكومتي اميرالمؤمنين را يادش باشد. هرچه برايش ميماند، آن چيزي است كه براي قيامتش جلو فرستاده باشد. فرمود: يك چيزي براي قيامت خود بفرست. آيه 18 سوره مباركه حشر آيهي عجيبي است. امام (ره) از استادشان آيت الله شاه آبادي نقل ميكردند كه اين آيات پاياني سوره حشر را زياد بخوانيد و در آن تأمل كنيد. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» (حشر/18) مؤمنين تقوا داشته باشيد. «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» ببينيد براي فردا چه فرستادهايد؟ از اين دو روز قدرت و حكومت و امكانات چه نصيب ما شده است؟ براي قيامتمان چه فرستادهايم؟ اين تنها آيهاي است كه يك دستور است بين دو فرمان «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» است. اول آيه «اتَّقُوا اللَّهَ» است، وسط آيه هم «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» است. «إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» آيات خيلي پيام دارد. من دلم ميخواهد بينندگان حتماً نگاه كنند. «لَوْ أَنزَلْنَا هَاذَا الْقُرْءَانَ عَلىَ جَبَل» (حشر/21) خداوند ميفرمايد: ما اين قرآن را به كوه ميفرستاديم، اثر ميكرد. «لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» آنوقت چطور گاهي بر قلب ما اثر نميكند؟ اين قرآن را بر كوه ميفرستاديم بر كوه اثر ميكرد. قرآن ميفرمايد: گاهي اينقدر شديد ميشود و قساوت قلب پيدا ميكند كه از سنگ سختتر ميشود. «هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَلِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِيمُ، هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرُِّ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (حشر/22 و23) آيات پاياني سوره حشر است.
نامه 26 نهجالبلاغه هشدار به خيانت در بيت المال است. حضرت در مسائل مالي بسيار حساس بودند. اين نگاه دين ما است. نكند ديگران كه دين ما را ندارند، در اين مسائل دخالت كنند. اروپاييها هزار عيب دارند. اما يك خوبيهايي هم دارند. خوبيها را هم ببينيم. هفته گذشته گفتم: وزيري رأي آورد، بركنار شد، روزنامهها و خبرنگارها رفتند پيدا كردند كه اين آقا قبل از وزارتش، حقوق مربي فرزندش را از بيتالمال ميداده است. يك چنين تخلفي كرده است. همين كار براي عزل يك نفر كافي است. ااميرالمؤمنين(ع) در نامه 26 به يكي از كارگزارانشان كه براي جمعآوري ماليات رفته بودند، فرمودند: «إِنَّ لَكَ فِي هَذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضا» (شرح نهجالبلاغه/ج15/ص158) به تو به عنوان يك عامل پول ميدهند، ما براي تو كم نميگذاريم. تو كارمند هستي، ما حقوق تو را ميدهيم. «وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّك» ما حق تو را ميدهيم. اما اگر به اين مال اضافه بر آن حقت خيانت كني، «فَإِنَّكَ مِنْ أَكْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَة». آدم وقتي اين هشدارها را ميبيند از هر كار اجرايي كه هست مخصوصاً در مسايل مالي بيرون بكشد. نكند يكوقت گرفتار چنين چيزهايي شود. اينها را بايد در ادارت تابلو كرد، مخصوصاً جاهايي كه حقوق مالي در اختيار افراد است. اگر در بيتالمال خيانت كني، «مِنْ أَكْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَة» فرداي قيامت بيشترين طلبكارها و دشمنان را تو خواهي داشت. يكوقت انسان حق يك نفر را از بين ميبرد ولي راضياش ميكند. اما اگر من در كار خودم مخصوصاً در مسائل مالي كه يك مصداق هست خيانت كنم، چطور ميخواهم حلاليت بطلبم؟ اگر به حق يك ملت ظلم كردم، چطور ميخواهم حق يك ملت را ادا كنم؟
امام(ره) در يك جملهاي به مرحوم احمد آقا فرمودند: يادت باشد، فرداي قيامت آنچه در مسائل طرف حسابت خدا باشد، مثلاً آدم يك نمازي نخوانده، روزهاي نگرفته، خدا ارحم الراحمين است. نميخواهيم تشويق گناه را كنيم. خدا ارحم الراحمين است ولي مواظب باش اگر حق الناس داشته باشي، مردم ارحمالراحمين نيستند. الآن شما از كسي يك ميليون طلب داشته باشي، طرف ميگويد: ارحم الراحمين باش، اين يك ميليون را از ما نگير. يك ميليون از شما نگيرم! امام به حاج احمد آقا فرمود: خدا ارحم الراحمين است. اما حقالناس طرف حساب مردم است.
«َ مِنْ أَكْثَرِ النَّاس» فرداي قيامت تو بيش از همه دشمن خواهي داشت. «وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغَارِمُونَ وَ ابْنُ السَّبِيلِ» واي بر كسي كه فرداي قيامت دشمنش پيش خدا اينها باشند. طلبكارانش فقرا و نيازمندان باشند. كساني كه مالي داشتند ولي ديگران مال آنها را بيجهت و به زور گرفتند. حضرت ميفرمايد: «وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ» همه نوع خيانت بد است. ولي «وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ» بدترين خيانت اين است كه انسان به امتي خيانت كند. «وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ» اينكه انسان به پيشوايان دينياش خيانت كند و خيرخواهي نداشته باشد. يعني اگر يك مسؤول خيانت كرد، در حقيقت به جامعه ديني و به تمام امت اسلامي خيانت كرده است كه حضرت هشدار خيلي سنگيني دادند.
نامه 38 نهجالبلاغه حضرت مالك اشتر را به مصر فرستادند. پيام اين در يك جمله اين است. از مالك بالاتر كسي را داريم؟ حضرت در عين حال ميفرمايد: مواظب باشيد، حرف مالك را تا وقتي حرف حق ميزند، بشنويد. حضرت به مردم مصر مينويسند: «وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِي» (شرح نهجالبلاغه/ج16/ص156) فرمودند: مردم مصر من مالك را ميخواستم كه پيش خودم باشد. ولي گذشتم و ايثار كردم و مالك را به شما دادم. من ايثار كردم و مالك را به شما دادم. «وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِي» من از سهم خودم گذشتم. چه عظمتي بايد باشد كه شخصيتي مثل اميرالمؤمنين بخاطر از دست دادن مالك و فرستادن مالك بر سر مردم منت بگذارد. «فَاسْمَعُوا لَهُ» حرفهايش را بشنويد. «وَ أَطِيعُوا أَمْرَه» اطاعت كنيد، «فِيمَا طَابَقَ الْحَق» تا حق ميگويد با او باشيد. استاندار مالك باشد، كسي كه فرستاده اميرالمؤمنين باشد، منت هم بر سر مردم گذاشته كه من مالك را دادم. ولي در عين حال ميگويد: «فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ الْحَق» معيار حق باشد.
آقاي شريعتي: انشاءالله حق مدار و حق محور باشيم. در راه اعتلاي كلكه حق همه تلاش كنيم. امروز صفحهي 93 مصحف شريف قرار روزانهي ما است. آيات 92 تا 94 سورهي مباركهي نساء تلاوت ميشود. چه خوب است ثواب اين آيت را به روح بلند مولي الموحدين، اميرالمؤمنين(ع) هديه كنيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطًَا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطًَا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلىَ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كاَنَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلىَ أَهْلِهِ وَ تحَْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَينِْ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(92) وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِدًا فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا(93) يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا ضرََبْتُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَالِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا(94)»
ترجمه آيات:
«هيچ مؤمنى را نرسد كه مؤمن ديگر را جز به خطا بكشد. و هر كس كه مؤمنى را به خطا بكشد بايد كه بندهاى مؤمن را آزاد كند و خونبهايش را به خانوادهاش تسليم كند، مگر آنكه خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، مؤمن و از قومى است كه دشمن شماست فقط بنده مؤمنى را آزاد كند و اگر از قومى است كه با شما پيمان بستهاند، خونبها به خانوادهاش پرداخت شود و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس كه بندهاى نيابد براى توبه دو ماه پى در پى روزه بگيرد. و خدا دانا و حكيم است. (92) و هر كس مؤمنى را به عمد بكشد، كيفر او جهنم است كه در آن همواره خواهد بود و خدا بر او خشم گيرد و لعنتش كند و برايش عذابى بزرگ آماده سازد. (93) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون براى جهاد رهسپر شويد نيك تفحص كنيد. و به آن كس كه بر شما سلام گويد، مگوييد كه مؤمن نيستى. شما برخوردارى از زندگى دنيا را مىجوييد و حال آنكه غنيمتهاى بسيار نزد خداست. شما پيش از اين چنان بوديد ولى خدا بر شما منت نهاد. پس تفحص كنيد كه خدا بر اعمالتان آگاه است. (94)»
آقاي شريعتي: ميدانم خيلي از دانشآموزان گرانقدر هم بينندهي برنامه هستند و فصل امتحانات است. دعا ميكنيم به بركت اين آيات نوراني و دعاي خير مردم خوب همه دانش آموزان در امتحانات اين فصل موفق و مؤيد و پيروز باشيد. حاج آقاي حسيني اشاره قرآني امروز را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: يك تقاضايي از پدر و مادرها دارم كه در ايام امتحانات فضاي مناسبي را براي بچهها مهيّا كنند. آيهاي كه تلاوت شد، «وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا» در مورد قتل است. اگر كسي عمداً يك مؤمني را به قتل برساند، قرآن كريم چهار عذاب به او وعده داده است. 1- «جَهَنَّمُ خَلِدًا» آدمكش جايش جهنم است. 2- «وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ» مورد غضب خداست. 3- «وَ لَعَنَهُ» مورد لعن الهي است. 4- «وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» خداوند عذاب سنگيني را براي قاتلها در نظر گرفته است. پس براي كسي كه عمداً آدمي را بكشد، جهنم جاودانه، غضب الهي، لعنت الهي و عذاب عظيم است. قتل نفس قطعاً يك گناه بسيار سنگيني است كه بالاتر از اين بيان شايد بياني نباشد. قرآن كريم در سوره غافر دارد، وقتي خداوند ميخواهد گناهان را نام ببرد، دومين گناه قتل نفس است. اولي شرك است، دومي قتل نفس است و سومي فحشا است. مرحوم علامه طبرسي ميفرمايد: معلوم ميشود اين سه گناه سنگينترين گناهان است.
الآن خوشبختانه يك سونامي گذشت از قاتلين در كشور پيدا شده است. بعضي از موارد هست كه شخص اصلاً اين كاره نبوده و خودش مرتكب خطايش شده است. اما يكوقتي فردي اين كاره است و جاني بالفطره است. اينها حسابشان جداست. اما فراوان داشتيم جوانهايي كه يك اشتباه و غفلتي كردند، كسي را كشتند و الآن مدتها است كه در زندان هستند. نامه 23 نهجالبلاغه از اميرالمؤمنان(ع) در بستر شهادت است. حضرت به فرزندانشان فرمودند: «إِنْ أَبْقَ» اگر من از ضربت ابن ملجم زنده ماندم، «فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي» خودم ميدانم چه كنم. اما اگر به شهادت رسيدم، «وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ» (شرحنهجالبلاغه/ج15/ص143) شما بگذريد «فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَة» من به خدا نزديك ميشوم و براي شما حسنه است. شما بگذريد «فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم» اشاره به آيه قرآن دارد. نميخواهيد خدا از شما بگذرد؟ شما از قاتل من بگذريد. شايد بينندگان بگويند: آقا پس چرا امام حسن و امام حسين از قاتل اميرالمؤمنين نگذشتند؟ بعد از شهادت اميرالمؤمنين يك موج سنگيني در كوفه پيدا شد كه اگر اينها قاتل را هم رها ميكردند، مردم رها نميكردند. شهادت اميرالمؤمنين در محراب كوفه يك موجي بود كه اگر امام حسن و امام حسين هم رها ميكردند، مردم رها نميكردند. حضرت امير سفارش ميكنند، اگر من زنده ماندم خودم ميدانم، اما اگر نماندم «فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَة» يقين داشته باشيد اگر اميرالمؤمنين(ع) زنده ميماندند، حتماً از ضاربشان صرف نظر ميكردند.
حاج آقاي فرحزاد مطلبي را فرمودند، گفتند: خانمي به ايشان زنگ زده است و گفته كه من فرزندي داشتم كه اختلاف سني زيادي با من ندارد. در يك جرياني پسر مرا كشتند. به قدري قتل فرزندم براي من سنگين بود كه تمام زندگي من به هم ريخت. روحيهام را باختم و به حدي كه نزديك بود خودكشي كنم. ولي وقتي برنامه سمت خدا را ديدم به قدري آرامش براي من ايجاد شد، از خودكشي گذشتم و از قاتل فرزندم هم گذشتم.
در آستانهي جشن بعثت خاتمالانبياء هستيم. همه عالم به بعثت خانم الانبيا روشن شد، چه ميشود ما هم يك اميدي را به خانهاي بازگردانيم و ديگران را عفو كنيم.